فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
روند آسیب ها، مسائل و تهدیدهای اجتماعی در کشور به خصوص اعتیاد رو به رشد بوده، به گونه ای که موجب یکی از دغدغه ها و نگرانی مسئولان کشور شده است. بدون شک نقش فرد و نیز نقش ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در بروز و شیوع مسائل و نابسامانی های اجتماعی مهم بوده و نیازمند کنکاش و بررسی دارد. این مقاله سعی دارد با ارائه برداشتی نظام مند از نظام جامعوی ایران، نقش هریک از خرده نظام های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در توسعه آسیب ها را تشریح کرده و به اختصار نحوه مداخله برای مهار و کنترل آسیب ها را تبیین کند. بر این اساس چنان چه درکی نظام مند از زندگی اجتماعی داشته باشیم درخواهیم یافت که هر پدیده اجتماعی چگونه در برداشتی عمیق، وابسته و همبسته با سایر پدیده ها است. در این راستا تقویت دغدغه ملی و همگرایی در دستگاه های حاکمیتی و آحاد جامعه نسبت به مسائل اجتماعی می تواند در اصلاح بخشی از امور مؤثر واقع شود.
بررسی عوارض و تبعات اعتیاد همسر از طریق مقایسه زنان عادی و زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوارض و تبعات زندگی با همسران معتاد در زنان بود. در این پژوهش مقطعی (علی – مقایسه ای) 200 زن دارای همسر معتاد و 200 زن دارای همسر سالم مطالعه شدند. زنان همسر دارای معتاد در میان سه گروه از زنان دارای همسرِ (زنانی که همسر معتاد آن ها به مراکز درمانی مراجعه می کردند و زنانی که همسر معتاد آن ها در زندان بود، به روش تصادفی و زنان دارای همسر معتاد خیابانی به روش گلوله برفی با پرسش از دو گروه مذکور ) انتخاب شدند. زنان دارای همسر سالم نیز به صورت تصادفی از ساکنان همان مناطقی برگزیده شدند که گروه زنان دارای همسر معتاد انتخاب شده بودند و با درنظر گرفتن همتا بودن آن ها از نظر منطقه محل سکونت، سطح تحصیلات و سن، پرسشنامه در میان آن ها اجرا شد تا حجم نمونه تکمیل شود. نمونه گیری از چک لیست حاوی ویژگی های دموگرافیک و صفات بارز در زنان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی (HADS) و پرسشنامه عزّت نفس روزنبرگ در کلیه شرکت کنندگان ثبت شد. نتایج نشان داد که زنان دارای همسر معتاد و گروه شاهد از لحاظ متراژ منزل مسکونی ، بعد خانوار ، متراژ منزل مسکونی پدری فرد ، سطح درآمد خانواده و وضعیت مالکیت منزل مسکونی تفاوت معنادار دارند. زنان دارای همسر معتاد نمرات بالاتری در مقیاس های مربوط به اضطراب، افسردگی و اختلال کلی روانی و نمرات پایین تری در مقیاس مربوط به عزّت نفس نسبت به زنان دارای همسر سالم کسب کردند. همچنین آن ها مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری ازجمله مصرف مواد، ارتباط جنسی با فردی غیر از همسر، درگیری عاطفی با مردی غیر از همسر، تجربه خشونت فیزیکی از سوی همسر، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نسبت به گروه شاهد را گزارش کردند. زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دارای همسر سالم با مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری مواجه هستند، پیشنهاد می شود سیاستگذاران در خصوص تدوین برنامه هایی با رویکرد پیشگیری ویژه زنان دارای همسر معتاد اهتمام ورزند.
در آستین مرقع ...
اثربخشی پیشگیری ازعود بر پایه ذهن آگاهی در درمان وابستگی به مواد افیونی وسلامت روانی
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی روان درمانی پیشگیری از عود، بر پایه ذهن آگاهی در درمان وابستگی به مواد افیونی و سلامت روانی هدف اصلی این پژوهش بود.
