فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۵۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
ارسطو با معرفی سه شکل از قیاس اقترانی آغازگر مباحث پردامنه ای در این حوزه شده است. شکل چهارم بعدها به اشکال قیاس اقترانی اضافه شد. در سه قسم اول قیاس اقترانی اختلاف نظری دیده نمی شود بحث بر سر شکل چهارم قیاس و شرایط انتاج آن می باشد. در شکل چهارم قیاس سه اختلاف عمده دیده می شود: 1- جایگاه شکل چهار 2- شرایط انتاج 3- ضروب منتج. گروهی از متقدمان که منطق دانان قبل اثیر الدین ابهری را در بر می گیرد ( ابن صلاح همدانی تا افضل الدین خونجی) با شرایطی، پنج ضرب منتج را برای شکل چهار قائل اند و گروهی از متأخران که در برگیرنده برخی از منطق دانان بعد اثیر الدین ابهری می باشند با شرایط دیگری قائل به هشت ضرب منتج برای آن هستند. قابل ذکر است که اثیرالدین ابهری با شرایطی سه ضرب دیگر به ضروب منتج شکل چهار افزود و به مرور برخی منطق دانان(تفتازانی،حاج ملاهادی سبزواری و ..) بدون توجه به شرایط سه ضرب ارائه شده از سوی ابهری ، به طورکلی قائل به هشت ضرب منتج شدند.در این مجال به بررسی پیشینه شکل چهارم قیاس اقترانی و شرایط انتاج آن می پردازیم. ضمن اثبات درستی نظر متقدمان؛ به ریشه یابی نظر برخی از متأخرین پرداخته شده که مشخص می شود بدفهمی از عبارات اثیر الدین ابهری صورت گرفته و نظر وی در خصوص موجهات(مختلطات) به قیاس های غیرموجه(مطلقات) تسری داده شده است. در این پژوهش علاوه بر بیان روشن این خلط به چرایی این اشتباه نیز پرداخته شده است.
پاتنم، برون گرایی معنایی و استدلال مدل تئورتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیلاری پاتنم (۱۹۲۶-۲۰۱۶)، فیلسوف برجسته ی تحلیلی، بخش مهمی از دوران طولانی تفلسفش را به این سوال می پردازد که «ذهن و زبان چگونه به جهان خارج چنگ می زنند؟» در مقام پاسخ به این سوال، در حوزه ی سمنتیک، برون گرایی معنایی را طرح می کند و در حوزه ی متافیزیک و انتولوژی، علیه رئالسیم متافیزیکی به پا می خیزد و دو استدلال ارائه می کند که یکی از آن ها استدلال مدل تئورتیک است. در این مقاله نشان خواهم داد که استدلال پاتنم به سود برون گرایی معنایی و استدلال مدل تئورتیکِ او علیه رئالیسم متافیزیکی، هرچند به لحاظ ظاهری دارای ساختار و صورت بندی متفاوتی هستند، اما درواقع اندیشه ی واحدی از هر دوی آن ها پشتیبانی می کند. در این راستا، پس از گزارش هریک از این استدلال ها، صورت بندی تازه ای از آن ها ارائه می شود. سپس بر پایه ی وجوه اشتراک این دو استدلال، اندیشه ی پشتیبان آن دو معرفی خواهد شد. طبق این اندیشه ی پشتیبان، انفکاک قاطع میان ذهن و جهان خارج منجر به نامتعین شدن رابطه ای ارجاعی میان آن ها می شود اما بنا به درک متعارف، این رابطه متعین است؛ پس ذهن و جهان خارج منفک از یک دیگر نیستند؛ به عبارت دیگر، درهم تنیده اند.
