فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۱٬۸۶۹ مورد.
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۱۸-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز tDCS بر حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن می باشد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی با ناتوانی یادگیری خواندن شهرستان سیرجان در سال تحصیلی 96-95 بوده که از این تعداد 20 نفر شامل 6 پسر و 14 دختر در پایه تحصیلی اول و دوم بصورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. تمامی آزمودنی ها در دو گروه 10نفره آزمایش و شم، به مدت 10جلسه و هر جلسه به مدت20 دقیقه، الکترود آند بر روی ناحیهDLPFC و الکترود کاتد برروی شانه سمت مخالف قرار گرفت، بمنظور بررسی اثر تحریک الکتریکی، گروه آزمایش در معرض تحریک قرار گرفت . یافته ها: تمامی آزمودنی ها در پیش از اعمال مداخله و پس از مداخله به وسیله آزمون های نرم افزاریback N- و آزمون نارساخوانی نما مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغییره و چند متغییره نشان داد که اعمال tDCS موجب بهبودی حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن می شود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده حاکی از این است که پروتکل اعمال tDCS سبب افزایش تحریک پذیری قشری شبک ه ای از نواحی مغزی که در کارکردهای اجرایی نقش مهمی ایفا می کنند، می شود و قابلیت های بالقوه ای را در بهبود و توانبخشی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن دارا می باشد.
آسیب بینایی در فرزندان: مقایسه رضایت زناشویی، اتحاد والدینی و فرسودگی والدینی در پدران و مادران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر باهدف مقایسه رضایت زناشویی، اتحاد بین والدین و فرسودگی والدینی در پدران و مادران بدون و دارای فرزند (ان) با آسیب بینایی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری پژوهش را چهار گروه از والدین دارای فرزند بدون آسیب بینایی و با آسیب بینایی (در سه گروه دارای یک فرزند، دو فرزند و بیش از دو فرزند) ساکن شهرهای مختلف ایران تشکیل می دادند که از آن میان، نمونه ای به تعداد 506 نفر (شامل 297 مادر و 209 پدر) از طریق روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی کانزاس (نیکولز و همکاران، 1983)، مقیاس اتحاد والدینی (آبدین و برونر، 1995) و سنجش فرسودگی والدینی (رزکام و همکاران، 2018) بود. نتایج نشان داد والدین دارای بیش از دو فرزند با آسیب بینایی نسبت به سه گروه دیگر نمرات بالاتری در فرسودگی والدینی و نمرات پایین تری در رضایت زناشویی و اتحاد والدینی گزارش کردند (001/0 p < ) . نتایج آزمون مانوا نشان داد چهار گروه در تمامی ابعاد فرسودگی والدینی تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند (001/0 p < ) . همچنین پدران درمجموع نمرات بالاتری در رضایت زناشویی کسب کردند (04/0 p <). گستره آسیب بینایی در فرزند (ان) می تواند با اثرگذاری منفی بر برآیندهای زناشویی و والدینی روابط فرزندان و والدین را با خود و با یکدیگر مخدوش سازد.
تأثیر آموزش ادراک زمان شنیداری بر افزایش مهارت حذف واج در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواندن یکی از روش های کسب معلومات و دانش انسان است، هر فردی در اجتماع مجبور است تعدادی نوشته را بخواند، در اکثر جوامع سواد خواندن و نوشتن کلید موفقیت آموزشی است. ازآنجاکه یکی از عوامل تأثیرگذار بر خواندن ادراک شنیداری است، پژوهش حاضر باهدف تأثیر آموزش ادراک زمان شنیداری بر ارتقا مهارت حذف واج دانش آموزان پسر چهارم ابتدایی با اختلال یادگیری ویژه در خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون، دارای یک گروه آزمایش و یک گروه گواه است. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهر سقز با اختلال یادگیری ویژه در خواندن است که در سال تحصیلی 99-98 به مراکز اختلال یادگیری معرفی شده اند. به روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای شامل 20 دانش اموزآآموز از مراکز اختلال یادگیری آموزش وپرورش شهر سقز انتخاب شدند. سپس به روش تصادفی 10 کودک در گروه آزمایش و 10 کودک در گروه کنترل قرار گرفتند ابزار مورداستفاده در این پژوهش، خرده آزمون حذف واج، آزمون خواندن کرمی و نوری (1385) است، تعداد جلسات مداخله آموزشی شامل 7 جلسه برای گروه آزمایش است که با استفاده از ادراک زمان شنیداری مورد آموزش قرار گرفت و بلافاصله پس آزمون از گروه آزمایش و کنترل انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ادراک زمان شنیداری بر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بر ارتقا مهارت حذف واج کودکان تأثیر دارد. آموزش زمان شنیداری در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در خواندن منجر به بهبود مهارت حذف واج و ارتقا سطح عملکرد خواندن آن ها می شود.
