فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی، از شایع ترین اختلال های کودکان است که سازگاری کلی زندگی را مختل می کند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی گروهی و نقاشی درمانی بر اضطراب و حرمت خود دانش آموزان پسر با اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی در مقطع ابتدایی انجام شده است. روش: پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی بود که به شیوه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان با اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی نواحی 1 و 2 سنندج در سال تحصیلی 98-99 بود که در 3 گروه 15 نفری قرار گرفتند. آزمودنی های گروه یکم، یک دوره 10 جلسه ای به صورت 2 جلسه در هفته تحت مداخله بازی درمانی گروهی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه دوم نیز 10 جلسه تحت مداخله نقاشی درمانی قرار گرفتند، در حالی که آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش برای گردآ وری داده ها از پرسشنامه حرمت خود کوپراسمیت ) 1967 ( و پرسشنامه اضطراب اسپنس نسخه ی کودکان ) 1999 ( استفاده شد. برای تحلیل داده ها، تحلیل کوواریانس تک متغیری به کار رفت. یافته ها: نتایج نشان داد که که بازی درمانی گروهی نسبت به نقاشی درمانی، تأثیر بیشتری در کاهش اضطراب دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی دارد. همچنین یافته ها نشان داد، بازی درمانی گروهی بر افزایش حرمت خود مؤثر بود، اما نقاشی درمانی تأثیری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از بازی درمانی گروهی و نقاشی درمانی در جهت کاهش اضطراب و افزایش حرمت خود دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی با اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی به عنوان یک روش درمانی استفاده کرد. واژه های کلیدی: اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی، اضطراب ، بازی درمانی گروهی، حرمت خود، نقاشی درمانی
بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر مشکلات عصب روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان قلدر دارای اختلال بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۲)
۱۲۶-۱۱۳
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر مشکلات عصب روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان قلدر دارای اختلال بیش فعالی انجام شد. روش: پژوهش حاضر ی ک مطالعه نیم ه آزمایشی با گروه گواه و پیش آزمون و پس آزمون همراه با گمارش تصادفی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دانش آموزان قلدر دارای اختلال بیش فعالی شهرستان اردکان در سال تحصیلی 1398-1399 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 26 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه 13 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های استاندارد مشکلات عصب روان شناختی کانرز (2004) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاوم (۲۰۰۱) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله تئوری انتخاب را در 12 جلسه یک ساعته و هر هفته دو جلسه دریافت کردند، در صورتی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را طی مدت زمان انجام پژوهش دریافت نکردند. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و در سطح معنا داری 005/0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره های مشکلات عصب روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری پیدا کرده است (001/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، آموزش تئوری انتخاب می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان قلدر دارای اختلال بیش فعالی مورد توجه قرار گیرد.
نقش واسطه ای الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال یادگیری، تحت تاثیر بسیاری از متغیرهای ارتباطی و معطوف به پردازش های حسی در کودکان قرار دارد، بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای الگو های پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان بود. روش پژوهش همبستگی مبتنی بر مدل یابی از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری 7 تا 10 ساله در شهر تهران بودند، که با استفاده از روش کلاین (2010) تعداد 437 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران کودکان، پرسشنامه اختلال یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، پروفایل حسی دان (1999) و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری باومریند (۱۹۷۳) را تکمیل کردند و ارزیابی مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها نشان داد که الگوهای پردازش حسی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری با اختلال یادگیری در کودکان نقشی واسطه ای دارد و به طور کلی الگوهای پردازش حسی و شیوه های فرزندپروری توان پیش بینی (70/0=R2) از متغیر اختلال یادگیری را داشتند، این یافته ها حاکی از آن است که ایجاد اختلال یادگیری بسیار تحت تاثیر مستقیم شیوه های فرزندپروری والدین می باشد و الگو های پردازش حسی اثری غیرمستقیم بر اختلال یادگیری دارند که می تواند تلویحات کاربردی بسیاری را به درمان گران در جهت بهبود اختلال یادگیری کودکان ارایه دهد.
