فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۰۱ تا ۴٬۷۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش اعتباربخشی به الکوی مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور می باشد. روش کار: به لحاظ شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های آمیخته ( کیفی_ کمی) اکتشافی متوالی می باشد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشارکت کنندگان (متخصصین و اساتید و کارشناسان فعال در حوزه یادگیری الکترونیکی) منتخب با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در خصوص مدل مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی نظر دادند که در مصاحبه شماره 20 به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، انجام شد. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی_ پیمایشی 150 نفر نمونه از اساتید و کارشناسان که به روش تصادفی خوشه ای و دانشجویان به روش در دسترس بودن انتخاب و در خصوص الزامات اجرایی مدل پاسخ دادند که آزمون Tتک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات فوق الذکر انجام گرفت. نتایج: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد و 8 عامل اصلی ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی بدست آمد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، اعتبار آن تایید شد و آزمون Tتک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات اجرایی را تایید کرد. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که الگوی بدست آمده از پژوهش، از اعتبار لازم برای اجرایی شدن در محیط های یادگیری الکترونیکی برخوردار است.
اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: والدگری از جمله سخت ترین نقش هایی است که بزرگسالان فاقد هرگونه آمادگی خاص، متعهد ایفای آن می شوند. به خصوص اگر یکی از کودکان دارای کم توانی ذهنی باشد، ممکن است والدین را با مسائل بیشتری مواجه کند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 60 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از مدارس کودکان استثنایی شهر رشت در سال 97-1396 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این شرکت کنندگان پس از ورود به مرحله ارزیابی و دریافت رضایت آگاهانه در گروه های آزمایش (30 مادر) و گواه (30 مادر) جایدهی شدند. افراد نمونه شاخص تنیدگی والدینی آبیدین (1990) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از هشت جلسه درمانی 90 دقیقه ای گروهی برای گروه آزمایش، در مراحل پس آزمون، هر دو گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیره در محیط نرم افزار SPSS-24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش زندگی خانواده منجر به کاهش تقویت گری (38/42)، پذیرندگی (28/51)، سازش پذیری (18/92)، فزون کنشی (30/47)، احساس صلاحیت (17/54)، احساس دلبستگی (16/42)، احساس محدودیت (39/53)، احساس افسردگی (44/49)، روابط با همسر (16/22) و سلامت والد (16/86) در مادران کودکان کم توان ذهنی شده است (0/01>p). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مشخص کرد با افزایش مهارت های مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از طریق برنامه اصلاح رفتار و آشنایی مادر با فنون والدگری می توان تنیدگی والدین دارای کودکان کم توان ذهنی را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
تأثیر بازی شناختی چاکی و نلی بر مهارت های کنش اجرایی سرد و گرم در جهت گسترش مهارت های آمادگی ورود به مدرسه در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کنش های اجرایی در اوایل کودکی نقش تعیین کننده داشته و به عنوان یکی از پیش بین های آمادگی برای ورود به مدرسه شناخته شده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی بازی آموزشی- شناختی چاکی و نلی در جهت گسترش مهارت های کنش اجرایی سرد و گرم در کودکان پیش دبستانی و مقایسه دو گروه از نظر مهارت های آمادگی ورود به مدرسه بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 98-99 بود که از این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 204 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (102 نفر) و گواه (102 نفر) جای دهی شدند. برنامه مداخله به مدت 1 ماه شامل 10 جلسه (30 دقیقه ای) بر روی گروه آزمایش انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کنش اجرایی سرد شامل ابزار برو- نرو (هافمن، 1984)، جعبه وظیفه (کسل و پوستما، 2018)، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرنت و برگ، 1948)؛ کنش های اجرایی گرم شامل تکلیف 3 گزینه ای انتخاب ماده در انعطاف پذیری هیجانی (مارکوس و همکاران، 2016) و آزمون درک ارزش آینده (نجاتی و همکاران، 1399)؛ و آمادگی ورود به مدرسه شامل آزمون ارزیابی آمادگی برای ورود به مدرسه براکن- ویرایش سوم (پنتر و براکن، 2009) و مقیاس آمادگی احساسی-اجتماعی ورود به مدرسه (بوستین، 2007) استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد بازی چاکی- نلی بر بهبود مهارت های کنش اجرایی سرد (حافظه کاری- بازداری و انعطاف پذیری شناختی) و کنش اجرایی گرم (تأخیر در دریافت پاداش و انعطاف پذیر عاطفی) مؤثر بوده است (0/01>p) و نتایج مقایسه میانگین دو گروه از نظر آمادگی ورود به مدرسه (تحصیلی از 17/56 به 25/17 و اجتماعی- احساسی 76/56 به 75/06) نشان داد که گروه آزمایش نمره بالاتری به دست آوردند. نتیجه گیری: استفاده از بازی های گروهی به خصوص در سن پیش دبستانی که مرحله حساس تحول کنش های اجرایی گرم و سرد است با تحریک کودکان از طریق بازی با همسالان و استفاده از یک موقعیت زندگی واقعی مانند بازی در یک محیط پیش دبستانی می تواند برای کمک به کودکان در تعمیم پیشرفت های شناختی حداقل در سایر موقعیت ها یا وظایف مشابه مفید باشد؛ و همچنین کنش های اجرایی به عنوان پیش بین مهمی برای مهارت آمادگی ورود به مدرسه شناخته شدند.
