آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲

چکیده

یکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر، رویکرد کهن الگویی است. مهم ترین نظریه پرداز نقد کهن الگویی، نورتروپ فرای، بر آن است که کهن الگوهای اسطوره ای، در انواع متون ادبی پدیدار می شوند و در جهان ادبی، چهار میتوس بنیادین که برابر با چهار فصل، در چرخه جهان طبیعت هستند، چهار ژانر اصلی در ادبیات؛ یعنی کمدی (بهار)، رُمانس (تابستان)، تراژدی (پاییز) و طنز (زمستان) را دربرمی گیرند. بنا به نظریه فرای، کانون تراژدی، قهرمانی است که در حیات خود شش مرحله را از معصومیت نخستین تا سقوط فرجامین طی می کند و در نهایت با قربانی شدنش، تعادل و آرامش بر محیط حاکم می شود. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی نقوش کاسه ای مینایی متعلق به دوران ایلخانی پرداخته و این داستان بهرام و آزاده را مطابق روایت شاهنامه فردوسی به تصویر کشیده است. هدف این پژوهش و نتیجه تحلیل این نقوش بر مبنای نقد کهن الگویی نورتروپ فرای نشان می دهد که روایت تصویری مذکور در قالب میتوس پاییز و ژانر تراژدی شکل گرفته است تا پیام سیاسی و اجتماعی ویژه ا ی را در قالب این داستان تصویری و ادبی به مخاطبانش، چه در دوران پیش از اسلام و چه پس از آن منتقل کند.

تبلیغات