فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۳۹۲ مورد.
مطالعه ی جغرافیای تاریخی ماد، پیش از تشکیل پادشاهی و گسترش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادی ها جایگاه مهمی در فرهنگ و تمدن ایرانی (به معنای اخص آن) دارند. در مورد تاریخ سیاسی، جغرافیای تاریخی و باستان شناسی این دوره، ابهامات اساسی وجود دارد و قلمرو، ایالت ها، مراکز حاکمیتی و ساختار اقتصادی، انسانی و اجتماعی آن ها به صورت علمی مورد مطالعه قرار نگرفته اند. در این پژوهش با استفاده از منابع آشوری هم زمان، بازسازی جدیدی از جغرافیای تاریخی اقوام مادی پیش از تشکیل پادشاهی و گسترش آن (835 – 672 ق.م) ارائه می کنیم. بر اساس نتایج به دست آمده، قلمرو این اقوام از غرب به منطقه ی کرمانشاه و شمال لرستان، از شمال غرب به بیجار تا میانه، از جنوب غرب به پارس، از جنوب و جنوب شرق به مناطق کویری، از شمال به رشته کوه البرز و از شرق به منطقه ی سمنان کشیده می شده است. در این قلمرو گسترده، واحدهای سیاسی و جغرافیایی مستقل بزرگ و کوچکی حضور داشتند؛ اما هیچ نوع ساختار سیاسی منسجم و سازماندهی شده ای در این تاریخ وجود نداشته است. مراکز مهم مادی این دوره ساگ بیت (در قرن هشتم و نهم ق.م) و کارکشی (در قرن هفتم ق.م) هستند که احتمال دارد با هگمتانه ی دوره ی بعد مطابقت داشته باشند. معیشت اصلی اقوام مادی، دامداری و پرورش اسب و در رتبه ی بعدی کشاورزی و واسطه گری بوده است.
برهم کنش های فرهنگی زرنکه با ساتراپی های شرقی امپراتوری هخامنشی با استناد به صنعت سفالگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر دهانه ی غلامان سیستان، یکی از محوّطههای شناخته شده و کلیدی در بخش شرقی امپراتوری هخامنشی به شمار میرود. نمایندگان ساتراپ زرنکه (سیستان) بر پلکانهای شرقی آپادانای تخت جمشید در حال آوردن هدایایی مانند گاو و سپرهای بلند نقش گردیدهاند. علاوه بر این، نمایندگان سایر ساتراپیهای شرقی مانند هندیان، آراخوزیه و گنداریان نیز در حال حمل هدایای خود به بارگاه شاهی هستند. هم اکنون شرقیترین ایالات این امپراتوری ایرانی در خارج از مرزهای کنونی آن و در کشورهای افغانستان، پاکستان و هند واقع شده است. متون کتیبهها و نقش برجستههای هخامنشی، آشکارا بیانگر اهمّیّت ایالتهای شرقی امپراتوری از جمله ساتراپهای هنیدوش، آراخوزیایی و گنداریان است. تکرار اسامی آنها پس از مراکز حکومتی در فهرستهای ایالتی، همچنین عمل جسورانه مسلح بودن آنها در برخی نقوش و اخذ مالیات سنگین از ایالات شرقی جملگی بیانگر اهمّیّت سیاسی این بخش از امپراتوری است.
کاوشهای صورت گرفته در سیستان، پاکستان و افغانستان بسیاری از زوایای گنگ و مبهم تاریخی این ایالات را نمایان ساخت و نشان داد که ساتراپیهای مذکور علاوه بر ارتباطات فرهنگی نزدیک با یکدیگر، در بسیاری از زمینههای تمدّنی و سیاسی بر هم کنشهای فراوانی داشتهاند؛ به گونهای که با مشاهدهی آثار همدوره در محوّطههای باستانی این ساتراپیها، میتوان یگانگی فرهنگی را آشکارا در بین آن ها مشاهده نمود. برای این منظور، محوّطههای باستانی بَلَمبَت، اکرا و چارسَدا در پاکستان که لایههای هخامنشی دارند، با محوّطهی نادعلی (سرخ داغ) در افغانستان و محوّطهی هخامنشی دهانه ی غلامان در سیستان مورد مطالعه قرا گرفتند وسفالینههای آن ها با یکدیگر از نظر تکنیک و ویژگیهای فنّی و شکلی، هدف مقایسه های گونهشناختی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعات نشان داد که سیستان در دوره ی هخامنشی بیش از نواحی داخلی ایران، با مناطق شرقی ارتباط و پیوند داشته است.