معمای معرفت بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش محوری فرگه در مقاله در باب معنی و مدلول آن است که چگونه می توان تفاوت معرفتزایی جمله هایی به فرم a=a را از a=b توجیه کرد.a=a تحلیلی و پیشین است در حالی که a=b پسین است و ارزش شناختی متفاوتی دارد. نظریه معنی (sense) و مدلول فرگه برای پاسخ به همین پرسش طرح می شود.سنس نحوه رسیدن به یک مدلول است و تفاوت راههای رسیدن به یک مدلول توجیه گر چگونگی معرفتزایی اینهمانیهای تجربی است.در سنت تحلیلی توجیه معرفتزایی نقطه قوت نظریه فرگه محسوب می شود.ما بر آنیم استدلال کنیم که اگر ساختار منطقی پیشنهادی فرگه برای اینهمانیهای تجربی را مفروض گرفته و نظریه معنی و مدلول او را بپذیریم، آنگاه اساسا جایی برای کشف تجربی باقی نمی ماند.کشف تجربی در حالتی معنی پیدا می کند که ساختار منطقی متفاوتی به جمله های مورد بحث فرگه نسبت دهیم و در این صورت دیگر نیازی به نظریه معنی و مدلول نخواهیم داشت.
جایگاه استقراء در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در علم منطق یکی از اقسام استدلال، استقراء است که به رغم تنزل اعتبار آن نسبت به قیاس برهانی، از اهمیت و رواج قابل توجهی برخوردار است. یکی از بهترین راهها برای ایجاد انگیزه، عبرت آموزی، تقویت باورها و نیز هدایت عموم انسان ها، طریقه استقراء است. قرآن کریم گرچه از طرق مختلف استدلال در موارد خاص، برای امر هدایت استفاده کرده است، اما در این میان، شیوه استقراء، فراوانی قابل توجهی دارد. روش های دیگر استدلال، از جمله برهان عقلی در قرآن در مقایسه با استقراء کمتر دیده می شود. توصیه خداوند به بررسی و نگریستن در سرنوشت گذشتگان و بیان نمونه-های زیادی از اقوامی که وضعیت مشابهی داشتند، از جمله شواهد این ادعاست. یکی از استدلالهای قرآن کریم در برخی از آیات به این شکل است که شما مردم اگر رفتار و برخوردی همانند اقوام پیشین داشته باشید، سرنوشتی مشابه آنان خواهید داشت. به نظر می رسد یکی از اهداف خداوند از بیان سرنوشت اقوام گذشته، هشدار به مخاطبین خود و عبرت آموزی می-باشد تا از این طریق مسیر هدایت را برای آنان هموار سازد و حجت را بر آنان تمام کند. با توجه به حجم بالا و تعدد موضوعات در روش استقرایی قرآن، این نوشتار تنها به تحقیق مواردی می پردازد که با تعبیر «سیروا» و «انظروا» و مشتقات آنها بیان شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که استقراء کاربرد بیشتری نسبت به سایر اقسام استدلال دارد و تاثیرگذاری آن نیز غیر قابل انکار است.
رویکرد پسینی به منطق
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین: نظریه تصویری گزاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مطابق ترتیب بندهای تراکتاتوس، ابتدا به شرح مختصری از هستی شناسی ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. ویتگنشتاین در حوزه هستی شناسی، بحث خود را با امر واقع آغاز می کند و سپس برای وضوح بخشیدن به این مفهوم، از مفاهیم حالات امور و اشیاء مدد می گیرد. در حوزه معناشناختی نیز - در پی ارائه یک نظریه معنا- با یک شرح کلی درباره تصویرگری آغاز می کند و به دنبال آن به بررسی گزاره می پردازد و در نهایت تحلیل خود را با بکارگیری مفاهیم گزاره های پایه و اسامی، کامل می کند. در نگاه ویتگنشتاین، همواره میان دو ساحت زبان (اندیشه) و ساحت جهان تناظر برقرار است و تنها در این صورت است که می توان از معناداری گزاره ها سخن به میان آورد. در این مقاله، تلاش می شود با تکیه بر آموزه های ویتگنشتاین در دو حوزه هستی شناسی و معناشناسی، به بررسی آراء وی پرداخته و نسبت میان این هر دو را مورد کنکاش قرار دهیم.
