فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
رابطه هوش هیجانی با میزان کمرویی دانشجویان دانشگاه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه هوش هیجانی با میزان کمرویی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای 300 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه صنعتی شریف در سال تحصیلی 1388 انتخاب شدند و به پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان (1997 ) و کمرویی زیمباردو (1990) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد 3/14 درصد از دانشجویان در سطح پایین تر از متوسط و 70 درصد از آنان در سطح متوسط، 7/15 درصد از دانشجویان در سطح بالاتر از متوسط دچار کمرویی هستند. رابطه بین ویژگی-های هوش هیجانی دانشجویان با میزان کمرویی آنان منفی و میزان کمرویی با نمرات هوش هیجانی آنان قابل پیش بینی بود. قدرت پیش بینی کمرویی بر اساس متغیرهای روابط بین فردی، استقلال و عزت نفس؛ بیش از حل مسئله، خوشبختی، تحمل فشار روانی، خودشکوفایی، خودآگاهی هیجانی، واقع گرایی، خوش بینی، کنترل تکانشی، انعطاف-پذیری، مسئولیت پذیری اجتماعی، همدلی، و خودابرازی است. نتیجه گیری هوش هیجانی به عنوان یک تعدیل گر کمرویی عمل می کند و دانشجویان با هوش هیجانی در سطح بالا، کمرویی کمتری را تجربه می کنند.
دست های گرم رابطه
حوزه های تخصصی:
ارتباط غیر کلامی
حوزه های تخصصی:
ارتباط گرایی: در رقابت یا همسویی با دیگر نظریه های یادگیری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چند دهه اخیر شاهد رخدادهای مهمی در زمینه دانش و فناوری بوده است؛ علاوه بر این نقد جهان منظم نیوتونی و ترسیم پدیده های جهان بر اساس پارادایم معرفت شناختی پیچیدگی، در حال پی گیری است. این رخدادها حوزه تعلیم و تربیت را با چالش ها و مطالبات جدیدی روبرو کرده است. در راستای پاسخ به شرایط جدید الگوها و نظریه های گوناگونی توسعه یافته اند. هدف این مقاله بررسی و تحلیل یکی از نظریه های جدید یادگیری تحت عنوان ارتباط گرایی است که در چند سال اخیر مورد اقبال پژوهشگران قرار گرفته است. برای این منظور پژوهشگر با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی به گردآوری شواهد متنی، و تجزیه و تحلیل آنها مبادرت کرده تا به سؤالاتی درباره این نظریه پاسخ دهد: آیا ارتباط گرایی می تواند یک نظریه یادگیری باشد؟ چه نقدهایی بر آن وارد است؟ آیا اساسا یک نظریه نوبنیاد است یا بر داشته های نظریه های قبلی استوار شده است؟ تحلیل مبانی نظری (و معرفت شناختی) این نظریه نشان می دهد که با توجه به برخی معیارها و تطبیق آن با دیگر نظریه های موجود، ارتباط گرایی را می توان به عنوان یک نظریه یادگیری به شمار آورد. اتکای این نظریه به دانش ارتباطی(یا دانش توزیع شده)، آن را در قیاس با رفتارگرایی، شناخت گرایی و سازنده گرایی از مبنای معرفت شناختی جداگانه ای برخوردار کرده است. با این وجود این نظریه، هنوز از پشتوانه های تجربی کافی برخوردار نیست، بنابراین بکارگیری آن به ویژه در حوزه طراحی آموزشی نیاز به پژوهش بیشتر دارد. در مجموع این نظریه می تواند به عنوان همکار جدید نظریه های یادگیری نه جایگزین آنها، رهنمودها و کاربردهای زیادی، به ویژه برای یادگیری الکترونیکی در فضای وب 2.0 به همراه داشته باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر شیوه های حل مساله دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی (به عنوان بخشی از مهارت های زندگی) بر شیو های حل مساله دانش آموزان پرداخته است. در این تحقیق که از نوع نیمه آزمایشی است تعداد 60 نفر به طور تصادفی از بین آنهایی که مشکل روانشناختی داشتند و به واحد مشاوره مراجعه کرده بودند برگزیده شدند و سپس به طور جای دهی تصادفی 30 نفر به عنوان گروه آزمایشی و 30 نفر به عنوان گروه کنترل انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه برای بررسی شیوه های حل مساله از آزمون حل مساله کسیدی و لانگ استفاده شد و داده ها بر اساس تحلیل کوواریانس یکراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر شیوه های حل مساله بود (p<0.001).
