فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از قصه گویی دیجیتالی بر تنظیم هیجان در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم صورت گرفت. این پژوهش با روش شبه آزمایشی و با دو گروه آزمایش و کنترل، با پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان دارای اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک مادر و کودک وابسته به دانشگاه شهید بهشتی بود. 20 نفر از کودکان دارای اختلال طیف اتیسم به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای برنامه مداخله قصه گویی دیجیتالی به صورت انفرادی ارائه شد. به منظور ارزیابی متغیر وابسته از سیاهه تنظیم هیجان (شیلدز و سیچتی، 1998) استفاده شد. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه مداخله به طور معناداری در افزایش تنظیم هیجان در آزمودنی های گروه آزمایش موثر بوده است. در پایان استفاده از قصه گویی دیجیتالی به منظور ارتقای تنظیم هیجان کودکان دارای اختلال اتیسم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
اثربخشی بازی های شناختی رایانه ای بر کاهش نقص توجه همراه با بیش فعالی و بهبود ادراک زمان در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بازی های شناختی رایانه ای بر کاهش نشانه های بیش فعالی و ادراک زمان در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی انجام شد. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 دانش آموز دارای اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین دانش آموزان مدارس مقطع ابتدایی شهر خورموج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (میانگین سن=01/9 و انحراف معیار=67/0) و کنترل (میانگین سن=20/9 و انحراف معیار=91/0) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 20 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش نرم افزار کاپتان لاگ قرار گرفت و گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. تمام شرکت کنندگان قبل و بعد از درمان مقیاس تشخیصی اختلال بیش فعالی- کم توجهی کودکان کانرز (فرم والد و فرم معلم)، نرم افزار ادراک زمان، و نرم افزار IVA سنجش شدند. یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که انجام بازی های شناختی رایانه ای بر کاهش نقص توجه و بهبود ادراک زمان کوتاه تأثیر معنادار دارد؛ اما بر نشانه های بیش فعالی/تکانش گری و ادراک زمان بلند اثر معناداری نداشت. نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد که از بازی های شناختی رایانه ای می توان به عنوان ابزاری برای کاهش نشانه های کمبود توجه و بهبود ادراک زمان استفاده کرد.
ادراک گفتار در کودکان کاربر کاشتینه حلزونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کودکان ناشنوایی که از سمعک های مرسوم سودی نمی برند کاشتینه های حلزونی موجب دسترسی به سیگنال گفتاری می شوند. با وجود نتایج بیشمار مثبت کاشتینه های حلزونی در کودکان ناشنوا، داده های منتشر شده هنوز گستره وسیعی از عملکرد را بین این کودکان نشان می دهند. مطالعه متغیرهای احتمالی که موجب گوناگونی عملکرد کودکان کاربر کاشتینه حلزونی می شوند و بر ادراک گفتار اثر می گذارند برای والدین و متخصصان ضروری است. دسته بندی این عوامل توانایی بالین گران را برای دادن پیش آگهی پخته پیشاکاشت به خانواده ها افزایش می دهد و می تواند در تلاش برای رسیدن به بهترین نتیجه ممکن اجازه دستکاری بالقوه متغیرها را بدهد. این مقاله، مروری بر این عوامل است.