روش: در یک طرح آزمایشی، 90 بیمار مرد با تشخیص وابستگی به مواد افیونی بر پایه معیارهای DSM-IV پس از دوره سم زدایی انتخاب و بر حسب تصادف در دو گروه آزمایشی) رفتار درمانی شناختیِ و پیشگیری از عود بر پایه ذهن آگاهی( و یک گروه گواه جای داده شدند. گروه های آزمایشی در طی 12 جلسه دو ساعته، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها به کمک مصاحبه ساختار یافته و پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی ((GHQ-28، پیش از آغاز درمان، جلسه دوازدهم و پایان مرحله پی گیری 4 ماهه، پس از درمان گروهی ارزیابی شدند. گروه گواه بدون هیچ درمان گروهی، تنها داروی نالترکسون دریافت کردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری و آزمون خی دو تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش پیشگیری از عود گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی و رفتاردرمانی شناختی، در کاهش میزان عود (01/0p< )، افزایش اطاعت درمانی و مدت باقی ماندن در درمان (0001/0p< )، کاهش علایم جسمانی، اضطراب، بهبود کارکرد اجتماعی، از نالترکسون مؤثرتر است. روش پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر کاهش میزان عود، افزایش میزان اطاعت درمانی، کارکرد اجتماعی از رفتار درمانی شناختی و نالترسکون به تنهایی موثرتر بود (01/0p< ).
مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد تحت درمان در بیمارستان های شهر شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن، یکی از مهم ترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود. طرحواره های ناسازگار اولیه با اعتیاد مرتبط می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitmen therapy یا ACT) و طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد معتاد انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش تجربی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود. از میان کل جامعه آماری (1500 نفر)، 60 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه [یک گروه شاهد (20 نفر)، دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر)] قرار گرفتند. جهت سنجش طرحواره های ناسازگار اولیه، از فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره (Young Schema Questionnaire Short form یا YSQ-SF) استفاده گردید. گروه های آزمایشی در 12 جلسه گروه درمانی به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس، آزمون های همگنی و یکسانی واریانس و آزمون تعقیبی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: درمان های گروهی ACT و طرحواره درمانی بر مؤلفه های طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیرگذار بود.
نتيجه گيري: روش های درمانی گروهی ACT و طرحواره درمانی، تا حد زیادی توانست طرحواره های ناسازگار اولیه را کاهش دهد و می تواند در درمان مبتلایان به این اختلال به کار گرفته شود.
مروری بر متغیرهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
اعتیاد زنان علاوه بر همه آنچه از اعتیاد گفته می شود، پدیده ای با لایه های پنهان تر و ابعاد فزون تر از خود اعتیاد است. آمارها نشان می دهد که نرخ زنان درگیر با معضل اعتیاد رو به افزایش است که در سال های اخیر این موضوع و همچنین مشکلات ناشی از آن، نهادها و سازمان های زیادی را درگیر خود کرده و در سراسر کشور عزیزمان ایران، مردم و مسئولان را با چالش هایی روبه رو کرده است. مقاله پیش رو با هدف مروری بر علل و عوامل و پیامدهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر، به بررسی و تبیین بسترها، زمینه ها و نقش متغیرهای اصلی و دخیل تأثیرگذار بر گرایش به اعتیاد زنان پرداخته است. روش ﺗﺤﻘیﻖ ﭘﮋوﻫﺶ به صورت مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بر مبنای نظریات موجود در حوزه اعتیاد بانوان است. یافته ها نشان می دهد گرایش به اعتیاد زنان رابطه مستقیمی با عواملی همچون جنسیت، سن، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و نوع شغل داشته و عوامل دیگری نیز همچون علل فردی، خانوادگی و اجتماعی نیز می توانند تأثیر بسزایی در میزان گرایش به اعتیاد زنان داشته باشند. همچنین کاهش فرصت ازدواج دختران معتاد، طردشدن از خانواده، عدم ایفای نقش مادری، فروپاشی خانواده، نبود نظارت بر رفتار فرزندان، ارائه الگوی نامناسب رفتاری، کاهش روابط فامیلی و احتمال ابتلای اعضای خانواده به بیماری هایی از قبیل ایدز و... می توانند از پیامدهای اعتیاد زنان به شمار آیند.
اثربخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در معتادان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در میان مردان معتاد است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش معتادان مرد شهر کرمانشاه بود که با روش نمونه گیری در دسترس از چهار مرکز ترک اعتیاد انتخاب شدند. تعداد 40 نفر انتخاب و به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (هرکدام 20 نفر) جایگزین شدند. آموزش گروهی مهارت خود آگاهی برای گروه آزمایشی اجرا شد. یک هفته بعد از اتمام جلسات از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار میانگین رفتارهای پر خطر گروه آزمایش و گواه بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد برای کاهش رفتار پر خطر جنسی در بین معتادان می توان از آموزش مهارت های خودآگاهی استفاده کرد.
رابطه پایگاه هویت و اعتیاد در زنان استان تهران
حوزه های تخصصی:
طرح مساله: این پژوهش با هدف شناخت رابطه پایگاه هویت و اعتیاد در زنان استان تهران انجام شده است.
روش: روش پژوهش، پس رویدادی است. نمونه گیری به روش در دسترس و شامل40 زن معتاد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی استان تهران و 40 زن غیرمعتاد بود که از نظر برخی متغیرهای دموگرافیک با آنها همتا سازی شدند. از «آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من»( EOM-EIS2) (مارسیا، 1966)، برای سنجش پایگاه هویت استفاده شد. داده ها به کمک آزمون t تحلیل شد.
یافته ها: آزمون t نشان داد که نمرات پایگاه های هویت سردرگم و معوق در گروه معتاد، به طور معنا داری بالاتر از گروه غیر معتاد و نمرات پایگاه هویت موفق در گروه غیر معتاد، بالاتر از گروه معتاد بود.
نتایج: هرچه فرد بحران هویت را تجربه کرده باشد و از وضعیت هویتی دارای تعهد و رشد یافته تری برخوردار باشد، کمتر احتمال دارد که به معضل اعتیاد گرفتار شود.
تأثیر درمان نگهدارنده متادون بر سلامت روانی معتادان به تریاک و هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین جنس، سن و وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی با باورهای مذهبی کودکان انجام شد. بدین منظور مصاحبهها و نقاشیهای 122 کودک 6 تا 11 ساله که با استفاده از روش نمونهبرداری طبقهای انتخاب شدند، دربارة باورها و مفاهیم مذهبی بررسی شدند. نتایج نشان دادند که کودکان در ترسیم خداوند از نور بیش از سایر نمادها استفاده کردند. در تداعی آزاد نیز صفت نیکخواهی پروردگار بیش از سایر صفتها مطرح شد. دختران خداوند را بیشتر به صورت نمادها و پسران بیشتر انسانگونه ترسیم کردند. در توصیف کارهای خداوند کودکان 6 تا 7 ساله بیشتر جنبههای مثبت و خنثی، کودکان 10 تا 11 ساله بیشتر جبنههای منفی و کودکان 9 تا 10 سال بیشتر بر جنبه قدرت مطلق خداوند اشاره کردند. کودکان با وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی پایین بیشتر به هنگام نیاز و در زمانهای خاص دعا میکردند در حالی که کودکان با وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی بالا دعاکردن در مکانهای خاص و به صورت دائم را ترجیح میدادند. با توجه به نتایج پژوهش، استلزامهای آموزش مذهبی و مفاهیم مرتبط با آن مورد بحث قرار گرفتند.
