فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۵۱٬۲۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
انتقاد صوفیان از روزگار نامناسب و مردم ناسازگار
حوزه های تخصصی:
تصوف به دلیل پایبندی به اصولی چون نظام احسن خلقت، جبر و تقدیرگرایی، و تسلیم طلبی در اعتقاد، و نیز به سبب تمایل به تساهل و تسامح در رفتار، اساساً بر وضع موجود چندان اعتراض و انتقادی ندارد. امّا واقعیت این است که در عمل شکایت بزرگان صوفیه از اوضاع روزگار و کار و کردار آدمیان، در مجموع چندان هم اندکتر از شاعران و سایر مردمان نیست. ریشة این ناخرسندیها را باید در چه عواملی جست وجو کرد؟ حقیقت این است که در بسیاری از دوره ها در هم آشفتگی اوضاع روزگار آن چنان شدید بوده است که حتّی زبان بزرگان صوفیه را نیز به انتقاد باز کرده است. علاوه بر این دنیا گرایی و بیرغبتی به آموزه های دینی و بویژه فراموشی یاد حق از ذهن و زبان مردم و ارباب قدرت در زندگی روزمره و ایجاد درگیریهای تعصّب آمیز فرقه ای و وابستگی به مقام و ثروت به وسیلة متولیان مذاهب، و البتّه روحیة حساس و هنرمندانة اهل تصوف، از عوامل مؤثّر این نارضایتیها بوده است.
پرنده در شعر حافظ
تحلیل تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس»؛ دو شعر از نیما و بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعة تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس» دو شعر از نیما و بودلر می پردازد. ابتدا سعی شده است به سمبولیسم این دو شاعر اشاره شود و بعد به تحلیل تطبیقی دو شعر مذکور از ابعاد مضمونی و ساختاری پرداخته می شود و بالاخره با بیان شباهت ها و تفاوت های موجود در دو شعر تاثیرپذیری نیما از بودلر نشان داده می شود.
تأثیر زبان و ادبیّات فارسی در ادبیّات دیوانی عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل، تأثیر و تأثّر فرهنگ، زبان و ادب ملل مختلف امری اجتناب ناپذیر است. زبان و ادبیّات فارسی، از جهت تأثیرگذاری بر دیگر زبان ها و فرهنگ ها و تأثیرپذیری از سایر فرهنگ ها، دارای پیشینه دور و دراز و قابل اعتنایی است. تعامل زبان فارسی با زبان و ادبیّات ترکی از آن جمله است. این مسأله در دوره ای به ضرورت سیاسی، با ورود و هجوم لغات و اصطلاحات ترکی و در دوره ای دیگر به شکل مجرای تأثّر از دگرگونی های دنیای جدید و تحولات اروپا و غرب قابل مشاهده است. منظور از ادبیّات دیوانی عثمانی، ادبیّات ششصدساله ترکی از قرن سیزده تا میانه های قرن نوزدهم میلادی و به عبارتی ادبیّات ترکی دوره اسلامی تا زمان ادبیّات دوره تنظیمات است. این تأثیرپذیری چنان که از آثار و بررسی های خود عثمانی ها و محققان دوره های بعدی ترک نیز برمی آید، تنها در حوزه تأثّر ناخودآگاه و غیر مستقیم نیست، بلکه تشبّه به شاعران فارسی و تقلید از آثار آنان از باب تعمّد و تفاخر و تقلیدی آگاهانه و مستقیم است. در این مقاله با نگاهی به ادبیّات دیوانی ترک در دوره های سلجوقی و عثمانی، تأثیر سروده های شاعران فارسی بر شاعران این دوره بررسی شده نیز با ارائه تاریخچه مختصر ادبیّات قبل از تنظیمات ترک معرفی شده و شاخصه های مهم ّ آن از جمله تقلید و تأسّی از زبان فارسی، نشان داده شده است.