طراحی پرسشنامه (ارزیابی والد از کودک) جهت پیش بینی اختلال یادگیری در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی پرسشنامه اختلال یادگیری (ارزیابی والد از کودک) در دانش آموزان پیش دبستانی انجام شد . پرسشنامه اختلال یادگیری از دو بخش ادراک (دیداری و شنیداری) تشکیل شده و روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید روان شناسی تأیید گردید و سپس بر روی یک نمونه 294 نفری از دانش آموزان پیش دبستانی اجرا گردید. سؤالات با روش آماری مناسب تحلیل و میزان روایی و پایایی پرسشنامه تعیین گردید. بر اساس محاسبات انجام شده پایایی با استفاده از روش همسانی درونی در عامل ادراک شنیداری 83/0 و دیداری 86/0 می باشد روش دو نیمه کردن نیز نشان داد که آزمون محقق ساخته از پایایی مناسبی برخوردار است. برای بررسی روایی افتراقی از تی تست مستقل استفاده شد نتایج نشان داد بین نمرات دانش آموزان دارای اختلال و عادی تفاوت معنی دار وجود دارد. برای بررسی روایی هم زمان، از آزمون نارسایی یادگیری غلامی، دلاور و پاشا شریفی (1398) استفاده کردیم. نتایج نشان داد بین دو متغیر پرسشنامه اختلال یادگیری (ارزیابی والد از کودک پیش دبستانی) و آزمون نارسایی یادگیری ویژه کودکان رابطه معنی دار وجود دارد. روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی به شیوه وریماکس انجام شد که مهم ترین عامل در بخش شنیداری، درک مطلب و در بخش دیداری، عامل نوشتاری بود. با توجه به میزان پایایی و روایی به دست آمده، این آزمون می تواند به عنوان ابزاری برای سنجش و تشخیص زودهنگام اختلال یادگیری کودکان استفاده شود.
کاربرد فناوری ردیابی چشم برای غربالگری و توان بخشی کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ردیابی چشم، فناوری اندازه گیری حرکات چشم، هنگام نگاه کردن به نقطه موردنظر است. در فرآیند ردیابی چشم، مدت زمان نگاه به یک موقعیت خاص، توالی مشاهدات و نیز نقاط مورد توجه، پردازش می شوند و حرکات چشم با عناوینی مانند؛ تثبیت، پرش و ... مشخص می گردند. اطلاعات مربوط به چگونگی حرکات چشم در یک لحظه ی خاص، کاربردهای بالقوه ی بسیاری در زمینه ی آموزش و پرورش کودکان با نیازهای ویژه دارد. پژوهش حاضر با مرور مقالات مربوط به حوزه ی ردیابی چشم، به این کاربردها پرداخته است. نتایج، گویای آن است که از فناوری ردیابی چشم می توان برای غربالگری به هنگام نارساخوانی و اختلال طیف اُتیسم و نیز تشخیص دقیق اختلال نارسایی توجه همراه با بیش فعالی استفاده کرد. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که شناخت توانمندی های دیداری کودکان با نیازهای ویژه ی ذهنی، بهبود گفتارخوانی کودکان آسیب دیده ی شنوایی، تقویت توانایی های ارتباطی کودکان چند معلولیتی و بهبود بازداری شناختی کودکان با اختلال نارسایی توجه همراه با بیش فعالی به کمک این فناوری امکان پذیر است. یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده ی آن است که فناوری ردیابی چشم، نه تنها برای تشخیص به هنگام بعضی از اختلالات شناختی مناسب است بلکه از این فناوری می توان برای توان بخشی دانش آموزان آسیب دیده نیز استفاده کرد.
دست روی دست، دست زیر دست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنگام آموزش دانش آموزان نابینا چاره ای جز تماس با دست های آنان برای راهنمایی شان یا نشان دادن فعالیتی به آنها نداریم. رفتار غالب معلمان این است که با گذاشتن دست های خود روی دست های دانش آموزان آنان را به سوی فعالیتی هدایت کنند. این رفتار را روش «دست روی دست » می نامند که محدودکننده است. این مقاله که با استفاده از تجربیات زیسته ی نگارنده در فرصت مطالعاتی و دو مقاله ی 1 دیگر در این حوزه نگاشته شده است، به بازشناسی روش دست روی دست و معرفی روش دست زیر دست به عنوان جایگزین مناسب تر آن پرداخته است.
