فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زندگی پس از طلاق برای بسیاری از افراد نا ممکن به نظر می رسد. بعد از طلاق و جدایی از همسر تازه همه چیز شروع می شود. زنان از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهند کرد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر خودکنترلی و تنظیم هیجان زنان مطلقه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته رویکرد مبتنی بر توانمندی بر اساس پروتکل تهیه شده توسط Darbani & Parsakia (2022) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان Gross & John (2003) و پرسشنامه خودکنترلی Tangney et al. (2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر تنظیم هیجان (56/7 = F و 002/0 = P) و خودکنترلی (91/6 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (رویکرد مبتنی بر توانمندی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (تنظیم هیجان و خودکنترلی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای رویکرد مبتنی بر توانمندی بر گروه آزمایش بود. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد تأثیرات ناشی از رویکرد مبتنی بر توانمندی بر متغیرهای پژوهش پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که رویکرد مبتنی بر توانمندی بر تنظیم هیجان و خودکنترلی زنان مطلقه مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
مدل یابی روابط علّی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد: نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۴۸-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در رابطه تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی در افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد در کمپ های ترک اعتیاد و انجمن معتادان گمنام شهر تهران در سال 1398 بود که 400 نفر (200 نفر مرد و 200 نفر زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری، پرسشنامه ذهن آگاهی، پرسشنامه بهزیستی ذهنی، پرسشنامه رضایت از زندگی و پرسشنامه تنظیم هیجان استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم متغیرهای تاب آوری و ذهن آگاهی بر بهزیستی ذهنی معنادار بود. همچنین، نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد معنادار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که متغیرهای تنظیم هیجان، تاب آوری و ذهن آگاهی نقش مهمی در بهزیستی ذهنی دارند. همچنین، نتایج نشان داد تنظیم هیجان در رابطه تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی ذهنی دارای نقش میانجی می باشد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۹۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی حافظه، انعطاف پذیری شناختی و کنترل مهاری بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های اعتیاد شهر تبریز بود که از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت توانبخشی شناختی قرار گرفت. جهت جمع آوری داده ها از تکلیف برو/نرو، آزمون طبقه بندی کارت های ویسکانسین و آزمون فراخنای کلمه مستقیم و وارونه استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی حافظه، انعطاف پذیری شناختی و کنترل مهاری تاثیر معنادار داشت اما بر مولفه خطای درجاماندگی آزمون طبقه بندی کارت های ویسکانسین تاثیر معنادار نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از توانبخشی شناختی در راستای درمان اعتیاد و توانبخشی افراد وابسته به مواد بهره برد.
رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد: نقش تعدیل کننده تاب آوری و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۴۸-۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تاب آوری و ذهن آگاهی در رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. روش : طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد تحت پوشش بهزیستی شهر مشهد در سال 1399 تشکیل دادند. از این بین، 253 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر، پرسشنامه غربالگری رویدادهای استرس زای زندگی، و مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری بود. داده ها با روش تحلیل همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی تعدیل کننده رابطه بین رویدادهای استرس زا و پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود، اما تاب آوری تعدیل کننده این رابطه نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که ذهن آگاهی به عنوان یک عامل محافظت کننده نقش مهمی در کاهش پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد دارد. بنابراین، می توان از رویکردهای درمانی یا آموزشی متمرکز بر ذهن آگاهی از جمله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس برای کاهش پریشانی روان شناختی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد استفاده کرد.
رابطه سبک های فرزندپروری و خودکارآمدی با گرایش به مواد مخدر در دانشجویان: نقش میانجی تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۶۴-۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک های فرزندپروری و خودکارآمدی با گرایش به مصرف مواد مخدر و با در نظر گرفتن نقش میانجی تکانشگری بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری در سال اول 98-1397 تشکیل دادند (7248 نفر). برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و تعداد 376 نفر (216 دختر و 160 پسر) انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه تکانشگری، مقیاس استعداد اعتیاد، پرسشنامه خودکارآمدی و مقیاس شیوه های فرزندپروری بود. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوب قرار داشتند. خودکارآمدی و سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معنی داری بر گرایش به مصرف مواد مخدر در دانشجویان داشتند. همچنین، تکانشگری توانست بین متغیرهای سبک های فرزندپروری و گرایش به مواد مخدر و بین خودکارآمدی و گرایش به مواد مخدر نقش میانجی ایفا کند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. پیشنهاد می شود در شناسایی و تجزیه وتحلیل اختلالات بالینی از جمله وابستگی به مواد، به نقش تکانشگری، خودکارآمدی و سبک های فرزندپروری توجه شود.