مقایسه اثربخشی آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و امید تحصیلی در دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی با و بدون همبودی اختلال نارسایی توجه/ فزون-کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به موازات همه گیر شدن استفاده از اینترنت، استفاده بیش از حد آن توسط دانش آموزان می تواند به مشکلاتی شبیه اعتیاد و وابستگی منجر شود و پیامدهای نامطلوبی بر عملکرد تحصیلی و شخصی آنان داشته باشد. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و امید تحصیلی در دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی با و بدون همبودی اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی دانش آموزان 12 تا 14 ساله با اختلال بازی اینترنتی در سال 1399 شهرستان خرم آباد با تعداد 5200 نفر بود. تعداد نمونه 42 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایدهی شدند (هر گروه 14 نفر). ابزارهای گردآوری داده های این پژوهش شامل آزمون اختلال بازی اینترنتی- 20 (پونتس، 2014)، پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان (اسپرافیگن و گادو، 1994)، مقیاس امید به تحصیل (خرمائی و کمری، 1396) و پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ (بویس و همکاران، 1989) بود. همچنین گروه های مداخله تحت 9 جلسه دو ساعته برنامه مداخله ای آموزش نظریه خودتعیین گری (گروه مداخله یکم) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (گروه مداخله دوم) قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در هر دوگروه آموزش نظریه خودتعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تفاوت معناداری بین دو مرحله پس آزمون و پیگیری در کیفیت خواب و امید تحصیلی وجود داشت (001/0p<). همچنین با کنترل اثر پیش آزمون، تعامل دو متغیر عضویت گروهی و گروه همبودی نارسایی توجه/ فزون کنشی در امید تحصیلی دانش آموزان معنادار است (0/001p<). نتیجه گیری: هر دو روش آموزش نظریه خود تعیین گری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، به یک اندازه می توانند با تأثیر معنادار بر کیفیت خواب و امید تحصیلی به دانش آموزان با اختلال بازی اینترنتی کمک کنند.
پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس سبک های مقابله با استرس، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه مردم شهر اصفهان در ایام کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: همه گیری ویروس کرونا، پدیده ای که با ظهورش جهان را در شوک و بهت فرو برد، در دسامبر سال ۲۰۱۹ میلادی از ووهان چین آغاز شد. از آن زمان، این ویروس در سراسر جهان شیوع یافته است و تا به امروز، میلیون ها نفر تحت تأثیر این بیماری قرارگرفته اند. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس سبک های مقابله با استرس، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و رفتارهای پیشگیرانه در همه گیری کرونا در مردم شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری کلیه افراد بالای ۱۸ سال ساکن شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود که از میان آن ها ۳۵۱ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پریشانی روان شناختی کسلر، سبک های مقابله با موقعیت های فشارزای ایندلر و پارکر-فرم کوتاه(CISS-SF)، نگرش نسبت به شدت خطر کرونا و اقدامات پیشگیرانه ی هنرور و همکاران پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS۲۸انجام شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که نشان داد نگرش به شدت خطر کرونا، سبک مقابله اجتنابی، سبک مقابله هیجان مدار و رفتارهای پیشگیرانه می توانند ۱۸ درصد از تغییرات پریشانی روان شناختی را به صورت معنادار پیش بینی کنند؛ اما سبک مقابله مسئله مدار قادر به پیش بینی پریشانی روان شناختی نبود. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت تبیین پریشانی روان شناختی و تدوین مداخلات فرد نگر و جامعه محور در جهت ارتقای سلامت افراد در رویارویی با بیماری همه گیر کرونا استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری در دوران کودکی می تواند اثرات جبران ناپذیری را تا بزرگسالی به همراه داشته باشد. ازاین رو انجام پژوهش در زمینه مشکلات رفتاری کودکان حائز اهمیت است. لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی شهر کاشمر در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بود که از این جامعه تعداد ۱۲۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه به صورت تصادفی گمارده شدند. همه افراد در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ و رسکورلا (۲۰۰۱) را تکمیل کردند. درنهایت داده ها به روش های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSSV۱۹ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در هر دو متغیر مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده بین گروه ها وجود داشت (۰۱/۰>P). به این معنی که آموزش ترکیبی (برنامه فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان پیش دبستانی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که آموزش ترکیبی فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین می تواند باعث کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان پیش دبستانی شود و ازاین رو آگاهی والدین، معلمان، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند در کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی کمک کننده باشد.
استرس ادراک شده زنان کادر درمان در دوران شیوع کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با شیوع بیماری کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹ در کشور چین و همه گیر شدن سریع آن در جهان، این مسئله به یک معضل جهانی با مخاطرات جسمی و روانی تبدیل شده است. ازآنجایی که کارکنان کادر درمان در خط اول مبارزه با این بیماری قرار دارند، به مراتب بیش از سایر اقشار جامعه در معرض آسیب های جسمی و روانی هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی استرس ادراک شده زنان کادر درمان در دوران شیوع بیماری کرونا انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد پدیدار شناسی انجام شد. جامعه موردپژوهش کلیه زنان کادر درمان شاغل در بخش های مخصوص بیماران کرونا در شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بودند. ۱۰ شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. بعد از رسیدن به اشباع داده ها با ۲ شرکت کننده دیگر نیز مصاحبه انجام شد و پس از بدست نیامدن داده های جدید، نمونه گیری متوقف شد. سپس تجزیه وتحلیل داده ها با روش توصیفی کلایزی انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه ها در دو کد نظری «احساسات و افکار ناخوشایند» و «رفتار های محدود کننده و اجتنابی» معرفی شد. نتیجه گیری: پرتکرارترین عوامل استرس زا در صحبت های مصاحبه شوندگان، احساسات و افکار ناخوشایند پیرامون سلامتی جسمی و رفتار های محدود کننده و اجتنابی در محیط خانوادگی بودند. نتایج این پژوهش می تواند جهت شناسایی و کاهش عوامل استرس زا در موقعیت های مشابه باهدف کاهش استرس ادراک شده افراد مورداستفاده قرار گیرد.
نقش محیط اجتماعی در رابطه محیط مسکونی و افسردگی ساکنین (نمونه مورد مطالعه ساکنین شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: محیط اجتماعی همراه با محیط ساخته شده می تواند سلامت روان را تحت تأثیر قرار دهد. از سویی دیگر افسردگی علل اصلی بسیاری از بیماری هاست که بار زیادی را به افراد تحمیل کرده و می تواند موجب اختلال در عملکرد افراد شود؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش محیط اجتماعی در رابطه بین محیط مسکونی و نمره افسردگی ساکنین آن بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه ساکنین مناطق پانزده گانه شهر اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد ۷۴۹ نفر برای انجام تحقیق انتخاب شدند. داده ها در مرحله پیشینه تحقیق به وسیله مطالعات کتابخانه ای و سپس با ابزار پرسشنامه گردآوری شدند که در آن از پرسشنامه افسردگی لاویبوند (۱۹۹۵)، پرسشنامه سنجش ویژگی های محیط مسکونی و پرسشنامه سنجش محیط اجتماعی استفاده گردید. شایان ذکر است که از هر واحد مسکونی حداقل دو پرسشنامه تکمیل شده دریافت شد. در ادامه نیز از روش همبستگی و تحلیل آنوا جهت تجزیه تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که محیط مسکونی و اجتماعی با افسردگی ساکنین مرتبط است و محیط اجتماعی، اثر میانجی گری جزئی در رابطه بین محیط مسکونی و افسردگی دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر محیط اجتماعی، اثر میانجی گری جزئی در رابطه بین محیط مسکونی و افسردگی داشت. بدین مفهوم که بخشی از اثر متغیر پیش بین (محیط مسکونی) بر متغیر ملاک (افسردگی) از طریق متغیر محیط اجتماعی انتقال پیدا می کرد؛ بنابراین توجه به آن می تواند به عنوان عاملی محیطی در کاهش افسردگی ساکنین مورد استفاده قرار گیرد و پیشنهاد می شود که در تحقیقاتی که به مطالعه رابطه محیط مسکونی و افسردگی می پردازند، محیط اجتماعی نیز در نظر گرفته شود.
پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی براساس ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی و تنظیم شناختی هیجان در بین زنان دارای تحصیلات دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی براساس ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی و تنظیم شناختی هیجان در بین زنان دارای تحصیلات دانشگاهی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و از نقطه نظر هدف از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران و زنان تحصیل کرده (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) مراجعه کننده به کلینیک های جراحی زیبایی شهر کرج در سال 1400 بود. نمونه مورد مطالعه به تعداد 200 نفر، براساس فرمول تعیین حجم گرین، بصورت در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش نیز عبارت بودند از، پرسشنامه تمایل جراحی زیبایی هندرسون کینگ (2005)، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت نمایشی زنان، علوی حجازی و همکاران (1397) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کراجی (2002). تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 26 انجام شد. یافته های بدست آمده نشان دادند که ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی (به میزان 4/43 درصد) و تنظیم شناختی هیجان (به میزان 2/38 درصد) قادر به پیش بینی گرایش به جراحی زیبایی در زنان داوطلب جراحی زیبایی شهر کرج (با 99 درصد ضریب اطمینان در سطح کمتر از 01/0) می باشند (434/0 = β، 382/0 = β، 01/0 > P). بر اساس یافته های بدست پیشنهاد می گردد تا با ارزیابی روانشناختی در داوطلبان جراحی زیبایی پیش از هر گونه عملی انجام شود با تشخیص فاکتورهای روانشناختی قبل از عمل، با انجام روان درمانی، فرد از تحریف واقعیت خود آگاه شود.
پیش بینی تنظیم هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان (مورد مطالعه: دانش آموزان مقطع متوسطه دوم سال تحصیلی 1400-1399 شهر کرج)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، پیش بینی تنظیم هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان انجام شد. روش: روش مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم بود که در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 در دبیرستان های شهر کرج مشغول به تحصیل بود. 200 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل فرم کوتاه طرحواره ناسازگار اولیه (1998) و پرسشنامه تنظیم هیجانی هافمن و کاشدان (2010) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین طرحواره های طرد - بریدگی، خودگردانی، محدودیت مختل و دیگرجهت مندی با تنظیم هیجانی رابطه منفی معنادار وجود داشت. براساس نتایج تحلیل رگرسیون، دیگر جهت مندی قادر به پیش بینی تنظیم هیجانی و کنترل عاطفی بود (05/0>p). نتیجه گیری: متخصصین امر باید به این نشانه ها توجه کرده و برنامه مناسب آموزشی و درمانی برای تنظیم نوجوانان طراحی کنند.
رابطه سرمایه اجتماعی و فرهنگی والدین با مهارت های اجتماعی فرزندان: نقش واسطه ای سبک های والدین در برخورد با هیجانات منفی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
121 - 142
حوزه های تخصصی:
مقدمه : والدین در شکل گیری مهارت اجتماعی فرزندان نقش بسیار مهمی دارند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی و فرهنگی والدین با توجه به نقش واسطه ای سبک های والدین در برخورد با هیجانات منفی فرزندان بود.