رفتارهای نامطلوب دانش آموزان و شیوه های مدیریت آنها (14): دانش
حوزه های تخصصی:
نظریه وارونه سازی و ارتباط متقابل فیزیولوژیک در تعاملات دوتایی مادران و دختران کم تعارض و پرتعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این آزمایش ارتباط متقابل فیزیولوژیکی را در زوجهای مادر - دختر با استفاده از سازه های نظریه وارونه سازی (Apter, 1982) شامل حالت های فراانگیزشی، و فرآیندهای وارونه سازی مورد بررسی قرار داده است. ارتباط متقابل فیزیولوژیکی مقیاسی از کیفیت و میزان پیش بینی پاسخ های فیزیولوژیکی یک فرد از الگوهای پاسخ فیزیولوژیکی فرد دیگر است. از بین 63 زوج مادر - دختر که در یک آزمایش قبلی (غفار تبریزی، 2003) شرکت کرده بودند، یک گروه پر تعارض (12 زوج) و یک گروه کم تعارض (12 زوج) بر اساس خرده مقیاس تعارض از مقیاس محیط خانواده (Moss&moss 1994) تشکیل شد. این مطالعه سطح ارتباط متقابل فیزیولوژیکی بین زوج ها و همچنین پیش بینی کننده های هیجانی و فرا انگیزشی ارتباط متقابل فیزیولوژیکی را در تعاملات خنثی، متعارض و مطبوع مطالعه نمود. نتایج نشان داد که پاسخ های فیزیولوژیکی دختران پاسخ های مادران را بهتر پیش بینی کرد تا بر عکس این مورد طبق نتایج، میزان عناد طلبی و آرامش دختران پیش بینی کننده ارتباط متقابل بود. سود و زیان تعاملی نیز با فیزیولوژی مشترک ارتباط داشتند. برای گروه پرتعارض، ارتباط متقابل فیزیولوژیکی در زمان مکالمه متعارض قوی تر از زمان مکالمه مطبوع بود. به طور کلی، داده ها سودمندی سازه های نظریه وارونه سازی را در توضیح تداخل اثر بین فرآیندهای فرا انگیزشی، هیجانی حین تعاملات و ارتباط متقابل فیزیولوژیکی بین زوج های مادر - دختر نشان داد. با این وجود، عوامل شناختی، کلامی و غیرکلامی که ارتباط متقابل فیزیولوژیک را بر می انگیزند، باید هدف مطالعات آینده قرار گیرند
ارتباط بین شیوه های فرزندپروری مادر و فرزندپروری ادراک شده با مکان کنترل و خودپنداره فرزندان
حوزه های تخصصی:
"این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین شیوههای فرزندپروری مادر (اقتدار منطقی، استبدادی، آزادگذاری) و ادراک فرزند از آن شیوهها با مکان کنترل و خودپنداره فرزندان در شهر تهران، انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را دانشآموزان پسر پایه سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 81 ـ 80 و همچنین مادران آنها که دارای حداقل تحصیلات پنجم ابتدایی و بالاتر بودهاند، تشکیل میدهد. تعداد 388 نفر دانشآموز و مادران آنان بهصورت تصادفی چند مرحلهای به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. روش پژوهش از نوع همبستگی است. پرسشنامه اقتدار والدین بورای (30 سؤال)، پرسشنامه سبکهای فرزندپروری ادراک شده مکلون و مررل (18 سؤال)، مقیاس مکان کنترل نوویکی و استریکلند (40 سؤال) و آزمون خودپنداره تنسی (84 سؤال) اجرا شد. نتایج نشان داد که بین شیوههای فرزندپروری مادر با مکان کنترل و خودپنداره رابطه معناداری وجود ندارد (05/0P>). اما بین ادراک دانشآموزان از شیوههای فرزندپروری مادر (اقتدار منطقی، استبدادی، آزادگذاری) با مکان کنترل و خودپنداره رابطه معناداری مشاهده شد (0001/0P<). یافتهها نشان داد که ادراک فرزندان از شیوههای فرزندپروری بهعنوان یک عامل اثرگذار بیرونی قدرت تبیین بهتری برای شکلگیری مکان کنترل و خودپنداره فرزند در مقایسه با نگرش مادر به این شیوهها میتواند داشته باشد.
