فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۵۱٬۲۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی، به عنوان روشی نوین در مطالعات ادبی، به بررسی پدیده های زبانی و سبکی می پردازد؛ و از آنجا که شکل و محتوی هر کدام به تنهایی برای دستیابی به کلّیّت متن کافی نیست، در سبک شناسی به چگونگی پیوستگی این دو و تأثیر ارتباط آنها در فهم معنی، و در نهایت بیان وجوه زیبایی شناختی آن پرداخته می شود.
تصویرپردازی های قرآن به طرزی شگفت، فکر و عاطفه انسان را مجذوب خود می سازد که زیبایی آن در کلام فصیح و معانی بلند آن تجلی مییابد.
سوره رحمن از زیباترین سوره های قرآن است که به شرح بسیاری از نعمت های خداوند می پردازد. پژوهش حاضر در نظر دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی و در چهار سطح صوتی، صرفی، نحوی، و معنایی، نظریات سبک شناسی را بر سوره رحمن مطابقت دهد. این پژوهش در پی پاسخ به برخی پرسش هاست؛ از جمله: بارزترین ویژگی های سبکی سوره رحمن کدام است؟ تأثیر انتخاب لفظ بر انتقال معنی چگونه است؟
از مهم ترین یافته های تحقیق حاضر این است که سجع و ایقاع و کثرت حروف لین و مد از بارزترین ویژگی های سوره «الرحمن» به شمار می آید. این پژوهش همچنین به بیان وجوه ارتباط عمیق بین لفظ و معنی و چگونگی تأثیر آن در تصویرگری های این سوره می پردازد.
پژوهشهای میان رشته ای در مطالعات ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه میان رشته ای (Interdisciplinary study) که در دهه های اخیر در بسیاری از مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی جهان مورد توجه جدی قرار گرفته، رویکردی است که در آن، پژوهشگران با ایجاد تعامل بین رشته های گوناگونی و پل زدن میان دو یا چند رشته مختلف، می کوشند تا برای دستیابی به حل مسایل به الگوی مناسبی دست یابند.
هدف این مقاله آشنایی با رویکرد میان رشته ای و معرفی بعضی از گونه های پژوهشهای میان رشته ای است که با پژوهشهای ادبی مرتبط است. در این نوشتار، ضمن ارایه تعریف دقیقی از پژوهش میان رشته ای و بیان انواع آن در مطالعات ادبی، زمینه ها و علل گرایش به پژوهش میان رشته ای و مبانی این رویکرد مورد بررسی قرار می گیرد و نمونه هایی از آثاری معرفی و بررسی می شود که با چنین رویکردی به تحلیل متون ادب فارسی پرداخته اند. بررسیها نشان می دهد که در دهه اخیر، تحلیل متون ادب فارسی با استفاده از این رویکردها گسترش چشمگیری یافته و موجب توجه و بازخوانی آثار ادب فارسی با نگاهی تازه شده است.
دستور زبان همگانی و شکل گیری دانش زبانی
حوزه های تخصصی:
مشاهدات عادی نشان می دهد که شکل گیری دانش زبانی در روند زبان آموزی همانند رشد اندامها و فعالیتهای زیستی دیگر به طور طبیعی و کم وبیش یکسان نزد همه افراد به انجام می رسد؛ به این معنی که در ذهن سخنگویان هر زبان به طور ناخوداگاه و کاملا طبیعی دانش مشترکی درباره زبان محیط شکل می گیرد که آنان را تا پایان عمر به تولید و درک گفتار و نوشتار و نیز تنظیم اندیشه و برخی کارکردهای دیگر توانا می سازد. همچنین پژوهشهای بیشتر نشان داده است که تنها با فرض وجود اصلها و ویژگیهای زبانی همگانی که از راه وراثت زیستی در ذهن انسان پدید می آید، توضیح شکل گیری دانش زبانی ممکن می شود. توصیف دقیق دانش دستوری زبانهای گوناگون که به آن دستور زبان زایا گفته می شود و جستجوگری در آنها، نظام اصلها و ویژگیهای زبانی همگانی را نیز آشکار می نماید.در این مقاله، کوشش می شود که با اشاره به برخی داده های زبان فارسی، اثبات فرض دستور زبان همگانی و شکل گیری دانش زبانی به عنوان ویژگی خاص نوع انسان بررسی و ارائه گردد.
