فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
جایگاه والای بیدل دهلوی در ادبیات عرفانی و معانی و مضامین بلند و ژرف در اشعار او، قابل تفسیر و بررسی است. مقاله ی حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به بررسی دیدگاه بیدل درباره ی منشأ آفرینش و جایگاه انسان در عالم خلقت پرداخته است. در آثار بیدل، اعتقاد به تجلّی خداوند و وحدت وجود و جایگاه انسان کامل در آفرینش جهان، به طور چشمگیری مشهود است. بیدل تمام جهان هستی را تجلّی حضرت حق می داند. او معتقد است که منشأ آفرینش عالم و انسان، عشق است و این عشق در تمام هستی جریان دارد. بیدل مبنای عرفان خود را وحدت وجود معرفی می کند و معتقد است که تمام کثرات این عالم، ریشه در وحدت دارد.
البته بیدل کثرت را هم به رسمیّت می شناسد و معتقد است که با عبور از این کثرات، می توان به وحدت رسید. او برای تبیین عقیده ی وحدت وجودی خویش از تمثیل هایی مانند خیال، آیینه، موج و دریا، حباب و دریا، سلسله ی اعداد و...استفاده می کند. بیدل مانند سایر متصوّفان هدف از خلقت و نظام آفرینش را وجود انسان کامل می داند. انسان کامل از نظر بیدل آیینه ی تمام نمای خداوند، خلاصه ی اعیان و زبده ی آفاق است. بیدل پیامبر اسلام(ص)را به عنوان انسان کامل معرفی می کند و هدف از آفرینش جهان را وجود حضرت محمّد (ص) می داند.
اسامی و القاب حافظ
حوزه های تخصصی:
تقدیس نقش سرو در هنر ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش در واقع بررسی نقش سرو در آثار هنری ایران و ارتباط آن با عقاید آیینی، رسوم و فرهنگ ایرانیان می باشد. در این راستا نقش سرو از دوران کهن بر روی آثار گوناگون هنری، میزان تاثیر آن بر روی باورهای ایرانیان و یا بالعکس تاثیر باورها، عقاید و آیینهای ایرانیان بر روی نقش مایه سرو در نهایت افکار خاص وابسته به این نقش مایه مورد بررسی قرار گرفته است. تصویر نمودن نقش سرو در آثار گوناگون هنری می تواند دلیلی بر اهمیت این نقش و نیز عقاید خاص مذهبی ایرانیان باشد که از دیرباز آغاز و تا دوران اسلامی ادامه یافته است. این نقش مایه دارای مفاهیم عمیقی است و به همین دلیل آن را بر روی آثار گوناگون و به اشکال متنوع می توان دید. در این مقاله سعی بر آنست تا وجه نمادین و آیینی این نقش زیبا مورد شناخت و معرفی قرار گرفته و در نهایت تقدس آن شناخته شود. روش کار در تحقیق، اسنادی است و در نهایت به این نتیجه می رسیم که نقش سرو نمادی از آزادی، آزادگی، سایه گستری، جوانی و... می باشد و تاثیر آن بر عقاید و آثار ایرانی و تاثرش از آنها غیر قابل انکار است.
