فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
ادبیات آیینی با فرهنگ و اندیشه ایرانی پیوند ناگسستنی دارد. شعر آیینی بخش مهمی از ادبیات فارسی است که شاعران اهمیت و اعتبار ویژه ای به آن می دهند. این نوع ادبی در زبان فارسی از پیشینه و جایگاه ویژه ای برخوردار است. شعر آیینی، شعری است که در مورد آیین ها و بسیاری از مناسبت های زندگی فردی و اجتماعی، دینی و مذهبی، قومی و منطقه ای سروده می شود. این نوع شعر معمولاً حاوی مدح و منقبت پیامبر گرامی اسلام (ص)، ائمه اطهار (ع) و آیین های کهن باستانی و ملی است. با پیروزی انقلاب اسلامی، شعر آیینی که گاهی ولایی نامیده می شود؛ وارد مرحله ای تازه شده و شاعران به واسطه ماهیت دینی و حماسی انقلاب به گونه ای متفاوت از دوره گذشته به شعر آیینی روی آورند و این مضمون رو به فزونی قرار گرفت. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، به جایگاه شعر آیینی در دیوان حزین لاهیجی که از شاعران بنام استان گیلان است، پرداخته شده و اشعار ایشان که در مدح و منقبت پیامبر اسلام (ص) و بزرگان دین سروده شده است، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حزین لاهیجی در اشعار خود به فضایل بزرگ انسانی پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) توجه خاص داشته است.
بررسی و تحلیل چگونگیِ رسیدن به حیرت از گذر نفس در آراء عبداله انصاری، احمد غزالی و نجم رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مباحث در عرفان و فلسفه اسلامی، بی شک، نفس ومراتب و حالات آن است. این مسأله آن چنان حائز اهمیت است که حتی بارها نویسندگان بزرگ حوزه عرفان و تصوّف؛ به نگارش کتاب هایی مستقل در زمینه نفس پرداخته اند. اگرچه درباره نفس تاکنون مطالب فراوانی بیان و نوشته شده، هنوز جای تحلیل و شناسایی برخی موضوعات در این زمینه، خالی است از جمله این مباحث، رابطه میان نفس و حیرت محمود در عرفان است. حیرت به دو نوع محمود و مذموم نقسیم می شود. حیرت محمود برخلاف مذموم، علاوه بر اینکه باعث تعالی سالک در راه سلوک می شود، سالکی که به آن مقام دست می یابد، به بالاترین مقام در عرفان و حقیقت، دست یافته است و در واقع، این حیرت است که به فنا فی الله و فنای صوفیانه می انجامد. در این مقاله، چگونگی دستیابی به حیرت محمود از گذرگاه پرورش و تزکیه نفس پرداخته می شود و با توجه به آرای عرفای بزرگ اسلام، متوجه می شویم که تربیت نفس چگونه منجر به رسیدن به مقام حیرت محمود می گردد. دیگر اهمیت این تحقیق، شناسایی و تحلیل آراء مشابه سه تن از بزرگترین عرفای تاریخ ایران، عبدالله انصاری، احمد غزالی و نجم رازی درباره نفس است. بیان شباهت ها و تفاوت ها و ریشه آن ها، در مطالعات در زمانیِ یک مفهوم، بسیار مفید و روشن کننده است.
تحلیل سیر فردیت یونگی در داستان دقوقی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین نظریه هایی که معانی درونی و پنهان قصّه را مبنای تفسیر خود قرار داده، نظریه روان کاوی است. در عصر حاضر، با پیوند هر چه بیشتر ادبیات و روان شناسی، می توانیم راهی به سوی کشف معنای نهفته در متون بیابیم. نظریه فردیّت یونگ تحقق کهن الگوی خویشتن یعنی تعادل بین امور بیرونی و امور درونی که میل به سوی تکامل دارد را در فرد مرور می کند. برآنیم تا با این دیدگاه با خوانشی متفاوت این داستان از مثنوی را بازخوانی نماییم. از آن جا که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و مثنوی را در قالب یک اثر رمزی سروده است، دارای قابلیت بررسی نقد کهن الگویی است لذا پژوهشِ حاضر سعی بر این دارد؛ با تحلیل محتوا، نمادها و کهن الگوهایِ داستان دقوقی را استخراج نماید و با فهم آن ها و تطابق با نمادِ برابر برای آن ها، براساس نظریه فردیت یونگ، این فرآیند را ترسیم نماید. نتیجه پژوهش حاکی از این است که مولانا در دستیابی به فرایند فردیت در این داستان، تعالی با اصولِ عرفانی را مطرح نموده است و در نهایت هدف مولانا که رسیدن به کمال و خودشناسی است با نظریه یونگ هم سویی دارد. این پژوهش با روش کتابخانه ای اِسنادی، با رویکرد تحلیلی توصیفی بررسی شده است.