سیر تکوین و تکامل اقشار دریانورد در عصر هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرشی بر جغرافیای اداری ایالت پارس در دوره ی ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از جمله، نخستین تلاش هایی است که برای روشن شدن وضعیت جغرافیایِ اداری ایالت پارس در دوره ی ساسانی، صورت گرفته است. ایالت پارس، نه تنها مرکزیت مذهبی و سیاسی ساسانیان محسوب می شد، بلکه یکی از مناطق مهم و راهبردی به لحاظ اداری نیز به حساب می آمد. علاوه بر متون دستِ اول تاریخی و کتیبه های پهلوی دوره ی ساسانی، جغرافی نگاران قرون اولیه اسلامی نیز توصیفاتی از تقسیمات اداری ایالت پارس به دست می دهند. با این رویکرد، می توان تصویری از نظام اداری پارس به عنوان زیر مجموعه ای از نظام اداری سرزمین ساسانی را در حد امکان بازسازی کرد. نتایج پژوهش، نشان می دهد که ایالت پارس دارای نظام اداری سازمان یافته به تناسب تقسیمات کشوری و دارای ساختاری سلسله مراتبی بوده است. چنانچه هر یک از واحدهای اداری این نظام سازمان یافته، به فراخور گستره جغرافیایی و کارکرد سیاسی، حائز درجه ای از اهمیت بوده و تحت نظارت مقامی خاص اداره می شد. روش به کار رفته به منظور دست یابی به نتایج مطلوب و منسجم، استفاده از منابع دست اول تاریخی، علاوه بر بهره گیری از پژوهش های تاریخیِ مستند می باشد.
بازتاب احیای فرهنگ و سنن عهد ساسانی در دو کتیبه عضدالدوله دیلمی در کاخ تچر تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مکان های مهم در مجموعه تاریخی تخت جمشید، کاخ تچر است. از دیدنی های این کاخ، تعدادی کتیبه است که به پادشاهان، امیران و حاکمان معروف، از پیش از اسلام تا دوره قاجاریه تعلّق دارد. از جمله این کتیبه ها، دو کتیبه عضدالدوله دیلمی است. عضدالدوله در یکی از کتیبه های خود به بیان واقعه حمله ابن ماکان به اصفهان و لشکرکشی به اصفهان برای دفع او می پردازد و کتیبه دوم از خوانده شدن کتیبه ساسانی توسط دو دانشمند ایرانی به فرمان او خبر می دهد. در این مقاله، ضمن بررسی واقعه تاریخی، به نکاتی که می توان از این دو کتیبه استنباط کرد، می پردازیم. پاسخ به این پرسش که چرا عضدالدوله در تخت جمشید از خود کتیبه ای به یادگار گذاشته است، ما را به یکی از سیاست های مهم عضدالدوله یعنی احیای برخی از آداب و سنن ایران باستان، رهنمون می سازد. همچنین، از این کتیبه ها می توان به استفاده از خط و زبان پهلوی در آن دوره و همچنین تسامح مذهبی آل بویه به ویژه عضدالدوله پی برد.