ساختمان داستان های گلستان سعدی
حوزه های تخصصی:
گلستان سعدی یکی از آثار بزرگ کلاسیک ایران است، که همواره در طول هفت قرن گذشته، یکهتاز میدان فصاحت و بلاغت بوده است. اگرچه در طول این مدت مورد تقلید نویسندگان زیادی قرار گرفته و رسیدن به نثر زیبای آن همواره آرزوی دست نیافتنی هر نویسنده بوده، اما همچنان ناشناخته مانده است. اگر چه ما همواره نثر زیبای گلستان را ستودهایم و همواره به محتوا و اندیشههای پنهان در آن نگریستهایم، اما تا کنون به شیوههای داستانپردازی این اثر سترگ نپرداختهایم. یکی از این موارد شکل یا ساختمان قصههای گلستان سعدی است. هدف از این مقاله بررسی ساختمان داستانهای گلستان سعدی و نیز شکل پیرنگ (مقدمه، تنه، پایان) در این قصههاست و این که سعدی از چه شکل و ساختمانی برای قصه و داستانپردازی بیشتر بهره برده است. در این مجموعه، پس از بیان توضیحاتی برای آشنایی بیشتر باساختار وپیرنگ، داستانهای گلستان از دو منظر مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در ابتدا شکل پیرنگ حکایتهای گلستان که شامل عناصری چون مقدمه، کشمکش، بحران، اوج و پایان است و سپس ساختمان یا ساختار حکایتها مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
بررسی دلایل شباهت و تفاوت در روایت داستانهای شاهنامه و تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی و تاریخ بلعمی دو اثر مهم و برجسته فرهنگ ایرانی اند که نه تنها در زمانی نزدیک به هم به نگارش در آمده اند بلکه از درونمایه های یکسانی نیز برخوردارند. این دو اثر در بردارنده سرگذشت ایران از آغاز آفرینش تا دوره نگارش اثر هستند. تحقیقات اخیر محققان نشان داده است که منابع و مآخذ به کار گرفته شده از سوی فردوسی و بلعمی با یکدیگر تفاوتهایی داشته است؛ فردوسی در به نظم کشیدن شاهنامه علاوه بر روایات شفاهی، از شاهنامه منثور ابومنصوری نیز استفاده کرده بود؛ در صورتی که منابع اصلی بلعمی، گذشته از تاریخ طبری، شاهنامه منثور ابوالموید بلخی بوده است. با وجود این تفاوت در منابع، مطالعه و بررسی شخصیتهای مشترک در دو اثر نشان می دهد که شباهتها بسیار بیشتر از تفاوتهاست. علت شباهتهای موجود میان شخصیتهای این دو اثر را می توان از یک سو به دلیلِ نشات گرفتن این دو اثر از سنتهای داستانی مشترک حماسی-اسطوره ای ایران و از سوی دیگر به دلیل امانتداری دو مؤلف در نقل منابع مربوط دانست که آن خود ناشی ازاعتقاد به تاریخ واقعی بودن این روایتها نزد آنان و در کل نزد ایرانیان بود؛ به طوری که دخل و تصرف در این روایتها در نظرشان امری ناپسندیده تلقی می گردید. همچنین برای تفاوتهای موجود نیز می توان دلایلی بر شمرد مانند: تفاوت در منابع و مآخذ؛ تفاوت در روش کار دو مولف؛ اقتضای شاعری فردوسی؛ دخالت دادن باورهای مذهبی فردوسی در بیان برخی از روایتها و رویکرد متفاوت دو مولف در روش عقلانی سازی روایتها.
چگونه پروست می تواند زندگی شما را دگرگون کند
حوزه های تخصصی:
بررسی دین زرتشتی در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
ایران سرزمینی است که از روزگاران بسیار کهن، تمدن های گوناگونی را در خود پرورش داده است. وجود هریک از این تمدن ها سبب گردید که کشور ایران از فرهنگ والایی برخوردار شود. یکی از نشانه های برتری و ارجمندی فرهنگ ایرانی، پیدایش و ظهور دین ها و آیین هایی است که خاستگاهی ایرانی دارند. هریک از این ادیان به نوبه ی خود، تاثیر مستقیمی در شکوفایی فرهنگ و تمدّن ایران داشته اند. شاهنامه ی فردوسی که آیینه ی تمام نمای شکل گیری فرهنگ ایرانی از عصر اساطیری تا حمله ی اعراب به ایران است از بازتاب نمودن اعتقادات و باورهای مردمان پیش از اسلام دور نمانده است.
