فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۸۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش های مدیریت خشم و فرزندپروری بر توجه انتخابی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پسر پنجم و ششم ابتدایی مدارس دولتی منطقه ۹ شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 بود که از بین آنها تعداد ۴۵ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری 8 جلسه 5/1 ساعته و گروه آزمایش فرزندپروری 9 جلسه 5/1ساعته تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای استفاده شده در پژوهش حاضر شامل مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان (هومرسن و همکاران، 2006) مصاحبه بالینی ساختار یافته و آزمون رنگ واژه استروپ برای سنجش توجه انتخابی بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شدند. یافته ها: تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از راه نرم افزار SPSS-V24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که گروه دریافت کننده برنامه آموزشی مدیریت خشم و فرزند پروری بر توجه انتخابی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای نسبت به گروه کنترل اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین گروه آموزشی مدیریت خشم بر توجه انتخابی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای تأثیر یکسانی با گروه آموزشی فرزندپروری داشتند. به نظر می رسد درمانگران، پژوهشگران و روان درمانگران حوزه کودک و نوجوان از برنامه های آموزشی پژوهش حاضر می توانند برای افزایش توجه انتخابی یادگیرندگان استفاده کنند.
تأثیر تمرین انفرادی و زوجی برایتونیک بر کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
81 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف: کودکان کم توان ذهنی در مهارت های حرکتی پایه در سطح پایین تری قرار دارند و یادگیری در این کودکان زمان بیشتری می برد. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین انفرادی و زوجی برایتونیک بر کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی انجام شد.روش : روش پژوهش نیمه تجربی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کودکان 8 تا 12 سال با میانگین سنی (39/1 ± 8/9) دختر و پسر دارای معلولیت ذهنی شهرستان الیگودرز بودند که از بین آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به سه گروه 10 نفری تقسیم بندی شدند و در 21 جلسه 30 دقیقه ای طی هفت هفته در برنامه تمرینی شرکت کردند. جهت سنجش کارکردهای اجرایی از پرسشنامه بریف استفاده شد. برای پردازش داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 26 و برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. در کلیه آزمون های آماری سطح معناداری 0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که در مؤلفه های مورد بررسی پژوهش تفاوت معناداری بین گروه های تحت بررسی وجود دارد. کارکردهای اجرایی در گروه تمرین به صورت فردی و زوجی از گروه گواه بهتر بود و همچنین عملکرد گروه زوجی در متغیرهای تحت بررسی به طور معناداری از عملکرد گروه فردی بهتر بود (001/0=P).نتیجه گیری: اجرای برنامه فعالیت بدنی برایتونیک اثر مثبت و معناداری بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی دارد. به نظر می رسد می توان از این تمرینات به عنوان مداخله ا ی هدفمند به صورت فردی یا زوجی جهت بهبود عملکرد حرکتی این کودکان استفاده شود.