پیامدهای تقسیم ارمنستان میان ایران و روم در دوره ساسانی(387-428 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارمنستان به دلیل موقعیت جغرافیایی و راهبردی و داشتن دشت های حاصلخیز، منابع زیرزمینی و نیز واقع شدن در مسیر راه تجارتی ابریشم یکی از علل کشمکش های بین دو دولت ایران وروم از دوره اشکانیان – به ویژه در روزگار ساسانیان- بوده است.این رویارویی ها در نهایت به تقسیم این سرزمین در سال 387 م منجر شد.اگرچه پس از این تقسیم، همچنان شاهزاده های اشکانی در رأس قدرت باقی ماندند؛ اما اندیشه دست یابی به وحدت ملی و یکپارچگی ارمنستان در میان مردم این سرزمین فراموش نشد.از جمله تلاش ها برای دست یابی به این وحدت، استقلال کلیسای ارمنی، اختراع الفبای ارمنی در اوایل قرن پنجم و ترجمه کتاب مقدس به زبان ارمنی بود.در برابر این اقدامات، ساسانیان درصدد الحاق این سرزمین برآمدند؛ این امر در نهایت در سال 428 م اتفاق افتاد و ساسانیان توانستند سلسله اشکانی ارمنستان را منقرض کنند و این سرزمین را به قلمرو خود ملحق کنند.در این مقاله با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی، روند تحولات منجر به تقسیم ارمنستان میان ایران و روم در دوره ساسانی و پیامدهای این تقسیم، بررسی می شود.
پایان فرمانروایی کاسی ها و علل فروپاشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرمانروایی دیرپای کاسی ها، که دولت تأثیرگذاری در صحنه آسیای غربی به شمار می رفت، با ثبات ترین امپراتوری در طول تاریخ بابل باستان بود. شواهد به دست آمده از مصر باستان، بیانگر قدرت و نفوذ بین المللی کاسی ها در دوره فرمانروایی شان بر بابل است، اما حکومت آنان به دلیل مشکلات عدیده ی داخلی و حوادثی که در صحنه آسیای غربی باستان اتفاق افتاد، دچار انحطاط و فرسودگی شد. با ضعف حکومت کاسی ها، به ویژه در دوران حکومت کشتیلیاش چهارم (1235ـ1242ق.م)، که قدرت آنان به ضعیف ترین حد خود رسیده بود، میان دو حریف نیرومند آشور و ایلام گرفتار شدند. جنگ های آنان با آشور و لشکرکشی های آشوریان به سرزمین آنان، نیروی نظامی کاسی ها را تحلیل برد، تا این که حکومت طولانی مدت آنان در میان رودان، به دست ایلامیان از هم فرو پاشید. در این مقاله، سعی شده است تا با استفاده از منابع کهن و تحقیقات جدید و با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی، به بررسی عوامل داخلی و خارجی، که منجر به فروپاشی فرمانروایی آنان در حدود 1157ق.م، شد، پرداخته شود.
اندیشه بازیابی امپراطوری هخامنشی در میان ساسانیان و نقش اشکانیان در این انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخستین شاهان حکومت ساسانی اندیشه احیای امپراطوری هخامنشی را همچون ابزاری برای کسب مشروعیت، توجیه حاکمیت و تثبیت قدرت سیاسی خویش به کار گرفتند. با استفاده از این اندیشه و تفکر شاهان ساسانی با معرفی خود به عنوان وارثان و جانشینان قانونی و مشروع هخامنشیان، مدعی مالکیت بر مرزهای آبا و اجدادی خویش شدند. از سویی شواهد نشان می دهد که اشکانیان در انتقال این ایده به ساسانیان نقش زیادی داشتند. دراین مقاله تلاش بر این است تا با استناد به منابع و شواهد موجود در با استفاده از شیوه پژوهش تاریخی نشان داده شود که اولاً، ساسانیان مدعی وراثت هخامنشیان هستند و بر همین اساس مدعی احیاء امپراطوری و مالکیت بر سرزمین های آنان هستند. ثانیاً، ضمن بررسی چگونگی شکل گیری این اندیشه نزد اشکانیان و انتقال آن به ساسانیان نشان داده شود که اندیشه احیای امپراطوری هخامنشی در نتیجه روابط سیاسی ـ فرهنگی اشکانیان و حکومت های ایرانی نژاد آسیای صغیر و متأثر از اندیشه سیاسی حکومت های نامبرده در زمان اشکانیان شکل گرفته و با سنت شفاهی و گذار خاندان های مهم اشکانی به ساسانیان انتقال یافته است.
بررسی جایگاه فرهنگی، اقتصادی و مذهبی بندر لیان (بوشهر) در عصر عیلامی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه تاریخی تمدن بوشهر به چندین هزار سال قبل از میلاد میرسد. هنوز دقیقاً نمیتوان گفت که در چه زمانی بوشهردر عرصه تاریخ ظاهر شده وچه قوم ویا تمدنی سنگ بنای نخستین آن را گذاردهاند؛ اما در زمان عیلامیها، در حدودی که امروز به بوشهر معروف است، شهری بزرگ و با عظمت بنا شده که «لیان» نام گرفت؛ لیان در زمان عیلامیها جزء استان «شیریهوم» بوده که به عنوان بندری اقتصادی مورد توجه عیلامیها قرار میگیرد. یافتههای باستانشناسی مبین آن است که این بندر علاوه بر اهمیت اقتصادی به لحاظ سیاسی، مذهبی و فرهنگی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.کشف کتیبههای الهه مقدس «کی.ری.ری.شا» و همچنین، ساخت و تعمیر معابدی در لیان توسط برخی از پادشاهان عیلام در دوره میانه (1450-1120ق.م) شواهدی بر این موضوع میباشد. شکوفایی این بندر سرانجام، با حمله آشوریها و سقوط عیلام نو، به پایان رسید.در این مقاله ضمن بررسی اوضاع اقتصادی و فرهنگی و مذهبی بندر لیان در عصر عیلامیها، به شکوفایی فرهنگ و تمدن لیان در این دوره پرداخته خواهد شد.
نقش دانشمندان طبرستانی و محیط علمی آن در انتقال دانش عصر ساسانی به تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالباً در مباحث تاریخ فرهنگ و تمدن ملل مسلمان از نقش تمدن های پیش از اسلام در شکل گیری تمدن مسلمین و یا مراکز علمی موثر در انتقال مواریث علمی گذشته به عالم اسلام سخن به میان می آید. تمدن ایرانی، یونانی، هندی و مصری مهم ترین آنهاست. در یادکرد از مراکز علمی ایران در اواخر دوران ساسانیان نیز به شهر جندی شاپور و یا خراسان، به ویژه نیشاپور و مرو، شاهجان و برخی دانشمندان برآمده از این نواحی و یا مهاجر به آن، اشاره می شود. مسئله ایی که در این مقاله بدان توجه شده آن است که دانشمندان طبرستان و فضای علمی ـ فرهنگی آن چه نقشی در انتقال دانش عصر ساسانی به تمدن اسلامی داشتند؟ به نظر می رسد و فرض بر این است که طبرستان در سده های نخستین هجری، مرکزی فعال در امور علمی در حوزه های مختلف از جمله طب، نجوم و ریاضیات وحتی ادبیات پارسی بوده است. در این پژوهش با استفاده از منابع متنوع و گزارش ها و مستندات تاریخی، به نمونه هایی از دانشمندان این ناحیه اشاره و سپس تبیین و تحلیلی از چگونگی رشد علمی آنان ارائه خواهد شد. آنگاه با اشاره به شواهد تاثیر گذاری علمی آنان بر محیط جدید علمی جهان اسلام، این مقاله در صدد برخواهد آمد تا نقش طبرستان در انتقال دانش عصر ساسانی به دوره اسلامی را پی گیری نموده و نشان دهد.
دهقانان ایرانی در روند گذار از دوره ساسانی به دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش دهقانان در دوره گذار از ساسانیان به خلافت اسلامی یکی از مهمترین رخداد های مربوط به تاریخ ایران در قرن اول هجری است. دهقانان در جامعه ساسانی، نجبای درجه دوم و طبقه ای از زمینداران کوچک محلی بودند که در مرتبه ای پائین تر از بزرگان وآزادان قرار می گرفتند. آنان در دوره انوشیروان طبقة قدرتمند و صاحب جایگاه ویژه ای بودند. با ورود اسلام به ایران و فرو ریختن شاهنشاهی ساسانی، ساختار اجتماعی آن نیز به تدریج دچار تحول و دگرگونی های بنیادین شد، اما موقعیت اجتماعی قسمتی از طبقات ساسانی، به دلیل قرار گرفتن در بخش اداری و دیوانی یا مناطق مشخص قلمرو جدید سرزمین های اسلامی، به وضع سابق خود باقی ماندند. دهقانان با از بین رفتن موقعیت سایر طبقات اجتماعی ساسانی تا قرنها بعد از ورود اسلام به ایران، تداوم حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داشتند. سقوط ساسانیان و ورود اعراب مسلمان به ایران دهقانان را به تعامل با این نیروی جدید واداشت تا ضمن ایجاد پیوندهای نسبی و سببی متعدد با آنان، روش صلح جویانه ای را در پیش گرفته وجایگاه خود را حفظ نمایند. روش دهقانان در این تعامل، در مقایسه با روش های دیگر نیروهای حاضر در تحولات آغازین خلافت اسلامی نظیر موالی و شعوبیه از نظر شیوه های تداوم حیات اجتماعی و حفظ موقعیت قابل توجه بودند. این تحقیق در پی پاسخ به این سئوال است که نقش و جایگاه دهقانان در دوره گذار از دوره ساسانی به دوره اسلامی را تبیین نماید؟
مراکز آموزشی ایران در دوره ساسانیان
حوزه های تخصصی:
فلات ایران از دوران کهن مورد تهاجم اقوام بیگانه قرار می گرفت. از این رو آموزش و پرورش و مراکز آموزشی نقش بسزایی در انتقال افکار و اندیشه های قوم غالب داشت. یکی از این اقوام مهاجم ساسانیان بودندکه با استقرا در فلات ایران، ایرانیزه شدند. پادشاهان این سلسله تفاوت هایی با پادشاهان سلسله های قبل از خود داشتند اول اینکه دست به ایجاد حکومت متمرکز زدند. دوم اینکه دین زرتشتی را دین رسمی ایران اعلام کردند و سوم اینکه پادشاهانی فرهنگ دوست بودند و در زمان سلطنت آنها مراکز آموزشی متعددی همچون دانشگاه عظیم جندی شاپور، آموزشگاه های الرها، نصیبین و ... دایر شد. این پژوهش بر آن است مراکز آموزشی ایران عصر ساسانی را مورد بررسی قرار دهد.
نقش حکومت های محلی ایرانی نژاد شرق آسیای صغیر در شکل گیری اندیشه بازیابی امپراطوری هخامنشی نزد اشکانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد و مدارکی موجود است که نشان می دهد شاهان اشکانی با معرفی خود به عنوان وارثان و جانشینان قانونی و مشروع هخامنشیان مدعی مالکیت بر مرزهای آبا و اجدادی خویش گردیدند و با توسل بدین اندیشه یعنی احیای امپراطوری هخامنشی، از آن چون ابزاری برای کسب مشروعیت و توجیه حاکمیت و تثبیت قدرت سیاسی خویش استفاده نمودند. از این رو، در مقاله حاضر تلاش شده است تا با استناد بر منابع و شواهد موجود و با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی نشان داده شود که نخست اشکانیان مدعی وراثت هخامنشیان و بر همین اساس مدعی احیای امپراطوری هخامنشی هستند دوم آن که این اندیشه در نتیجه و پیامد روابط سیاسی فرهنگی اشکانیان با حکومت های ایرانی نژاد شرق آسیای صغیر و تحت تاثیر اندیشه سیاسی حکومت های مزبور در زمان اشکانیان شکل گرفت.
