فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
تعامل، تأثیر و تأثّر فرهنگ، زبان و ادب ملل مختلف امری اجتناب ناپذیر است. زبان و ادبیّات فارسی، از جهت تأثیرگذاری بر دیگر زبان ها و فرهنگ ها و تأثیرپذیری از سایر فرهنگ ها، دارای پیشینه دور و دراز و قابل اعتنایی است. تعامل زبان فارسی با زبان و ادبیّات ترکی از آن جمله است. این مسأله در دوره ای به ضرورت سیاسی، با ورود و هجوم لغات و اصطلاحات ترکی و در دوره ای دیگر به شکل مجرای تأثّر از دگرگونی های دنیای جدید و تحولات اروپا و غرب قابل مشاهده است. منظور از ادبیّات دیوانی عثمانی، ادبیّات ششصدساله ترکی از قرن سیزده تا میانه های قرن نوزدهم میلادی و به عبارتی ادبیّات ترکی دوره اسلامی تا زمان ادبیّات دوره تنظیمات است. این تأثیرپذیری چنان که از آثار و بررسی های خود عثمانی ها و محققان دوره های بعدی ترک نیز برمی آید، تنها در حوزه تأثّر ناخودآگاه و غیر مستقیم نیست، بلکه تشبّه به شاعران فارسی و تقلید از آثار آنان از باب تعمّد و تفاخر و تقلیدی آگاهانه و مستقیم است. در این مقاله با نگاهی به ادبیّات دیوانی ترک در دوره های سلجوقی و عثمانی، تأثیر سروده های شاعران فارسی بر شاعران این دوره بررسی شده نیز با ارائه تاریخچه مختصر ادبیّات قبل از تنظیمات ترک معرفی شده و شاخصه های مهم ّ آن از جمله تقلید و تأسّی از زبان فارسی، نشان داده شده است.
ویژگی های زبان طنز و مطایبه درکاریکلماتورها (با تکیه برکاریکلماتورهای پرویز شاپور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزه های تخصصی:
طنزنویسان معمولا از زبان ادبی که با ظرافت ها و نوآوری های زبانی درآمیخته می شود، سود می جویند. از این رو، طنز هرچه هنجارشکن تر و از عنصر آشنایی زدایی بهره ورتر باشد، قدرت جذب مخاطبانش افزایش می یابد. در این میان، به نظر می رسد ویژگی هایی چون کوتاهی جملات و ایجاز، سادگی بیان، چینش خاص واژگان، استفاده از زبان محاوره، بیان اغراق آمیز، بازی های زبانی بیانی وانواع شیوه های هنجارگریزی زبان و شگردهایی، چون آشنایی زدایی، غافلگیری، عکس و اجتماع نقیضین، به همراه ظرافت های بیانی که در آن ها نهفته است، با استفاده از شیوه های مرسوم بلاغت سنتی در شکل گیری زبان طنز و مطایبه کاریکلماتورها موثر افتاده اند، شیوه هایی که حاصل جستجو در ظرفیت های بالقوه، بی انتها و پنهان زبان است و از جذابیت و تاثیرگذاری خاصی بر مخاطبان برخوردار است. بررسی زبان طنز کاریکلماتور در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی صورت گرفته، ضمن این که باعث آشنایی با برخی از ویژگی های این شکل ادبی می گردد، موجب درک بهتر آثاری از این دست نیز خواهد بود. این ویژگی ها با اندک تفاوت در زبان سایر کاریکلماتور نویس ها نیز دیده می شوند، اما آنچه زبان طنز شاپور را از دیگر کاریکلماتور نویس ها ممتاز می سازد، تاثیری است که بر روی نویسندگان پس از خودگذاشته است. روش تحقیق دراین پژوهش بر اساس شیوه های سندکاوی توصیفی تحلیلی است.