مطالعه تطبیقی آزمون های قهرمانان اساطیری در حماسه های ملل مختلف «مطالعه موردی: اساطیر ایرانی، یونانی و هندی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قهرمانان اساطیری در متون حماسی ملل مختلف در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند؛ اما اغلب سرگذشت یکسانی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. آزمون و روایت های وابسته به کلید واژه آزمون، یکی از موضوعات مشترک بسیاری از اساطیر جهان است و معمولاً این موضوع از نقاط عطف روایات و از مهم ترین بسترهای انگیزشی قهرمان برای کنش آغازین روایت ها است. آزمون های اساطیری با اهداف گوناگونی به اجرا درمی آمده اند و نه تنها خاص پهلوانان و قهرمانان؛ بلکه در جاهایی از اساطیر اختصاص به خدایان داشته اند. مسیر قهرمانی شخصیت های درخشان اسطوره ای از گذرگاه آزمون و در بوته امتحان قوای جسمانی و روحانی می گذرد . آزمون یکی از آیین هایی است که در میان تمامی اسطوره های ملل وجود داشته است و تاریخی به دیرینگی خود اسطوره دارد. آزمون شوندگان که اکثراً از طبقه پهلوانان در اساطیر می باشند گاه به صورت کاملاً دلخواه و اختیاری همچون رستم و اسفندیار، اقدام به پذیرش آزمون می کنند، گاه همچون هرکول و اولیس از سر اجبار تن به آزمون می دهند و سیلی از دخالت نیروهای مافوق طبیعی آن ها را از آزمونی به آزمونی دیگر می کشاند. آزمون ها گاه پذیرفته نمی شود و آزمون دهنده مجبور است به جای آزمون پذیرفته نشده آزمونی دیگر را از سر بگذراند. پهلوانان که آزمون شوندگان بی چون وچرای اساطیرند، هرکدام بدون استثنا به آزمون پاکی و بی گناهی مبتلا می شوند، از جمله رستم، اسفندیار و اولیس در مصاف زن جادو، گیلگمش در مصاف ایشتر و هرکول در مصاف هیپولیت و زنان آمازونی. پهلوانان آنجا که پای آزمون سنجش توانایی در میان است و باید زور بازوی خود را نشان دهند، متناسب با دشواری ها و سختی های آزمون تلاش می کنند و با موفقیت از آن ها گذر می کنند. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که مطالعه تطبیقی آزمون های اساطیر در حماسه های ملل مختلف، از چه شباهت ها و تفاوت هایی بین آن ها حکایت می کند؟
فضای خلوت گزینی و کشفیّات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان در خلوت و انزوای خود از رهگذر شهود و اشراق که ابزار معرفتی آنان است، به فضاهایی گام می نهند که عقل از ادراک آن عاجز و زبان از توصیف آن ناتوان است. فضاهایی که خاستگاه تجلّیات غیبی و مرموز آنان است. این فضاها به دستیاری وهم و خیال یا آمیزه هایی از هر دو ایجاد می گردد. دشواری فهم این فضاها از آنجا برمی خیزد که عموماً خیال و وهم دو نام برای یک حال ذهنی تصوّر می شود درحالی که خیال به دلیل ابتنایش بر محسوسات، با وهم فرق دارد. اگر چه این هر دو در ساختن عالم رؤیا دخیل اند. به سخن دیگر رؤیا محصول تقابل و تعامل دو نیروی واهمه و تخیّل است که خود با جهان واقع رؤیاروی می گردد. هدف از این پژوهش بازنمود احوال عارف، در لحظه های شهودی ورود او به این فضاها و نحوه تأثیرپذیری اش از این احوال روحانی است. دستاورد عمده این پژوهش درک این نکته است که انزوا و در خود فرورفتن عارف گاه زمینه ساز رؤیاهای عارفانه و کشاندن عارف به وادی تجربه های ژرف، متفاوت و در عین حال توصیف ناپذیر است. پژوهش حاضر داده های خود را از طریق روش کتابخانه ای به دست آورده و آن ها را با بهره گیری از روش توصیفی تحلیل کرده است.
