فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
سروده های عاشورایی از رایج ترین گونه های شعر آیینی است که در آن ها جلوه های متنوعی از این واقعه بزرگ مطرح می شود. ترکیب بند ِ «آغاز روشنایی ِ آیینه » یکی از مهم ترین اشعار علی موسوی گرمارودی در موضوع عاشورا و حماسه کربلاست که کارکردهای زبانی آن در پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی، بررسی شده است. این پژوهش بر اساس یکی از الگوهای بررسی زبان شعر، در سه لایه بیرونی(آرایه های لفظی) میانی (صنایع معنوی) و لایه مرکزی (هسته زبان: معنا) انجام شده است. این الگو تمام جنبه های شعر و زوایای پیدا و پنهان آن را در برمی گیرد و در تحقیقات سبک شناسی نیز کاربرد دارد. یافته های تحقیق، درباره این ترکیب بند عاشورایی، نشان داد که این شعر در هر سه لایه به کمال نسبی رسیده است؛ البته بیشترین نمود هنری کلام در لایه بیرونی یعنی شگردهای علم بدیع به ویژه «تکرار» است و سپس استفاده از آرایه های معنوی از قبیل تشبیه، استعاره، ایهام، کنایه و تناسب در کمیت و کیفیتی مطلوب دیده می شود که سهم تشبیه آن هم از نوع حسی، در این لایه بیشتر است. با این تمهیدات، اندیشه شاعر بهتر به خواننده منتقل می شود. همچنین برای تعمیق معنا در کنار شگردهای بلاغی از تمهیدات دستور زبان فارسی همانند همسان سازی و جابه جایی ارکان جمله نیز استفاده شده، شعر را در «تکنیک» و «معنا» به میزان قابل توجهی، ارتقا بخشیده است.
الگوی بررسی زبان غنایی- روایی درمنظومه های عاشقانه فارسی (مطالعه موردی: بررسی مهمترین منظومه های عاشقانه فارسی از آغاز شعرفارسی تاپایان قرن هشتم هجری )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
197 - 244
حوزه های تخصصی:
بخشی از نقد جدید صرف بررسی ویژگی های زبان آثار ادبی شده است. در زبان فارسی عمده پژوهش ها در زمینه زبان عرفان و زبان حماسه انجام گرفته و تاکنون الگویی برای بررسی زبان غنایی-روایی ارائه نشده است. به منظوردستیابی به یک الگو برای بررسی زبان غنایی- روایی، پنج سطح: آوایی، دستوری، محتوایی، واژگانی و بلاغی در چهارده منظومه مهم عاشقانه فارسی به شیوه استقرای تام بررسی شد. نرم افزارسیمیا و فیش نگار نور3درتحلیل و طبقه بندی داده هااستفاده شدند. نوع پژوهش تحلیلی – توصیفی می باشد و می توان این نتایج را حاصل این بررسی دانست: ازحیث وزن هزج مسدس با زحافات عمدتا محذوف است. ردیف فعلی مورد توجه است. مخرجگاه غالب، سایشی است. واژگان حوزه معنوی و وجدانیات، عناصر طبیعی و عناصر بزم جزء وجوه مهم این زبان هستند.وجود فعل در اواسط ابیات یا مصراع ها، محذوف بودن افعال و بالتبع آن آهنگ افتان ابیات به چشم می خورد. افزایش ضمایر گسسته من و ما می تواند درونگرایی منظومه ها را افزایش می دهد. ازنظر پرکاربردترین صنایع بلاغی، استعاره مصرحه مرشحه، استعاره مکنیه، تشبیه با طرفین مقید، اضافه تشبیهی و تشبیه بلیغ وجوددارد.افزایش جملات انشایی،افزایش اوصاف و اطناب، افزایش مبالغه، بسامد بالای حضور فعال زنان و زبان زنانه و لطیف ازدیگر ویژگی های این زبان است.
تحلیل و بررسی خسرو وشیرین نظامی با محوریت مناظرل خسرو و فرهاد با استفاده از مؤلّفه های رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
405 - 432
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های بررسی متن، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است که در بررسی متن به بافت موقعیتی و گفتمانی آن توجه ویژه، و در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود. در این مقاله کوشیده شد تا با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان به بررسی منظومه ی خسرو و شیرین نظامی با محوریّت مناظره ی خسرو و فرهاد پرداخته شود. در بررسی متن و در سطح توصیف، با دو نوع موضع گیری در قالب مناظره ی فرهاد و خسرو مواجه هستیم که از منازعه ی بین دو طبقه فرودست و فرادست نشان دارد. در سطح تفسیر، زمینه و بافتار اجتماعی متن حاکی از مدح نهاد دربار است که در نتیجه ی آن ایدئولوژی حاکم، بر متن نمایان می شود. در سطح تبیین، متن نه در صدد مقابله با ایدئولوژی غالب بلکه در پی مشروعیت دادن به آن است. در نهایت، متن مناسبات قدرت را بازتولید کرده و سعی شده است به تثبیت و تداوم آن همّت گمارد.