نقش خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۳۲-۳۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف، و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که در سال 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. از این بین، 279 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، شفقت به خود، خودکنترلی، و عواطف پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین آمادگی به اعتیاد در دانشجویان با عاطفه منفی رابطه مثبت و با خودکنترلی، عاطفه مثبت، و شفقت به خود رابطه منفی وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این بود که 67 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود پیش بینی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد که متخصصانی که با افراد وابسته به مواد سروکار دارند و در فرایند درمان آن ها حضور دارند می توانند عوامل همراه با اعتیاد مانند خودکنترلی، هیجانات، و شفقت به خود را در نظر گرفته و به طور همزمان با درمان اعتیاد، برای ارتقاء سطح این متغیرها نیز گام بردارند.
تأثیر گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری – عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب شناختی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری- عملی انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلا به وسواس بود که در سال 1400 به مراکز مشاوره و مددکاری شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی را به صورت گروهی، هفته ای یک بار در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های تنظیم هیجان گراس و جان و اجتناب شناختی سکستون و داگاس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل واریانس یک-راهه در متن مانکوا نشان داد که درمان مبتنی بر کاهش استرس بر اساس توجه آگاهی باعث کاهش معنادار نمرات فرونشانی و اجتناب شناختی و افزایش معنادار نمرات مؤلفه ارزیابی مجدد شناختی افراد گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. با استناد به یافته های حاصل از پژوهش پیشنهاد می گردد که جهت مدیریت راهبردهای تنظیم هیجان و کاهش اجتناب شناختی بیماران وسواسی از نتایج گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی به عنوان یک روان درمانی مدرن در مراکز مشاوره و درمانی بهره برد.
نظام معنایی مصرف کنندگان ماری جوانا از اعتیاد: ارائه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۷۹-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف نظام معنایی اعتیاد از دید مصرف کنندگان ماری جوانا بود. روش: روش پژوهش نظریه زمینه ای بود که با 20 نفر از جوانان شهر رشت که سابقه مصرف ماری جوانا داشتند، مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد و با شیوه نمونه گیری هدفمند-نظری داده ها جمع آوری و با کدگذاری باز، محوری، و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: برای عوامل تاثیرگذار در اعتیاد خوشایند: الف) عوامل زمینه ساز شامل ناهنجارشناخته شدن و تمایز دیدگاه، ب) عوامل زمینه ای شامل بینش اجتماعی فردی، گسترش جهان بینی، و فردیت محوری، و ج) عوامل مداخله گر شامل جامعه پذیری دوستان و افزایش کیفیت دوستی شناسایی و استخراج گردید. همچنین، راهبردها شامل آگاهی به مرغوبیت ماده، خودمهارگری، و چارچوب مصرف بین مصرف کنندگان ماری جوانا بود. نتیجه گیری: عوامل نهادی، اجتماعی، و فردی در نظام معنایی مصرف کنندگان از اعتیاد مؤثر است. کنشگران با توجه به نوع مصرف، همچنین با عقلانی و آگاهانه در نظر گرفتن کنش خود و کارکردهای مناسب ماری جوانا در حیات اجتماعی شان، و اتکا به این ایده که کاش ماری جوانا در ایران هم آزاد بود، مصرف ماری جوانا را یک کنش اعتیادآور در نظر نمی گیرند. از سوی دیگر، تعریف اعتیاد که از جامعه و ساختارها نشات گرفته است را به مثابه یک برچسب می دانند که منجر به از دست دادن موقعیت اجتماعی کنونی شان می شود. افزون بر این، نظام معنایی مصرف کنندگان از اعتیاد در فرایند یادگیری و الگوسازی کنار همسالان نیز خلق و تقویت می شود و بر این باور هستند که ماری جوانا متمایز از دیگر مواد مخدر است و آن را یک فعالیت عادی در نظر می گیرند.