بازشناسی کهن الگوها و عناصر نمادین در داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان بیژن و منیژه، همچون دیگر داستانهای شاهنامه، از جمله آثاری است که به دلیل ساختار و درونمایه نمادینش این قابلیت را دارد که با نگرشی کهن الگویی مورد نقد و تحلیل قرار گیرد. بنابر این نگرش، این داستان را میتوان شرح به فردیت رسیدن قهرمان بیژن نام آن دانست که با دریافت فراخوان، داوطلبانه پای در مسیر فردیت و رشد روانی مینهد. او در چرخه کمال خود که از ایران زمین آغاز و به آن ختم میشود، پس از رویارویی با نیروهای اهریمنی سایه (گرازهای وحشی)، با نیرنگ پیر دانای اهریمنی قصه (گرگین) با آنیمای روان ناخودآگاهی خود که در پایین ترین سطح زیستی و غریزیاش قرار دارد، دیدار میکند و وارد مخمصه ای دشوار میشود. بیژن که از سرزمین خیر آمده است، در سرزمین شر، زندانی چاهی میشود که نماینده زهدان مادری است. او سرانجام به دستیاری رستم از این مخمصه رهایی مییابد و با بازگشت به ایران زمین، نقطه پایان دایره کمال خود را به آغاز آن پیوند میدهد. داستان با ازدواج نمادین بیژن با منیژه که اکنون از جنبه های زیستی و غریزی صرف فراتر رفته و وجهه مثبت خود را آشکار کرده است، پایان مییابد. این داستان نمادین از یک سو شرح به فردیت رسیدن بیژن است؛ امّا از سوی دیگر از آن جا که بنابر رویکرد تحلیلی یونگ، تمامی عناصر و شخصیتهای یک روایت نمادین، اجزا و پاره های روانی یک شخصیت واحد هستند، بیژن را باید بخشی از نیروهای خودآگاه کیخسرو دانست که در رأس هرم تحلیلی مذکور قرار دارد و نماینده بُعد فعلیت یافته کهن الگوی خود است که با من خودآگاهی (ایرانیان) به اتحاد و یگانگی رسیده و در قلّه این ساحت از روان روایت قرار گرفته است. با این تأویل میتوان گفت که فردیت موجود در قصّه بیژن و منیژه در اصل برای کیخسرو اتفاق میافتد؛ زیرا بیژن بخشی از روان کیخسرو است و فردیت او فردیت کیخسرو محسوب میشود
ژانر ادبی «داستانک» و توانمندی آن برای نقد فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابعی که در زبان فارسی راجع به ژانر موسوم به «داستانک» تالیف شده، به نسبت داستان کوتاه، بسیار اندک است. داستان نویسان ما به نوشتن داستانک بسیار کمتر از داستان کوتاه روی آورده اند در این مقاله، پس از تعریف نوع ادبی موسوم به «داستانک» نخست وجوه شباهت ساختار داستانک و داستان کوتاه تبیین گردیده و سپس عناصر این ژانر کمیاب، بر شمرده شده است. در بخش بعدی، تحلیل مبسوطی از داستانک «صفحه حوادث» نوشته داستان نویس معاصر علی قانع، به منزله نمونه ای موفق از این شکل ادبیات داستانی، ارایه گردیده است. در این تحلیل، استدلال شده که نویسنده با بهره گیری از توانمندی های این ژانر، توانسته است از برخی واقعیت های اجتماعی آشنایی زدایی کند و در واقع، این داستانک حکم تفسیری نقادانه از فرهنگ مسلط اجتماعی ما دارد که طی آن، نویسنده خو گرفتن به روزمرگی فاجعه و نیز رفتارهای خودمدارانه را مورد موشکافی نقادانه قرار می دهد.