بازنمایی معنای هویت در فیلمنامه «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» اثر بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
289 - 347
حوزه های تخصصی:
هویت مفهومی سیال و بی ثبات است که متناسب با به کارگیری در هر متن، معنای آن تعریف می شود. در برخی تعریف های جامعه شناختی، تقابل میان هویت فردی و اجتماعی، ذیل نگاه کلی به مفهوم هویت رنگ می بازد. فردیت هر شخص که دربردارنده صفات منحصربه فرد و غالباً ذاتیِ اوست، تحت تأثیر هویت اجتماعی کمرنگ است و با امور اکتسابی در اجتماع و هر گفتمانِ غالب تغییر می کند. شناخت هویت هر فرد در سایه تمایزاتش از دیگری امکان پذیر می شود و به عبارت دیگر، هویت، برآمده از ارتباط و تعامل میان خود و دیگری است. در همه متون ازجمله متون ادبی، هویت به اقتضای ظرفیت های موجود در متن، بازنمایی می شود. در ادبیات روایی نیز شگردهای روایت پردازی این بازنمایی را محقق می کنند. در این پژوهش به بازنمودهای معنای هویت و واکاوی معنای ضمنی آن در فیلمنامه حقایق درباره لیلا دختر ادریس، پرداخته شده است. نتیجه اینکه: مفهوم هویت در روایت زندگیِ لیلا بر تأثیرپذیرفتنِ فردیتِ وی از ارتباطات اجتماعی و گفتمان های غالب جامعه تأکید می کند. اصلی ترین شگردهای روایی که این بازنمایی را به انجام می رسانند، رویدادهای اصلی داستان، عناصر روایی و تقابل های دوگانه هستند.
تحلیل مولفه های «شخصیت مفهومی» در شمسِ مولانا و زرتشتِ نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
362 - 396
حوزه های تخصصی:
نقش شارحان و مفسرین در تفهیم، ساختارمندی، تاویل، دسته بندی و در نهایت، پویایی و کاربردی نمودن داده-های فکری فلاسفه، جایگاهی ثانوی و گاهی همطراز با خود اندیشمندان را داراست؛ در این میان، ژیل دولوز، فیلسوف و متفکر فرانسوی با بازخوانی و تحلیل نظام اندیشگانی نیچه ودیگران، موفق به خلق و زایش نظریه های نوینی در حوزه ی تفکر شده است. او نظریه ی شخصیت مفهومی را از تطبیق نظام روایی افلاطون، دکارت، نیچه و چند نویسنده ی دیگر ابداع کرد و معتقد بود که شخصیتی چون زرتشت، بواسطه ی برخورداری از مولفه ها و مشخصه هایی، شخصیت مفهومی برساخته ی نیچه است. از سویی، می توان در تحلیل داده ها و مشخصه هایی که دولوز در تبیین شخصیت مفهومی بیان می دارد، شمسِ مولانا را نیز دارای این ظرفیت و قابلیت دانست و در نگاهی تطبیقی، این دو را در یک خویشاوندی مشترک تحلیل کرد. لذا این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، و با بهره گیری از بن مایه ی نظری دولوز، به تحلیل این دو شخصیت در چهارچوب نظریه ی شخصیت مفهومی پرداخته است و در نهایت به این نتیجه خواهد رسید که هم شمسِ مولانا و هم زرتشتِ نیچه از یک آبشخور فکری و در چهاچوب شخصیت مفهومی خلق شده اند و هر دو برخاسته از اصل بدلیت، نقاب و امر فراتاریخی بوده و دارای مشخصه های تاثری، نسبتی و پویایی در این ساخت فلسفی و روایی هستند.
