فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۵۷ مورد.
۱۴۲.

تاثیر کاشت حلزون بر گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت روان بزرگسالان کم شنوای پس از زبان آموزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب سلامت عمومی کم شنوایی گیجی کاشت حلزون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
تعداد بازدید : ۲۰۶۹
"هدف: کم شنوایی می تواند بر سلامت جسمی و روانی- اجتماعی افراد تاثیر گذاشته و موجب ضعف خودباوری، زودرنجی، انزواطلبی، نا امیدی، افسردگی و اضطراب آنها شود. کاشت حلزون به عنوان یکی از وسایل کمک شنوایی منجر به بهبود شرایط روانشناختی افراد کم شنوا می گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر کاشت حلزون بر گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی بزرگسالان کم شنوایی پس از زبان آموزی صورت گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی – مقایسه ای که به صورت مورد – شاهدی انجام شد، به روش ساده و در دسترس 24 فرد کم شنوا که تحت عمل کاشت حلزون قرار گرفته بودند و 25 فرد کم شنوا که کاندید دریافت کاشت حلزون بودند با رعایت همتاسازی از بیمارستانهای شهر تهران انتخاب و گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی آنها با استفاده از پرسشنامه های هندیکپ گیجی(DHI)، افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II)، اضطراب بک(BAI) و سلامت عمومی (GHQ) مورد مقایسه قرار گرفت. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: میانگین نمرات افسردگی و اضطراب مؤید کاهش این شاخصه های روانشناختی در گروه کاشت حلزون شده است که این کاهش در افسردگی معنا دار است. در مورد سلامت عمومی، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. میانگین نمرات گیجی نشان دهنده افزایش این اختلال در گروه کاشت حلزون شده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد کاشت حلزون در کاهش افسردگی و اضطراب و بهبود وضعیت روانشناختی افراد کم شنوا مؤثر باشد، اگرچه این تاثیر در مورد اضطراب و سلامت عمومی خیلی چشمگیر نیست. همچنین کاشت حلزون منجر به گیجی بیشتر می شود. "
۱۴۳.

مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانش آموزان شنوا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ناشنوایی دانش آموزان حافظه رویدادی حافظه معنایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۳۴۳۴
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانش آموزان شنوا و ناشنوا انجام شده است. روش: در این مطالعه در چارچوب طرحی پس رویدادی آزمایشی 72 نفر دانش آموز شنوا و ناشنوای دختر و پسر پایه اول و دوم دبیرستان (از هر گروه 36 نفر) به طور تصادفی در پژوهش شرکت داده شدند. روش نمونه گیری تصادفی و ابزار پژوهش بررسی حافظه رویدادی شامل تکالیف رمزگردانی کلامی، عملی و تصویرسازی، تکالیف یادآوری آزاد و یادآوری با کمک نشانه بود. نتایج در انواع نمره گذاری جملات کامل، اسامی و افعال به طور جداگانه، و نمره گذاری به روش سخت گیرانه و آسان گیرانه به دست آمد. در بررسی حافظه معنایی از آزمون سیالی کلمات (حروف الفبایی و مقوله های معنایی) استفاده گردید. یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، افراد ناشنوا و شنوا در آزمون های یادآوری آزاد، یادآوری با کمک نشانه اسم و مقوله های معنایی عملکرد مشابه داشتند. ولی در آزمون یادآوری با کمک نشانه فعل (0171/0p=) و آزمون حروف الفبایی (001/0p=) تفاوت دو گروه معنادار بود و افراد ناشنوا در این آزمون ها نقص حافظه نشان دادند. همچنین نتایج حاکی از آن است که در اکثر موارد مربوط به حافظه رویدادی، دختران از پسران حافظه بهتری داشتند (یادآوری با کمک نشانه اسم (0332/0p=) و یادآوری آزاد (001/0p=) ولی در حافظه معنایی تفاوت دو جنس معنادار نبود. نتیجه گیری: براساس این یافته ها مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر این بود که مشکل افراد ناشنوا عمدتاً در مرحله یادآوری است و چنانچه به آنها حمایت محیطی (نشانه) داده شود، عملکردی بهتر از افراد عادی خواهند داشت.
۱۴۶.

