فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهمیت مسئلة باروری و تولید مثل از قدیم الایام در هریک از جوامع متمدن بشری مورد بحث واقع شده است و طبیعتاً این بحث ها، که اغلب در میان طبقات گوناگون مردم جامعه رواج داشته است، بر اساس نتایج حاصله آثار و عواقبی نیز داشته است که عملکرد هر اجتماع در مقاطع مختلف تاریخ و درخصوص برخورد با مسئلة تولید مثل ناشی از آن است؛ لذا جای دارد اندیشه های حاکم بر قوانین و مجازات هر کشور درخصوص این مسئله بررسی و ارزیابی شود.
بدین ترتیب، مقالة حاضر درصدد است به شیوة توصیفی و با استفاده از روش مطالعة اسنادی و کتابخانه ای، به مقایسة قانون مجازات اسلامی در ایران و قانون مجازات فدرال کشور روسیه در خصوص مسئلة سقط جنین بپردازد و هدف این است که درنهایت، به تفاوت های کمی و کیفی قوانین جزایی این دو کشور پی برده شود.
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی و بلوغ زودرس بر جامعه پذیری دختران (مطالعة موردی: دختران دوره راهنمایی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوامع انسانی، از جامعه پذیرکردن اعضای خود اهداف خاصی را دنبال می کنند که مهم ترین آن ها، آموزش خویشتن داری و نهادینه کردن ارزش ها و هنجارهای اجتماعی است، اما یکی از عواملی که سبب اختلال در جامعه پذیری می شود، بلوغ زودرس است که عوامل زیادی در وقوع آن دخالت دارند. در این پژوهش، به بررسی تأثیر کنترل اجتماعی، استفاده از رسانه های جدید و پایگاه اقتصادی- اجتماعی بر بلوغ زودرس دختران و تأثیر بلوغ زودرس بر جامعه پذیری می پردازیم. روش تحقیق، پیمایشی و جامعة آماری، شامل دختران دوره راهنمایی شهر شیراز است که از میان آن ها با استفاده از فرمول کوکران، 250 نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. بر اساس نتایج، بلوغ زودرس جسمی با جامعه پذیری رابطة معنادار دارد. همچنین رابطة متغیرهای استفاده از رسانه های جدید، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و کنترل اجتماعی خانواده با جامعه پذیری معنادار است. از سوی دیگر، متغیرهای استفاده از رسانه های جدید، کنترل اجتماعی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با بلوغ زودرس، رابطة معنادار دارند. همچنین با کنترل متغیر بلوغ زودرس، سطح معناداری رابطه متغیرهای استفاده از رسانه ها، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و کنترل اجتماعی خانواده با جامعه پذیری تغییر می کند. یعنی متغیر بلوغ زودرس، به عنوان متغیر واسط بر رابطه ها تأثیر دارد.
رابطه ی مهارت های مقابله ای با سلامت روان در میان دانشجو معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، تعیین رابطه ی بین «مهارت های مقابله ای» با «سلامت روانی» در میان دانشجو معلمان زن نهادها و مراکز آموزش عالی شهر بوشهر در سال تحصیلی 89-88 بود. به همین منظور، نمونه ای 170 نفری از دانشجویان به شیوه ی تصادفی ساده |نتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها دو ابزار معتبر پرسشنامه ی مقابله ی فراکنشی گرین گلاس » و «پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدبرگ بکار گرفته شد. بمنظور تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه، استفاده شد. تحلیل همبستگی نشان داد که بین مقیاس های پرسشنامه ی مهارت های مقابله ای و سلامت روانی و خرده مقیاس-های آن رابطه ی معکوس معنی دار وجود دارد. هم چنین، تجزیه و تحلیل رگرسیون آشکار کرد که مهارت مقابله ی بیش فعال مهم ترین پیش بینی کننده ی سلامت روانی و خرده مقیاس های آن (نشانه های جسمانی، اضطراب و بی خوابی)؛ مهارت مقابله ی عقلانی مهم ترین پیش بینی کننده ی ناکارآمدی اجتماعی و مهارت مقابله ی پیشگیرانه مهم ترین پیش بینی کننده ی افسردگی شدید آزمودنی ها بوده است.
