فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۷٬۱۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نظام قوانین اخلاقی در نظریه اخلاقی شخص گراست. برای دستیابی به این هدف، از دو روش «توصیفی- تحلیلی» و «نقد توسّعی» استفاده می شود. مطالب در چهار بخش ارائه می شوند: نخست، به چیستی قانون اخلاقی پرداخته شده است، دوّم، چگونگی شناسایی و کشف قوانین اخلاقی بیان شده است، سوّم، نظامی از قوانین اخلاقی معرفی شده که از سه طبقه «قوانین صوری»، «قوانین ارزش شناختی» و «قوانین شخص گرا» تشکیل یافته است و چهارم، هم چالش های نظام قوانین اخلاقی مطرح شده و هم شکل اصلاح یافته این چالش ها نیز بیان شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که قوانین اخلاقی، جایگاه بسیار برجسته ای در نظریه اخلاقی شخص گرا دارند؛ به این معنا که راهنمای خوبی برای شخص در موقعیّت انتخاب هستند. همچنین نظریه اخلاقی شخص گرا، با اتّخاذ رویکردی کُل گرایانه، دوگانه انگاری قوانین صوری و ارزش شناختی را نمی پذیرد و آن ها را در ترکیبی هماهنگ و سازوار ارائه می دهد. علاوه بر این، اضافه کردن قوانین جدیدی به فهرست قوانین صوری و ارزش شناختی و مطرح ساختن طبقه نوینی با عنوان قوانین شخص گرا، از دیگر نوآوری های این نظریه در حوزه اخلاق است. سرانجام، چالش هایی چون زائد بودن قوانین اخلاقی در اخلاق منش شخص گرا و عدم کفایت این قوانین در نقش هدایتگری و تجویز بیان شده اند. از دید این مطالعه، هرگاه نقش وحدت بخشی را برای قوانین اخلاقی قائل باشیم، می توان آ نها را در اخلاق منش گنجاند و کفایت اخلاقی آن ها نیز اثبات می گردد.
نگاه نقادانه ویلیام جی. وینرایت به نقش داروهای شیمیایی در تحقق تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از محققان تلاش کرده اند تا، با انجام دادن آزمایش ها و بررسی های لازم، تحقق تجربه دینی و عرفانی را از طریق مصرف داروهای شیمیایی به اثبات رسانند. وینرایت، با تمایز گزاردن میان تجربه عرفانی وحدت گرا و خداباور، و با توجه به پژوهش های انجام شده توسط کلارک، پنک، و هیوستون و مسترز، بر این باور است که هرچند داروهای روان نما می توانند نوعی تجربه عرفانی وحدت گرا به وجود آورند، ولی نمی توانند تجربه عرفانی خداباور به وجود آورند. در تحقیقات محققان، شواهد و مدارک قابل اعتنایی وجود ندارد که بر اساس آن تجربه های عرفانی خداباورانه را بتوان ناشی از مصرف داروهای شیمیایی دانست. بررسی های انجام گرفته روی نتایج استخراج شده از آزمایش های محققان اخیر نشان داد که تجربیات ناشی از مصرف داروها بیشتر آفاقی بوده و درصد ناچیزی از آن به تجربه انفسی ارتباط دارد. به نظر وینرایت، در تبیین علمی تجربه های عرفانی، توجه به نکاتی لازم است. اولاً، توجه به موضوع این تجربیات و تفکیک انواع تجارب عرفانی از یکدیگر ضروری به نظر می رسد، یعنی ممکن است موضوع تجربه به گونه ای باشد که هرگز نتوان تبیین علمی کافی از آن ارائه داد. ثانیاً ماهیت تجربه دینی و عرفانی به گونه ای است که آن را با پرسشنامه و آزمایش های تجربی نمی توان تعیین کرد، زیرا این تجارب اموری درونی هستند و قابل اندازه گیری با معیارهای بیرونی نیستند.