دراسه مناهج توظیف الأساطیر فی شعر فوزیه أبی خالد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
107 - 132
حوزه های تخصصی:
تعتبر الأساطیر الذاکره التاریخیه للبشریه، والتی تحتوی على العدید من المکونات الثقافیه والاجتماعیه والأیدیولوجیه لمختلف الدول. وبما أن الأساطیر ترتبط ارتباطًا وثیقًا بالأدب، فهی أداه مناسبه لدی الشاعر یعطی باستخدامها لوناً رمزیاً على قصیدته ونقل موضوعه إلى الجمهور بلغه مخفیه وأدبیه. فوزیه أبوخالد من الشعراء المبتکرین فی الأدب العربی، ولدیها، بسبب دراساتها المکثفه فی المصادر غیر العربیه، الکثیر من المعلومات عن تاریخ وثقافه البلدان الأسطوریه الأخرى، وبمهارتها وإبداعها تستخدم جمیع الأنواع من الأساطیر لخلق أسلوب أدبی متمیز وجدید فی شعرها. تحاول هذه الدراسه استقصاء أسالیب استحضار الأساطیر فی شعر أبی خالد بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی، وبتقدیم معلومات إحصائیه تبین مدى استخدام الأساطیر فی شعر هذه الشاعره. بناءً على ما توصل إلیه البحث، استخدمت أبوخالد ثلاثه طرق من أجل توظیف الأساطیر فی شعرها: تکرار السرد، وتغییر السرد، وإعاده تکوین الأسطوره، ومن خلال الجمع بین التقلید والحداثه، فقد خطت خطوه کبیره نحو التحدیث وإبداع لغتها الشعریه الممیزه وبهذا الأسلوب تعبر عن أفکارها حول قضایا العالم العربی ومکانه المرأه ومفاهیم مثل الحب والوطنیه والحریه.
دراسه استعاره المکان فی روایتی أنا أطفئ المصابیح لـ زویا بیرزاد وعماره یعقوبیان ل علاء الأسوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
37 - 58
حوزه های تخصصی:
الاستعاره هی سمه لغویه لا تقتصر على جمالیات اللغه بل اتسعت الیوم فی جمیع مجالات الأفکار بل الحیاه بأسرها، ویمکن لها أن تخلق مفاهیم مجرده من المصادر الموضوعیه وتجسدها. المکان فی القصه هو منصه تشکیل الأحداث وبسبب علاقته الوثیقه مع شخصیات الروائیه، فمن الممکن تحلیل الروایه عبر تحلیل المکان. تطرّق هذا البحث إلی دراسه استعاره المکان فی روایتی أنا أطفئ المصابیح و عماره یعقوبیان علی المنهج الوصفی-التحلیلی وأهم ما توصّل إلیه هو: فی روایه أنا أطفئ المصابیح إنّ البیت وأجزاءه المختلفه هو استعاره لحالات الشخصیه الرئیسیه فی القصه وتعبّر عن وحدتها واحتیاجاتها العاطفیه وانفجاراتها الروحیه وأحاسیسها المکبوته. وفی روایه عماره یعقوبیان ، یعتبر المبنى وسکانه استعاره للمجتمع المصری وشرائحه المختلفه التی تواجه العدید من المشاکل کالفقر واستغلال السلطه لرجال الحکومه و الإهانه للمرأه والارتشاء والمثلیه الجنسیه. ویصور الکاتب أماکن مختلفه فی تشکیل شخصیات القصه وتطورها.
مقایسه تطبیقی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا جلال الدّین بلخی و اروین یالوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
1 - 29
حوزه های تخصصی:
عشق از مهم ترین و اساسی ترین مباحث عرفانی است که در عرفان اسلامی و در آثار و اندیشه مولانا به طور بارز، مطرح گردیده است؛ به نحوی که در مثنوی، عشق، یکی از راه های رسیدن به وصال پروردگار و فنا شدن در ذات او و بقا یافتن به اوست. در اندیشه عرفانی مولانا، غایت و نهایت عشق، وحدت عاشق و معشوق است؛ ولی در نظر یالوم، عشق یکی از مؤلفه های معنابخش زندگی است. او به قدرت عشق در تحوّل فرد و معنابخشی به زندگی اذعان دارد. اگرچه او عشق را به خلسه های مذهبی تشبیه کرده است؛ اما به دلیل عدم باور به ماوراءالطبیعه و عدم توجّه به امور معنوی در میان اقسام عشق، تنها به عشق زمینی توجّه کرده است. در میان اقسام عشق زمینی، توجّه او بیشتر معطوف به عشق نفسانی و به نوعی اخلاقی است. این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تطبیقی به بررسی مؤلفه های عشق در اندیشه مولانا و یالوم بپردازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که یالوم برآن است که عشق باید بالغانه و رشد یافته باشد و معتقد است، عشق با خود مسئولیّت به دنبال می آورد و فرد عاشق باید در برابر نیازهای جسمانی و روانی معشوق، پاسخگو باشد و برای منحصر به فرد بودن او، ارزش قائل شود. مولانا نیز همانند یالوم معتقد است که عشق به زندگی، معنا و گرمی می بخشد و همچنین عشق با خود مسئولیت را به دنبال می آورد؛ به نحوی که همسو بودن او در این نظریّه با یالوم به وضوح در اشعارش نمایان است.
