فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶۸۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
«وحشی» از جمله مفاهیم کلیدی است که در آثار تاریخ نگارانه، به کرات استعمال شده است؛ لیکن تا کنون درباره آن تفکر و تعمق نشده است. این مفهوم آن چنان نزد عقل سلیم انسانها بدیهی انگاشته شده است که توان اندیشیدن به آن را از مورخان سلب کرده است. از این رو بازاندیشی در خصوص چنین مفاهیمی، ضروری به نظر می رسد. لذا مقاله حاضر با اتخاذ روش پدیدارشناسی هوسرلی درصدد است تا پیرامون این اصطلاح به تفکر بپردازد. در ابتدا، با تعلیق و اپوخه وحشی تصورات ماتقدم متعارف کسانی چون کریستنسن، باسورث، گروسه، مورگان و ... رها شد و متعاقب آن شناسایی نوئم و نوئز آغاز شد. حال این مفهوم وحشی معطوف به چه معنا و دلالت هایی است که باید با اپوخه کردن(تعلیق کردن) آن، به سوی ماهیت اصیل آن ره پیدا کنیم؟ با مطالعه و بررسی جوامع به اصطلاح «وحشی» در مطالعات تاریخ نگارانه، این نتیجه حاصل شد که نوئم آنان در زمره صحراگردان بوده اند و متمدنان به عنوان نوئز وحشی را برساخته اند. مقاله حاضر به چگونگی برساخته شدن مفهوم وحشی می پردازد و سعی دارد تا از ماهیت پدیدار وحشی پرده بردارد.
تحلیل خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خطبه فدکیه به عنوان یک ارتباط زبانی تحقق یافته در بافت و زمینه تاریخی مشخص، یکی از گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) را تشکیل می دهد. یکی از روش های تحلیل این گونه متون، به عنوان بخشی از میراث دینی، استفاده از تحلیل کارگفتی و بررسی متن در چارچوب کنش گفتاری است. بر اساس این نظریه، گوینده که همواره در بافتی خاص سخن می گوید، هنگام سخن گفتن علاوه بر ادای کلمات و بر زبان جاری ساختن الفاظ در قالب گزاره های مختلف، کنش هایی هم انجام می دهد که آن ها را به پنج دسته بیانی، انشایی، تعهدی، احساسی و اعلامی تقسیم کرده اند. این جستار که به تحلیل متن خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری پرداخته، به این نتیجه رسیده است که کنش های اعلامی و بیانی بیش از دیگر کنش ها در این خطبه به چشم می خورد و با توجه به بافت پیرامونی ایراد این خطبه و زمینه های تاریخی آن، این فراوانی را می توان بدین معنا گرفت که حضرت فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) در صدد احیای سنت وی و تبیین احکام و دستورات اسلام بوده است.
سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی (نگاهی به مقوله هویّت در دو کتاب «دو قرن سکوت» و «خدمات متقابل ایران و اسلام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحث حوزة مطالعات فرهنگی و ادبی، شناخت شاکلة هویّت ملّی یک سرزمین، در لابه لای آثار هنری و ادبی آنهاست. ورود دین اسلام به ایران سبب شد تا عناصر اصلی هویّت این تمدّن، به آرامی تحت تأثیر فضای تازة سیاسی و عقیدتی، دچار دگرگونی های عمیقی شود؛ سپس با سیطرة امویان و عبّاسیان، فراز و فرودهایی در روابط ایرانیان با جهان فاتح عربی – اسلامی، پیش آمد. پاره ای از سازة دیرسال هویّت ایرانی، به کلّی محو شد و بخش هایی از آن نیز، شاهد دگردیسی های وسیعی گردید. از آنجا که شعر، ادب و تاریخ هر عصری، تصویری از اوضاع آن است؛ این پژوهش با شیوه ای توصیفی – تحلیلی، ضمن واگویة برخی از تغییرات در مؤلّفه های هویّت تاریخی ایران، در سده های نخست خلافت اسلامی و عصر عباسی، با بهره مندی از دو اثر ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ایران، نوشتة مرتضی مطهری و نیز دو قرن سکوت به قلم عبدالحسین زرین کوب، مورد نقد و مقابله قرار گرفته است.
