فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۳۳٬۷۳۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
نشاط یکی از ضروریترین خواستههای فطری و نیازهای روانی انسان به شمار میرود که نقش عمدهای در تعالی روانی و اجتماعی افراد جامعه ایفا مینماید. پژوهش حاضر با هدف شناخت وضعیت نشاط اجتماعی زنان شهری و روستایی دلیجان به بررسی مهمترین عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر آن پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از زنان (49-15 ساله) ساکن هشت منطقه شهرستان دلیجان و شش روستای دهستان جوشق بوده که با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران نمونهای با حجم 700 نفر انتخاب شدند. اطلاعات لازم با روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه همراه با مصاحبه گردآوری شده است. پژوهش حاضر در تابستان 1391 در جامعه آماری مورد نظر اجرا شد و اطلاعات به دست آمده توسط نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتههای توصیفی پژوهش نشان میدهد افراد مورد مطالعه برحسب متغیرهای زمینهای و خانوادگی از نشاط متفاوتی برخوردار بوده اند. زنان متأهل بانشاطتر از زنان مجرد و بیهمسر بر اثر فوت و طلاق بودند. ارتقای پایگاه اقتصادی اجتماعی در افزایش میزان نشاط اجتماعی زنان مؤثر بوده است. بر حسب یافتههای تحلیلی حاصل از رگرسیون چندمتغیره، از میان عوامل اجتماعی، دو متغیر مقبولیت اجتماعی و احساس عدالت اجتماعی در مناطق روستایی و پنج مقوله رضایت از زندگی، کیفیت زندگی، اعتقادات دینی، احساس عدالت اجتماعی و پایگاه اجتماعی اقتصادی در مناطق شهری، بیشترین سطح تغییرات نشاط اجتماعی زنان را تبیین نمودهاند. براین اساس، به جرأت میتوان ادعا نمود که نشاط اجتماعی در جامعه نمونه قبل از هر چیزی تابعی از کیفیت زندگی و احساس عدالت در جامعه بوده است.
نقش تصویر در روایت مسائل اجتماعی ایران: گزارش یک تجربه
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از یک تجربه در حوزه سینمای مستند، نقش مثبت تصویر در روایت گری موثر مسائل اجتماعی در ایران نشان داده می شود. ادعای مقاله این است که بازگویی نتایج تحقیقات در قالب گزارش های خشک تحقیقی آکادمیک، افراد زیادی را از دسترسی به آنها و کسب آگاهی های اجتماعی لازم محروم می کند. بر اساس نتایج بدست آمده از چند تجربه می توان گفت در حالی که چنانچه نتایج تحقیقات در قالب تصویر عرضه شوند، علاوه بر تولید اطلاعات مورد نیاز محققین و دانشمندان، به فهم اجتماعی وسیع تر موضوع از جانب کنشگران اجتماعی نیز کمک خواهند کرد.
دو فضایی شدن شهر؛شهر مجازی ضرورت بنیادین برای کلان شهرهای ایران
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به شهر مجازی به عنوان شکل جدیدی از حیات شهری که می تواند در کنار و به موازات شهر واقعی شکل بگیرد، می پردازد. شهر مجازی نه تنها ظرفیت های شهر واقعی را گسترش می دهد، بلکه به حد برخی از مشکلات زندگی در شهرهای واقعی، نظیر ترافیک، کمک قابل توجهی می کند. از دیگر سو، مقاله به این نکته اشاره می کند که شکل گیری دولت/حکومت الکترونیک بدون شکل گیری شهر مجازی اگر ناممکن نباشد، حداقل دشوار خواهد بود.