تطبیق و تحلیل داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ در رمان «زنی با موهای قرمز» اثر اورهان پاموک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
30 - 54
حوزه های تخصصی:
اورهان پاموک نویسنده رمان «زنی با موهای قرمز» در روایت رمان به صورت پرتکرار و پردامنه به داستان رستم و سهراب و شاهزاده اودیپ پرداخته است. این رمان نویسِ معاصر ترک علاوه بر نقل کلیت داستان ها ، با بازآفرینی موضوعی، توصیف و تحلیل درون مایه ها، انگیزه ها و جزئیات داستان «رستم و سهراب» و «شاهزاده اودیپ» این پرسش را در ذهن متبلور می کند که نویسنده با استفاده از درونمایه های این دو داستان چه هدفی را پیگیری می کند؟ در این پژوهش، کیفیت و هدف بهره مندی پاموک از دو اسطوره متعلق به دو تمدن کهن با درونمایه روابط پدر و پسر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد، نویسنده در این رمان کهن الگوی «پدرکشی» و کهن الگوی «پسرکشی» برآمده از داستان های اسطوره ای غرب و شرق را در تقابل با هم مقایسه کرده است. پاموک خواسته و توانسته نشان دهد فرهنگ ترکیه همانند موقعیت مکانی اش پلی میان شرق و غرب است و با وجود این که در جامعه کنونی ترکیه به علل مختلف داستان ها فراموش شده اند؛ امّا مفاهیم و نمود فرهنگی آن ها زنده و فعّال هستند. در واقع ابتکار عمل پاموک در «زنی با موهای قرمز» این است که نویسنده به صورت هدفمند با بهره مندی از آثار ادبی کهن، رمانی پست مدرن آفریده و بدین وسیله توانسته تفسیری نمادین از فرهنگ و روان شناسی ملی جامعه خود ارائه کند. در پژوهش حاضر جمع آوری داده ها به شیوه کتاب خانه ای صورت گرفته و روش این مقاله توصیفی تحلیلی است.
بازتاب آموزه های تعلیمی در آیینه اشعار تقی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقی دانش از شاعران و ادبای اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی است که در جای جای دیوان اشعارش به بیان آموزه های تعلیمی (اخلاقی، عرفانی و مذهبی) پرداخته است. دانش با بهره گیری از آیات قرآنی و احادیث و اقوال بزرگان دینی و با استفاده از امثال و حکم عربی و فارسی و تمثیل، بهترین آموزه های تعلیمی را در آیینه اشعارش بازتاب داده است. هدف از این پژوهش، بررسی آموزه های تعلیمی در اشعار تقی دانش، در محدوده قصاید و غزلیات و قطعات بوده است. این پژوهش، درپی پاسخ به این سؤال است که «تقی دانش در اشعار خویش با استفاده از چه شیوه هایی آموزه های تعلیمی، (اخلاقی، عرفانی و مذهبی دینی) را بیان کرده است؟». در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، آموزه های تعلیمی دانش، در کل قصاید و غزلیات و قطعات دیوانش بررسی شده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که دانش با تأثیر از پیشینیان، آموزه های تعلیمی را به صورت های گوناگون و در سطحی گسترده، در دیوان خود انعکاس داده است.