دردهای تاریخ ایران
حوزه های تخصصی:
ایران، در فرآیند تاریخی خود با دردها و معضلات زیادی در بخش های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مواجهه بوده است که کمتر برای درمان این دردها چاره ای اندیشیده شده است؛ دردها و مشکلاتی که در عقب ماندگی اجتماع و سیاست و اقتصادمان نقش بسیار زیادی داشته است. به عبارت دیگر، این دردها، بستر و فضای جامعه ما را تحت تاثیر خود قرار داد و بن بست های جدی را ایجاد کرد. دردهای تاریخ ایران را در مقوله های زیر می توان طبقه بندی کرد: وجود جنگ های پرشمار داخلی و خارجی؛ اصالت نداشتن عقل فردی یا عقل خودفرما و خودمنشأ؛ شکل نگرفتن عقل فلسفی و تن دادن به تقید، تعهد و تعبد؛ رواج و گسترش بیش از اندازه خرافه، افسانه و طلسم؛ فقدان تسلسل فکری در میان اندیشمندان (تعارض اندیشگی)؛ فقدان درد اجتماعی در میان اندیشمندان؛ بی میلی نسبت به تغییر و نبود محرک های تاریخی در جامعه؛ عدم همبستگی و زیست اجتماعی (درون گرایی، خود محوری و بیگانه گریزی)؛ ایلیاتی بودن حکومت ها؛ عدم شکل گیری طبقه به معنی واقعی؛ وجود بحران های دراز مدت و آزار دهنده جانشینی و مشروعیت؛ قدسی بودن سرشت شاهان و عدم نقادی نسبت به آنها؛ فاصله زیاد میان دولت و ملت؛ وجود خرده مالکی و شکل نگرفتن بزرگ مالکی که در این مقاله به هر یک از این مقوله ها خواهیم پرداخت.
ژان لوک ماریون مرزهای منطق را محک می زند
حوزه های تخصصی:
بنسون در نوشتار پیشِ رو به کلیت تفکر ماریون، فیلسوف الهی دان، می پردازد که بسیاری از مفروضات سنتی فلسفه و الهیات را دگرگون کرده است. بنسون می گوید ماریون روش معمول فلسفی برای شناخت خدا را وارونه می کند، چراکه از نظر او به بت پرستی ختم می شود. ماریون بین بت و شمایل تمایز قایل می شود: در حالی که شمایل ناظر را به فراسوی خود، به آنچه که شمایل بازنمایی آن است هدایت می کند، بت در خودش می ماند. خدا تحت مقولات قرار نمی گیرد و قابل نامگذاری نیست، اما فلسفه دقیقاً همین کار را می کند. اما لوگوس فلسفی در مقابل لوگوس یوحنّا یا لوگوس الهیاتی قرار می گیرد. در نتیجه ماریون خدا را پدیداری اشباع شده می داند، که برعکس پدیدارهای هوسرلی فاقد پس زمینه است، و بنابراین غیرقابل تسلط، شناخت و نامگذاری است. به همین دلیل ماریون می خواهد که فلسفه و الهیات را در راهی قرار دهد که از ذات خدا شروع کنند. بنسون در پایان استدلال می کند این ایده های ماریون اهمیت اساسی دارند و در آینده نزدیک اهمیت آنها بیشتر هم خواهد شد.