کاهش رفتارهای خود آسیب رسان و دگر آسیب رسان در کودکان مبتلابه اختلال اوتیسم به کمک تمرین هاتایوگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
105 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هاتا یوگا بر کاهش رفتارهای خود آسیب رسان و دگر آسیب رسان در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی بود. جامعه آماری شامل 51 کودک 5 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم در مراکز آموزش و توانبخشی کودکان استثنایی شهر سقز در بهار و تابستان سال 1396 بودند. تعداد نمونه نیز با توجه به روش نمونه گیری در دسترس 24 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش انتصاب شدند و تحت یک برنامه تمرینی 3 بار در هفته به مدت 14 هفته و هر جلسه شامل 45 دقیقه قرار گرفتند و به آزمون تشخیصی اوتیسم گیلیام و سیاهه مشکلات رفتاری روژهان و همکاران (2001) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه تمرینی یوگا موجب کاهش رفتارهای آسیب به خود و رفتارهای آسیب به دیگران (05/0>P)، در گروه آزمایش شد ولی یر رفتارهای کلیشه ای اثر معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به این که کودکان اوتیسم سطح پایینی از آمادگی جسمانی را دارا می باشند، لازم است از برنامه تمرینی یوگا در برنامه های آموزشی و برنامه های اوقات فراغت آن ها استفاده شود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد-فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی با کودک با کم توانی ذهنی برای والدین به خصوص مادران در مقام مراقبان اصلی بسیار چالش برانگیز است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد- فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی مراجعهک ننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99 - 1398 بود. از این بین نمونه ای به صورت دردسترس به حجم 30 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شد. سپس به تصادف به دو گروه آزمایشی ) n=15 ( و گواه ) n=15 ( اختصاص یافتند و پرسشنامه های تعامل والد-فرزند پیانتا ) 1994 ( و نشخوار فکری نولن و هوکسما ) 1991 ( را تکمیل کردند. برنامه مداخله ای بر 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان براساس الگوی تنظیم هیجان گراس ) 2002 ( استوار بود که توسط پژوهشگر برای مادران کودکان با کم توانی ذهنی اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری پردازش شد. یافته ها: آموزش تنظیم هیجان بر افزایش تعامل والد-فرزند و مؤلفه ی نزدیکی و کاهش مؤلفه های تعارض و وابستگی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی به طورمعنا داری مؤثر بود ) 05 / P>0 (. همچنین این آموزش بر کاهش نشخوار فکری مادران این کودکان مؤثر بود ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: این نتایج، کاربردهای بالینی مستقیم و ضمنی مهمی در زمینه افزایش تعامل والد-فرزند و کاهش نشخوار فکری در مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی از طریق آموزش تنظیم هیجان دارد.
راهنمای توسعه، طرحریزی و کاربست مداخلات ریاضی برای کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این مطالعه به بررسی ماهیت مشکلات یادگیری ریاضی، به ویژه تعریف، شناسایی و شیوع کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی، اصول پیشگیری و مداخله با هدف ارائه رهنمودهایی برای توسعه و طراحی مداخ الت ریاضی مؤثر برای ارتقاء یادگیری و بهبود عملکرد کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی 5 تا 8 سال ایرانی می پردازد. روش: مطالعه حاضر به صورت مروری و با جستجوی منظم و جامع اطلاعات بین سال های 2012 تا 2022 به دو شیوه رایانه ای و دستی در پایگاه های اطلاعاتی انجام گرفت. معیارهای ورود به مطالعه شامل، )الف( تمرکز محتوای مداخله بر یک یا چند مؤلفه از مهارت های عددی اولیه، )ب( کارآزمایی های تصادفی کنترل شده یا طرح های شبه آزمایشی، )ج( کودکان بین 5 تا 8 سال در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی و )د( مطالعات منتشر شده به زبان انگلیسی بود. یافته ها: یکم به تعریف، شناسایی و شیوع کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی پرداخته شد. دوم، توجه بر اهمیت رویکرد پاسخ به مداخله به عنوان مدل پیشگیری چندسطحی معطوف شد. سوم، تعریف مداخله و ویژگی های مداخ الت ریاضی مورد کنکاش قرار گرفت. چهارم، اصول و رهنمودهای مبتنی بر پژوهش شناسایی و ارائه شد که برای مداخ الت ریاضی مؤثر اساسی هستند. نتیجه گیری: در مورد اینکه چگونه نتایج این مطالعه جامع می تواند پژوهشگران، متخصصان، معلمان و مربیان را در گسترش پایگاه دانش و کاربست محتوا در مورد مداخ الت ریاضی برای کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی 5 تا 8 سال راهنمایی کند، بحث شده است.