بازنمود برخی از انگاره های اشخاص در ساقی نامه ظهوری وسعادت نامه استرآبادی بر اساس نظریه یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
281 - 306
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه هایی که در عصر حاضر در مضامین ادبی مورد کشف و بررسی قرار می گیرد نظریه کهن الگویی یونگ است. کهن الگوها، گنجینه ای از روان و اندیشه جمعی هستند که در هرکجا و هر زمان، فارغ از سنّت پدید می آیند و به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد. یونگ این مفاهیم را اجزای ساختاری موروثی روان بشر دانسته و حرکت از من به سوی خود را مستلزم انکشاف لایه های مختلف ناخودآگاه فرد می داند. یکی از مباحث مهم انگاره های کهن الگویی اشخاص هستند که در ساقی نامه ظهوری ترشیزی و سعادت نامهاسترآبادی بسیار دیده می شود اما به دلیل ناشناخته بودن این دو اثر پژوهش های کافی در مورد آنها صورت نگرفته و بسیاری از زوایای ارزشمند آنها پنهان مانده است. در این جستار می خواهیم با بررسی این مولفه در آثار مذکور، به تفسیر ابیات آنها کمک نموده و به این سوالات پاسخ دهیم که ظهوری و استرآبادی چه شناختی نسبت به انگاره اشخاص کهن الگویی دارند و بسامد هر یک از انگاره ها در ساقی نامه و سعادت نامه چگونه است. به نظر می رسد با وجود عدم شناخت دانش کهن الگویی به معنای نوین، ظهوری و استرآبادی شناخت عمیق و دقیقی از انگاره های کهن الگویی داشته و آنها را با استفاده از عنصر خیال در آثار خود به طور ویژه ای به کار برده اند. همچنین در این دو اثر انگاره های اشخاص مذهبی- ملی بر سایر انواع برتری داشته و انگاره جوینده فقط مختص شاعر است که جست وجو کرده و در نهایت به عرفان رسیده است. نتیجه مطرح شده به روش کتاب خانه ای به شیوه تحلیلی- توصیفی در نتیجه بیان شده است.
تحلیل تطبیقی کنش های سه گانه شخصیت های اساطیری در ساختار روایی «اودیسه هومر» و «داراب نامه طرسوسی» بر مبنای نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
167 - 197
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند با تکیه بر نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنش های شخصیت های اساطیری اودیسه هومر و داراب نامه طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنش های شخصیت های اساطیری در « داراب نامه » و « اودیسه » تا چه میزان با نظریه کنش های سه گانه دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آن ها کدام است؟ یافته ها حاکی از آن است که شخصیت های اصلی این دو اثر؛ یعنی «داراب» و «اسکندر» را می توان با «اولیس» در یک طبقه بندی قرار داد. بررسی کنش های «داراب» و «اولیس» نشان می دهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگی های هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زاده خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّره ایزدی است. هوشمندی و حیله گری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته می شود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیت ها از جمله «طمروسیه» و «بوران دخت» با «پنلوپ» نیز با تفاوت های جزیی مظهر «پاکدامنی» هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در داراب نامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد.
اسطوره «قدر و منزلت سرآغاز» در اندیشه سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نقد اسطوره ایِ ادبیات معاصر، به جریانِ قابل توجهی برمی خوریم که نویسندگان و شاعرانِ پیرو آن، شیفته برگشت به زندگی انسان هایی شدند که پیش از تاریخ و تمدن می زیستند . آن ها معتقدند هنگامی که بشر از وضعیتِ «پیشا اجتماعی» خویش فاصله گرفت، به بی اخلاقی دچار گردید و از زمانی که به سوی تمدن حرکت کرد، نوعی عشق به خویشتن را به وجود آورد، که بسیار تصنعی و بیشتر بر پایه فخرفروشی و حسادت بود. در همین راستا، الگوی «برگشت به سرآغاز» به وجود آمد، که پیروانِ آن گرایش زیادی به برگشت به دنیای نخستین داشتند. این الگو با عبارت های «بازگشت به ریشه» و «روییدن بر ریشه» نیز تعبیر می شود. سهراب سپهری که در میان شاعران معاصر، یکه تاز این قلمرو است مخاطب را به بازگشت به سرشت نخستین و راستین در آثار خود، فرامی خواند. درواقع، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، در پی آن است که به بررسی الگوی «برگشت به سرآغاز» در نقد ادبیات معاصر بپردازد، الگویی که از اهمیت بسزایی برخوردار است و نویسندگان، عارفان و شاعران جهان بسیار از این بن مایه بهره گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سهراب سپهری به دنبال رؤیای سرآغاز و خاطره های ازلی بوده و تلاش کرده بر فراز شرایط انسانِ معاصرِ «به فساد گراییده»، قرار بگیرد و تا جایی که ممکن است، حالت انسانِ بدوی را تجربه کند؛ انسانی که «در متن عناصر می خوابید» و «با فلسفه های لاجوردی اش خوش بود.»
تحلیل کارکرد تعلیمی رویکرد واقعیت درمانی و تئوری انتخاب گلسر در داستان «شیر و نخجیران» دفتر اول مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس رویکرد واقعیت درمانی و تئوری انتخاب ویلیام گلسر افراد زمانی دست به انتخاب رفتاری می زنند که در ارضای نیازهای خود ناکام می شوند. یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب می کنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده کنند. وی معتقد است تمامی رفتارها همیشه در آن لحظه که انتخاب می شوند بهترین انتخاب فرد برای ارضای یک یا چند نیاز هستند؛ هر چند ممکن است به علت نیافتن روش های مؤثر دست به انتخاب رفتار ناکارآمد و نامؤثر زده باشد. این نیازهای پنج گانه در ژن های انسان تعبیه شده است و فرد برای ارضای این نیازها تصاویری را در ذهن خود جمع می کند. تفاوت بین مجموعه این تصاویر یعنی دنیای مطلوب با دنیای ادراکی است که فرد را به سمت رفتارهای کلی سوق می دهد که به هنگام کشمکش و تکاپو و به منظور رسیدن به خواسته ها توسط سیستم خلاق مغز پیشنهاد می شود. مولوی هفتصد سال پیش در داستان «شیر و نخجیران» دفتر اول مثنوی معنوی مناظره ای بین شیر، نخجیران و خرگوش چیده است که رفتارهای آنها به نظر نگارندگان با تئوری انتخاب گلسر همخوانی دارد. در مقاله حاضر برای اثبات این فرضیه، پس از مقدمه، پیشینه نویسی پژوهش و ذکر چارچوب نظری به تحلیل مصداقی رفتارها پرداخته و در پایان نتیجه گیری شده است که رفتارهایی که به تناسب موقعیت مناظره از حیوانات سر می زند با آموزه های تئوری انتخاب گلسر همخوانی داشته است.
جنبش جنگل و تأثیر آن بر ادبیات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش جنگل، در پی ناکامی انقلاب مشروطه، در آخرین سال های قرن سیزدهم هجری شمسی، به رهبری میرزا کوچک خان و با اهداف مبارزه با خودکامگی شاه و عمال حکومت، بیرون راندن اشغالگران روس و انگلیس از صفحات شمالی کشور و حمایت از مردم ستم دیده در برابر درباریان فاسد، مالکان ستم پیشه و تاجران مال اندوز، تشکیل گردید. عمر این نهضت، به دلیل هجوم های خودی و بیگانه به آن بسیار کوتاه بود. اما مردمی بودن نیروها و اهداف انسانی نهضت، سبب نفوذ باورنکردنی آن در میان کشاورزان و صنعتگران شد و در همان حال بر نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اثر عمیقی به جای گذاشت و زمینه ساز نوعی از ادب مقاومت در ایران گردید که در قالب شعر و ادبیات داستانی عرضه شد. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای فراهم آمده و با استفاده از ابزار تحلیل محتوا و روش کیفی، تحلیل و توصیف شده است. انجام این پژوهش از آن جهت ضرورت دارد که یکی از گره گاه های مبارزات مردم ایران نوای آزادی می پردازد. هدف نویسندگان نشان دادن نحوه و میزان بازتاب رویدادهای قیام جنگل در ادبیات معاصر بوده است. می بینیم تلاش حکومت پهلوی برای مخدوش کردن چهره میرزا نهضت او، بی ثمر ماند و بسیاری از شاعران و نویسندگان، در تمام لحظه های تاریخ ساز، از قیام جنگل و رهبر آن سخن گفته و آن به مثابه وسیله ای برای تداوم مبارزات مردم، بهره برده اند.