تصویرسازی دیداری و حرکتی دانش آموزان نابینا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نابینایی تصویرسازی دیداری تصویرسازی حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲۰ تعداد دانلود : ۱۳۷۴
هدف: هدف این پژوهش ، مقایسه تصویرسازی دیداری و حرکتی دانش آموزان پسر نابینای مقطع راهنمایی با دانش آموزان عادی شهر تهران در این مقطع است. روش: در پژوهش پس رویدادی حاضر 60 نفر حضور داشتند، که از این تعداد30 نفر دانش آموز نابینای مادرزادی بودند و 30 نفر دیگر ازبین دانش آموزان عادی انتخاب شدند.نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای از بین دانش آموزان مدارس عادی و به صورت تصادفی از مدارس نابینایان شهر تهران صورت گرفت. در این پژوهش از دو پرسشنامه ارزیابی تصویرسازی حرکتی(VMIQ) و پرسشنامه ارزیابی تصویرسازی دیداری(VVIQ) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون آماری tمستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دانش آموزان نابینا به لحاظ تصویرسازی دیداری در سطح پایین تر از گروه عادی عمل کردند و تفاوت بین آنها معنادار بود.بین دو گروه از لحاظ تصویرسازی حرکتی تفاوت معناداری وجود نداشت و هر دو گروه تقریباً در یک سطح عمل کردند. نتیجه گیری: در افراد نابینا نیز تصویرسازی دیداری و حرکتی وجود دارد، اما آنها عملکرد ضعیف تری در تصویرسازی دیداری نسبت به افراد عادی دارند.
۱۴۷.

اثربخشی آموزش حل مساله گروهی بر مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴۶ تعداد دانلود : ۱۶۰۳
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش شیوه حل مساله گروهی بر مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با آسیب بینایی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه مورد مطالعه را همه دانش آموزان دختر و پسر با آسیب بینایی مقطع راهنمایی مرکز ابابصیر اصفهان در سال تحصیلی 1387-1386 تشکیل می داد. نمونه پژوهش 20 نفر از دانش آموزان با آسیب بینایی این مرکز بودند که به شیوه تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل تقسیم شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه حل مساله هپنر و فرم معلم پرسشنامه مهارتهای اجتماعی گرشام و الیوت بود. از هر دو گروه، پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و گروههای آزمایش در هشت جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش حل مساله قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش شیوه حل مساله گروهی،مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با آسیب بینایی را به طور معناداری افزایش می دهد (p=0.0001) و باعث کاهش مشکلات رفتاری برون زاد می شود (p=0.0001) و این آثار تا یک ماه پس از جلسات آموزشی تداوم داشته است (p=0.0001). نتیجه گیری: از یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که شرکت دانش آموزان با آسیب بینایی در جلسات آموزشی حل مساله، میزان مهارتهای اجتماعی آنان را افزایش و مشکلات رفتاری آنان را کاهش می دهد .
۱۵۱.

" مقایسه شیوع برتری دستی در ین دانش آموزان سالم و ناشنوای مادرزاد 18 - 12 ساله شهر تهران"(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: برتری دستی دانش آموز طبیعی ناشنوای مادرزاد مقیاس ادینبورگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱۱
" هدف: برتری دستی، بارزترین عدم تقارن رفتاری در انسان است. در مطالعه حاضر، مقایسه شیوع چپ دستی در بین دانش آموزان طبیعی و ناشنوا، تاثیر سن، جنسیت، و توصیه به استفاده از دست راست در اعمال تک دستی بر برتری دستی، فراوانی افراد چپ دست در خانواده دانش آموزان، تاثیر برتری دستی بر توانایی زبان انگلیسی و بررسی دیدگاه افراد جامعه نسبت به چپ دستان، مد نظر بود. روش بررسی: مطالعه مقطعی- مقایسه ای حاضر از طریق تکمیل پرسشنامه، با استفاده از مقیاس برتری دستی ادینبورگ روی 380 نفر دانش آموز طبیعی با انتخاب احتمالی و 380 نفر ناشنوای شدید یا عمیق حسی- عصبی مادرزادی با انتخاب غیر احتمالی و هدفمند در محدوده سنی 18-12 سال در شهر تهران صورت گرفت. به جز کم شنوایی در دانش آموزان ناشنوا، افراد مورد مطالعه ، هیچ گونه بیماری یا مشکل عصبی «نورولوژیک» تایید شده ای نداشتند. برای تعیین میزان و نوع کم شنوایی، به پرونده وضعیت شنوایی دانش آموزان و تایید شنوایی شناس مدارس ناشنوایان، استناد شد. یافته ها: در مطالعه حاضر، شیوع چپ دستی در دانش آموزان طبیعی %9.7 و در ناشنوایان 10% و بین آنها تفاوت معناداری وجود نداشت (p=0.901، z=-1.24). در هر دو گروه اگرچه شیوع چپ دستی در پسران بیش از دختران بود، اما جنسیت و سن بر نتایج به دست آمده تاثیری نداشت (P>0.05). توصیه خانواده و یا معلمان به استفاده از دست راست، در دانش آموزان طبیعی 16 درصد و در دانش آموزان ناشنوا 5 درصد بود و هیچ گونه توصیه اکید یا سخت گیری در این زمینه، اعمال نشده بود. فراوانی افراد چپ دست، در خانواده دانش آموزان طبیعی (%22.6) نسبت به دانش آموزان ناشنوا (%13.2) بالاتر و این اختلاف از لحاظ آماری معنادار بود (p=0.003، Z=-2.976). در هر دو گروه بین راست دستان و چپ دستان در امتیازات زبان انگلیسی، تفاوت معناداری وجود نداشت (P>0.05). همچنین، در بررسی دیدگاه افراد جامعه نسبت به چپ دستان، بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (P=0.541، Z=-0.611). نتیجه گیری: شیوع چپ دستی در بررسی حاضر، به شیوع آن در آمریکای شمالی و اروپای غربی نزدیک بود و با آمار برخی کشورهای آسیایی تفاوت قابل توجهی را نشان داد. مشابهت مقادیر شیوع چپ دستی در دانش آموزان طبیعی و ناشنوا، فرضیه پرویک در خصوص عدم شکل گیری «برتری گوش راست» در ناشنوایان مادرزاد را تایید نکرد. "
۱۵۲.