"
" مقایسه ی اثربخشی تکنیکهای هوشیاری فراگیر انفصالی و توجه برگردانی در کاهش وسوسه مصرف مواد و احتمال لغزش در بیماران مرد وابسته به مواد مخدر: مطالعه ی موردی چند خط پایه ای"(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: هدف پژوهش مقایسه ی اثربخشی تکنیک های هوشیاری فراگیر انفصالی و تکنیکهای توجه برگردانی در کاهش وسوسه ی مصرف مواد مخدر و احتمال لغزش و مصرف مجدد مواد در بیماران مرد وابسته به مواد مخدر بود.روش کار: در طی یک طرح آزمایشی تک موردی چند خط پایه ای 6 آزمودنی مرد با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف از بین مراجعین شش ماهه ی دوم سال 1386 مرکز درمانی پارسیان مشهد انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم و با رعایت اخلاق پژوهش درمان (تکنیک های هوشیاری فراگیر انفصالی یا توجه برگردانی) برای آنها شروع شد. آزمودنی ها، مقیاس پیش بینی از بازگشت را در مراحل پیش از درمان، در طول درمان (جلسه ی چهارم)، بعد از درمان (جلسه ی هشتم) و پیگیری (5/1 ماه بعد از درمان) کامل کردند. به منظور تحلیل داده ها از نمودار، محاسبه میزان درصد بهبودی و مقایسه یافته های بالینی برای مقایسه نتایج دو شیوه ی درمانی استفاده شد.یافته ها: هر دو گروه تکنیک ها در کاهش وسوسه ی مصرف مواد و احتمال لغزش و مصرف مجدد مواد موثر بوده اند. هم چنین یافته ها نشان داد که تکنیک های هوشیاری فراگیر انفصالی در مقایسه با تکنیک های توجه برگردانی دارای اثربخشی بیشتر بوده اند (62% در مقابل39%).نتیجه گیری: تکنیک های هوشیاری فراگیر انفصالی اثربخشی احتمالی بیشتری نسبت به تکنیک های توجه برگردانی، در کاهش وسوسه ی مصرف مواد مخدر و احتمال لغزش و مصرف مجدد مواد، دارا می باشند.
"
همبودی تروماهای متعدد، دلیریم، مانیا و مصرف مواد: معرفی یک بیمار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
صدمات مغزی به دنبال ضربات جمجمه، امروزه یکی از موارد شایع اورژانس ها می باشد و اغلب عواقب روان پزشکی متعددی را به بار می آورد. از آن جایی که برخی مشکلات دیگر روان پزشکی مانند اختلالات خلقی و مصرف مواد از عوامل زمینه ساز این ضربات می باشد، پیچیدگی علایم و تظاهرات ناشی از این مجموعه در بسیاری از موارد باعث بروز مشکلات تشخیصی و درمانی متعددی می گردد. بدیهی است که وقتی دلیریم (Delirium) و برخی عوارض دیگر ناشی از درمان های جراحی هم به این مجموعه اضافه گردد، مشکلات اداره بیمار بسیار بیشتر می شود. در مقاله حاضر پس از معرفی بیمار، جوانی با مجموعه ای از این مشکلات، یعنی: ضربه مغزی منجر به بیهوشی، دلیریم، مانیا و مصرف مواد مخدر به بحث در مورد تشخیص های افتراقی و اداره آن ها پرداخته شد.
بررسی وضعیت سلامت روانی معتادان تزریقی در مراکز گذری روزانه استان آذربایجان شرقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اختلالات روانی شیوع بالایی در بین معتادان دارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه وضعیت سلامت روانی معتادان مراکز DIC (Drop- In- Centers) و معتادان تزریقی مراجعه کننده به بیمارستان رازی بود. مواد روشها: در یک مطالعه مورد شاهدی 194 معتاد تزریقی تحت پوشش مراکز DIC استان آذربایجان شرقی و 132 معتاد تزریقی مراجعه کننده به بیمارستان رازی شهر تبریز از نظر وضعیت سلامت روانی مورد مقایسه قرار گرفتند. ابزار گرد آوری اطلاعات بر اساس پرسشنامه GHQ28 و آزمون های مورد استفاده آزمون من ویتنی و رگرسیون لوجیستیک چند گانه بود. نتایج: شیوع علائم اختلالات روانی در بین معتادان تزریقی DIC وبیمارستان رازی به ترتیب 4/78% و 3/92% بود، همچنین شیوع اعتباد به الکل و ارتکاب جرم نیزدر بین معتادان تزریقی بسیار بالا بود. شانس معتادان هرگز ازدواج نکرده در داشتن علائم اختلالات روانی بالا تر بود .
نتایج کلی: شیوع بالای اختلالات روانی در بین معتادان می تواند به سخت تر شدن ترک مواد و همچنین افزایش رفتارهای پرخطر وضد اجتماعی منجر شود. بالا بودن کیفیت سلامت روانی در معتادان تحت پوشش DIC نسبت به معتادان بیمارستان رازی می تواند احتمال تاثیر مثبت مداخله های روانشناختی DIC را بر روی معتادان تزریقی نشان دهد .
