فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
درمان نگه دارنده با متادون یکی از مهم ترین اقداماتی است که از حدود 10 سال پیش و با توجه به افزایش موارد ابتلا به اچ.آی.وی در گروه معتادان تزریقی در راستای کاهش آسیب در زندان های ایران اجرا می شود. مطالعه حاضر با هدف شناخت راهکارهای ارتقاء این برنامه از دیدگاه پزشکان، مشاوران، کارشناسان، رؤسا و مدیران زندان های کشور انجام شد. داده های مطالعه ازطریق ۱۴ بحث گروهی متمرکز که در هر گروه بین 8 تا 11 نفر شرکت کننده وجود داشت، طی سال های ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹در میان پزشکان، مشاوران، کارشناسان، رؤسا و مدیران زندان های کل کشور جمع آوری شد. از روش تحلیل محتوا برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. تهیه و بازبینی و اجرای صحیح پروتکل ها، توجه به هم سوکردن فعالیت های درمان نگه دارنده با متادون در زندان ها و جامعه عمومی، ارائه آموزش های توجیهی به تمام افراد مرتبط با برنامه (زندانیان، خانواده زندانیان، قضات و مسئولان زندان ها)، توجه به اشتغال زندانیان و تقویت مراقبت های پس از خروج و همچنین تقویت روش های روان درمانی در کنار درمان نگه دارنده با متادون تعدادی از مهمترین راهکارهای ارائه شده بودند. استفاده از این نتایج می تواند به ارتقاء برنامه درمان نگه دارنده با متادون در زندان های ایران کمک کند.
اعتیاد در عصر جهانی: انحراف اجتماعی یا مسئله هویت
حوزه های تخصصی:
جریان سیال اطلاعات، کالاها، خدمات و انسان ها، فراسوی مرزهای ملی، شرایط متفاوتی برای زیست فردی، اجتماعی و فرهنگی انسان معاصر در همه ابعاد و سطوح فراهم کرده و هویت و مسئله ی معنا را در کانون برساخت پدیده های اجتماعی مرتبط با وی قرار داده است. پژوهش حاضر با تمرکز بر نقش فزاینده صنعت ارتباطات در حذف فاصله های جغرافیایی و تنوع و گسترش سازوکارهای هویت یابی در گستره جهانی، بر آنست تا چنین تغییری را در رابطه با پدیده اعتیاد که از ابتدا به عنوان آسیبی اجتماعی محصول نابسامانی های زندگی شهری شناخته می شده مورد بررسی قرار دهد. به این منظور، مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوا، به مطالعه 42 مقاله علمی- پژوهشی منتخب مرتبط با این موضوع در دهه هشتاد هجری شمسی و مقایسه آنها با طیف نظریه های مطرح در این حوزه پژوهشی و همچنین گروه های اجتماعی هدف آن می پردازد. نتایج حاکی از وجود شکافی میان محور نظری پژوهش های انجام شده و بستر اجتماعی پدیده اعتیاد است. به بیان دیگر، در سنت پژوهشی دهه هشتاد، اعتیاد همچنان فارغ از تغییرات زمینه ای و بافت اجتماعی ایران، متأثر از فرایندهای جهانی شدن، فقط به عنوان نوعی انحراف اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته و سایر ابعاد آن در این حوزه چندان تأملی را برنیانگیخته است. حال آنکه تغییر در سن، جنس، پایگاه طبقاتی و جغرافیایی مصرف کنندگان مواد مخدر و همچنین نوع و الگوی مصرف آنها، همه به تغییری در ماهیت این پدیده دلالت دارد.
مکانیزم های دفاعی در خانواده های افراد مبتلا به سومصرف موادمخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف از انجام این پژوهش، بررسی مکانیزم ها و سبک های دفاعی در خانواده افراد مبتلا به مصرف و سوء مصرف مواد بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی بود. نمونه این پژوهش متشکل از 280 نفر(هرگروه 70 نفر) از خانواده افراد سومصرف کنندگان مواد مخدر، الکل، دارو و سیگار بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش مکانیزم های دفاعی پرسش نامه سبک های دفاعی آندروز(1993) بود. یافته ها: بیشترین میانگین و درصد استفاده از مکانیزم های رشد نایافته در همراهان بیماران مبتلا به مصرف مواد مخدر و الکل بوده و کمترین میانگین و درصد در همراهان بیماران مبتلا به مصرف مواد آرام بخش بوده است. در میان مکانیزم های رشد نایافته بیشترین درصد استفاده را انکار در همراهان سوء مصرف الکل و کمترین درصد استفاده را مکانیزم گذار به عمل در همراهان مصرف مواد مخدر داشته است. نتیجه گیری: مکانیزم های دفاعی شناخت ما را از خود تغییر می دهد، از این رو مکانیزم های دفاعی ناپخته، مانعی برای درک واقعیت در افراد می شوند و امکان دفاع منطقی و موثر را از فرد سلب می کنند و ظرفیت بینشی و خوداکتشافی فرد را کاهش می دهند.