" تاثیر درمان عقلانی - هیجانی رفتاری بر عزت نفس دانش آموزان دختر نابینا "(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش خود و تلاشهای آن
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
تعداد بازدید : ۱۵۴۴ تعداد دانلود : ۸۶۶
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر درمان عقلانی- هیجانی رفتاری، بر عزت نفس دانش آموزان دختر نابینا است. بدین منظور نمونه ای به حجم 12 نفر انتخاب و به دو گروه 6 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. نتایج حاکی از آن است که آموزش درمانی عقلانی- هیجانی رفتاری موجب افزایش عزت نفس کلی، خانوادگی و اجتماعی آزمودنی ها می شود، ولی بر عزت نفس جسمانی و تحصیلی آنها تاثیر ندارد.
۱۵۳.

تحول شناختی کودکان ناشنوا بر اساس نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۳۱۴۶
هدف: پ‍‍ژوهش حاضر با هدف مطالعه رشد نظریه ذهن در کودکان ناشنوا و بررسی تاثیر روش ارتباطی بر این رشد انجام شد. علاوه بر آن، تاثیر استفاده از ابزار کمتر کلامی بر عملکرد کودکان ناشنوا در تکالیف باور کاذب مورد بررسی قرار گرفت. روش: با ترتیب دادن یک طرح پژوهشی تحولی از نوع مقطعی و همچنین یک طرح پژوهشی علّی مقایسه ای و با انتخاب 200 کودک در سه گروه ناشنوای دارای والدین شنوا، ناشنوای دارای والدین ناشنوا و شنوا که 18-3 سال سن داشتند، به بررسی رشد نظریه ذهن پرداخته شد. از تکالیف باور کاذب رایج (کلامی) و تکلیف تغییر مکان (کمتر کلامی) برای ارزیابی توانایی آزمودنیها در نظریه ذهن استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان ناشنوای نسل اول؛ یعنی آنهایی که دارای والدین شنوا هستند، در مقایسه با کودکان شنوا تاخیر شدیدی در رسیدن به نظریه ذهن دارند، اما تاخیرکودکان ناشنوای نسل دوم؛ یعنی ناشنوایانی که دارای والدین ناشنوا هستند و زبان اشاره را به صورت طبیعی از والدین خود فرا گرفته اند، در رسیدن به نظریه ذهن از تاخیر کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا به مراتب کمتر است. کودکان ناشنوای دارای والدین ناشنوا، بر خلاف کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا، با افزایش سن تاخیر در نظریه ذهن را به صورت کامل جبران می کردند. سن میانگین رسیدن به نظریه ذهن در کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا، کودکان ناشنوای دارای والدین ناشنوا و کودکان شنوا، به ترتیب 7;6, 11;0 و 4;6 (سال؛ ماه) بود. همچنین کمتر کلامی بودن تکلیف باور کاذب نیز تاثیر معنی داری بر پاسخهای کودکان، اعم از شنوا و ناشنوا نداشت. نتیجه گیری: پ‍ژوهش حاضر نشان داد ناشنوایی، تاخیری جدی در رشد نظریه ذهن ایجاد می کند، عدم فراگیری زبان اشاره در سن طبیعی زبان آموزی، می تواند به وجود آورنده این نقص باشد. زبان اشاره با فراهم کردن امکان تعامل کودک با والدینش، شناخت وی را از حالات ذهنی و بازنمایی ذهنی که از پیش نیازهای نظریه سازی ذهنی هستند، امکان پذیر می سازد.
۱۵۷.

