فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
45 - 71
حوزه های تخصصی:
لاهیجی از عارفان بزرگ ایرانی و سلسله نوربخشیه، در شرحی که بر گلشن راز شبستری نگاشته، از مکاشفات عرفانی خویش سخن گفته است. مکاشفات عرفانی به عنوان تجارب خاص عارفان در تبیین نگاه عرفانی و عوامل موثر در گزارش این تجربه ها و احساس هایی که عارف از سر گذرانده، پیوسته مورد توجه پژوهشگران فلسفه عرفان بوده است. از دیگر جنبه های مهم در بررسی تجارب عرفانی تأثیرات بافت و زمینه فرهنگی و تعالیمی است که عارف با آنها پیوسته در ارتباط بوده است. براین اساس، نوشتار حاضر باتوجه به این پرسش که «عناصر و اجزای تجارب عرفانی لاهیجی چه چیزهایی هستند و شیخ تا چه اندازه متأثر از تعالیم پیشینی و بافت فرهنگی خود بوده است؟»، با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی اجزا و عناصر مکاشفات شیخ پرداخته است. براساس سه نظریه غالب در فلسفه عرفان، گزارش های لاهیجی را می توان در تأیید نگاه بینابینی تعریف کرد. همچنین، افزون بر نظریات و مدل هایی که محققان درباره تجربه احساس های سه گانه (موجود یگانه، یگانگی موجودات ویگانگی با موجودات) ارائه کرده اند، احساس یگانگی با موجود یگانه نیز گزارش شده است که می تواند حالت چهارمی در این مدل فرض گردد. شیخ در توصیف تجارب خود حالاتی را از سر گذرانده که طی آنها پس از درک حضور خداوند و تجلیات ذاتی او، احساس یگانگی با خداوند کرده و به تجربه آگاهی محض رسیده است.
مدیریت وزن و قافیه در ترجمۀ شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
67 - 94
حوزه های تخصصی:
زبان را می توان از یک منظر به دو لایه معنایی و فیزیکی تقسیم کرد. لایه معنایی متشکل از معناها و مفاهیم است، که وجود عینی ندارند. لایه فیزیکی متشکل از عناصری است که کلمات یا وزن و قافیه را می سازند و عینیّت دارند. همه می دانند که لایه فیزیکی زبان، در ادبیات، به ویژه در شعر، کاربرد گسترده ای دارد؛ اما سؤال این است که آیا این لایه را می توان ترجمه کرد و آیا این لایه را باید ترجمه کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه باید این کار را کرد؟ در این مقاله تلاش می شود به این سؤال ها پاسخ داده شود. البته تمرکز ما بر روی وزن و قافیه شعر است. از آنجا که قالب های شعر کلاسیک فارسی و واژگان و مفاهیمی که آن را پدید می آورند محدود و تغییرناپذیر هستند، این شیوه نمی تواند ظرفی مناسب برای محتوای شعری فرهنگی دیگر باشد؛ از طرف دیگر، واژه های جدید در وزن های کلاسیک نمی گنجند، و این به طراوت شعر منبع آسیب می زند. قصد ما معرفی یک اسلوب تازه در ترجمه است، متشکل از نوعی نثر آهنگین و نوعی قافیه توسعه یافته، که تأثیرگذاری لایه فیزیکی یک شعر ترجمه شده را به حداکثر می رساند، بدون آنکه وجه معناشناسانه آن را تضعیف کند.
تحلیل تطبیقی معنویت فطری در مثنوی مولوی و خدای ناخودآگاه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
285 - 332
حوزه های تخصصی:
یکی از پایه های مکتب معنادرمانی ویکتورفرانکل خدای ناخودآگاه است. به باور فرانکل سرکوب اعتقاد به خداوند سبب روان رنجوری می شود و درمان آن به خودآگاه درآوردن یادکرد تعالی است. درک خدای ناخودآگاه شهودی است و تمامی انسان ها در موقعیت اضطرار ناخودآگاه از طریق دعا با خداوند ارتباط برقرار می کنند. به باور مولوی نیز معنویت فطری و درک آن شهودی است. در مثنوی تمام انسان ها فارغ از هر دین و مسلکی در تنگناهای زندگی با دعا به درگاه خداوند التجا می کنند. رویکرد تطبیقی در مقایسه معنویت فطری در مثنوی با نظریه خدای ناخودآگاه فرانکل ابعاد و گستره تفکر مولوی را بهتر آشکار خواهد ساخت. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش هاست که وجوه همسویی و یا تفاوت های این دو دیدگاه در چیست؟ فرضیه این است که باوجود برخی تشابهات، تفاوت هایی در سرچشمه های آن ها دیده می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که فرانکل از منظر روان شناسی نمود خدای ناخودآگاه را در رابطه علت و معلولی اضطرار انسان و دعا برای گشایش می داند، اما مولوی قرارگرفتن در موقعیت اضطرار را عنایت الهی و زمینه ساز قرب به او می شمارد. فرانکل انسان را آغازگر رابطه با خداوند می شمارد، اما مولوی توفیق و عنایت حق را ایجادکننده رابطه می داند. فرانکل نگاهی کارکردی و فایده گرا به ایده خدا دارد، اما مولوی نگاهی وجودی و غایت مند.