مکتب آنال، فرنان برودل و جامعه شناسی تاریخی
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله، بررسی تأثیر سنت فرانسوی جامعه شناسی بر تاریخ نگاری و جامعه شناسی تاریخی است. نویسنده اعتقاد دارد که نقش این سنت در بحث جامعه شناسی تاریخی و تاریخ نگاری تا حد زیادی مغفول واقع شده است و به سنت های فکری دیگر اروپا مانند سنت آلمانی بیشتر اهمیت داده شده است. از این رو، او نقطه ی عزیمت بحث خود را امیل دورکیم، جامعه شناس بزرگ کلاسیک فرانسوی (1857-1917)، قرار می دهد که هم علاقه ای خاص به تاریخ داشت و هم بینش های ژرف او امکانات و قلمروهایی تازه به روی مورخان گشود. دورکیم نه به رویدادهای تاریخی، که او آن ها را «نمودهای سطحی و ظاهری» پدیده های تاریخی تلقی می کرد، بلکه به ساختارهای اجتماعی تاریخی علاقه مند بود و صورت بندی دقیق او از مفهوم امر اجتماعی و مفهوم جامعه بر نگرش های جامعه شناسان دلمشغول تاریخ و مورخان تأثیراتی عمیق و تعیین کننده به جا گذاشت. این تأثیرگذاری بیش از همه در مکتب آنال و پژوهش های تاریخی اعضای آن تبلور یافت و مورخان برجسته ای همچون مارک بلوخ و فرنان برودل در تقابل با تاریخ نگاری اثبات گرای رویدادمحور مبتنی بر اسناد زمانه ی خویش، که سیاست و رویدادهای سیاسی را موضوع اصلی بررسی های خود قرار داده بود، از «جامعه ی فئودالی»، روندهای بلندمدت، ساختارهای تاریخی و ذهنیت های جمعی سخن به میان آورند. فرنان برودل رویکرد کل نگرانه و تعمیم بخش جامعه شناسی را به کار گرفت و سبک تاریخ نگاری خود را تاریخ کلی یا تاریخ تام نامید، اما در مسیر تمرکز بر ساختارها و نادیده انگاشتن رویدادها تمرکز جامعه شناسان بر زمان حال یا زمان کوتاه مدت را نیز به نقد کشید و تقسیم بندی جدیدی از «زمان اجتماعی» در قالب سه زمان کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت ارائه کرد. به زعم نویسنده رویکرد برودل را می توان از دو جنبه رویکردی جامعه شناسانه برشمرد. نخست این که برودل نه به زمان حاضر بلکه به مقیاس های کلی و روندهای بلندمدت تاریخی پرداخت. نویسنده مدعی است که تقسیم بندی برودل از زمان در بحث تغییر اجتماعی بر آثار جامعه شناسان تأثیرات مهمی به جا گذاشته است. دوم آن که برودل به لحاظ موضوعی به سرمایه داری پرداخت، یعنی موضوعی تحقیقی که از ابتدای شکل گیری جامعه شناسی دغدغه ی اصلی بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی بوده است.
ماهیت فلسفه در دوره سلجوقی: وجوه فلسفه محوری و فلسفه ستیزی
حوزه های تخصصی:
گرایش فلسفی سیاسی در دوران اسلامی، عمدتاً از اواخر قرن سوم هجری و در راستای تداوم سیر تفکر و به ویژه با تعمق در مسائل کلامی به وجود آمد. این گرایش تحت تأثیر منابع اصیل و عمیق اسلامی و مبانی قرآنی و دینی، و نیز ترغیب مسلمانان از یکسو به سیاست و از دیگر سوی به تعقل سیاسی بود. شاید بتوان فلسفه اسلامی را اولین بارقه های آزادی بیان در چارچوب علمی در عالم اسلام دانست. کار ویژه اصلی فلسفه اسلامی، هستی شناختی به سبک نو افلاطونی و تفسیر اسطوره ای جهان می باشد. در دوران سلجوقی گفتمان و بنیان های فکری جدیدی وارد فلسفه اسلامی شد. بر این اساس هدف پژوهش پیش رو در حقیقت همان هدف فلسفه است. اینکه چه اتفاقی افتاد، چگونه اتفاق افتاد و چه پیامدی داشت؟ به عبارت دیگر، کشف حقایق تاریخی درباره تحولات فلسفه اسلامی در دوره سلجوقی و نیز اثبات ریشه این تحولات هدف اساسی تحقیق پیش رو است. با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی خواهد بود. پژوهشگر ابتدا می کوشد به صورت روشمند و منسجم موضوع مورد بحث را توصیف و تشریح کند و سپس به شکل نظام یافته و مبتنی بر روابط علی، مطالب را ارائه می دهد.