مارکسیسم تحلیلی
حوزه های تخصصی:
مارکسیسمِ تحلیلی نخستین بار در سال 1978 ودر اثری تحت عنوان نظریه تاریخ مارکس نوشته ی جی. ای. کوهن مطرح شد. کوهنکانادایی با تباری یهودی و کمونیست، در آن اثر کوشیده بود تا با کمک تکنیک های فلسفه ی تحلیلی به تبیین ادعاهای ماتریالیسم تاریخی بپردازد.به احتمال زیاد دو گروه چنین کوششی را انحراف می دانستند. اگرچه مارکسیست ها و تندروهای دنیای انگلیسی زبان به دو اردوگاه هگلی و آلتوسری تقسیم شده بودند، در این دیدگاه هم نظر بودند که فلسفه ی تحلیلی از نوع آکسفوردی و کمبریجیِ آن، هم به لحاظ سیاسی محافظه کار است و هم چشم اندازهای آن در حد کسل کننده ای کوته فکرانه است. از سوی دیگر، فیلسوفانِ تحلیلی هم یامارکس رافاقد اهمیت فلسفی می دانستند، و یا دیدگاه های اصلی ماتریالیسم تاریخی در نظر آنان چیزی جزآمیزه تاریک اندیشی هگلی و خطاهای ساده ی فلسفی نبود. بااین همه، کوهن بر این باور بود که می توان از تکنیک های فلسفه با زبانی عادی برای تببین و ایضاح مهم ترین مدعاهای ماتریالیسم تاریخی و مقدمه ای ضروری برای ارزیابی صدق و کذب خود این مدعاها استفاده کرد.
بررسی عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی (مطالعه موردی شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی میزان اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در میان مردم شهر بابل میپردازد. اعتماد اجتماعی، بنیاد شکل گیری روابط اجتماعی و توسعه یک جامعه است و کاهش یا افزایش آن میتواند تاثیر بسیار زیادی بر ساختارهای مختلف جامعه و روابط اجتماعی مردم آن داشته باشد. به همین دلیل، در دهه های اخیر این موضوع نظر بسیاری از نظریه پردازان مطرح علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این سؤال است که میزان اعتماد اجتماعی بین مردم بابل چقدر است؟ آیا مردم بابل دارای اعتماد اجتماعی بالایی هستند یا اعتماد اجتماعی آنان در سطح پایینی قرار گرفته است؟
روش این پژوهش پیمایشی بوده و در تحلیل داده ها از جداول توصیفی تقاطعی و آزمون های آماری، مانند کندال، اسپیرمن و من ویتنی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از اعتماد اجتماعی پایین در بین مردم و همچنین، وجود رابطه معنادار بین سن، تحصیلات، درآمد و اعتماد اجتماعی است. فرضیات مربوط به رابطه جنسیت، وضع تاهل و محل تولد با اعتماد اجتماعی نیز رد شده اند.
بررسی میزان نارضایتی شغلی معلمان و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن (مطالعه موردی معلمان شهر نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه ویژگی های اجتماعی - تربیتی فرزندان مادران شاغل و غیر شاغل در مقطع راهنمایی (شهر اصفهان).(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
خانواده، اساسی ترین نهاد اجتماعی است که در طول تاریخ بشری بر اثر عوامل گوناگون دستخوش تغییر شده است که یکی از این عوامل اشتغال زنان و تاثیر آن در تربیت فرزندان می باشد. تحقیق حاضر به بررسی و مقایسه ویژگی های اجتماعی و تربیتی فرزندان مادران شاغل و فرزندان مادران خانه دار می پردازد. این تحقیق در در سطح شهر اصفهان در بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع اول، دوم و سوم راهنمایی (نواحی 5 گانه شهر اصفهان) صورت گرفته است.روش تحقیق این پژوهش، پیمایشی است و ابزار جمع آوری اطلاعاتپرسشنامه است که شامل سوالات بسته و باز است. جامعه آماری این پژوهش 61500 نفر است که شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر در پایه اول، دوم و سوم راهنمایی در گروه های سنی 12 تا 15 سال در نواحی 5 گانه شهر اصفهان است. حجم نمونه پژوهش حاضر 319 نفر می باشد. پرسشنامه ها به طور مساوی بین فرزندان مادران شاغل و فرزندان مادران خانه دار توزیع گردید. متغیرهای مستقل شامل: اجتماعی شدن، توانایی یادگیریی، پیشرفت تحصیلی، بهداشت روانی، مستقل شدن فرزندان و مهارت های اجتماعی است. قابل ذکر است که تعداد حجم نمونه از طریق فرمول کوکران انتخاب شده است همچنین آزمونهای بکار رفته در این تحقیق عبارت است از 1- آزمون t2- آزمون F و نتایج بدست آمده از اطلاعات پیمایشی و تجربی نشان می دهد که ویژگیهای اجتماعی و تربیتی فرزندان مادران شاغل و فرزندان مادران خانه دار تحت تأثیر عواملی چون مستقل شدن، اجتماعی شدن، مهارتهای اجتماعی، توانایی یادگیری، پیشرفت تحصیلی و بهداشت روانی بوده است.