رابطه ای رفتار جامعه پسندی و گرایش های مطلوب اجتماعی در زنان با پنج عامل شخصیتی کاستا و مک کری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی رابطه رفتار جامعه پسندی و گرایش های مطلوب اجتماعی در زنان با پنج عامل شخصیتی کاستا و مک کری بود. پژوهش از نوع همبستگی و نمونه شامل 320 دانشجویان زن دانشگاه پیام نور مرکز بوکان بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های رفتار جامعه پسندی و گرایش های مطلوب اجتماعی با پنج عامل شخصیتی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین ویژگی های روان آزرده گرایی و رفتار جامعه پسند زنان رابطه منفی معنی داری وجود دارد. هم چنین بین ویژگی برون گرایی و رفتار جامعه پسند زنان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. هم چنین بین ویژگی گشودگی (یا بازبودن نسبت به تجربه) و رفتار جامعه پسند رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین ویژگی موافق بودن و رفتار جامعه پسند زنان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. و بین ویژگی با وجدان بودن و رفتار جامعه پسند زنان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین رفتار اجتماعی مطلوب و رفتار جامعه پسند زنان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. هم چنین بین مولفه های رفتاراجتماعی مطلوب (رفتارهای اجتماعی مطلوب ناشناس، رفتارهای اجتماعی نوعدوستانه، رفتارهای اجتماعی هیجانی و رفتارهای اجتماعی بحرانی با رفتار جامعه پسند زنان رابطه مثبت معناداری وجود دارد تنها مولفه رفتارهای متابعت آمیز با رفتار جامعه پسند معنادار نیست. نتایج پژوهش نشان داد که گرایش های مطلوب اجتماعی و ویژگی های شخصیتی می توانند رفتار جامعه پسندی را پیش بینی کنند.
نیمرخ سلامت روان در زنان مجرد و متاهل 30 تا 45 ساله شاغل در دانشگاه علوم پزشکی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: افزایش سن ازدواج دختران از زمره تحولاتی است که در نتیجه تغییرات کلان در سطح جامعه حادث شده است. پدیده افزایش سن و در ادامه بروز تجرد در دختران باعث نابسامانی هایی چون آسیب های روانی می شود. این تحقیق با هدف مقایسه نیمرخ آسیب های روانی دختران مجرد با زنان متاهل انجام شده است. برای این منظور240 نفر از زنان مجرد و متاهل30 تا 45ساله شاغل در معاونت های بهداشتی ودرمانی دانشگاه علوم پزشکی شهر تبریز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب وپرسشنامه SCl90-R راتکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS وروش تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) تحلیل شد. یافته ها نش نشانگر این است بین دو گروه مورد مطالعه در مولفه افسردگی (05/0P< و969/6 =F) و نیز در مولفه حساسیت در روابط متقابل (05/ و993/7 =F) تفاوت معنادار وجود دارد. در مقایسه میانگین های بین دو گروه مجرد و متأهل، میانگین افسردگی در گروه مجردها نسبت به گروه متأهل بیشتر است (گروه مجرد07/1وگروه متاهل81/0) و نیز میانگین حساسیت در روابط متقابل در گروه مجرد نسبت به گروه متأهل بیشتر است (گروه مجرد91/0وگروه متاهل 67/0)، ولی در سایر مولفه های آسیب روانی در دو گروه تفاوت معنادار وجود ندارد. این تحقیق به طور معنی دار مشکلات روانی از جمله افسردگی و حساسیت در روابط متقابل در دختران مجرد را نشان داد که این امر ضرورت توجه روان شناسان و مشاوران خانواده و سایر متولیان مسائل خانواده را به این آسیب ها خاطر نشان می سازد.
بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی، بخشش و سلامت روان در زوج های مراجعه کننده به مراکز بهداشت گچساران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ی بخشش، ویژگی های شخصیتی و سلامت روان در زوج های مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر گچساران بود. به همین منظور، تعداد 150 زوج از زوج های مراجعه کننده به مراکز بهداشت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه ی بخشش، پنج عاملی شخصیت و سلامت عمومی گلدنبرگ استفاده شد. پس از گرد آوری پرسشنامه ها، داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و آزمون تی برای گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها نشان داد که بخشش با ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی رابطه ی منفی و با ویژگی های شخصیتی سازگاری، برونگرایی، خودآگاهی و پذیرش رابطه ی مثبت معنادار دارد. هم چنین، زوج هایی که ویژگی های شخصیتی مشابه دارند، نسبت به زوج هایی که ویژگی های شخصیتی متفاوت دارند، یکدیگر را بیش تر می بخشند و از سلامت روان بیش تری برخوردارند. در نهایت، یافته های پژوهش کنونی نشان داد که زوج های دارای سلامت روان نسبت به زوج هایی که سلامت روان ندارند، یکدیگر را بیش تر می بخشند.
نقش واسطه ای صمیمیت در رابطه بین الگوهای ارتباطی و کیفیت زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش در پی تبیین نقش واسطه ای صمیمیت در رابطه بین الگو های ارتباطی و کیفیت زندگی زناشویی است. روش: اینپژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان متاهل شهرستان مرودشت بود که 303 نفر ( 162زن و 141مرد) از آن ها به شیوه خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998)، الگو های ارتباطی کریستین – سالاوی (1984) و صمیمیت زوجین ووندون بروک و هانس برتمن (1995) استفاده شد. داده ها در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ماتریس همبستگی، تحلیل رگرسیون، و تحلیل مسیر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نشان دادند که الگوی ارتباطی اجتنابی نتوانست کیفیت (874/0p<) و صمیمیت زناشویی(135/0p<) را متاثر کند. هم چنین، توقع زن و توقع مرد با صمیمیت (314/0-) و کیفیت زناشویی (208/0-) رابطه منفی داشت. الگوی توقع زن تاثیری در صمیمیت زوجین (904/0p<) نداشت، اما تاثیر منفی بر کیفیت رابطه زناشویی (046/0p<) به گونه مستقیم داشت و اما توقع مرد به صورت مستقیم بر صمیمیت (022/0p<) اثر داشت و به صورت غیر مستقیم و با واسطه صمیمیت در کیفیت رابطه زناشویی (058/0-) تاثیر منفی داشت. در نهایت، الگوی سازنده متقابل توانست صمیمیت (001/0p<) را به گونه مستقیم و کیفیت زندگی زناشویی را با واسطه صمیمیت (234/0) به گونه غیر مستقیم متاثر کند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که کیفیت زندگی زوجین تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم الگو های ارتباطی زوجین از راه واسطه گری صمیمیت است. گفتنی است با افزایش صمیمیت در میان زوجین تاثیر الگو های مخرب توقع زن و مرد بر کیفیت روابط زناشویی کم تر شده و تاثیر الگوی سازنده ارتباط بیش تر می شود و بر عکس.
بررسی نقش دینداری در مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی (نمونه مورد مطالعه: زنان شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه زنان در مقایسه با مردان آمار کمتری از مشارکت در فعالیت های ورزشی را دارا هستند و به همین دلیل مشکلات زیادی را در ارتباط با سلامت شان پیدا می کنند. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش، ابزار تحقیق پرسشنامه و استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS، به دنبال بررسی نقش دینداری اجتماعی در مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی به عنوان هدف اصلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زنان 18 سال به بالای شهر تهران می باشد که تعداد 600 نفر از آنها با استفاده از فورمول کوکران به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین میزان کل دینداری (26/0 =P)، و ابعاد آن یعنی بعد اعتقادی (24/0 =P)، بعد پیامدی (33/0=P)، بعد مناسکی (30/0=P) بعد تجربی (22/0=P) و بعد شناختی (28/0 =P) با مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد؛ بنابراین تمامی فرضیه های پژوهش تأیید می شوند. نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (AMOS) نیز نشان دادند که در کل اثر متغیر مستقل دینداری بر مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی به میزان 35/0 می باشد.