پیش بینی گرایش به مواد مخدر بر اساس تنهایی روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران معتاد اقدام به ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به مواد مخدر بر اساس تنهایی روان شناختی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران معتاد اقدام به ترک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی بود. حجم نمونه شامل 120 نفر از بیماران معتاد اقدام به ترک بودند که بر اساس فرمول کوکران تعیین، و با روش نمونه گیری ملاک مدار به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسش نامه های گرایش به مواد مخدر فرچاد (1385)، تنهایی روان شناختی راسل، پیلوا و کورتونا (1980)، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تنهایی روان شناختی و نشخوار فکری با گرایش به مواد مخدر رابطه مثبت دارد، اما تنظیم شناختی هیجان با گرایش به مواد مخدر رابطه منفی داشت، در صورتی که بین سرزنش خود و گرایش به مواد مخدر رابطه وجود نداشت. قوی ترین متغیر پیش بینی کننده گرایش به مواد مخدر «تنهایی روان شناختی» بود. نتیجه گیری: این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی سوءمصرف مواد دارد. بر این اساس متخصصان بالینی می توانند با ارائه مشاوره مناسب از ایجاد تنهایی روان شناختی پیشگیری و با آموزش راهبردهای تنظیم شناختی به مقابله با سوءمصرف مواد بپردازند.
اثربخشی موسیقی درمانی بر اضطراب حالت- صفت معتادین در مرحله بازتوانی غیردارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب حالت- صفت معتادین در مرحله بازتوانی غیردارویی بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل معتادین در حال بازتوانی بودند که در آبان ماه سال 1393 برای ترک و بازتوانی به کمپ همیاران پاک در استان اردبیل مراجعه کرده بودند. نمونه آماری را 32 نفر از معتادین، در محدوده سنی 50-16 سال تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه اضطراب حالت- صفت استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در اضطراب حالت و صفت تفاوت وجود دارد. به عبارت دیگر اضطراب حالت و صفت معتادین گروه آزمایش بعد از موسیقی درمانی کاهش یافته بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت موسیقی درمانی به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روان شناختی می تواند روش مؤثری برای کاهش اضطراب معتادین در مرحله بازتوانی غیردارویی باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی بر پیشگیری از عود بعد از مرحله سم زدایی در افراد ترک کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی بر پیشگیری از عود در افراد ترک کننده مواد بعد از مرحله سم زدایی انجام شده است.
روش: در یک طرح نیمه آزمایشی گروهی 39 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی (بر پایه معیارهای تشخیصی (DSM- IV- R) که مرحله سم زدایی را به پایان رسانده و به مرکز جمعیت آفتاب شهر تهران مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی (گروه مهارت های مقابله ای و سبک زندگی) و یک گروه کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایشی اول و دوم در 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی قرار گرفت و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکرد و در انتظار درمان ماند. آزمودنی های مورد پژوهش از طریق آزمایش مورفین قبل از شروع درمان و 4 ماه پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون خی دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی عود در سه گروه مهارت های مقابله ای، سبک زندگی و کنترل وجود داشت (01/0P<). همچنین بین فراوانی عود در دو گروه مهارت های مقابله ای و سبک زندگی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی در پیشگیری از عود در گروه های مورد مطالعه موثر بوده اند. همچنین بین اثربخشی دو گروه آموزشی در پیشگیری از عود در مرحله پی گیری تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی به نحو قابل توجهی موجب پیشگیری از عود در افراد تحت آموزش می شود.