مقایسه رویکردهای یادگیری و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان عادی و نابینا در دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه رویکردهای یادگیری و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان عادی و نابینا دوره متوسطه دوم شهر خوی در سال تحصیلی 1399-1400 انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش، علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر خوی تشکیل دادند. نمونه شامل 60 دانش آموز (30 نفر دانش آموز نابینا و 30 نفر دانش آموز عادی) بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه رویکردهای یادگیری میلر و همکاران (1999) و آزمون اهمال کاری تاکمن (1991) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها از راه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب، 912/0 و 847/0 به دست آمد. برای تعیین وضعیت نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف بهره گرفته شد. با توجه به نرمال بودن توزیع داده ها از روش آماری آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیره برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در رویکردهای یادگیری میزان اهداف عملکردی و ارزش گذاری بیرونی در دانش آموزان عادی بالاتر از دانش آموزان نابینا هستند. همچنین میزان اهداف ابزاری/ آینده و ارزش گذاری درونی در دانش آموزان نابینا بالاتر از دانش آموزان عادی هستند، در مؤلفه های اهداف یادگیری و ادراک از توانایی تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که اهمال کاری تحصیلی و مؤلفه های آن (اهمال کاری عمدی، اهمال کاری ناشی از خستگی و اهمال کاری ناشی از بی برنامگی) در دانش آموزان عادی و نابینا دوره متوسطه دوم تفاوت معناداری ندارند. نتیجه گیری: به طور کلی دانش آموزان نابینا با توجه به شرایط خاص خود از رویکردهای یادگیری ویژه و مطلوبی استفاده می کنند.
بررسی نقش واسطه گری کارکردهای اجرایی در رابطه بین مهارت های حرکتی ظریف و مهارت خواندن در دانش آموزان دارای اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه گری کارکردهای اجرایی در رابطه بین مهارت های حرکتی ظریف با مهارت خواندن در دانش آموزان دارای اختلال خواندن بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دارای اختلال خواندن بود که در سال تحصیلی 98 - 97 به مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر ایلام مراجعه کردند، که از میان آنان نمونه ای به حجم 120 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس براساس جدول مورگان و به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل، مقیاس هوش وکسلر) 2003 (، پرسشنامه کارکردهای اجرایی جیوا، ایزگوث و کن ورثی) 2002 (، آزمون رشد حرکتی لینکلن ازرتسکی) 1950 ( و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی) 1387 ( بود. داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزار AMOS-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مهارت های حرکتی ظریف هم به صورت مستقیم و هم از طریق کارکرد های اجرایی بر مهارت خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن اثر معنادار، دارد) 05 / .)P<0 نتیجه گیری: این پژوهش رابطه مثبت و معنادار بین مهارت های حرکتی ظریف و مهارت خواندن و رابطه معکوس و معنادار بین مهارت های حرکتی ظریف و کارکردهای اجرایی و همچنین رابطه معکوس و معنادار بین کارکرد های اجرایی و مهارت خواندن را تأیید کرد. بنابراین مربیان مرا کز مشکلات ویژه یادگیری و مرا کز پیش دبستانی می توانند از نتایج این پژوهش در برنامه های آموزشی و توان بخشی استفاده کنند.
اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۴۴-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت بر کاهش اضطراب کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کودکان 12-8 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به بخش روانپزشکی (بخش اختلالات رفتاری) بیمارستان های شهر تهران در نیمه اول سال 1397 بود. از میان جامعه آماری فوق به روش نمونه گیری خوشه ای به صورت چندمرحله ای تعداد 30 نفر انتخاب و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند و به مقیاس تجدید نظر شده اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 1 ساعته در طول سه هفته و هر سه روز یک بار به اجرا گذاشته شد؛ سپس در پایان مداخلات درمانی و 2 ماه، بار دیگر آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه، توسط ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنفس ریتمیک توسط فلوت باعث کاهش علائم اضطراب کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شد و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی تنفس ریتمیک توسط فلوت می تواند باعث کاهش علائم اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال مبتلا به نافرمانی مقابله ای شود.
مدل تأثیر سلامت روانی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی دانش آموزان استثنائی در دوران بیماری کووید- 19 با تأ کید بر فعالیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل تأثیر سلامت روانی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی دانش آموزان استثنائی کشور بود. روش: پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی و همبستگی با استفاده از معادلات عملیاتی، و از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر با نیازهای ویژه کشور در 6 گروه آسیب دیده شنوایی، آسیب دیده بینایی، معلول جسمی-حرکتی، چندمعلولیتی، کم توان ذهنی و اختلال طیف اُتیسم تشکیل می داد که در سال تحصیلی 1399 در مقطع متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند. سهم آماری آنها 8500 نفر بود که 3300 نفرشان دختر و 5200 نفرشان پسر بودند. حجم نمونه آماری 367 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان محاسبه و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه سلامت روانی 1 گلدبرگ ) 1972 (، سازگاری اجتماعی بل 2 ) 1961 ( و تصویر بدنی 3 کش و پروزینسکی ) 1990 ( بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس، ضریب رگرسیون چندگانه و جهت آزمون مدل از معادلات عملیاتی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس، رابطه خطی بین سلامت روانی با سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی را تأیید کرد و نتایج آزمون مدل عملیاتی نشان داد که در دانش آموزان استثنائی با نوع معلولیت جسمی-حرکتی، اثر سلامت روانی بر سازگاری اجتماعی و تصویر بدنی معنادار بود. نتیجه گیری: براین اساس، طراحی و برنامه ریزی مناسب در جهت بهبود سلامت روانی دانش آموزان استثنائی )علی الخصوص دانش آموزان با مشکل جسمی-حرکتی( از طریق فعالیت بدنی جهت بهبود سازگاری اجتماعی آنها و تصویر بدنی مثبت توصیه می شود.
بررسی انتقال، مسیر شغلی، کارآفرینی و کار شایسته برای توانمندسازی افراد با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: انتقال یعنی تغییرات، تعدیل ها و تجربیات ترا کمی که در زندگی هر فرد با رفتن از یک محیط به محیط دیگر ایجاد می شود. بررسی مسیر شغلی، کارآفرینی و کار شایسته برای توانمندسازی افراد با آسیب بینایی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی انتقال با تأ کید بر تقویت شایستگی ها و مهارت ها، تغییرات لازم برای گذر از مراحل انتقال و توسعه شغلی، تحول مسیر شغلی، آموزش انتقال و خودمختاری، آماده سازی افراد برای جستجوی شغل، کارآفرینی در راستای حمایت از توانمندسازی و کار شایسته برای افراد با آسیب بینایی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از سال 2000 تا 2023 استفاده شد. نتیجه گیری: انتقال برای دانش آموزان با آسیب بینایی باید به عنوان یک سیستم حمایتی اساسی در کلاس درس برای شناسایی و پُر کردن شکاف های گذر از دوران تحصیل به سوی بازار کار عمل کند. تغییرات مورد نیاز برای گذر از مراحل انتقال و توسعه شغلی شامل نیاز به تسهیل یادگیری تجربی و کاربردی، توسعه مهارت های جایگزین، و یادگیری نحوه دسترسی به اطلاعات می شود. استخدام سفارشی یک راهبرد مهم برای حمایت از افراد با آسیب بینایی به منظور جستجوی شغل مناسب است. همه انسان ها سزاوار داشتن کار شایسته هستند. بنابراین، باید برای افراد با آسیب بینایی نوعی راهنمایی و مشاوره شغلی نظام دار، هدفمند، برنامه ریزی شده و مناسب طراحی شود.
