فضاى فرهنگى ـ مذهبى بغداد در سده چهارم هجرى، بهویژه در دوره آلبویه که زمینه را براى تشکیل جلسات مجادله و مناظره کلامى میان فرقهها و مکاتب مختلف مذهبى فراهم کرده بود، شیعیان را بهطور جدى وارد منازعههاى فرقهاى نمود. در این دوره علاوه برگسترش استدلالهاى عقلى و کلامى، رویکرد عالمان شیعى به تاریخنگارى براى استدلال به گزارههاى تاریخى، از جمله رخدادهایى که با اعتقادات شیعه ارتباط داشت، گسترش فراوانى یافت، به گونهاى که در این دوره، کمتر فقیه و متکلمى مىشناسیم که یک یا چند اثر تاریخى ننوشته باشد.
از جمله موضوعاتى که در این دوره مورد مناقشه مخالفان شیعه قرار مىگرفت، مسئله امامت و اثبات نصّ بر آن و حقانیت ایشان در برابر خلفا و نیز غیبت امام مهدى(عج) بود که به تازگى رخ داده و شیعیان را دچار حیرت و سردرگمى کرده بود. عالمان شیعى (فقها و متکلمان) در این دوره با رویکرد به تاریخ و تمسک به گزارههاى آن، درصدد پاسخ به شبهههاى وارده در زمینههاى فوق بر آمده و در این راستا کتابهاى تاریخى ـ کلامى بسیارى نوشتند. گونههاى مختلف تاریخنگارىهاى باقى مانده از عالمان شیعى این دوره عبارتاند از کتابهاى دلایل، الغیبه، الردیه و تکنگارىهایى که در موضوعات مورد مناقشه چون حدیث غدیر، جنگ جمل، ایمان ابىطالب و موارد مشابه دیگر نوشته شد.
بررسى ویژگىهاى تاریخنگارى این دسته از آثار و معرفى گونههاى مختلف آن، محور اصلى این مقاله است که در پى خواهد آمد.
روابط فاطمیان و عباسیان که از دوران دعوت فاطمیان آغاز شده بود، با تشکیل دولت فاطمیان در مغرب(1) در شمال افریقا وارد مرحله جدیدى شد. در دوران خلافت فاطمیان در مغرب بین سالهاى 297-362ق عوامل زیر، زمینههاى ارتباط این دو حکومت را فراهم کرد:
1 . سقوط حکومت اغلبیان به دست فاطمیان که واکنش عباسیان را علیه فاطمیان به همراه داشت، زیرا اغلبیان از سوى عباسیان حمایت مىشدند.
2 . تصمیم فاطمیان بعد از تشکیل حکومت در مغرب براى تغییر شعائر مذهبى اهلسنت، و در مقابل، استفاده عباسیان که حامیان اهلسنت بودند، از این حرکت براى تضعیف فاطمیان.
3 . تلاش فاطمیان براى تصرف مصر که عباسیان آن را آخرین نقطه نفوذ خویش در شمال افریقا مىدانستند.
4 . فعالیت داعیان اسماعیلى در مناطق عباسیان که از مسائل زمینهساز نفوذ فاطمیان بود.
5 . تلاش فاطمیان از آغاز تشکیل خلافت در جهت خواندن خطبه به نام آنان در حرمین شریفین به جاى عباسیان.
6 . قرامطه بحرین که پس از تأسیس حکومت فاطمیان در مغرب، از جمله عوامل تأثیر گذار در روابط آنان با عباسیان بودند.
هدف این مقاله، بیان تاریخ پیامبراسلام صلىاللهعلیهوآله نیست، هدف بیان قواعد روش معرفت تاریخى در قرآن کریم است. از این رو ابتدا چهار قاعده زیر بیان شده است:
1ـ از نظر قرآن کریم همه حوادث گذشته بشر، حادثه تاریخى نیست (نظر شهید صدر)؛
2ـ معیار تشخیص حادثه تاریخى، حاکمیت سنتهاى تاریخى بر آن حادثه است (استدلال شهید صدر)؛
3ـ برخلاف نظریه فیلسوفان جدید تاریخ غرب (هیوم، پروفسور کار و دیگران) که عقیده به نقش خدا در تاریخ نداشته و همه تاریخ را ملک بشر مىدانند (نظریه تفویض در تاریخ) از نظر قرآن کریم خداوند براى هدایت بشر و پیروزى پیامبران الهى در مرحله ابلاغ رسالت، حوادث تاریخى خاصى بهوجود مىآورد (مانند گلستان شدن آتش بر ابراهیم و غرق شدن فرعون در دریا و نجات حضرت موسى و بنىاسرائیل)؛
4ـ عدم تضاد قوانین تاریخى، مشروط به اراده و اختیار انسانها در تاریخ.
غزوه بدر در تاریخ پیامبراسلام صلىاللهعلیهوآله به عنوان نمونهاى براى تطبیق این قواعد ذکر شده و هدف، بیان تاریخ غزوه بدر نیست. ضمنا در جریان بررسى غزوه بدر در قرآن، دیدگاه مورخان اسلامى درباره این حادثه مطرح و تضاد آن دیدگاه با نظریه قرآن بیان شده است.
در این نوشتار برآنیم تا واکاوى کنیم که آیا دولت نبوى داراى مرزهاى فیزیکى و جغرافیایى بوده یا مرز فکرى و اعتقادى داشته و هر مسلمانى در هر نقطه از زمین جزو اتباع و شهروند دولت نبوى محسوب مى شده است ؟ در مرحله آرمان گرایانه , گستره دولت نبوى , تمام روى زمین را شامل مى شود و هیچ گونه محدودیت مرزى برایش وجود ندارد و تمام مردم روى زمین شهروند دولت نبوى محسوب مى شوند. این دولت آرمانى , با تشکیل دولت مهدوى , که استمرار دولت نبوى است , محقق خواهد شد.
اما تا رسیدن به آن مرحله آرمانى , به دلیل پذیرش واقعیت هاى موجود خارجى و تدریجى بودن دعوت نبوى در سیاست گذارى و استراتژى پیامبر, واقعیت هاى خارجى نادیده گرفته نشده و مرزها به رسمیت شناخته شده است . پیامبر(ص) خود را مکلف به رعایت حدود و حریم کشورها مى دانست و خود نیز کشورى تشکیل داد که داراى عناصر دولت بوده و ملت , سرزمین و قدرت سیاسى در دولت نبوى کاملاً وجود داشت . مسلمانان خارج از قلمرو دولت نبوى , زمانى مى توانستند از حقوق شهروندى دولت نبوى برخوردار شوند که به سرزمین دولت نبوى هجرت کنند.