اثربخشی روایت درمانی بر سرمایه روان شناختی و حس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۱۸-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روایت درمانی بر سرمایه روان شناختی و حس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد بود. روش: این پژوهش یک مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همسران افراد در حال ترک اعتیاد در شهر تهران در سال 1397 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های سرمایه روان شناختی و حس انسجام را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش 8 جلسه مداخله روایت درمانی شرکت کردند و پس از اتمام جلسات درمانی، افراد هر دو گروه تحت انجام پس آزمون قرار گرفتند. پس از دو ماه آزمون پیگیری نیز صورت پذیرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که روایت درمانی بر بهبود سرمایه روان شناختی و حس انسجام در همسران افراد در حال ترک اعتیاد تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: روایت درمانی نقش مهمی در سرمایه روانی و احساس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد و برقراری روابط مناسب خانوادگی دارد. همچنین، از این روش می توان جهت افزایش سلامت روان همسران افراد در حال ترک اعتیاد بهره جست.
توسعه ناپایدار و شیوع اعتیاد در روستاها (موردمطالعه: روستای امام زاده شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۸۰-۳۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر کشف زوایا و ابعاد پنهان چیستی، چرایی، چگونگی و پی آمدی شیوع اعتیاد در فرآیند توسعه ناپایدار روستایی و نامتوازن شهری، سنجش شدت و ضریب دامنه شیوع اعتیاد در روستا، و ارایه یک نظریه مبنایی برای انجام پژوهش های پیمایشی در پژوهش های آتی از یک طرف و کشف وضعیت انتقال دامنه اعتیاد از سنین خاکستری به دامنه سنی پایین و جوان و تغییر الگوی سنتی اعتیاد به مواد صنعتی از طرف دیگر بود. روش: پژوهش حاضر بر اساس روش نظریه بنیانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند بود که مطابق با مدل استراس کوربین طراحی شد و از دو گروه مطلعین روستا (به تعداد 17 نفر) و افراد وابسته به مواد روستا (به تعداد 33 نفر) تشکیل شد. یافته ها: مواد پرمصرف در این روستا به ترتیب تریاک، روان گردان ها از جمله شیشه و سایر مواد صنعتی و ضریب شیوع اعتیاد در سال های اخیر با مبدا سال 1397 تا 1399 سالیانه حدود 35 در هزار یعنی حدود 5/3 درصد بود. شرایط علّی روستا با محوریت توسعه ناپایدار آن و سرریز مسائل و آسیب های شهری شهرستان ارومیه به دلیل توسعه نامتوازنش با شرایط زمینه ای موجود در ساختار روستا و افراد وابسته به مواد و با دخالت و میانجی گری متغیرهای موثر، بستر را برای ضریب شیوع بالای اعتیاد در این روستا فراهم می سازد که پی آمدهای آن در صورت عدم اقدام مداخله ای شایسته، افزایش ضریب شیوع و شدت یافتن میزان توسعه نیافتگی روستای امام زاده ارومیه در آینده خواهد بود. نتیجه گیری: پیامدهای نگران کننده توسعه نامتوازن، ازدیاد اختلال کارکردی روستا، کاهش همبستگی اجتماعی، تشدید نابرابری اجتماعی، اشاعه مضاعف اعتیاد، فروپاشی سرمایه اجتماعی و غیره همگی هشدارهای نگران کننده ای هستند که باید برایشان چاره اندیشی عاجلانه کرد.
اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۷۸-۲۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. از این بین، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری و پرسشنامه خودکارآمدی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. جلسات دوازده قدم معتادان گمنام در 12 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و برنامه آموزش دوازده قدم می تواند باعث افزایش تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام گردد. نتیجه گیری: این پژوهش حمایتی تجربی برای درمان آموزش دوازده قدم معتادان گمنام بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی افراد وابسته به مواد در حال بهبودی از اختلال مصرف مواد فراهم نموده لذا این درمان، روشی مناسب برای درمان افراد وابسته به مواد می باشد.