تحلیل وبررسی فایده گرایی عمل محور اسمارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل اخلاقی در سه حوزة: فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. فایده گرایی یکی از دیدگاه های مهم در حوزة اخلاق هنجاری است. جی. جی. سی. اسمارت یکی از برجسته ترین فایده گرایان عمل محور بوده و اندیشه ی وی تا حدّ زیادی متأثر از آراء سیجویک است. اسمارت بیشتر کوشیده است که به دو اشکال رایج علیه فایده گرایی یعنی تعارض فایده گرایی با شهودهای اخلاقی، و همچنین مشکل محاسبه ی پیامدهای افعال پاسخ دهد. بدین منظور وی ابتدا اعتبار معرفت شناختی ِشهودهای اخلاقی را منکر شده و رویکردی ناشناخت گرایانه اتّخاذ
می کند. همچنین در برخی موارد که انجام فعل فایده گرایانه منجر به تعارض با شهودهای اخلاقی می شود، به تمایز میان مقام نظر و مقام عمل متوسّل می شود. وی برای رفع مشکلِ محاسبه از نظریة بازی ها و کاربرد استراتژی مختلط، و نیز اصل موضوع امواج آبگیر بهره می برد. در این مقاله پس از استخراج و تبیین مبانی نظری اندیشه های اسمارت، به نقد و بررسی اشکالات مطرح شده بر دیدگاه وی و پاسخ های ارائه شده او پرداخته شده است.
جایگاه تاریخ در نظام فلسفی هگل
حوزه های تخصصی:
پیوند میان تاریخ و فلسفه در قرون جدید به بهترین نحو در نظام فلسفی هگل نمود یافته است. هگل در تبیین نظام فلسفی خود درباره تاریخ، با استفاده مطلوب تر از آراء افلاطون و ارسطو، و تلفیق آن با آراء اندیشمندان عصر روشنگری، فلسفه تاریخی پویا و کارآمدی پدید آورده، که در پرتو کارآمدی «گایست»، به عنوان قوه محرکه تاریخ، آغاز و انجام خوشایندی را برای آن رقم می زند. تاریخ در نزد هگل، منظومه یا بستری است که از منطق درونی خود برخوردار است، قانون مندی خاص خود را دارد و سلسله مراتب و سیر تحول خاصی را طی می کند تا به مقصودی برسد که چیزی جز رسیدن به آزادی، در وجهی کاملاً آگاهانه، نیست. روند تکاملی تاریخ، رسیدن به آزادی در حیات سیاسی و اجتماعی، و شکل گیری جامعه ای مدنی است که از سرِ آگاهی و نیازی خودآگاهانه حاصل شده است. این روند تکاملی، نیل به جایگاهی در سطح جهانی است و ملل مختلف در تحقق آن سهم مؤثر دارند و به جریان کلی تاریخ جهان کمک می کنند؛ منتها هر ملتی تنها از فرصت منحصر به فردی برای نقش-آفرینی در این عرصه جهانی برخوردار است. نوشتار حاضر، تبیین فلسفی تاریخ در نگاه هگل را در دستورکار دارد و بر آن است تا زمینه های پیوند میان تاریخ و فلسفه را در اندیشه این فیلسوف آلمانی بررسی نماید.
اثبات وقوع معجزات از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی و ریچارد سویین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش برانگیزترین مباحث مربوط به معجزه، بحث اثبات وقوع معجزات است. قاضی عبدالجبار با استفاده از روش هایی همچون تواتر و اجماع و همچنین پردازش نظریه ای به نام «حال» در صدد اثبات این است که ما می توانیم نسبت به وقوع معجزات علم بدیهی و اکتسابی یقینی پیدا کنیم و وقایع تاریخی ای مانند معجزات با روش هایی مانند «حال» قابل اثبات هستند. سویین برن نیز در پاسخ به اشکالات هیوم و فلو، چهار ابزار خ اطرات واضح خودمان، شهادت و گواهی دیگران درباره تجارب گذشته اشان،آث ار فیزیکی و فهم کنونی ما از این که چه چیزهایی طبیعتاً غیرممکن و یا غیرمحتمل هستند را برای پی بردن به وقوع معجزات مطرح می کند و نشان می دهد گزاره های تاریخی به مانند گزاره های علمی آزمون پذیر هستند و اصولی برای این امر ارائه می کند که بسیار شبیه مباحث اجماع عبدالجبار می باشد. در مجموع شباهت آرای این دو متفکر ما را به میراث غنی و همچنان ناشناخته کلام اسلامی رهنمون می سازد.