منشأ نام اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
131 - 152
حوزه های تخصصی:
نام اسفندیار، پسر گشتاسپ، در فارسی نو از نظر آواشناسی تاریخی این زبان خلاف قاعده است زیرا انتظار می رفت این نام مانند صورت فارسی میانه اش به شکل اسپندیاد به فارسی نو برسد، اما چنین صورتی در متون فارسی نو رایج نیست و فقط در آثار عربی دیده می شود. در این مقاله نشان می دهیم که نام اسفندیار در فارسی نو وام واژه ای از زبان های ایرانی شمال غربی منطقه آذربایجان است، زیرا تحول *t ایرانی باستان به r در موضع پساواکه ای و میان واکه ای در زبان آن منطقه امری رایج است. این پهلوان در آن خطه و نواحی قفقاز شهرت فراوانی داشته است، به گونه ای که مناطقی به او منسوب بودند و برخی خاندان های ارمنی و ایرانی حاکم در آنجا نسب خود را به وی می رساندند. همچنین، راه ورود صورت آذربایجانی این نام به تحریرهای خدای نامه و پیکره اصلی حماسه ملی ایران را مشخص می کنیم و نشان می دهیم که این نام به واسطه خاندان پارتی مهران که در آذربایجان و نواحی قفقاز حکومت داشته اند و خود را از اخلاف اسفندیار می دانسته اند به منابع اصلی حماسه ملی ایران راه یافته است. در روایات این خاندان میان سرگذشت اسفندیار و بهرام چوبین که یکی از مهرانیان برجسته بود، شباهتی برقرار شده است. در آخرین مرحله نفوذ این نام در فارسی نو، احتمالاً سامانیان که نسب خود را به بهرام چوبین می رسانده اند این نام را در خراسان و شرق ایران رواج داده اند. به تدریج این صورت آذری صورت برآمده از فارسی میانه را کنار زده و به همین شکل به متون فارسی نو رسیده است.
وجه غالب سبکی در سوره آل عمران و نقش آن در انتقال معانی و دلالت ها با رویکرد علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوره آل عمران از سوره مدنی است که غالب محتوای آن در اوامر و نواهی و تبیین برخی از احکام بوده و بخشی از سوره نیز به مورد خطاب قرار دادن اهل کتاب و بخش دیگر به پردازش داستان آل عمران اختصاص دارد. این سوره نسبت به سوره های مکی دارای ویژگی های خاصی است. پژوهش حاضر با بهره گیری از ابزار سبک شناسی و روش توصیفی- تحلیلی می کوشد ویژگی های برجسته سبک این سوره در بُعد علم معانی را مورد مطالعه قرار دهد و کارکرد هر یک از لایه های سبکی را در تبیین معانی مورد نظر بیان کند تا از این زاویه، کارکرد عناصر سبک ساز و ویژگی های برجسته سبک زبانی- بیانی این سوره را به نمایش بگذارد. برآیند پژوهش نشان می دهد که یکی از مهم ترین ویژگی های سبک این سوره، اسلوب «نداء» با ساختارهایی چون: «یا أَهْلَ الْکِتاب »، «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، «ربِّ»، «ربنّا» و «یا مریم» است که در هر یک از این پنج اسلوب ندا به فراخور آیات، معانی قصد شده که با این سبک تناسب دارد. به علاوه دقت در سبک ندای مستقیم و غیر مستقیم و تفاوت هر یک در اظهار معانی از جمله دستاوردها و نوآوری های این پژوهش است. افزون بر این، در این سوره در بسیاری از آیات، ترتیب و چیدمان جمله ها آهنگین بوده و گونه های مختلف تکرار و کارکرد شایسته موسیقی معنوی آن در تبیین معانی آیات شایان توجه است.
تحلیل شناختی کانون های توجه در داستان یوسف پیامبر از دیدگاه لنگاکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
85 - 101
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، رویکردی است که به زبان به عنوان وسیله ای برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد.این رویکرد که در سه دهه اخیر در زبان شناسی مورد توجه روزافزون قرار گرفته است، زبان را نمودی از نظام تصویرسازی و تعبیر ذهن می داند. زبان شناسان شناختی عقیده دارند که پدیده تعبیر صحنه پدیده ای شناختی است و آنچه در داستان و روایت اتفاق می افتد را می توان از دیدگاه شناختی به شکلی عمیق تر بررسی و تحلیل نمود. در این پژوهش با توجه به دیدگاه های زبان شناسی شناختی رونالد لنگاکر (1987) در زمینه تعبیر صحنه و ابعاد مختلف آن مانند زاویه دید، شرح صحنه، ضبط صحنه و کانون توجه به تحلیل داستان یوسف پیامبر(ع) در سوره یوسف پرداخته می شود و سپس مقوله کانون توجه در آیات این سوره مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین بسامد هر یک از ابعاد تعبیر در آیات این سوره بررسی می شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی_تحلیلی بوده و منابع آن مطالعات کتابخآن های می باشند. در این جستار سوره یوسف که مشتمل بر 111 آیه است، به عنوان منبع اصلی پژوهش انتخاب و ابعاد تعبیر صحنه در زبان شناسی شناختی در سرتاسر داستان مورد بررسی قرار گرفتند. براساس یافته های این مطالعه، از میان ابعاد تعبیر صحنه، به ترتیب بُعد زاویه دید بیشترین و بُعد شرح صحنه کمترین بسامد را دارا می باشند. همچنین بیشترین کانون های توجه دراین سوره به ابعاد خواب و رویا و تعبیر آن، پیراهن و مکر و نیرنگ اختصاص یافته است.