روش : روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی و جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه 500 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند که در نهایت 419 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های مهارت های اجتماعی، سبک های برخورد والدین با هیجانات منفی فرزندان ، سرمایه اجتماعی خانواده و سرمایه فرهنگی بود. از نرم افزار SmartPls3 نیز جهت تجزیه وتحلیل مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها : یافته ها نشان داد که سرمایه اجتماعی هم به طور مستقیم (001/0> p ، 26/0= β ) و هم به واسطه سبک های حمایتی (009/0> p ، 044/0= β ) و غیر حمایتی (013/0> p ، 033/0= β ) برخورد با هیجانات فرزندان، منجر پیش بینی مهارت های اجتماعی فرزندان می گردد. سرمایه فرهنگی به طور مستقیم با سبک های حمایتی (043/0> p ، 11/0= β ) برخورد با هیجانات فرزندان ارتباط دارد و همچنین سرمایه اجتماعی (001/0> p ، 22/0= β ) نیز نقش قابل توجهی در تبیین نحوه برخورد والدین با هیجانات فرزندان داشت. شاخص های برازش مدل بعد از اصلاح (089/0= SRMR و 61/0= NFI ) نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد.
نتیجه گیری : به طورکلی برخورداری از سرمایه های اجتماعی و فرهنگی موجب تغییرات ذهنی و رفتاری کنشگران اجتماعی (والدین و فرزندان) می شود و این تغییرات خود را در سبک های والدین در برخورد با هیجانات و همچنین مهارت اجتماعی فرزندان نشان می دهد.
اثر بخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر مهارت حل مساله و مهارت ارتباطی در نوجوانان دختر
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
139 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ، تعیین اثربخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر مهارت حل مساله و مهارت ارتباطی در نوجوانان دختر بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. جامعه آماری این مطالعه کلیه دانش آموزان دختر مدارس متوسطه اول شهرستان ورامین در سال تحصیلی 1400-1399تشکیل دادند .وحجم نمونه شامل 32 دانش آموز دخترمتوسطه اول که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (16 نفر) و کنترل (16 نفر) جایگزین شدند.در این پژوهش از پرسشنامه های مهارت های ارتباطی کوئین دام(2004) و حل مسئله هپنر PSI (1988)استفاده گردید و مداخله هیپنوتراپی شناختی درمانی به مدت 8 جلسه 2 ساعته در گروه آزمایش انجام گردید. داده های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا ) و یک متغیری (آنکوا)و مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که هیپنوتراپی شناختی درمانی در سطح (01/0> P ، 82/153F=) در مهارت حل مساله و مهارت ارتباطی در نوجوانان دختر در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است . بنابراین با عنایت به معنی دارشدن فرضیه این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، اثربخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری توانسته است مهارت حل مساله و مهارت ارتباطی در نوجوانان دختر شهرستان ورامین را افزایش دهد.
نقش میانجی خودکارآمدی خلاق در رابطه بین هوش اجتماعی و خود نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
27 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از آنجا که در موقعیت های تنش زا، چگونگی تنظیم هیجان، موضوعی مهم و ضروری است. لذا، پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی خودکارآمدی خلاق در رابطه بین هوش اجتماعی و خودنظم جویی شناختی هیجان انجام شد.
روش : روش پژوهش توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهر ساری به تعداد 9040 نفر بود. حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 370 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی خلاق بیگیتو (2006)، هوش اجتماعی سیلورا و همکاران (2001) و خود نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کرائیج (2007) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و مدل معادلات ساختاری با نرم افزارهای Spss , Pls استفاده شد.
یافته ها : نتایج نشان داد که هوش اجتماعی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی خودکارآمدی خلاق بر خودنظم جویی شناختی هیجان مثبت (راهبردهای سازگارانه) و منفی (راهبردهای ناسازگارانه) دانش آموز ان اثر دارد (01/0>P).
نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش، هوش اجتماعی به عنوان مهارت های تعامل موفق و خودکارآمدی خلاق به عنوان باور به قابلیت ها و توانایی های خود نقش مهمی در تنظیم هیجان دارد. بنابراین، لازم است که دوره های آموزشی با هدف ارتقاء توانایی شناسایی احساسات و عواطف صورت پذیرد.