یأس و امید در شعر أمل دنقل و سیاوش کسرایی (تحلیل نشانه شناسی مؤلفه های: مکان-زمان و اسطوره ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
333 - 353
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر دانش نشانه شناسی بابی تازه در تحلیل، فهم و نقد متون ادبی و کشف زوایای پنهان آن به وجود آورده است. أمل دنقل شاعر معاصر مصری و سیاوش کسرایی از جمله شاعران دغدغه مندی هستند که در زمانه ای متلاطم زیسته اند. نابسامانی های سیاسی و اجتماعی در محتوا و ساختار شعر این دو به شدت تأثیر گذاشته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، مضمون «یأس و امید» در مؤلفه های نشانه شناسی مکان-زمان و اسطوره ها، در سروده های این دو شاعر را بررسی و با هم مقایسه نموده است و درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که این درون مایه چگونه در شعر دو شاعر متجلی شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، گویای آن است که شعر دو شاعر با وجود شباهت های فراوان در درون مایه-هایی چون اعتراض به وضع موجود و دعوت به مبارزه، بسیار با هم متفاوت است. در شعرکسرایی همواره جلوه هایی از روشنایی و بالندگی دیده می شود. کاربست نشانه های مکان، زمان و اسطوره ها در شعر او، به منزله دمیدن روح امید در هموطنان است. شعر حماسی «آرش کمانگیر» نمونه ای آشکار از این نگاه سرشار از امیدواری است؛ اما شعر امل دنقل که سرشار از هنر شعری و هنجارگریزی های زبانی است، به شکلی عمیق متأثر از شکست های پی در پی جهان عرب و در گرداب یأسی سهمگین غوطه ور است؛ به گونه ای که کاربرد مکان، زمان و اسطوره ها در شعر وی، به شدت تیره است. شعر وی سویه تاریک حوادث را برجسته نموده است. سروده «البکاء بین یدی رزقاء الیمامه»، تصویری جامع از همه شعر اوست.
نقد و بررسی رویکردهای زن محور در پژوهش های ادبیات عامۀ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
1 - 27
حوزه های تخصصی:
ادبیات عامه از یک قرن پیش با جمع آوری متون آغاز شد و در دهه های بعد با استفاده از رویکردهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. پژوهش های مرتبط با زنان از حوزه های مهم در ادبیات عامه است که بخاطر بازتاب صداهای خاموش جامعه، ظرفیت زیادی برای مطالعه دارد. همزمان با دانشگاهی شدن ادبیات عامه، عوامل مختلفی باعث شد که به مسأله زنان بخصوص در این حوزه توجه ویژه ای شود. در این مقاله با رویکرد تحلیلی- انتقادی، ابتدا با مطالعه و طبقه بندی آثار مرتبط با زنان در ادبیات عامه که از سال 1300 تا 1400 نوشته شده اند، سیر صعودی این تحقیقات و موضوعات آن ها را نشان دادیم، سپس تأثیر رویکردهای دوگانه سنت و مدرنتیه را در ایجاد نگرش های مختلف به زنان در متون ادبیات عامیانه واکاوی کردیم، و در نهایت نظریه های تحلیلی چند پایان نامه مرتبط با زنان در حوزه ادبیات عامیانه را با نگاه انتقادی بررسی نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: نگاه غالب به زنان در متون ادبیات عامه، منفی است. معمولاً کوشیده اند تا رویکرد سنتی مردسالار را در ذهن و زبان مردم نهادینه کنند. زن را به عنوان موجودی حیله گر و جنس دوم تلقی کنند. در معدود آثاری نیز زن از جهت مثبت به عنوان نقش مادری مورد ستایش قرار گرفته است. از رویکردهای نظری مختلف در پایان نامه های زن محور به خوبی استفاده نشده و به نتایج جدید و متفاوتی نرسیده است.