مقایسه اثر بازی اصلاحی در آب و خشکی بر گوژپشتی و دامنه دورکرد مفصل شانه کودکان پسر با کم توانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از ناهنجاری های اسکلتی شایع در کودکان با کم توانی هوشی کوژپشتی (کایفوز) است. کوژپشتی باعث کاهش دامنه حرکتی مفصل شانه می شود. از این رو، هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر هشت هفته بازی اصلاحی در آب و خشکی بر میزان انحنای کوژپشتی و دامنه دورکرد (آبداکشن) مفصل شانه کودکان پسر کم توان هوشی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع کاربردی بود. از میان جامعه آماری، 30 کودک با کم توانی هوشی با میانگین سنی 4/1 ± 7/10، قد 6/7 ± 7/141، وزن 8/4 ± 5/35 و BMI ( شاخص توده بدن) 7/0 ± 6/17 به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه (تمرین در آب و تمرین در خشکی) تقسیم شدند. برای اندازه گیری قد، وزن، زاویه کوژپشتی و دامنه دورکرد شانه به ترتیب از قدسنج سکا، ترازوی سکا، خط کش منعطف و گونیامتر استفاده ش د. آزمودنی ها به مدت هشت هفته و در هر هفته، سه روز به تمرین پرداختند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و از آزمون لون برای همگنی داده ها، برای تعیین هنجار بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگروف - اسمیرنف و برای تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از تی همبسته و مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بازی اصلاحی در آب و خشکی به طور معناداری باعث بهبود کوژپشتی و افزایش دامنه دورکرد شانه می شود (001/0 = P) نتیجه گیری: بازی های اصلاحی به دلیل شادی بخش بودن می توان برای بهبود برخی از ناهنجاری های اسکلتی از جمله کوژپشتی و افزایش دامنه حرکتی مفاصل کودکان با کم توانی هوشی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالاسمی روبه افزایش است و مطالعه علمی آن جهت شناخت بیشتر این بیماری غیر واگیر و به کارگیری مؤثرترین مداخلات درمانی اجتناب ناپذیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری 317 بیمار تالاسمی بودند که 45 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفره) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگذاری شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(1980) بود که اعتبار آن با دیدگاه صاحب نظران و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ(90/0) حاصل شدند. برای تحلیل داده ها نیز از آماره توصیفی و استنباطی تحلیل کواریانس با نرم افزار Spss24 استفاده شد. گروه آزمایش اول تحت مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش،گروه آزمایش دوم تحت مداخله درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. نتایج حاکی از این بود که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی مؤثرند(05/0>P). همچنین بیمارانی که تحت درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بودند نسبت به درمان شناختی رفتاری، بهزیستی روان شناختی بالاتری از خود نشان دادند(05/0>P). نتایج نشان داد برای افزایش کیفیت روحیات روان شناختی بیماران تالاسمی، مداخله درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش نسبت به درمان شناختی- رفتاری اثربخش تر است.
رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مشکلات رفتاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
211 - 234
حوزه های تخصصی:
نوجوانان به عنوان یکی از گروه های سنی آسیب پذیر در معرض انواع مشکلات روانشناختی قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مشکلات رفتاری درون سازی شده و برون سازی شده بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. در این پژوهش 362 دانش آموز پسر دوره متوسطه شهر بوکان، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مشکلات رفتاری آخنباخ (1991)، طرحواره یان گ (1998) و فرم کوتاه نئو (1992) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. تحلیل رگرسیون نشان داد که به ترتیب 12 و 26 درصد از واریانس مشکلات رفتاری درون سازی و 15 و 20 درصد واریانس مشکلات رفتاری برون سازی شده ناشی از طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی در دانش آموزان می باشد. نتیجه گیری: طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی توان پیش بینی کنندگی مشکلات رفتاری درون سازی شده و برون سازی شده در دانش آموزان را دارند.
پیش بینی تعامل مادر - کودک بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های مقابله ای مادران دارای کودک با کم توانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش پیش بینی تعامل مادر-کودک بر اساس ویژگی شخصیتی و سبک مقابله ای در مادران دارای کودک با کم توانی هوشی بود. روش: پژوهش پیش رو از نوع همبستگی است. نمونه آماری شامل 209 نفر از مادران دارای کودک با کم توانی هوشی بود که به صورت طبقه ای از چهار ناحیه آموزش و پرورش شهرستان کرج در سال تحصیلی 96-97 انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه شخصیتی نئو مک کری و کاستا (1985) و تعامل مادر-کودک رابرت (1961) و سبک مقابله ای لازاروس و فولکمن (1988)، و جهت تحلیل داده ها از شاخص آماری پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد ویژگی شخصیت و سبک های مقابله ای توان پیش بینی تعامل مادر-کودک را ندارند. همچنین میان برخی از خرده مقیاس های متغیر ویژگی شخصیتی و تعامل مادر کودک رابطه معناداری وجود دارد (05/0p›). میان خرده مقیاس پذیرش با خرده مقیاس های انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری رابطه مثبت و مستقیم و میان خرده مقیاس های حمایت، سهل گیرانه و طرد با خرده مقیاس های روان نژندگرایی، انعطاف پذیری، دلپذیری و مسئولیت پذیری رابطه معکوس و منفی وجود دارد. میان خرده مقیاس های متغیر راهبردهای مقابله ای و تعامل مادر-کودک رابطه معناداری (05/0p›) وجود ندارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت برای پیش بینی کیفیت تعامل مادر-کودک با کم توانی هوشی ویژگی های شخصیتی و سبک های مقابله ای مادران، نقش چندانی نداشته و متغیرهای دیگری این ارتباط را تبیین می کنند.