خوانش مرزبان نامه طبق نظریه تبادلی پیتر بلاو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیتر بلاو یکی از نظریه پردازان مکتب مبادله بود که تلاش داشت نظریه ای را بپروراند که تلفیقی از رفتارگرایی و واقعیت گرایی اجتماعی باشد. هدف بلاو، فهم ساختار اجتماعی بر پایه تحلیل فراگردهای اجتماعی حاکم بر روابط میان افراد و گروه ها بود. تأکید بلاو بر فراگرد تبادل است که به نظر او بیشتر رفتارهای بشری را جهت می دهد و بر روابط میان انسان ها و نیز روابط گروه ها تسلط دارد. بررسی آثار نویسندگان در هر عصر و دوره ای و در هر ملتی، بیانگر نوع نگاه و اندیشه آن ها نسبت به محیط اطراف و مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... است. در این پژوهش که به روش توصیفی– تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای نگاشته شده است؛ داستان های مرزبان نامه، به عنوان یکی از آثار داستانی ادب کلاسیک، از منظر نظریه تبادل اجتماعی بلاو، مورد بررسی قرار خواهندگرفت تا به این پرسش پاسخ داده شود که شخصیت های داستانی در دو گروه رعیت و پادشاه، در این اثر در طی چه فرایندی از مبادلات اجتماعی در مقابل یکدیگر، رفتار خود را جهت می دهند؟ نتایج حاکی از آن است که از نگاه نویسنده این اثر داستانی، تصاویر گوناگونی از رفتار اجتماعی شخصیت ها به عنوان افراد یک جامعه آشکار می شود که ساختار مبادله، باعث سامان دهی آنها گشته است؛ سامان هایی نیرومند که هرچند در سطح فردی نمایان است، اما در ورای آن، یک ساختار قدرتمند نهفته است که خود را در فراگرد مبادله میان اعضای جامعه نشان می دهد.
تفسیر و تحلیل شعر ستایشی (تا پایان قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از شعر فارسی را شعر ستایشی در برمی گیرد؛ که کم تر شاعر فارسی زبانی را می توان یافت که گونه ای از اشعار ستایشی در دیوانش یافت نشود؛ اما داوری در مورد شعر ستایشی، اغلب منفی بوده است و بسیاری از مخاطبان شعر فارسی، برای شعر ستایشی ارزش قابل توجهی متصور نیستند؛ از این رو پژوهشگران، ادبیات شناسان و مخاطبان شعر، غالبا شعر ستایشی را از نظر دور نگه داشته، چندان عنایتی به آن نمی کنند؛ همین پیش داوری، جایگاه شعر ستایشی را متزلزل کرده است. شعر ستایشی بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان، با معیارهای امروزی داوری می شود؛ این برخورد با شعر ستایشی، موجب شده است که این بخش از ادبیات فارسی با وجود ارزش های غیرقابل انکارش، نادیده انگاشته، تحقیقات اندکی در این مورد انجام شود؛ در این مقاله ابتدا تصویری روشن از شعر ستایشی ارائه می شود، سپس به بررسی ساختار آن می پردازیم و در پایان نیز برخی از مهم ترین ارزش ها و کارکردهای شعر ستایشی را فهرست وار ذکر می کنیم و نشان می دهیم که شعر ستایشی ارزش های غیر قابل انکاری دارد که نمی توان به راحتی از آن ها چشم پوشید.
بازتاب مفاهیم اصلی توسعه در رسانه های جانشین روایت نیم قرن مدرنیزاسیون در رمان های شاخص فارسی (1340 تا 1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روایت مدرنیزاسیون در رمان های شاخص فارسی، پژوهشی در حوزه مطالعات میان رشته ای علوم ارتباطات و ادبیات داستانی است. در این پژوهش، رمانِ شاخص به مثابه رسانه جایگزینی در نظر گرفته شده است که می تواند با بیان روایت های خاصی، بازگوکننده شرایط روز جامعه در هر دورانی باشد. آنچه در این مطالعه مورد بررسی قرار می گیرد، بازتاب گفتمان مدرنیزاسیون در رمان های شاخص 5 دهه (1380 1340) است. این پژوهش در پی اثبات و تبیین کارکردهای رسانه ای رمان در بیان مفاهیم مدرنیزاسیون است. به منظور پردازش این موضوع، رمان های شاخص 5 دهه، براساس نمونه گیری «مورد مشهور» و نظرسنجی از صاحب نظران، منتقدان، نویسندگان و هم چنین روزنامه نگاران حوزه ادبی انتخاب شد. تحلیل روایت نیز روش این پژوهش است که براساس دیدگاه روایت شده رویکرد روایت شناسی جرالد پرینس که از نظریه پردازان ساختارگراست، انجام شده است. برمبنای نتایج به دست آمده از این تحقیق، مدرنیزاسیون که براساس نظریه های توسعه، در گستره وسیعی از بافت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و حتی روان شناختی قابل بررسی ا ست، در رویدادهای روایت شده رمان های منتخب قابل مشاهده است؛ روایت های این رمان ها با شرایط روز هر دوره هم خوان است. همچنین توسعه سیاسی، نقد سیاسی و نقد دولتمردان، عقلانیت سیاسی اجتماعی، مذهب، مهاجرت، شکاف طبقاتی و زنان مفاهیمی هستند که در تمام این رمان ها وجود دارد.