کتاب الابنیه عن حقائق الادویه
حوزه های تخصصی:
کوشانیان در شاهنامه فردوسی (2): کوشانی ها و همسایگانشان در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
نگاهی به طنز اجتماعی در دو اثر از آنتون چخوف و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش دو داستان « علویه خانم » و «حاجی آقا» از هدایت و « ویولن روتچیلد » و «بانو و سگ ملوس» چخوف از دیدگاه طنز اجتماعی مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند. درون مایه این داستان ها نابسامانی هایی است که به صورت طنز گونه و خنده دار به تصویر کشیده شده اند. هریک از شخصیت ها نمایندة قشر خاصی هستند. شباهت های اخلاقی و شخصیتی خاصی بین شخصیت های داستان ها از جمله حاجی آقا و یاکوف و همچنین آنا بانوی داستان چخوف و علویه خانم وجود دارد. اما آنچه در آثار این دو نویسنده متفاوت است نوع نگرش آن ها است؛ چخوف با لحنی امیدوارانه انتقاد می کند، حال آنکه یأس و ناامیدی در داستان های هدایت به افراط دیده می شود. مهم ترین موضوعاتی که در آثار مورد بررسی این دو نویسنده قابل توجه است عبارت اند از معضلات اجتماعی، بی عدالتی، وجود فساد در بین طبقات مختلف جامعه و همدردی با انسان ها، که همة این موارد با طنزی گزنده بیان شده اند و مخاطب را به ابراز همدردی وا می دار ند. هدف در این پژوهش بررسی مشترکات این دو نویسنده در شیوة پرداختن به طنز اجتماعی و مقایسة آن دو با یکدیگر است.
تهران مخوف، نخستین رمان نقد اجتماعی (نگاهی به نخستین رمان برجسته اجتماعی ایران تهران مخوف اثر مرتضی مشفق کاشانی)
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۹
حوزه های تخصصی:
نقد بلاغی ابیاتی از شاهنامه ی فردوسی از دیدگاه علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای علم معانی تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است، مواد علم معانی ساختار های نحوی است و منابع این علم در هر زبانی شاهکار های ادبی آن زبان می باشد. شاهنامه ی فردوسی یکی از مهم ترین شاهکار های ادبیات فارسی است که بررسی آن بر مبنای علم معانی برای کشف بخشی از اسرار بلاغی مختص زبان فارسی موضوع پژوهش حاضر است.
در این بررسی، مسأله این است که برای کشف و توصیف اصول و معیارهای زیبایی شاهکارهای زبان و ادبیات فارسی از دیدگاه بلاغت، لازم است این
متون به شیوه ی استقرایی مطالعه شوند. در این مطالعه، نظریه ی مهم و اساسی عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471ه.ق)- که او را بزرگ ترین نظریه پرداز بلاغت
در ایران و اسلام می دانند- مورد توجه است. عبدالقاهر بلاغت و تأثیر را
منحصر در حوزه ی ساختارهای نحوی زبان می داند و آن را علم معانی النحو می خواند.
نگارنده با توجه به نظر این دانشمند و برخی از شاخه های زبان شناسی مانند: تحلیل گفتمان، کاربردشناسی، نظریه ی گرایس، نظریه ی هلیدی و برخی از مکاتب ادبی مانند فرمالیسم در پی اثبات این نکته بوده است که: با استقصا در متن شاهنامه ی فردوسی می توان دریافت که بسیـاری از زیبایی های این کتاب در گرو شگردهای نحوی آن است که در حوزه ی علم معانی باید از آن ها بحث شود؛ شگردهایی مانند: «واو مقابله»، «واو فوریت»، «معنی ضمنی ایجاز، اطناب و اغراق»، «انسجام»، «گفتگو» و «لحن».
نتیجه ی به دست آمده از پژوهش این است که برای تفسیر متون ادبی زبان فارسی از دیدگاه علم معانی، نمی توان به مبانی سنتی این علم اکتفا کرد و لازم است نظریه ی نظم عبدالقاهر جرجانی از شاخ و برگ های زایدی که بعد از او پیدا کرده است پیراسته شود؛ در ضمن برای این کار لازم است از نظرات مطرح در برخی از شاخه های زبان شناسی بهره گرفت. توجه به کاستی های مطالعات بلاغی سنتی در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست می آید.
اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه مولانا بر اساس دفتر اول مثنوی معنوی (2)
منبع:
حافظ آبان ۱۳۸۹ شماره ۷۵
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی انتقادی رویکردی نوین در بررسی سبک بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، سبکشناسی فارسی به وضعیت رکودی- پژوهشهای منفردی که اغلب سبک را جدا از بافت موقعیتی متن بررسی می کنند- دچار شده که خروج از آن ضروری است. راه حلی که در این مقاله پیشنهاد می شود، معرفی شاخههای جدید سبکشناسی و بازیابی ابزارهای مناسبی جهت تجزیه و تحلیل متون فارسی است. به منظور برداشتن یکی از گامهای نخست در این زمینه، مقالة حاضر به معرفی سبک شناسی انتقادی میپردازد و در معرفی این شاخه از سبک شناسی، به دو پرسش بنیادی پاسخ میدهد: 1. سبکشناسی انتقادی بر چه مبنایی متون را مطالعه و بررسی می کند؟ 2. سبکشناسی انتقادی در تحلیل متن از چه ابزارهایی استفاده می کند؟ در این پژوهش، به مفاهیم «سبک»، «انتقادی»، «ایدئولوژی» و «قدرت» بهعنوان چهار مفهوم پایه در سبکشناسی انتقادی پرداخته می شود و سپس ابزارهایی که صاحب نظرانی ازقبیل فولر، سیمپسون و جفریز ارائه کردهاند، معرفی می شود. در پایان، به زمینههای سبک پژوهی انتقادی در ادبیات فارسی و پژوهشهایی که می توانند انتخابهای زبانی و سبک گسترش یافته در متن را با هدفِ نشان دادن ارتباط های پنهانی و ایدئولوژی پوشیدة متن تجزیه و تحلیل کنند اشاره می شود.
مولانا و حافظ؛ دو همدل یا دو همزبان؟
حوزه های تخصصی:
در این نوشته کوشیده ام پاسخی برای این سؤال پیدا کنم که: آیا در شعر حافظ هیچ نشانه ای دال بر اثرپذیری حافظ از شعر مولانا هست یا نه؟ در انجام این کار، خود را به دو دلیل ناگزیر از تفکیک حساب محتوای شعر این دو شاعر از حسابِ صورت آن یافته ام: یکی به دلیل سرشتِ تغییرگریز و ایستای معانی و مضامین در هر فرهنگ سنتی از جمله در فرهنگ ایران؛ و دیگری به دلیل ضرورت بهره گیری از دو پایگاه نظری متفاوت (یعنی نظریه بینامتنیت و نظریه استعاره و مجازِ مرسل)، به ترتیب، برای تحلیل محتوای شعر و تحلیل صورت آن. حاصل کوشش من این بوده است که، به لحاظ محتوی، تنها می توان نشان داد که میان این دو شاعر نوعی همدلیِ معطوف به هم فرهنگی وجود دارد و، به لحاظ صورت، شعرِ این دو هیچ شباهتی با یکدیگر ندارد؛ چه، اولاً شعر مولانا شعری صورت شکن است؛ حال آن که شعر حافظ شعری است سخت صورتگرا؛ ثانیاً شعر مولانا شعر سلوک در راستای محور همنشینی است؛ حال آن که شعر حافظ شعر عروج در راستای محور جانشینی است؛ و ثالثاً حافظ، به شهادت شعر او، از مولانا بیش از آن مضمون و صورت در جهت بهینه سازی وام نگرفته که از شاعران دیگر مضمون و صورت وام گرفته است.
تاملی در لیلی و مجنون مکتبی شیرازی از منظر سبک شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتبی شیرازی از شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری، منظومه ای دارد به نام لیلی و مجنون که ابیات آن بالغ بر 2160 بیت است. این اثر منظوم داستانی نظیره ای است بر لیلی و مجنون نظامی گنجوی. از میان نظیره هایی که بر لیلی و مجنون نظامی ساخته اند، کار مکتبی را باید از کارهای موفق به شمار آورد. پرداختن به اصل حوادث داستان، پرهیز از وصفهای دور و دراز، بهره گیری گسترده از واژگان و تعابیر محاوره ای، استفاده از ترکیبات زیبا و در موارد مختلف بدیع و تازه، استفاده از برخی کاربردهای کهن واژگانی و صرفی و نحوی، خلق تصاویر رنگارنگ و بهره گیری از صنعت اغراق را می توان از ویژگیهای بارز سخن مکتبی تلقی کرد.