اثربخشی درمان فراشناختی بر وسواس-فکری عملی رابطه ای (ROCD) و اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر وسواس-فکری عملی رابطه ای (ROCD) و اجتناب تجربه ای بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز روان درمانی منطقه 10 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان فراشناختی ولز (2009) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اجتناب تجربه ای بوند و همکاران (2007) و پرسشنامه وسواس فکری-عملی رابطه ای دورون و همکاران (2012) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر اجتناب تجربه ای (29/6 = F و 001/0 = P) و وسواس فکری-عملی رابطه ای (45/6 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (درمان فراشناختی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (اجتناب تجربه ای و وسواس فکری-عملی رابطه ای) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای درمان فراشناختی بر گروه آزمایش بود. بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان فراشناختی بر اجتناب تجربه ای و وسواس فکری-عملی رابطه ای زنان متأهل مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
ارزیابی کیفی روش های ترک اعتیاد بر اساس تجارب شخصی زنان وابسته به مواد و ارائه ی راهکارهای ارتقاء بخش کیفیت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۴۲-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، کشف محاسن و معایب روش های مختلف ترک اعتیاد زنان با اختلال مصرف مواد در شهر تهران و ارائه ی راهکارهای کارآمد جهت ارتقاء کیفیت درمان آنان بوده است. روش: روش پژوهش حاضر، روش کیفی نظریه ی زمینه ای بوده است. جامعه ی پژوهش، زنان با اختلال مصرف موادی بوده است که سابقه ی تجربه ی حداقل یک اقدام ارادی و یا غیرارادی جهت ترک اعتیاد خود داشته اند. نمونه ی پژوهش حاضر، 40 نفر از زنان با اختلال مصرف مواد بود که جهت ترک اعتیاد خود، به مرکز اقامتی ترک اعتیاد بانوان بهبودگستران همگام مراجعه کرده بودند و در سال های 97 و 98، با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند و مورد مصاحبه ی عمیق قرار گرفتند. یافته ها: شش روش درمانی ترک در کمپ اقامتی ترک اعتیاد با مجوز، ترک در کمپ اقامتی ترک اعتیاد بدون مجوز، ترک در منزل، ترک در بیمارستان، ترک در زندان و ترک در کلینیک های ترک اعتیاد با قرص و دارو، به عنوان مهم ترین روش های ترک اعتیاد زنان در شهر تهران کشف شد. با تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها، 3 تم محاسن روش های مختلف ترک اعتیاد زنان، معایب روش های مختلف ترک اعتیاد زنان و پیامدهای مثبت و منفی روش های مختلف ترک اعتیاد برای زنان ظهور کرد. همچنین راهکارهایی جهت ارتقاء کیفیت روش های درمانی مختلف ارائه شد. نتیجه گیری: هر یک از روش های ترک اعتیاد برای زنان، محاسن و معایب اختصاصی و مشترکی دارد و زنان وابسته به مواد، خانواده های آنان و کادر درمانی لازم است نسبت به آن آگاه باشند و متناسب با شرایط فرد، بهترین انتخاب را برای وی فراهم نمایند.