جمله های خبری و بررسی صدق و کذب آن در زبان و ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمله خبری و وجه تمایز آن با انواع دیگر جمله (انشا) از مباحث اصلی علم معانی است که نه تنها در این علم، بلکه در دانشهای گوناگون مرتبط با زبان، همانند فلسفه، منطق، زبانشناسی، معنی شناسی و حتی علوم ارتباطات و گفتمان شناسی نیز مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفته است. به طور کلی، جمله خبری جمله ای در نظر گرفته شده که قابل صدق و کذب باشد و در اکثر علوم مذکور معیارها و ملاکهایی نیز برای سنجش صدق یا کذب آن ارایه شده است. هدف اصلی از این پژوهش، دست یافتن به پاسخی برای این سوال است که آیا امکان بررسی صدق و کذب در همه فرآیندهای زبانی وجود دارد یا خیر؟ و اگر پاسخ منفی باشد، چگونه می توان برای جمله های خبری در ادبیات- که منطق ویژه ای بر آن حاکم است - تعریفی براین مبنا در نظر گرفت؟ نویسنده براین باور است که نه تنها در ادبیات، بلکه در زبان ارتباطی نیز امکان بررسی صدق و کذب در همه فرآیندها وجود ندارد. بنابراین، لازم است چنین تعریفی بازنگری شده، معیارهای دیگری جهت تمایز این نوع جمله با انواع دیگر در نظر گرفته شود.
ارگانومی در شعر حافظ و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا درباره اصطلاح تازه ارگانومی توضیحاتی داده شده است، آن گاه این موتیو شعری که در مهم ترین قالب شعر کلاسیک فارسی یعنی غزل، نمود جدّی دارد در غزلیات دو شاعر پر آوازه شیراز، حافظ و سعدی بررسی شده است. همچنین شیوه تحوّل یک واژه به کار واژه (اصطلاح) مورد بررسی قرار گرفته است. از بین عناصر متعدد ارگانومی در غزل حافظ و سعدی کمر و میان مورد سنجش و تحقیق ارزیابی واقع شده و در نتیجه روشن شده است که در شعر حافظ با توجّه به شیوه های نمادسازی او، واژه های ارگانومی امکان بیشتری برای ارتقاء به سطح کار واژه یافته است امّا در شعر سعدی در سطح قاموسی و لغوی باقی مانده و شاعر کم تر از این امکانات نشانه ای به عنوان نماد و سمبل بهره برده است. در خلال سنجش و مطابقه همچنین روشن شده است که شعر خواجه شیراز شرایط تأویل پذیری و شرح و تفسیر چندگانه را بیشتر از شعر شیخ سعدی بر می تابد.
بیت پایانی؛ خوش فرجامی شعر
حوزه های تخصصی:
بررسی زمان در داستان «دخمه ای برای سمور آبی» از منظر نقد مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان، کیفیتی ویژه و انتزاعی از زندگی انسانی است که همواره به واسطه چیزی عینی و ملموس درک می شود. به همین سبب به رغم آنکه در زمان زندگی می کنیم، آنگاه که از چیستی آن سخن به میان می آید، حیرت زده می شویم و آن را از دیگر واقعیات، متفاوت می بینیم. «ژرژ پوله» (1902-1999م) از منتقدان نقد مضمونی است که در تحلیل آثار ادبی به کیفیت درک نویسندگان دوره های مختلف از زمان می پردازد و بر آن است تا با تحلیل درک شخصیت داستانی از لحظه و کشف هرچه بهتر زوایای «جهان آگاهی» نویسنده، خوانشی دقیق تر از متن ارائه کند. «هوشنگ گلشیری» از جمله داستان نویسان مدرن ایران است که در روایت داستان هایش - با به کارگیری شیوه سیال ذهن- به ترسیم هویت انسان هم عصر خود و درک او از زمان می پردازد. شخصیت های داستانی او هر کدام به نوعی با زمان درگیرند. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی-توصیفی و بر اساس نگرش پوله، به درک گلشیری از زمان در داستان «دخمه ای برای سمور آبی» بپردازد. این بررسی نشان می دهد که گلشیری در داستان نویسی به بازنمایی زمانی خاص می پردازد که از زمان خطی و روزمره جداست. تخیل، عشق، انتظار و امید به بازسازی اشیا و اشخاص، از مشخصه های بارز چنین زمانی است. با این حال لحظه نابی که گلشیری و قهرمانانش به دنبال آنند، هرگز در لحظه زیستن رخ نمی دهد و این زمان نیز قادر به نجات آنان نیست.