نقش بهزیستی معنوی، گذشت و خودافشاگری زناشویی در خیانت برخط همسران: یک پژوهش زمینه یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع اینترنت و شبکه های اجتماعی نقش مهمی در خیانت برخط در عده ای از همسران دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع خیانت برخط در همسران زیر 40 سال و نقش بهزیستی معنوی، گذشت و خودافشاگری زناشویی در تشخیص همسران با و بدون خیانت برخط بود. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل تشخیص بود. جامعه ی آماری شامل کل همسران زیر 40 سال چهار شهرستان در ایران در سال 1398 بود (7000=N) از میان این همسران به روش طبقه ای تصادفی 378 زن و شوهر (378 زن و 378 مرد) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های سلامت معنوی (Paloutzian & Ellison, 1991) گذشت تصمیمی و هیجانی (Hook, 2007)، خودافشاگری زناشویی (Waring, Holden et al., 1998) و خیانت برخط (Docan-Morgan & Docan, 2007) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل تشخیص گام به گام تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که 34/24 درصد همسران دارای خیانت برخط زناشویی (90/20 فعالیت های دوستانه برخط، 14/16 درصد فعالیت های هیجانی برخط و 42/30 درصد فعالیت های جنسی برخط) بودند و میزان خیانت برخط و ابعاد آن در مردان بیشتر از زنان بود. نتایج نشان داد که خودافشاگری زناشویی (به ویژه خودافشاگری جنسی و عدم توازن)، بهزیستی معنوی (به ویژه بهزیستی مذهبی)، گذشت هیجانی به ترتیب در پیش بینی عضویت گروهی همسران با و بدون خیانت برخط نقش معنی دار داشتند؛ به عبارت دیگر، این متغیرها عضویت افراد در دو گروه را پیش بینی نموده است (01/0P value =). با توجه به یافته های این پژوهش، روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از متغیرهای پیش بین خیانت برخط همسران آگاهی یابند و با تقویت آن ها به مشاوره ی زناشویی بپردازند.
هم سنجی تأثیر درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان در الگوهای ارتباطی همسران تازه ازدواج کرده دارای تعارض.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعارضات زناشویی در پنج سال نخست زندگی افزایش می یابد و به کارگیری مداخلات تأثیرگذار برای کاهش این تعارضات ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف هم سنجی تأثیر مداخلات درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان بر الگوهای ارتباطی همسران تازه ازدواج کرده متعارض انجام گرفت. روش: طرح این پژوهش کاربردی، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری همسران متعارض کمتر از شش سال ازدواج بود که در سال 1398 میان ماه های خرداد تا شهریور به مراکز مشاوره پیوند زندگی و اندیشه در شهرستان آستارا مراجعه کرده بودند. از میان آن ها 30 زوج (60 زن و شوهر) با نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه الگوهای ارتباطی(Christensen & sullaway,1984) و مصاحبه بالینی بود. درمان حالت روان بنه، طی 12 جلسه90 دقیقه ای و درمان متمرکز بر هیجان طی 10 جلسه120دقیقه ای اجرا گردید و پس از سه ماه پیگیری، برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر و SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان حالت روان بنه، الگوی ارتباطی سازنده متقابل را به صورت پایدار افزایش داده (01/0> P) و الگوی توقع-کناره گیر را کاهش می دهد(01/0> P). درمان متمرکز بر هیجان الگوی سازنده متقابل را افزایش داده (01/0> P) و الگوی اجتناب متقابل (05/0> P) و توقع-کناره گیر(01/0> P) را کاهش می دهد. درمان حالت روان به صورت کارآمدتری الگوی سازنده متقابل را افزایش داده (01/0> P) و الگوی توقع-کناره گیر را کاهش می دهد(01/0> P) و درمان متمرکز بر هیجان در کاهش الگوی اجتناب متقابل مؤثرتر بود (01/0> P). نتیجه گیری: مداخلات درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان را می توان برای بهبود الگوهای ارتباطی زوجین متعارض به کار بست.