نقش نگرش در پیشگیری و درمان اعتیاد
حوزه های تخصصی:
رواج دهندگان اعتیاد به خوبی به این نکته پی برده اند که با ایجاد نگرش مثبت به موادمخدر و شیوع باورهای غلط در میان افراد جامعه می توانند بازار مصرف خوب و سودآوری به دست آورند. از این رو، یکی از دلایل عمده مشکل اعتیاد، خطر هنجار شدن مصرف مواد و نگرش مثبت به موادمخدر و آثار آن است. بر این اساس، بررسی نقش نگرش به موادمخدر در پیشگیری و درمان اعتیاد امری ضروری است. در این پژوهش عوامل موثر بر ایجاد نگرش مثبت و منفی نسبت به موادمخدر و اعتیاد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بسیاری از پژوهش ها نشان می دهد که نگرش به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر رفتارهای اعتیادآور تاثیر می گذارد. از این رو، می توان با تغییر نگرش های مثبت افراد و تقویت نگرش های منفی آنان نسبت به مواد مخدر از تمایل به سوء مصرف مواد و تداوم آن پیشگیری نمود. هر چه این نگرش ها بر علم، تجربه و آموزش متکی باشد در رفتار آینده فرد موثرتر خواهد بود. با شناخت نگرش های مثبت و منفی، شدت و ضعف آن ها، بررسی عوامل موثر بر شکل گیری نگرش ها و تدوین برنامه های آموزشی پیشگیرانه خانواده محور و هدفمند می توان نگرش ها را هدایت نمود و با تغییر آن ها به تصحیح رفتار پرداخت. برنامه ریزی ها باید به نحوی باشد که نوجوانان و جوانان در سلسله آموزش های ارتقاءتوانمندی اجتماعی و روانی نسبت به مواد نگرشی منفی پیدا کنند. در مجموع می توان گفت اصلاح و تغییر نگرش افراد نقش مهمی در پیشگیری و درمان اعتیاد دارد.
راهکار های ارتقاء مشارکت اجتماعی دانشجویان در پیشگیری از مصرف مواد مخدر و روان گردان ها
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی راهکار های ارتقاء مشارکت اجتماعی دانشجویان در پیشگیری از مصرف مواد مخدر و روان گردان بود. روش تحقیق حاضر کیفی مبتنی بر روش دلفی است. 30 نفر از خبرگان واجد شرایط از بین اساتید دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی، ادبیات و علوم اجتماعی، اقتصاد و علوم اداری و حقوق دانشگاه اصفهان در سال 1393 به عنوان نمونه آماری شناسایی و انتخاب شدند و در طی دو مرحله و از طریق پرسشنامه به شناسایی و اولویت بندی راهکار اساسی ارتقاء مشارکت اجتماعی دانشجویان در پیشگیری از مصرف مواد پرداخته شد. طبق نتایج به دست آمده براساس نظر خبرگان برای دستیابی به هدف تحقیق، 40 راهکار ارائه و از بین آنها 10 راهکار اساسی اولویت بندی شدند که در آن ها بر راهکارهای افزایش دانش، توانایی و مهارت ها، اعتماد، همدلی، صمیمیت و حمایت، ترویج ارزش های فرهنگی، معنوی و دینی، همکاری، پیوند وتعلق، شأن و منزلت دانشجو و مساوات و برابری، گفتگو، تبادل نظر و نقد مسائل وآسیب های اجتماعی، یکپارچگی و مسئولیت پذیری اجتماعی، حساس سازی دانشجویان نسبت به سلامت جسمی و روانی یکدیگر و الگوبرداری از رفتار های صحیح و ارزش گذاری به آنها در دانشجویان تأکید شده است.
