مقالات
حوزه های تخصصی:
در دوران اسلامی سلجوقیان نخستین دولتی بودند که حدود قلمرو خود را همانند مرزهای ساسانی، در نواحی غرب گسترش دادند. کسب چنین اقتداری توسط سلطان سلجوقی سبب شد تا وی برای خود جایگاهی همانند پادشاهان عصر ساسانی قائل شود. آنها القاب ایران پیش از اسلام را به کار بردند و خود را دارای فره ایزدی دانستند که در نتیجه آن اطاعت از سلطان ضروری بود. اندیشمندان سیاسی عصر سلجوقی چون ماوردی و غزالی ضرورت اتحاد خلیفه و سلطان را در قالب وحدت دین و دولت مطرح نمودند و غزالی نظریه حکومت خویش را که تحت تاثیر اندیشه های سیاسی ایران باستان بود ارائه داد. خواجه نظام الملک وزیر سلاجقه بزرگ در کتاب خود سیاستنامه اقتدار پادشاهی عصر سلجوقی را با عظمت امپراطوری باستان پیوند زد. وی تلاش نمود تا پادشاهان سلجوقی را متوجه سیاست ملکان عجم در حکومتداری کند. وی در سبب نگارش کتاب خود اشاره دارد که آشنایی با رسم و آیین پیشینیان اصل بوده است. از مهم ترین مشخصات اندیشه های سیاسی نظام الملک توجه خاص وی به نظریه حکومت در دوران قبل از اسلام است به همین جهت تاثیرپذیری سیاستنامه از نگاشته های عصر ساسانی چون نامه تنسر و اندرزنامه اردشیر بابکان قابل توجه و بررسی است. بررسی نقاط مشترک و همانندی میان مطالب کتاب سیاستنامه با متون ایران باستان نشان می دهد که نظام الملک برای رهایی از مشکلات اجتماعی ـ سیاسی و نیز عقیدتی جامعه خود به نمونه های و معیارهای مطلوب عصر ساسانی تاسی می نماید.
طالبوف، روشن گر و منتقد اجتماعی عصر مشروطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
روشنفکری، روشن نگری و نقد اجتماعی مفاهیمی مرتبط با یکدیگر هستند. لیکن در مقام عمل الزاماً هر روشنفکر و روشن نگری منتقد اجتماعی و روشنگر نیست. آنچه که در مقاله حاضر به آن پرداخته می شود، بررسی آرای طالب اُف به عنوان روشن نگری اجتماعی ـ سیاسی در نقد شرایط، آرا و باورهای جامعه زمان خویش است و نحوه پرداختن و رویاررویی وی با این شرایط و آرا. در این بررسی از آثار طالب اُف استفاه شده و از روش تحلیل محتوا سود برده شده است.
نگرشی جامعه شناختی به جنبش های روستایی گیلان در عصر مشروطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جنبش روستایی گیلان موضوعی مهم در انقلاب مشروطه ایران بشمار می رود که در حراست از مشروطیت ایران و سقوط استبداد صغیر نیز نقش مهمی ایفاء نموده است. مطالعات تاریخی نشان می دهد که غالبا جنبش های روستایی در گیلان در مقابل فرمانروایانی بوده است که توسط حکومت مرکزی برای حکمرانی اعزام می شدند. و به ویژگی های منطقه ای بی توجه بودند. پژوهش کنونی در صدد است نشان دهد که این جنبش از خاستگاه جامعه شناختی برخوردار بوده است و از جمله عوامل موثر و مهم آن عبارت است از :محیط جغرافیایی ، روانشناختی اجتماعی ، زمینه های تاریخی، تحولات نوسازی و گروههای سیاسی و مذهبی جدید.
ناصرالدین شاه و امیرکبیر (تحلیل روان شناختی یک ارتباط)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ناصرالدین شاه تقریباً در سنین نوجوانی به سلطنت رسید، این زمینه به علاوه عوامل دیگری نظیر محرومیت های عاطفی و تربیتی از جانب پدر، و کمرویی و گوشه گیری در کودکی و نوجوانی، در وی زمینه ای سرشتی و اکتسابی در استعداد وابستگی به مرجعی مقتدر و پدرگونه آفریده بود. میرزاتقی خان این چنین فردی بود، او در جای پدر همه کمبودها را برای شاه جوان پر کرد و به وی همه آموزش های لازم را برای تمرین و ممارست در استقلال رای و رفتار، آموخت و تلقین کرد. امیر در این راه، پیشرفت در القائات ملی و اصلاحی خود را دنبال می کرد، اما خواسته یا ناخواسته خود و ایران را در دام دست پرورده آموزش های خویش انداخت، برکنار شد و سپس به قتل رسید؛ و ده ها سال بعد خود، شاهی مستقل از عواملِ قدرت درباری داخلی، و البته مستبد و ترسنده و ملاحظه کار نسبت به سیاست خارجی بر جای گذارد. تحلیل روان شناختی فراشد تکوینی ارتباط شاه و امیر که حاکی از نیاز متقابل در پیشبرد خواسته ها نیز هست، و جدای از روابط سلطنت و صدارت، روابط عاطفی و تربیتی فرزند ـ پدری و روابط آموزشی شاگرد ـ معلمی را هم در برمی گیرد، مدار بررسی اجمالی این مقاله است.
