فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۸۸۱ تا ۸٬۹۰۰ مورد از کل ۳۳٬۷۳۰ مورد.
سالخوردگان در جامعه
حوزه های تخصصی:
کودکان رنج و کار
نقش تعاملی طبقه اجتماعی و موقعیت منزلتی منطقه مسکونی در عواطف اضطرابی افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"بسیاری از تحقیقات در حوزه انحرافات اجتماعی، تنها به رابطه بین طبقه اجتماعی و رفتار نابهنجار اجتماعی پرداخته و از نقش تعاملی طبقه اجتماعی و موقعیت منزلتی منطقه مسکونی در هیجانات اضطرابی به عنوان منشا بسیاری از واکنش های انحرافی غافل مانده اند. با این باور، مقاله حاضر سعی دارد ابتدا رابطه تعاملی اجتماعی و موقعیت منزلتی منطقه مسکونی را تبیین نماید و سپس نقش آن را در عواطف اضطرابی و یا رفتار ضداجتماعی توضیح دهد. عواطف اضطرابی یا کنش های ضد اجتماعی نوعی انزوا و انفعال اجتماعی است که در ادبیات جامعه شناختی با عنوان های از خود بیگانگی، ناتوانی، سردرگمی، ناامیدی و غیره شناخته شده است. رویکرد خاص این مطالعه، توزیع فضای شهری به عنوان یکی از مولفه ها و زمینه های اجتماعی در توضیح عواطف اضطرابی، در کنار سایر مولفه های ساختاری و روابط اجتماعی است که با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسش نامه انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که نقش طبقه اجتماعی و موقعیت منطقه مسکونی، هر یک به تنهایی یا در تعامل با یکدیگر، در رابطه با عواطف اضطرابی انکارناپذیر است. بررسی عوامل ذکر شده می تواند تا حدودی در پیش بینی رفتارهای ضداجتماعی موثر باشد.
"
چراهای توسعه نیافته
تحلیل فازی اعتماد سیاسی استادان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
در این نوشتار اعتماد سیاسی استادان دانشگاه مورد تحلیل قرار گرفته است. پرسش این مقاله آن است که اعتماد سیاسی استادان دانشگاه چگونه قابل تبیین است؟. ساختار منطقی نظری متن حاضر به این صورت فرموله شده است که «کیفیت حکمرانی علت لازم برای اعتماد سیاسی است». روش گردآوری داده های این پژوهش پیمایش اجتماعی فازی و روش ارزیابی فرضیه شرط لازم تکنیک سازگاری و پوشش است. گزاره های مشاهده ای دلالت برآن دارند که کیفیت حمکرانی به مثابه شرط لازم برای اعتماد سیاسی رد می شود. براساس شواهد موجود کیفیت حمکرانی به مثابه شرط کافی پذیرفته می شود. بنابراین، یافته های تجربی به اصلاح دستگاه نظری فرموله شده به صورت «کیفیت حکمرانی علت کافی برای اعتماد سیاسی است» منجر شده است. ارزش شاخص سازگاری بین دو مجموعه کیفیت حکمرانی و اعتماد سیاسی برابر با 94/0 است.
تحلیل نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومت گری، طبقات و جریان های پرنفوذ اجتماعی (از 1332 تا 1355)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد تحلیل نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومت گری، طبقات و جریان های پرنفوذ اجتماعی در دوره پس از کودتای 28 مرداد است. محدوده تاریخی تحقیق سال های 1332 تا پایان 1355ه.ش را در بر می گیرد. پیش فرض نظری طرح چنین موضوعی این است که نگرش شاه پیوندی دیالکتیکی با شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه او داشته است . چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای آراء همایون کاتوزیان در نظریه استبداد ایرانی صورتبندی شد. روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوای کمّی و کیفی است. اطلاعات براساس تمامی سخنرانی ها، پیام ها و مصاحبه های شاه در دو دوره زمانی از سال 32 تا42 و از سال 42 تا 56 به دست آمد. طبق یافته های تحقیق حاضر، در دوره پس از کودتای 28 مرداد، با انقلاب سفید، چرخشی آشکار در نگرش شاه نسبت به حکومت گری، گروه ها و طبقات اجتماعی پرنفوذ، دین، قانون اساسی، مشروطیت، دموکراسی، غرب و نظام جهانی به وجود آمد. بر این اساس، دوران پس از کودتا را باید به لحاظ نگرشی به دو دوره اصلی پیش، پس از انقلاب سفید تقسیم کرد. روند کلی نگرش او نشان دهنده چرخش از یک پادشاه دیکتاتور به یک پادشاه خودکامه و خودسر است و حتی در زیر دوره های مورد مطالعه در این تحقیق می توان به این نکته اشاره کرد که شاه در طول مدت سلطنت خود به لحاظ نگرشی پیش از کودتای سال 32 یک پادشاه دیکتاتور و پس از آن یک پادشاه مستبد بوده است و میل او به دیکتاتوری و استبداد، ناشی و متأثر از شرایطی، همچون: وجود یا عدم افراد و گروه های پرنفوذ و مستقل در عرصه سیاسی، میزان درآمدهای نفتی و چگونگی سیاست های حمایتی آمریکا بوده است. بنابراین، یافته های پژوهش حاضر در چارچوب تحلیل محتوای سخنان شاه، نظریه استبداد ایرانی را تأیید می کند
انسان ، توسعه و محیط زیست
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۲۰
حوزه های تخصصی:
نوسانات تحدید موالید در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موفقیت رسانه در گرو مخاطب فعال است
حوزه های تخصصی:
مطالعة عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نگرش به هویت دینی زن مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت نگرش موجود به هویت زن مسلمان در شرایط کنونی جامعة ایران که از یک سو با گرایش های سکولاریستی مواجه است و از سوی دیگر در معرض افکار رادیکال فمینیستی قرار دارد، می تواند گامی اولیه در جهت بازشناسی و احیای هویت دینی زن مسلمان باشد. از این رو در پژوهش حاضر که در شهر تهران به انجام رسیده، ابتدا به شناسایی ویژگی های زن مسلمان از منظر متون دینی و صاحب نظران این عرصه و سپس به توصیف نگرش شهروندان تهرانی به هویت دینی زن مسلمان پرداخته شده و در نهایت عوامل مؤثر بر این نگرش شناسایی و تبیین شده است. بر اساس یافته ها بیشترین نگرش مثبت در وهلة نخست به بعد انسانی هویت زن و سپس به بعد خانوادگی و بعد اجتماعی ـ اقتصادی مربوط بوده و کمترین اجماع و توافق دربارة بعد سیاسی هویت زن مسلمان ابراز شده است.
همچنین بر اساس تحلیل های دوبعدی هویت شخصی، میزان دین داری، نوع ارزش ها و نگرش ها، جنسیت، وضعیت تأهل و اشتغال با متغیر وابسته رابطة مستقیم و معنادار داشته اند. از این رو هرچه تعریف افراد از خودشان مثبت تر، میزان دین داری آن ها بالاتر، ارزش ها و نگرش هایشان سنت گرایانه تر و تحصیلاتشان بیشتر بوده، نگرش مثبت تری به هویت دینی زن مسلمان اظهار کرده اند. بر اساس نتایج رگرسیونی از میان عوامل مورد مطالعه ابتدا «میزان پایبندی دینی»، سپس «جنسیت»، «وضعیت تأهل»، «میزان تحصیلات» و «هویت شخصی» به ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته نشان داده اند.