نقش ارتقای سطح امید، مشارکت و نشاط اجتماعی با تمرکز بر جامعه نخبگان کشور در پیشگیری از اعتیاد
حوزه های تخصصی:
زمانی که مردم جامعه ای از امید و نشاط اجتماعی برخوردار باشند، وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، مشارکت، رضایت از زندگی و همچنین سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش می یابد. بنابراین، آسیب های اجتماعی و مهاجرت کاهش و انگیزه برای کار و تلاش در جامعه افزایش می یابد. مطالعه حاضر با هدف بررسی مفاهیم امید، نشاط و مشارکت اجتماعی به عنوان عوامل پیشگیرانه و ارائه راهکارهای ارتقای مشارکت اجتماعی و احساس مفیدبودن نخبگان کشور در راستای پیشگیری از اعتیاد انجام شد. این پژوهش از نوع مروری -کتابخانه ای و با استناد به مبانی نظری و پژوهشی پیشین انجام شده است. ابتدا، ابعاد جامعه شناختی و روان شناختی مفهوم امید، مشارکت اجتماعی، نشاط اجتماعی و عوامل اجتماعی موثر (مانند پیوندهای اجتماعی، اعتماد اجتماعی، همبستگی و انسجام محله ای) مرور شده است. سپس بر اساس مباحث نظری و پیشینه پژوهشی، مدل مفهومی پیشنهاد شد. همسو با دیگر تحقیقات انجام شده در کشور، می توان نتیجه گرفت که بین نشاط، امید، مشارکت اجتماعی و بهره مندی از توانمندی ها و ظرفیت های جوانان و نخبگان کشور با آسیب های اجتماعی در جامعه ایرانی رابطه معکوس وجود دارد. ارتقاء سطح امید، نشاط و مشارکت اجتماعی به عنوان یک عامل اساسی پیشگیرانه، در رویکردی سیستمی (طرح کلی) صورت می گیرد. در این رویکرد به منظور پیشگیری از آسیب های اجتماعی و مهاجرت نخبگان، پشنهاداتی در جهت افزایش روحیه مشارکت شهروندان به طور عام و جامعه نخبگان کشور به طور خاص و ارتقاء سطح امید و نشاط اجتماعی ارائه شده است.
مقایسه کارکردهای اجرایی بین سوء مصرف کنندگان هروئین، تحت درمان با متادون و هنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: استفاده مزمن از مواد مخدر با طیف گسترده ای از نواقص شناختی شامل دامنه توجه، شاهد بازداری، برنامه ریزی، تصمیم گیری و حافظه همراه است. در این راستا، هدف از این پژوهش، مقایسه کارکردهای اجرایی در مصرف کنندگان هروئین، متادون و گروه هنجار بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است. روش نمونه گیری دو گروه متادون و هروئین به صورت هدفمند بود و گروه شاهد به صورت تصادفی انتخاب شدند. جامعه آماری این پژوهش شامل مصرف کنندگان متادون و هروئین در شهر اصفهان در سال 1391 بود که به مراکز درمانی، نگهداری (کمپ) و کلینیک های روان پزشکی و ترک اعتیاد شهر اصفهان مراجعه می نمودند. در نهایت 75 نفر در سه گروه متادون (25 نفر)، هرویین (25 نفر) و گروه شاهد (25 نفر) با توجه به معیارهای وابستگی به مواد DSM-IV-TR (Diagnostic and statistical manual of mental disorders) انتخاب شدند و بر اساس آزمون های نروسایکولوژی برج لندن و Stroop مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که عملکرد افراد گروه هنجار نسبت به دو گروه مصرف کننده هروئین و متادون در دو آزمون برج لندن و استرپ تفاوت معنی دار داشت (05/0 ≥ P)، اما دو گروه دیگر تفاوت معنی داری نداشتند.