"
دست های گرم رابطه
حوزه های تخصصی:
دست های گرم رابطه
حوزه های تخصصی:
بررسی و مقایسه سازگاری تحصیلی دانشجویان سال اول تا چهارم دانشگاه و رابطه آن با حمایت اجتماعی خانواده و دوستان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه سازگاری تحصیلی دانشجویان دختر سال اول تا چهارم و رابطه آن با حمایت اجتماعی خانواده و دوستان بوده است. بدین منظور 600 آزمودنی (150 آزمودنی از هر ورودی سالهای تحصیلی اول، دوم، سوم و چهارم) دانشگاه پیام نور تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. اندازه گیری متغیرهای یاد شده به وسیله پرسشنامه های حمایت اجتماعی پروسیندانو و هلر (1983، به نقل از ثنایی،1379) که دارای دو مقیاس خانواده و دوستان است و پرسشنامه سازگاری تحصیلی هنری بارو که در سال 1949 در دانشگاه استنفورد تهیه شده است، انجام گرفته است.
یافته ها نشان داد که تنها اثر اصلی ترکیبی سال ورود با رشته تحصیلی با 324/2= Fبا درجه آزادی 6 در سطح اطمینان 95% بر روی سازگاری تحصیلی معنادار است. همچنین یافته های دیگر این پژوهش بیانگر این است که ضریب همبستگی بین متغیرهای حمایت خانواده و دوستان و سازگاری تحصیلی، از نظر آماری معنادار است.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه حمایت خانواده پیش بینی کننده قوی برای سازگاری تحصیلی می باشد، با تقویت آن می توان به دانشجویان کمک کرد تا بر مسائل و مشکلات تحصیلی خود غلبه کرده و سازگاری تحصیلی بهتری را بدست آورند.
اثربخشی آموزش تنیدگی زدایی شناختی - رفتاری بر کاهش تنیدگی مادران شاغل بر حسب ویژگی های مادر - کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی اثربخشی آموزش تنیدگی زدایی شناختی- رفتاری بر کاهش تنیدگی زندگی مادران شاغل بر حسب ویژگی های تنیدگی زای مادر و کودک است. 130 نفر پرستار شاغل در بیمارستانهای تهران بر اساس متغیرهای سن، تعداد فرزندان و سلامت جسمانی در این مطالعه شرکت کردند. در مرحله اول گروه نمونه از طریق شاخص تنیدگی والدینی (PSI) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. در مرحله دوم 24 نفر از مادران بر اساس احراز بالاترین میزان تنیدگی زندگی بطور تصادفی در دو گروه مساوی گواه و آزمایشی جایگزین شدند. قبل از اعمال مداخله از هر دو گروه پیش آزمون بعمل آمد. سپس گروه آزمایشی به مدت 13 هفته تحت آموزش تنیدگی زدایی قرار گرفت. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.
نتایج مطالعه حاکی از آن است که روش آموزش تنیدگی زدایی بر کاهش تنیدگی زندگی و بعضی از ویژگی های تنیدگی زای مادر و کودک موثر بوده است.
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان دبستانی (دختران 10 و 11 ساله) انجام شده است. براساس مطالعات، کودکان مبتلا به اختلال سلوک، در زمینه کاربرد مهارت های اجتماعی بسیار ضعیف عمل می کنند و این نقص به تداوم و تشدید مشکلات رفتاری آن ها می انجامد. این مطالعه از نوع تجربی حقیقی، با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است.گروه نمونه این پژوهش متشکل از 22 دختر دبستانی 10 و 11 ساله بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای در دو مرحله و سپس براساس نمره پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (فرم والد و معلم) و پرسشنامه ارزیابی رفتار راتر (فرم معلم و والد) انتخاب شدند. از این افراد 11 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 11 نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در طول 1 ماه، 12 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی با شیوه قصه گویی و فعالیت های مکمل قرار گرفت. داده های پس آزمون، سه هفته پس از اتمام جلسات جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس بررسی شد. نتایج نشان دادند که براساس هر دو فرم دو پرسشنامه، آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه موجب کاهش نشانه های اختلال سلوک در آزمودنی ها می شود (005/0>P). این نتیجه با یافته های پژوهشگران دیگر تطابق دارد و قابلیت کاربرد قصه و ساختار آن را در آموزش و درمان مشکلات رفتاری کودکان نشان می دهد.