بررسی تعارض نقش های خانوادگی و اجتماعی بانوان و ارائه ی الگوی مناسب برای زندگی خانوادگی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، روند اشتغال زنان سیر صعودی به خود گرفته است. این در حالی است که زنان از وظایف و مسئولیت های سنتی خانه داری و همسرداری و تربیت فرزند و... معاف نشده و علاوه بر کار بیرون بار این مسئولیت ها را نیز همچنان بر دوش می کشند. ایفای همزمان نقش های خانوادگی و شغلی باعث تعارض نقش می شود که آثار و پیامدهای سویی به دنبال دارد. لازم است برای کاهش این تعارضات و مشکلات تبعی آن چاره جویی شود. این چاره اندیشی باید با فرهنگ جامعه همخوان و هماهنگ باشد. بنابراین تعیین چارچوب های منطقی و عالمانه که با موازین دینی و عرفی مطابقت داشته و بتواند مبنای عمل جامعه ی اسلامی ما قرار گیرد حائز اهمیت است. این جستار ضمن واکاوی ابعاد مختلف پدید هی اشتغال زنان و طرح راهکارهای مناسب برگرفته از نتایج تحقیقات و مطالعات انجام شده و استفاده از متون و نصوص معتبر دینی نظریه ی روشن و ثابتی را به عنوان الگوی مناسب برای زندگی خانوادگی و شغلی زنان بر مبنای فکر دینی ارائه می دهد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی روایتی و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر تاکتیک های حل تعارض زنان قربانی خشونت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر زوج درمانی روایتی و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. بدین منظور 45 زوج از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در سه گروه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم ایرانی مقیاس شیوه های برخورد در تعارضات زناشویی استفاده شد. جلسات درمانی هفته ای یکبار و بر اساس پروتکل درمانی برای گروه های آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین زوجین گروه های آزمایش و کنترل در تاکتیک های حل تعارض تفاوت معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش مبنی بر تاثیر زوج درمانی های روایتی و رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض تایید شد. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات زوج درمانی باعث تغییر تاکتیک های حل تعارض می شود.
اثربخشی رویکرد روایت درمانی در کاهش افسردگی زنان شهرستان مرودشت سال (1388)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش اثربخشی رویکرد روایت درمانی گروهی در کاهش افسردگی زنان شهرستان مرودشت بود. این پژوهش یک طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 20 نفر از زنان شهرستان مرودشت، با تشخیص افسردگی پس از شرکت در پیش آزمون به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش تحت درمان روایتی به صورت گروهی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. سپس هر دو گروه در پس آزمون شرکت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی افسردگی بک، پرسشنامه ی افکار خودآیند و مقیاس نگرش های ناکارآمد بود. کاربرد آزمون t مستقل نشان داد که سطح علایم افسردگی، افکارخودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد در گروه آزمایش پایین تر از گروه کنترل است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشویی
حوزههای تخصصی:
این مقاله باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی برافزایش سازگاری زناشویی انجام شده است. همچنین به بررسی اقدامات مشاوره ای در زمینه آموزش های مهارت های زندگی در بهبود روابط میان زوجین و افزایش سازگاری آنان در زمینه زندگی مشترک پرداخته است. روش:پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت آن شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که افراد گروه آزمایش شرکت کننده در این طرح تحت آموزش مهارت های زندگی طی 10 جلسه 75 دقیقه ای قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل برگه مشخصات جمعیت شناختی زوجین و پرسشنامه سازگاری زناشویی (لاک – والاس) بود که در دو نوبت قبل از آموزش و بعد از آموزش استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی استان قم در سال 1392 می باشد که با مشکلات سازگاری با یکدیگر و اختلافات خانوادگی به مرکز مراجعه نموده اند. حجم نمونه 60 زوج به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش آزمون در گروه های وابسته و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی می تواند در افزایش سازگاری زناشویی زوجین مؤثر بوده و باعث احساس مثبت در زندگی مشترک شود.