بررسی اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر توجه پایدار دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
173 - 198
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر توجه پایدار دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. به منظور انجام این پژوهش، 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال خواندن که در سال تحصیلی 1399-1400 به مرکز اختلالات یادگیری شهر لارستان مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری یکپارچه (2018) به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه به عمل آمد. همچنین برنامه توالی واجی لیندامود به مدت 16 جلسه مداخله فشرده به گروه آزمایش ارائه گردید. بلافاصله پس از اتمام آموزش، مجدد آزمون فوق به عنوان پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد و یک ماه پس از انجام پس آزمون نیز دوره پیگیری برای هر دو گروه اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در توجه پایدار دیداری و شنیداری بین دو گروه وجود دارد بدین صورت که گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری عملکرد بهتری داشته است. به طورکلی نتایج حاکی از آن است که برنامه توالی واجی لیندامود منجر به بهبود توجه پایدار دیداری و شنیداری در دانش آموزان با اختلال خواندن شده است.
تدوین و اثربخشی برنامه پشتیبانی مجازی بر رفتارهای چالش برانگیز و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اُتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تدوین و تعیین اثربخشی برنامه پشتیبانی مجازی بر رفتارهای چالش برانگیز و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اُتیسم با عملکرد بالا، انجام شد. روش پژوهش ترکیبی بود. در بخش کیفی، 14 متخصص به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. به روش کدگذاری نظری، برنامه پشتیبانی مجازی در 11 هدف تدوین شد. در بخش کمی، روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر 7 تا 11 ساله با اختلال اُتیسم مراجعه کننده به مراکز درمانی و توان بخشی پدیده و رهیاب شهر تهران در سال 1399 بود. از بین آن ها 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، به مدت 13 جلسه (هر هفته 2 جلسه)، برنامه پشتیبانی مجازی را دریافت کردند؛ گروه کنترل 2 ماه در لیست انتظار قرار گرفت. ابزار سنجش شامل پرسشنامه های رفتارهای چالش برانگیز بودفیش و همکاران (2000) و مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990)، بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره تحلیل شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که برنامه پشتیبانی مجازی بر کاهش رفتارهای چالش برانگیز و بهبود مهارت های اجتماعی افراد گروه آزمایش، تأثیر معناداری داشت (001/0>P)؛ بنابراین، پیشنهاد می شود تا روان شناسان و مربیان حوزه کودکان مبتلا به اُتیسم، از برنامه پشتیبانی مجازی در جهت توانمندسازی، مدیریت و کاهش مشکلات روان شناختی این کودکان و کمک به والدین آن ها، بهره ببرند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سلامت روان و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم در ایران: مرور نظا م مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به طور کلی سطح سالمت روان مادران کودکان با اختالل طیف اُتیسم در قیاس با والدین کودکان عادی پایین تر است و از باورهای غیرمنطقی بیشتری استفاده می کنند. یکی از روش های پرکاربرد برای بهبود ا کثر ویژگی های روان شناختی، درمان شناختی رفتاری است. این مطالعه با هدف برآورد تأثیر درمان شناختی رفتاری بر س المت روان و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان با اخت الل طیف اُتیسم به روش مرور نظام مند انجام گرفت. روش: در این مطالعه جستجو با استفاده از کلید واژه های معتبر در بانک های اطلاعاتی بدون محدودیت زمانی تا سال 1400 انجام گرفت. در نهایت 6 مقاله که ملاک های ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. به منظور ارزیابی ناهمگنی مطالعات از آزمون Q و شاخص I2 استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Medcalc مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در 6 مطالعه مورد تحلیل با حجم نمونه 204 نفر، میانگین تفاوت استاندارد شده نمره س المت روانی در گروه مداخله با فاصله اطمینان 95 درصد ) 340 / 1 تا 427 / 0(، 883 / 0 واحد از گروه گواه بیشتر است. همچنین میانگین تفاوت استاندارد شده نمره باورهای غیرمنطقی در گروه مداخله با فاصله اطمینان 95 درصد ) 273 / 0- تا 751 / 0(، 122 / 0 واحد بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر س المت روان مادران کودکان اُتیستیک مؤثر است ولی بر باورهای غیرمنطقی آنها تأثیری ندارد. لذا درمان شناختی رفتاری به عنوان روشی مؤثر و مکمل بر س المت روان مادران کودکان اُتیستیک توصیه می شود.