نقش الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۱۶۶-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را درمانجویان کلینیک های ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1398 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 213 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی، الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس ادراک شده بود. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین الگوی ارتباطی گفت و شنود، حمایت اجتماعی و تاب آوری با خودکارآمدی ترک اعتیاد درمانجویان تحت درمان رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین مشخص گردید که خودکارآمدی ترک اعتیاد با الگوی ارتباطی همنوایی و استرس ادراک شده دارای رابطه منفی معنی دار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 28 درصد از واریانس خودکارآمدی ترک اعتیاد براساس الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: وجود عواملی نظیر الگوی ارتباطی خانواده با جهت گیری گفت و شنود، حمایت اجتماعی و ویژگی فردی مانند تا ب آوری و همچنین حذف عواملی مانند الگوی ارتباطی از نوع همنوایی و عوامل استرس زا از محیط زندگی افراد وابسته به مواد می تواند به خودکارآمدی ترک آن ها کمک کرده تا در مقابل وسوسه مصرف مجدد مقاومت کنند.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مسئولیت پذیری، منبع کنترل، و کاهش دوز داروهای آگونیست در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۲۵۴-۲۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مسئولیت پذیری، منبع کنترل و کاهش دوز داروهای آگونیست در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مراجعه کنندگان به مراکز درمان اعتیاد شهر اردکان در سال 1399 بود که 16 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب در 10 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از مقیاس مسئولیت پذیری روان شناختی، مقیاس منبع کنترل، و میزان دوز تجویزی داروهای آگونیست در پرونده درمانی آزمودنی ها، جمع آوری و با روش تحلیل واریانس مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب، بر بهبود مسئولیت پذیری، منبع کنترل، و کاهش دوز مصرف داروهای آگونیست افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده اثربخش بود. نتیجه گیری: این پژوهش، حمایتی تجربی برای مداخله موردنظر جهت بهبود منبع کنترل، مسئولیت پذیری، و کاهش دوز مصرفی افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده فراهم می کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۰۲-۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مردان وابسته به مواد در حال ترک در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. مداخله درمانی بر اساس پروتکل لطیفی، مروی و لوید (1397) در ۱۴ جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، اثربخشی معناداری داشت و این اثربخشی در طول زمان نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر می توان درمان خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگر جهت افزایش خودکارآمدی، کاهش باورهای ناسالم مرتبط با مواد و پیشگیری از بازگشت مجدد افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای بهبود مهارت های خودمراقبتی به کاربرد.
مقایسه اثربخشی درمان چند وجهی لازاروس و درمان ماتریکس بر شاخص های درمان سوءمصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۲۲-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان چندوجهی لازاروس و درمان ماتریکس بر شاخص های درمان سوءمصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون) و جامعه آماری شامل همه معتادان تحت درمان شهر اصفهان در سال 1399 بودند که از بین آن ها، 45 نفر به شیوه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه قرار داده شدند. ابزار گرداوری شامل مقیاس خلق مثبت- منفی، پرسشنامه اهداف شخصی، پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد پس از ترک و آزمون تفکرات غیرمنطقی بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان چندوجهی لازاروس باعث بهبود در همه شاخص های درمان به جز وسوسه ی مصرف مجدد و درمان ماتریکس باعث بهبود در همه شاخص ها به جز تفکر غیرمنطقی توقع تأیید از دیگران و وسوسه ی مصرف مجدد شده است. نتایج همچنین نشان داد که بین میانگین گروه درمان چندوجهی لازاروس و میانگین گروه درمان ماتریکس در خلق مثبت، خلق منفی، تفکر غیرمنطقی درماندگی در برابر تغییر، تفکر غیرمنطقی توقع تأیید از دیگران، تفکر غیرمنطقی اجتناب از مشکل و تفکر غیرمنطقی بی مسئولیتی هیجانی تفاوت معنی داری به نفع گروه درمان چندوجهی لازاروس وجود دارد. در حالی که بین میانگین گروه درمان چندوجهی لازاروس و گروه درمان ماتریکس در انگیزش انطباقی و وسوسه ی مصرف مجدد تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه گیری: در نتیجه پیشنهاد می شود که روان شناسان مراکز ترک اعتیاد از روش درمان چندوجهی لازاروس بر حسب متغیرهای مورد بررسی، استفاده نمایند.