بررسی تطبیقی آرای علامه شهید مطهری و علامه مصباح در باب فلسفة نظری تاریخ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفة تاریخ بنا به دو کاربرد متفاوت واژة «تاریخ»، ناظر به دو علم مجزا و متفاوت است: یکی فلسفة علم تاریخ که به شناخت فلسفی منطقی علم تاریخ و تاریخ نگاری می پردازد؛ و دیگری فلسفة نظری تاریخ که پدیده ها و وقایع تاریخی را بررسی می کند و درصدد کشف قوانین فلسفی و هستی شناختی (تکوینی) حاکم بر روند کلی و سیر حرکت تاریخ حیات بشری است و مسائلی همچون هدفمندی، تکامل و قانونمندی سیر مذکور را مطالعه می کند.
مقالة پیش رو با رویکردی فلسفی قرآنی و به روش تطبیقی، آرای دو متفکر بزرگ معاصر جهان اسلام آیت الله شهید مرتضی مطهری و آیت الله علّامه مصباح را در باب مسائل اساسی فلسفة نظری تاریخ مطمح نظر قرار داده و دیدگاه های این دو اندیشمند فیلسوف و قرآن شناس در زمینة حقیقت و ماهیت جامعه و تاریخ، و اصیل یا اعتباری بودن این دو، قانونمندی جامعه و تاریخ، اشتراک جامعه ها در قوانین جامعه شناختی، مسئلة آزادی انسان و نسبت آن با قوانین اجتماعی و تاریخی، تکامل در جامعه و تاریخ، و امکان یا عدم امکان پیش بینى آیندة تاریخ را بررسی کرده و بعضاً این دیدگاه ها را نقد کرده است.
حاکمیت خلافت عباسی بر مبنای نظریه اقتدار سنتی ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار سیاسی، اداری، قضایی و نظامی خلافت پانصد ساله عباسی از جهات گوناگون قابل بررسی است. زمانی که عباسیان قدرت را به دست گرفتند، حاکمیت پاتریمونیال عباسی شکل گرفت. با تثبیت قدرت سیاسی و گسترش ساختار اداری و نظامی خلافت، دولت ویژگی نظام پاتریمونیال بوروکراتیک یافت. پس از گذشت یک سده از عمر حکومت، به تدریج شاهد استقلال والیان، افول اقتدار خلیفه و ضعف تشکیلات اداری و سیطره نظامیان هستیم. خلیفه برای رهایی از بحران سیاسی با ایجاد منصب جدید امیرالامرایی، تمام اختیارات حکومت را به فرماندهان نظامی تفویض نمود. پیامد غلبه نظامیان بر خلافت آن بود که دولت پاتریمونیال عباسی مشخصه و ویژگی سلطانیسم گرفت. نظام های پاتریمونیال مشخصه خودکامگی حاکم، انحصارطلبی، مشکلات اقتصادی، افزایش قدرت نظامیان و... دارند که این امر از موانع جدی تحول و توسعه و سیر آن به سمت عقلانیت بوده است و تمام این موانع در ساختار سیاسی و نظام اداری و تشکیلات اقتصادی دولت عباسی قابل مشاهده است.
در مقاله حاضر تلاش می شود با استناد به گزارش های تاریخی، تحلیل داده ها، روش تعلیل و مقایسه، ساختار سیاسی اداری و نظامی عباسیان را با نظریه اقتدار سنتی ماکس وبر مورد ارزیابی و واکاوی قرار داده و میزان هماهنگی و یا عدم آن را با این نوع حاکمیت تبیین نماید.
تطورشناسی رویکردها در تدفین شهدای کربلا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خبر دفن سیدالشهدا علیه السلام و یاران ایشان یک روز پس از شهادتشان، توسط قبیلة بنی اسد از ساکنان منطقة غاضریه، از طریق گزارش ابومخنف به منابع معتبر تاریخی شیعه و سنی راه یافته و منابع پسین از آن استقبال کرده اند. گذر زمان این خبر را با نوعی تحوّل و شهرتی متفاوت مواجه کرده است. قرن یازدهم نقطة عطف این تحولات و آغاز رویکرد کلامی و شروعِ فاصله گرفتن موضوع دفن امام علیه السلام از یک حادثة تاریخی به یک اصلِ اعتقادی است؛ اصلی که ریشه در برخی احادیث شیعی دارد و تجهیز هر امام توسط امام بعدی را لازم می شمارد. قرن سیزدهم لایه ای درون رویکرد کلامی شکل گرفت که به زودی رایج شد و جایگزین رویکردهای قبلی گردید. رویکرد جدید با تکیه بر آمدن امام سجاد علیه السلام برای تجهیز پدر، آثار عاشورایی را چنان تحت تأثیر قرار داد که بیشتر آنها تا زمان حاضر، ضمن پذیرش این رویکرد، آن را گسترش داده و در برابر رویکرد قبلی مقاومت کرده اند. مقالة حاضر با روش «توصیفی تحلیلی»، ضمن بیان سیر تاریخی اخبار و آرای گوناگون دربارة دفن شهدای کربلا و نیز تبیین چگونگی تغییر گزارش دفن امام علیه السلام از یک واقعة تاریخی به یک اصل کلامی درون مذهبی و پس از آن به خبری داستانی، به سه پرسشِ عاملان دفن، زمان دفن، و چگونگی دفن، بر اساس منابع شیعه و سنی پاسخ داده، خاستگاه رویکرد جدید را تبیین می نماید.