تحلیل اشعار سیّد حسن حسینی از منظر صور خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صور خیال، بیان غیرمستقیم معنای پوشیده، در پس کلمات است و شاعران برجسته، به ارزش تصویر پردازی بجا، بموقع و به اقتضای کلام آگاه اند. آثار سیّد حسن حسینی، از نظر صور خیال بسیار غنی است. در این مقاله کوشش شده است، صور خیال در مجموعه های شاعر، براساس عناصری چون، تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسّامیزی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در حوزه تشبیهات، در آثار سیّدحسن حسینی، تشبیه مفصّل و بلیغ و تشبیهات حسّی به حسّی بسامد بیشتری دارند. از نظر موضوع، مشبّه اغلب خود شاعر، قهرمان شاعر و عناصر انتزاعی است و به لحاظ مشبّهٌ به، غالباً از عناصر طبیعی، اشیا، حیوانات، عناصر دینی و ملّی و بندرت عناصر انتزاعی استفاده شده است. از انواع استعاره، نوع مصرّحه و استعاره مکنیه هر دو بسامد بالایی دارد و در تشخیص نیز شاعر به مفاهیم متنوّعی توجّه نشان داده و در سطح گسترده ای از آن استفاده کرده است. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارٌمنه عمدهً عناصر طبیعی، اشیا و جانداران میباشند و عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌله را تصاویر مربوط به معبود ازلی، شاعر و خصوصیات وی، دین و پیامبر و اهل بیت و تصاویر مرتبط با انقلاب و جنگ و شهیدان تشکیل میدهند. شاعر در همه آثارش از اسناد مجازی بوفور بهره میگیرد. در بخش نماد، سیّد حسن حسینی، از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیین های ملّی و اساطیری و دین و مذهب و بیش از همه از طبیعت برای ارائه تصاویر و بیان احساسات خود استفاده کرده است. نمادهای به کار گرفته شده در اشعار او عمدهً نمادهای قراردادی و مرسوم اند. کاربرد عناصر طبیعت در مقام نماد منجر به شکل گیری سمبولیم اجتماعی در آثار او شده است. کنایه های موجود در آثار شاعر به لحاظ مکنی عنه، کنایه های فعلی و به لحاظ وضوح و خفا، تقریباً تمامی آن ها از نوع ایما است. مجاز به علاقه های مختلف در اشعار او به کار رفته که مجاز به علاقه آلیه و لازمیه نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم میخورد.
پارادوکس ها به دو صورت بیانی و اسنادی آمده که تعداد آنها در حد متوسط قرار دارد. در مورد حسّامیزی نیز، گاهی دو حسّ ظاهری به یکدیگر نسبت داده شده و گاهی یک حسّ ظاهری به یک امر ذهنی که نوع اوّل بسامد بیشتری دارد.
معنا شناسی واژه «عذاب» در قرآن کریم با تکیه بر روابط هم نشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
155 - 185
حوزه های تخصصی:
دانش معنا شناسی مطالعه علمی معنا است که به تحلیل معنا ی واژه ها با توجه به نظام معنایی آن می پردازد . از مهم ترین راه هایی که امروزه در علم معناشناسی مورد توجه ادب پژوهان واقع شده، تکیه بر روابط هم نشینی و جانشینی است؛ زیرا از طریق شبکه معنایی با بررسی واژگان در سیاق آیات می توان به معنای دقیقی از واژه دست یافت. واژه «عذاب» یکی از پر بسامد ترین واژگان قرآنی محسوب می شود. در پژوهش حاضر در پی آن هستیم به این سؤال پاسخ دهیم که مهم ترین هم نشین ها و جانشین های واژه عذاب چیست؟ با نگاهی معنا شناختی بر محور هم نشینی و جانشینی می توان گفت که این واژه در قرآن کریم بر محور هم نشینی با واژگانی چون «کفر»، «ظلم»، «کبر»، «نفاق» و ... هم نشین شده است که این عوامل زمینه ساز عذاب می شوند. در محور جانشینی نیز با واژگانی چون «خسر»، «حبط»، «عقاب»، «نار»، «جزاء» و ... دارای هم معنایی نسبی است که هرکدام به نوعی، عذاب را نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی واژه «عذاب» با روش توصیفی- تحلیلی، مطالعات واژه شناسانه و تحلیل از طریق هم نشینی واژه ها و جانشینی است؛ بنابراین پس از انتخاب واژه محوری «عذاب»، نخست هم نشین های پر بسامد این واژه تعیین و سپس بر اساس هم نشین ها به جانشین های این مفهوم پرداخته می شود.