پیشینه علمی زوج درمانی در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس: تحلیل اسنادی و علم سنجی تحقیقات بین المللی در حوزه زوج درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند پژوهش ها کاربردی و کارآزمایی ها در نیمه دوم قرن بیستم و ابتدای قرن بیست ویک چندان یکپارچه نبوده و کم و کیف آن سزاوار پژوهش است. پژوهش حاضر به توصیف وضعیت انتشار مدارک حوزه زوج درمانی و ترسیم شبکه های همکاری علمی افراد و سازمان و کشورها و همچنین ترسیم شبکه هم رخدادی اصلاحات این حوزه در پایگاه اطلاعاتی Scopus از سال 1970 تا 2020 پرداخت. روش این پژوهش توصیفی و با رویکرد کتاب سنجی بود. در این پژوهش، تعداد 2898 مدرک منتشرشده در موضوع زوج درمانی از پایگاه Scopus به صورت جستجوی موضوعی، مورد تحلیل کتاب سنجی قرار گرفت. تحلیل داده ها توسط گزینه های تحلیل پایگاه اطلاعاتی Scopus و نرم افزار کاربردی مصورسازی VOS viewer صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان دهنده روند صعودی انتشار اسناد کاربردی حوزه زوج درمانی در 20 سال اخیر بود. پنج کشور برتر فعال در زمینه تولیدات علمی در موضوع موردبررسی، به ترتیب شامل کشورهای ایالات متحده آمریکا، کانادا، انگلستان، آلمان و استرالیا بودند. پرثمرترین مجلات شناسایی شده نیز به ترتیب شامل «مجله ازدواج و خانواده درمانی»، «مجله مشاوره و روانشناسی بالینی»، «مجله فرایند خانواده»، «مجله روان درمانی خانواده» و «مجله رفتاردرمانی» بود. به علاوه، دو نویسنده پر تولید Christensen, A.و Johnson, S.M. بودند. سیر تحول و توسعه مفاهیم کلمات کلیدی نیز در این پژوهش موردبررسی قرارگرفته است. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که علاوه بر زوج درمانی، باید به حوزه ی آموزش روانی جهت بهبود روابط نگاه ویژه ای داشت؛ چراکه در حال حاضر مهم ترین موضوع در حوزه زوج درمانی در مجلات معتبر بوده و در کشور ما مطالعات کافی در آن انجام نشده است.
تأثیر درمان یکپارچه شده متمرکز بر شفقت و هیجان، در تعارض زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل آسیب رسان به کیفیت زناشویی تعارض زوجین است. تعارض زناشویی سبب بروز مشکلاتی در ساختار خانواده، استحکام و عدم رضایت از زندگی و درنهایت اگر توجهی به این دو مقوله نشود سبب فروپاشی نظام خانواده می شود. ازاین جهت هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان یکپارچه شده متمرکز بر شفقت و هیجان بر تعارض زناشویی زنان شهر اصفهان قرار گرفت. بدین منظور در این پژوهش که از نوع منفرد A-B-A بود از بین زنان متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره (تماشا و رضوی) شهر اصفهان در سال 99 سه زن که شرایط شرکت در پژوهش را داشتند به صورت هدفمند انتخاب شد و توسط پرسشنامه تعارض (sanaii, barati & Bustani, 2009) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از احراز تعارض زناشویی بالا و دریافت رضایت جهت شرکت در پژوهش، ایشان در طی 3 ماه، هفته ای یک بار در جلسات درمانی مبتنی بر تلفیق درمان های متمرکز بر شفقت و هیجان (محقق ساخته) به مدت 60 دقیقه به صورت انفرادی شرکت نمودند. در اثنا این پژوهش، افراد شرکت کننده به منظور تعیین خط پایه و پیشرفت درمانی قبل، حین و بعد مداخله، 12 بار به پرسشنامه مذکور پاسخ دادند. برای تحلیل نتایج از شاخص توصیفی و آمار استنباطی تحلیل دیداری استفاده شد. درصد بهبودی تعارض زناشویی سه زن در مرحله مداخله به ترتیب 30-31-33 درصد به دست آمد که حکایت از تأثیر درمان یکپارچه شده مذکور بر تعارض زناشویی زنان شرکت کننده دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که درمان یکپارچه شده مبتنی بر شفقت و هیجان، منجر به تنظیم هیجان در یک بستر معنایی شده و کاهش تعارضات زناشویی را در پی داشته است. ازاین جهت می توان نتیجه گرفت که درمان یکپارچه شده مذکور برای کاهش تعارض زناشویی زنان متعارض مؤثر است. ازاین رو پیشنهاد می شود برای بهبود کیفیت زندگی و کاهش تعارضات زناشویی زنان متعارض از این درمان استفاده شود.