بررسی و مقایسه فلسفه تاریخ هاکسلی با فلسفه تاریخ هگل
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه جنبه های اساسی و بنیادی نگرش هاکسلی و هگل با استفاده از آثار به جای مانده از آنها درباره فلسفه تاریخ می-باشد. بر این اساس یافته های پژوهش حاکی از آن در برداشت هگل از فلسفه، تاریخ امری محوری است. به نظر او، تاریخ را به سه شیوه می توان نگاشت: 1. تاریخ دست اول، 2. تاریخ اندیشه گرانه، 3. تاریخ فلسفی یا فلسفه تاریخ که روش برگزیده هگل است. از نظر وی بر جهان عقل حاکم است، در نتیجه تاریخ جهانی جریانی عقلانی و ضروری است نه تصادفی. ولی شیوه تفکر فلسفی و سیاسی هاکسلی با بسیاری از متفکران و صاحب نظرانی که مشرب فلسفی شان نیمی از جهان را فرا گرفته متفاوت است، هاکسلی رابطه شخص با وقایع تاریخی و اجتماعی را مثل رابطه قربانی با قربانی کننده می داند و معتقد است که در چنین موقعیتی شخص عاقل باید تا آنجا که می تواند از وقایع تاریخی مهم که در زندگی اش روی می دهد، بگریزد و در گوشه انزوا و عزلت به تفکر یا عبادت بپردازد. در پژوهش حاضر برای جمع آوری اطلاعات از شیوه کتابخانه ای و در حوزه تجزیه و تحلیل از روش های توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
بررسی و نقد اندیشة «تکامل در تاریخ» از منظر استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفة نظری تاریخ مسئلة «جهت حرکت تاریخ» است. بسیاری از فیلسوفان تاریخ حرکت تاریخ را رو به تکامل می شمارند و اموری همچون پیچیده تر شدن مناسبات اجتماعی، پیشرفت علمی، رشد فناوری و صنعت و بهبود اوضاع مادی جوامع بشری را به عنوان معیار تکامل تاریخ معرفی می کنند که نوعاً ناظر به تحولات رو به صعود ابعاد مادی حیات بشر در گسترة زمان هستند. اما استاد شهید مطهری دیدگاه جدیدی را دربارة تکامل در تاریخ مطرح کرده و تبیینی خاص و معیاری متمایز با دیدگاه فیلسوفان تاریخ تحت عنوان «تکامل فطری یا انسانی تاریخ» را ارائه کرده است. در این مقال، ابتدا اصل مدعا، مبانی و ابعاد دیدگاه استاد به اختصار طرح می شود، آن گاه ابهام های دیدگاه استاد و راه های رفع آن ارائه می گردد و سرانجام این نکته اثبات می شود که دیدگاه «تکامل فطری یا انسانی تاریخ» در حد یک فرضیة درخور توجه و شایستة مطالعه و راستی آزمایی افزون تر، از اعتبار علمی برخوردار است، ولی در حد یک نظریه، اعتبار علمی ندارد.