تأثیرپذیری های شهریار از نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
111 - 146
حوزه های تخصصی:
تأثیر نظامی بر اغلب آثاری که بعد از قرن ششم سروده شده، مشهود است. شاعران معاصر نیز از این مقوله مستثنی نبوده و ضمن برقراری رابطه ی بینامتنی با آثار نظامی گنجوی معناهای شعر خود را گسترش داده اند. این مقاله که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی انجام شده، بر این فرض مبتنی است که متون کهن با گذشت زمان، یک سره به فراموشی سپرده نمی شوند؛ بلکه در متونِ سپسین به شیوه های گوناگون بازتولید می شوند. محمدحسین شهریار ازجمله سخن گویان روزگار ماست که از زبان، هنر و اندیشه ی نظامی بسیار اثر پذیرفته است. هرچند بوطیقای شعر شهریار و نظامی از اساس نسبت و قرابت چندانی با هم ندارد؛ اما شهریار توانسته از برخی ابعادِ شعرِ نظامی بهره های هوشمندانه ای ببرد. ما در پژوهش پیش رو ابتدا به نحوه ی یادکردِ شهریار و نوعِ نگاه او به شخصیت و آثار نظامی پرداخته ایم و سپس به بعضی از شباهت های مضمونی، زبانی و هنری آن دو اشاره کرده ایم. تأثر اصلی شهریار به تصریح خود او از توصیفات و تابلوهای نظامی است. شهریار تابلوسازی را در پرتو موازین رمانتیسم تعریف می کند. تابلوسازی از این لحاظ، شاخ و برگ دادن به تصویر یا موضوعی مشخص است که شبیه آن را در میانه ی داستان های نظامی نیز می توان دید. احتمال می رود که شهریار در معراجیه پردازی و فرزندنامه سرایی نیز از نظامی الهام گرفته است. حکمت گویی، گرایش به دَرج مضامین ترسایی و شبانه سرایی هم از دیگر وجوه مشترک فکری در بین نظامی و شهریار است. در نگرشی کلی، بیشترین اثرپذیری ها در ساحت تصویرآفرینی و فکری مشاهده می شود. در مرتبه ی بعدی، شهریار به زبانِ نظامی آن گاه که روی در روانی و نرمی می گذارد، توجه نشان می دهد.
تحلیل محتوای مهارت های زندگی در کتاب های برگزیده کودکان (گروه های سنی الف، ب و ج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۱
23 - 53
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های مهارت های زندگی در کتاب های برگزیده کودکان است. در میان کتاب های منتشرشده برای کودکان، بعضی از آثار به عنوان کتاب های برتر انتخاب می شوند که والدین و مربیان و کسانی که به نوعی با کودکان سروکار دارند، به آن ها اقبال بیشتری نشان می دهند. در این پژوهش، این کتاب ها از منظر چندی و چگونگی طرح مهارت های زندگی بررسی و تحلیل شدند. این پژوهش به روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری، کتاب های برگزیده کودکان و نوجوانان و نمونه های آماری پرجایزه ترین کتاب های منتخب از کتابشناسی برگ های ماندگار است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. پژوهشگر آثار داستانی را که بیشترین جایزه را در زمینه متن، به خود اختصاص داده اند، انتخاب و بر اساس کیفیت و میزان طرح مؤلفه های مهارت های زندگی بررسی و تحلیل کرده است. نتایج حاکی از این است که مهارت های همدلی، تفکر خلاق، مهارت های ارتباطی و تفکر انتقادی بیشترین فراوانی را در میان کتاب ها دارند. در اغلب داستان های بررسی شده، شخصیت هایی که از مهارت های زندگی برخوردار بودند، شخصیت های موفق و کامیاب داستان ها بودند و شخصیت هایی که فاقد مهارت بودند، در پایان داستان ناکام می ماندند.