مقایسه برخی مولفه های حافظه دانش آموزان نابینا و بینا(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۱۹۹۸
هدف: تحقیق حاضر به منظور مقایسه برخی مولفه های حافظه دانش آموزان نابینا و بینا انجام شده است. روش: جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان نابینا و همچنین دانش آموزان بینای 20-16 ساله مشغول به تحصیل در دبیرستان های استان اردبیل در سال تحصیلی 86-85 بوده است. 15 نفر از دانش آموزان نابینای پسر در گروه اصلی و 15 نفر از دانش آموزان بینا نیز در گروه مقایسه قرار گرفتند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و چهار خرده آزمون کنترل ذهنی، حافظه منطقی، تکرار و به جلو و معکوس و تداعی کلمات مقیاس حافظه و کسلر به صورت انفرادی و در محل آموزشگاه بر روی آنها اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که افراد نابینا در خرده آزمون های کنترل ذهنی، حافظه منطقی و تداعی کلمات، عملکرد بهتری نسبت به گروه بینا دارند. ولی در خرده آزمون تکرار رو به جلو و معکوس هیچ تفاوت معنی داری بین این دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: در مجموع یافته ها نشان دادند که افراد نابینا در مقایسه با افراد بینا، در تکالیفی که مستلزم مهارت های گوش دادن و تمرکز توجه است و به مقدار بیشتری به مهارت های اکتسابی نیاز دارد، توانایی زیادی نشان می دهند ولی توانایی های ذاتی مانند فراخنای حافظه کوتاه مدت این افراد، همانند افراد بیناست.
۱۵۹.

رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش خود و تلاشهای آن
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۴۷۲۲
هدف: این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا در مقطع متوسطه شهر تهران، انجام پذیرفته است. روش: روش تحقیق توصیفی با تاکید بر همبستگی است و نمونه آماری شامل 69 دانش آموز دختر ناشنوا و 82 دانش آموز دختر شنوای مقطع متوسطه و مادران هر دو گروه بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع‌‌ آوری اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند استفاده شد و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t استودنت برای گروه های مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معناداری وجود ندارند (P<0.01) بیشتر مادران هر دو گروه نمونه از شیوه فرزندپروری مقتدرانه بهره می گیرند. بین عزت نفس دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معنادار وجود دارد (P<0.01)، بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه مادران با عزت نفس فرزندان در هر دو گروه ناشنوا و شنوا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0.05). نتیجه گیری: از آنجا که یافته های پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین شیوه های فرزندپروری و عزت نفس دانش آموزان ناشنواست، ارایه آموزش های لازم به والدین این دانش آموزان برای رابطه بهتر و موثرتر با آنها، ضرورتی موکد است.
۱۶۰.

اثر بخشی آموزش مهارتهای خود نظم بخشی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد تحصیلی خود نظم بخشی راهبردهای انگیزشی دانش آموزان نابینا آزمون زیست شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰۷
هدف: در پژوهش حاضر هدف بررسی تاثیر آموزش مهارتهای خود نظم بخشی بر عملکرد درسی در دانش آموزان نابینا است. روش: بدین منظور کل جامعه دانش آموزان نابینا (120 نفر) سال اول متوسطه مدرسه نابینایان شوریده شیراز انتخاب شدند و به تصادف آنها به دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پرسشنامه های راهبردهای انگیزشی و یادگیری پینتریچ (M-S-L-Q) و آزمون زیست شناسی به عنوان پیش آزمون در دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش هشت جلسه در طول یک ماه آموزش مهارتهای خودنظم بخشی دریافت کردند. در طول این دوره، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از خاتمه دوره آزمایش مجددا آزمون MSLQ و آزمون درس زیست شناسی برای دو گروه اجرا شد. برای بررسی تاثیر پایداری آموزش پس از یک ماه فرم موازی آزمون درس زیست شناسی برای دو گروه به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. افته ها: نتایج تفاوت معناداری را در نمره مهارتهای خودنظم بخشی و درس زیست شناسی برای گروه نشان داد. بدین صورت که گروه آزمایش در دو آزمون عملکرد بهتری داشتند و در درس زیست شناسی بعد از گذشت یک ماه باز این برتری را حفظ کرده بودند. نتیجه گیری: گروه آزمایش عملکرد بهترین نسبت به گروه کنترل در یادگیری خودنظم بخشی و درس زیست شناسی نشان دادند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان