زمان، کیفیتی ویژه و انتزاعی از زندگی انسانی است که همواره به واسطه چیزی عینی و ملموس درک می شود. به همین سبب به رغم آنکه در زمان زندگی می کنیم، آنگاه که از چیستی آن سخن به میان می آید، حیرت زده می شویم و آن را از دیگر واقعیات، متفاوت می بینیم. «ژرژ پوله» (1902-1999م) از منتقدان نقد مضمونی است که در تحلیل آثار ادبی به کیفیت درک نویسندگان دوره های مختلف از زمان می پردازد و بر آن است تا با تحلیل درک شخصیت داستانی از لحظه و کشف هرچه بهتر زوایای «جهان آگاهی» نویسنده، خوانشی دقیق تر از متن ارائه کند. «هوشنگ گلشیری» از جمله داستان نویسان مدرن ایران است که در روایت داستان هایش - با به کارگیری شیوه سیال ذهن- به ترسیم هویت انسان هم عصر خود و درک او از زمان می پردازد. شخصیت های داستانی او هر کدام به نوعی با زمان درگیرند. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی-توصیفی و بر اساس نگرش پوله، به درک گلشیری از زمان در داستان «دخمه ای برای سمور آبی» بپردازد. این بررسی نشان می دهد که گلشیری در داستان نویسی به بازنمایی زمانی خاص می پردازد که از زمان خطی و روزمره جداست. تخیل، عشق، انتظار و امید به بازسازی اشیا و اشخاص، از مشخصه های بارز چنین زمانی است. با این حال لحظه نابی که گلشیری و قهرمانانش به دنبال آنند، هرگز در لحظه زیستن رخ نمی دهد و این زمان نیز قادر به نجات آنان نیست.