نگاهی دیگر به قصه زال و رودابه
حوزه های تخصصی:
"قصه زال و رودابه در بستری از تقابل دوگانه (Binaryoppisition) جریان دارد. تقابل بین زابلستان به محوریت زال و کابل به محوریت مهراب. زال و زابل در پرتو فره ایزدی و گزاره های اهورامزدایی معنا می شوند و مهرداد و کابل با گزاره های اهریمنی، زیرا مهراب از تبار ضحاک مار بدوش و ریشه گرافته از دشت سواران نیزه گزار است. زال بجای شیر انسانها، گوشت و خون حیوانات را خورده و با پاره های تن و حوش تغذیه شده و در محیط آزاد، بی پروا و وحشی وحوش پرورده شده، از این رو تحت تاثیر خوی آزاد و بی پروای کوه و صحرا سنت ریشه دار و تابو شده متعارف، مبنی بر ممنوعیت پیوند تبار ایزدی و تبار اهریمنی را ساخت شکنی (Deconstruction) می کند و با رودابه از نسل ضحاک ازدواج می نماید. رستم که محصول ازدواج نسل اهریمن و نسل اهورامزداست گرچه برخورد از فره ایزدی است، اما خون ضحاک در رگهایش جاریست، بنابراین در ساختار شاکله ایزدی رستم چند نقطه ضعف هم گنجانده شده است که از جمله آن مکر با اسفندیار و کشتن سهراب است. ضحاک بدون آنکه بخواهد تحت اغواگری های اهریمن بیرون، پدر خود را می کشد. رستم بدون اینکه بخواهد تاثیر وساوس تفوق طلبانه اهریمن درون، که با عبارت «نام پوشی» توجیه می شد، پسر خود را می کشد. به هر تقدیر عناصر داستان، اعم از اشخاص و حوادث، در جریانی از تقابل دوگانه حرکت می کند. اجزا این تقابل دوگانه، گاه با هم در تعامل (interaction) و گاه در تضاد (Paradoa) هستند، یعنی زیر ساخت یگانه و روساخت متکثر دارند
بررسی چگونگی ساخت شکنی در داستان زال و رودابه محور مقاله حاضر است."
شطحیات منظوم مولانا در غزلیت شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
من چه گویم یک رگم هشیار نیست وصف آن یاری که او را یار نیست هر که گلزار نهانی دیده است غارت عشقش زخود ببریده است در نظر صوفیان، شطح عبارت از کلمات و سخنانی است که در حالت سکر و بیخودی و غلبات شور و وجد و مستی و جذبه بر زبان جاری می شده است. غلبه وجد و بیخودی در صوفی به جایی می رسد که او خویشتن داری را از دست می دهد و ناگزیر به افشاری راز می شود. حاصل این افشارگری شطح است. کاوش در بسیاری از غزل های مولانا جلال الدین مولوی نشان می دهد که این اشعار محصول لحظات از خود بی خود نشان شاعر است که، در آن، ضمیر ناخودآگاه به فعالیت می افتد و بسیاری از تابوها و موانع ذهنی را در می نوردد تا بتواند آزادانه و رها و بی پروا دریافت های مکاشفه آمیز خود را بیان کند. اشعاری از این دست دارای برخی ویژگی های سوررئالیستی و قوانین و نظام خودند که بر اساس آنها می توان سخنان شطح آمیز را بازشناخت.
ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی «ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی» بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ (1970 - 1895م.) است. تعیین ساختار حکایت های کلیله و دمنه، شناخت بهتر ساختار حکایت های هندی، درک بهتر ساختار کلیله و دمنه و تشخیص ساختار حکایت های هندی از ایرانی، از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. اهمیت نثر کلیله و دمنه ی نصرالله منشی، نقش آن در پیدایش و روند نثر فنی، تقلیدهای فراوان از این اثر و مواردی از این دست، از دلایل انتخاب این اثر به شمار می رود.روش پژوهش، توصیفی است و نتایج بر اساس تکنیک تحلیل محتوا، به شیوه ی کتابخانه ای و بر اساس روش پراپ، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه ، بیان گر این است که پنجاه و هفت حکایت این اثر، دارای سی و چهار خویشکاری و صد حرکت است و سادگی یا پیچیده بودن حکایت ها به ترکیب حرکت ها بستگی دارد. همچنین بررسی ها نشان می دهد که ساختار دو حکایت اصلی باب «بازجست کار دمنه» و «زاهد و مهمان او» با حکایت های دیگر متفاوت است. با توجه به نبودن این حکایت ها در پنچه تنتره و تفاوت ساختاری آن ها با کلیله و دمنه، به نظر می رسد این داستان ها در ایران، به ترجمهی کتاب افزوده شده اند.