آموزه های مهارت های زندگی بر مفاهیم نوع دوستانه ای همچون مهارت همدلی، ارتباط موثّر و شیوه درک متقابل تأکید می ورزند. در واقع اهداف آموزشی زندگی در زمینه کاهش تأثیر متغیر مدت ازدواج و تفاوت سنی زوجین و در نهایت افزایش اثربخشی آموزش مهارت های مذکور در سازگاری زوجین می باشد.
بررسی و مقایسه پایگاه های هویت در میان دختران و پسران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع هویت، از مهمترین مسائل مربوط به زندگی انسان است. نخستین بار، این مسئله توسط اریک سون مورد توجه قرار گرفت. مارشیا پایگاه های هویتی را مطرح کرد و پس از آن تلاش های محققان به ایجاد ابزاری تازه برای بررسی پایگاه های هویتی منجر شد.
پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه ی دانشجویان زن و مرد از نظر قرارگیری در پایگاه های هویتی می پردازد.
روش مطالعه، روش علّی - مقایسه ئی، و جامعه ی مورد پژوهش، همه ی دانشجویان دانشگاه های وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی در شهر تهران است. نمونه ی انتخابی، 500 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی است، که از میان 5 دانشگاه انتخابی، بر اساس آمار پذیرفته شدگان سال تحصیلی 78 -77، با در نظر گرفتن نسبت دانشجویان دختر و پسر و ظرفیت پذیرش هر دانشگاه، در بر گیرنده ی 158 مرد و 247 زن است.
ابزار پژوهش، پرسش نامه ی سنجش علّی منزلت هویت من (EOM-ELS2) است که در مورد دانشجویان ایرانی اجرا شده و ضریب اعتبار آن به دست آمده است. علاوه بر شاخص های آمار توصیفی مربوط به جنس، سن، رشته ی تحصیلی، دانشگاه، و محل دیپلم گرفتن، برای آزمون فرضیه های مربوط به رابطه ی جنسیت و سن با پایگاه های هویتی، آزمون مجذور کای دو طرفه در سطح 5 به کار گرفته شد. برای آزمون فرضیه های مربوط به تفاوت و انواع هویت در هر یک از گروهای دختران و پسران به تنهایی، از آزمون مجذور کای یک طرفه استفاده شد.
تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، میان جنسیت و انواع هویت، تفاوتی معنادار نشان نداد و فرضیات مبنی بر وجود اختلاف میان دختران و پسران، تأیید نشد. متغیرهای رشته ی تحصیلی، محل تحصیل و محل دیپلم گرفتن نیز، با انواع هویت، رابطه ای معنادار نداشت. فرضیه ی مربوط به وجود رابطه میان سن و قرارگیری در منزلت های هویتی، تنها در حیطه ی منزلت های هویتی درون فردی تأیید شد. افزون بر این، در مقطع سنی 25 تا 30، بیشترین میزان هویت یافتگی نسبت به دو گروه دیگر وجود داشت. میان هر یک از گروه های دختران و پسران، به تنهایی، تفاوت میان انواع هویت معنادار است. نکته ی مهم در هر دو گروه، بالا بودن درصد بحران زدگی در برابر سایر منزلت ها است. میزان هویت یافتگی نیز از درصد بالایی برخوردار نیست. در میان گروه مردان، میزان دنباله روی از دیگر هویت ها کم تر بود.