مرور نظام مند برنامه ی آموزش والدین هانن بر مهارت های ارتباطی، تعاملی و زبانی کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
1 - 41
حوزههای تخصصی:
اختلال طیف اتیسم اختلالی تحولی است که تأثیر قابل توجهی بر مهارت های ارتباطی می گذارد. ازآنجاکه داشتن مهارت های ارتباطی برای رشد سایر مهارت ها ضروری است، به کارگیری مداخلات زودهنگام در جهت بهبود مهارت های ارتباطی در کودکان با اختلال طیف اتیسم ضروری به نظر می رسد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر برنامه ی آموزش والدگری هانن بر مهارت های ارتباطی، تعاملی و زبانی کودکان با اختلال طیف اتیسم بود که به روش مروری نظام مند انجام شد. بر این اساس، با جستجوی کلیدواژه های اختلال طیف اتیسم، مهارت های ارتباطی، مداخلات زودهنگام، برنامه والدین هانن، در پایگاه های اطلاعاتی فارسی و خارجی شامل ساینس دایرکت، سیج پاب، پایگاه اطلاع رسانی اریک، کتابخانه آنلاین ویلی، اسپرینگر، مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی (پابمد)، مرکز اطلاعات جهانی پروکوست، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه مرکز اطلاعات علمی، مگ ایران و ایران داک، کلیه مقالات و پایان نامه های در بازه ی زمانی 1990 تا 2022 بررسی شد. ازاین رو، با توجه به ملاک های ورود و خروج به پژوهش، نتایج 13 مقاله و پایان نامه استخراج و موردبررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش ها نشان داد که برنامه والدین هانن می تواند با تکیه بر استراتژی های آموزشی در محیط طبیعی و تعامل مؤثر والد با کودک، موجب اکتساب طبیعی مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اتیسم شود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این برنامه به عنوان مداخله ای زودهنگام آموزش والدین جهت کار با کودک با اختلال طیف اتیسم مورداستفاده قرار گیرد. بااین وجود، به علت محدودیت های پژوهشی که تعمیم پذیری نتایج را به خطر می اندازد، اثربخشی آن نیازمند بررسی های دقیق تری است.
اثربخشی روش ایزی مایند (Easy Mind) بر برنامه ریزی، نگهداری ذهنی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دچار اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
199 - 222
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی روش ایزی مایند (Easy Mind) بر برنامه ریزی، نگهداری ذهنی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری بوشهر بود که تشخیص ناتوانی یادگیری دریافت کرده بودند. از این میان، 16 نفر (8 دختر، 8 پسر) که در پایه های اول و دوم ابتدایی تحصیل می کردند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار های سنجش شامل آزمون مازهای پرتئوس (1914)، آزمون های نگهداری ذهنی پیاژه (1969) و آزمون محقق ساخته برای سنجش پیشرفت تحصیلی بود. ابتدا پیش آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. گروه آزمایش 12 جلسه مداخله ی درمانی (45 دقیقه ای) ایزی مایند را دریافت کردند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. بعد از جلسات مداخله، متغیرها مجدداً جهت ثبت نمرات پس آزمون سنجیده شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در برنامه ریزی (56/8=F و 011/0=P)، نگهداری ذهنی (43/96=F و 001/0=P) و پیشرفت تحصیلی (27/52=F و 001/0=P) تفاوت معناداری بعد از اجرای روش ایزی مایند وجود داشت و این روش باعث بهبود برنامه ریزی، نگهداری ذهنی و پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی شد؛ بنابراین با توجه به یافته های حاصل از پژوهش حاضر استفاده از این روش توسط مشاوران، درمانگران و معلمان مدارس می تواند با اثرگذاری بر سه متغیر ذکرشده از مشکلات این دانش آموزان بکاهد.