ماهیت صنعت فرهنگ و رسانه های فنی از دیگاه اندیشه و نظریه انتقادی
حوزه های تخصصی:
شرح و بیان صنعت فرهنگ از زبان تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر نویسندگان کتاب دیالکتیک روشنگری ـ مبتنی بر این گزارش است که عقل ابزار اندیش روشنگری (Aufklarung) که بر همسان سازی و این همانی بنیاد دارد گرچه بنا بود آزادی را از ترس از مراجع اساطیری ایمن دارد، خود از سلطه سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی تمامیت خواهانه ای سر در آورد که آدمیان را از آزادی و خلاقیت فردی محروم می سازد و هم فرد و هم جامعه را قلب به شیء می کند. آدورنو و هورکهایمر برآنند که رسانه های فرهنگ ساز، به مدد بازتولید تکنیکی انبوه، در سرمایه داری پسین در خدمت شاکله سازی از پیش تعیین کننده کلیه محصولات فرهنگی عمل می کنند. این کارکرد، کلیه تنوعات و تکثرات را به گونه ای استانده می کند که اطاعت و آزادی دیگر از هم تمیز داده نمی شوند. بدینسان، در نظام مبتنی بر ارزش مبادله صنعت فرهنگ هر ابژه ای را مبدل به کالا می کند؛ تفاوت نمی کند که این ابژه اقتصادی باشد یا فرهنگی. این مقاله روایتی است از چگونگی توجیه آدورنو و هورکهایمر در باب این سرکوب فاجعه بار که در جریان اتمیزه کردن، همه انسانها و سلایق و خلاقیت های آنها را همسطح می سازد. همزمان، این مقاله به اجمال آموزه یاد شده را در بوته ارزیابی انتقادی می نهد.
شکاف دیجیتالی
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۵ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد با نگاهی به بحث «شکاف دیجیتالی» به تجزیه و تحلیل وضعیت آن در جهان پرداخته و با تأکید بر روی نمونه ایران، اهمیت آن را روشن نماید. اشاراتی به اهمیت بحث «شکاف دیجیتالی» در اسناد و گزارش های معتبر بین المللی از جمله: سند تعهد تونس، اعلامیه هزاره و بررسی موقعیت کنونی ایران طبق شاخصهای مختلف جهانی از جمله:دی اِی آی ، آمادگی الکترونیک و دی او آی از جمله اهداف دیگر این نوشتار است. در پایان راهحل های پیشنهادی جهت کاهش این شکاف با اشاره به فعالیّت برخی دولت های در حال توسعه مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
پژوهشی در آیین دینداری و دین ورزی طریقت قادریه در مناطق کوهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار حاصل پژوهشی میدانی در میان دراویش طریقت قادریه در مناطق مختلف استان کردستان است که با روش و فنون متداول انسان شناسی-مصاحبه،مشاهده مشارکتی و منابع کتابخانه ای-صورت گرفته است. برای گردآوری اطلاعات، محققان به مدت یکسال در تکیه های دراویش طریقت قادریه در ایام مختلف سال و مواقع برگزاری مراسم خاص دراویش شرکت نموده اند. در این مقاله کل دین ورزی دراویش قادریه با موقعیت های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است. مشایخ طریقت قادریه نفس و خلق را دو مانع مشاهده حق دانسته و یگانه راه وصول به حق را در ترک خویش می دانند. با توجه به اینکه حوزه دینداری افراد بسته به موقعیت اجتماعی آنها متفاوت است و می توان گفت که شرایط زمانی-مکانی و شرایط اجتماعی-فرهنگی در نوع دین ورزی تاثیر غیر قابل انکاری دارد...
چندگانگی فرهنگی
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله مفهوم تمدن را در مقاله ساموئل هانتینگتون که با عنوان «رویارویی تمدن ها» منتشر شده است را به پرسش میکشد. به نظر شایگان برای آنکه بتوان از رویارویی صحبت کرد باید وجوه مستقلی را برای تمدن هایی که به باور هانتینگتون در مقابل هم قرار خواهند گرفت قائل بود، حال آنکه یک چنین استقلال هویتی از تمدن غرب را نمیتوان در جایی سراغ گرفت. سایر تمدن ها امروز در جهان و دقیقاً برای هماهنگ ساختن خود با تمدن غرب چندان تغییر یافته اند که دیگر نمیتوان از مستقل بودن آن ها از یکدیگر صحبت کرد . علاوه بر این شایگان براین نظراست که خود فرهنگ غرب نیز، آن موجودیت یکپارچه ای که به عنوان مثال در قرن 18و 19 میلادی دارا بود، نیست و دچار چندگانگی شده است و به این اعتبار علت و علل رویاروییها و تلاش احتمالی برای جلوگیری از آن را باید در زمینه های دیگری جستجو کرد.
