هرچند روحانیان شیعه، پس از ماجراهای تلخ انقلاب مشروطه در هالهای از سرخوردگی، افسوس و انزوا فرو رفتند، این به معنای کنارهگیری کامل آنها از عرصههای سیاسی و اجتماعی نبود، چنانکه اشخاصی چون سید حسن مدرس، آقا سید جمال و حاجآقا نورالله اصفهانی از همان زمان حضور رضاخان در منصب وزیر جنگ و سپس رئیس دولت، در برابر او ایستادگی کردند که در نتیجة این اقدام نهضتهای بزرگی با حضور علما و متدینان در سراسر کشور برپا شد.
مقابله با قرارداد 1919 وثوقالدوله، مقابله با جمهوری رضاخانی، مقاومت در برابر خلع قاجاریه و تأسیس سلسلة پهلوی و... برهههای مهمی بودند که سبب خیزش سیاسی روحانیان علیه مطامع استعمار گردید.
در این میان هیئت علمیة اصفهان به ریاست حاجآقا نورالله اصفهانی در بسیج علما و حمایت از روحانیان مبارز تهران، مانند مدرس و آقا سید جمال، سهم بسزایی داشتند که شرح آن در مقالة پیشرو آمده است.
هدف این مقاله، بررسی علل ناکامی بختیاریها در دوره قاجار پیش از فتح تهران و از دست دادن جایگاه سیاسی پس از فتح تهران است. مقاله، با این رویکرد به شرح نخستین شورش بختیاری در زمان قاجاریه، یعنی شورش ابدال خان و اسدخان هفت لنگ، موقعیت این ایل در دوره فتحعلی شاه، شورش محمدتقی خان چهارلنگ، عوامل شکست شورش او، علل ناکامی و قتل حسینقلی خان ایلخانی، ساختار ایل بختیاری در زمان وی، منازعات خوانین بختیاری پس از کشته شدن حسینقلی خان ایلخانی، فتح تهران در آستانه مشروطیت، براندازی محمدعلی شاه و ورود خوانین بختیاری، سردار اسعد، صمصام السلطنه و سردار محتشم به عرصه دولت و عوامل پایان نفوذ بختیاری در دوره مشروطیت پرداخته و نتیجه می گیرد که ایل بختیاری به عنوان یکی از قدرتمندترین ایلات ایران، تاثیرگذارترین ایل در تاریخ معاصر ایران به شمار می آید.
اختلاف شخص مرحوم آخوند خراسانی با حاج شیخ فضلالله نوری، در جریان مشروطه، «عمدتاً» (و نه البته «تماماً) بر سر «تشخیص موضوع»، یعنی بر سر شناخت ماهیت حقیقی جناحها و مبدا و مآل واقعی جریانات مؤثر و دست اندرکار مشروطه بود، و لذا، وقتی که مرحوم آخوندخراسانی به فاصله یک سال و اندی از شهادت حاج شیخ فضلالله، به هویت فکری واعتقادی تقیزاده پیبرد (هر چند بسیار دیر بود) شدیداً و صریحاً به مخالفت با او برخاست و حکم به فساد مسلک سیاسی تقی زاده، و لزوم عزل و انفصال وی از وکالت مجلس داد و چندی بعد نیز - چنانکه معروف است - عزم خویش به آمدن به ایران جهت اصلاح امر مشروطه را اعلام فرمود و به تمهید مقدمات سفر پرداخت که... مع الاسف به نحوی مشکوک درگذشت و به گفته برخی از مطلعین، بهدست همان عواملی که طرفداری دروغین از ایشان را نقاب ستیز با امثال شیخ نوری در تهران و صاحب عروه در نجف کرده بودند، به شهادت رسید. و گرنه، چندان اختلاف اساسی و لاینحلی میان آخوند و شهید نوری وجود نداشت (نمیگوییم که هیچ اختلافی نبود) و مشروطه مدنظر خراسانی نیز نهایتاً همان مشروطه مشروعه، یعنی اجرای متمم قانون اساسی با قیود و اصلاحات «اسلامیِ» مندرج در آن، بود.
انقلاب مشروطه آغازگر تحولات نوین سیاسی- اجتماعی گسترده ای درتاریخ معاصر ایران به شمار می آید. در فرایند این انقلاب – همانند دیگر انقلاب های بزرگ جهان- روی دادهای گوناگون سیاسی- اجتماعی به وقوع پیوسته است که تحلیل و بررسی هر یک از آن ها نیاز به مطالعه و تامل بسیار دارد. ازجمله این روی دادها که باید به تلخی از آن یاد کرد ، واقعه پارک اتابک است (1328 ه.ق) . این روی داد ، که حدود سیزده ماه پس از فتح تهران و درپی قتل سید عبدالله بهبهانی وتحت عنوان خلع سلاح مجاهدان اتفاق افتاد ، سرانجام ، به کشته و مجروح شدن تنی چند از مجاهدان و تیر خوردن پای ستارخان وخلع سلاح بخشی ازمجاهدان انجامید. از آن جایی که بررسی این روی داد مهم نیاز به مطالعه عمیق درباره اوضاع سیاسی ایران پس ازفتح تهران دارد، مقاله حاضرمی کوشد ضمن بررسی اوضاع سیاسی ایران در ماه های نخست پس از فتح تهران ومعرفی جناح های گوناگون سیاسی ـ که از عوامل اصلی تضادها و تنش های دوره مورد نظر بوده اند ـ زمینه های پیدایش این روی داد را مورد ارزیابی قرار دهد
جنبش روستایی گیلان موضوعی مهم در انقلاب مشروطه ایران بشمار می رود که در حراست از مشروطیت ایران و سقوط استبداد صغیر نیز نقش مهمی ایفاء نموده است. مطالعات تاریخی نشان می دهد که غالبا جنبش های روستایی در گیلان در مقابل فرمانروایانی بوده است که توسط حکومت مرکزی برای حکمرانی اعزام می شدند. و به ویژگی های منطقه ای بی توجه بودند. پژوهش کنونی در صدد است نشان دهد که این جنبش از خاستگاه جامعه شناختی برخوردار بوده است و از جمله عوامل موثر و مهم آن عبارت است از :محیط جغرافیایی ، روانشناختی اجتماعی ، زمینه های تاریخی، تحولات نوسازی و گروههای سیاسی و مذهبی جدید.
«لوطی» و «لوطی گری» در فرهنگ و مناسبات اجتماعی شهری ایران، تاریخی دیرپا و بنیاد و آبشخور این پدیده اجتماعی و فرهنگی عمری به درازای تاریخ «جوانمردی» دارد. لوطیان به عنوان میراث زوال یافته «عیاری» و «فتوت» عامل همیشه حاضر در بسیاری از آشوب ها و حوادث سیاسی دوره ی قاجار، به ویژه حوادث مشروطیت بودند. پژوهش حاضر ضمن بررسی پایگاه اجتماعی لوطیان، کارکردهای آنان در دوره ی قاجار را مورد بررسی قرار داده و دلایل مشارکت و انگیزه های آنان در فرایندهای سیاسی را تحلیل نماید. در ضمن، سعی دارد دو رویکرد لوطیان بر حوادث مشروطه تهران و حامیان آنها را مورد نقد و مطالعه قرار دهد؛ یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار حکومتی دولت قاجار و نیز بافت و ساخت سنتی شهرهای ایران به همراه دسته بندی های سیاسی و مذهبی جامعه و سنت های برآمده از فرهنگ سنتی لوطیان، یکی از مهم ترین دلایل حضور آنان در آشوب های شهری بوده است.