بررسی انتقادی کثرت گرایی غایت محور در مورد منطق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس کثرت گرایی بیل و رستال، هر سه نظام منطق کلاسیک، ربط و شهودی درست هستند. در این نوع از کثرت گرایی، منطق علمی هنجاری دانسته می شود؛ به این معنا که شخص با قبول صدق مقدمات یک استدلالِ معتبر ملزم به قبول نتیجه ی آن نیز خواهد بود. برخی از فلاسفه و منطق دانان با ارائه ی استدلال هایی تحت عنوان «استدلال فروپاشی» تلاش کرده اند ناسازگاری قبول توأمان رویکرد کثرت گرایی بیل و رستال و هنجارمندی منطق را نشان دهند. بااین حال، بلک ترنر و راسل با ارائه ی کثرت گرایی غایت محور تقریری از کثرت گرایی پیشنهاد کرده اند که مبتنی بر هنجارمندی منطق نبوده و از جانب استدلال فروپاشی تهدید نمی شود. در مقاله ی حاضر، با بررسی کثرت گرایی غایت محورمشخص کرده ایم که صرف ادعای هنجاری نبودن منطق کافی نبوده و لازم است بلک ترنر و راسل استدلالی قوی در جهت اثبات این ادعای خود ارائه دهند؛ همچنینتلاش کرده ایم نسخه ای را از استدلال فروپاشی پریست ارائه دهیم که همچنان بتواند علیه کثرت گرایی غایت محور به کار رود
پژوهشی نقادانه در باب تبیین گرایس از تابع ارزش بودن شرطی ها در زبان طبیعی بر اساسِ مفهومِ اظهارپذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اداتِ منطقی در منطقِ کلاسیکِ گزاره ها بنا بر تعریف تابع ارزش (truth function)هستند. فیلسوفانِ منطق و زبانِ معاصر دو نظر عمده در بابِ تابعِ ارزش بودنِ اداتِ متناظر با اداتِ منطقی در زبانِ طبیعی (که عبارتند از "چنین نیست که"، "و"، "یا" و "اگر...آنگاه...") مطرح نموده اند. برخی استدلال کرده اند که اداتِ متناظر با اداتِ منطقی در زبانِ طبیعی تابعِ ارزش نیستند و در مقابل برخی نیز استدلال هایی به نفع تابعِ ارزش بودنِ اداتِ مذکور ارائه نموده اند. در این میان، دفاعیاتِ گرایس (1975) از تابعِ ارزش بودنِ شرطی ها ("اگر...آنگاه...") در زبانِ طبیعی که بر اساسِ مفهومِ اظهارپذیری (assertibility) و معنای ضمنیِ (implicature) عبارات صورتبندی شده از ثقلِ مهمی در منابعِ فلسفیِ چند دهه اخیر برخودار بوده است. هدفِ اصلی این مقاله بررسی و سپس نقدِ دفاعیاتِ گرایس در خصوصِ تابعِ ارزش بودنِ شرطی ها در زبانِ طبیعی است.
تحلیل گفتمانی مناظره ابو سعید سیرافی و ابوبشر متی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظره ابوسعید سیرافی نحوی و ابو بشر منطقی از گره گا ه های کلیدی تمدن اسلامی است. این مناظره محل برخورد دو جریان اصلی برخاسته از رفرم ایدئولوژیک عباسی بود. یک جریان نهضت ترجمه و پیامدهای فکری آن و جریان دیگر دستگاه عقیدتی، فقهی و کلامی عصر عباسی است. جدا از اشکالات جدی سیرافی در رابطه با جای گاه منطق و رابطه منطق و زبان و نحو، این مناظره هدایت گر تنش ناشی از برخورد دو جریان فوق نیز می باشد. در این مقاله سعی کرد ه ایمبا توصیفی تاریخی و تبارشناسی از نهضت ترجمه و عصر تدوین به تحلیل گفتمانی این مناظره وارد و این تنش ایدئولوژیک را بررسی و تشریح کنیم.به نظر می رسد که نتایج این مناظره تأثیرات دامنه داری بر تفکر اسلامی نهاده باشد و در هردو جریان عقیدتی و فلسفی تغییرات پایداری داشته است. جریان فلسفی هم از منطق گرایی دور شد و به سمت بنیانی رفت که فارابی و سپس ابن سینا با عنوان فلسفه مشاء نهادند
منطق علیه هستی شناسی در تراکتاتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی امکان سخن گفتن از هستی شناسی نزد ویتگنشتاین متقدم در تراکتاتوس (رساله ی فلسفی- منطقی) می پردازیم. در گام اول، خوانش های مختلف مفسران از بخش اول این کتاب، معروف به بخش جهان بررسی می شود و آراء موافق و مخالف با فرض وجود نگاه هستی شناختی در آن، بیان می شود. در گام بعدی، تلاش می شود با کنار هم قرار دادن گزاره های بخش اول کتاب و تحلیل آنها، فهم دقیق تری از مفهوم جهان و دیگر مقولات هستی شناختی در آن حاصل شود. با بررسی دو مفهوم اصلی کتاب یعنی امور واقع و ابژه ها، این مقاله به این نتیجه می رسد که برداشت های هستی شناختی و رئالیستی از تراکتاتوس به خطا رفته اند و آنچه به عنوان هستی شناسی در بخش اول این کتاب شناخته می شود، در حقیقت بحثی در منطق است. بنابراین آنچه به عنوان جهان در تراکتاتوس از آن سخن گفته می شود فضای منطقی و قلمرو اندیشه است و برخلاف برداشت اولیه جهان بالفعل و انضمامی مورد بحث ویتگنشتاین نیست.