پرنده در شعر حافظ
ژاک دریدا (نقد ادبی پست مدرن، شالوده شکنی و ادبیات)
حوزه های تخصصی:
تاملی در لیلی و مجنون مکتبی شیرازی از منظر سبک شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتبی شیرازی از شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری، منظومه ای دارد به نام لیلی و مجنون که ابیات آن بالغ بر 2160 بیت است. این اثر منظوم داستانی نظیره ای است بر لیلی و مجنون نظامی گنجوی. از میان نظیره هایی که بر لیلی و مجنون نظامی ساخته اند، کار مکتبی را باید از کارهای موفق به شمار آورد. پرداختن به اصل حوادث داستان، پرهیز از وصفهای دور و دراز، بهره گیری گسترده از واژگان و تعابیر محاوره ای، استفاده از ترکیبات زیبا و در موارد مختلف بدیع و تازه، استفاده از برخی کاربردهای کهن واژگانی و صرفی و نحوی، خلق تصاویر رنگارنگ و بهره گیری از صنعت اغراق را می توان از ویژگیهای بارز سخن مکتبی تلقی کرد.
سبک شناسی داستان های کوتاه ابوالقاسم پاینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک خاصی که پاینده در آثار ادبی خود، بویژه داستانهای کوتاهش به کار برده، از حیث زبانی و ادبی قابل توجه است. کاربرد زبان آرکائیک، واژگان عربی، اصطلاحات عامیانه و محلّی، در چارچوب تشبیه، کنایه و اطناب، ساختار تازهای به داستانهای او عرضه کرده است. محوریت غالب فکری بر این زبان داستانی، اجتماع و دردهای مردم فرودست را نشان میدهد. در این مقاله کوشیدهایم، تا به بازنمایی سبکی داستانهای کوتاه پاینده با تکیه بر سه کتاب دفاع از ملانصرالدین، مرده کشان جوزان و ظلمات عدالت بپردازیم و سپس تحلیلی مختصر از سه سطح زبانی، ادبی و فکری وی ارائه دهیم.
مقوله جمع در ترکیب های اضافی و وصفی عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر دو زبان عربی و فارسی شماری از ترکیب های وصفی و اضافی هست که از لحاظ دستوری و معنایی یک واحد دستوری و یک گونه معنایی به شمار می روند شیوه جمع بستن این ترکیب ها موضوعی است که درکتابهای دستور فارسی و صرف و نحو عربی به ویژه در کتابها با تکیه بر زبان عربی راههای جمع بستن آنها را نیز از هم تفکیک کنیم
رابطه خدا و انسان در ادبیات خداشناسی و عرفانی با تأکید بر آثار مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات غنایی مناجات نامه
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
این مقاله با بررسی جایگاه خدا، انسان و عشق به عنوان بنیادیترین مفاهیم جهاننگری مولوی با اشاره ای به تاریخ قدسی نخستین تجربه دیدار خدا و انسان و پرسشگریهای دوران تاریخی معاصر در این باب آغاز می شود و موضوعهایی چون ماهیت، آغازگرى و ابتکار عمل، جایگاه شوق و محبت الهی و کارکرد و نقش شفقت و مهرورزی انسانی در رابطه خدا و انسان به شیوه ای تحلیلی دنبال میگردد. جستجوی دو جانبة خدا و انسان برای نزدیکی به یکدیگر و آغازگری رابطه از سوی خداوند، تقدم ارادة خداوند بر خواست آدمی، اشاره به محبت متقابل خدا و انسان و خاستگاه الهی عشق و همچنین نقش و کارکرد شفقت انسانی جهت برقراری ارتباط با خداوند، اجابت دعا، بخشایش الهی و مصونیت از قهر الهی ازجمله نتایج حاصل از این پژوهش است.
انتقاد صوفیان از روزگار نامناسب و مردم ناسازگار
حوزه های تخصصی:
تصوف به دلیل پایبندی به اصولی چون نظام احسن خلقت، جبر و تقدیرگرایی، و تسلیم طلبی در اعتقاد، و نیز به سبب تمایل به تساهل و تسامح در رفتار، اساساً بر وضع موجود چندان اعتراض و انتقادی ندارد. امّا واقعیت این است که در عمل شکایت بزرگان صوفیه از اوضاع روزگار و کار و کردار آدمیان، در مجموع چندان هم اندکتر از شاعران و سایر مردمان نیست. ریشة این ناخرسندیها را باید در چه عواملی جست وجو کرد؟ حقیقت این است که در بسیاری از دوره ها در هم آشفتگی اوضاع روزگار آن چنان شدید بوده است که حتّی زبان بزرگان صوفیه را نیز به انتقاد باز کرده است. علاوه بر این دنیا گرایی و بیرغبتی به آموزه های دینی و بویژه فراموشی یاد حق از ذهن و زبان مردم و ارباب قدرت در زندگی روزمره و ایجاد درگیریهای تعصّب آمیز فرقه ای و وابستگی به مقام و ثروت به وسیلة متولیان مذاهب، و البتّه روحیة حساس و هنرمندانة اهل تصوف، از عوامل مؤثّر این نارضایتیها بوده است.
تحلیل تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس»؛ دو شعر از نیما و بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعة تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس» دو شعر از نیما و بودلر می پردازد. ابتدا سعی شده است به سمبولیسم این دو شاعر اشاره شود و بعد به تحلیل تطبیقی دو شعر مذکور از ابعاد مضمونی و ساختاری پرداخته می شود و بالاخره با بیان شباهت ها و تفاوت های موجود در دو شعر تاثیرپذیری نیما از بودلر نشان داده می شود.
تحلیل اشعار سیّد حسن حسینی از منظر صور خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صور خیال، بیان غیرمستقیم معنای پوشیده، در پس کلمات است و شاعران برجسته، به ارزش تصویر پردازی بجا، بموقع و به اقتضای کلام آگاه اند. آثار سیّد حسن حسینی، از نظر صور خیال بسیار غنی است. در این مقاله کوشش شده است، صور خیال در مجموعه های شاعر، براساس عناصری چون، تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسّامیزی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در حوزه تشبیهات، در آثار سیّدحسن حسینی، تشبیه مفصّل و بلیغ و تشبیهات حسّی به حسّی بسامد بیشتری دارند. از نظر موضوع، مشبّه اغلب خود شاعر، قهرمان شاعر و عناصر انتزاعی است و به لحاظ مشبّهٌ به، غالباً از عناصر طبیعی، اشیا، حیوانات، عناصر دینی و ملّی و بندرت عناصر انتزاعی استفاده شده است. از انواع استعاره، نوع مصرّحه و استعاره مکنیه هر دو بسامد بالایی دارد و در تشخیص نیز شاعر به مفاهیم متنوّعی توجّه نشان داده و در سطح گسترده ای از آن استفاده کرده است. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارٌمنه عمدهً عناصر طبیعی، اشیا و جانداران میباشند و عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌله را تصاویر مربوط به معبود ازلی، شاعر و خصوصیات وی، دین و پیامبر و اهل بیت و تصاویر مرتبط با انقلاب و جنگ و شهیدان تشکیل میدهند. شاعر در همه آثارش از اسناد مجازی بوفور بهره میگیرد. در بخش نماد، سیّد حسن حسینی، از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیین های ملّی و اساطیری و دین و مذهب و بیش از همه از طبیعت برای ارائه تصاویر و بیان احساسات خود استفاده کرده است. نمادهای به کار گرفته شده در اشعار او عمدهً نمادهای قراردادی و مرسوم اند. کاربرد عناصر طبیعت در مقام نماد منجر به شکل گیری سمبولیم اجتماعی در آثار او شده است. کنایه های موجود در آثار شاعر به لحاظ مکنی عنه، کنایه های فعلی و به لحاظ وضوح و خفا، تقریباً تمامی آن ها از نوع ایما است. مجاز به علاقه های مختلف در اشعار او به کار رفته که مجاز به علاقه آلیه و لازمیه نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم میخورد.
پارادوکس ها به دو صورت بیانی و اسنادی آمده که تعداد آنها در حد متوسط قرار دارد. در مورد حسّامیزی نیز، گاهی دو حسّ ظاهری به یکدیگر نسبت داده شده و گاهی یک حسّ ظاهری به یک امر ذهنی که نوع اوّل بسامد بیشتری دارد.
رفتارشناسی شخصیت های داستانک های عدل و دزد قالپاق نوشته صادق چوبک بر اساس نظریات روانشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک (1377 1295 ه.ش.) از داستان نویسان نام آشنای معاصر است. در داستانهای چوبک می توان چهره جامعه ایران زمان نویسنده را به وضوح دید. در این مقاله، به روش تحلیل و توصیف متن و با بهره گیری از مطالعات بینارشته ای (روانشناسی، جامعه شناسی و ادبیات) به رفتارشناسی شخصیتها در دو داستانک «عدل» و «دزد قالپاق» از صادق چوبک پرداخته ایم. برای این کار، تأثیر حضور دیگران در رفتار فرد را که یکی از اساسی ترین موضوعات روانشناسی اجتماعی است در دو اثر یاد شده بررسی کرده ایم و با ارائه نظریه های مختلف، ضمن روانشناسی شخصیتها، به ریشه یابی برخی رفتارهای اجتماعیِ آنان پرداخته ایم و بدین گونه زوایایی از هنرآفرینی چوبک را در ترسیم اوضاع اجتماعی و فرهنگی دهه های 20 و 40 به نمایش گذاشته ایم. مقاله حاضر می تواند سرآغازی بر بررسی دیگر داستانهای چوبک از نگاه روانشناسی اجتماعی باشد؛ نیز در نقد و بررسی آثار دیگر نویسندگان با رویکرد روانشناسی اجتماعی راهگشاست. یافته ها نشان می دهد که از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، نظریه های «پخش شدن مسؤولیت»، «بی توجهی جمعی»، «همرنگی ماشینی» و «ناکامی پرخاشجویی» با داستانک های عدل و دزد قالپاق همسازی و همنوایی دارند.
طنز در آثار ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزا محمد صادق، معروف به ادیب الممالک فراهانی، از نام دارترین شاعران عصر مشروطه است. این مقاله به بررسی چگونگی طنز و گونه های هم خانواده - هزل و هجو - و تحلیل محتوای آنها در آثار شاعر پرداخته است. سیر تاریخی طنزهای ادیب، در سه دوره پیش از انقلاب مشروطه، دوره بیداری و انقلاب، و دوره سرخوردگی از انقلاب بررسی شده است. قالب ها و زبان طنز ادیب الممالک، شیوه ها و شگردها، تازگی ها، آماج ها و آسیب شناسی طنزهای او از بخش های دیگر این مقاله است.
نقد بلاغی ابیاتی از شاهنامه ی فردوسی از دیدگاه علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای علم معانی تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است، مواد علم معانی ساختار های نحوی است و منابع این علم در هر زبانی شاهکار های ادبی آن زبان می باشد. شاهنامه ی فردوسی یکی از مهم ترین شاهکار های ادبیات فارسی است که بررسی آن بر مبنای علم معانی برای کشف بخشی از اسرار بلاغی مختص زبان فارسی موضوع پژوهش حاضر است.
در این بررسی، مسأله این است که برای کشف و توصیف اصول و معیارهای زیبایی شاهکارهای زبان و ادبیات فارسی از دیدگاه بلاغت، لازم است این
متون به شیوه ی استقرایی مطالعه شوند. در این مطالعه، نظریه ی مهم و اساسی عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471ه.ق)- که او را بزرگ ترین نظریه پرداز بلاغت
در ایران و اسلام می دانند- مورد توجه است. عبدالقاهر بلاغت و تأثیر را
منحصر در حوزه ی ساختارهای نحوی زبان می داند و آن را علم معانی النحو می خواند.