پیش بینی اختلال سلوک بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده، خودکارآمدی اجتماعی و هوش هیجانی با میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر که موضوع آن نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک است، به این امر پرداخته می شود که آیا تاب آوری می تواند بر ارتباط اختلال سلوک با حمایت اجتماعی ادراک شده، خودکارآمدی اجتماعی و هوش هیجانی پلی بزند یا خیر. روش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی است. این پژوهش در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شده و تعداد افراد نمونه آن 72 پسر بودند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران، پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی کنلی، پرسشنامه هوش هیجانی شاته و پرسشنامه درجه بندی تشخیص اختلال سلوک (فرم معلمان) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند حمایت اجتماعی ادراک شده، خودکارآمدی اجتماعی، هوش هیجانی و تاب آوری هرکدام ارتباط منفی معناداری با اختلال سلوک دارند. با این حال نقش میانجی تاب آوری در ارتباط اختلال سلوک با حمایت اجتماعی ادراک شده، خودکارآمدی اجتماعی و هوش هیجانی مورد تأیید قرار نگرفته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده به نظر می رسد لازم است آموزش تاب آوری در قالب مفاهیم نظری و عملی برای این گروه از اختلال رفتاری میسر گردد. هم چنین افزایش احساس ادراک حمایت اجتماعی، خودکارآمدی و هوش هیجانی به منظور کاهش نشانه های این اختلال در آنها ضروری خواهد بود.
نقش ذهن آگاهی در رابطه بین مهارت های ارتباطی با توانایی های شناختی، حل مسئله و آسایش روان شناختی در مادران دانش آموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ذهن آگاهی در روابط بین مهارت های ارتباطی با توانایی های شناختی، حل مسئله و آسایش روان شناختی مادران دانش آموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم بود. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی- همبستگی با طرح معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش را 571 نفر مادری بودند که فرزند دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اُتیسم آن ها در مدارس مختص اختلال طیف اُتیسم (11 مدرسه) و مدارس پذیرای اختلال طیف اُتیسم (5 مدرسه) در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند و نگهداری آن ها را برعهده داشتند. از بین مدارس فوق تعداد 7 مدرسه (5 مدرسه مختص اختلال طیف اُتیسم و 2 مدرسه پذیرای اختلال طیف اُتیسم) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و مادران تمام دانش آموزان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم این مدارس که تعدادشان 230 نفر بود به عنوان گروه نمونه در نظر گرفته شدند و به پرسش نامه های توانایی های شناختی نجاتی (1392) سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) آسایش روان شناختی ریف (1989) مهارت های ارتباطی کوئین دام (2004) و ذهن آگاهی براون و رایان (2003) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. علاوه به راین، مهارت های ارتباطی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و به واسطه ذهن آگاهی با توانایی های شناختی، حل مسئله و آسایش روان شناختی مادران دارای دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اُتیسم رابطه مثبت و معنی دار دارد (05/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، لازم است بهبود مهارت های ارتباطی و مهارت ذهن آگاهی مادران دانش آموزان اختلال طیف اُتیسم، موردتوجه ویژه قرار گیرند. در جهت رسیدن به این مهم، پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی و دوره های توانمندسازی با هدف بهبود توانایی های شناختی، مهارت حل مسئله و آسایش روان شناختی این مادران با استفاده از پروتکل ها و روش های مجزا و تلفیقی، بسته های آموزشی خودیاری و یا جلسات آموزشی مناسب اجرا در مدارس، مؤسسات و مراکز مربوطه در اختیار جامعه هدف پژوهش حاضر قرار گیرد.
اثربخشی برنامه آموزش مادران بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط (DIR) بر کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی کودکان پسر پیش دبستانی با نشانه های ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه آموزش مادران بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط، بر کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی کودکان پیش دبستانی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک پسر 4 تا 6 ساله با نشانه های نارسایی توجه/ بیش فعالی در شهر سرخس بود. به این منظور 30 مادر که کودک پسر 4 تا 6 ساله با نشانه های نارسایی توجه/ بیش فعالی داشتند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور ارزیابی نشانه ها از مقیاس درجه بندی کانرز دو فرم (والد و معلم) و مصاحبه بالینی استفاده شد. و برای ارزیابی هوش از نسخه سوم آزمون هوش وکسلر کودکان استفاده شد. سپس مادران به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش آموزش های مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه را دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزش مادران با تکیه بر الگوی تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط، باعث کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی در کودکان پسر پیش دبستانی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود از این الگوی تحولی به عنوان مدلی جامع و همه جانبه در درمان مشکلات گوناگون هیجانی و رفتاری استفاده شود.