مقایسه ی نظریه ی اعتمادگرایی آلستون و پلانتینگا (با تأکید بر باورهای دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی روال باورساز تجربه ی دینی ویلیام آلستون و نظریه ی کارکرد صحیح آلوین پلانتینگا جزء نظریه های اعتمادگرایانه اند. مشخصه ی اصلی و وجه تمایز نظریه های اعتمادگرایانه از سایر نظریه های برون گرایانه در این است که این نوع نظریه ها مؤلفه های اصلی نظریه های برون گرایانه و درون گرایانه را با هم جمع نموده اند و ازاین رو، مبرّا از اشکال های وارد بر نظریه های درون گرایانه اند و باورهای صادقِ بیشتری را به دست می دهند. آلستون و پلانتینگا با استفاده از این رویکرد، روش معتبری را برای حصول باورهای دینی صادق پیش نهاده اند. البته این دو نظریه در مقایسه با هم، تفاوت های مهمی دارند که آن ها را از هم متمایز می نماید.
براساس نظریه ی روال باورساز تجربه ی دینی، فاعل شناسا با استفاده از فرایند درخور اعتماد تجربه ی دینی، می تواند به باورهای دینی صادق دسترسی داشته باشد، امّا براساس نظریه ی کارکرد صحیح فاعل شناسا، با به کارگیری حسّ الوهی می تواند باورهای دینی صادق را به دست آورد. البته تعداد باورهای دینی صادقی که از فرایند باورساز درخور اعتماد به دست می آید بیشتر از تعداد باورهای دینی صادقی است که از کارکرد صحیح حسّ الوهی حاصل می شود، زیرا از طریق روال باورساز، فاعل شناسا مجموعه ای از باورهای دینیِ صادقِ منسجم را کسب می نماید، امّا از طریق به کارگیری حسّ الوهی، فاعل شناسا فقط باور به وجود خدا را می پذیرد. در نظریه ی آلستون، مؤلفه ی مؤدّی به صدق بودن با تبیینی پیشینی، جای نشین مؤلفه ی توجیه شده است و همچنین فاعل شناسا دو شرط درون گرایانه ی باور، یعنی آگاهی و هنجارمندی را رعایت می نماید، ولی در نظریه ی پلانتینگا، مؤلفه ی ضمانت با تبیین پسینی، جای نشین مؤلفه ی توجیه شده و فاعل شناسا فقط ملزم به رعایت شرط هنجارمندی از شروط درون گرایانه است.
سیر تحول آرای ویلیام لئونارد راو در باب شر بی وجه و ملاحظاتی انتقادی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلیام لئونارد راو، فیلسوف دین معاصر (1931-)، با تأکید بر وجود برخی شرور بی وجه در جهان، کوشید تا روایت تازه ای از مسئله قرینه ای شر ارائه دهد. در این مقاله سعی ما بر آن است که نخست توصیف دقیق و مستندی از آرای راو ارائه دهیم و سپس به بررسی و نقد دیدگاه او بپردازیم. در مقام توصیف، کوشیده ایم سیر تحول آرای راو با توجه به اشکالات منتقدان و اصلاحات و جرح وتعدیل های او به خوبی نشان داده شود. پس از مواجهه با اشکالات منتقدانی چون ریشنباخ، لویز، ویکسترا، و پلنتینگا، راو به بازسازی برهان قرینه ای خود برمبنای شر بی وجه پرداخت. در این مقاله علاوه بر توصیف دقیق دیدگاه راو، نشان داده شده است که تلاش او برای انتقال از وجود شرور ظاهراً بی وجه به باور معقول به وجود شرور بی وجه نادرست و ناتمام بوده و از نیافتن توجیه برای برخی شرور نمی توان به واقعاً بی وجه بودن آن دست یافت.