مقایسه بازداری پاسخ و توجه پایدار کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) و اختلال کندگامی شناختی (SCT): سهم متمایز ADHD و SCT در مشکلات توجه بر اساس مدار اجرایی سرد و گرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالعات اخیر اختلالی به نام کندگامی شناختی (SCT) را شناسایی کرده اند که در مشکلات توجه با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) شباهت هایی دارد و به همین دلیل افراد مبتلا اغلب به اشتباه برچسب ADHD می خورند. هدف این پژوهش مقایسه بازداری پاسخ و توجه پایدار در کودکان مبتلا به ADHD و SCT به منظور تبیین سهم متمایز مشکلات توجه در این دو اختلال است. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 100 نفر (50 نفر مبتلا به A DHD و 50 نفر مبتلا به SCT ) از کودکان پسر مقطع ابتدایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 1398-1399 بودند که به شیوه غربالگری و با استفاده از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان ( SNAP-IV ) و مقیاس SCT به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس از آزمون عملکرد پیوسته برای سنجش بازداری پاسخ و توجه پایدار استفاده شد. درنهایت داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS 20 تحلیل شدند . یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین کودکان مبتلا به ADHD و SCT از نظر بازداری پاسخ و توجه پایدار تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0 P< ). از طرفی نتایج تحلیل واریانس تک متغیره و بررسی میانگین های دو گروه نشان از آن بود که کودکان مبتلا به ADHD در بازداری پاسخ و کودکان مبتلا به SCT در توجه پایدار نقص دارند. نتیجه گیری : با توجه به پیشینه پژوهشی و یافته های این پژوهش چنین به نظر می رسد که کودکان مبتلا به SCT در مدار اجرایی گرم و کودکان مبتلا به ADHD در مدار اجرایی سرد مشکل دارند.
اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلال یادگیری ویژه : یک مطالعه فراتحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلال یادگیری ویزه ، اختلالی است که توانایی فهمیدن، یا استفاده کردن از زبان نوشتاری، انجام دادن محاسبات ریاضی هماهنگ کردن حرکات یا توجه مستقیم را تحت تاثیر قرار می دهد. مداخلات و روش های آموزشی و درمانی مختلفی که برای درمان و بهبود اختلال یادگیری خاص به کار گرفته شده است؛ گاه اثربخشی مناسبی از خود نشان داده و در برخی موارد اثربخشی کافی نداشته و یا نتایج متناقض بوده است. بنابراین به منظور ترکیب نتایج تحقیقات قبلی و حل تناقضات و نیز دست یابی به نتیجه گیری کلی استفاده از فراتحلیل لازم به نظر می رسد. روش: جهت نیل به اهداف پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل، از نتایج کمی 128 پژوهش منتخب، که با توجه به ملاک های ورود و خروج و بهره گیری از کلیدواژه های تعیین شده از طریق دانشگاه های معتبر سراسر کشور و بانک های اطلاعاتی مختلف کشور به دست آمده بود، استفاده گردید و درمجموع 623 اندازه اثر اولیه به دست آمده و با نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مقدار اندازه اثر ترکیبی اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلالات یادگیری 1.13، و پس از تفکیک به متغیرهای پیامد چندگانه مقدار اندازه اثر ترکیبی برای اختلال خواندن 0/80، اختلال نوشتن 0/94، اختلال ریاضی 1.05 می باشد که تمامی این اندازه اثرها معنی دار می باشد(0/001≤P). نتیجه گیری: مقادیر اندازه های اثر ترکیبی را بر اساس ملاک کوهن نشان گر اثربخشی در حد بالای مداخلات آموزشی و درمانی می باشند. همچنین این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده از مداخلات مختلف جهت بهبود اختلال یادگیری ویژه را به دنبال دارد.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر توانمندی خانواده های دارای عضو مبتلا به بیماری مالتیپل اسکرولوزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر توانمندی خانواده های دارای عضو مبتلا به بیماری مالتیپل اسکرولوزیس (MS) بود. روش: در این پژوهش روش مداخله ای نیمه آزمایشی با استفاده از گروه آزمایش و گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 40 نفر از والدین دارای فرزند مبتلا به بیماری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و بیمارستان های تخصصی شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گروه آزمایش آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد اجرا گردید وگروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. برای ارزیابی توانمندی خانواده ها از پرسشنامه توانمندسازی خانواده (FES) استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که رویکرد درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) بر توانمندسازی خانواده های دارای عضو مبتلا به بیماری MS به طور معناداری اثربخش بوده است (sig <0/05). نتیجه گیری: بنابراین با به کارگیری درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش می توان توانمندی خانواده های دارای فرزندان مبتلا به بیماری های خاص را بهبود بخشید.