بررسی رابطه نگرش خوردن و خودتنظیمی با سبک زندگی در زنان چاق و عادی
حوزههای تخصصی:
چاقی اصطلاحی پزشکی است که حالتی از افزایش وزن بدن (بافت چرب) را توصیف می کند که می تواند پیامدهای ناخوشایندی برای سلامتی داشته باشد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی بین نگرش خوردن، خود تنظیمی با ابعاد سبک زندگی در زنان چاق و عادی شهر شیراز بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان شهر شیراز بود که تعداد 202 نفر از آن ها (101 نفر با اضافه وزن و چاقی و 101 نفر با وزن عادی) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده با استفاده از پرسشنامه های نگرش خوردن، خود تنظیمی و سبک زندگی جمع آوری شد. داده های تن سنجی بر اساس شاخص توده ی بدنی (BMI) و با همکاری کارشناس تغذیه محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها بر حسب ضریب همبستگی پیرسون وآزمون تی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان دادکه بین نگرش خوردن و ابعاد سبک زندگی و نگرش خوردن و خود تنظیمی رابطه ی منفی معنی دار وجود دارد. بین خود تنظیمی و ابعاد سبک زندگی رابطه ی مثبت معنی دار دیده شد. این یافته ها همچنین نشان دادکه در مقایسه ی نگرش خوردن، خود تنظیمی و ابعاد سبک زندگی در زنان چاق و عادی تفاوت معنی دار وجود دارد
اثرسنجی برنامه های اوقات فراغت دختران دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناداری زندگی، امید، رضایت از زندگی و سلامت روان در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت آموزش و پایگاه اقتصادی زنان در استفاده از خدمات سلامتی دوران بارداری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول یک قرن اخیر تلاش های بسیاری برای کاهش مرگ و میر مادران و کودکان انجام گرفته است که از جمله آن ها می توان به بهره مندسازی زنان از مراقبت های سلامت دوران بارداری و حین زایمان اشاره کرد. این مراقبت ها تاثیری عمده در کاهش مرگ و میر مادر و کودک و بهبود زندگی سالم نوزاد داشته اند. بر اهمیت این مراقبت ها در کنفرانس های متعدد از جمله کنفرانس جمعیت و توسعه 1994 قاهره تاکید شده است. با وجود تلاش های به کار گرفته شده برای توسعه استفاده از مراقبت های سلامت باروری، هنوز عده زیادی از زنان از این مراقبت ها استفاده نکرده یا استفاده کافی نداشته اند. در این مطالعه نیز با طرح این سوال که چرا تعداد زیادی از زنان از مراقبت های دوران بارداری استفاده نمی کنند سعی می کنیم میزان و عوامل موثر بر استفاده از این مراقبت ها در کشور را مورد مطالعه قرار دهیم. نتایج مطالعه نشان می دهد که به طور کلی 8.6 درصد زنان در دوران بارداری خود برای استفاده از این خدمات به هیچ مرکز بهداشتی مراجعه نکرده و 7 درصد زنان نیز استفاده مناسب نداشته اند که با توجه به میزان های اخیر باروری در کشور به طور معمول بیش از صدهزار نفر از زنان حامله را در بر می گیرد. تحصیلات و وضعیت اقتصادی از بین متغیرهای اقتصادی - اجتماعی و رتبه تولد از بین متغیرهای جمعیتی، مهم ترین عوامل در تبیین استفاده از مراقبت های سلامت باروری در دوره حاملگی است
بررسی اثر بخشی روش حساسیت زدایی منظم بر اضطراب آزمون و کارکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی روش حساسیت زدایی منظم بر اضطراب آزمون و کارکرد تحصیلی با کنترل تحصیلات و شغل پدر در دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی شهر بهبهان است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر سال سوم مقطع راهنمایی بهبهان در سال تحصیلی 1385-1386 تشکیل می دهند و حجم نمونه نیز شامل 42 نفر از این دانش آموزان است، که پس از انتخاب به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شده اند. طرح پژوهش، از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و ابزار مورد استفاده آن، معدل نیم سال اول و دوم دانش آموزان، به عنوان کارکرد تحصیلی آنان، و نیز پرسش نامه اضطراب آزمون اسپیل برگر است. پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، ابتدا بر روی هر دو گروه، پیش آزمون صورت گرفت و پس از مداخله آزمایشی (روش حساسیت زدایی منظم) بر روی گروه آزمایشی و اتمام برنامه آموزشی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، افزون بر روش های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار، از روش های آمار استنباطی، همانند واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که روش حساسیت زدایی منظم باعث کاهش اضطراب آزمون و افزایش کارکرد تحصیلی دانش آموزان دختر گروه آزمایشی، در مقایسه با گروه گواه، می شود.