بررسی الگوی مصرف مواد در معتادان شهرستان ارومیه
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی الگوی مصرف در بیماران سوء مصرف کننده مواد و با هدف شناسایی انواع مواد و ارایه راه کارهایی برای پیشگیری از سوء مصرف مواد صورت گرفت. روش: این مطالعه تحلیلی-توصیفی به روش گذشته نگر انجام شد. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد پرونده های 461 نفر از بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی اقامت اجباری سلامت محور، مرکز کاهش آسیب های اجتماعی، درمانگاه سرپایی دولتی و درمانگاه ترک اعتیاد خصوصی که در سه ماهه اول سال 1391 پذیرش شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد 8/54 درصد بین سنین 30-21 سالگی قرار دارند، 48درصد از بیماران در سنین 30-21 مصرف مواد را شروع کرده اند، 49درصد بیماران کمتر از 10 سال اعتیاد دارند، 6/60درصد از بیماران در ابتدا تریاک مصرف کرده اند، 8/53درصد بیماران رفتار پرخطر داشته اند، 1/44درصد بیماران در حال حاضر هروئین و 3/38درصد آنها شیشه مصرف می کنند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ماده مخدر هروئین و شیشه بیشترین تعداد مصرف کنندگان را به خود اختصاص داده اند. بنابراین، با توجه به نتایج این مطالعه لزوم توجه جدی تر به پیشگیری و درمان علمی تر با بهره گیری بیشتر از درمان های روانشناختی ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم نظریه انتخاب بر کیفیت زندگی معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم نظریه انتخاب بر کیفیت زندگی معتادان بود. روش: پژوهش مورد نظر از نوع روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش عبارت بودند از: مردان معتادی که در سال 1394 به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز مراجعه کرده بودند.50 نفر از این معتادان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شده و بطور تصادفی کاربندی آزمایش انجام شد. شرکت کنندگان پرسش نامه کیفیت زندگی را در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بعد از 60 روز) تکمیل کردند. گروه آزمایش، آموزش گروهی مفاهیم نظریه انتخاب را در 10 جلسه، 90 دقیقه ای، هرهفته یک بار دریافت نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش گروهی مفاهیم نظریه انتخاب منجر به افزایش کیفیت زندگی در حیطه های جسمانی، روان شناختی، اجتماعی و محیطی در معتادان شد. نتیجه گیری: آموزش گروهی مفاهیم نظریه انتخاب می تواند افزایش کیفیت زندگی در معتادان را در پی داشته باشد.
اثربخشی هیپنوتیزم درمانی بر پیشگیری از عود، کاهش تکانشگری و ولع در افراد ترک کننده مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی هیپنوتیزم درمانی بر پیشگیری از عود، کاهش تکانشگری و ولع در افراد ترک کننده مواد محرک صورت گرفت. روش: در یک طرح نیمه آزمایشی گروهی 40 نفری با تشخیص وابستگی به مواد محرک که مرحله سم زدایی را به پایان رسانده بودند و گروه گواه که به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. گروه آزمایشی 5 جلسه 45 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش هیپنوتراپی قرار گرفتند. افراد از طریق آزمایش مرفین، مقیاس تکانشگری ارنست بارت و مقیاس ولع مصرف مواد قبل از شروع درمان و پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند.گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد و در انتظار درمان بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش هیپنوتراپی در پیشگیری از عود، کاهش تکانشگری و ولع مصرف مواد موثر بود. نتیجه گیری: آموزش هیپنوتراپی را می توان به عنوان درمان جایگزین در کنار سایر مداخلات روان شناختی در درمان وابستگی به مواد محرک مورد استفاده قرار داد.
رابطه بین سوگیری های شناختی و وسوسه در افراد مبتلا به وابستگی به مواد افیونی: نقش تعدیل کنندگی خصوصیات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بر اساس تحقیقات اخیر، سوگیری در پردازش اطلاعات و ارتباط آن با سایر فاکتورها مثل وسوسه و خصوصیات شخصیتی نقش مهمی را در سبب شناسی و نگهداری اختلالات وابستگی به مواد بازی می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندگی خصوصیات شخصیت بر رابطه بین سوگیری های شناختی و وسوسه است. روش: به این منظور 100 نفر از افراد مذکر وابسته به مواد افیونی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با اجرای آزمایه های پروب دات، حافظه بازشناسی، تکمیل کلمات ناتمام، پرسشنامه عقاید وسوسه انگیز و مقیاس پنج عاملی شخصیت نئو جمع آوری گردید. داده های پژوهش با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که برخی از خصوصیات شخصیتی می توانند نقش تعدیل کنندگی را در رابطه بین وسوسه و سوگیری توجه و حافظه ضمنی بازی کنند، اما این ویژگی ها اثری در رابطه بین وسوسه و سوگیری حافظه آشکار نداشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پردازش های شناختی خودکارمثل توجه و حافظه ضمنی، پردازش های پایین به بالا هستند و تحت تأثیر خصوصیات شخصیت فرد قرار می گیرند، در حالی که پردازش های شناختی آگاهانه مثل حافظه آشکار، پردازش بالا به پایین هستند و تحت تأثیر ادراک فرد قرار می گیرند.