جمالزاده و گی دو موپاسان؛ بررسی تطبیقی داستان ویلان الدوله اثر جمالزاده و ویلان اثر گی دو موپاسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمالزاده، پیشرو داستان نویسی ایران، با پیوند دو تکنیک شرقی و غربی در مجموعة یکی بود و یکی نبود سبکی نوین را بنا نهاد که به داستان کوتاه مشهور شد. ویلان الدوله، با ساختاری متفاوت از پنج داستان دیگر این مجموعه، موضوع بیکاری را مطرح می کند که از لحاظ موضوعی به داستان ویلان (Le Vagabond) اثر گی دو مو پاسان DE Maupassant) (Guy، نویسنده فرانسوی شباهت دارد. در این دو داستان، بیکاری با دو منشا جداگانه مورد بحث قرار می گیرد: بیکاری ارادی با تکیه بر نگرش صوفیانه و بیکاری غیر ارادی.
مقالة حاضر، بی آنکه در صدد اثبات تاثیر پذیری جمالزاده از گی دو مو پاسان باشد، ضمن ارائه دو تابلوی نمودار و انتخاب نمونه هایی از متن دو داستان، به بررسی نقاط مشترک و نوع نگرش دو نویسنده به موضوعی یکسان می پردازد. بیکاری به عنوان علت اصلی و مشترک آوارگی دو قهرمان و دلایل آن، ویژگی های شخصیّتی، توقّعات، کنش ها و واکنش هایشان در کشمکش با درون و برون و نیز ارائه تصویری از افراد جامعه، نوع رفتارشان و فضایی که دو داستان در آن شکل گرفته از جمله موضوعاتی هستند که این مقاله سعی در بررسی تطبیقی آن دو اثر از لحاظ موضوع و شیوه بیان دارد.
غیبت آرش کمانگیر در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر اغلب پژوهشگران، داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه¬ها نبوده است ، اما گروهی بر این باورند که این داستان در منابع شاهنامه وجود داشته، اما فردوسی آن را حذف کرده است. یافته¬ها نشان می¬دهند که ادعای وجود داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری قطعیت ندارد. در متون پهلوی موجود نیز، جز یک اشاره چیزی از داستان آرش نیامده است. بررسی¬های ما نشان می دهد که داستان آرش اساساً نباید در خداینامه¬ها آمده باشد. آرش کمانگیر می¬تواند از زمره مردان مقدس در آیین پارتی یا قهرمان مردمی یا یادگاری از یک آیین کهن پیش از زرتشتی باشد. بنابراین آرش، با همه شهرتش در میان مردم، در خداینامه¬های ساسانیان، با توجه به دشمنی آنان با اشکانیان جایی ندارد. از طرفی، آرش کمانگیر جنگاوری است از سپاه منوچهر و به هیچ وجه در زمره شاهان یا پهلوان- شاهان قرار نمی¬گیرد و روایت پهلوانی او در خداینامه¬ها و پس از آن شاهنامه فردوسی جایی ندارد.