اهمیت منابع عربی در تدوین تاریخ ادبیات عامه ایران بعد از اسلام (با تأکید بر امثال و حکم و حکایات موجود در آثار ابن مقفع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
55 - 77
حوزه های تخصصی:
به عقیده صاحب نظران، تاریخ ادبیات ایران تاکنون به ادب عامه توجهی نداشته و از دلایل آن وجود موانعی بر سر راه تدوین تاریخ ادب عامه است. به نظر نگارندگان این تحقیق یکی از این موانع، نادیده گرفتن اهمیت منابع عربی قرون نخست اسلامی و نهضت ترجمه در حفظ ادبیات فولکلور ایرانی در تدوین تاریخ ادبیات عامه است؛ اهمیت این منابع در حفظ هویت، شکل اصیل و سیر تطور بسیاری از مؤلفه های فرهنگ و ادب عامه ایرانی به همراه بازتاب چگونگی اختلاط آن با فرهنگ عربی اسلامی است. با وجود این حتی در مهم ترین آثار پژوهشی پیشین نظیر مدخل ادبیات عامیانه دانشنامه زبان و ادب فارسی، کتاب زبان و ادبیات عامه ایران تألیف حسن ذوالفقاری، پژوهش و بررسی فرهنگ عامه ایران تألیف حسینعلی بیهقی و یا کتاب ادبیات عامیانه ایران نوشته محمدجعفر محجوب نیز به اهمیت این منابع در حفظ فرهنگ و ادبیات عامه ایرانی توجه کمتری شده است یا در موارد استثنا نظیر بخشی از مجموعه مقالات «زمینه فرهنگ مردم» نوشته جلال ستاری، صرفاً بر متون حاوی اطلاعاتی درباره اخلاق عامه تأکید شده است. در تحقیق حاضر با هدف تبیین اهمیت منابع عربی در تاریخ ادب عامه ایرانی، بازتاب مؤلفه های ادب عامه به ویژه امثال و حکم و حکایات موجود در آثار ابن مقفع (به دلیل تقدم تاریخی بر دیگر نویسندگان) بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که آثار ابن مقفع حاوی مجموعه کثیری از مؤلفه های ادب عامه به ویژه امثال و حکم و حکایات تعلیمی است که در تبیین سیر تاریخی، انواع و زمینه استفاده از این مؤلفه ها تا حد زیادی سودمند است.
مطالعه تطبیقی ادبیات و شعر از دیدگاه منطق فازی در مقایسه با منطق دو ارزشی ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
59 - 78
حوزه های تخصصی:
منطق فازی به نوعی از روزگاران کهن وجود داشته است اما بررسی روشمند آن به سال 1965 بر می گردد، زمانی که پرفسور لطفی زاده مقاله «مجموعه های فازی» را ارائه نمود. منطق فازی در تقابل با منطق ارسطویی، پدیده های جهان را به دوگانه های متضاد تقسیم نمی کند بلکه هر چیزی را به صورت حوزه ای بر روی یک طیف می بیند که از کمترین درجه آغاز و به بیشترین درجه ختم می شود. هر عضو می تواند همزمان به چند مجموعه تعلق داشته باشد و حاصل جمع عضویت ها لزوماً برابر صد نیست. در رابطه با منطق فازی و ادبیات و بویژه شعر در ایران کار چندانی صورت نگرفته است و اگرچه این مقاله نخستین گام نیست، اما می کوشد تا بخش کوچکی از خلأ موجود را پر نماید. پرسشهای اصلی این نوشتار عبارتند از اینکه: آیا ادبیات پدیده ای فازی است؟ آیا شعر را می توان با منطق فازی بررسی نمود؟ اجزاء تشکیل دهنده یک اثر ادبی مفروض، چگونه به آن هویتی فازی می دهند؟ آیا ایهام، ابهام و استعاره، خود پدیده هایی فازی هستند؟ چگونه؟ آیا می توان مرزی میان شعر، نظم، نثر و محاورات روزمره قائل شد؟ مقاله حاضر به صورت گذرا منطق فازی را بررسی می نماید و سپس پیامدهای تفکر و منطق فازی را در حوزه شعر و ادبیات با تکیه بر ایهام و استعاره به بررسی می نشیند.
مطالعه تطبیقی دو اثر از منشآت فارسی «التّوسُّل الی التّرسُّل» و «مصباحُ الرسایل و مفتاحُ الفضایل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
177 - 201
حوزه های تخصصی:
«التَّوسُّل اِلی التَّرسُّل» و «مصباحُ الرَسایل و مفتاحُ الفَضایل» دو اثر از نوع مکاتیب با سبک فنّی و مزیّن است، که اولی مجموعه ای از منشآت و دومی در آداب و رموز انشاست. بی گمان آثار موجود با نوع ادبی و دوره تاریخی واحد سبک و سیاق همسانی دارد، اما گاه اثری ممتاز پدید می آید و مورد پیروی قرار می گیرد و یا همانندی دو اثر چنان است که درخور توجه و بررسی می شود. التَّوسُّل اّلی التَّرسُّل نیز از متون ممتازی است، که مصباحُ الرَسایل از کتب ارزشمند منشیانه و از نخستین آثار تحریر شده در ترسّل، شباهتی کم نظیر بدان دارد. این جستار در پی آن است تا پیروی موفّق بن محمّد مجدی (مؤلّف مصباحُ الرَسایل...) از سبک بهاءالدین محمّد بغدادی (مؤلّف التَّوسُّل...) و شباهت کم نظیر اثر آنان را نشان دهد. بنابراین دو اثر نام برده با روش تطبیقی و تحلیلی مقایسه شده، ماحصل آن بر اساس مبانی سبک شناسی و ذکر شواهد محرز در این گفتار بیان می شود. نتایج به دست آمده مبین آن است که «موفّق بن محمّد مجدی» مراسلات «بهاءالدین محمّد بغدادی» را سرمشق کار خود نهاده و آداب و اصول انشا را مطابق آیین موجود در مکتوبات او نگاشته است. از رهگذر این پژوهش عوامل تمایز دو اثر مورد نظر نیز آشکار شده، شواهد موجود نشان می دهد که تفاوت آن دو برخاسته از موضوع متفاوت این کتب و گاه علایق فردی نویسندگان آن هاست.
شعر بادگانی (خمریه) در ادبیات عربی و ادبیات پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
202 - 224
حوزه های تخصصی:
در این مقاله موضوع شعر شراب یا خمریه در ادبیات دو ملت ایران و عرب مورد پژوهش و بررسی و تحلیل قرار گرفته و چگونگی پیدایش ، سیر تحول و کاربرد های مختلف آن در ادبیات هر دو ملت تبیین شده است . این گونه ادبی (شعر شراب یا خمریه) در ادبیات عربی از دوره ی پیش از اسلام و لا به لای چکامه های کهن جاهلی ( = پش از اسلام ) که سرآغاز شعر عربی است مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سیر تحول و کاربرد آن تا زمان ابن فارض در سده هفتم ادامه یافته است . در ادبیات فارسی نظر به دسترس نبودن شعر های پیش از اسلام ، این گونه ادبی از زمان رودکی سمرقندی به عنوان نخستین شاعر خمریه سرا بررسی و تا سده هشتم ادامه یافته است که در ساقی نامه های شاعران ایرانی تا دوران متاخر تر نیز ادامه یافته است .
واکاوی تطبیقی گونه های روایت در سمک عیار و کنت مونت کریستو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
242 - 259
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تحلیل گونه های روایت در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» می پردازد. «سمک عیار» بزرگترین میراث منثور ما در قرن ششم هجری است و «کنت مونت کریستو» اثر الکساندر دوما در قرن نوزدهم میلادی خلق شد که در دسته بندی های ادب داستانی در ذیل رمانس قرار می گیرند. چگونگی کاربرد گونه های روایت در این دو اثر برجسته ایرانی و فرانسوی مسأله اصلی این پژوهش است که با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. روایت مهم ترین عنصر داستانی این آثار است، نویسندگان علاوه بر نمایش نوع راوی به شخصیت پردازی و توصیف نیز پرداخته اند. یافته ها حکایت از این دارد که راوی در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» دانای کل نامحدود ناهمسان متن گراست و گونه های روایت درآن ها به دو صورت سوم شخص مفرد و اول شخص جمع مشاهده شدند. در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» چندگونگی روایت وجود دارد که باعث جذابیت بیشتر آن ها شده است. راوی در هر دو اثر منتخب عملکرد مشابه دارد؛ درون نمای بیرونیست.