ماکسیم رودنسون
حوزه های تخصصی:
ماکسیم رودنسون، زبان شناس، مورخ و جامعه شناس دین، یکی از مهمترین متخصصان اسلام و جهان عرب در 23 ماه مه سال 2004 درگذشت. رودنسون چهره های نامتعارف در جامعه آکادمیک حاشیه نشینی حاضر در متن مباحث فکری، کمونیستی که اسلام را موضوع مطالعه خود قرار داده بود، یهودی ای ضدصهیونیسم و مدافع مطالبات جنبش فلسطین، استاد دانشگاهی همیشه حاضر در همه صحنه های سیاسی و اجتماعی جامعه خود بود که در تقاطع همه راه ها و اندیشه های عصر خویش حضور داشت. با این حال رودنسون در نهایت همواره حاشیه را برای حیات و کار خویش برمی گزید.
ظرفیت تمدن سازی گفتمان انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف پاسخ به پرسش هایی مانند چیستی دلایل بسط یافتگی و توسعه و پیشرفت گفتمان انقلاب اسلامی در گستره منطقه ای و جهانی و بررسی همگرایی عوامل مؤثر بر تسلط گفتمان انقلاب اسلامی و عوامل مؤثر بر اشاعه تمدنی این گفتمان نگاشته شده است. در این راستا تحلیل گفتمان هم در جایگاه نظریه و هم در جایگاه روش مورد استفاده قرار گرفته است. کسب قابلیت های راهبردی در حوزه تمدنی از طریق خصوصیات تمدن، ویژگی های اشاعه تمدنی انقلاب و خصایص فرهنگی آن، درک سازوکارهای پویای فرهنگ و نیز قابلیت نظام سازی در حوزه های اجتماعی قابل درک و استحصال است. در گفتمان انقلاب اسلامی، دال مرکزی، «هویت اسلامی و انقلابی» است. گفتمان اصول گرایی شیعی به عنوان بیان اُخری گفتمان انقلاب اسلامی، دال «توسعه و پیشرفت متعالیه» را به عنوان «دال مرکزی تمدن ساز گفتمان انقلاب اسلامی» معرفی می نماید که با کاشفیت از اشاعه تمدنی انقلاب اسلامی، قابلیت و ظرفیت اشاعه و بسط یافتگی گفتمان انقلاب اسلامی را در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی نمایندگی می کند و با توجه به عناصر و عوامل استیلابخش (هژمونیک ساز) چهارگانه، قابلیت برنامه ریزی هوشمندانه و دیرپا می یابد. عاملیت سیاسی و فرهنگی گفتمان انقلاب اسلامی همراه با بهره گیری از فرایند طرد و برجسته سازی و دسترسی (رو به وسعت) و اعتبار (رو به فزون) نسبت به سایر گفتمان ها (مدرنیته) هم از عوامل استیلابخش اولیه تکوینی و هم از عوامل زمینه ای مؤثر بر فرایند تمدن سازی و بسط یابندگی تمدنی انقلاب در مراحل توسعه ای آن محسوب می گردد.