اثربخشی یادگیری مبتنی بر آموزش مغز بر مهارت حل مسئله و حافظه فعال دیداری _ فضایی پسران پیش دبستانی با نارسایی ویژه در یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یادگیری مبتنی بر آموزش مغز بر مهارت حل مسئله و حافظه فعال دیداری _ فضایی پسران پیش دبستانی با نارسایی ویژه در یادگیری شهر اصفهان انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام نوآموزان پسر پیش دبستانی در سال تحصیلی 97-98 بود که 30 کودک به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای دومرحله ای انتخاب و سپس به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15نفر) . گروه آزمایش تحت 32 جلسه 45 دقیقه ای آموزش مبتنی بر مغز جنسن (2000)، کاین و همکاران (2005) و اسپرنگر (2010) قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. برای ارزیابی از آزمون برج لندن، آزمون حافظه فعال دیداری - فضایی کروسی، مقیاس هوش وکسلر کودکان و فهرست وارسی تشخیص کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری استفاده شد. داده ها با روش واریانس مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که یادگیری مبتنی بر آموزش مغز بر مهارت حل مسئله و حافظه فعال دیداری - فضایی به ترتیب 27 درصد و 31 درصد واریانس تغییرات را تبیین می کند )05/0(P<. نتیجه گیری: یادگیری براساس فعالیت مغز به دلیل تأکید بر فعالیت مشترک نیمکره های مغزی، رویکردی مثبت و مؤثر در بهبود عملکرد نوآموزان مبتلا به نارسایی ویژه در یادگیری بوده است. بنابراین می تواند به عنوان روشی غالب در آموزش پیش دبستانی استفاده شود.
تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر راهبردهای مقابله ای و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر راهبردهای مقابله ای و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد انجام شد. روش: طرح این پروهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر سرآمد پایه نهم شهر مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بودند. تعداد آنها 611 نفر برآورد شد. پس از ارزیابی اولیه، تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که در آزمون آزمون سرسختی روان شناختی، نمره پایین تر از بقیه کسب کردند، به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب و در دو گروه یکسان 15نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند . گ روه آزم ایش، در 8 جلس ه 90 دقیق ه ای هر هفته دو جلسه، درمان گروه ی راه حل محور را دریافت کردند؛ گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریاف ت نکردن د. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و سرسختی روان شناختی کوباسا و همکاران، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمره های پس آزمون افراد گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای راهبردهای مقابله ای هیجان مدار، مسئله مدار و سرسختی روان شناختی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0> P ). نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش راهبرد مقابله ای هیجان مدار و افزایش راهبرد مقابله ای مسئله مدار و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد تأثیر دارد.
اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان دارای اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل حدود3500 مادر دارای کودکان با اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به انجمن اتیسم ایران در شهر تهران بود که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی (2001) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(1991) برای گردآوری داده ها و از تحلیل واریانس آمیخته چند متغیری با رعایت پیش فرضها برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه ارتقائی مادران ( رمضانلو، 1399) در 7 جلسه دوساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که نمرات راهبردهای منفی تنظیم هیجان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش اما در راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در مولفه های(سلامت روانی و روابط اجتماعی) به طور معنادار افزایش یافته است(P<0.01) در مرحله پیگیری نیز ماندگاری اثر دیده شد. با توجه به موثر بودن برنامه ارتقائی مادران (مدیریت استرس- هیجان) در بهبود کیفیت زندگی و استفاده از راهبردهای موثر تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم، از این بسته می توان به عنوان یک مداخله روانشناختی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال طبف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 85 کودک 12-6 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به دو مرکز توان بخشی اتیسم شهر تهران (مراکز شمیم و فریحا) در شش ماهه اول سال 1398بودند. از بین آنها 30 نفر (21 پسر و 9 دختر) به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (1و 2) و گواه، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، درمان ویبرواکوستیک را به مدت 12 جلسه (20 دقیقه ای) و گروه آزمایش دوم، لگودرمانی را به مدت 12 جلسه (45 دقیقه ای)، دریافت کردند؛ گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (1385)، استفاده شد. به-منظور تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته های حاصل از پزوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات مؤلفه های پرخاشگری (پرخاشگری رابطه ای، کلامی و بدنی) افراد گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری، تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین، یافته ها نشان داد که درمان ویبرواکوستیک نسبت به لگودرمانی بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اتیسم کارآمدتر بود. نتایج این پژوهش نشان داد که توجه روان شناسان و مشاوران به مداخلات مناسب مانند درمان ویبرواکوستیک و لگو درمانی می تواند باعث کاهش رفتار پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شود.