مقایسه نگرش های ناکارآمد، تحریف های شناختی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه نگرش های ناکارآمد، تحریف های شناختی و دشواری تنظیم هیجان در افراد دارای سوء مصرف مواد با افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری عبارت بود از: مردان دارای سوء مصرف مواد از نوع تریاک و شیره که به یکی از کمپ های ترک اعتیاد شهرستان ماهنشان مراجعه کرده بودند. همچنین افراد بهنجار این شهرستان جامعه مقایسه را تشکیل داد. برای نمونه گیری تعداد90 نفر افراد دارای سوء مصرف مواد با توجه به ملاک های ورود و خروج از روش نمونه گیری هدفمند و تعداد90 نفر افراد عادی که از نظر سن و میزان تحصیلات با گروه دیگر همتا شده بودند بصورت در دسترس انتخاب شدند. سپس مقیاس های نگرش های ناکارآمد (DAS-40)، تحریف های شناختی و دشواری تنظیم هیجان در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه در هرسه متغیر معنادار است و افراد سوء مصرف کننده مواد دارای نمرات بالاتری در باورهای ناکارآمد، ناسازگاری و تحریف های شناختی می باشند. نتیجه گیری: این تفاوت ها در طراحی مداخلات بالینی برای درمان حائز اهمیت می باشند.
تدوین و آزمون مدل علی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس متغیرهای تحمل پریشانی و تمایز یافتگی با میانجی گری ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
29-46
حوزه های تخصصی:
هدف: عوامل متعددی از جمله عوامل شخصیتی و اجتماعی، در گرایش به مصرف مواد مؤثرند. هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل پیش بینی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس تحمل پریشانی و تمایز یافتگی با میانجی گری ناگویی هیجانی بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی واحدهای دانشگاه آزاد در شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 ( حدود 47 هزار دانشجو) بودند. برای انتخاب نمونه مورد پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد. به این صورت که از بین دانشجویان 350 نفر در قالب 15 کلاس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس گرایش به اعتیاد وید و بوچر (1992)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) بودند. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. تمایز یافتگی و تحمل پریشانی اثر مستقیم بر گرایش به اعتیاد داشتند (0/05 P< ). همچنین فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم تمایز یافتگی بر گرایش به اعتیاد دانشجویان به واسطه ی ناگویی هیجانی مورد تأیید بود (0/05 P< ). ناگویی هیجانی در رابطه ی تحمل پریشانی با گرایش به اعتیاد نقش میانجی معنادار داشتند(0/05 P< ). نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. بر این اساس در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح گرایش به اعتیاد توجه به پیشایندهای تحمل پریشانی و تمایز یافتگی ضروری است.
اثربخشی سایکودرام بر کاهش میزان افسردگی و پیشگیری از عود در مردان وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی سایکودرام بر کاهش میزان افسردگی و پیشگیری از عود در مردان وابسته به مواد افیونی بود. روش: این مطالعه به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام شد. آزمودنی های این پژوهش شامل 20 نفر از مردان وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر کرمانشاه که دوره سم زدایی را با موفقیت گذرانده بودند با روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه در طی 6 هفته در جلسات سایکودرام شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت که مداخله سایکودرام در کاهش میزان افسردگی و پیشگیری از عود در مردان وابسته به مواد افیونی موثر است.
ارزیابی مدل مفهومی پیشایندها و پسایندهای مهم اعتیاد در مراجعین به مراکز درمانی زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارزیابی مدل مفهومی پیشایندها و پسایندهای مهم اعتیاد در مراجعین به مراکز درمانی زنجان بود. روش: در این مطالعه توصیفی-همبستگی، نمونه پژوهش شامل 250 نفر مرد معتاد بود که به روش تصادفی ساده، از بین معتادین مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر زنجان انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسش نامه های فرزندپروری بامریند، حمایت اجتماعی فیلیپس و همکاران، ویژگی های شخصیتی نئو و هیجان خواهی زاکرمن، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، بهزیستی روان شناختی ریف و بررسی وضعیت مصرف مواد محقق ساخته بودند. یافته ها: ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت آزمون روابط از آزمون بوت استراپ ( AMOS ) استفاده شد. براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی معادلات ساختاری روابط علّی بین متغیرهای مذکور، از برازش قابل قبولی برخوردار بودند. همچنین نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که پیشایندها (سبک های فرزندپروری، حمایت اجتماعی، ویژگی های شخصیتی) در اعتیاد جوانان تأثیر دارد و همچنین اعتیاد بر کیفیت زندگی، بهزیستی روانی جوانان تأثیرگذار می باشد. براساس نتایج مدل معادلات ساختاری کلیه فرضیه های پژوهش مورد تأیید قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به تدوین برنامه های آموزشی-درمانی و سبک فرزندپروری مناسب به منظور تغییر و اصلاح ویژگی های شخصیتی و همچنین آﻣﻮزش ﺷﺎدﮐﺎﻣﯽ در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮانند ﮔﺎم های ﻣﻮﺛﺮی در ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی و ﻣﻬﺎر اﻋﺘﯿﺎد ﺑﺎشند.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی انجام گرفت. روش کار: در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار با تشخیص سوءمصرف مواد به طور تصادفی درگروه های آزمون (درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه درمان های رایج مانند متادون درمانی) و گروه شاهد (گروه کمپ) قرارگرفتند. گروه آزمون به مدت 8 هفته مورد درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته و پرسش نامه ی تکانشگری بارت بررسی شدند و نتایج با استفاده از روش های آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر (مختلط) و با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: اگر چه هر دو مداخله ی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان های رایج منجر به کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و رفتارهای تکانشگری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی می شود اما گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در این زمینه اثربخش تر بوده و به طور معنی داری منجر به افزایش سلامت روان بعد از ترک مواد گردیده است. به علاوه نتایج یافته ها نشان داد که تاثیر درمان در دوره پی گیری نیز قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به درمان نگهدارنده متادون و گروه شاهد در کاهش رفتارهای مخاطره آمیز در سوء مصرف کنندگان مواد افیونی موثر بوده است.
