مطالعات زبان و ادبیات غنایی
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال 13 تابستان 1402 شماره 47 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
لازمه هنر زیبایی است و با اعتقاد به اینکه شعر هم از اقسام هنر به شمار می رود، به زیبایی نیازمند است. عناصر و عوامل زیبایی شعر متعدد هستند و هر شاعری در هر دوره ای می کوشد تا شعرش آراسته به این عناصر باشد. موضوع اصلی این پژوهش بررسی علم بیان در شعر مفتون امینی است که به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده است. در این مقاله با پرداختن به مؤلفه های تصویرسازِ ابهام، کنایه، تشخیص، استعاره، حس آمیزی، متناقض نما و تشبیه، تصاویر زیبای شعر مفتون تشریح شده است. وی با به کارگیری تمام شگردهای عناصر خیال انگیز و با نگرشی نوین، شعر خود را از تصاویر تکراری شعر سنتی رها کرده و با استفاده از صنایع بدیعی، موفق به خلق تصاویر بدیع و خلاقانه شده است. در مجموعه های «انارستان» و «فصل پنهان» زبان شاعر به سوی ابهام شاعرانه، ایهام و ایجاز حرکت می کند. مفتون تصاویر شعری و هنجارگریزی ها را برای تشخص بخشیدن به زبان شعرش به کار می گیرد تا سروده هایش را در هاله ای از ابهام بپیچد و ذهن مخاطب را برای درک آن به تکاپو وادارد. بدین ترتیب با شرکت دادن خواننده در اثر، برای وی جایگاهی خاص قائل می شود تا معنی متفاوتی در شعر بیابد.
تحلیل و تطبیق طرح داستانی «بیژن و منیژه» فردوسی و «مم و زین» احمد خانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
داستان بیژن و منیژه از معدود داستان های عاشقانه فردوسی در شاهنامه است و در زمره داستان هایی محسوب می شود که فردوسی آن را در ایام جوانی خود سروده است. «مم و زین» نیز یکی از عاشقانه های زبان کُردی است که سالیانی متمادی ورد زبان بیت خوانان بوده است، تا این که احمد خانی شاعر پرآوازه کُرد آن را در قالب مثنوی به نظم کشید. هدف اصلی این مقاله بررسی طرح داستانی «بیژن و منیژه» فردوسی و «مم و زین» احمد خانی است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است. در هر دو داستان طرح از جوانب مختلف قابل بررسی است. حوادث هر دو داستان به صورت یکنواخت و زنجیروار بر اساس رابطه علی و معلولی پیش می رود. عناصر سازنده طرح به ترتیب و منظم رعایت شده و حوادث متافیزیکی در داستان که بر صحیح بودن شکل طرح خدشه وارد می کند با منطق حاکم بر قصه های قدیمی قابل توجیه است. طرح در داستان «بیژن و منیژه» و «مم و زین» بسیار شبیه هم بوده و همه عناصر از جمله: گره افکنی، کشمکش، بحران، تعلیق و نقطه اوج، طبق اصول داستان نویسی رعایت شده است.
تحلیلی بر ساده نویسی در عاشقانه های عمران صلاحی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عمران صلاحی از جمله شاعرانی ست که زبان ساده ای در اشعارش دارد و می توان وی را در زمره شاعران ساده نویس به شمار آورد. بخش عمده ای از اشعار او عاشقانه های وی است که مختص به دوران خاصی نیست و در تمامی مجموعه شعرهایش دیده می شود. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، ساده نویسی در عاشقانههای صلاحی بررسی می گردد. ساده نویسی های عاشقانه شاعر، در سه حوزه ساختاری و زبانی، بلاغی و محتوایی بررسی شده است. در بخش ساختاری و زبانی: بیان مستقیم، سادگی تعبیر و بیان، کوتاه نویسی، نقش هم نشینی کلمه در شعر، بهره گیری از زبان محاوره، عدم استفاده از واژه های دشوار، نزدیکی اجزای اصلی جمله به یکدیگر، شروع مؤثر و پایان بندی غافل گیرکننده و در بخش بلاغی: پارادوکس، ایجاز، تشبیهات رایج و روزمره و آنِ شاعرانه و در بخش محتوایی: توجه به زندگی روزمره و تصاویر ملموس، جزئی نگری و بهره گیری از سوژه های به ظاهر بی اهمیت تحلیل شده است. نتیجه اینکه ساده نویسی عمران صلاحی که منجر به برقراری مؤثر با مخاطب شده است، باعث نشده تا نوشته های وی را سطحی جلوه دهد، بلکه همواره از ارزش ادبی برخوردارست. وی که توجهی توأمان به زبان و محتوای شعرش دارد، این روند را در تمامی ادوار شاعری اش در قالب کلاسیک و نو مورد استفاده قرار داده، تنوع موضوعات در اشعار وی از جمله موضوعات عاشقانه، مشهود است.
پسند فرهنگی و مقبولیت عمومی در حکایتی از بوستان سعدی (تحلیلی بر پایه نظریه تزوتان تودوروف)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حکایات بوستان سعدی مانند بسیاری دیگر از حکایت های فصلی (اپیزودیک) متون فارسی نقشی تسهیل گر برای فهم نظریات عرفانی، اجتماعی و هنری شاعر دارند. در بوستان سعدی و در باب اول حکایتی با عنوان تدبیر در تأخیر سیاست هست. در این حکایت مدلی می بینیم که با الگوی پیشنهادی تزوتان تودوروف برای تحلیل داستان منطبق است و می توان نتیجه حاصل از آن را به اغلب حکایات بوستان تعمیم داد. تودوروف معتقد است در روایت ها ساختاری مشابه وجود دارد که عبارتند از: وضعیت آغازین، ورود عامل برهم زننده تعادل به روایت، برهم خوردن تعادل، تلاش برای برقراری تعادل و درنتیجه رسیدن به وضعیت پایدار نهایی که از آن به فصل گذار تعبیر کرده است. در این مقاله که به روش تحلیلی نوشته شده است، کوشش گردیده به این پرسش پاسخ داده شود که بر اساس نظریه تودوروف حل تناقض حاصل از نتیجه گرایی سعدی در حکایت با واقعیت های بیرونی اجتماع چگونه صورت می گیرد و حکایت موردبحث را چگونه می توان بر اساس الگوی تودوروف تحلیل کرد. نتیجه اینکه سعدی با ایجاد ساختاری منسجم در حکایت مورد نظر توانسته اندیشه ها و آرای خود را علی رغم تناقض و تضاد با عالم واقع به خواننده بقبولاند و رأی پیروزی را در حکایت به سود کسی که می خواهد صادر کند.
جلوه های رمانتیسم در داستان «اناربانو و پسرهایش» اثر گلی ترقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم در مفهوم خیال انگیز، افسانه ای و رؤیایی به کار می رود. این نهضت، انواع آثار ادبی، داستان های تاریخی، قصه های وحشت آور و خیالی، داستان های عشقی و همچنین شعر را وسیله بیان خود قرار می دهد. داستان «اناربانو و پسرهایش» اثر گلی ترقی است که قرابت های بسیاری با برخی از مؤلفه های مکتب رمانتیسم دارد. پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است که به روش توصیفی - تحلیلی، داستان «اناربانو و پسرهایش» را بر اساس مؤلفه های مکتب رمانتیسم بررسی می کند. جامعه آماری این پژوهش، داستان «اناربانو و پسرهایش» از مجموعه «جایی دیگر» اثر گلی ترقی است. در اشاره به برخی یافته ها می توان گفت که فردیت شخصیت اصلی داستان که یکی از شاخصه های مهم رمانتیسم است، زبان ویژه ای را در ظهور و بازتاب برخی مؤلفه های رمانتیسم از جمله احساس گرایی، رؤیای آرمان شهر، طبیعت گرایی، نوستالژی، یاد معشوق و نقد مدنیت آفریده است. بانوی سالخورده این داستان، درون مایه نمادین عشق و گذار از دشواری ها را در برابر عافیت طلبی عقلانی قرار داده است. همان گونه که اصل اساسی رمانتیسم ترجیح احساس بر عقل است، احساس مادرانه بر هر گونه تحذیر و تعقل در احتمال وقوع هر پیشامدی فائق آمده است.
مروری بر بیتی بحث انگیز از حافظ «به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از بیت های بحث انگیز شعر حافظ بیت «به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ/ که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم» است. درباره این بیت از دیوان حافظ که در چاپ مصحَّح زنده یاد علّامه محمد قزوینی این گونه درج شده است، اختلاف نظرهایی در خصوص اینکه به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ قسم به یک چیز است یا سوگند به دو چیز، وجود دارد. در این مقاله اظهارنظرهای جمعی از صاحب نظران با ذکر شواهدی از شعر شاعران جهت بررسی دقیق و واکاوی، ارائه شده است تا به این مسأله پاسخ داده شود. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است که با استناد به منابع علمی و شواهد شعری از بزرگان ادب فارسی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که «واو» عطف مورد قسم برخلاف نظر شارحان یک چیز است و نور دیده به معنای روشنایی چشم است نه عزیز و محبوب.