تدوین مدل علّی احساس تنهایی با خودناتوان سازی تحصیلی در دانش آموزان دختر تیزهوش دوره دوم دبیرستان: نقش واسطه ای خودبیگانگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در دوره کرونا تنهایی به عنوان یک مشکل اساسی گریبان گیر بسیاری از خانوده ها و نوجوانان آنها شد که همین عامل، زمینه ای برای بروز مشکلات تحصیلی را پدید آورد. پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای از خودبیگانگی تحصیلی در رابطه بین احساس تنهایی با خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش در زمان آموزش الکترونیکی انجام شد. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دبیرستان فرزانگان مقطع متوسطه دوم (340 نفر) شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 170 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام گرفت. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش احساس تنهایی (راسل و همکاران، 1978)، پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی (جونز ورودوالت، 1982) و پرسشنامه خود بیگانگی تحصیلی (دیلون و گراوت، 1976) بود. تحلیل داده ها به روش آماری مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (08/0=RMSEA، 97/0=GFI، 98/0=CFI). به طورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (01/0>P)؛ همچنین نتایج غیرمستقیم مدل پژوهش نشان داد که احساس تنهایی از راه میانجی گری خودبیگانگی تحصیلی اثر غیرمستقیم بر خودناتوان سازی تحصیلی دارد (01/0>P). نتیجه گیری: براساس یافته ها با تأکید بر روش های کاهش خودبیگانگی تحصیلی دانش آموزان و افزایش علاقه مندی به تحصیل از راه برگزاری کلاس های آموزشی، کارگاه ها و با انجام مشاوره های فردی و گروهی در سطح مدرسه می توان زمینه های کاهش احساس تنهایی و خودناتوان سازی را فراهم کرد.
تأثیر یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله و یادسپاری درس ریاضی و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله و یادسپاری درس ریاضی و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان پایه هفتم با اختلال طیف اتیسم بود. روش: پژوهش با شبه آزمایشی انجام شد که در آن از طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه هفتم با اختلال طیف اتیسم در دو منطقه شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 1398 و به تعداد 30 نفر بود. از روش نمونه گیری در دسترس، دانش آموزان پایه هفتم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه؛ آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، آزمون سنجش میزان یادگیری درس ریاضی بود که روایی آن با استفاده از روش دلفی تأمین شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برابر 0.83 به دست آمد و سپس داده های حاصل از اجرای آن با نرم افزار spss21 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله ) t=2.69, P<0.05 ( و یادسپاری ) t=5.80, P<0.001 ( دانش آموزان در درس ریاضی تأثیر دارد و موجب بهبود آن می شود. همچنین؛ یافته های پژوهش دلالت بر این داشت که تفاوت معنا داری میان استفاده از روش ایستگاه چرخشی با روش سنتی تدریس در یادگیری مهارت حل مسئله وجود ندارد ) t=0.82, P>0.05 ( اما این تفاوت درخصوص مؤلفه یادسپاری معنادار بود .)t=3.26, P<0.05( نتیجه گیری: براین اساس می توان نتیجه گرفت که استفاده از روش های نوین همچون روش ایستگاه چرخشی برای دانش آموزانی با اختلال طیف اتیسم که در یادگیری با مشکلاتی مواجه هستند، می تواند باعث بهبود عملکرد درسی و یادگیری بیشتر آنان شود.
مقایسه اثربخشی روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی-آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان مبتلا اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
۱۱۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی- آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان مبتلا اختلال طیف اوتیسم بود. روش: مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش اجرا از نوع درون گروهی (تک آزمودنی) است. در این پژوهش از طرح چند خط پایه ای با استفاده از روش و افراد مختلف استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را همه دانش آموزان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در دوره ابتدایی استان مازندران در سال تحصیلی 1397- 1398 تشکیل می دهند. گروه نمونه شامل چهار نفر در دو گروه و در هر گروه دو نفر عضو هستند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس رشد اجتماعی وایلند و مقیاس وکسلر کودکان بود. آزمون های آماری در این پژوهش عبارت بودند از تحلیل دیداری و آماری و نیز بررسی روند تغییرات در آزمودنی. روش مداخله به صورت مشاهده خط آزمودنی در خط پایه و آموزش بسته مداخلات و نیز پیگیری روند تغییرات بود که در مدت دو ماه زمان برد. یافته ها نشان داد، که تأثیر روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی- آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم متفاوت است و با توجه به شاخص های بهبود (83/8 و 15/13 برای مهارت اجتماعی) و (نمرات 160 و 100 برای درک کلامی) روش درمانی- آموزشی (TEACCH) سهم بیشتری دارد. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد روش درمانی TEACCH با توجه به ماهیت ساختارمند نسبت به روش درمانی ABA در بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در دو آزمودنی مؤثرتر بود.
ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه نگرش به آموزش فراگیر کودکان با نیازهای ویژه TAIS-IR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۴۲-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف هنجاریابی و اعتباریابی فرم کوتاه نگرش به آموزش فراگیر کودکان با نیازهای ویژه انجام شد. روش: در یک طرح توصیفی-پیمایشی، 354 دانشجوی کارشناسی تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان یزد و خراسان رضوی از 4 پردیس در این مطالعه شرکت کردند. یافته ها: شاخص های برازندگی بیانگر این بود که الگوی تأییدی از برازش خوبی برخوردار است x2/df = 2.87; GFI =0.98; RFI =0.96; SRMR =0.04; CFI =0.98; RMSEA =0.05).). نتایج بارهای عاملی تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که توزیع سؤالات در یک عامل با آزمون اصلی مطابقت دارد. جهت احراز روایی همگرا و واگرای مقیاس TAIS-IR از پرسشنامه سبک تدریس ترجیحی استفاده و ضرایب همبستگی بین نمره مقیاس نگرش به فراگیر سازی کودکان با نیازهای ویژه با سبک تدریس دانش آموز محور مثبت و معنادار بود (001/0,p<49/0r=) که بیانگر روایی همگرای این مقیاس است. همچنین نمره مقیاس نگرش به فراگیر سازی کودکان با نیازهای ویژه با سبک تدریس معلم محور رابطه منفی و معنادار داشت (001/0,p<55/0-r=) که بیانگر روایی واگرای این مقیاس است. ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که مقیاس TAIS-IR از همسانی درونی رضایت بخشی برخوردار است. در انتها به منظور مقایسه نتایج پژوهش های آتی با گروه هنجار در فرهنگ ایرانی، میانگین و انحراف معیار نمرات مقیاس برای کل نمونه و به تفکیک جنسیت ارائه شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که نسخه اقتباسی نهایی مقیاس (TAIS- IR) خصوصیات روان سنجی مناسبی داشته و قابل کاربرد در جامعه ایرانی است.
اثربخشی آموزش والدگری به مادران دارای کودک با ناتوانی هوشی بر افزایش کارکردهای اجرایی (توجه، بازداری و حافظه فعال) و کاهش مشکلات رفتاری این کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان با کم توانی ذهنی در محیط مدرسه و خانه از سازگاری کمتری نسبت به کودکان عادی برخوردارند و مشکلات رفتاریشان در مقایسه با کودکان عادی بیشتر است. همچنین، این کودکان نقایصی در کارکردهای اجرایی از جمله توجه، بازداری و حافظه کاری دارند که بر عملکرد شناختی، رفتاری و تحصیلی شان اثر منفی گذاشته است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش والدگری به مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی بر افزایش کارکردهای اجرایی )توجه، بازداری و حافظه کاری( و کاهش مشکلات رفتاری این کودکان بود. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشیی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری مطالعه شامل مادران کودکان با کم توانی ذهنی مدارس استثنایی شهر شیراز در سال ۱۴۰۱ - ۱۴۰۰ بود. ۲۰ نفر از مادران واجد شرایط با شیوه ی نمونه گیری هدفمند مشخص شدند. از مقیاس مشکلات رفتاری راتر ) ۱۹۶۷ ( و مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی جیویا و همکاران ) ۲۰۰۰ ( در این پژوهش به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و با استفاده از انتصاب تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه ) 15 نفر برای هر گروه( قرار گرفتند. گروه آزمایشی ۱۱ جلسه آموزش والدگری را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss 21 استفاده شد و از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. مقادیر احتمال کمتر از ۰۵ / ۰ از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش والدگری، توجه، بازداری و حافظه کاری این کودکان را افزایش داد p>0/001 ( (. همچنین، آموزش والدگری، مشکلات رفتاری و ابعاد پرخاشگری، افسردگی و اضطراب، ناسازگای اجتماعی، رفتارهای ضد اجتماعی و کمبود توجه کودکان با کم توانی ذهنی را کاهش داد ( 0/001 >p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مشکلات رفتاری کودکان با کم توانی ذهنی در گروهی از مادران که آموزش والدگری را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروهی که هیچ آموزشی را دریافت نکرده بودند، کاهش یافته و کارکردهای اجرایی این دانش آموزان نیز بهبود یافته بود.
اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش ادوارد دوبونو بر خود پنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی در پایه چهارم شهرستان تیران و کرون در سال تحصیلی 1399-1400 بود. روش : در این پژوهش روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان نارسا خوان شهرستان تیران و کرون در سال 1399-1400 بود . روش نمونه گیری دردسترس و تعداد نمونه 30 نفر انتخاب شد که بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفت. گروه آزمایش در طی 10 جلسه، هفته ای یکبار، آموزش گروهی تفکر خلاق به روش دوبونو را به صورت آنلاین دریافت کردند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه خودپنداره تحصیلی،( یی- هیسن چین، 2004 ) و پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ،( وانگ، وایلت و اسکلز، 2011) و آزمون تشخیصی نارساخوانی (حیدری و همکاران ،1395) بود. داده ها با استفاده از تحلیل وارایانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار spss23تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی عمومی درسطح معناداری 05/0> p ،F=42/32 و میزان تاثیر 0/60 ،خود پنداره تحصیلی آموزشگاهی با F=128/49 ، میزان تاثیر 0.82 و خودپنداره غیرآموزشگاهی با F=82/32 و میزان تاثیر 0/74 معنادار بود. همچنین آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر اشتیاق رفتاری درسطح معناداری 05/0> p ،F=801/44 و میزان تاثیر0/96 ، اشتیاق هیجانی F=197/25 ، میزان تاثیر0/87 و اشتیاق شناختی با F=273/22 و میزان تاثیر 0/90 نیز معنادار بود. همچنین آزمون تعقیبی نیز بیانگر تفاوت معناداری بین پس آزمون و آزمون پیگیری در گروه مداخله در هر دو متغیر را نشان داد. نتیجه گیری : براساس این نتایج می توان ابراز نمود که روش تفکر خلاق به روش دوبونو می تواند بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی موثر واقع شود .
بررسی الگوی ساختاری ارتباط بین تاب آوری و پیشرفت تحصیلی با میانجی گری راهبردهای خود تنظیمی و عزت نفس در دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی الگوی ساختاری ارتباط بین تاب آوری و پیشرفت تحصیلی با میانجی گری راهبردهای خود تنظیمی و عزت نفس در دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به فلج مغزی بود. روش: به این منظور تعداد 151دانش آموز دبیرستانی مبتلا به فلج مغزی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین دانش آموزان مبتلا به فلج مغزی در حال تحصیل در مدارس ویژه این افراد در شهر اصفهان به عنوان نمونه پژوهش حاضر انتخاب شدند و به مقیاس های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، عزت نفس کوپر اسمیت (1967)، راهبردهای خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) و پرسشنامه جمعیت شناختی پاسخ دادند. داده ها با روش الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار اموس-23 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که الگوی مفهومی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوبی دارد. همچنین این نتایج نشان داد که ضرایب تمامی مسیرهای مستقیم و غیر مستقیم الگو معنادار است و راهبردهای خود تنظیمی و عزت نفس قادر به میانجی گری ارتباط بین تاب آوری و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان مبتلا به فلج مغزی است. نتایج: به طور کلی این نتایج نشان می دهد که تاب آوری در دانش آموزان مبتلا به فلج مغزی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از راه تأثیر بر عزت نفس و راهبردهای خودتنظیمی، بر پیشرفت تحصیلی آنها تأثیر دارد. این نتایج می تواند تلویحات مهمی برای بهبود بخشیدن به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به فلج مغزی در بر داشته باشد.