نتیجه گیری: مصرف متادون و هروئین موجب تغییر ساختار و عملکرد نواحی مغزی به خصوص قشر فرونتال و پره فرونتال می شود و در نتیجه باعث نقص در کارکردهای نروسایکولوژی (عملکردهای اجرایی) این نواحی می گردد. با الهام از این یافته ها می توان برنامه های توان بخشی تخصصی برای آماده سازی این افراد جهت ورود دوباره به زندگی فردی، شغلی و اجتماعی طراحی نمود.
جایگاه مشارکت مردم در پیشگیری اجتماعی از جرائم مواد مخدر
حوزه های تخصصی:
مواد مخدر یکی از بلایای عصر حاضر بوده و به عنوان یکی از بحران های قرن بیست ویکم معرفی شده است. پیشگیری از ابتلا به این معضل خانمان سوز بهترین راه حفظ سلامت جامعه و ایجاد امنیت اجتماعی است. مشارکت یا همیاری مردم در پیشگیری از وقوع اعتیاد به عنوان پیشگیری اجتماعی، بهترین نوع پیشگیری است که مقاله حاضر با هدف بررسی چگونگی مشارکت مردم در امر پیشگیری از مواد مخدر و شیوه های جلب مشارکت آنان و شناخت موانع در این زمینه تدوین شد. روش تحقیق حاضر، تحلیلی -توصیفی و با استفاده از تحقیقات، کتب، اسناد و منابع کتابخانه ای مرتبط تدوین شده است. مردم از راه های مختلفی همچون حضور پر رنگ در نهاد خانواده، تربیت و کنترل فرزندان، اطلاع رسانی به نیرو های دولتی و تشکیل گروه های خودجوش مبارزه با مواد اعتیادآور می توانند به پیشگیری اجتماعی از مواد مخدر کمک کنند. مشارکت مردم در امر پیشگیری متناسب با مقدورات هر جامعه متفاوت خواهد بود، تأثیر امکاناتی چون اعلام شماره تلفن های مشخص، اختصاص پایگاه های اطلاع رسانی، اعلام شماره های پیغام گیر و یا پیامک گیر، اختصاص ایمیل و اعلام صندوق پستی و به خصوص اهمیت دادن مسئولین به گزارش های مردمی و واکنش سریع و به موقع به گزارشات، برای مشارکت بیشتر مردم در امر پیشگیری مورد توجه است.
بررسی اثر بخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی رفتاری در بیماران مرد دارای همبودی اختلال وابستگی مواد افیونی و افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: هدف از این پژوهش، رسیدن به راهنمای عملی گروه درمانی شناختی رفتاری برای همبودی اختلال افسردگی اساسی و وابستگی مواد افیونی و بررسی اثربخشی این راهنمای درمانی در جمعیت بالینی مورد نظر است.
روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی تعداد 30 آزمودنی مرد با روش نمونه گیری قضاوتی از چند مرکز ترک اعتیاد سطح مشهد جمع آوری شدند. تمام آزمودنی ها بر اساس ویرایش چهارم معیارهای کتابچه ی تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-IV) دارای همبودی اختلال وابستگی مواد افیونی (شیره ی تریاک و کریستال) و افسردگی اساسی بودند و به صورت تصادفی در گروه های شاهد و آزمون قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). برای ارزیابی از پرسش نامه ی افسردگی بک II و تست مورفین در اول و آخر درمان استفاده شد. راهنمای درمانی 12 جلسه ای در گروه آزمون اجرا شد و گروه شاهد مداخله ی شناختی رفتاری دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مجذور خی و آزمون یومن ویتنی تحلیل شدند. یافته ها: در گروه آزمون 5 آزمودنی عود داشتند که نسبت به گروه شاهد، عود در هر 15 آزمودنی، به طور معنی داری پایین تر بود
(001/0P<). میزان افسردگی گروه آزمون نیز در پس آزمون با میانگین رتبه ی 8 نسبت به گروه شاهد با میانگین رتبه ی 23، کاهش معنی داری نشان داد (001/0< P).نتیجه گیری: استفاده از روش گروه درمانی شناختی رفتاری در درمان مبتلایان به اختلال وابستگی به مواد افیونی همراه با افسردگی اساسی موثر می باشد.
"
شواهد عصب شناختی نقصان کنترل مهاری و تصمیم گیری مخاطره آمیز در افراد سیگاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی و شناخت مکانیزم های عصب شناختی درگیر در مصرف سیگار می تواند در درمان آن مؤثر باشد. هدف این مطالعه، بررسی مقایسه ای تصمیم گیری مخاطره آمیز و کنترل مهار در افراد سیگاری و سالم بود.
مواد و روش ها: 40 فرد سیگاری و 40 فرد غیر سیگاری از شهر تهران در سال 90-1389به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و مورد مقایسه قرار گرفتند. این پژوهش پس رویدادی از نوع علی- مقایسه ای بود و از آزمون های عصب شناختی برو/ نرو (حرکت/ مهار حرکت) جهت سنجش کنترل مهاری و خطرپذیری بادکنکی برای سنجش تصمیم گیری مخاطره آمیز مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها آزمون t استودنت به کار برده شد.
یافته ها: گروه سیگاری در آزمون برو/ نرو در مرحله حرکت تفاوتی بین دو گروه دیده نشد (05/0 < P)، اما در مرحله بازداری (توقف حرکت) گروه سیگاری عملکرد ضعیف تری داشتند (01/0 < P). همچنین نتایج نشان داد که افراد سیگاری در مقیاس خطرپذیری بادکنکی در مقایسه با گروه غیر سیگاری خطرپذیری بیشتری در تصمیم گیری نشان می دهند (01/0 < P).
نتیجه گیری: با توجه به نقص در تصمیم گیری مخاطره آمیز و نقص در بازداری در افراد سیگاری، این ویژگی ها می تواند به عنوان عوامل مستعد آسیب زا در نظر گرفته شود و در پیش گیری و درمان افراد سیگاری مورد توجه قرار گیرد.
بررسی اثر بخشی گروه درمانی ساختار یافته و آموزش خانواده در کاهش عود بیماران وابسته به مواد شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" امروزه مساله وابستگی به مواد مخدر، به صورت یک مشکل جهانی در آمده است و عوارض ناشی از آن، از جنبه های مختلف بر جامعه ضربه وارد می کند. خانواده، به عنوان عنصر اصلی جامعه، در پدید آمدن و درمان این اختلاف، نقش به سزایی دارد. از جمله روش های روان درمانی برای درمان اختلال وابستگی به مواد، گروه درمانی و دیگری آموزش خانواده می باشد. بر این اساس، در این پژوهش، به بررسی تاثیر گروه درمانی با ساختار و آموزش خانواده در کاهش میزان تمایل به مصرف مواد و کاهش فراوانی بازگشت در بیماران دارای تشخیص وابستگی به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز بازتوانی اعتیاد سازمان بهزیستی شهر اصفهان، پرداخته شد. روش پژوهشی مورد استفاده، روش نیمه تجربی از نوع (پیش آزمون – پس آزمون) همراه با پیگیری 2 ماهه بود. بدین منظور، 2 گروه 14 نفره از بین بیماران یاد شده، که سم زدایی را با موفقیت طی کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. گروه اول، به عنوان گروه آزمایش، یک دوره گروه درمانی 8 جلسه ای گروه درمانی و همسران آنان نیز یک دوره 8 جلسه ای آموزش خانواده دریافت کردند. گروه دوم، هم به عنوان گروه گواه از بین بیماران سم زدایی شده همان مرکز، به صورت تصادفی انتخاب شدند که مداخلات یاد شده را دریافت نکردند. برای سنجش میزان بازگشت، از ابزار آزمایشگاهی رنگ سنجی نارک لایه (TLC) و برای سنجش میزان تمایل به مصرف مواد، از مقیاس پیش بینی بازگشت (RPS) استفاده سد. نتایج نهایی حاکی از آن بود که گروه درمانی و آموزش خانواده، باعث کاهش معنادار میزان وسوسه و تمایل به مصرف مواد در مرحله پس آزمون شده است. البته این تفاوت، در مرحله پیگیری 2 ماهه، معنادار نبود. افزون بر این، مداخلات یاد شده، باعث کاهش معنادار فراوانی برگشت در گروه آزمایش در مرحله پیگیری شد.
"