بررسی اندیشه فرح انطون در کتاب ابن رشد و فلسفه ی او (بر اساس الگوی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بهره گیری از نظریه تحلیل گفتمان فرکلاف، سعی شده اندیشه و نظام اندیشگانی فرح انطون، مورد بازشناسی قرار گیرد. مدعای پژوهش بر این قرار است: متن کتاب ابن رشد و فلسفه ی او، تحت تأثیر اندیشه ی مولف آن فرح انطون قرار دارد. این متن بازتاب دهنده ی ایدئولوژی یک روشنفکر سکولار است که تلاش دارد برای ترویج اندیشه ی غربی در جهان اسلام، فیلسوفی با اندیشه های نو و مورد تأیید تمدن جدید غرب را به عنوان شاهد مثال، به جامعه خویش معرفی کند. از سویی بافت زمینه ای موجود نیز بر متن تأثیر دارد. متن تلاش دارد با هنجارهای زمانه و سنت به عنوان یک قدرت مسلط مبارزه کند. انطون در این نگاشته تلاش می کند به تولید اندیشه ای بپردازد که تحت تأثیر اندیشه ی غرب بوده و بازتاب دهنده ی تفکر روشنفکری زمانه ی خویش است. این متن در حالی که قدرت مسلط سنت را زیر سوال می برد، خود در حال بازتولید تفکر غربی است و هم زمان تحت تأثیر بافت زمینه ای (Context) قرار دارد که در آن این عمل گفتمانی تولید می شود.
آرما ن شهر ایران استبدادی نگرشی متفاوت به ایران عهد صفوی از نگاه فلاسفه عصر روشنگری فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ هر سرزمینی نقاط عطفی وجود دارد که باعث پی ریزی آینده آن سرزمین می شود. بدون شک، در ایران باستان، مذهب با همراهی حکومت و با تأثیرپذیری از شرایط اقلیمی و آداب و رسوم رایج موجب شد نوعی از حکومت به وجودآید که تفاوتی ماهوی با حکومت دیگر سرزمین ها داشته باشد. این حکومت که استبدادی بود، باعث شد ایرانی آرمانی شکل بگیرد؛ به طوری که نویسندگان دیگر ممالک بر آن شدند که به تشریح ویژگی های آن در آثارشان بپردازند. به جرات می توان گفت که نقطه درخشان حضور خارجیان در ایران در دوره صفوی بوده و بی تردید، سفرنامه های موجود از این دوران به خوبی نشان دهنده اوضاع اجتماعی و سیاسی و مذهبی ایران آن زمان بوده است. در این بین، نویسندگان توانایی ازجمله مونتسکیو و ولتر با مطالعه این سفرنامه ها بر آن شدند تا ایران آرمانی سده های هفدهم و هجدهم را در آثارشان به تصویر بکشند. در نوشتار حاضر، با تکیه بر مستندات برگرفته از نوشته های سیاحان خارجی ازجمله شاردن و تاورنیه، تلاش کرده ایم تا تأثیرگذاری آرمانشهر ایران بر آثار مونتسکیو و دیگر فلاسفه چون ولتر، فیلسوفان قرن هجدهم رامورد مطالعه قرار داده و به تاثیر این آثار بر روی تئوری آب و هوا در شکل گیری حکومت های گذشته بر ایران که مونتسکیو به آن باور داشت بپردازیم. همچنین، این پرسش را پاسخ گوییم که مونتسکیو با تکیه بر چه مستنداتی دولت استبدادی ایران را نشئت گرفته از اقلیم گرم و خشک آن می دانست؟ و در اصل آیا ارائه چنین نظریاتی در این باب موافق واقعیات موجود بوده است یا خیر؟
اهمیت و ضرورت پرداخت معرفت شناسانه به تاریخ
حوزه های تخصصی:
محدودیت زمان و امکانات ما را ملزم می سازد تا تنها به تلاش برای پاسخ به مسائلی بپردازیم که حل کننده چالش های زندگی ملموس باشد. پذیرش این تعهد از سوی جوامع انسانی منجر به طرح این پرسش می شود: پژوهش های معرفت شناسانه پیرامون تاریخ پاسخ گوی چه نیازی هستند؟ در پاسخ بایست گفت: کارکردهای فردی و اجتماعی تاریخ، به ویژه نقش تاریخ در حمایت معرفتی از پارادایم های رقیب در جوامع انسانی ، زمینه ساز اهمیت یافتن طرح پرسش از اعتبار گزاره های تاریخی است. این کارکرد های فردی و اجتماعی تحت هشت عنوان مورد بررسی قرار می گیرد. کارکرد انسان شناسانه تاریخ، لذت بخشی و ارضای حس کنجکاوی، تاریخ و هویت جمعی، درک زمان حال، درک معنای زندگی، تاریخ به مثابه نیروی تحول و تداوم، عمق بخشی به ارزیابی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و تاریخ همچون خزانه حکمت.