بررسی اثر نوروفیدبک بر همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان بیش فعال(ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) الگوی پایدار کاهش توجه، بیش فعالی و رفتارهای تکانشی است که کنش فرد را در خانه و جامعه مختل می سازد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثر درمان نوروفیدبک بر همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلابه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و طرح پژوهشی شبه آزمایشی و یک کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل کلیه نوجوانان بیش فعال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر واقع در شهر تهران بود. نمونه آماری به صورت در دسترس هدفمند 16 نفر به انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه نوروفیدبک وگروه گواه هشت نفره جایگزین شدند. درمان نوروفیدبک براساس پروتکل آلفا/ تتا طی هشت هفته و هر هفته دو جلسه (30 دقیقه) که در مجموع به مدت 16 جلسه اجرا شد. ابزار این تحقیق پرسشنامه تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی-کم توجهی بزرگسالان کانرز، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس خودسنجی همدلی شناختی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از شاخص های میانگین، فراوانی و انحراف معیار و در بخش تحلیل آمار استنباطی، برای آزمون سؤال ها و تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد که همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بین گروه نوروفیدبک و گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون اختلاف معنی داری وجود داشت که ثبات قابل توجهی برای این درمان در مرحله پیگیری مشاهده شد(05/0p<). باتوجه به نتایج، توصیه می شود اصول و مفاهیم درمان نوروفیدبک که در واقع تأیید میزان تأثیر آن در جامعه ایرانی است، برای مشاوران مدارس و خانواده در حد یک مأموریت آموزشی و تکلیف اجرایی در نظر گرفته شود و در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، تحلیل و تفسیر شده تا با یادگیری آن بتوانند در جهت کمک به دانش آموزان بیش فعال و خانواده های آنان مورداستفاده قرار دهند.
مقایسه اثربخشی روش دُر و روش ترکیبی(آموزش مستقیم وآگاهی واج شناختی)بر علائم نارساخوانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
133 - 156
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش دُروروش ترکیبی(آموزش مستقیم و آگاهی واج شناختی) بر علائم نارسا خوانی بود.روش شناسی:روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان نارسا خوان که به مراکز اختلالات یادگیری شهر ارومیه در سال تحصیلی 97-98 مراجعه و تعداد45نفر به صورت هدفمند در دو گروه آزمایشی ویک گروه کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. در یک گروه روش دُر و در گروه دیگر روش ترکیبی هریک به مدت 20 جلسه ی 60دقیقه ای اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها از آزمون خواندن ونارسا خوانی استفاده شد.تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری بود. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش دُر و ترکیبی(آموزش مستقیم و آگاهی واج شناختی) به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل بر علائم نارسا خوانی اثربخش بوده اند(p <.05). همچنین نتایج مقایسه های زوجی نشان داد گروه ترکیبی(آموزش مستقیم و آگاهی واج شناختی)در اکثر مولفه های خواندن نسبت به گروه دُر اثربخش-تراست.نتیجه گیری:با توجه به اثربخشی آموزش آگاهی واج شناختی و مستقیم بصورت ترکیبی بر علائم نارسا خوانی دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است.