شعر حجم و کوبیسم بازخوانی مبانی نظری شعر حجم بر اساس زیبایی شناسی کوبیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهضت کوبیسم که در دهه¬های نخست سده¬ی بیستم انقلابی در هنرهای تجسمی به وجود آورد، بر ادبیات نیز تاثیرات تعیین کننده¬ای داشته است، تا آن¬جا که بسیاری کوبیسم را «شیوه¬ی بیان قرن بیستم» می¬دانند. این مقاله می¬کوشد تاثیر این جریان هنری را بر شعر حجم به مثابه¬ی آوانگاردترین جریان شعر معاصر ایران بررسی کند. با توجه به این که جهان¬بینی واحدی بر هر دو جریان حاکم است، پرسش اصلی مقاله این است که به-کارگیری اصول زیبایی¬شناختی یک مکتب تجسمی در یک هنر اساساً زبانی یعنی شعر چگونه ممکن است و استفاده از چه تمهیداتی را درپی خواهد داشت. مقاله به سه بخش تقسیم شده و در هر بخش یکی از مفاهیم بنیادین مشترک میان کوبیسم و حجم¬گرایی معرفی شده است. این مفاهیم عبارتند از ذات شیء و بازنمایی واقعیت، تصویر سه بعدی و خلق حرکت تصویری، مادیت زبان. هر یک از این مفاهیم به¬کارگیری تمهیداتی را در شعر موجب می¬شود که با تکنیک¬های تصویری نقاشان کوبیست متناظر است. این تمهیدات عبارتند از تعریف فرم براساس شرایط ادراک واقعیت، تعویض جایگاه زمینه و موضوع، حذف زاویه¬دید و روایت از شعر، بسامد پایین واژگان حسی همچون اسم¬ خاص و صفت، حذف کارکرد رسانه¬ای زبان از طریق توجه به ویژگی¬های مادی آن. به¬کارگیری این تمهیدات در هنرهای زبانی همان تاثیر تابلوهای کوبیستی را به وجود می¬آورد، تاثیری که مهمترین پیامد آن، به چالش کشیده شدن اصل «بازنمایی» در هنر است.
شخصیت سهراب در شاهنامه
آماج های طنز سیاسی حالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز بویژه طنز پس از مشروطه، عبارت از زبان انتقاد غیرمستقیم با بیانی خنده آور و اغراق آمیز از مفاسد و معایب و حقایق تلخ سیاسی و اجتماعی است و هدف آن اصلاح مفاسد و معایب. در میان طنزپردازان معاصر، ابوالقاسم حالت (1298-1371) یکی از پرکارترین و نامبردارترین آنان محسوب می گردد. وی با طرح دیدگاه های انتقادی نسبت به مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عصر پهلوی، خود را به عنوان یک طنز پرداز منتقد در عرصه ادب فارسی مطرح کرده است. در حوزه طنزهای سیاسی حالت، گذشته از درون مایه های قابل بحث، نکته قابل پژوهش این است که آماج های طنز او چه کسانی هستند و زبان طنز او نسبت بدانان چگونه است.در این مقاله ضمن اشاره به موضوع های سیاسی طنز حالت، به بررسی آماج های طنز سیاسی و نوع زبان آن پرداخته شده است.
بررسی دلایل شباهت و تفاوت در روایت داستانهای شاهنامه و تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی و تاریخ بلعمی دو اثر مهم و برجسته فرهنگ ایرانی اند که نه تنها در زمانی نزدیک به هم به نگارش در آمده اند بلکه از درونمایه های یکسانی نیز برخوردارند. این دو اثر در بردارنده سرگذشت ایران از آغاز آفرینش تا دوره نگارش اثر هستند. تحقیقات اخیر محققان نشان داده است که منابع و مآخذ به کار گرفته شده از سوی فردوسی و بلعمی با یکدیگر تفاوتهایی داشته است؛ فردوسی در به نظم کشیدن شاهنامه علاوه بر روایات شفاهی، از شاهنامه منثور ابومنصوری نیز استفاده کرده بود؛ در صورتی که منابع اصلی بلعمی، گذشته از تاریخ طبری، شاهنامه منثور ابوالموید بلخی بوده است. با وجود این تفاوت در منابع، مطالعه و بررسی شخصیتهای مشترک در دو اثر نشان می دهد که شباهتها بسیار بیشتر از تفاوتهاست. علت شباهتهای موجود میان شخصیتهای این دو اثر را می توان از یک سو به دلیلِ نشات گرفتن این دو اثر از سنتهای داستانی مشترک حماسی-اسطوره ای ایران و از سوی دیگر به دلیل امانتداری دو مؤلف در نقل منابع مربوط دانست که آن خود ناشی ازاعتقاد به تاریخ واقعی بودن این روایتها نزد آنان و در کل نزد ایرانیان بود؛ به طوری که دخل و تصرف در این روایتها در نظرشان امری ناپسندیده تلقی می گردید. همچنین برای تفاوتهای موجود نیز می توان دلایلی بر شمرد مانند: تفاوت در منابع و مآخذ؛ تفاوت در روش کار دو مولف؛ اقتضای شاعری فردوسی؛ دخالت دادن باورهای مذهبی فردوسی در بیان برخی از روایتها و رویکرد متفاوت دو مولف در روش عقلانی سازی روایتها.