نگارنده با توجه به نظر این دانشمند و برخی از شاخه های زبان شناسی مانند: تحلیل گفتمان، کاربردشناسی، نظریه ی گرایس، نظریه ی هلیدی و برخی از مکاتب ادبی مانند فرمالیسم در پی اثبات این نکته بوده است که: با استقصا در متن شاهنامه ی فردوسی می توان دریافت که بسیـاری از زیبایی های این کتاب در گرو شگردهای نحوی آن است که در حوزه ی علم معانی باید از آن ها بحث شود؛ شگردهایی مانند: «واو مقابله»، «واو فوریت»، «معنی ضمنی ایجاز، اطناب و اغراق»، «انسجام»، «گفتگو» و «لحن».
نتیجه ی به دست آمده از پژوهش این است که برای تفسیر متون ادبی زبان فارسی از دیدگاه علم معانی، نمی توان به مبانی سنتی این علم اکتفا کرد و لازم است نظریه ی نظم عبدالقاهر جرجانی از شاخ و برگ های زایدی که بعد از او پیدا کرده است پیراسته شود؛ در ضمن برای این کار لازم است از نظرات مطرح در برخی از شاخه های زبان شناسی بهره گرفت. توجه به کاستی های مطالعات بلاغی سنتی در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست می آید.
کتاب الابنیه عن حقائق الادویه
حوزه های تخصصی:
تحلیل داستان دقوقی از مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان دقوقی رویارویی عارفی اهل سلوک با تجربه ای شهودی است. دقوقی خود مقصودش را از این سفر، دیدار خورشید در ذره و شهود نورمی داند و سفرش را با ترک سیر جسمانی آغاز می کند.رویدادهای حیرت انگیزی که در این سفر پیش می آید همچون بی هوشی های پیاپی دقوقی از فرط حیرت و از نگریستن به «تبدیلهای» اشیا به یکدیگر سبب می شود که این سفر را سفری آشنا نینگاریم و در پی معانی در بطن وقایع باشیم. پس از تحلیل داستان به کمک تبیین رمزها و سمبل ها از طریق بینامتنیت، در پی نزدیک شدن به معنای متن هستیم. این داستان که حاصل کشف و شهود عرفانی مولوی یا تجربه عارفی دیگر است، بیانی دیگر از همان تجربه ای است که در آن همه کثرت ها به یک وحدت باز می گردد. شواهد فراوانی نیز از شباهت های این داستان با حالات موسی در دیدار نور و درخت وجود دارد.
با درنگ بر مضمون این داستان، می توان ریشه های سنت فلسفی و عرفانی را چون وحدت و کثرت ، مراتب عالم ، وحدت وجود و... در آن جست. داستان دقوقی صورت تجربه شده و عملی آن آموزه هاست که فیلسوفان و عارفان در کتابها گنجانده اند و دقوقی در عالم مثال یا هورقلیا تجربه کرده است.
تقابل نمادهای خیر و شرّ در دوره ی اساطیری شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل خیر و شرّ از مضامین اصلی شاهنامه است. اعتقاد به وجود دو قطب اهورایی و اهریمنی، ریشه در باورهای اساطیری ایرانیان دارد و این عقیده در سرتاسر شاهنامه نیز انعکاس یافته است. در شاهنامه هر جا که نیروهای خیر، مانند فریدون و ایرج که نماد خرد و خیر هستند، حضور دارند، نیروهای تاریکی، مانند ضحاک و تور نیز، که نماد شرّ و نابخردی هستند، به ستیزه با آنان مشغولند. دیوها نماد ضدّ ارزش ها، و قهرمانان نماد ارزش ها هستند. این دو نیرو همواره در حال جدالند. نیروی شرّ به اندازه ی نیروی خیر تواناست، تا جایی گاه گاهی غلبه با این نیروست؛ امّا سرانجام نیروی خیر بر شرّ سیطره مییابد. با وجوداین، ستیز میان روشنایی و تاریکی در هزارهی سوّم هرگز پایانی نخواهد داشت، زیرا این ستیز، سبب تداوم هستی است و اگر چنان چه یکی از این دو نیرو به طور مطلق بر دیگری غلبه یابد، هستی پایان خواهد پذیرفت.