پیش بینی سازگاری اجتماعی براساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه به دلیل عدم برقراری روابط اجتماعی مطلوب و مشکلات متعدد تحصیلی، مشکلات سازگاری دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه انجام شد. در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، تعداد 116 دانش آموز به عنوان نمونه هدفمند از بین کلیه دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 14 سال دچار اختلال یادگیری ویژه شهر تبریز در سال 98-99 انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آماری پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش هم زمان انجام شد. نتایج نشان داد سازگاری اجتماعی دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه با باورهای فراشناختی و ناگویی هیجانی رابطه منفی و معنادار و با همدلی رابطه مثبت و معناداری داشت (01/0>p). باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی 58 درصد از واریانس نمرات سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه را پیش بینی کردند (01/0>P). با توجه به پیامدهای نامطلوب ناتوانی یادگیری و تأثیرات گسترده آن بر روند زندگی فردی و اجتماعی کودک، پیشنهاد می شود برنامه هایی در جهت ارتقای هیجاناتت و باورهای فراشناختی مناسب و گسترش همدلی در بین دانش آموزان دچار ناتوان یادگیری اجرا شود.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتقادهنده هوش هیجانی بر رشد اجتماعی کودکان مبتلابه فلج مغزی: یک پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتقا دهنده هوش هیجانی بر بهبود رشد اجتماعی کودکان مبتلابه فلج مغزی شهر اصفهان بود. روش: شرکت کنندگان این پژوهش چهار کودک مبتلابه فلج مغزی مشغول به تحصیل در مرکز گوهر دانش آموزش و پرورش شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این کودکان براساس پرونده موجود در مدرسه دارای اختلال فلج مغزی و هوش نرمال بودند. برای سنجش میزان رشد اجتماعی از مقیاس رشد اجتماعی واینلند استفاده شد. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح A-B-A استفاده شده است. در این روش پژوهشی پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 10 جلسه مداخله انفرادی، آموزش هوش هیجانی به آزمودنی ها ارائه گردید و هر چهار آزمودنی دو هفته پس از پایان مداخله به مدت دو هفته متوالی تحت موقعیت خط پایه دوم قرار گرفتند. یافته ها: یافته های این پژوهش طی تحلیل دیداری نمودار داده ها نشان داد که براساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری مداخله مورد نظر در مورد هر چهار آزمودنی اثربخش بوده است (با PND 100 درصد برای هر چهار آزمودنی). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بیانگر آن است که آموزش هوش هیجانی می تواند روابط اجتماعی کودکان مبتلابه فلج مغزی را بهبود بخشد و استفاده از این آموزش برای افراد دارای کم توانی از جمله فلج مغزی می تواند مفید باشد.
تدوین الگوی شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای مدیران مدارس استثنایی بر اساس هوش مدیریتی و موفق با نقش واسطه ای هوش شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل الگوی شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای مدیران مدارس استثنایی متوسطه اول مناطق 23 گانه دولتی شهر تهران در نیمه اول سال تحصیلی 98-99 بر اساس هوش مدیریتی و هوش موفق با نقش واسطه ای هوش شخصیتی انجام شد. روش شناسی: پژوهش از لحاظ روش در زمره پژوهش های آمیخته (کمی –کیفی) از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی از پژوهش، خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان آموزش و پرورش بود. 15 نفر برای انجام بخش کیفی پژوهش انتخاب شدند و در فرآیند مصاحبه با استفاده از روش دلفی شرکت کردند، روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند بود. جامعه آماری بخش کمی شامل کلیه مدیران مدارس استثنایی بودند نمونه به دست آمده از این جامعه براساس جدول کرجسی و مورگان 384 نفر بود که در این پژوهش 100 نفر در نظر گرفته شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس تحلیل محتوا و کدگذاری نظری بود. مراحل کدگذاری مورداستفاده در این تحقیق شامل کدگذاری باز، محتوایی و محوری بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش موفق، هوش تجاری، هوش شخصیتی و هوش مدیریتی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هوش موفق، ویژگی های شخصیتی، منافع دیگران، اصول بنیادین، اگاهی و دانش، تفکر انتقادی، ویژگی های تجاری، اصول بنیادین زندگی، زیرساخت شایستگی و ساختار فیزیکی مدارس به ترتیب بالاترین بار عاملی و وزن عاملی را بر روی عامل مرتبه دوم مدل نه عاملی الگوی شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای مدیران مدارس دارند
بررسی اثربخشی برنامه ی بخشایشگری بر مهارت کنترل خشم نوجوانان بزهکار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه ی بخشایشگری در کاهش مشکلات خشم و ارتقای مدیریت خشم نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت تهران انجام شد. این پژوهش یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 30 نوجوان با مشکلات رفتاری مقیم کانون اصلاح و تربیت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 16 جلسه ی 120 دقیقه ای در جلسات آموزش بخشایشگری شرکت کردند، درحالی که به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه ی خشم صفت – حالت اسپیلبرگر STAXI-2 بود و اطلاعات به دست آمده با روش کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نسخه ی 23 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش برنامه ی بخشایشگری اثر معنی داری بر مهارت کنترل خشم نوجوانان با مشکلات رفتاری دارد (p<0/05). لذا آموزش این برنامه با نتایج مثبت و مؤثری بر کنترل و مدیریت خشم گروه آزمایش همراه بوده و توجه به برنامه های بخشایشگری در کاهش مشکلات رفتاری نوجوانان ضروری است و اهمیت ویژه ای دارد.