معجزات پیامبر اسلام (ص ) در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه مولوی به مقام رسول گرامی (ص ) ‘ نگاه مریدی است گم گشته به ولی کامل الهی . مولانا از سر صدق و سوز دل درباره پیامبر (ص ) سخن گفته و او را غایت آفرینش و مظهر انسان کاملی دانسته که خلیفه خداست و در وجودش گمشده خود را یافته و نهایت عشق و علاقه خود را به احوال و گفتارش نثار کرده است . هدایت و عشق در مکتب مولانا چون قاف ناپیدا و دست نایافتنی است که باید با همای رحمت پیامبر (ص) آنرا پیمود . در مثنوی ‘ رمز رسیدن به حقیقت با شریعت رسول (ص ) که مشروعیت بخش طریقت است ممکن خواهد بود . در نظر مولانا ‘ معجزات پیامبر ( ص ) نفس شیخ و پیر است که دلهای مرده را زنده میگرداند . قرآن که معجزه جاوید خاتم رسولان است اساس و ادیها و مقامات عرفا و اولیا است که بی آن نمی توان لحظه ای زیست و قدم در مسیر خود شناسی گذاشت . با معجزات ظاهری مردم عامی و خام ‘ آگاه و پخته می شوند ولی در حقیقت عرفا و صاحب دلان راهنمایی می گردند .
زنان در شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"گستره مدرنیزم در ادبیات جهان به عنوان دستاورد فراگیر آغاز قرن بیستم، بر ادبیات معاصر فارسى و ذهن روشن بین بنیانگذار آن یعنى نیما یوشیج اثر مىگذاد.حاصل این تأثیرپذیرى و بینش جدید، پدید آمدن شعرى است که به صورتى ژرفتر به درک انسان معاصر با ارزشهاى نو، همت گماشته است و براى این ادراک تازه، ناگزیر طرحى نو در انداخته که مستلزم کنار نهادن شیوههاى بیان سنتى و نفى ارزشها و بینشهاى کهن است.با این حال به نظر مىرسد این دگرگونى و تازه نگرى، در تمام وجوه شعر نیما یوشیج به یکسان رخ ننموده است و در پارهاى موارد، شاعر نتوانسته خود را از قیود فکرى و شیوههاى اندیشهورزى کهن برهاند.بویژه از موارد قابل توجه مىتوان بر طرز نگرش و زاویه دید او نسبت به زنان، انگشت نهاد.به اعتقاد نگارنده، شعر نیما در این مورد به هیچ وجه متناسب با فضاى نو و پوپایى فکرى او متحول نشده است و شاعر، همچنان با نگاهى سنتى و کهن به زنان و مسایل آنان نگریسته است.در این نوشتار مجموعه اشعارى که در آنها به نحوى زنان و مسایل آنها مطرح شده، مورد بررسى قرار گرفته که در تحلیل نهایى به پنج دسته کلى تقسیم شده است:
الف.زن همچون معشوق ب.زن بعنوان همسر و مادر ج.زن منتظر د.زن اسطورهاى ه.زن فتنهگر.
در یک بیان کلى و با توجه به مباحث مطرح شده در هر مورد، مىتوان گفن که در عمق ذهنیت شاعر، تحرک و تغییر اساسى در مورد زنان صورت نپذیرفته است و نگاه او که در سایر وجوه انسانى بسیار پیشرفته و روشننگر است، در این مورد خاص عقب مانده و واپسگرا تلقى مىشود.
"