مناسبت میان اسماء الهی و آسمان ها در طریقت قبّالا و سنّت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
در طریقت عرفانی قبّالای یهودی، بررسی ملکوت آسمان ها، کارکرد فرشتگان گماشته در هر یک از آسمان ها و رابطه میان اسماء الهی موسوم به سفیروت و هر کدام از آسمان ها نقش مهمّی ایفاء می کند. از نظر عارفان قبالا، قلمرو تجلّی وجود، بر چهار بخش اصلی تقسیم می شود: اسماء الهی، عرش، آسمان ها و عالم ماده. عالم نخست یا عالم اّصیلوت، قلمرو ده اسم اصلی خداوند است که سه اسم نخست آن ها، به نحو خاصّ، در مرتبه عرش یا عالم بِریئا ظهور می یابند و هفت اسم دیگر در هفت آسمان برین، ضمن آن که عالم عسیّا یا جهان مادی، مجلای ظهور همه اسماء الهی است. بنابراین، شناخت آسمان ها، در گرو معرفت نظام اسماء و صفات الهی و تقدّم و تأخّر آن ها و مسبوق به شناخت فرشتگان کرام می باشد. این مقاله می کوشد، پس از معرّفی نظام اسماء یا سفیروت که آموزه کلیدی قبالاست، به بررسی مراتب آسمان ها از نظر اهل قبالا و متون کهن آن ها از جمله سفر زوهر و سفر یصیرا بپردازد و درجهت ایضاح و تکمیل مطلب، از روایات موجود در سنّت اسلامی و یافته ها و گفته های عارفان مسلمان نیز بهره گیرد.
استدلال خاطره نویس ویتگنشتاین در نفی زبان خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریات مهم ویتگنشتاین متأخر، نفی زبان خصوصی است؛ زبانی که معنای واژگان اش را تنها کاربر آن زبان می داند. ویتگنشتاین در استدلال خاطره نویس برای اثبات امتناع زبان خصوصی می گوید که محال است شخص بتواند احساس خودش را با نشانه ای مثل «S» نامگذاری کند و آن را در دفتر خاطراتش یادداشت کند و بعد از آن بخواهد تکرار آن احساس را نیز در آن دفتر یادداشت کند. از این استدلال تفسیرهای متفاوتی شده است. برخی آن را استدلالی علیه اعتبار حافظه دانستند و برخی آن را تأکیدی بر ضرورت وجود قواعدی برای کاربرد واژگان در یک زبان به شمار آوردند. تشکیک در اعتبار حافظه گاهی به توان حافظه بر نگهداری احساس آغازین و گاهی به توان حافظه بر یادآوری درست کاربردهای یک نشانه در گذشته مربوط می شود. مفسران بیشتر شق نخست را برگرفتند و به هر حال امکان احراز درستی عملکرد حافظه را در زبان خصوصی به این دلیل منتفی دانستند که معیاری عینی برای بازسنجی کاربردهای یک نشانه وجود ندارد. در این مقاله برخی تفاسیر از استدلال خاطره نویس بررسی شده است.
The Ethics (Ethos) of History(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This paper provides a critical analysis of Heidegger’s brief remarks in his “Letter on Humanism” in which he links ethics to ethos and ultimately to our relation to time and history. Central to this analysis is the phrase of Heraclitus, ēthos anthrōpōi daimōn, from which Heidegger claims that human living (ethos) is inseparable from the event of appropriation (Ereignis) which generates our historical destiny. Through further analysis that draws from the work of Jean-Luc Nancy and Giorgio Agamben, it is shown just how Heraclitus’s phrase can be interpreted differently and thus presents us with an idea of human destiny that serves to qualify Heidegger’s claim.