اثربخشی الگوی آموزشی تعاملی مبتنی بر رسانه های نوین بر بهزیستی روانی کودکان مبتلا به دیابت نو ع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان مبتلا به بیماری دیابت، شرایط ناتوان کننده ای را تجربه می کنند، این شرایط به گونه ای است که سلامت روان کودک مبتلا به دیابت را تهدید می کند. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تعاملی مبتنی بر رسانههای نوین بر بهزیستی روانی کودکان دیابتی بود. این پژوهش از نظر روش شناسی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز درمانی گابریک و کلینیک های دیابت شهر تهران در سال 1399-1398 بود که از این جامعه نمونه ای به حجم 44 نفر (24 نفر در گروه آزمایش و 19 نفر در گروه کنترل) با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. الگو آموزشی پس از اجرای پیش آزمون برای کودکان گروه آزمایش به مدت 6 جلسه اجرا گردید. گروه کنترل آموزش روان شناختی خاصی دریافت نکرد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد الگوی آموزش تعاملی مبتنی بر رسانه های نوین بر بهزیستی روانی کودکان دیابتی تاثیر معنادار دارد (05/0p <). براساس نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت الگوی آموزش تعاملی مبتنی بر رسانه های نوین می توان به عنوان روش مداخله ای کودکان مبتلا به دیابت در کنار درمان دارویی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی بازی درمانی بر کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش هوش هیجانی کودکان دارای اختلال حسی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی بر کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش هوش هیجانی کودکان دارای اختلال حسی- حرکتی مقطع ابتدایی شهر اراک بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان دارای اختلالات حسی و حرکتی 8 تا 11 ساله شهر اراک که در سال تحصیلی 98-1397 خدمات آموزشی و توانبخشی دریافت می کردند، تشکیل می دهند (150= N ). برای نمونه گیری 26 نفر از دانش آموزان دارای اختلالات حسی و حرکتی که به روش نمونه گیری تصادفی ساده با توجه به ملاک های ورود و خروج به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگذاری شدند. گروه آزمایش تحت مداخله هشت جلسه ای بازی درمانی به شیوه جلسه های گروهی 70 دقیقه ای هفتگی قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب اجتماعی واتسون و فرند و پرسشنامه هوش هیجانی شیرینگ استفاده شد. برای انجام تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بازی درمانی می تواند موجب کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش هوش هیجانی کودکان دارای اختلال حسی- حرکتی شود (001/0 ≥ P ). نتیجه گیری: این نتایج، کاربردهای بالینی مستقیم و ضمنی مهمی در زمینه پیشگیری و بهبود هوش هیجانی و کاهش اضطراب اجتماعی کودکان کم توان جسمی - حرکتی دارد.
تاثیر روش مداخله ای تحریک دهلیزی در بهبود مهارت های حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف:کودکان احتیاج به تحریکات حسی مناسب دارند، تحریکات حسی مناسب باعث رشد و بهبود مهارت های حرکتی، و کفایت های تحصیلی کودکان می شود. از جمله این تحریکات تحریک دهلیزی است. بسیاری از کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر، دارای هماهنگی ضعیف حرکتی و تعادلی، مشکلات مربوط به مهارت های حرکتی می باشند که بعضی از این کودکان به عنوان مبتلایان به اختلال هماهنگی رشدی شناخته می شوند. در همین راستا، هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تحریک دهلیزی در بهبود مهارتهای حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی با اختلال هماهنگی رشدی بود.مواد و روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اصفهان در مقطع ابتدایی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 30 دانش آموز با استفاده از سیاهه اختلال هماهنگی رشدی (DCD-Q,07) غربال شده و به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جاگماری شدند. ایزار این پژوهش مقیاس رشد حرکتی لینکنن- اوزرتسکی و سیاهه اختلال هماهنگی ر[1]شدی (DCD-Q,07) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل و تحلیل کوواریانس چند متغیری(Mancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: روش مداخله ای تحریک دهلیزی بر بهبود مهارت های حرکتی، این کودکان موثر بود (001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای تحریک دهلیزی در بهبود مهارت های حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی با اختلال هماهنگی رشدی موثر بوده، بنابراین استفاده از این روش به عنوان روشی در بهبود، بخشی از مشکلات حرکتی این کودکان پیشنهاد می شود.
