فاطمه سیاح و ادبیات تطبیقی در ایران، تأملی دیگر (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
گلبن اولین کسی است که آثار پراکنده فاطمه سیّاح را به توصیه سمیعی گردآوری و چاپ کرد. او در این کتاب سیّاح را بنیان گذار ادبیات تطبیقی ایران نامید. این جستار بر آن است تا ابطال این باور را ثابت کند. نویسنده در عین آن که نوآوری های این بانوی فرزانه در حوزه مطالعات ادبی را می ستاید بر این باور است که گلبن به اشتباه و از سَرِ ناآشنایی با اصول بدیهی ادبیات تطبیقی چنین جایگاهی را برای سیّاح قائل شده است. این جستار بر اساس موازین ادبیات تطبیقی به تحلیل گفتمان آکادمیک و محتوای مقاله های سیّاح پرداخته و نشان می دهد که هیچ یک از نوشته هایش به معنای علمی در چهارچوب نظری و روش تحقیق ادبیات تطبیقی نمی گنجد. سیّاح نه در این حوزه تحصیلات آکادمیک و نه ادعای تطبیق گری داشته است. او حتی با نام آوران ادبیات تطبیقی روسی و فرانسوی معاصر خود مانند وسِلُفسکی و ژیرمُنسکی هم آشنا نبوده و به پیچیدگی های این حوزه اِشراف نداشته است. مهم آن است که کاربردِ چنین اصطلاحات غیرِمستند و دلبخواهانه و برخی کژفهمی های دیگر به مرور زمان به گفتمان غالبی تبدیل شده که پیامدهای منفی در گستره ادبیات تطبیقی ایران داشته است بدین معنا که هرکارناآزموده ای بدون تحصیلات و پژوهش آکادمیکِ معتبر سَرِخود وارد حوزه تطبیقگرایی شده و در نتیجه آن را به کج راهه کشانده است. بر همین اساس است که پس از گذشت بیش از هفتاد سال، علی رغم غنا و تنوع سرشار ادبیات فارسی، در اثر پندارهای کج ومعوج هنوز ادبیات تطبیقی در فضای آکادمیک ایران به جایگاه قابل قبولی در سطح بین المللی و در شأن فرهنگ ایرانی دست نیافته است.Fatimeh Sayyah and Comparative Literature in Iran, Another Reflection
Golbon (1935-2013) is the first compiler who collected all the writings of Fatimeh Sayyah (1902-1948), a Russian-born Iranian literary scholar, and published them in one volume based on the recommendation of A. Sami'i. In this book, he calls her "the founder of Comparative Literature in Iran". I have shown that this is a wrong assumption. Although I appreciate her efforts in the development of literary studies, Golbon, who was not familiar with the basic tenets of Comparative literature, had mistakenly made an unsubstantiated claim. Based on the theories of Comparative Literature I have analyzed the discourse and the content of Sayyah's writings. Golbon was a cataloger and did not have any solid conception of Comparative Literature. Sayyah herself never claimed that she is a comparatist and, in fact, her education was on French literature in Moscow University. Besides, She was not even familiar with her contemporary Russian comparatists including Veselovsky and Zhimunsky.What is important is that Golbon's wrong assumption has had a negative influence on the future generations of Iranian comparatists, i.e. anybody with the least familiarity with Comparative Literature, has, thus, entered this rather new discipline and, as a result, has made grave misunderstandings on the nature and function of comparative studies in Iran. Thus after almost seventy years, Comparative Literature, under the auspices Persian Literature, has not been able to burgeon and achieve a prominent position internationally which it deserves.