فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۸۱ تا ۳٬۰۰۰ مورد از کل ۷٬۷۲۴ مورد.
رنگین کمان هویت ایرانی
حوزه های تخصصی:
طرح برنشتین، حافظه کاغذ
حوزه های تخصصی:
گزارش تجربه طرح تاریخ شفاهی (در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران)
حوزه های تخصصی:
ایستاده بر باروی شهر ویران
حوزه های تخصصی:
انتحال یا پژوهش
گفتوگو با هادی خانیکی نویسنده کتاب «در جهانگفتوگو»
منبع:
شهروند ۱۳۸۷ مهر شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
تاریخ و عقاید مکتب اخباری شیعه
حوزه های تخصصی:
نامههای وثوق العلماء
حوزه های تخصصی:
نگرشی بر حیات شهری در ایران دوران اسلامی ( از آغاز اسلام تا قرن هفتم ه . ق )
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان دستاورد حیات جمعی انسان سهم زیادی در روند تکاملی تمدن او داشته است. شهرنشینی در ایران هم که در نتیجه تحولات تاریخی دوران اشکانی و ساسانی شکل مشخص به خود گرفت نقش مهمی در روند تمدنی ایران داشته است. از زمان ساسانیان به بعد شهر و روستا فاصله محسوسی پیدا کرده و شهرها کارکرد مشخص تری به خود گرفته اند. ساختار زندگی شهری نیز در همین دوره و تحت تاثیر شرایط تاریخی آن صورت مشخص یافته است. از این زمان فرم و ساختار زندگی شهری صورت منسجمی تری به خود گرفته و تحت تاثیر چهار عامل اصلی «کاخ»، «معبد»، «استحکامات» و «بازار» که می توان آنها را در سه بخش «کهندژ»، «شارستان» و «ربض» معرفی کرد، نمود عملی پیدا کرده است. ساختار زندگی شهری که از اراده حکومتی تاثیرپذیری زیادی داشت البته بعد از مرتبه حکام از نوعی پویایی اجتماعی و اقتصادی برخوردار بود در دوران اسلامی نیز تداوم یافت. با وجـود این فرهنگ و نگرش اسلامی شهرنشینی را تحت تاثیر قرار داد و تا اندازه ای بافت و ساخت آن را دگرگون کرد. از این پس شهر ایرانی به لحاظ ساختاری ترکیبی از ویژگی های عصر ساسانی و ویژگی های خاص دوران اسلامی را در خود داراست. در هر دو دوره ساخت سیاسی حاکم که با نهاد دین نیز ارتباطی تنگاتنگ داشت تاثیر بیشتری بر ساختار حیات شهری می گذاشت و موجب می شد که شهرهای مملکت ایران بیشتر به عنوان یک مرکز سیاسی که کارکرد اداری- اجرایی پر رنگتری داشتند، مطرح باشند. در این مقاله که ساختار زندگی شهری در تاریخ ایران دوره اسلامی تا قرن هفتم هجری مورد بررسی قرار گرفته، روشن کردن ارتباط میان ساخت سیاسی جامعه و چگونگی ساختار حیات شهری مورد نظر می باشد.
رمزگشایی از یک نسخه خطی
حوزه های تخصصی:
در جستجوی نسخ: نسخه های خطی مدینه منوره (مختصری درباره نسخه های خطی آثار مولفان شبه قاره در کتابها بخانه های مدینه منوره)
حوزه های تخصصی:
آدمیت، نخبه نخبه گرا
از روایت نگاری تا پژوهشگری تاریخ در جهان غرب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تاریخ، این تکاپوی آدمی برای شناخت هویت خویشتن و تفسیر جهان، چگونه نوشته میشود؟ آیا تاریخ تکرار ملالت بار روایت پردازی راویان شیرین سخن است یا دانشی و معرفتی برگرفته از روحیه پرسشگری و پویندگی انسان؟ برای درک عمیق از معنا و مفاد تاریخ باید دید که تاریخ را چگونه مینویسند. این جستار میکوشد تا با نگاهی گذرا به سیر تحول و تطور نگارش تاریخ در اروپا- که ما امروزه آن را کانون مدرنیسم و پیشرفت میدانیم- دگرگونیهای حادث شده در بستر زمانی دیرپا را، به معرض دید درآورد ؛ تا بدرستی مشخص گردد که چگونه تاریخ نگاری از روایت پردازی و شرح حال نویسی به تحلیل مسائل تمدنی و اجتماعی تبدیل شد و از نگرشی دیکتاتور مآبانه به دیدگاهی دموکراتیک متمایل گردید. مقاله در چند پاره تنظیم شده و به مهم ترین ادوار تاریخ نویسی در قاره اروپا و جهان غرب- از سده های آغازین تاریخ نگاری در عهد یونان باستان تا مکاتب نوین سده 20 میلادی- و نظریات و کوشندگان هریک از این مقاطع میپردازد. امید است آشنائی با روند تحولات مذکور و مقایسه آن با سیر تاریخ نگاری در شرق و بویژه ایران، بتواند به روشن شدن پاره ای از کاستیهای موجود در قلمروی تحقیقات تاریخی ایران معاصر کمک نماید.
هویت چند وجهی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۰
حوزه های تخصصی:
تجربه های تاریخی نشان می دهند که بسیاری از آسیب های درونی یا بیرونی پیش آمده برای سرزمین ما ریشه های هویتی دارند. هرگاه حکومت ها یا طبقات قدرتمند اجتماعی نگاه کلیت گرا و عطوفانه خود را نسبت به تمامی ارکان هویت برگرفته و سعی در حاکمیت بخشیدن به بخشی از هویت ملی یا حذف بخشی از آن داشته اند، عملاً این امر تعادل جامعه را برهم زده و سبب فروپاشی یا به هم ریختگی فرهنگی و اجتماعی شده است. وقتی که بخشی از هویت را نادیده انگاریم یا به سمت نابودی سوق دهیم، در عمل، بسیاری از مفاهیم، اندیشه ها، دانش ها و توانایی های جامعه را حذف کرده ایم که همین مسئله به نامتعادل شدن توسعه فرهنگ و در نهایت واژگونی آن می انجامد و همان گونه که از قدیم گفته اند، «بار کج هیچ وقت به منزل نمی رسد». در این مقاله ضرورت جامع نگری در تعریف، تبیین و تقویت هویت ملی تحلیل شده است.
خودی و غیرخودی در فرهنگ ایرانی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۶۷ و ۶۸
حوزه های تخصصی:
شناخت و توجه به خود و غیرخود مستلزم یکدیگرند و هرگونه خودشناسی به دیگرشناسی نیازمند است یا به آن منجر خواهد شد. شرقشناسی غربیها، اگرچه نیاز سیاستهای استعمارگرانه آنها بود، به نوعی آینه در دست داشتن هم تلقی میگردید. ما ایرانیان نیز همواره هویت ملّی و اجتماعی خود را در مواجهه با فرهنگها و تمدنهای دیگر مانند هویت چینی، عربی، مغول، عثمانی و... تعریف نمودهایم، امّا مهمترین نمود خودشناسی و هویتیابی ما ایرانیان به اواخر قرن نوزدهم و آشنایی با فرهنگ و تمدن غربی بازمیگردد که طی آن، جنبشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گوناگونی نیز پدیدار شد.