تغییر مقوله در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چنان که می دانیم وندهای اشتقاقی از نظر تاثیری که بر مقوله دستوری واژه پایه (واژه ای که وند به آن افزوده می شود) دارند به دو گروه تقسیم می شوند: مقوله گذران، مقوله ناگذران. مقوله گذران وندی اشتقاقی است که با افزوده شدن به پایه مقوله دستوری آن را تغییر می دهد، مثلا اسم را به صفت تبدیل می کند؛ مانند مثال های زیر: اسم + مند ? صفت: هنرمند، دانشمند، خردمند؛ اسم + ناک ? صفت: خطرناک، طربناک، وحشتناک؛ اسم + گین ? صفت: غمگین، شرمگین، سهمگین. مقوله ناگذران وندی اشتقاقی است که مقوله دستوری پایه را تغییر نمی دهد؛ مانند مثال های زیر: اسم + - گاه: آموزشگاه، درمانگاه، پژوهشگاه اسم + - یت: بشریت، اسلامیت، انسانیت اسم + - دان: آتشدان، قلمدان، گلدان
پیوند زبان و اندیشه در شعر رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر، آمیزه ای از اندیشه و صور خیال است. اندیشه های شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بیان شده، به ذهن مخاطب متبادر می شود. زبان و اندیشه، رابطه ای مستقیم و تعاملی دارند. دیدگاههای شاعر و کیفیت تبیین امور، بر زبان او نیز تاثیر می گذارد؛ هر چه اندیشه های او ساده تر و صریحتر باشند، زبان او نیز شفافتر و دور از تعابیر و مفاهیم پیچیده خواهد بود. بنابراین، در زبان شاعر می توان اندیشه های او را نیز جست و از این رو باید گفت که زبان، همان اندیشه است. شعر رودکی هم بازتاب دهنده اندیشه های اوست. دیدگاههای ساده و صریح او، زبانش را نیز ساده و صریح کرده است. در این مقاله پیوند اندیشه ها و زبان رودکی در چهار حوزه پند و وصف و عشق و مدح و نیز علل سادگی شعر و روانی اندیشه او کاویده شده است. مهمترین عوامل سادگی زبان در شعر رودکی عبارتند از: بیان تجارب عمومی، رابطه نزدیک امیر سامانی و رفتار متعادل وی با مردم، نگاه انسانی به ممدوح، تعلیمی بودن اشعار او، افکار صریح و روشن شاعر و برخورد واقع بینانه با امور زندگی.
بررسی زمان در داستان «دخمه ای برای سمور آبی» از منظر نقد مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان، کیفیتی ویژه و انتزاعی از زندگی انسانی است که همواره به واسطه چیزی عینی و ملموس درک می شود. به همین سبب به رغم آنکه در زمان زندگی می کنیم، آنگاه که از چیستی آن سخن به میان می آید، حیرت زده می شویم و آن را از دیگر واقعیات، متفاوت می بینیم. «ژرژ پوله» (1902-1999م) از منتقدان نقد مضمونی است که در تحلیل آثار ادبی به کیفیت درک نویسندگان دوره های مختلف از زمان می پردازد و بر آن است تا با تحلیل درک شخصیت داستانی از لحظه و کشف هرچه بهتر زوایای «جهان آگاهی» نویسنده، خوانشی دقیق تر از متن ارائه کند. «هوشنگ گلشیری» از جمله داستان نویسان مدرن ایران است که در روایت داستان هایش - با به کارگیری شیوه سیال ذهن- به ترسیم هویت انسان هم عصر خود و درک او از زمان می پردازد. شخصیت های داستانی او هر کدام به نوعی با زمان درگیرند. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی-توصیفی و بر اساس نگرش پوله، به درک گلشیری از زمان در داستان «دخمه ای برای سمور آبی» بپردازد. این بررسی نشان می دهد که گلشیری در داستان نویسی به بازنمایی زمانی خاص می پردازد که از زمان خطی و روزمره جداست. تخیل، عشق، انتظار و امید به بازسازی اشیا و اشخاص، از مشخصه های بارز چنین زمانی است. با این حال لحظه نابی که گلشیری و قهرمانانش به دنبال آنند، هرگز در لحظه زیستن رخ نمی دهد و این زمان نیز قادر به نجات آنان نیست.