وجود ذهنی، حافظه و استدلال های پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از اشکال هایی که اندیشمندان غربی به وجود ذهنی وارد کرده اند نزد فیلسوفان ما تقریباً ناشناخته است و پاسخ کاملی دریافت نکرده است. مثلاً یکی از مهم ترین و دشوارترین اشکال های اندیشمندان غربی در این زمینه اشکال چگونگی تصور امور پیچیده است؛ چراکه ظاهراً هیچ انسانی قادر نیست صورتی از امور پیچیده در ذهن خود تشکیل دهد. مشکلی که امور پیچیده در حالت کلی خود برای وجود ذهنی پدید می آورد اقسام گوناگونی دارد. گاهی باید یک امر پیچیده را به کمک حافظه به یادآوریم و در ذهن تصور نماییم. گاهی نیز باید استدلالی پیچیده و بسیار طولانی را نخست در ذهن خود تصور بکنیم تا سپس بدان یقین منطقی داشته باشیم. و گاهی نیز یک استدلال پیچیده آن قدر طولانی است که هیچ انسان عادی نمی تواند در کل عمر خود جزئیات استدلال را تصور نماید و از این رو صرفاً به یاری رایانه اثبات می شود. ما در این جستار همین سه قسم را – که به حافظه گره خورده اند - بررسی می کنیم و می کوشیم بیش تر بر پایه ی دیدگاه های اندیشمندان مسلمان آن ها را واکاوی نماییم. پس از نقد دیدگاه های بالفعل و بالقوه ی اندیشمندان مسلمان در پایان در مورد هر یک از این سه قسم دیدگاه برگزیده را پیش خواهیم نهاد. به مناسبت به اشکال هایی مقدّر نیز پاسخ خواهیم داد.
تاملی بر منطق های چند ارزشی گزاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اوایل قرن بیستم، ایده هایی مبنی بر تخطی از «اصل دو ارزشی» منطق ارسطویی شکل گرفت. البته خود ارسطو نیز با اشاره به مسئله صدق یا کذبِ جملاتی که در مورد آینده اطلاعی می دهند، به این موضوع که بعضی جملات نه ارزش «راست» و نه ارزش «دروغ» دارند اشاره کرده بود. اما این مسئله تقریباً تا دوره رنسانس بطور کلی فراموش شد و از دوره رنسانس تا اوایل قرن بیستم، بعضی مبانی فلسفی برای آن بیان شد. تخطی از «اصل دو ارزشی» پای منطق های مختلفی از جمله منطق های چندارزشی را به حوزه منطق باز کرد. در این مقاله، پس از مرور مختصر سیر تکاملی ایده های مربوط به منطق های چند ارزشی در قرن بیستم و بررسی اهدافی که بعضاً این منطق ها بدنبال آن هستند، با مداقه روی مجموعه ارزش های درستی و عملگرهای مختلفی که نقش تعابیر رابط های منطقی را بازی می کنند، سعی می کنیم دید جامع تری نسبت به منطق های چند ارزشی کسب کنیم.
سهروردی و قیاس تک مقدمه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی ادّعا می کند که قیاس تک مقدمه ای نمی تواند وجود داشته باشد، و بر این مدّعا دلیلی اقامه می کند. مسئله جستار کنونی تبارشناسی تاریخی آن مدّعا، و ارزیابی منطقیِ این دلیل است. فرضیه ما این است که از نظر تاریخی، نزاع بر سر امکان یا امتناع استدلال تک مقدمه ای به رواقیان بازمی گردد: خروسیپوس رهبر مخالفان بود؛ و آنتی پاتر تراسوسی پیشوای موافقان. این نزاع رواقی به دست اسکندر افرودیسی وارد منطق مشائی گردید و با نظریه قیاس ارسطو درآمیخت و، در نتیجه، مسئله رواقیِ « استدلال تک مقدمه ای» با مسئله ارسطوییِ « قیاس تک مقدمه ای» خلط شد. ابن سینا واسطه انتقال این مسئله از اسکندر به سهروردی است. دلیل سهروردی، اگر ناظر به امتناع استدلال تک مقدمه ای باشد، بی شک، نادرست است؛ ولی اگر ناظر به امتناع قیاس تک مقدمه ای باشد، می تواند بهره ای از صحت داشته باشد.
بررسی و نقد سه دیدگاه در کیفیت حمل ذاتیات بر ذات و بر یکدیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رابطه با کیفیت حمل ذاتیات بر ذات و بر یکدیگر سه نظریه مطرح است. مشهور حمل جنس و فصل بر نوع و بر یکدیگر را حمل شایع صناعی دانسته اند. لیکن به اعتقاد علامه طباطبایی جنس همان نوع مبهم و فصل همان نوع محصل است و نوع ماهیتی تامه است فارغ از ابهام و تحصل. از اینرو ایشان بر خلاف مشهور حمل جنس و فصل بر نوع را اولی ذاتی می داند، اگرچه حمل جنس و فصل بر یکدیگر را شایع صناعی قلمداد نموده است. اما آیت الله جوادی آملی یک گام جلوتر از علامه طباطبایی نه تنها حمل جنس و فصل بر نوع را که حمل آن دو بر یکدیگر را اولی ذاتی معرفی کرده است. به اعتقاد ایشان هر حملی که در مدار مفهوم باشد، حمل اولی ذاتی است و حمل این سه مفهوم بر یکدیگر از این قبیل است. در این مقاله ضمن تبیین هر سه دیدگاه، به نقد و بررسی آنها پرداخته و در نهایت به این نتیجه دست یافته ایم که نظریه مشهور صحیح است.
منطقِ هگل به مثابه روشی معرفت شناختی-وجودشناختی برایِ یگانه گردانیِ اندیشه و وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باورِ هگل، منطق نمی تواند ازپیش برایِ تعیّناتِ اندیشه صورتی برسازد، بل که هر تعیّنی صورتِ ویژه یِ خود را دارد. جوهره یِ دگرگون شده یِ روح در منطقِ سنّتی احساس نمی شود و به همین سببْ منطقِ سنّتی به تعیّناتِ پیشینِ روحْ دل خوش است ولذا نه می تواند تعیّناتِ جدیدِ روح را مفهومی کند، و نه متافیزیکِ ویژه ای برایِ هر قومبرسازد. چُنین منطقی به سببِ ناتوانیِ در مفهوم سازی سرانجام به شکاکیّت منجر خواهد شد. در این نوشتار تبیین نموده ایم که چگونه منطقِ معرفت شناختی-وجودشناختیِ هگل سرشتِ اندیشه را دگرگون می سازد.از نظر او،رسالت منطقنه اندیشه ورزیِ صوریِ صِرفْ، بلکه یگانه گرداندن و این همان نمودنِاندیشه با«وجود» است. از این رو منطقِ ویافزون بر اینکهدارای محتوا است،محتوایِ آن تعیّناتِ اندیشه ورزی را نیز آشکار می سازد. منطقِ هگل یک نظامِ فلسفیِ کامل را دربَر دارد، و به سببِ کارآمدی در مفهوم سازی برایِ تمامیِ تعیّناتِ روح؛ اندیشه را به جست وجویِ یک متافیزیکِ نظام مند وامی دارد، بنابراین در منطقِ معرفت شناختی-وجودشناختیْ متافیزیک شدنی است بی آن که به دامِ دگماتیسمی که کانتْ ما را از آن پرهیز داده-امّا خود در آن گرفتار شده-بود، گرفتار شویم.
