ویلفرد مادلونگ (متولد 1930م) از جمله اسلام شناسان غربی است که می توان گفت رویکردی تقریبا منصفانه و انگیزه ای علمی در بررسی تاریخ اسلام دارد. وی در نوشته های خود درباره تاریخ زندگی امام حسن(ع) به موضوعاتی چون ازدواج ها و طلاق های امام، صلح امام، مفاد صلح نامه و زندگی خانوادگی ایشان پرداخته و کوشیده است شبهات مطرح شده از سوی دیگر اسلام شناسان غربی درباره امام حسن(ع) را پاسخ دهد. اما خود وی مطرح کننده مطالبی است که منشأ شبهاتی درباره امام حسن(ع) شده است؛ مانند اختلاف نظر آن حضرت با اهداف و برنامه های امیرالمؤمنین علی(ع)، تمایل نداشتن ایشان به تصدی خلافت و تأیید روش حکومت عثمان از سوی ایشان. این نوشتار به بررسی انتقادی این شبهات و پاسخ به آن ها بر اساس منابع تاریخی و روایی شیعی و سنی پرداخته است.
جستجوی تاریخی درباره ""پیامبر(ص)"" در تحقیقات معاصر غرب، از اواسط قرن نوزدهم میلادی و با نوشته های میور، اشپرنگر و گلدتسیهر آغاز شد. این عده بسیاری از روایات اسلامی مربوط به زندگی پیامبر(ص) را ساختگی دانستند. این راه را ونزبرو ادامه داد، او معتقد بود فرایند پیدایش اسلام همچون ""تاریخ نجاتِ"" اتفاق افتاده در یهودیت است و از میانه قرن دوم به بعد رخ داده است. کِرونه و کوک نیز در هاجَریسم اظهار کردند که به منظور تشخیص صحت تاریخی وقایع اسلام، باید در منابع خارج از حوزه اسلام (شواهد خارجی) کنکاش کرد. برخی ""شکاکان نوین"" همچون نِوو و اُهلیش بسیار افراط کرده و وجود تاریخی پیامبر(ص) را به کلی مجعول می دانند. هدف این مقاله، معرفی بخشی از شواهد غیراسلامی درباره ظهور اسلام در منطقه خاورمیانه است که برخی محققان غربی؛ همچون هویلَند گرد آورده اند و به یونانی، سریانی، قبطی، ارمنی، لاتین، یهودی، فارسی و چینی تألیف شده است. دستاورد این مقاله از تصویر اسلام در منابع غیراسلامی، غالباً با منابع اسلامی موافق است. در مقاله حاضر، برخی از کهن ترین مکتوبات غیراسلامی، که از سال 634 تا حدود 700م تاریخ گذاری شده و درباره ظهور اسلام، پیامبر اکرم(ص)، عقاید اسلامی یا قرآن نکته ای در بر دارند، معرفی شده اند.
ایلات و عشایر از نیروهای سیاسی - اجتماعی مؤثر در تاریخ ایران بوده اند و بسیاری از سلسله های حکومتی ایران، خاستگاه ایلاتی داشته اند و ساختار نیروهای نظامی نیز عمدتاً عشایری بود. با این حال، جابجائی و کوچ اجباری ایلات نیز از مسائل تاریخ ایران بویژه از صفویه به این سو بوده است.
در این نوشتار، به روند و چگونگی، اهداف، علل و انگیزه های سیاسی - نظامی کوچ و اسکان اجباری تیره های مختلف عشایر ایران در دوره های صفویه، افشاریه، زندیه، قاجار و پهلوی پرداخته شده است. شاه عباس بزرگ، به منظور ممانعت از برخی شورشها، تقویت موقعیت نظامی کشور در مقابل ازبکها و ترکمنها در مرزهای شمال شرقی، به کوچ و اسکان طوایفی از عشایر پرداخت؛ اما در دوره جانشینان وی، چنین وسعت عملی در میان نبود.
نادرشاه به قصد تقویت منابع انسانی خراسان، دفاع از سرحدات و برقراری پادگان نظامی و ممانعت از طغیان برخی طوایف، به طور چشمگیری به کوچ و اسکان ایلات پرداخت. در دوره قاجار، جابجائی طوایف بیش تر در اثنای جنگهای ایران و روس و در مقاطع دیگر نیز در سطح محدود انجام گرفت، و بالاخره در دوره پهلوی، در راستای سیاست مهار و محدودکننده ایلات، برخی طوایف نیز جابجا شدند.
الاحتجاج علی اهل اللجاج از آثار سدههای میانه درباره اهل بیت به شمار می رود که در پیدایی آثار دوره های پس از خودش، مؤثر بوده است. طبرسی مؤلف این اثر، همچون دیگر عالمان شهیر شیعه، شناخته نیست، اما کتابش از آوازه بلندی برخوردار است و روایاتی را در بردارد که شماری از آنها، یگانه اند. این نوشتار منابع و منقولات احتجاج را از کتاب های پیشین برمی رسَد. بنابر یافته های بررسی، بیش تر محتوای کتاب در منابع معتبر و نامعتبر گوناگون شیعه یا اهل سنت دیده می شود، اما گزارش احتجاج درباره همان محتوا، در سنجش با منابع یاد شده، افزایش ها و کاهش هایی دارد که سرچشمه آنها روشن نیست. هم چنین بخشی از درون مایه کتاب در منابع پیش از آن نیست و نبود نام و نشان منابع و سلسله اسناد روایات در این کتاب، به امکان ناپذیریِ دست یابی به آنها می انجامد.