مقایسه اثربخشی والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی و والدگری مثبت بر بهبود مهارت های فرزندپروری و کیفیت تعامل والد-کودک در کودکان ناشنوا و کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی والدگری مبتنی بر سازماندهی و والدگری مثبت بر بهبود مهارت های فرزندپروری و کیفیت تعامل والد-کودک در کودکان ناشنوا در شهرستان سمنان انجام شد. روش: این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان ناشنوا و کم شنوا در سطح شهرستان سمنان در سال تحصیلی 1401 - 1400 بود. شانزده شرکت کننده این مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی فرزندپروری مثبت ) 8 نفر ( و مبتنی بر سازماندهی ) 8 نفر ( منتسب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های فرزندپروری بامریند ) 1973 ( و رابطه والد-فرزند پیانتا ) 2011 ( قبل و بعد از مداخله پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد و گروه والدگری مثبت میانگین بالاتری نسبت به گروه والدگری مبتنی بر مهارت های سازمان دهی در مهارت های فرزندپروری و تعامل والد-کودک دارد. بعالوه نتایج آزمون t زوجی نشان داد که تغییرات در دو گروه ا گرچه از پیش آزمون تا پس آزمون معنادار است، اما تغییرات گروه والدگری مثبت بیشتر است. نتیجه گیری: تعامل مادر با کودک یک امر پیچیده و چندبعدی است و باتوجه به ناشنوا بودن فرزند، این تعامل باید از عوامل کلیدی مؤثری مانند نگرش، میزان پذیرش والدین، نحوه مدیریت و کنترل رفتار، حس شایستگی اجتماعی و خویشتنداری، دانش و مهارت والدگری، خوش فکری والدین در تربیت کودک و ایجاد محیطی با حداقل تعارض برخوردار باشد که در نتایج داده ها والدگری مثبت هم سویی بیشتری با این موارد داشته است.
مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
۱۲۲-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. نمونه آماری شامل 45 دانش آموز پایه سوم ابتدایی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و در 3 گروه آموزش کارکردهای اجرایی، بازی درمانی و گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش آزمون ریاضی کی-مت بود. شرکت کنندگان گروه های آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی، بر یادگیری مفاهیم ریاضی تفاوت معناداری وجود ندارد (P<0/01). همچنین بین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی، بر یادگیری مفاهیم ریاضی تفاوت معناداری وجود ندارد (P<0/01). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو مداخله کارکردهای اجرایی و بازی درمانی آثار سومندی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان مبتلا به یادگیری ریاضی دارند.
بررسی تطبیقی قانون آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه در آمریکا و ایران و رویه اجرایی آن: با تاکید بر ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
247 - 282
حوزه های تخصصی:
شرایط زمینه ای در هر کشور ایجاب می کند که تاریخچه منحصربه فردی از آموزش های ویژه داشته باشند و این امر منجر به سیستم های آموزشی و خدمات متفاوت برای دانش آموزان با نیازهای ویژه شده است. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی قانون آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه در آمریکا و ایران بود که با تأکید بر حیطه ناتوانی های یادگیری و رویه اجرای آن، نقاط قوت و ضعف آن را تشریح نمود. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع تحلیل اسنادی بود که جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از طریق جستجوی گسترده در پایگاه های علمی معتبر و گزارش ها و اسناد دولتی منتشرشده، انجام گرفت. قوانین آموزش ویژه در آمریکا (تا سال 2022 م) و ایران (تا سال 1402 ش) با تطبیق و مقایسه روند تغییرات و چگونگی اجرای آن در زمینه ناتوانی های یادگیری موردتوجه بود. وجود برنامه های آموزش فردی، ضمانت اجرایی، حق تصمیم گیری والدین و دانش آموزان در امور آموزشی از برجستگی های قانون آموزش ویژه در آمریکا است ولی به توسعه طرح های پژوهشی و انجام پژوهش های علمی در قانون ایران تأکید بیشتری شده است. در بررسی رویه اجرایی قوانین و توجه به دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری، در ایران فقط حمایت ها در دوره ابتدایی صورت می گیرد درحالی که در آمریکا تا پایان تحصیلات دانشگاهی این حمایت ها وجود دارد. همچنین شناسایی و ارزیابی دانش آموزان دارای معلولیت نیز در آمریکا با دقت بیشتری انجام می شود. دستیابی به اهداف قانون حقوق افراد با نیازهای ویژه، نه تنها نیازمند تکمیل و تصویب قانون است، بلکه درگرو اجرای صحیح قوانین و اصلاح ساختارها نیز هست.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز (tDCS) بر حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خاص خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۱۸-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز tDCS بر حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن می باشد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی با ناتوانی یادگیری خواندن شهرستان سیرجان در سال تحصیلی 96-95 بوده که از این تعداد 20 نفر شامل 6 پسر و 14 دختر در پایه تحصیلی اول و دوم بصورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. تمامی آزمودنی ها در دو گروه 10نفره آزمایش و شم، به مدت 10جلسه و هر جلسه به مدت20 دقیقه، الکترود آند بر روی ناحیهDLPFC و الکترود کاتد برروی شانه سمت مخالف قرار گرفت، بمنظور بررسی اثر تحریک الکتریکی، گروه آزمایش در معرض تحریک قرار گرفت . یافته ها: تمامی آزمودنی ها در پیش از اعمال مداخله و پس از مداخله به وسیله آزمون های نرم افزاریback N- و آزمون نارساخوانی نما مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغییره و چند متغییره نشان داد که اعمال tDCS موجب بهبودی حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن می شود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده حاکی از این است که پروتکل اعمال tDCS سبب افزایش تحریک پذیری قشری شبک ه ای از نواحی مغزی که در کارکردهای اجرایی نقش مهمی ایفا می کنند، می شود و قابلیت های بالقوه ای را در بهبود و توانبخشی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن دارا می باشد.
اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۳۰-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان با اختلالات یادگیری شهر اهواز در سال 99-1398 بود و نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز با اختلالات یادگیری بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی 8 هفته و 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودآگاهی شناختی ولز و خودنظم دهی پنتریچ بود. داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). به عبارت دیگر آموزش راهبردهای فراشناختی باعث افزایش خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری شد. منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان راهبردهای فراشناختی را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش خودآگاهی شناختی و خودنظم دهی دانش آموزان با اختلالات یادگیری پیشنهاد داد.
تحلیل دشواری های نظام آموزش مجازی مبتنی بر سامانه آموزشی شاد برای دانش آموزان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بحران جهانی کووید- ۱۹ فرصتی منحصر به فرد برای تجدیدنظر در مورد نیاز به آموزش در دسترس و فرا گیر برای کودکان و افراد توان خواه فراهم کرده است. شبکه شاد با وجود چشم انداز خوب برای آموزش از راه دور، مشکلاتی برای دانش آموزان و معلمان آموزش و پرورش استثنایی ایجاد کرده است. بنابراین هدف این پژوهش تحلیل دشواری های نظام آموزش مجازی مبتنی بر سامانه آموزشی شاد برای دانش آموزان با نیازهای ویژه است. روش: این پژوهش از نظر رویکرد پژوهشی، از نوع کیفی، از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و از نظر زمان، مقطعی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل خبرگان و صاحبنظران حوزه آموزش از دور و مسئولان و کارشناسان آموزش و پرورش استثنایی و همچنین مدیران و معلمان مدارس آموزش استثنایی کشور در سال تحصیلی 1401 - 1400 بود. سی نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به قاعده اشباع نظری داده ها انتخاب شدند و تعداد 530 نفر نیز به صورت کتبی به پرسش های پرسشنامه نیمه ساختارمند جواب دادند. ضمن توجه به شاخص های روان سنجی در انجام مصاحبه ها و جمع آوری مکتوب داده ها، تلخیص و تحلیل متن مصاحبه ها و پاسخ های مکتوب مشارکت کنندگان در پژوهش مطابق با روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه با شرکت کنندگان در پژوهش نشان داد که ابعاد و مولفه های مناسب برای سیاستگذاری آموزش مجازی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه از الگوی مفهومی ویژه ای تبعیت می کند که با الگوی آسیب شناسی کریک پاتریک شامل چهار سطح وا کنش، یادگیری، رفتار و نتایج انطباق دارد. همچنین دشواری های آموزش مجازی مبتنی بر شاد به تفکیک برای معلمان به عنوان یک گروه و برای مدیران مدارس و کارشناسان ادارات آموزش و پرورش استثنایی به عنوان گروه دیگر و همچنین دشواری های آموزش مجازی مبتنی بر شاد برای دانش آموزان به تفکیک طیف ُُمعلولیت آنان شامل چندمعلولیتی، اختلال طیف اتیسم، آسیب دیده بینایی، آسیب دیده شنوایی، کم توان ذهنی، آسیب دیده جسمی حرکتی و اختلالات یادگیری همراه با درصد فراوانی پاسخ مشارکت کنندکان در پژوهش احصا و ارائه شده است. نتیجه گیری: بررسی یافته ها دلالت بر این دارد که سامانه آموزشی شاد نیازمند تغییرات زیادی است تا بتواند آموزش مجازی مناسبی را برای دانش آموزان با نیازهای ویژه ارائه دهد.
اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش ادوارد دوبونو بر خود پنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی در پایه چهارم شهرستان تیران و کرون در سال تحصیلی 1399-1400 بود. روش : در این پژوهش روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان نارسا خوان شهرستان تیران و کرون در سال 1399-1400 بود . روش نمونه گیری دردسترس و تعداد نمونه 30 نفر انتخاب شد که بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفت. گروه آزمایش در طی 10 جلسه، هفته ای یکبار، آموزش گروهی تفکر خلاق به روش دوبونو را به صورت آنلاین دریافت کردند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه خودپنداره تحصیلی،( یی- هیسن چین، 2004 ) و پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ،( وانگ، وایلت و اسکلز، 2011) و آزمون تشخیصی نارساخوانی (حیدری و همکاران ،1395) بود. داده ها با استفاده از تحلیل وارایانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار spss23تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی عمومی درسطح معناداری 05/0> p ،F=42/32 و میزان تاثیر 0/60 ،خود پنداره تحصیلی آموزشگاهی با F=128/49 ، میزان تاثیر 0.82 و خودپنداره غیرآموزشگاهی با F=82/32 و میزان تاثیر 0/74 معنادار بود. همچنین آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر اشتیاق رفتاری درسطح معناداری 05/0> p ،F=801/44 و میزان تاثیر0/96 ، اشتیاق هیجانی F=197/25 ، میزان تاثیر0/87 و اشتیاق شناختی با F=273/22 و میزان تاثیر 0/90 نیز معنادار بود. همچنین آزمون تعقیبی نیز بیانگر تفاوت معناداری بین پس آزمون و آزمون پیگیری در گروه مداخله در هر دو متغیر را نشان داد. نتیجه گیری : براساس این نتایج می توان ابراز نمود که روش تفکر خلاق به روش دوبونو می تواند بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی موثر واقع شود .
اثربخشی روش درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۱۸-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم اتیستیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام کودکان با اختلال ها طیف اتیسم شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بودند که به منظور دریافت درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم به مراکز این درمان (مدرسه سگ های گروه کار sk9) مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود به این صورت که تعداد نمونه 20 نفر جامعه آماری مذکور انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 1 ساعت و به صورت هفته ای یک جلسه درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه مشکلات رفتاری و نیمرخ مهارت های اجتماعی اُتیسم استفاده شد. داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزارآماری spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم تأثیر معناداری بر بهبود مهارت های ارتباطی (01/0p<) و کاهش رفتارهای کلیشه ای (01/0p<) کودکان با اختلال ها طیف اتیسم داشت. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده اثربخشی درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم بود. بنابراین برای درمان مشکلات ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم می توان از این روش درمانگری استفاده کرد.
سنتز پژوهی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۳۰-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش، مطالعه نظام مند برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم است. در این پژوهش، یک برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی از تمام جهت ها بررسی شده است. روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد فرا ترکیب می باشد. برای یافتن ویژگی ها و مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی، پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب شده اند. جامعه مورد مطالعه پژوهش های انجام شده از پژوهش های 15 سال گذشته است که طی واکاوی محتوایی، دسته بندی و غربالگری انجام شده و حدود 31 پژوهش واجد شرایط و معیارهای مد نظر به صورت هدفمند انتخاب، کد گذاری و طبقه بندی شدند و پس از آن الگوها، پایه های نظری و مضامین اصلی نیز استخراج شدند. یافته ها: با استفاده از تحلیل محتوا چهار بعد شناسایی شد که شامل دوازده زیر طبقه به شکل بعد رویکردهای برنامه درسی در چهار زیر طبقه، بعد اهداف برنامه درسی در سه زیر طبقه، بعد محتوای برنامه درسی در سه زیر طبقه، بعد فرایند یاددهی- یادگیری در سه زیر طبقه، بعد ارزشیابی در برنامه درسی در سه زیر طبقه می باشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی در دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم مؤثر است.
اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۴۴-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کودکان 12-8 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به بخش روانپزشکی (بخش اختلالات رفتاری) بیمارستان های شهر تهران در نیمه اول سال 1397 بود. از میان جامعه آماری فوق به روش نمونه گیری خوشه ای به صورت چندمرحله ای تعداد 30 نفر انتخاب و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند و به مقیاس تجدید نظر شده اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 1 ساعته در طول سه هفته و هر سه روز یک بار به اجرا گذاشته شد؛ سپس در پایان مداخلات درمانی و 2 ماه، بار دیگر آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه، توسط ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت باعث کاهش علائم اضطراب کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شد و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی تنفس ریتمیک توسط فلوت می تواند باعث کاهش علائم اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شود.
غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانه روزی بهزیستی رضوانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
93 - 133
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال و بررسی تأثیر آن بر نشخوار فکری و روابط بین فردی کودکان دختر مرکز شبانه روزی بهزیستی رضوانشهر در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد.روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل کودکان 9 تا 12 ساله ساکن در مرکز شبانه روزی بهزیستی دخترانه رضوانشهر بودند 40 نفر از کودکان با روش نمونه گیری در دسترس از این مرکز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگماری شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال شرکت کردند و گروه کنترل به صورت حضوری آموزش دیدند. برای جمع آوری و اندازه گیری داده های این پژوهش پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مورو) و پرسشنامه ارزیابی روابط بین فردی کودکان ازنظر معلم. ویرو داوین (1980) مورد استفاده قرار گرقت. نتایج تحقیق نشان بین میانگین نمرات نشخوار فکری و روابط بین فردی دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد (001/P<)؛. نتایج نشان داد غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان با فناوری های دیجیتال بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط بین فردی تأثیر معنادار دارد (05/0P<).مداخله انجام شده در مطالعه پیش رو که با بهره گیری از کلیپ ها،چندرسانه های ها، پویانمایی ها، واقعیت افزوده و نرم افزار کپ تی ویت انجام شده بود موجب غنی سازی برنامه فلسفه برای کودکان شده بود که اثربخشی قابل قبولی بر کاهش نشخوار فکری و بهبود روابط میان فردی آنان داشه باشد.
تأثیر آموزش راهبردهای سبک اسناددهی مثبت بر انگیزش خواندن در کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سبک اسنادی و انگیزش خواندن از جمله عوامل مهم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. هدف از این
مطالعه، بررسی تأثیر آموزش سبک اسنادی مثبت بر انگیزش در دانش آموزان نارساخوان است.