ارتباط صفات سرشتی مادران و نشانه های اختلال بیش فعالی- نقص توجه فرزندان: نقش میانجی سبک-های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط صفات سرشتی مادران و نشانه های اختلال بیش فعالی- نقص توجه فرزندان با نقش میانجی سبک های فرزندپروری بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 97- 96 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ایی از میان جامعه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرشت و منش کلونینجر، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک های فرزندپروری می تواند ارتباط میان صفات سرشتی مادران و نشانه های اختلال بیش فعالی- نقص توجه فرزندان را میانجی گری کند. نوجویی بر نشانگان ADHD اثر غیر مستقیم و سبک فرزندپروری مقتدرانه در این رابطه نقش میانجی داشت (32/0 =β، 01/0> P ). آسیب پرهیزی بر نشانگان ADHD اثر غیر مستقیم و سبک فرزندپروری مقتدرانه نقش میانجی داشت (34/0 =β، 01/0> P ). پشتکار بر نشانگان ADHD اثر غیر مستقیم و سبک فرزندپروری مقتدرانه در این رابطه نقش میانجی داشت (37/0 =β، 01/0> P ). نتیجه گیری: مادران با صفات سرشتی آسیب زا، در تعامل والد- کودک سبک فرزندپروری غیر مقتدرانه را از خود نشان می دهند که نشانگان ADHD در فرزندان را سبب می شود.
اثربخشی داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اُتیسم، اختلال عصبی تحولی است که با نقص در تعاملات اجتماعی و ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای شناخته می شود. افزایش نرخ شیوع این اختلال، لزوم پژوهش در مورد ویژگی ها و روش های درمانی را بیشتر کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: ای ن پژوه ش از ن وع شبه آزمایش ی ب ا ط رح پیش آزم ون - پس آزم ون و گ روه گواه ب ود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل تمام دانش آموزان پسر با اختلال طیف اُتیسم 7 تا 14 ساله شهر رشت در سال 1398 بود و 20 نفر از افراد داوطلب واجد شرایط که به تصادف به دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 10 نفر) اختصاص یافتند درحکم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه نیم رخ مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم (2007) استفاده شد. در این پژوهش، برنامه اجرایی، ترکیبی از داستان های اجتماعی و الگودهی ویدئویی بود که توسط پژوهشگر تألیف و به مدت 12 جلسه به صورت مجازی برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش نشان داد داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر بهبود مهارت های ارتباطی (مؤلفه مشارکت اجتماعی) تأثیرگذار است (05/0> p). نتیجه گیری: بنا به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی روشی مناسب برای آموزش مهارت های ارتباطی به صورت مجازی و توسط والد است.
اثربخشی بازی های ریتمیک و گروهی بر مهارت های حرکتی درشت و تعامل اجتماعی کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی بازی های ریتمیک و گروهی بر مهارت های حرکتی درشت و تعامل اجتماعی کودکان اتیسم بود.. آزمودنیها، 21 کودک با میانگین سنی (80/2 ± 04/9) مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم در شهرستان ارومیه بودند که بر اساس نتایج پیش آزمون به صورت تصادفی در سه گروه تمرین بازی های گروهی،بازی های ریتمیک و گروه کنترل قرار گرفتند. جمع آوری داده ها از طریق آزمون برونینکس اوزرتسکی و پرسشنامه گارس انجام گرفت. آزمودنیهای هرسه گروه پس از پیش آزمون شامل اجرای آزمون برونینکس اوزرتسکی و تکمیل پرسشنامه توسط مراقبین کودک(والدین،مربیان) به مدت 24 جلسه در برنامه بازی های گروهی و ریتمیک شرکت کردند.گروه کنترل بدون برنامه بازی خاصی به فعالیت های روزانه خود پرداختند. یک روز بعد از پایان جلسه 24، از آزمودنیهای هر سه گروه آزمون برونینکس اوزرتسکی به عمل آمد و پرسشنامه گارس نیز توسط مراقبین کودکان تکمیل شد. تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس عاملی (3 گروه × 2 زمان) ، تحلیل واریانس یک راهه وt وابسته در سطح معنی داری(p≤0/05 )نشان داد تمرین، اثر معناداری بر امتیاز مهارت های درشت سه گروه با برتری گروه بازی های ریتمیک و نیز بر امتیازات تعامل اجتماعی بین گروه های بازی های ریتمیک و گروهی با گروه کنترل داشت.این یافته ها تاییدی بر نقش بازی و بخصوص همراه شدن با موسیقی در افزایش انگیزه و علاقه در کودکان و در نهایت بهبود مهارت های حرکتی و اجتماعی کودکان طیف اتیسم بود.
