هدف پژوهش حاضر بررسی مهارت اجتماعی کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بااستفاده از نظام درجه بندی مهارت اجتماعی(SSRS)است .این نظام‘دارای سه فرم ویژه والدین‘معلمان ودانش آموزان میباشدوهرفرم‘از دوبخش مهارت اجتماعی ومشکلات رفتاری تشکیل شده است.به منظور انجام این پژوهش دو فرم والدین و معلمان در دبستانی مخصوص کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر دختر و پسر در شیراز اجراشد.والدین ومعلمان دانش آموزان پرسشنامه ها‘را برای 89 دانش آموز 8تا16 ساله شامل36پسرو53دخترتکمیل کردند.نتایج نشان داد به طور کلی‘تفاوت دختران و پسران معنادار نبود.تحلیل عوامل با مؤلفه های اصلی و به دنبال آن چرخش مایل روی پرسشنامه های ویژه والدین و معلمان به استخراج سه عامل در بخش مهارت اجتماعی و سه عامل در بخش مشکلات رفتاری منجر شد. سه عامل بخش مهارت اجتماعی:همکاری‘قاطعیت وخویشتن داری وسه عامل مربوط به بخش مشکلات رفتاری:درونگرایی‘برونگرایی و پرتحرکی میباشند.نتایج حاصل از تحلیل عوامل نظام نشانگر ساختار عاملی مشابه با نظام اصلی است .ثبات درونی پرسشنامه ها مطلوب بود.
هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاههای والدین افراد عقب مانده ذهنی در مورد عامل عقب ماندگی‘اقدامات درمانی صورت گرفته وحقوق اجتماعی- قانونی فرزندان خودبود.دراین مطالعه 300 نفر از والدین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر وتربیت پذیر مراکز استثنایی شهرستان شیراز شرکت کرده اند. آنان به سؤالات پرسشنامه ای که از طریق مصاحبه انجام شد‘پاسخ گفتند.این اطلاعات با روش های آماری درصدگیری و آزمون مجذور کار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که 7/61 درصدوالدین معتقد بودند که علت عقب ماندگی فرزندشان را باید به عامل سرنوشت نسبت داد. همچنین بیشترین اقدامی که والدین جهت درمان فرزندانشان انجام داده بودند‘توسل به دعا و بستن دخیل بود(64%) اکثر والدین باور داشتند که فرزند عقب مانده آنان برای خانواده شان خوش قدم است که البته این اعتقاد به طور معنادار به میزان تحصیلات والدین بستگی داشت.اطلاعات همچنین حاکی از آن بود که 69 درصد والدین اعتقاد به ازدواج فرزندشان داشتند واز این میان 7/82 درصد معتقد بودند که این ازدواج باید با افراد طبیعی صورت گیرد.اکثر والدین در ارتباط با حقوق اجتماعی وقانونی فرزندخود هیچگونه اطلاعی نداشتند(7/83%) با افزایش تحصیلات پدر این آگاهی نیز بیشتر میشد که این موضوع در سطح 05/0>P معنادار بود.
"هدف از پژوهش حاضر بررسی خودپنداری در میان دانشآموزان دختر و پسر مراکز تیزهوشان به طور کلی و به تفکیک در زمینههای تحصیلی، اجتماعی، ورزشی و ارزشی میباشد.همچنین در این مقاله سطوح مختلف خودپنداری درگروه دختران و پسران به تفکیک مورد پژوهش قرار گرفته است.جامعه آماری پژوهش مشتمل بر 192 دختر و پسر کلاسهای دوم و سوم راهنمایی مراکز تیزهوشان شهرستان شیراز میباشد.جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پی-ام-اس-پی-اس استفاده شد.این پرسشنامه چند بعدی و براساس چند نظریه ساخته شده است.ثبات پرسشنامه به روش دوباره سنجی 78/0 و در سطح 001/0 معنیدار بود.نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری میان خودپنداری دختران و پسران به طور کلی موجود نیست.همچنین در بررسی مقولههای مختلف خودپنداری نتایج نشان داد که گرچه میانگین نمرات دختران در خودپنداری تحصیلی، اجتماعی و ارزشی بالاتر از پسران بود، لیکن این تفاوتها معنیدار نبود.اما پسران دارای خودپنداری ورزشی بالاتری بودند که در سطح 005/0 معنیدار بود.نتایج آزمون مکرر نشان داد که تفاوت معنیداری میان خودپنداری تحصیلی در مقایسه با خودپنداری ورزشی و اجتماعی موجود است.این تفاوت در سطح 001/0 معنیدار بود.بررسیهای بیشتر پژوهش نشان داد که دانشآموزان دختر و پسر این مراکز برای نظر مادرشان نسبت به پدر، معلم و دوستشان اهمیت بیشتری قائلند و همچنین در چهار زمینه مورد بررسی، مادران بیشتر نقش تشویق کننده را دارند.این موضوع برای پسران به جز در
زمینه ورزشی در تمام زمینهها صدق میکند.به عبارت دیگر پدران در زمینه ورزشی برای پسران مشوق بهتری هستند.در راستای این پژوهش پیشنهادهایی ارائه شده است.
"