بررسی اثر بخشی رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) بر بخشش و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تبیین اثر بخشی رویکرد پذیرش و تعهد بر بخشش و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام پذیرفت. طرح تحقیق در این پژوهش، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از پرسشنامه بخشش ری و پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینرجهت گردآوری داده ها استفاده گردید.جامعه آماری پژوهش زنان خیانت دیده مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سه ماهه سوم سال 92 بودند. نمونه گیری در این تحقیق به روش هدفمند بوده است و نمونه های بالینی از بین مراجعین به 5 مرکز مشاوره شیراز که به دلیل خیانت، مراجعه کرده و داوطلب شرکت در پژوهش بودند30 نفر به طور تصادفی انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. برنامه درمانی بر مبنای رویکرد پذیرش و تعهد در طی10 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه به صورت مشاوره گروهی انجام شد. و پس آزمون 6 ماه بعد نیز بر روی آزمودنی ها اجرا گردید. نتایج نشان دهنده تاثیر رویکرد پذیرش و تعهد بر بخشش بامیزان تاثیر 72/0 بود. بین میانگین نمرات پس آزمون سازگاری زناشویی زنان گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری با میزان تاثیر 77/0 وجود داشت. تحلیل کوواریانس تاثیر اثر را در بعد رضایت زناشویی 58/9، در بعد همبستگی دو نفری 65/24، در بعد توافق دو نفری 60/87 و در در بعد ابراز محبت 62/9 در سطح (005/0>P) معنادارنشان داد. هم چنین نتایج پژوهش نشان داد که اثرات درمانی این رویکرد در پیگیری نیز همچنان حفظ شده بود.
کلیشه های جنسیّتی و سلامت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطة کلیشه های جنسیّتی موردپذیرش زنان و مردان و سلامت اجتماعی آن ها انجام شد. این پژوهش از نوع پیمایش های توصیفی- علی بود. جامعه آماری آن زنان و مردان 18 - 29 ساله شهر تهران بودند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه پژوهش 384 نفر بود و با شیوه نمونه گیری خوشه ای پرسشنامه بین آن ها توزیع شد. تقویت تعاریفی که مردان از خود بر اساس کلیشه های جنسیّتی داشته اند به ارزش گذاری مثبت آن ها از کارایی خود در جامعه منجر شده است، چرا که کلیشه های جنسیّتی مردانه با تعاریف مثبت و تأیید آن ها در جامعه همراه بوده است و در مقابل زنان هستند که تقویت کلیشه های منفی درباره خودشان، آن ها را از حضوری فعال و مثبت در جامعه بازمی دارد. در خصوص رابطة کلیشه های جنسیّتی و ابعاد سلامت اجتماعی باید گفت زنان و مردان نتایج متفاوتی داشته اند؛ چراکه بین کلیشه های جنسیّتی و پذیرش اجتماعی زنان رابطة معنادار و مستقیم وجود داشته است، این در حالی است که درباره مردان، رابطة بین کلیشه های جنسیّتی و یکپارچگی، انطباق و شکوفایی اجتماعی معنادار و مستقیم بوده است.بر اساس نتایج پژوهش حاضر، تقویت کلیشه های جنسیّتی مثبت، عمدتاً در مردان، حس مفید بودن در جامعه را افزایش می دهد و از سوی دیگر تقویت کلیشه های جنسیّتی منفی در زنانی که سطح تحصیلات پایینی دارند، به کاهش خصوصیات مثبتی برای رشد و تعالی فردی و اجتماعی آن ها منجر شده است.