مقایسه سبک های دل بستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دلبستگی و هیجان های افراد از عوامل مهم برای روی آوردن به اعتیاد است. هدف از این پژوهش، مقایسه سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم هیجان در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده بود.
روش: پژوهش حاضر بر اساس شیوه ی گرداوری داده ها، توصیفی و از نوع علّی مقایسه ای است. جامعه پژوهش، شامل کلیه ی مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر سمنان و حجم نمونه 60 نفر (30 نفر مصرف کننده ی مواد و 30 نفر غیر مصرف کننده) بود. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های سبک دلبستگی بزرگسالان و راهبردهای تنظیم هیجان استفاده شد . داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-18 و به روش تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار (در سطح 05/0 > (p بین میانگین نمرات افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر مصرف کننده در متغیرهای سبک دلبستگی دوسوگرایی و نیز راهبردهای تنظیم هیجان سرکوبی بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، آموزش در زمینه تنظیم مناسب هیجان و ایجاد یک سیستم حمایتی اجتماعی – خانوادگی و احساس ایمنی در روابط اجتماعی جهت ترمیم سبک دلبستگی های ناایمنی که افراد مصرف کننده مواد دارند، می تواند در بازتوانی و ترک مواد کمک کننده باشد.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی متمرکز بر هیجان با درمانگری سیستمی مسئله مدار در تعارض زناشویی همسران مردان تحت درمان وابستگی به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش تعارض زناشویی زوجین در روند درمان اختلال وابستگی به مواد می تواند عاملی کارساز برای تداوم مداخله و عدم ریزش به شمار آورده شود. این پژوهش با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی سیستمی مسئله مدار بر کاهش تعارض زناشویی همسران مردان تحت درمان وابستگی به مواد انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری دربرگیرنده 32 زن و شوهر (64 نفر) بود که مردان خانواده در سال 1395 در مراکز درمان اختلالات مصرف مواد شهر سنندج تحت درمان وابستگی به مواد بودند. از میان آن ها 30 زوج دارای شرایط به روش تصادفی در سه گروه یک اندازه 20 نفری گمارده شدند_ دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (سه گروه 10 زوجی). زوجین گروه های آزمایش به صورت زوجی طی 11 هفته هر هفته یک نشست 60 دقیقه ای، در مداخله های جداگانه زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی مسئله مدار سیستمی شرکت کردند. داده های آزمودنی های خانم به وسیله پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی ذاکر، علاقبند، فلاحتی، هومن (1387) گردآوری شد. برآیند تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت میان گروه ها معنی دار است (P˂0/01، F=12/194). افزون بر آن برآیند آزمون تعقیبی «کمینه تفاوت معنی دار» نشان داد که کاهش تعارض زناشویی در گروه های آزمایش در هم سنجی با گروه گواه معنی دار بوده (P˂0/01) ولی تفاوت معنی داری میان تأثیر دو مدل زوج درمانی دیده نشد (0/209˂ P) برآیندهای این پژوهش نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان با جایگزین کردن چرخه های مثبت به جای چرخه های منفی تعارض و درمانگری سیستمی مسئله مدار با مهار منابع بیرونی تعارض، تعارض زناشویی را کاهش دادند.