مطالعه ی تجربه ی زیسته ی جوانان با اختلال مصرف مواد در شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۵۴-۳۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و بررسی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد مخدر بر اساس تجربه ی زیسته در بین جوانان شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی بوده است. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل افراد مقیم در مراکز اقامتی و درمانی اعتیاد شهر بجنورد بودند که 33 نفر از آن ها با روش نمونه گیری غیر احتمالی (هدفمند) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته بود. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل تاثیرگذار در اختلال مصرف مواد مخدر در 5 مقوله ی اصلی شامل عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی شناسایی شد. عوامل فردی شامل 7 زیرمقوله لذت جویی، کنجکاوی، توهم قدرت افزایی، عدم آگاهی از اثرات مواد، رهایی از دردهای جسمانی و روحی، رسیدن به آرامش زودگذر و فرار از مشکلات، و نداشتن مهارت های زندگی بود. عوامل خانوادگی شامل 5 زیرمقوله خانواده ناسالم، فروپاشی و طلاق، مشکلات و تنش های خانوادگی، فقدان نظارت در خانواده، سرمایه اجتماعی پایین در خانواده و بی تفاوتی عاطفی بود. عوامل اجتماعی متشکل از 4 زیر مقوله حلقه ی دوستان ناباب، مکان زندگی، کاهش تعاملات اجتماعی، معاشرت با افراد وابسته به مواد، و سرمایه اجتماعی منفی بود. عوامل فرهنگی شامل 3 زیر مقوله بهنجار بودن مصرف، سرمایه فرهنگی پایین و کمبود اوقات فراغت، و دینداری پایین بود. نهایتا، عوامل اقتصادی شامل 3 زیر مقوله فقر و بی خانمانی، کودک کار، خستگی، و ساعات طولانی کار بود. مدل نظری بر اساس این مقوله ها ارائه شد. نتیجه گیری: با شناسایی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد و اولویت بندی و میزان تاثیرگذاری این عوامل میتوان با اقدامات و برنامه ریزی مناسب از وابستگی جوانان به مواد پیشگیری نمود.
مدل یابی گرایش به اعتیاد بر اساس صفات مدل پنج عاملی شخصیت با میانجی گری تاب آوری در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۸۴-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی گرایش به اعتیاد بر اساس صفات مدل پنج عاملی شخصیت با میانجی گری تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر مسجد سلیمان در سال 1398 بود. 217 نفر از دانشجویان با استفاده از فرمول کوکران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه تاب آوری، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و همچنین پرسشنامه گرایش به اعتیاد را پاسخ دادند. همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استروپ روش های مورد استفاده برای تحلیل داده ها بودند. یافته ها: نتایج برازش مدل فرضی پژوهش را تایید کرد. تنها صفت دلپذیرخویی برازش خوبی با مدل نشان نداد که بعد از اصلاحات حذف گردید و مدل بهبود یافت. چهار ویژگی مدل پنج عاملی شخصیت شامل روان رنجورخویی، برونگرایی، گشودگی نسبت به تجارب و باوجدان بودن به صورت مستقیم با تاب آوری رابطه داشتند. همچنین این ویژگی ها رابطه غیرمستقیمی با میانجی گری تاب آوری، با میزان گرایش به اعتیاد داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که ویژگی های شخصیتی با تعدیل تاب آوری موجب کاهش گرایش به اعتیاد در دانشجویان می شود و داشتن تاب آوری در برابر استرس می تواند نقش صفات شخصیت بر میزان گرایش دانشجویان به اعتیاد را تعدیل کند.
رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد: با آزمون نقش واسطه ای بی اشتیاقی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۲۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد با بررسی نقش واسطه ای بی اشتیاقی اخلاقی بود. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد بجنورد (2640 نفر) در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس با استفاده از پرسشنامه آنلاین 200 نفر انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسشنامه الگوهای ارتباطات خانواده، مقیاس ویژگی های سایکوپاتیک، مقیاس آمادگی به اعتیاد، و مقیاس بی اشتیاقی اخلاقی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: طبق یافته های مدل اثر مستقیم متغیر جهت گیری گفت و شنود بر آمادگی به اعتیاد منفی بود و اثر متغیرهای جهت گیری همنوایی، سایکوپاتیک، و بی اشتیاقی اخلاقی بر آمادگی به اعتیاد مثبت بود. همچنین، نقش میانجی بی اشتیاقی اخلاقی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد تایید شد. نتیجه گیری: می توان بیان داشت وجود مشکلات الگوهای ارتباطی خانواده (گفت و شنود پایین و همنوایی بالا) و ویژگی های سایکوپاتیک می تواندآمادگی به اعتیاد را برای افراد به ارمغان آورد. همچنین، اگر بی اشتیاقی اخلاقی بالا باشد و با این دو متغیر همراه شود، می توان شاهد میزان بالایی از آمادگی به اعتیاد در نوجوانان و جوانان بود. این نتایج گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر در آمادگی به اعتیاد است و با شناسایی این علل می توان برنامه های درمانی و پیشگیرانه مناسب را به کار بست.