جان راولینز و اقتباس ایدئولوژیک از شرق: مطالعه موردی فیلم هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بینارشته ای از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا بسیاری از رشته ها را به هم وصل می کند. مطالعات بینارشته ای که بخشی از پژوهش های ادبیات تطبیقی است، پلی ارتباطی بین رشته های علوم انسانی و هنری ایجاد می کند که بازآفرینی در شکل فیلم در این حوزه می گنجد که بین سینما و ادبیات ارتباط و نزدیکی برقرار می کند. گستره مقاله پیش رو، بررسیِ تفسیر خاصِ جان راولینز از کتاب هزار و یک شب در شکل بازآفرینی آن در فیلم هزار و یک شب (1942) است. این فیلم که به پیروی از کتاب هزار و یک شب، هزار و یک شب نام دارد، از هزار و یک شب فاصله گرفته و آن را تحریف کرده است. این تحریف و تغییر در ذات اقتباس است؛ چراکه راولینز نمی خواهد به طور کامل به داستان وفادار بماند و عملاً وفاداری را فدای تخیل خود می کند. از آنجاکه کارگردان فیلم، کارگردانی غربی است که به بازنمایی شرق می پردازد، این سؤال مطرح است که آیا این تغییر، ایدئولوژیک است و باید فیلم در حوزه شرق شناسی بررسی شود؟ آیا وی شرق را تحریف کرده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد راولینز شخصیت شهرزاد را به کلی تغییر داده است و وی را زنی رقاصه معرفی می کند که برای اعراب می رقصد و آنان را مسحور رقص خویش می کند. ممکن است این طور استنباط شود که راولینز شرق را تحریف کرده و تصاویر کلیشه ای و منفی ارایه کرده است و اقتباس او تصاویری خودکامه، قانون گریز، احساسی، خرافی، شهوانی و قدرت طلب از شرقیان را به تصویر کشیده است.
فاطمه سیاح و ادبیات تطبیقی در ایران، تأملی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلبن اولین کسی است که آثار پراکنده فاطمه سیّاح را به توصیه سمیعی گردآوری و چاپ کرد. او در این کتاب سیّاح را بنیان گذار ادبیات تطبیقی ایران نامید. این جستار بر آن است تا ابطال این باور را ثابت کند. نویسنده در عین آن که نوآوری های این بانوی فرزانه در حوزه مطالعات ادبی را می ستاید بر این باور است که گلبن به اشتباه و از سَرِ ناآشنایی با اصول بدیهی ادبیات تطبیقی چنین جایگاهی را برای سیّاح قائل شده است. این جستار بر اساس موازین ادبیات تطبیقی به تحلیل گفتمان آکادمیک و محتوای مقاله های سیّاح پرداخته و نشان می دهد که هیچ یک از نوشته هایش به معنای علمی در چهارچوب نظری و روش تحقیق ادبیات تطبیقی نمی گنجد. سیّاح نه در این حوزه تحصیلات آکادمیک و نه ادعای تطبیق گری داشته است. او حتی با نام آوران ادبیات تطبیقی روسی و فرانسوی معاصر خود مانند وسِلُفسکی و ژیرمُنسکی هم آشنا نبوده و به پیچیدگی های این حوزه اِشراف نداشته است. مهم آن است که کاربردِ چنین اصطلاحات غیرِمستند و دلبخواهانه و برخی کژفهمی های دیگر به مرور زمان به گفتمان غالبی تبدیل شده که پیامدهای منفی در گستره ادبیات تطبیقی ایران داشته است بدین معنا که هرکارناآزموده ای بدون تحصیلات و پژوهش آکادمیکِ معتبر سَرِخود وارد حوزه تطبیقگرایی شده و در نتیجه آن را به کج راهه کشانده است. بر همین اساس است که پس از گذشت بیش از هفتاد سال، علی رغم غنا و تنوع سرشار ادبیات فارسی، در اثر پندارهای کج ومعوج هنوز ادبیات تطبیقی در فضای آکادمیک ایران به جایگاه قابل قبولی در سطح بین المللی و در شأن فرهنگ ایرانی دست نیافته است.