جادو و جادو شناسی
هویت ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت ایرانی ریشه در اسطوره هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند، و داستان های حماسی درباره شاهان پهلوی و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران، پشتوانه های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملی را تقویت می کرد. از سپیده دم تاریخ تا کنون ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراض سلسله شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ گاه هویت خود را فراموش نکردند و در سخت ترین روزگاران که گمان می رفت همه چیز نابود شده حلقه های مریی و نامریی هویت ملی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند.
طرح سه دیدگاه در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید منطق الطیر عطار، دل انگیزترین منظومه عرفانی فارسی است. در این اثر، سلوک سالکان خداجو از طلب تا فنا با بیانی رمزوار در قالب سفر مرغان سیمرغ جو ترسیم شده است. عطار، پیش از آغاز داستان در مقدمه ای هنرمندانه به معرفی سیزده پرنده )سالک(: هدهد، موسیچه، طوطی، کبک، تنگ باز یا تند باز، دراج، بلبل، طاوس، تذرو، قمری، فاخته، باز ،مرغ زرین می پردازد. سه دیدگاه نگارنده به همین مقدمه نمادین مربوط است. نویسنده در دیدگاه نخست با عنوان «پرنده گمشده عطار»، مرغ پنجم را «کبوتر» می داند نه «تنگ باز». در دیدگاه دوم با عنوان «هدهد و دوازده پرنده»، نگاه سوال برانگیز به شمار این پرندگان سیزده گانه را به سوی شمار نمادین «یک و دوازده» جلب می کند و بالاخره در دیدگاه سوم با عنوان «مرغ زرین» به رمز گشایی از این مرغ شگفت و نا آشنا می پردازد.
پیوند زبان و اندیشه در شعر رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر، آمیزه ای از اندیشه و صور خیال است. اندیشه های شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بیان شده، به ذهن مخاطب متبادر می شود. زبان و اندیشه، رابطه ای مستقیم و تعاملی دارند. دیدگاههای شاعر و کیفیت تبیین امور، بر زبان او نیز تاثیر می گذارد؛ هر چه اندیشه های او ساده تر و صریحتر باشند، زبان او نیز شفافتر و دور از تعابیر و مفاهیم پیچیده خواهد بود. بنابراین، در زبان شاعر می توان اندیشه های او را نیز جست و از این رو باید گفت که زبان، همان اندیشه است. شعر رودکی هم بازتاب دهنده اندیشه های اوست. دیدگاههای ساده و صریح او، زبانش را نیز ساده و صریح کرده است. در این مقاله پیوند اندیشه ها و زبان رودکی در چهار حوزه پند و وصف و عشق و مدح و نیز علل سادگی شعر و روانی اندیشه او کاویده شده است. مهمترین عوامل سادگی زبان در شعر رودکی عبارتند از: بیان تجارب عمومی، رابطه نزدیک امیر سامانی و رفتار متعادل وی با مردم، نگاه انسانی به ممدوح، تعلیمی بودن اشعار او، افکار صریح و روشن شاعر و برخورد واقع بینانه با امور زندگی.
شطحیات منظوم مولانا در غزلیت شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
من چه گویم یک رگم هشیار نیست وصف آن یاری که او را یار نیست هر که گلزار نهانی دیده است غارت عشقش زخود ببریده است در نظر صوفیان، شطح عبارت از کلمات و سخنانی است که در حالت سکر و بیخودی و غلبات شور و وجد و مستی و جذبه بر زبان جاری می شده است. غلبه وجد و بیخودی در صوفی به جایی می رسد که او خویشتن داری را از دست می دهد و ناگزیر به افشاری راز می شود. حاصل این افشارگری شطح است. کاوش در بسیاری از غزل های مولانا جلال الدین مولوی نشان می دهد که این اشعار محصول لحظات از خود بی خود نشان شاعر است که، در آن، ضمیر ناخودآگاه به فعالیت می افتد و بسیاری از تابوها و موانع ذهنی را در می نوردد تا بتواند آزادانه و رها و بی پروا دریافت های مکاشفه آمیز خود را بیان کند. اشعاری از این دست دارای برخی ویژگی های سوررئالیستی و قوانین و نظام خودند که بر اساس آنها می توان سخنان شطح آمیز را بازشناخت.