نگاه انتقادی نیچه به جایگاه اخلاق در تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیچه راهی را که بشر در مسیر اخلاق تاکنون پیموده است، نه همچون یک فرایند تکاملیِ مثبت و ارزنده، بلکه تاریخچه یدیرپاترین خطاهای انسان و مسبب سرنوشت هولناک و هراس انگیزاو می داند.از این رو به نقد شدیداخلاقکه به اصطلاح میراثی تاریخی و دستاوردی ارزشمند برای بشر تلقی می شد، می پردازد.از نظر او تمامی ابعاد زندگی بشر، حتی پرسش او از وجود،تحت تأثیر ارزش هاستو این ارزش ها،کشمکش ها و بحران هاییرا برای انسان پدید آورده است.نیچه خود را ضد اخلاق می نامد و همه ینظام های اخلاقی را مردود می شمارد.البتهاو در نقد اخلاق می خواهد بنیاد حقیقی اخلاق را بیابد، جایگاه و نحوه ی عمل آن را شرح دهد و ساز و کارارزش گذاری انسان را که او را به انجام افعال اخلاقی وادارمی کند، تشخیص دهد.در پس تمام اظهارات ویرانگرانه نیچه، طرحی جدید و ایده ای نو و در عین حال یکپارچه وجود دارد. او قصد ندارد نظامی همچون نظام هایی که آنها را به نقد کشیده و ویران نموده است، بنیان گذارد. مظهر این ایده ی نو، ابرانسان است. در این مقاله نگاه منفی نیچه را به منزلت اخلاق در تمدن غرب، در پرتو انتقاداتی که به اخلاق وارد می کند، بررسی می کنیم.
جزم گرایی در مبانی فکری از منظر ریچارد پاول و علامه جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۴ شماره ۶۳
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
مسئله دور دکارتی در اثبات وجود خداوند راه حل حافظه و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
یکی از مسائل مهم در فلسفه دکارت دور دکارتی است. این مسئله را اولین بار معاصران دکارت مطرح کردند؛ این که دکارت معتقد است: «اگر من یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریب کار نیست، می توانم یقین داشته که هر آن چه را به طور واضح و متمایز ادراک کرده ام صحیح است» و «فقط در صورتی که در ابتدا یقین داشته باشم که هر آن چه را به طور واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است، می توانم یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریب کار نیست»؛ یعنی یقین به دو قضیه «خداوند وجود دارد و فریب کار نیست» و «هر آن چه به نحو واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است» منوط به یک دیگر است و بنابراین مستلزم دور است. برای حل مسئله دور دکارتی راه حل های متعددی ارائه شده است که مهم ترین آن ها عبارت اند از راه حل حافظه، راه حل یقین دوگانه و راه حل مبتنی بر تفسیر روان شناسانه. در این مقاله راه حل حافظه و نقد آن را بررسی می کنیم که بنا بر آن خداوند ضامن دقت حافظه ماست، نه ضامن درستی ادراکات واضح و متمایز.
مفهوم حقیقت در اندیشه ریچارد رورتی
حوزه های تخصصی:
بر پایه خوانش رورتی از سنت فلسفی غرب ،حقیقت به معنای مطابقت میان باورهای درونی و واقعیت های بیرونی موضوع اصلی تاریخ فلسفه بوده است. در این سنت ""حقیقت کشف کردنی بود نه ساختنی""؛ در حالی که به گمان وی ازآن جایی که هیچ راهی برای توصیف واقعیت ها جز به کمک زبانمان وجود ندارد ،حقیقت نمیتواند از عمل به کارگیری زبان از سوی ما برای طرح ادعاهای ماجدا باشد؛ زیرا جملات نمیتوانند در بیرون وجود داشته باشند. بنابراین، ""حقیقت ساختنی است نه کشف کردنی"". فرض ما این است که هر چند رورتی حقیقت وعینیت را به معنای سنتی رد کرده ، همچنان کم و بیش به دام عینیتگرایی و واقع گرایی باقی افتاده و حقیقت بازهم به طور عینی در قالب مفاهیمی دیگردر فلسفه اش پدیدار گشته است.
یونگ در برابر یونگ از «روان شناسی دین» تا «فلسفة دین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، بر پایة مطالعة موردی آرای کارل گوستاو یونگ دربارة دین، به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روان شناختی و فلسفی به دین در چه وجوهی از یک دیگر متمایز می شوند و چرا شناختِ این تمایز برای منظومة دین شناسی اهمیت دارد.