روش: روش این پژوهش، آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه استفاده شده است. جامعه آماری
در این پژوهش شامل تمام دانش آموزان نارساخوان شهر رشت بود که در سال تحصیلی 1399 - 1398 در مرا کز اخت الل
یادگیری مشغول تحصیل بودند. از این جامعه آماری بر حسب شرایط ورود و خروج افراد نمونه، 30 دانش آموز انتخاب
شده و سپس به دو گروه آزمایشی و گواه به طور تصادفی جایدهی شدند. در این مطالعه آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی
نوری و مرادی ) 1387 ( جهت تشخیص نارساخوانی اجرا شد، آنگاه پرسشنامه ویگفلد و گاتری ) 1997 ( جهت اندازه گیری
سطح انگیزش خواندن استفاده شد که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. گروه آزمایشی برنامه
بازآموزی سبک اسنادی مثبت را طی 11 جلسه 45 دقیقه ای به مدت 6 هفته دریافت کردند. ولی گروه گواه بجز برنامه
متداول آموزشگاه، برنامه دیگری دریافت نکردند. در نهایت داده های به دست آمده با روش های آماری آزمون t مستقل و
تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مداخله بازآموزی اسنادی موجب بهبود انگیزش خواندن در دانش آموزان
نارساخوان شد. یعنی نشان دهنده افزایش معنا دار انگیزش دانش آموزان نارساخوان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه
است ) 05 / .)P<0
نتیجه گیری: درمان بازآموزی اسنادی با ایجاد اسنادهای مثبت باعث تأمین سالمت روانی دانش آموزان نارساخوان
می شود. بدین نحو می توان از هدر رفتن وقت، انرژی و هزینه های گزاف ناشی از مداخله های درمانی این گروه، تا حدودی
پیشگیری کرد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر موسیقی بر مهارت های اجتماعی، توجه و تمرکز کودکان 6 تا ۱۰ ساله با نارسایی ویژه در یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر موسیقی بر مهارت های اجتماعی، توجه و تمرکز کودکان 6 تا۱۰ ساله با نارسایی ویژه در یادگیری بوده است. نارسایی ویژه در یادگیری به گروه ناهماهنگی از اختلال های رشدی گفته می شود که به شکل مشکلات عمده در فراگیری و به کارگیری نارسایی های خواندن، نوشتن و ریاضیات آشکار می شود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پس آزمون و پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه آماری شامل تمام کودکان 6 تا10 ساله در مرکز آموزش اختلال یادگیری توانای شهرستان قائمشهر به تعداد 50 نفر در سال تحصیلی 1399-1400 است که از این میان 30 نفر به شیوه نمونه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 16 جلسه تحت موسیقی درمانی قرار گرفت و گروه کنترل تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش، پرسشنامه ماتسون و پرسشنامه کانرز بود. داده های گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (شاخص های میانگین، درصد، انحراف معیار، ترسیم جدول فراوانی) و در بخش استنباطی از روش GEE استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که موسیقی درمانی بر رفتار اجتماعی مناسب، رفتار غیر اجتماعی، پرخاشگری، رفتار تکانشی و اطمینان زیاد به خود داشتن و همین طور مشکلات سلوک پسران و دختران و بی توجهی - رؤیاپردازی کودکان دارای نارسایی ویژه در یادگیری اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: استفاده از موسیقی درمانی می تواند بر مهارت های اجتماعی، توجه و تمرکز کودکان دارای نارسایی ویژه در یادگیری مفید باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر مؤلفه های هوش هیجانی و حرمت خود دانش آموزان دختر نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نابینایی تغییرات زیادی در زندگی فرد به وجود می آورد و باعث بروز برخی مشکلات روان شناختی و اجتماعی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر هوش هیجانی و حرمت خود دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نابینای تلفیقی فرا گیر مدارس پذیرا و استنثنایی شهر ساری بود که در سال تحصیلی 98 - 1397 و در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل بودند که با روش نمونه گیری هدف دار انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جایگزین شدند. در پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها، با استفاده از پرسشنامه حرمت خود کوپر اسمیت ) 1967 ( و هوش هیجانی شرینگ ) 1996 ( مورد ارزیابی قرار گرفتند. به گروه آزمایشی در 12 جلسه 90 دقیقه ای مهارت های اجتماعی -هیجانی آموزش داده شد. در این مدت گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله بعد از مداخله میانگین نمرات هوش هیجانی و حرمت خود گروه آزمایشی به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود ) 0001 / .)P>0 نتیجه گیری: برنامه آموزشی باعث بهبود هوش هیجانی و حرمت خود نوجوانان نابینا شد؛ بنابراین توجه به متغیرهای هوش هیجانی و حرمت خود ضروری است و برنامه ریزی برای ارائه آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی به این گروه از افراد اهمیت ویژه دارد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن بر میزان کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدلانگیزش خواندن بر کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 1398-1399 مشغول به تحصیل بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به روش تصادفی انتخاب شد. ابزار استفاده شده در پژوهش شامل کارکردهای اجرایی کولیج و همکاران (2002) و آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی نوری و مرادی (1384) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن باعث افزایش کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بحث نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت از آن جایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که مشکل خواندن دارند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.