پیش بینی کارکرد خانواده براساس ادراک زوجین از حضور خدا در زندگی با واسطه گری تاب آوری فردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خانواده، یکی از مهم ترین نهادهای جامعه و شکل دهنده ی شخصیت آدم ی اس ت. کارکرد بهینه ی خانواده، عامل بسیار تاثیرگذاری در ش کوفایی، رش د و پیش رفت اعضای خانواده است . هدف این پژوهش پیش بینی کارکرد خانواده براساس ادراک زوجین از حضور خدا در زندگی با واسطه گری تاب آوری فردی بود. پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که طبق مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) و از روش رگرسیون استفاده شده است. بدین منظور 170 معلم از معلمان شهرستان بیرجند استان خراسان جنوبی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تصور از خدا (لارنس، 1997)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مقیاس کارکرد خانواده مک مستر(1983) استفاده شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که بین ادراک حضور خدا در زندگی با تاب آوری رابطه معنادار مثبت 437 = R و با کارکرد ناسالم خانواده رابطه معنادارمنفی476 = R وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد ادراک حضور خدا 22.1درصد از کارکرد خانواده را تبیین می کند. نتایج حاصل از بررسی فرضیه اصلی پژوهش طبق روش بارون و کنی (1986) نیز نشان داد که تاب آوری رابطه ادراک زوجین از خدا در زندگی با کارکرد خانواده را واسطه گری جزئی (0.304- = ) می کند.
رابطه نگرش های ناکارآمد و عواطف مثبت و منفی با نگرش به روابط فرازناشویی؛ با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری دینی در زوجین در آستانه طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زوجین پایه گذار خانواده و خانواده رکن اصلی جامعه هستند به همین دلیل سلامت و پویایی جامعه در گرو سلامت خانواده و زوج است. از آنجا که هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نگرش های ناکارآمد و عواطف مثبت و منفی با نگرش به روابط فرازناشویی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری دینی در زوجین در آستانه طلاق است، از نظر نوع پژوهش توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه زوجین در آستانه طلاق شهر لار استان فارس بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق برای اندازه گیری متغیرهای مورد بررسی از پرسشنامه نگرش به خیانت (روابط فرازناشویی)؛ پرسشنامه جهت گیری دینی، پرسشنامه نگرش های ناکارآمد و پرسشنامه عواطف مثبت و منفی استفاده شد. یافته های بدست آمده نشان دهنده آن است که بین نگرش های ناکارآمد و عواطف منفی با روابط فرازناشویی رابطه مثبت وجود دارد. ارتباط بین نگرش های دینی با روابط فرازناشویی، منفی است و بین عواطف مثبت و روابط فرازناشویی رابطه معناداری وجود ندارد.
مقایسه ی خودشیفتگی مرضی و ابعاد آن در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد با افراد غیربالینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودشیفتگی مرضی سازه روانشناختی و پیچیده است که دو بعد آسیب پذیری و بزرگمنشی را دارد. بزرگمنشی خودشیفته با اختلال مصرف مواد مرتبط است اما نقش آسیب پذیری در این اختلال چندان روشن نیست. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی خودشیفتگی مرضی و ابعاد آن در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد با افراد غیربالینی بوده است. روش: طرح پژوهش تحلیلی- مقطعی از نوع پس رویدادی (مقایسه ای) بود. جامعه ی آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد بود که از خرداد تا دی ماه سال ۱۳۹۷ به درمانگاه اعتیاد بیمارستان روزبه تهران مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش متشکل از ۹۳ نفر بیمار مبتلا به اختلال مصرف مواد و ۹۲ نفر از جمعیت غیربالینی بود که با روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. هر دو گروه آزمون غربالگری مصرف تنباکو، الکل و مواد اعتیاد آور، پرسشنامه خودشیفتگی مرضی و پرسشنامه سلامت عمومی (برای غربالگری جمعیت غیربالینی) را تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس دو راهه و یک راهه و ضریب همبستگی اسپیرمن و نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد به طور معناداری نمرات بالاتری در خودشیفتگی مرضی و ابعاد آن در مقایسه با گروه غیربالینی داشتند (P<۰/۰۰۱). همبستگی مثبت معناداری بین متغیرهای شدت اعتیاد و خودشیفتگی مرضی (P<۰/۰۰۱)، بزرگمنشی خودشیفته (P<۰/۰۰۱) و آسیب پذیری خودشیفته (P<۰/۰۰۱) مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، اهمیت شناسایی خودشیفتگی مرضی و بویژه بعد آسیب پذیر و برنامه ریزی درمانی مناسب برای آن توصیه می شود.