هنجارهای تسهیل کننده مصرف مواد مخدر (تریاک و نظایر آن) در میان خرده فرهنگ های قومی در ایران
حوزه های تخصصی:
ن پژوهش در حوزه مطالعات مربوط به مصرف مواد مخدر با رویکردی جامعه شناختی است که هدف آن شناخت نقش خرده فرهنگ های قومی در توسعه و گسترش هنجارهای تسهیل کننده مصرف مواد مخدر است. واحد تحلیل در این مقاله، خرده فرهنگ های قومی است. جامعه آماری آن 8 خرده فرهنگ بزرگ قومی در ایران (در قالب 14 استان) است که عبارت اند از: خرده فرهنگ های فارس زبان (استان های کرمان، یزد و خراسان رضوی)، ترک زبان (استان های آذربایجان شرقی و اردبیل)، کرد زبان (استان های کردستان و کرمانشاه)، لر زبان (استان های چهارمحال و بختیاری و لرستان)، عرب زبان (استان خوزستان)، بلوچ ها (استان سیستان و بلوچستان)، ترکمن ها (استان گلستان) و شمالی ها (استان های گیلان و مازندران). این مطالعه با تلفیق دو شیوه تحقیق کیفی و کمی صورت گرفته است؛ مطالعه کیفی برای شناسایی هنجارهای تسهیل گر در سه حوزه «-1 توصیه های دارویی و درمانی به صورت مواد اعتیادآور؛ -2 باورهای عامیانه و ضرب المثل های تشویق کننده مصرف مواد موجود در ادبیات شفاهی؛ -3 بررسی آداب و رسوم خاص در بعضی جشن ها و میهمانی ها برای مصرف مواد مخدر» صورت گرفته است. در حوزه توصیه های دارویی و درمانی، 17 توصیه که بیشترین فراوانی را داشتند، در زمینه باورهای عامیانه موجود در ادبیات شفاهی 31 مورد و در زمینه آداب و رسوم 6 مورد، شناسایی و استخراج شد. پیمایش براساس نتایج حاصل از مطالعه کیفی طراحی شد. در بخش پیمایش دو فرضیه طرح شده به طور نسبی به اثبات رسید. میزان گرایش به این باورها در میان قومیت ها با هم مقایسه شد که اقوام سیستانی، بلوچ و فارس بیشترین گرایش مثبت را به هنجارها داشتند و قوم ترکمن کمترین گرایش را داشت.
مطالعه رابطه فرهنگ و زندگی روزمره در شبکه های اجتماعی مجازی (مطالعه موردی: شبکه اجتماعی فیس بوک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های اجتماعی مجازی با توجه به ساختار نوین ارتباطی خود تبدیل به بخشی عمده از زندگی روزمره مردم ایران شده اند. نحوه عمل افراد در زندگی روزمره و روش هایی که از طریق ارتباط با دیگران به کار می برند تا زندگی خود را در شبکه های اجتماعی مجازی معنادار می کنند، موضوع مقاله حاضر است که با هدف فهم مؤلفه های فرهنگ و زندگی روزمره این شبکه ها و ارتباط احتمالی آن با مؤلفه های عضویت کاربران در فیس بوک نوشته شده است. برای رسیدن به این هدف، از روش کیفی مردم نگاری مجازی، در میدان مطالعه ای متشکل از 300 کاربر شبکه اجتماعی فیس بوک استفاده شد و جمع آوری داده های آن از طریق مشارکت، مشاهده آنلاین و مصاحبه های عمیق و نیمه عمیق صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های زندگی روزمره و فرهنگ کاربران عبارت اند از: نمایش و اجرا، کثرت و ترس از گم شدن، روایت معمولی به جاری روایت رسمی، حساسیت زدایی از تابوها و در معرض دید قرار دادن حرفه و هنر. این مؤلفه ها درواقع، نمایی از زندگی روزمره کاربران ایرانی و فرهنگ معمول حاکم بر فضای فیس بوک هستند.
بررسی امکان پارادایم جامعه شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی امکان پارادایم جامعه شناسی اسلامی در شرایط کنونی با توجه به عدم توافق لازم در پذیرش علم دینی، فقدان فلسفه علوم اجتماعی اسلامی مدون، نبود علمی بنام جامعه شناسی اسلامی و اجتماع علمی پیرامون آن و فقدان سایر شرایط لازم جهت تحقق پارادایم مذکور است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در بستر تحول از علوم انسانی موجود (با مبانی و رویکرد غربی) به علوم انسانی مطلوب موردنظر (با مبانی و رویکرد اسلامی) با توجه به پسینی و تصادفی بودن امر پارادایم در تاریخ علم، در حال حاضر صحبت از پارادایم جامعه شناسی اسلامی تا چه حد امکان پذیر است؟ چارچوب نظری این مبحث نظریه ی کوهن در تاریخ و فلسفه علم است. روش تحقیق، مطالعه ی اسناد موجود در خصوص مسئله ی پیدایش پارادایم علمی با استفاده از تکنیک فیش برداری از کتب و اسناد موجود است. نتایج بررسی ها مؤید آن است که صحبت از یک پارادایم جدید بدون نقد و ابطال پارادایم های رایج در مواجهه با نیازها و مسائل جدید در میان اعضای اجتماع علمی و پیدایش آن را صرفاً حاصل ترکیب پارادایم های رایج دانستن، اشکالات جدی فلسفی، منطقی و دشواری های عملی به دنبال دارد. در نهایت آسیب هایی به مبانی فکری و اعتقادی پارادایم جامعه شناسی اسلامی در نتیجه ی عدم پذیرش آن به عنوان یک پارادایم جانشین در میان اعضای اجتماعات علمی دنیا به ویژه کشورهای اسلامی به همراه دارد.
پلورالیسم قومی - زبانی و هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پدیده گوناگونی های قومی - زبانی و پیوند آن با هویت ملی هدف اصلی بحث حاضر است. نگاهی گذرا به دورنمای قومی - زبانی جهان نشان می هد که الگوی یک کشور، یک قوم و یک زبان بیشتر یک استثناست تا قاعده. تنوعات و تفاوت های قومی - زبانی در کشورهای مختلف زمینه ای است مناسب برای به وجود آمدن مسایل زبانی، اجتماعی و سیاسی گوناگون مانند انتخاب زبان های رسمی و ملی. این که کدام الگوی سیاست گذاری زبانی برای پیوند میان تعلق قومی و همبستگی ملی کارآمدتر است، مساله مورد توجه این بحث است. نگرش های تکثرگرا و وحدت گرا دو چارچوب کی سیاست گذاری برای حل مسایل زبانی هستند و الگوهای به کار گرفته شده در کشورهای مختلف معمولا در یکی از این دو چارچوب کلی قرار می گیرند. رایج ترین این الگوها در انتخاب زبان رسمی در یک کشور الگوهای تک زبانی، چندزبانی، و ترکیبی است. با بررسی نقاط قوت و ضعف هریک از این الگوها، چنین نتیجه گرفته شده است که الگوی تربیتی برای حفظ تعادل و پیوند میان احساس تعلق قومی و همبستگی و هویت ملی مناسب تر و کارآمدتر به نظر می رسد.
اخلاق علم در فضای آموزش علوم اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق در آموزش بهمثابه بخشی از اخلاق حرفهای آکادمیک، مجموعهای از قواعد و ضوابط ایجابی و سلبی حرفهای مورد توافق اجتماع علمی است که کنشگران حوزهی آموزش را ملزم به رعایت اخلاق و پرهیز از بیاخلاقی در فرآیند آموزش علم مینماید. اعضای هیات علمی، دانشجویان و مدیران سه دسته از کنشگران اصلی در فضای آموزش هستند که متناسب با نقش و انتظارات نقش خود ملزم به رعایت اخلاق حرفهای و حفظ شرافت دانشگاهی هستند. نظر به مسالهمندی رعایت اخلاق علم در فضای آموزش دانشگاهی پرسش از «گونههای عدم تبعیت از هنجارهای مرتبط با نقش کارگزاران اصلی (اساتید، دانشجویان و مدیران) فضای آموزش علوم اجتماعی در ایران» موضوع این پژوهش است. این پژوهش با کاربرد تکنیک تحلیل محتوای کیفی و استفاده از مصاحبهی نیمهساختمند و مراجعه به تجربیات دانشجویان دکتری رشتههای علوم اجتماعی دانشگاههای علامه طباطبایی، تهران، شهید بهشتی، الزهرا و تربیت مدرس قصد دارد تا گونههای هنجارشکنی اخلاق علم در فضای آموزش علوم اجتماعی ایران را با توجه به موقعیت و نقش هر یک از کنشگران اصلی این رشته شناسایی نماید. نتایج پژوهش نشان میدهد دامنهی عدم تبعیت از هنجارهای اخلاق علم در آموزش علوم اجتماعی گسترده است و نهفقط صرفا به کنشگران رشتهی علمی (اساتید، دانشجویان و مدیران) برحسب میزان و نوع هنجارشکنی علمی محدود نمیشود بلکه متاثر از ساختار آموزش در سطوح دانشگاه، دانشکده و گروه آموزشی شامل قواعد، قوانین و رویههای سازمان آموزش است. انتظار میرود اتخاذ یک رویکرد تلفیقی در شناسایی گونههای عدم تبعیت از هنجارهای اخلاق علم در دو سطح کنشگر و ساختار و پرهیز از یکسونگری در بررسی این موضوع بتواند درک روشنبینانهتری از وضعیت اخلاق علم در ساختار آموزش عالی ایران ارائه نماید.