تعیین نقش رابطه تنظیم هیجان با امیدواری و ارتباط همدلانه مادران دارای کودک اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش رابطه تنظیم هیجان با امیدواری و ارتباط همدلانه مادران دارای کودک اُتیسم است. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه پژوهشی شامل کلیه مادران دارای کودک اُتیسم در منطقه 5 تهران بود که به مراکز مشاوره مراجعه کردند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به تعداد متغیرها و مؤلفه ها تعداد 230 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش برای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه تنظیم هیجان گروس (2003)، پرسش نامه امیدواری اشنایدر (1991) و پرسش نامه ارتباط همدلانه دیوس (1983) بود. یافته ها: تجزیه وتحلیل دادها نشان داد که بین تنظیم هیجان با امیدواری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (p<0/05). همچنین نتایج نشان داد بین تنظیم هیجان با ارتباط همدلانه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (p<0/05) و درنهایت بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون مؤلفه های امیدواری و ارتباط همدلانه بر اساس مؤلفه های تنظیم پیش بینی شدند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، در مؤلفه های تنظیم هیجان و امیدواری و ارتباط همدلانه، مادران دارای کودک اتیستیک با مؤلفه ها ارتباط مثبت دارند.
نقش میانجی تاب آوری تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آن جایی که دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در سازگاری تحصیلی مشکل دارند، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری انجام شد . روش: در این پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری ، تعداد 160 نفر دانش آموز با ناتوانی یادگیری به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری تحصیلی (سینها و سینگ، 1993)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (مک ایلروی و بانتینگ، 2002) و مقیاس تاب آوری تحصیلی (ساموئلز و وو، 2009) استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری ( SEM ) به وسیله نرم افزار SPSS23 و Lisrel 8.8 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج به دست آمده مدل علّی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی، تاب آوری تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری براساس شاخص های مختلف برازش تأیید شد. خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری اثر مستقیم دارند؛ همچنین خودکارآمدی تحصیلی از راه تاب آوری تحصیلی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0 > P ). نتیجه گیری: بنابراین، خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی نقش مهمی در سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ایفا می کنند و هدف قرار دادن این دو مؤلفه به وسیله درمان های روان شناختی می تواند در افزایش سازگاری تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مؤثر باشد.
فراتحلیل تأثیر مداخله های فناوری محور بر کاهش اختلال خواندن دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مرور سیستماتیک و فراتحلیل مداخله های فناوری محوری است که با هدف بهبود اختلال خواندن در میان دانش آموزان انجام شده است. روش: این مطالعه از نظر هدف یک مطالعه بنیادی و از لحاظ اجرا یک پژوهش مروری از نوع فراتحلیل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را مقالات داوری شده مجله های معتبر علمی در سه پایگاه داده اریک، ساینس دایرکت و مگیران که در اردیبهشت ماه 1398 جستجو شدند، تشکیل داد. تعداد نمونه ها پس از اعمال ملاک های ورود و خروج به شش مقاله فارسی و هفت مقاله انگلیسی رسید. مطالعه در مراحل تهیه نقشه از مطالعه ها، ارزیابی انتقادی و فراتحلیل انجام شد. یافته ها: در نهایت 8 مطالعه با بالاترین امتیاز ارزیابی انتقادی به دست آمد. همچنین، سن بهینه مشارکت کنندگان، هفت سال به بالا، تعداد بهینه نمونه ها 15 نفر به بالا، نوع بهینه نرم افزار مداخله به شکل تکلیف محور و تمرینی، مجموع زمان بهینه مداخله 28 تا 56 ساعت و طول زمان اجرای بهینه حدود دو تا چهار ماه به دست آمد. نتیجه گیری: در زمینه انتخاب و تقسیم نمونه ها در گروه های مقایسه، تمرکز و ماهیت مداخله ها، مداخله گران و رعایت اخلاق پژوهشی نیز پیشنهادهایی ارائه شد.