تحلیلی بر ساحت های وجودی شمس تبریزی از خلال بررسی مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
73 - 98
حوزه های تخصصی:
ساحت های وجودی انسان نمایان گر اندیشه و رفتاری از اوست که ریشه در علوم گوناگون دارند. کنش ها و رفتارهایی که از این ساحت ها در انسان نمود می یابد، براساس نوع تقسیم بندی مشمول ویژگی هایی مخصوص به خود است؛ بنابراین روشی مناسب برای شناخت ابعاد مختلف انسان به شمار می آید. زندگی شمس تبریزی همواره در هاله ای از ابهام بوده و از این رو پیوسته مخاطب را برای آگاهی از ابعاد مختلف رفتاری خود تشویق و ترغیب کرده است. نوشتار پیش رو که به روش تحلیل و تبیین محتوا و با استفاده از منابع کتابخانه ای تنظیم شده، می کوشد با الگوبرداری از طبقه بندی شفیعی کدکنی در تبیین ساحات وجودی انسان به سه دسته روشن، خاکستری و تیره شخصیت شمس تبریزی را با توجه به مقالات او تحلیل و هریک از ساحت های وجودی شخصیت او را با رویکردی روان شناسانه تبیین نماید. نتایج این جستار نشان می دهد که شمس دارای ویژگی های بسیار پسندیده، دیدگاه هایی انتقادی و نیز خصوصیات ناپسند است، امّا به سبب برخورداری از جمال زیبای درونی در اذهان مخاطبان خود خوش می نشیند و هر خواننده با تفکر در مقالات شمس در می یابد که او در اغلبِ سخنان خود در پی یافتن مظاهر خوبی هاست. عشق به پروردگار و یاری جستن از او، مهر و مهرورزی از جمله خصیصه هایی ا ست که در ساحت روشن او همواره موجب جاودانگی و درخشش است. در ساحت خاکستریِ شمس، با عارفی روبه رو هستیم که بسیاری از عرفای نامدار ادبیات فارسی را با برچسب عدم متابعت از پیامبر مورد نقد و نکوهش قرار می دهد. ساحت سیاه وجودیِ شمس شامل تندخویی ها، پرخاشگری ها، توهین ها و تحقیرهایی است که بر زبان می راند.
نقدهای شاه نعمت الله ولی در حوزه های تصوّف، فلسفه و کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
151 - 180
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر با روش توصیفی-تشریحی نقدهای یکی از اثرگذارترین چهره های تصوّف، شاه نعمت الله ولی، در رسائل منسوب به او با هدف شناسایی حوزه هایی که نقد کرده است و نیز روش و زبان او در این نقدها بررسی و تحلیل می شود. مطالعه این نقدها نشانگر دیدگاه و آرای او در مذهب، عرفان و فلسفه است. شاه ولی مریدان فراوانی داشته و به یقین برخی از آن ها انحرافات و بی رسم و راهی هایی های داشته اند، ولی نتایج تحقیق نشان می دهد که وی به نقد آن ها نپرداخته و به نقد آرای نظری در خصوص سیر و سلوک عرفانی بسنده کرده است. شاه ولی به مقام مشاهده معتقد نبوده و معرفت عرفا جز معرفت قطب را ناقص می داند. همچنین بین سیر و سلوک عرفانی و زندگی عادی و معمولی بین مردم منافاتی ندیده است. در حوزه فلسفه وکلام با اینکه از شارحان مکتب اکبری است، اما گاهی دیدگاه های ابن عربی و نیز دیدگاه های حکما، معتزله و متکلّمان و برخی از دیدگاه های امامیه را بدون اشاره به نام نقدشونده نقد کرده است. او با زهّاد و شطاحان مخالف بوده، اما نگاه مثبتی به ملامتیه داشته است. شاه ولی از نظر زبانی کمتر از تمثیل و حکایات بهره برده و با زبانی ساده و روشن نقدهای خود را بیان کرده است.
مثبت گرایی و شادمانی از دیدگاه مولوی و سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا (Positive psychology) علمی است که با هدف بهبود زندگی، به توانمندی های انسان توجه می کند. مارتین ای.پی. سلیگمن (Martin E.P Seligman, 1942) بنیان گذار روان شناسی مثبت گرا، هیجانات انسان را در سه مسیر «حال-گذشته-آینده» مورد مطالعه قرارمی دهد. از نظر او شادمانی از هیجانات مثبتِ مربوط به زمان حال است. او برای دستیابی به شادمانی علاوه بر تجربه هیجانات مثبت در زمان گذشته و آینده و حال به تقویت فضایل اخلاقی ششگانه از دستاوردهای خویشتن شناسی توصیه می کند. مولانا نیز از بُعد انسان شناسی، همگان را به شناخت خویشتن دعوت می کند. درکِ زمان حال نیز از دیدگاه او دارای اهمیت زیادی است. مولانا آینده را فقط با امید به خدا و گذشته را برای دستیابی به رضایت دارای اهمیت می داند. هدف از این پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا شادمانی از دیدگاه مولانا دست یافتنی است؟ آیا مؤلفه های شادمانی و مثبت گرایی در مثنوی، با نظریه روان شناسی مثبت گرایِ سلیگمن قابل سنجش است؟ دستاوردهای پژوهش در رسیدن به شادمانی در مثنوی علاوه بر همپوشانی متغیرهای مثبت گرایی، به برتری وجه اندیشگانی و عرفانی مولانا می انجامد. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی و تطبیق متغیرهای شادمانی و مثبت گرایی در مثنوی و یافتن شباهت ها و تفاوت ها پرداخته است.
زندگی نجم الدین کبری در آینه تاریخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی بر سر راه محققان در بررسی زندگی بزرگان عدم نگارش دقیق وقایع و یا سفارشی و درباری بودن آثار تاریخی است. یکی از اندیشمندان بزرگ عرفان که دارای آثار بسیار موجز و عظیمی در تاریخ عرفان است و بیشتر به واسطه شاگردان تاثیر گذار در عرفان که به وی منتسب هستند شناخته شده است احمد بن عمر بن محمد ملقب به نجم الدین کبری پیر ولی تراش با وجود عظمت اندیشه و مقام زندگی شیخ در کتب تاریخ ادبیات هنوز در هاله ای از ابهام است. و آثار تاریخی که از وی نام برده اند اندک و مطالب آنها گاه متضاد است و خالی از اشکال نیست. لذا در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام شده سعی شده زوایایی از زندگی شیخ که بسیار شهرت دارد و شهرت آن مانع از جستار دقیق درباره آن شده باز نموده شود و مطالبی که در کتب تاریخی و تذکره ها دیده می شود بسیار پراکنده است و جامعیت مقاله حاضر را ندارد. نتایج این مقاله دارای مطالبی است که در هیچ کتاب تاریخ ادبیاتی تاکنون ذکر نشده است.
پناهندگی به مثابه اعتراض؛ تحلیلی بر رمان هیچ دوستی بجز کوهستان از منظر نظریه ی زیبایی شناسی انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیات همواره بخشی از مبارزه با ساختارهای قدرت بوده است. با ظهور مکتب فرانکفورت، مبحث انتقاد و نگاه سلبی به اکنونیت جامعه بشری بُعدی جدی تر و منسجمتر به خود گرفت. دستاورد مکتب فرانکفورت «نظریه زیبایی شناسی انتقادی» است، این نظریه، هنری را اصیل می داند که مستقل بوده و در پی رد وضعیت موجود و تغییر آن باشد. رمان«هیچ دوستی بجز کوهستان» مبتنی بر نوعی رئالیسم انتقادی است که ساختارهای قدرت را به چالش می کشد. هدف از این پژوهش، خوانشی از وضعیت مهاجرت و پناهندگی با استفاده از رُمان « هیچ دوستی بجز کوهستان» بهروز بوچانی است. مهاجرت و پناهندگی دستاویزی برای انتقاد از وضع موجود در کشورهای لیبرال دموکراتیک است که این رمان با استفاده از شیوه بیان و لحن اعتراضی و استفاده از نمادها و استعارات سعی در روایت وضعیت زندان«مانوس» دارد. این امر ظهور شکل های نوینی از سرمایه داری و استعمار را به چالش می کشد که در سوژه پناهنده و موقعیت پناهندگی خود را نشان می دهد.
مقایسه تأثیر عوامل جنسیتی بر نوشتار رمان های سال بلوا و خانۀ ادریسی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
17 - 32
حوزه های تخصصی:
جنسیّت نویسنده و بازتاب عوامل برخاسته از جنسیّت در سبک نوشتاری و چگونگی شکل گیری روایت، تأثیر گذار است. هدف این پژوهش مقایسه شیوه روایت پردازی سال بلوا از آثار عباس معروفی و خانه ادریسی ها اثر غزاله علیزاده از همین منظر است. دلیل انتخاب این دو اثر علاوه بر جنسیّت متقابلِ نویسندگان، تأثیر گذاری قاطع و اثبات شده اکثر این عوامل بر کاربرد شیوه های نوشتار در شکل دهی به ساختار روایت آنهاست. علاوه بر این، وقایع هر دو رمان به موازات هم در بازه زمانی یکسانی روی داده اند و طرح مسائل مرتبط با زنان (نگرش زن محور) در زبان داستان هر دو رمان نقشی اساسی داشته است. براساس نتایج این جستار که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است، کاربرد سبک نوشتاری زنانه در ساختار روایی رمان سال بلوا، برای تطابق با ذهنیت زنانه قهرمان داستان، در تضاد با جنسیت نویسنده اش گسترش یافته و تفکر مردانه عباس معروفی در این زمینه تأثیر بسزایی نداشته است. رمان خانه ادریسی ها اگرچه در مجموع رمانی کاملاً زن محور است و تحقّق اهداف زن محورانه غزاله علیزاده را دنبال می کند؛ اما نویسنده در موارد معدودی ضمن رعایت اقتضای حال و محل با دوری جستن از کاربرد بعضی از ملزومات زنانه نویسی، متبحّرانه از شیوه های نوشتاری مردانه هم استفاده کرده است.
تحلیل ماهیّت شادی و دلالت های آن در تربیت اجتماعی از دیدگاه قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ بشریّت و در فرهنگ های گوناگون، انسان ها همیشه در جست وجوی شیوه های متفاوت ابراز شادی بوده اند. آیین ها، جشن ها، موسیقی، هنرهای گوناگون همه و همه راهکارهای ایجاد شادی به شمار می آیند؛ ازاین رو می توان گفت شادی یکی از نیازهای موجود، واقعی و عاطفی هر انسانی است و این مسئله جهانی و عمومی در نهاد بشر نهفته است. شادی اصولاً سازنده و محرّک است و آثار تربیتی فراوانی دارد؛ ازنظر اجتماعی موجبات رشد فکری و فرهنگی و اعتدال روحی مردم را فراهم می کند؛ از همین روی در ادبیات فارسی کمتر شاعر و نویسنده ای را می بینیم که مخاطب خود را به شادی و روی آوردن به موضوعات زندگی ساز ترغیب نکرده باشد. یکی از این آثار ادبی، قابوس نامه است. قابوس نامه یکی از آثار گران سنگ زبان فارسی است که امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس زیاری، آن را در چهل و چهار فصل برای آموزش و تربیت فرزند خود، گیلانشاه در قرن پنجم هجری تألیف کرد. عاطفه شادی در این اثر برجسته است و مؤلّف در کاربرد و ترویج آن نیّتی آگاهانه داشته است. با توجه به اهمیت موضوع شادی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی ماهیّت شادی در قابوسنامه و نقش آن در تربیت اجتماعی است. روش های استفاده شده در این پژوهش تحلیل مضمون و روش استنتاجی است؛ به گونه ای که در ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون، کتاب قابوسنامه تحلیل و مضامین شادی استخراج و سپس با روش استنتاجی، اصول تربیتی مبتی بر هریک از این مضامین استنتاج شد. یافته های پژوهش نشان داد که مضامین شادی در قابوس نامه شامل سپاسگزاری، عدالت، هم نشینی با دوست خوب، نظم، موسیقی، کار، هدفمندی و مسافرت است که برپایه این مضامین، هشت اصل تربیت اجتماعی استنتاج شد. نتایج بر این امر تأکید دارند که شادی علاوه بر اینکه یکی از نیازهای روانی انسان است، یک ضرورت اجتماعی است و سهم بسیاری در تعامل و انسجام و اتّحاد افراد، جامعه و فرهنگ ها دارد؛ نیز مقدمه رشد فکری و فرهنگی و اعتدال روحی مردم را فراهم می کند که همه اینها ابعاد تربیت اجتماعی هستند.
سوررئالیسم و عرفان عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فراواقع گرایی یا سوررئالیسم دارای اصولی مشابه و مشترک با مبانی عرفان است که این اشتراک در اندیشه های برخی از عارفان ظهور چشمگیرتری یافته است و فخرالدین عراقی شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم ایرانی از آن جمله است که تاکنون از این دیدگاه به نظم و نثر او نگریسته نشده و در قالب نقد ادبی جدید مورد مطالعه و مقایسه قرار نگرفته است. در این مقاله که از نوع کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی است، پس از خوانشی جدید از رابطه عرفان با سوررئالیسم موارد اشتراک آنها در آثار عراقی ترسیم و دنبال می شود. او پیرو مکتب جمال است که به زیبایی و عشق اصالت می دهد و عنصر خیال را مرز فراواقعیت و زیبایی آفرین می داند، با گریز از عقل به کشف و شهود روی می آورد و از دنیای درون شبیه به ضمیر ناخودآگاه سخن می گوید و با شطح و الهام از دنیای خیال بهره می گیرد که در حقیقت تصویرهایی سوررئالیستی ارائه می دهد. در این پژوهش آموزه های عرفانی فخرالدین عراقی قابل مقایسه با این مکتب نشان داده می شود.
چندلایگی و تعلیق معنای قطعی در شعر شفیعی کدکنی با تکیه بر نماد و پارادوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
175 - 192
حوزه های تخصصی:
متن ادبی قابلیت چندلایگی و تأویل پذیری دارد. دلیل این وضعیت، حضور بعضی از ایماژها در متن است. این مقاله می کوشد تا دو صنعت ادبیِ نماد و پارادوکس را در شعر شفیعی کدکنی از جهت نقشی که در تعلیق دائم، قطعی و چندلایگی معنا دارند و نیز به عنوان دو صنعت ادبی که شکاف و خلأ عمیقی را میان زبان عادی و زبان بلاغی ایجاد می کنند، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. پرسش اصلی این پژوهش این است که نماد و پارادوکس، به چه میزان در ایجاد لایه های متفاوت معنایی در شعر شفیعی نقش دارند و سهم هرکدام از این دو آرایه در ایجاد شکاف و خلأ میان دو قطب عادی و بلاغی زبان و ایجاد چندلایگی معنای متن چه میزان است؟ یافته ها و شواهد موجود در متن نشان می دهد که عنصر نماد در مقایسه با پارادوکس در سیّالی و عدم قطعیت، پنهان سازی و تعلیق معنا در اشعار شفیعی از جایگاه مهم تری برخوردار است و پارادوکس نیز علیرغم تازگی، زیبایی و شگفت انگیزیِ کاربرد، در مقایسه با نماد بسامد کمتری دارد. براین اساس، شفیعی کدکنی بر اساس درک راستینی که از قدرت نماد در پویایی و فرازمانی معنا دارد، خلأ ادبی و عمیقی را میان زبان عادی و ایده متن که نتیجه آن، شکستن ساختار عادی زبان و شور هیجان در معناست- ایجاد می کند. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی با ارائه آمار است.
تعالی شخصیت انسان در اشعار سیمین بهبهانی بر پایه نظریه اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
235 - 261
حوزه های تخصصی:
انسان در عصر حاضر به دلیل رشد صنعت و تکنولوژی از معیارها و ارزش های اخلاقی فاصله گرفته است، بنابراین، برای تعالی نیاز دارد از هر آنچه می تواند به تقویت این مهم یاری رساند، بهره بگیرد. اریک فروم روان شناسی را جدا از اصول اخلاقی نمی داند؛ از این رو، منش و شخصیت انسان در زندگی را ترکیبی از جهت گیری های غیربارور که شامل گیرنده، استثماری، بازاری و مال اندوز و جهت گیری بارور و خودانگیخته می داند. وی به گونه ای افراطی به ارزش و مقام انسان ارج می نهد، زیرا تحت تفکر اومانیسم به اصالت و محوریت انسان در زندگی معتقد است. انسان در اشعار بهبهانی جایگاه والایی دارد، زیرا وی به وجود واجب الوجود ایمان داشته و به آن به عنوان مرجع قدرتی فراتر از انسان معتقد است. هدف از این جستار تحلیل جهت گیری های شخصیت (بارور و غیربارور) در رویکرد روان شناختی- جامعه شناختی اریک فروم در اشعار سیمین بهبهانی برای شناخت هرچه بیشتر شخصیت و افکار اوست. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی- توصیفی است. بهبهانی و فروم جایگاه انسان در هستی، تکامل، سعادت و رسیدن او به خیر و تعالی را در نظر دارند، اما تفاوت بارز میان آن ها انسان محوربودن فروم و دین محور بودن بهبهانی است.
بررسی آستانه های داستان در داستان های کوتاه بزرگ علوی (با توجه به نظریه رابرت فونک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای داستان کوتاه، دربرگیرنده شخصیت ها و حوادثی است که در آن آفریده می شوند و هدف نهایی هر نویسنده این است که خواننده را متمایل سازد تا وارد این دنیای خلاقانه شود. مدخلی که راه خواننده را برای ورود و جلب شدن به این جهان خیالی باز می کند، آستانه داستان است. بزرگ علوی، از جمله داستان نویسانی است که در تکامل داستان کوتاه و اشاعه بینش واقع گرایی انتقادی نقش بسزا داشته است و از این نظر، سعی داشته به ویژه در داستان های آغازینش با توجه به فنون داستان نویسی مدرن، از جمله پرداخت هنرمندانه مطلع داستان ها و پیش کشیدن عناصری همچون راز و ابهام، گفت وگو، کشمکش و صحنه هایی دلالت گر، توجه و رغبت خواننده را برانگیزد. نگارنده در پژوهش حاضر، پس از واکاوی موجز نظریه های ارائه شده در حوزه آستانه داستان، با تکیه بر نظریه رابرت فونک و افزودن قیدی بر آن، به دنبال آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، پس از تعیین آغاز و پایان آستانه داستان های کوتاه بزرگ علوی و سازوکارهای شروع آنها، به بررسی جملات آغازین داستان ها بپردازد و در موارد لازم به نقاط قوت و ضعف آنها نیز اشاره کند. نتایج حاکی از آن است که بزرگ علوی در داستان هایش، توجه ویژه ای به شروع ترکیبی و شروع با صحنه پردازی داشته و بیشتر مهارت داستان نویسی خود را در بخش صحنه پردازی های آغازین نمایان کرده است. همچنین، او در میان شگردهای چگونگی پایان دهی به آستانه، به شرح و تفصیل ماجرا که زیرمجموعه متمرکزکننده روایی «وضوح نمایی» است، بیشترین توجه را داشته که البته در این شیوه، به سبب گسیختگی میان آستانه و میانه داستان، چندان صناعت مند عمل نکرده است.
تحلیل نحو داستان کوتاه «انتخاب» سیمین دانشور بر مبنای مکتب پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل نشانه معناشناختی مکتب پاریس به بررسی نحوه ارتباط نشانه های زبانی در نظام گفتمانی و بررسی دو ساختار روایتی و معناشناختی در دو سطح روساخت و ژرف ساخت می پردازد. این تحلیل نشان می دهد که یک نشانه در ارتباط با سایر نشانه های گفتمانی چه فرایندی را طی می کند تا دارای معنای خاصی شود. در بررسی روساخت، عناصری مانند شکل های بیرونی و درونی گفتمان، بعد پویای کلام، نقش فعل های مؤثر، کنش گران، کنش ها، ارتباط عناصر در محور جانشینی و هم نشینی، نمودها و ایزوتوپ و مانند آن و در بررسی ژرف ساخت، مربع معنایی و ارتباط آن با روساخت روایت و نقش معنایی افعال مؤثر در کلام و در سطح تعاملی گفتمان، بررسی ابعاد شناختی، کنشی و عاطفی، ابزارهای مؤثر در تحلیل های نشانه معناشناختی، به شمار می آیند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی فراهم آمده است کوشیده ایم عناصر معناساز را در داستان «انتخاب» سیمین دانشور مورد بررسی قرار دهیم و با بررسی عناصر تشکیل دهنده نحو روایت، نشان دهیم نشانه های گفتمانی در بسیاری از داستان ها چنین فرایندی را طی می کنند تا منجر به شکل گیری معنای داستان شوند.
بررسی گفتار قالبی کنایه و کارکردهای آن در چرند و پرند دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتار قالبی یا گفتار کلیشه ای، جزئی جدانشدنی از هر زبان است. این نوع گفتار با دو ویژگی ایجاز و عمق معنا، مطلب مورد نظر گوینده را به شکلی واضح تر به مخاطب منتقل می کند. همچنین بیشتر در زبان محاوره متجلی می شود و ریشه در جامعه و فرهنگ دارد. یکی از گونه های گفتار قالبی، کنایه است. کنایات به عنوان شناخته شده ترین کلیشه های زبانی، کارکردهای خاص خود را دارند. کنایه در «چرند و پرند» نیز با بسامد بسیار بالا به کار رفته است. بررسی کنایات و کارکرد آن ها در این اثر دهخدا، افزون بر شناخت سبک نویسنده، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز مفید خواهد بود و می تواند زوایای پنهان متن و مفاهیم مخفی مندرج در آن را بهتر نمایان کند. پژوهش حاضر با روش کیفی (تحلیلی-توصیفی) به بررسی کنایه و کاربرد آن در «چرند و پرند» دهخدا می پردازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که دهخدا در این اثر، از کنایات زبانی و تصویری، بیشتر استفاده کرده است. بسیاری از کنایات او، نقیضه ای یا با ریشه غیرفارسی هستند و زمینه های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی دارند. همچنین این گونه گفتار قالبی، کارکردهای زیادی در اثر مورد بررسی دارد و استهزاء، اعتراض، انتقاد، افشاگری، ایجاز، ترسیم اوضاع جامعه، عینیت بخشیدن به شخصیت ها و نزدیک کردن نثر به زبان مردم از جمله این کارکردهاست.
بومی گرایی رئالیستی در اقلیم جنوب (مطالعه مورد پژوهانه: رمان «داستان یک شهر» احمد محمود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم به معنای واقع گرایی است و هدف از آن نمایش دنیای واقعی، عینی و بیرونی و روایت و تحلیل پدیده ها، با نگاه علّت و معلولی از طریق بازآفرینی دقیق جزئیات زندگی است که در مفهومی خاص برای اشاره به جنبش ادبی قرن نوزدهم فرانسه و در مفهومی عام به سبکی ادبی اطلاق می شود که هنوز در ادبیات داستانی استمرار دارد. یکی از جلوه های جمالی این مکتب، «داستان اقلیمی» است که غالباً سویه ای رئالیستی دارد و گواه آن است که عمده ترین مواد اوّلیه و شالوده اصلی در ساخت و بافت یک اثر ادبی به خاستگاه اقلیمی نویسنده باز می گردد. از میان داستان نویسان ایران، احمد محمود از آن دست نویسندگانی است که در رمان هایش با بسامد بالایی از مؤلّفه های رئالیستی مواجه می شویم. او به عنوان یکی از شخصیت های تأثیرگذار در پیشبرد ادبیات اقلیمی، اغلب رمان های خود به ویژه رمان «داستان یک شهر» را در جغرافیایی کاملاً بومی ذیل مکتب رئالیسم عرضه کرده است. این پژوهش بر آن است تا با رویکردی توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی مباحث کاربردی در حوزه واقع گرایی، چگونگی بازتاب مؤلّفه های رئالیسم بومی در اقلیم جنوب را در رمان مذکور در دو حوزه ساختار (فرم) و محتوا مورد کاوش و تحلیل قرار دهد. یافته ها نشان می دهد احمد محمود به واسطه علاقه وافر به تاریخ و ذکر واقعیات روز جامعه و نیز عشق و دلبستگی تعصّب آمیز به جنوب و مظاهر اقلیمی، در زمره رئالیست های اقلیم گرا جای می گیرد.
بررسی تطبیقی تفکرات عرفانی خواجه احمد کاسانی در سلسله نقشبندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
7 - 32
حوزه های تخصصی:
خواجه احمد کاسانی (خواجگی کاسانی) یکی از اقطاب تأثیر گذار در سلسله نقشبندیه است که در دو حوزه عرفان نظری و عملی از این سلسله و بزرگان آن تأثیر پذیرفته است و به سهم خود با تبیین مبانی سلسله خواجگان با نظرات تبیینی و تشریحی و گاه انتقادی خود تأثیر گذاشته و با آثار خود به غنای آن افزوده است. این پژوش با هدف تحلیل تطابقی اصول طریقت نقشبندیه احراریه با نظرات اختصاصی خواجگی کاسانی با پژوهشی مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و مجموعه رسایل خطی به این نتیجه رسیده است که عمده تعلیمات سلسله مورد اشاره بر تحصیل حضور و آگاهی متمرکز است و حضور و آگاهی در حقیقت در تمامی اصول یازده گانه این سلسله حضور چشمگیر و پررنگی دارد. این اصول عبارت اند از : هوش در دم، نظر بر قدم، سفر در وطن، خلوت در انجمن، یاد کرد، بازگشت، نگاهداشت، یادداشت، وقوف عددی، وقوف زمانی و وقوف قلبی. کاسانی در رسایل خویش به تبیین هفت اصل از این اصول پرداخته که به ترتیب عبارت اند از: هوش در دم، نظر بر قدم، سفر در وطن، خلوت در انجمن، وقوف عددی، وقوف زمانی و وقوف قلبی و چهار اصل دیگر را در ضمن این اصول هفتگانه به شمار آورده و مستقل ندانسته است! هر چند کاسانی در بیان این هفت اصل، بیشتر تعلیمات نقشبندیه را ارائه داده و به نظرات سلف پایبند بوده است، اما در تبیین آن ها تفاوت هایی نیز دیده می شود که ناظر به سلوک باطنی و شخصی و نگاه خاص خواجه احمد کاسانی به اصول یاد شده است .