کشف المحجوب مشروطیت ایران، طرح پدیدارشناسانه هرمنوتیک چرایی ناکامی مشروطه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ناکامی مشروطیت ایران، اکثر پژوهشگران گواهی داده اند. سؤال اساسی و بنیادین آن است که سرّ این ناکامی چیست؟ مقاله حاضر بر آن است که اگر سرّ ناکامی مشروطیت، در نسبت میان اندیشه ایرانی، یعنی سنت و مشروطه اروپایی، یعنی مدرنیسم، جست وجو شود پاسخی درخور و راهگشا به دست خواهد آمد. در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن پیشبرد بحث، بر روش پدیدارشناسانه هرمنوتیک به عنوان روش مناسب پژوهش های تازه در باب مشروطیت، به لحاظ ضرورت غور در تاریخ اندیشه و توجه به مبانی و مبادی آن، تأکید شود. تذکر این نکته لازم است که درباره اندیشه ایرانی، به اعتبار حوزه معناگرایانه آن، هرمنوتیک تأویلی (کشف المحجوب) را به کار گرفته ایم. در ادامه، سعی شده است تا برای مشخص ساختن فضای تازه ای که از این منظر گشوده می شود، به دو نمونه از مبانی معرفتی، یعنی نسبت دین و سیاست که در اندیشه ایرانی امتزاج آن به لحاظ هستی شناسانه مسلم قلمداد شده و در مدرنیزم، بر تفکیک و جدایی آن تأکید شده است، اشاره ای مختصر کنیم؛ همچنین، امر قدسی و امر واقع وجوه تمایز معرفتی آن دو اندیشه را نشان دهیم. البته بر آنیم اگر از این منظر به موضوع مشروطه بنگریم، علاوه بر رهایی از مجادلات موجود، راهی برای تأملات فکری به سوی آینده نیز گشوده خواهد شد.
علیت در مطالعات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة علل وقایع و رخدادهای تاریخی یکی از اهداف اصلی و مهم مطالعات تاریخی است. با وجود این، وقتی دانش پژوهان در مطالعات تاریخی شان مدعی می شوند که فلان عامل «علّت» یک رخداد یا نتیجة خاص می باشد، دقیقاً روشن نیست که مدلول و منظورشان از واژة علّت چیست. در مقالة حاضر تلاش شده است تا ضمن معناشناسی علّیّت در علوم اجتماعی نشان داده شود که محققان تاریخی معمولاً علّیّت را به معنای شرط لازم/کافی برای نتایج مورد مطالعه شان در نظر می گیرند. استدلال شده است، هنگامی که فرد بدنبال تبیین تاریخی یا تبیین حوادث خاص و وقایع منفرد است، تقریباً بطور طبیعی به سمت علل لازم و/یا کافی سوق پیدا می کند، حتی اگر بدان خودآگاهی نداشته باشد. لذا، تأکید مقالة حاضر بر پنداشت علّیّت بر اساس علل لازم و/ یا کافی و مشتقات آنها است؛ چون، آنها پیوند تنگاتنگی با مطالعات تبیینی در تاریخ دارند. این نوع علل، به چهار دسته عمده تقسیم شده اند: شرط لازم و غیرکافی، شرط کافی و غیرلازم، شرط لازم و کافی، و شرط ناکازم؛ که به نظر نگارنده می توانند پوشش نسبتاً کاملی برای بحث علّیّت در مطالعات تاریخی باشند. در این مقاله، همچنین با ذکر مثال های متعدد؛ کاربرد هر یک از این علل را در مطالعات تاریخی و تبیین های زنجیره ای یا روایت های تاریخی نشان داده شده است.
ایدئولوژی و تاریخ ( خاستگاهها، نگرشها،کارکردها و نمونه ها )
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی مفهومی اختلاف برانگیز هست که برخلاف بسیاری از واژگان بحث انگیز دیگر مانند مردمسالاری یا آزادی کمتر از 200 سال عمر دارد. ایدئولوژی ثمره دگرگونی های اجتماعی، سیاسی و فکری، انقلاب صنعتی در غرب بود. در این دوره با گسترش آموزش و پرورش، توسعه شهرنشینی، گسترش شبکه های حمل ونقل و ارتباطات و نیاز جامعه به مشارکت مردم در امور سیاسی و رشد تفکر سیاسی آنها، نیاز به نظامهای فکری و سیاسی به وجود آمد. جریانهای ایدئولوژیک که از این زمان شکل گرفته بود، در نیمه اول قرن بیستم در اروپا به اوج خود رسید و به صورت ایسم های گوناگون مارکسیسم، ناسیونالیسم، سوسیالیسم، فاشیسم... متجلی گردید. ایدئولوژی در رقابت های سیاسی به عنوان سلاح فکری مورد استفاده قرار گرفت و به صورت شیوه تفکر سیاسی مناسب عصر جدید درآمد. از آنجا که ایدئولوژی بر تحلیلی از گذشته و تاریخ مبتنی بود و دستورالعملهایی برای سیاستگذاری در بر داشت و چون ایدئولوژی در فضایی تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به ظهور می رسید، نیازی مبرم به تاریخ داشت. بر همین اساس هست که می بینیم هر نوع ایدئولوژی تاریخ نگری خاص خود را دارد. در ایدئولوژی، گذشته و تاریخ به شکلی ارادی و از نظر نیازهای زمان حال، از نو توصیف می شود، به همین سبب است که بیشتر حکومت ها سعی می کنند کنترل کامل گذشته و تاریخ را در دست داشته و پیوسته آن را برحسب مقاصد سیاسی زمان حالشان از نو تعبیر کنند. در این پژوهش سعی شده است ابتدا با دادن تعریفی از ایدئولوژی و سپس بررسی خاستگاههای تاریخی و کارکرد سیاسی ایدئولوژی در غرب به چگونگی رابطه ایدئولوژی و تاریخ بپردازد.
روش شناسی تاریخی ویکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی آراء جیامباتیستا ویکو در مورد ماهیت تاریخ و شیوﮤ درست دستیابی به شناختِ از آن می پردازد. ویکو درصدد تأسیس نوعی «الهیات منطقی مدنی مشیّت الهی» است و این مقاله با مراجعه به آثار اصلی او و نیز بهره گیری از آراء شارحانش نشان خواهد داد که او در محل برخورد دو امتداد نظری، یکی معرفت شناختی و دیگری هستی شناختی، در باب تاریخ قرار دارد. او معتقد است که «مشیّت الهی» بر تاریخ حاکم است، اما لزوماً انسان مسلوب الاختیار نیست، بلکه فعالانه و البته در درون طرح خداوند حاضر است و مشارکت دارد. نظریه مشهور او در باب تحول سه مرحله ای تاریخ، از «الهی» به «قهرمانی» و سپس به «مدنی» که بعدها مورد استفادﮤ اگوست کنت قرار گرفت، محصول همین فکر است. از حیث روش شناختی نیز ویکو گزارﮤ «ساختن، معیار حقیقت است» را جایگزین اصل دکارتیِ «معیار حقیقت، وضوح و تمایز است» کرد، و بدین ترتیب، یقینی ترین علم را نه ریاضی، بلکه تاریخ می داند. از نظر ویکو ماهیت تاریخ، انسان ساخته است، بنابراین، وی در گرایشی آشکار به لاک روش درست شناخت تاریخ را بررسی ساخته های انسانی می داند و میان ساخته های انسانی نیز تولیدات فرهنگی مانند هنرها، اسطوره ها، افسانه ها، حکایات، اشعار و آنچه را که در تاریخ نگاری سنتی «خرافه» دانسته می شد، ارزشمند و مهم قلمداد می کند. استدلال ویکو در مورد تمایز میان شناخت از «طبیعت» و «تاریخ» به مبنای اولیه ای برای بحث های بعدی فیلسوفان نوکانتی بر سر «علوم انسانی» و تاریخی از علوم طبیعی بدل شد.