رونمایی از کتاب""مادیان هزار دادستان""؛تنها مدرک و سند موجود از نظام حقوقى ساسانیان در کتابخانه مجلس
ریشه های جنبش پارتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با سقوط امپراتوری هخامنشی توسط اسکندر مقدونی دنیای غرب بر دنیای شرق چیره شد. اسکندر قبل از آنکه رویای یک امپراتوری هلنیستی در سراسر جهان را به واقعیت برساند از دنیا رفت و میراث او بین سرداران وی تقسیم شد. آسیای غربی و ایران سهم سردار او سلوکس شد که در سال 312ق. م. حکومت سلوکی را ایجاد کرد و نزدیک به نیم قرن دوام داشت؛ اما کشمکش های سلوکیان با نیروهای قدرتمند در غرب از جمله بطالسه، زمینه ی شورش اقوام شرقی بویژه پارتیان در قلمرو سلوکی را به وجود آورد. ریشه های جنبش قوم پارت علیه سلوکیان در این نوشتار به سه دسته تقسیم شده اند: 1- عوامل سیاسی از جمله جنبش استقلال طلبانه اقوام شرق در برابر یونانیان، کشمکش های سلوکیان در غرب و پیامدهای آن در شرق و حرکت استقلال طلبانه حکومت یونانی باکتریا. 2- عوامل اجتماعی، فرهنگی که به سیاست های شهرسازی اسکندر و سلوکیان و تأثیر آن در ساختار جامعه ایران و سیاست «برادری ملت ها» توسط اسکندر می پردازد 3- سیاست های اقتصادی اسکندر و سلوکیان که اعتراض دهقانان و بازرگانان را به دنبال داشت.
اشکانیان و مسئله استقلال هیرکانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشکانیان، به منزله دولتی با نظام ملوک الطوایفی که نزدیک به پنج سده در ایرانِ عهد باستان حکمرانی و طولانی ترین حکومت ایران باستان را به نامِ خویش ثبت کرد، در نظام سیاسی و حکومتی خود دارای ویژگی متمایزی در مقایسه با حکومت های هخامنشی، سلوکی و ساسانی بود.البته، برخی از این ویژگی ها وام دار ومیراث دار حکومت های پیشین و برخی نیز ویژه زمام داری آنان بود.در این بین، بر اساس نظام فئودالیته اشکانی، برخی ساتراپ ها یا ایالات با نظارت مستقیم حکومت مرکزی اداره می شدند، برخی در امور داخلی خودمختار بودند و برخی نیز «متحد» این حکومت به شمار می آمدند.بنابراین، شاهنشاهی پارتیان، علاوه بر شهرها، تعدادی از پادشاهی های نیمه مستقل کوچک و ساتراپ ها(استان ها) را نیز دربر می گرفت که از حقوق «هم پیمانان» برخوردار بودند.با این حال، تمامی ایالات و استان های دوران اشکانی وضعیتی یکسان و تعریف شده- به منزله ایالت های کاملاً مطیع، نیمه مستقل/پولیس و یا هم پیمان- نداشتند و برخی از این ایالات همواره درصد قدرت یابی و دستیابی به موقعیتی برتر در جایگاه ایالتی مستقل و یا در زمره هم پیمانان (و گاه مستقل از حکومت مرکزی) بودند.هیرکانیا به مثابه ساتراپی بسیار مهم – که نه تنها حامی برخی از شاهنشاهان اشکانی در مواقع بحرانی بود، بلکه دست کم تا سده نخست میلادی از تختگاه های مهم و ارزشمند و از جنبه سیاسی و استراتژیک، استان مهم اشکانیان به شما می رفت- نمونه ای از این ایالات بود.این ایالت با دردسرهایی که برای اشکانیان ایجاد کرد، در مواقعی مهم از عوامل بحران ساز و اغتشاش برانگیز بود و هرگاه اوضاع سیاسی پیچیده و بغرنجی پیش می آمد، گرایش جدایی خواهانه در پیش می گرفت؛ به گونه ای که این گرایش ها و بحران زایی ِ حاصل از آن، سبب شده است برخی پژوهشگران این ایالت را مستقل از دولت پارتیان، با اهداف و سیاست های کاملاً مخالف با دولت مرکزی و مجزا از آن، قلمداد کنند.این مقاله می کوشد این موضوع را بررسی کند و جوانب گوناگون آن را بکاود.
کمبوجیه و چگونگی فتح مصر
حوزه های تخصصی: