سخن گفتن از اندیشه سیاسی شاعری حماسه سرا در قالب مفاهیم جدید قدری دشوار است. تفکر فردوسی نه در قالب فلسفه سیاسی به سبک کلاسیک آن می گنجد و نه با قالب های اندیشه سیاسی به سبک جدید سازگار است. نظریه فردوسی در باب سیاست در واقع تامل در روابط و مناسبات سیاسی است، نه تفکر فلسفی. و از این بابت مجموعه دریافت ما از اندیشه سیاسی فردوسی شباهت بیشتری با قالب های سیاست نامه و اندرزنامه نویسی دارد که به بحث از قدرت و چگونگی اکتساب قدرت و راه ها و شیوه های نگهداری آن می پردازد.شاهنامه فردوسی دارای خط و ربط سیاسی خاصی است که برخاسته از شرایط محیط اجتماعی زمان او و اوضاع و احوالی است که در عصر او بر ایران زمین حاکم بود. بدین لحاظ او بر آن است تا در مجموعه حماسی خویش هم آیین ها، تاریخ و رسوم پسندیده و جوانمردانه گذشته را احیا کند و هم چارچوپ نظام سیاسی ای را طراحی نماید که در واقع شالوده آن، نظام شاهی گذشته ایران باستان است. اگر بخواهیم شعرای پارسی گوی را در دو دسته شعرای سیاسی و غیر سیاسی قرار دهیم، بی شک فردوسی دارای ویژگی های خاصی است که او را از دیگران متمایز خواهد کرد. پرداختن به این ویژگی های خاص هدف این مقاله است. با این امید که طرح بحث حاضر مقدمه ای جهت گشایش دریچه ای برای شناختن هر چه بیشتر این حماسه سرای بزرگ باشد، به شرح زمینه های اجتماعی و سیاسی و پس از آن چارچوپ اندیشه سیاسی فردوسی می پردازیم.
نویسنده مقاله سیاستهای قرضه: شرکت نفت ایران و انگلیس و خانهای بختیاری، خانم استفانی کرونین،استاد تاریخ دانشگاه لندن و مولف کتاب ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران و چندین عنوان مقاله دیگر درباره تاریخ معاصر ایران بویژه دوره رضاشاه است. نویسنده در مقاله پیش رو، گوشه هایی از تاریخ مربوط به صنعت نفت ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس را موشکافی کرده است. او با تکیه بر اسناد و مدارک فراوان چاپ شده و منتشر نشده آرشیوهای وزارت امور خارجه انگلیس، شرکت نفت ایران و انگلیس و ... روابط و زد و بندهای آشکار و پنهان مقامات دولت انگلیس و شرکت نفت ایران
با پایان جنگ تحمیلی عراق بر ایران و ضرورت بازسازی مناطق آسیب دیده از جنگ و به تبع آن بازسازی ساختار های داخلی نظام اقتصادی و سیاسی و در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به هر حال تحول نظام بین المللی و شرایط بالنسبه مثبت داخلی زمینه برای تغییر در رویکرد خارجی ایران فراهم آمد و ملاحظات نوینی پیش روی سیاست خارجی ایران قرار داد . این ملاحظات بر روابط ایران و اروپا نیز تاثیر گذاشت. با توجه به تقارن منافع اعضای اتحادیه اروپایی نوعی اشتراک نظر برای همکاری بیشتر و گسترش روابط با ایران از سوی این نهاد به وجود آمد. و سبب گسترش تعامل به ویژه در حوزه اقتصادی بین ایران و اروپا شد. در این مقاله روند تحولات منطقه ای و بین المللی، ضرورت بازسازی خرابی های ناشی از جنگ، علل و عوامل گسترش تعامل با اروپا و جایگاه اتحادیه اروپایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دوره مورد بررسی، تحلیل و نقد قرار گرفته است.