تئوفراستس و قیاس های دارای-حد-اضافه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئوفراستس شاگرد و جانشین ارسطو، به جز شرح نظام منطقی استادش، برای تکمیل و غنای بیشتر این نظام دست به کار اصلاح و بسط آن هم شد. علاوه بر اینها او صورت هایی استدلالی را معرفی کرد که در آثار ارسطو یا اصلا ذکری از آنها وجود نداشت یا ارسطو تنها به اشاره هایی گذرا به آنها اکتفا کرده بود. یکی از این صورت های استدلالی که تئوفراستس مطرح کرد قیاس های دارای-حد-اضافه هستند. گرچه در ارگانون ارسطو می توان اشاره ای مختصر به این نوع استدلال را ملاحظه کرد ولی شرح و بسط این استدلال ها و نامگذاری خاص آنها مربوط به تئوفراستس است. این شکل خاص استدلالی در نظام قیاسی ارسطو نمی گنجد. البته می توان برای برخی از انواع این استدلال ها معادل هایی در میان ضروب قیاس های ارسطویی یافت. ولی همه انواع آنها قابل تحویل به قیاس های حملی نیستند. به نظر می رسد طرح و بحث از قیاس های دارای-حد-اضافه ورود به منطق مرتبه دوم و ورود به بحث از نسبت میان مفاهیم و کلیات است.
یک تبیین پارشناختی از عبارت های جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبارت های جمعی بخشی از زبان روزمره و حتی زبان علمی هستند. برای تعیین مرجع یا ارزش سمانتیکی عبارت های جمعی دو رویکرد وجود دارد: رویکرد مفردگرا و رویکرد جمع گرا. طبق رویکرد مفردگرا، مرجع یک عبارت جمعی یک شیء مفرد مجتمع است. این واحد مجتمع می تواند یک کلاس یا یک جمع پارشناختی باشد. طبق رویکرد جمع گرا، عبارت جمعی به یک واحد جمعی ارجاع ندارد، بلکه جمع بودن وصف خودِ ارجاع است. رویکرد جمع گرا به عبارت ها اجازه می دهد که هم زمان به چندین شیء ارجاع داشته باشند. هدف نوشتار حاضر صورت بندی منطقی عبارت های جمعی است. برای نیل به این هدف، ما ابتدا به معرفی نظریه ی جزء و کل (پارشناسی) می پردازیم، سپس اصلاحاتی در این نظریه اعمال می کنیم. درنهایت، ما یک رویکرد مفردگرای مبتنی بر پارشناسی را به کار خواهیم گرفت، رویکردی که بجای استفاده از مفاهیم انتزاعی ای همچون مجموعه ها یا کلاس ها از اشیاء انضمامی ای همچون ترکیب های پارشناختی بهره می برد. نشان خواهیم داد که یک رویکرد مفردگرای پارشناختی قادر است یک سمانتیک به حد کافی قوی برای عبارت های جمعی فراهم کند.
یادداشتی درباره نقاط ثابت در منطق مسور اثبات ها و پارادوکس امتحان غیرمنتظره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد داریم تأثیر افزودن نقاط ثابت به منطق های توجیه را بررسی کنیم. به ویژه به مطالعه منطق مسور اثبات ها، که توسط فیتینگ معرفی شده است و گسترشی از منطق اثبات های آرتموف به یک منطق محمول ها می باشد، می پردازیم. ما گسترش های نقطه ثابتی از منطق مسور اثبات ها را ارایه می دهیم. این گسترش ها توسط افزودن عملگرهای نقطه ثابت (یا عملگرهای قطری)، که توسط اسمورینسکی معرفی شده است، به زبان منطق مسور اثبات ها به دست می آیند. سپس پارادوکس دانا و نسخه های خودارجاعی از پارادوکس امتحان غیرمنتظره را در این گسترش های نقطه ثابت صورت بندی می کنیم. با تفسیر یک جمله غافلگیرانه به عنوان گزاره ای که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد، ما در منطق مسور اثبات ها، راه حلی برای نسخه خود ارجاع پارادوکس امتحان غیرمنتظره ارایه می دهیم. ما در واقع نشان می دهیم که یکی از اصول منطق مسور اثبات ها (که فیتینگ آن را فرمول بارکان یکنواخت نامیده است) می تواند عامل ایجاد تناقض در این پارادوکس ها باشد، و بنابراین با رد این اصل می توانیم از استنتاج تناقض در پارادوکس های ذکر شده در مقاله جلوگیری کنیم. همچنین با معرفی مدل های مکرتیچف برای این گسترش های نقطه ثابتِ منطق مسور اثبات ها نشان می دهیم که این گسترش ها (بدون فرمول بارکان یکنواخت) سازگار هستند.
قضایای حقیقیه و خارجیه نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق دانان مسلمان به پیروی از فخر رازی دو اصطلاح قضیه حقیقیه و خارجیه را به ادبیات منطقی خود افزوده اند که در نگاه بدوی در آثار ارسطو و شارحان یونانی اش وجود ندارد. با وجود این نشان می دهیم که هرچند ارسطو هنگام بحث از قیاس های مطلق (غیروجهی) مثال هایی برای قضیه مطلقه ذکر کرده است که قضیه حقیقیه هستند، اما هنگام بحث از قیاس های مختلط (مرکب از مقدمه های وجهی و غیروجهی) در بسیاری از موارد برای قضیه مطلقه مثال هایی آورده است که تنها به صورت قضیه خارجیه می توانند صادق باشند و نه به صورت قضیه حقیقیه. با همه اینها، ارسطو در یک مورد عبارتی دارد که با صراحت تمام، استفاده از قضیه خارجیه در قیاس را ممنوع می داند. در تعارض میان این یک تک عبارت صریح بر منع کاربرد قضایای خارجیه و آن همه مثال های فراوان که قضیه خارجیه هستند چه باید کرد؟ برخی از مفسران معاصر احتمال داده اند که این تک عبارت از افزوده های بعدی ارسطو و در پاسخ به اعتراض های دانشجویان و دستیارانش بوده است. در هر صورت، قیاس های موجهاتی ارسطو، چنان که برخی از منطق دانان مسلمان مانند ابن سینا، فخر رازی و خونَجی به صراحت نشان داده اند، نسبت به قضیه های حقیقیه و خارجیه حساس هستند؛ هرچند تا کنون، هیچ منطق دانی را سراغ نداریم که احکام این قیاس ها را برای قضیه های حقیقیه و خارجیه به صورت کامل و دقیق بررسی و استخراج کرده باشد.
صورت های زمانی پارادوکس مور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جملات موری جملاتی مانند "p اما من باور ندارم که p" یا "p اما من باور دارم که چنین نیست که p" هستند، که علی رغم ممکن الصدق بودن محتوای آنها اظهار یا باور به آنها با نوعی پوچی همراه است. ادعا می شود این جملات تنها در صورتی که در قالب زمان حال اظهار یا باور شوند پوچ خواهند بود و در صورتی که آن ها در قالب زمان گذشته یا آینده اظهار شوند اظهارشان پوچ نخواهد بود. ما در این مقاله می کوشیم به تحلیل صورت های زمانی مختلف جملات موری در زمان های گذشته، حال و آینده بپردازیم. برای این منظور از منطقی استفاده می کنیم که ترکیبی از منطق های زمان و باور است. سپس با صورت بندی جملات موری در زمان های مختلف نشان می دهیم که بر خلاف ادعای مرسوم صورت های گذشته و آینده این جملات لزوما پوچ نخواهند بود. در نهایت به معرفی شرایط لازم و کافی پوچی جملات موری در زمان های گذشته، حال و آینده می پردازیم.