تصویر المرأه العربیه المهاجره في روایه "بروکلین هایتس" لمیرال الطحاوي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
66 - 88
حوزه های تخصصی:
"میرال الطحاوی"، کاتبه مصریه معاصره تجتهد أن تُصوّر آلام المرأه وآمالها فی المجتمع المصری بکتابه الروایات التی غلبت علیها النزعه النسویه. تلعب المرأه دوراً هاماً فی روایات هذه الکاتبه حیث یمکن أن تعتبر آثار الطحاوی صدیً لصوت النساء فی الأدب النسوی المصری. روایه "بروکلین هایتس"، إحدی روایات هذه الکاتبه المصریه الشهیره التی تمکنّت فی تحقیق أهدافها فی التعبیر عن آلام النساء ومعاناتهن. اغتراب المرأه العربیه المهاجره ووحدتها من أبرز موضوعات هذه الروایه؛ المرأه التی شهدت مشاکل الحیاه فی الغربه وترید التغلب علیها باعتبارها راویه الروایه. هذه المقاله التی تبحث عن روایه بروکلین هایتس معتمده علی المنهج التحلیلی والتوصیفی تشیر إلی أنّ صوره المرأه العربیه المهاجره هی صوره حزینه ومضطربه. المرأه التی غادرت بلدها باحثه عن حیاه طیبه وهادئه ولکنها وجدت هذه المصائب والمشاکل فی ثیابها الجدیده فی البلد الغریب. هذه الروایه ذات النزعه الواقعیه التی تصور حیاه المرأه المهاجره خاصه المرأه المهاجره العربیه إلی بلدان الغرب تُعبّر عن خلافات معقّده وفوارق عدیده بین الشرق والغرب فی التقالید والعادات. والحقیقه أنّ المهجر لیس مدینه فاضله کما یظنه البعض وهناک تحدیات ومشاکل کثیره فی حیاه المهاجرین إلی البلدان الأجنبیه من المعتقدات التقلیدیه إلی سلوک المجتمع المضیف. وعلی المهاجر أن یبحث عن العلاج فی المجتمع الذی ولد وترعرع فیه لا فی البلد الغریب الذی لایعرف للمهاجرین أیّ قیمه وعنایه.
بررسی و مقایسه شیوه های بازنماییِ جایگاه اجتماعیِ «شخصیت های زن» در داستانِ های کوتاه دهه20 با تکیه بر آثار محمود اعتمادزاده، بزرگ علوی و ابراهیم گلستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
106 - 139
حوزه های تخصصی:
«ادبیات داستانی» در ایران از همان آغازِ شکل گیری، توجه خود را به «بازنمایی واقعیت های جامعه ایران» معطوف کرده است. با نگاهی گذرا به آثار داستانی دهه بیست تا پنجاه خورشیدی، مخاطب به وضوح نفوذ رئالیسم را در بطن و متن داستان ها مشاهده می کند. دلیل عمده این رویکرد در ادبیات داستانی، ساختار و شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران بوده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که با توجه به دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان کوتاه در دهه بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از «زن» و «جایگاه اجتماعی» وی در این مقطعِ تاریخی ترسیم کرده اند؟ جامعه آماری این پژوهش داستان های کوتاه نوشته شده ابراهیم گلستان، بزرگ علوی و محمود اعتمادزاده در این دهه است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شخصیت های «زنانه» در این داستان ها اغلب به عنوان شخصیت های فرعی مطرح هستند و شیوه پردازش آن ها به گونه ای است که در ارتباط با سایر شخصیت ها معرفی می شوند. به نظر می رسد که هیچ کدام از شخصیت های «زن» در این داستان ها به شیوه مستقیم معرفی نشده اند و «کنش ها»، «افکار» و «گفتار» آن ها ابزار اصلی نویسندگان برای شناساندن این شخصیت ها به خواننده هستند. این زنان نام های گوناگون؛ اما ویژگی هایی مشترکی دارند که بر اثر ناهنجاری های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محکوم به رنج کشیدن و در نهایت تسلیم هستند. در مجموع اگر چه این «زنان» در مواردی به صورت متفاوت بازنمایی شده اند؛ اما کلیت تصویر ارائه شده از تحت تأثیر دیدگاه واقع گرای نویسندگان داستانِ کوتاه در دهه بیست، نقاط اشتراک بسیاری با یکدیگر دارد.