برای پاسخ به این پرسش ها، مقاله در مقدمه، با اشاره به سه مقطع تاریخیِ «روان شناسی دین»، ضمن تقریر دیدگاه یونگ در متن مقطع سوم و پس از برشمردن برخی نقدهای ارائه شده به این رویکرد، نتیجه گرفته است که محدود کردن میراث یونگ به «تأثیر دین بر سلامت روان» هم آن میراث را به امری کارکردی تقلیل می دهد و هم جان مایه های بنیادین دین را مورد غفلت قرار می دهد. از این رو، در بخش دوم مقاله کوشش شده تا وجه مغفول ماندة دیدگاه یونگ درباره «فهم نمادین زبان دین» برجسته و نشان داده شود که چگونه این بخش از دستاوردهای یونگ می تواند میراثی برای فلسفة دین قلمداد شود. در بخش پایانی مقاله تلاش شده تا شرایط بهره گیری از این میراث در راستایِ اهدافی که فیلسوف دین در پی آن هاست تشریح شود. در پایان، نقدِ تعاملِ غیر روش مند میان دین پژوهی با علوم دیگر قرار است ما را با برخی امکانات و محدودیت های فیلسوف دین در چنین تعاملی آشنا کند.
تأملی در باب کارآمدی برهان معجزه در الهیات مسیحی با نگاهی به کاربرد آن در سنت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در علم کلام، از برهان معجزه در مواردی برای اثبات وجود خداوند بهره گرفته می شود. این مقاله با بررسی نسبت معجزات با براهین خداشناسی، درپی کشف میزان کارآمدی و توفیق برهان معجزه در کلام اسلامی و الهیات مسیحی در زمینه اثبات وجود خداوند است. روشن ساختن این مسئله، نه تنها کمک می کند تا جایگاه واقعی برهان معجزه و مدلول آن را به درستی دریابیم و موقعیت دقیق استفاده از آن را درک کنیم، مفسر را نیز در تفسیر و فهم مدلول واقعی برهان معجزه در تفسیر آیات معجزه در قرآن کریم مدد می رساند. در این مقاله، ابتدا با رویکردی دینی به توصیف معجزه پردخته می شود و آنگاه با مطالعه کتابخانه ایِ کاربرد برهان معجزه در میان آثار متکلمان اسلامی و مسیحی، به تحلیل نقادانه میزان قوت و کارآیی این برهان در مواردی که از آن استفاده شده است، پرداخته خواهد شد.
بررسی و تحلیل مبانی اخلاقی عهد عتیق با توجه به آموزه معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوهر تعالیم اخلاقی عهد عتیق، شباهت انسان به خداوند است که از طریق عمل به شریعت در زندگی دنیوی محقق می گردد. ازاین رو در تورات، اخلاق و شریعت با یکدیگر رابطه ا ی ناگسستنی دارند و طرح تربیتی حیات مقدس را فراهم می آورند. قداست دارای دو بعد سلبی و ایجابی است که نفیاً مستلزم تقوا و دوری جستن از همه چیزهایی است که مخالفت با اراده خداست و اثباتاً خود را وقف عبادت او کردن است.
آنچه این مقاله بدان اهتمام می ورزد، تحلیل مفاهیم تشبه به خدا، قداست، توحید، عدالت، تقوا و برگزیدگی در عهد عتیق با توجه به آموزه معاد است. ازجمله رهیافت های مهم مقاله حاضر این است که از طرفی اخلاق در عهد عتیق بر محور قداست، توحید، عدالت، شریعت و تقواست و برگزیدگی قوم یهود براساس ایمان به خدا و رعایت عهد و میثاق است و مطلق نیست. از طرفی دیگر، بیشتر آموزه های دینی و اخلاقی در راستای آبادانی حیات دنیوی است و اسفار خمسه فاقد هرگونه اندیشه صریح نسبت به عالم آخرت به عنوان تضمینی برای اجرای ارزش های اخلاقی است و پهنای این آموزه در عهد عتیق به گستردگی قوانین شریعتی و آموزه های عبادی نیست!
نزاع فرگه و هیلبرت: روش صحیح پرداختن به فراقضیه ها در دستگاه های اصل موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«منطق به صورت نامحدود ... صوری نیست. اگر چنین بود، بدون محتوا می بود ... هیچ علمی کاملاً صوری نیست» (Frege, 1971:109).
در ۱۸۹۹، دیوید هیلبرت نظام اصلِ موضوعیِ منقحی برای هندسة اقلیدسی عرضه کرد و با اثبات مشروط فراقضیه های سازگاری و استقلال برای این نظام، راه حلی برای یکی از مسائل دیرپای ریاضیات (مشهور به مسئلة خطوط موازی) ارائه داد. گوتلوب فرگه، پایه گذار منطق صوری جدید، مخالفت های بنیادینی با رویکرد فرمالیستی هیلبرت و برهان های او برای فراقضیه های سازگاری و استقلال ابراز داشت. بررسی دلایل این مخالفت نشان می دهد که دیدگاه فرگه نسبت به صوری بودن منطق و قضیه های فرانظریه ای به کلی متفاوت از دیدگاه پذیرفته شدة امروزی است. در این مقاله پس از شرح مختصر روش اثبات هیلبرت برای فراقضیه های سازگاری و استقلال و همین طور انتقادهای اصلی فرگه به آن، به روش پیش نهادی خود فرگه برای پرداختن به این مسائل اشاره خواهم کرد و سپس به این بحث خواهم پرداخت که چرا در نهایت ریاضی دانان و منطق دانان، به پیروی از هیلبرت، به نکته سنجی های فرگه وقعی ننهادند و منطق جدید با معرفی نظریة مدل گام در راهی نهاد که از نگاه فرگه به هیچ وجه قابل قبول نبود. در پایان نتیجه ای که از این بررسی می گیرم این است که در واقع، فرگه و هیلبرت، هر یک بر اساس اندیشه ها و علایق خود، برداشت های متفاوتی از مفاهیمی مانند سازگاری و استقلال در دستگاه های اصل موضوعی داشته اند، جایی که فرگه به دنبال «سازگاری اندیشه ای» است هیلبرت صرفاً «سازگاری نحوی» را اثبات می کند. برداشت سخت گیرانة فرگه از مفهوم سازگاری و استقلال دامنة پژوهش های بعدی را به شدت محدود می ساخت، حال آن که برداشت هیلبرتی امکانات وسیع و جذابی برای انجام بحث های فرانظریه ای فراهم می آورد.
چالش های اخلاقی اشتغال زنان برای خانواده (بررسی تطبیقی اسلام و فمینیسم و ارائه راهکارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان می دهد مادران شاغل باید نزدیک به دوبرابر مادران غیرشاغل در هر روز وقت صرف کنند تا بتوانند هم وظیفه مادری و همسری خود را انجام دهند و هم از عهدة مسئولیت شغلی خود برآیند که این موجب کاهش توانایی، بی حوصلگی و خستگی بیش از حد آنها می شود. اسلام با اشتغال زنان در بیرون از خانه مخالفتی ندارد؛ به شرط آنکه، سلامت اخلاقی آنان به خطر نیفتد، حرمت و عفت آنان در معرض آسیب و خطر قرار نگیرد و کیان خانواده آسیب نبیند. در مقابل، فمینیسم با روانه ساختن بی رویه زنان به بازار کار، به محیط خانه که بهترین محیط هنرنمایی زن و مهم ترین ابزار زن برای مشارکت اجتماعی و تأثیرگذاری بر اعضای خانواده است، آسیب های جدی وارد کرده است. در این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفته، دیدگاه های اسلام و فمینیسم در موضوع اشتغال زنان با هم مقایسه شده و سپس چالش های اخلاقی این امر برای خانواده از دیدگاه فمینیسم و راهکارهای اسلام در این زمینه بررسی شده است.