شاه آرمانی در ایران باستان و بایستگی های او(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در آموزه های اخلاقی و دینی ایران باستان مشروعیت سیاسی شاه زمانی محرز است که بایستگی های مورد نظر این آموزه ها را واجد باشد. احراز این بایستگی ها البته پاره ای ذاتی و پاره ای اکتسابی است. رواج آموزه های اخلاقی و دینی در جامعه ایران باستان و بازتاب آن در ذهنیت فرهنگی جامعه از حاکم سیاسی انتظاراتی را طلب می کند که فراتر از حاکم معمولی است به طوری که این انتظارات می تواند در «شاه آرمانی» تجلی پیدا کند. بایستگی های شاه آرمانی را متون دینی و اسطوره های قومی بازتاب داده اند. بنیان مقاله پیش رو بر شناسایی، اهمیت و توصیف و تحلیل آن بایستگی ها گذاشته شده است.
ساختار دفاعی ترکمن ها در برابر تهاجم روس ها در قرن سیزدهم هجری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ترکمانان مجموعه قبایل پراکنده ای بودند که از قرن پنجم به بعد خود را به مناطق شمال شرقی ایران رساندند. در سیر کلی تاریخ ایران این عناصر بخشی از حاکمیت سیاسی ایران را تشکیل می دادند اما در ایام ضعف حاکمیت مرکزی، خودسری و نافرمانی ویژگی عمومی این قبایل بود. در قرن سیزدهم هجری قدرت مرکزی ایران که در اختیار قاجارها بود اکثراً در برابر خودسری این قبایل ناتوان ظاهر شد. در همین ایام پیشروی روس ها در آسیای مرکزی زمینه الحاق بخش هایی از مناطق ترکمن نشین به قلمرو آنها را به دنبال داشت. ساختار قومی و قبیله ای و جغرافیای طبیعی منطقه در کنار شیوه های دفاعی ترکمانان، مجموعه شرایطی را مهیا نمود تا روس ها برای تسلط بر این منطقه در مقایسه با سایر بخش های آسیای مرکزی با دشواری های بیشتری مواجه شوند و به سختی نیروهای خود را در این منطقه استقرار بخشیدند. مقاله پیش رو شیوه های دفاعی ترکمانان و دلایل ناکامی نهایی مقاومت آنها را در برابر روس ها جستجو می نماید.
داربگرد از گذشته تا پایان عصر ساسانیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شهرستان داراب که در زمان های گذشته «دارابگرد» یا «دارابجرد» نامیده شده است، از کهن ترین شهرهای ایران و جهان محسوب می گردد. سابقه تمدن در ناحیه دارابگرد بر مبنای اکتشافات باستان شناسی، به هزاره های ششم و پنجم قبل از میلاد، مقارن با عصر سفال نخودی و همزمان با تمدن های سیالک دوکاشان و تپـه شهداد کرمان می رسـد. بنای شهـر قدیم دارابگـرد بر مبنای تاریخ اساطیری ایران به داراب شاه هشتمین پادشاه سلسله کیانی ایران که در ادبیات پهلوی و اسلامی از او به نام داریوش بزرگ یاد شده، نسبت داده اند. این شهر در عصر هخامنشی بزرگترین ناحیه آبادان شرق پارس بوده است. در دوران اشکانی دارای حکومت نیمه مستقل بوده که امرای آن از شاهان پارس اطاعت می کردند. دارابگرد در اوایل سده سوم میلادی به عنوان مقر و اولین پایتخت سرسلسله ساسانیان اهمیت ویژه ای کسب نمود. پس از آن در تمام دوران ساسانیان این شهر مورد توجه این خاندان بوده و حکومت آن پیوسته در اختیار شاهزادگان و درباریان ساسانی قرار داشته است. ضرابخانه بزرگ شهر دارابگرد تا چند قرن پس از سقوط ساسانیان فعالیت داشته است. شهر دارابگرد در سال23 ﻫ.ق بر اثر تهاجم سپاهیان اسلام به کنترل سرداران عرب درآمد.