بررسی مبانی انسان شناختیِ معنای تنهایی از نظر سیمین بهبهانی و اروین یالوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
140 - 175
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم، فلسفه نو پا است که از اواخر قرن نوزدهم به وجود آمد و یالوم، معنادرمان این مکتب است. موضوع تنهایی یکی از مبانی انسان شناختی یالوم در خصوص معنای زندگی است. تنهایی از مضامینی است که انسان در طول تاریخ با آن مواجه بوده و در حوزه های گوناگونی همچون عرفان و تصوّف، روان شناسی، فلسفه و عشق، دارای معنی و مفهوم است. به نظر یالوم، چهار اضطراب آزادی، تنهایی، مرگ و بی معنایی، در حقیقت هستی و وجود انسان ریشه دارد. یالوم معتقد است، انسان برای رهایی از این چهار نگرانی، باید به ابداع معنا بپردازد و به حقیقت زندگی که در واقع خدمت به خلق، آفرینش و خودشکوفایی است، پی ببرد. همچنین در شعر سیمین، تنهایی یکی از نمودهای پر رنگ است که بر فضای غزل های او حاکم شده است. سیمین و یالوم هر دو در آثار و نوشته های خود، معتقد به تنهایی بنیادین هستند و درصدد رفع این گونه تنهایی بوده و هرکدام راهکارهای خاصی را ارائه نموده اند. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی و مقایسه مبانی انسان شناختی معنای تنهایی از نظر سیمین بهبهانی و اروین یالوم بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا مضمون تنهایی در شعر سیمین با تنهایی بنیادین یالوم یکسان است؟ و راهکار این دو برای رفع تنهایی و رهایی از اضطراب و دلواپسی در زندگی چیست؟
تحلیل و تطبیق طرح داستانی «بیژن و منیژه» فردوسی و «مم و زین» احمد خانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
24 - 42
حوزه های تخصصی:
داستان بیژن و منیژه از معدود داستان های عاشقانه فردوسی در شاهنامه است و در زمره داستان هایی محسوب می شود که فردوسی آن را در ایام جوانی خود سروده است. «مم و زین» نیز یکی از عاشقانه های زبان کُردی است که سالیانی متمادی ورد زبان بیت خوانان بوده است، تا این که احمد خانی شاعر پرآوازه کُرد آن را در قالب مثنوی به نظم کشید. هدف اصلی این مقاله بررسی طرح داستانی «بیژن و منیژه» فردوسی و «مم و زین» احمد خانی است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است. در هر دو داستان طرح از جوانب مختلف قابل بررسی است. حوادث هر دو داستان به صورت یکنواخت و زنجیروار بر اساس رابطه علی و معلولی پیش می رود. عناصر سازنده طرح به ترتیب و منظم رعایت شده و حوادث متافیزیکی در داستان که بر صحیح بودن شکل طرح خدشه وارد می کند با منطق حاکم بر قصه های قدیمی قابل توجیه است. طرح در داستان «بیژن و منیژه» و «مم و زین» بسیار شبیه هم بوده و همه عناصر از جمله: گره افکنی، کشمکش، بحران، تعلیق و نقطه اوج، طبق اصول داستان نویسی رعایت شده است.
تعادل معنایی در ترجمه شعر به شعر در پرتو نظریه نظم (با تمرکز بر ترجمه شعر کلاسیک میان عربی و فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با تمرکز بر ترجمه شعر کلاسیک به شعر کلاسیک میان زبان های عربی و فارسی، به بررسی این مسئله می پردازد که در این نوع ترجمه، «تعادل معنایی» میان شعرِ مبدأ و شعرِ مقصد چه نوع رابطه ای است و چگونه تحقق می یابد. روش مطالعه تحلیلی توصیفی است. در بخش تحلیلی، ابتدا ساخت معناییِ شعر برمبنای نظریه نظمِ عبدالقاهر جرجانی تحلیل می شود و درنتیجه مشخص می گردد که ساخت معناییِ شعر، محصول شیوه دلالت شعر بر غرض است که در نظمِ ویژه ای از سخن نمود می یابد. سپس در بخش توصیفی، با رجوع به نمونه هایی از ترجمه شعر کلاسیک به شعر کلاسیک میان عربی و فارسی، رابطه معنایی میان نمونه ها توصیف می شود و در نتیجه مشخص می گردد که تعادل معنایی میان اشعار مبدأ و مقصد تشابهی بیانی است که در سطح شیوه دلالت بر غرض جریان دارد و تعادل معنایی در این سطح از طریق شبیه سازیِ کارکرد عناصر زبانی در شیوه ارائه معنی تحقق می یابد. براین اساس، شعرِ مقصد ساختی معنایی در زبان مقصد است که عناصر زبانی در تولید آن به گونه ای به کار رفته اند که کارکردی مشابه با عناصر زبانیِ شعرِ مبدأ در شیوه دلالت بر غرض دارند.