تاثیر تمرین های شناختی و حرکتی کنسول های Wii بر کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تمرینات شناختی و حرکتی Wii بر کارکردهای اجرایی کودکان کم توجه/بیش فعال انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر 8 تا 11 سال مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعال شهر مشهد بود. از جامعه مذکور، نمونه ای به حجم 27 نفر از بین مراجعه کنندگان به مرکز رشد آوند که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند ،انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل، قرار گرفتند. تمرینات گروه تجربی، به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه یک ساعت اجرا شد. همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، توسط آزمون های بلوک های تپنده کورسی، آزمون برو/نرو و آزمون برج لندن مورد ارزیابی قرار گرفتند. از نرم افزار R جهت تحلیل داده ها و از آزمون تحلیل کواریانس یکراهه و تحلیل کواریانس چندمتغیری برای بررسی تفاوت بین میانگین دو گروه استفاده شد. یافته های این تحقیق حاکی از عملکرد بهتر گروه آزمایشی در متغیرهای حافظه کاری و متغیر بازداری پاسخ، در مرحله پس آزمون بود. در متغیر برنامه ریزی و حل مسئله، فقط در مولفه امتیاز کلی، بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت اما در مولفه های مرتبط با زمان و سرعت برنامه ریزی، هیچ تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0p>). نتایج این تحقیق، پیشتهاد می کند که بازی های شناختی-حرکتی Wii می تواند به عنوان روشی آسان، کم هزینه و جذاب به بهبود کارکردهای اجرایی کودکان کم توجه/بیش فعال کمک کند.
تعیین کارآمدترین تکلیف نامیدن خودکار سریع در تمیز دانش آموزان با و بدون نارساخوانی فارس زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
133 - 155
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدترین تکلیف نامیدن خودکار سریع در تمیز دانش آموزان با و بدون نارساخوانی فارس زبان بود. در قالب یک طرح علی مقایسه ای با استفاده از روش سرشماری تمام 77 دانش آموزان دچار نارساخوانی شهر گناباد که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند، انتخاب شدند و 77 دانش آموز عادی که از لحاظ سن، جنسیت و هوش بهر با گروه نارساخوان همگن بودند نیز به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون تشخیصی خواندن (شیرازی و نیلی پور، 1384)، آزمون هوش ریون (ریون، 1956) و تکالیف نامیدن سریع (دنکلا و رودل، 1974) گردآوری و با استفاده از روش t مستقل و تحلیل تشخیصی- تمیزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد دانش آموزان دچار نارساخوانی در همه تکالیف نامیدن خودکار سریع (رنگ، اعداد، حروف الفبا، اشیاء و شکل رنگی) به طور معناداری پایین تر از دانش آموزان بدون نارساخوانی بود (0001/0p <)؛ همچنین، تکلیف نامیدن خودکار سریع اشکال رنگی بهترین متمایزکننده دانش آموزان دچار نارساخوانی از دانش آموزان بدون نارساخوانی بود؛ بنابراین، می توان از تکالیف نامیدن خودکار سریع، به خصوص آزمون نامیدن اشکال رنگی، برای تمیز دانش آموزان با و بدون نارساخوانی استفاده کرد.