تصویر گرشاسب در گرشاسب نامه اسدی طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسب به عنوان چهره ای اساطیری ، حماسی و مذهبی از سرزمین سیستان در متون کهن پارسی ، از جمله گرشاسب نامه اسدی طوسی ، وجهه قابل توجهی دارد . در این مقاله سعی می شود تصویر این قهرمان با توجه به متون مختلف اساطیری و حماسی تجزیه و تحلیل گردد و بدین وسیله مقوله هایی همچون : بخت و اقبال ، آفرینش ، خداشناسی ، دین ، افسانه ها و نبرد قهرمانان در گرشاسب نامه اسدی بررسی شود . به این مناسبت ، گرشاسب اساطیری و گرشاسب قهرمان حماسه اسدی طوسی از زاویه تفکرات ، رفتار ، جهان بینی و ... مقایسه می شوند . در این روش مبنا ، مقابله درون مایه های اساطیری و حماسی است که با توصیف آماری بین اسطوره و حماسه از یک طرف و قریحه شاعری از طرف دیگر ، انجام پذیرفته ، مشترکات فراوان آنها استخراج می گردد . در این جستار ، نگارنده بر آن است تا با بررسی مضامین نشان دهد که دلاوریهای گرشاسب در سخن شاعر تا چه میزان در تجسم احساس آدمیان نقش داشته است .
مفهوم ایمان و کفر در مثنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
بناهای اساطیری و راز جاودانگی در اسطوره های ملی و مذهبی
حوزه های تخصصی:
انسان، از آغاز پیدایش برای درک و رسیدن به جاودانگی، به تلاش های بسیاری دست زده است. او بدین منظور نمونه های جاودانه گوناگونی تصور کرده و ساخته است. یکی از آشکارترین این نمونه ها، تصور بناهای جاودانه است. در اساطیر ایران، سخن از بناهایی است که به منظور گریز از مرگ و رسیدن به جاودانگی، ساخته یا تصور شده اند. این بناها، با ویژگی هایی ماورایی و با دیوارهایی از جنس سنگ های مقدس یا فلزند. بسیاری از این بناها، از نظام های مشترکی پیروی می کنند. با گذر از تفاوت های ظاهری و راه یافتن به لایه های پنهان این تصورات، می توان پی برد که تصور چنین بناهایی، نوعی «فرم» یا «شکل» بخشیدن به معنای جاودانگی است. در این مقاله با کنار هم قرار دادن و بررسی ویژگی های مشترک و اجزای چنین بناهایی کوشیده ایم اصلی ثابت و سرچشمه ای واحد، میان عناصر متغیر آنها نشان دهیم.
هویت ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت ایرانی ریشه در اسطوره هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند، و داستان های حماسی درباره شاهان پهلوی و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران، پشتوانه های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملی را تقویت می کرد. از سپیده دم تاریخ تا کنون ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراض سلسله شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ گاه هویت خود را فراموش نکردند و در سخت ترین روزگاران که گمان می رفت همه چیز نابود شده حلقه های مریی و نامریی هویت ملی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند.