فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
انسان تنها موجودی است که به هستی خود می اندیشد. این اصل مبنای نوعی جهان بینی فلسفی است که به اگزیستانسیالیسم یا وجودمداری شهرت دارد. در این نگرش، امکان های وجودی محدودی برای رهایی از تضادها و تناقض های درونی و نیز گریز از هستی معناباخته در اختیار انسان قرار دارد. از همین رو انسان در مواجهه با وجود، به احساس عدم تعلّق، تعلیق و رنج ها و دلهره هایی وجودی دچار می گردد. در تبیین این احساس، برخی از اندیشمندان وجودمداری مانند کافکا، با برگزیدن زبان روایت و ساختار نمادین ادبیات داستانی به مباحث خشک و تخصّصی اگزیستانسیالیسم، صبغه ای هنری بخشیدند و برخی از نویسندگان معاصر ایرانی نیز این روش و نگرش را برگزیدند. از آنجایی که دیدگاه های موجود در این زمینه بر تأثر صادق هدایت از کافکا تأکید دارد، هدف این مقاله بررسی مقایسه ای و تطبیقی یکی از مظاهر جهان بینی فلسفی مزبور، در برجسته ترین آثار ادبی این دو نویسنده است. بدین منظور مقوله های «دلهره» وجودی در چهار داستان کافکا و هدایت بررسی و مشخص شد که معناباختگی، هویت باختگی، تنهایی، تعلیق، تردید، ترس و محکومیت ازلی، کنش های ذهنی و عینی شخصیّت های داستان های هر دو نویسنده را شکل داده اند. افزون بر مسأله تأثر هدایت و وجه اشتراک دو نویسنده در اصل «دلهره»، داستان های هدایت بیشتر به دلهره های حوزه معرفت شناختی و روان شناختی تعلق دارد. اما رمان های کافکا بیشتر دلهره های عمیق اعتقادی را به نمایش می گذارد.
روش شناسی شرق شناسان آلمانی زبان در بررسی ادبیات عرفانی فارسی (مطالعه موردی هلموت ریتر و فریتس مایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
127 - 152
حوزه های تخصصی:
در شرق شناسی آلمانی زبان دو سنت اصلی وجود دارد: رمانتیک و فیلولوژیک. سنت رمانتیک، شرق را به عنوان دیگریِ متمایز، غیرعقلانی و واجد کشف و شهود معرفی می کند که مبتنی بر معرفی و ترجمه آثار است؛ بر پژوهش های عمیق استوار نیست و بیشتر در گسترش ترجمه متون شرقی به زبان آلمانی مؤثر بوده است. سنت فیلولوژیک متمایزکننده شرق شناسی آلمان و متمرکز بر فهرست برداری، تصحیح نسخ خطی و تحقیق در متون است. در شرق شناسی آلمانی زبان، از قرن هجده تاکنون، غلبه با سنت فیلولوژیک است. حلقه واپسین شرق شناسان آلمانی، شامل هلموت ریتر، فریتس مایر و آنه ماری شیمل نمودی از تلفیق دو سنت و تکامل آن در سایه مفهوم «بافت» است. در آثار ایشان به عناصر بیرونی و شرایط شکل گیری متن به اندازه بافت درونی و مؤلفه های زبانی و بلاغی توجه می شود. مؤلفه کلیدی این جریان مفهوم «متن» است. در اینجا، روند پژوهش های ریتر و مایر بررسی و روش خاص آنها در مواجهه با متون عرفانی نشان داده شده است. ویژگی های اصلی آثار ایشان عبارت است از: دسته بندی متون و پیدا کردن متون مادر، پیدا کردن شبکه متون (براساس تکوین نسخه های خطی) و تصحیح متون اصلی براساس معتبرترین نسخه ها، ترجمه متون به آلمانی، اولویت دادن به نثر، مأخذشناسی و بافت سازی. روش حلقه طلایی شرق شناسی آلمانی زبان می تواند در فهم متن، شبکه سازی و ژانرشناسی عرفان فارسی زبان مؤثر باشد. این شرق شناسان عرفان و تصوف را جریانی برآمده از متن اسلام می دانند و آن را به عنوان پدید ه ای تاریخی، فرهنگی و متن بنیاد می شناسند نه جریانی رمانتیک یا روشنگرانه.
بررسی عناصر انسجام پیوندی و رابطه آن با معنا در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام یک اصطلاح زبان شناسی متن است که در سال 1976 توسط مک هالیدی و رقیه حسن مطرح شد. یک متن جهت برخورداری از انسجام نیازمند عناصری است که یکی از آنها ادوات ربط یا پیوندی است که باعث پیوستگی و اتصال واژگان و به ویژه جمله های متن می شود. هر متن ادبی از این عناصر بهره می گیرد و کارکرد آن با توجه به موضوع مورد بحث مبتنی بر شیوه خاصی است. این پژوهش به روش تحلیلی و توصیفی، با تکیه بر سبک شناسی زبانی، بررسی ساختار و نحو جمله ها و عناصر انسجام پیوندی، بر مبنای نظریه انسجام متن هالیدی و حسن، صورت گرفته است.در این راستا، داستان «آفرینش آدم» از کتاب «مرصادالعباد»، مورد خوانش و بررسی قرار گرفته و میزان استفاده از هر کدام از عناصر پیوندی به طور جداگانه و نقش آن عناصر در انسجام کلّی متن، بیان شده است.بررسی ادوات پیوندی در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد در چهار گونه عوامل ربط افزایشی، تقابلی، سببی و زمانی صورت گرفته است.با بررسی گونه های ربطی این نتایج به دست آمد که کارکرد عوامل افزایشی و سببی بیشتر از سایر عوامل پیوندی است.عامل افزایشی از نوع توضیحی بیشترین کاربرد را دارد که این خود می تواند متأثر از موضوع مورد بحث که توضیح و توصیف داستان خلقت آدم است، باشد؛ زیرا این متن داستانی عارفانه را برای علاقه مندان به عرفان و تصوف روایت می کند، از این رو باید از عوامل افزایشی یا اضافی استفاده کند تا بتواند داستان را بهتر به تصویر بکشد و به گونه ای تأثیرگذار این داستان عاشقانه عارفانه را بیان نماید.نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده آن است که عناصر انسجام پیوندی، نقش مهمی در یکپارچه ساختن یک متن، ایفا می کند.
سبک شناسی از دیدگاهی ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۲
۱۲۴-۹۵
حوزه های تخصصی:
این نوشته بر پایه طرحی به تدوین آمده است که نقشه راه را برای دستیابی به سبک شناسی معرفی می کند. مبدأ این نقشه، درک انسان است. این مسیر با حرکت از درک به کمک حواس به نقطه بعدی ای می رسد که تعبیر نامیده می شود. مطالعه تعبیر بر پایه مختصات علم در همین مسیر ادامه می یابد تا به نقطه بعدی، یعنی نقد برسد. مقایسه نقدها و تشخیص وجوه اشتراک و افتراق مطالعاتی که در هیئت نقد صورت می پذیرد، این مسیر را به پایان می برد و به نقطه مقصد این نقشه راه می رساند که سبک شناسی نامیده شده است. این نوشته، گزارشی است از این نقشه راه.
بررسی معرفت شناسی عرفانی در آثار منظوم و منثور عبدالرحمن جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی، پاره ای مباحث درباره معرفت شناسی وجود دارد. وجه ممیزه عرفان اسلامی از سایر نحله های عرفانی، جایگاه بلند و استوار معرفت در آن است. نورالدین عبدالرحمن جامی، ادیب و عارف قرن نهم هجری، نیز به مسئله معرفت و مباحث مرتبط با آن پرداخته است. سؤال اصلی این است که جامی چه مسائلی را از این علم و در چه حدّ و حدودی بیان کرده است؟ این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی در آثار او صورت گرفته و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که معرفت، امری موهبتی از جانب خداست و مبنای سلوک و نتایج سلوک به شناخت حقّ وابسته است؛ به نحوی که واصل به معرفت حقیقی کسی است که به مرتبه فناء فی الله و بقاءبالله رسیده باشد. جامی درباره درجات معرفت و جایگاه حسّ، عقل، قلب و کشف و شهود مباحثی مهم را در این باب بیان کرده است. از منظر او، مرتبه معرفت انسان تا به آنجاست که با تجلیّات حقّ می تواند بر احوال عین ثابته خود آگاهی یابد.
بررسی تبارشناسانه مفهوم الیناسیون (ازخودبیگانگی) در داستان «گاو» اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده بیگانگی با توجه به تقابل سنت و تجدد، به ویژه در عصر پهلوی، با جریان شبه مدرنیته و جریان های سیاسی و فکری آن روزگار از وجود ارتباط معناداری حکایت می کند؛ چنان که کودتای 28 مرداد 1332 مهم ترین و تأثیرگذارترین رخداد سیاسی بود که یأس، ناکامی و ازخودبیگانگی قشر متوسط و روشنفکر جامعه را رقم زد. بنابراین پرداختن به آثار غلامحسین ساعدی به عنوان روشنفکری که سطوح و وجوهی از این پدیده را نمایندگی می کند، ضرور به نظر می رسد؛ زیرا ادبیات او محصول فضایی است که به ساحت شبه مدرنیته در ایران تعلق دارد. مقاله پیش رو بر آن است داستان «گاو» ساعدی (از مجموعه عزاداران بیل) را که داستانی استعاری و سمبولیک است، بر اساس مفهوم ازخودبیگانگی تبیین و تحلیل کند و ماجرای ازخودبیگانگی انسان ایرانی را در مواجهه با پذیرش واقعیت و نقش وارون تابی ایدئولوژی در ایجاد این پدیده نشان دهد. این پژوهش پس از تبیین پدیده الیناسیون بر اساس تبارشناسی این مفهوم، به مدد استعاره هایی چون «قدرت و ایدئولوژی»، «هویت» و «دیگری»، با توجه به ساختار نظریه بیگانگی هگل (یگانگی/ بیگانگی/ رهایی از بیگانگی) داستان «گاو» را بررسی می کند. طی تحلیل داستان این نتیجه حاصل شد که در ژرف ساخت اثر یک نظرگاه فلسفی-روان شناختی- جامعه شناختی پنهان است که در ساختار، فضا و شخصیت داستان قابل رؤیت است. خلق شخصیت های مسئله داری همچون شخصیت مشدی حسن نمایانگر جست وجوی نویسنده برای نشان دادن جهان نمادینی است که با نظریه گره خورده است.
بررسی طرح واره تصویری سوره یوسف (ع) بر مبنای نظریه زبان شناسی شناختی جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذهن و زبان انسان و کارکردهای مختلف آن از جمله موضوعات قابل بررسی در قرآن کریم است؛ نظریه طرح واره تصویری یکی از مهم ترین ساخت های مفهومی در معنی شناسی شناختی است که رابطه تنگاتنگی با این موضوع دارد. در قرآن بسیاری از مفاهیم انتزاعی در قالب مجموعه ای از مفاهیم عینی بیان می گردد. چنین کارکردی در ساختار استعاری آیات، امکان درک پدیده های انتزاعی آموزه های قرآنی را از طریق انطباق استعاری پدیده های فیزیکی که ماهیتی ملموس دارند، فراهم می سازد. به عقیده جانسون، تجربیات ما از جهان خارج، ساخت هایی در ذهن ما پدید می آورند که ما آن ها را برای فهم موضوعات دیگر به گزاره های زبانی خود انتقال می دهیم. درواقع، طرح تصویری، نوعی ساخت مفهومی است که انسان بر اساس تجربیات فیزیکی خود در جهان خارج، آن ها را برای فهم عمیق تر جهان مهیا می سازد. این تجربیات عینی، امکان درک دیگر مفاهیم در حوزه های انتزاعی تر را به انسان می دهد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی- توصیفی به طرح واره های موجود در سوره یوسف (ع) بپردازد تا به این پرسش ها پاسخ دهد که در سوره یوسف کدام یک از طرح واره های تصویری موجود است؟ و برای درک دقیق تر معانی و مفاهیم، کدام یک از طرح واره های تصویری کاربرد بیشتری داشته اند؟ نگارندگان درصدد آن هستند که با استفاده از طرح واره تصویری به عنوان مهم ترین مفهوم زبان شناسی شناختی به رمزگشایی معنایی سوره یوسف بپردازند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که طرح واره های سوره یوسف در سه محور حجمی، حرکتی و قدرتی آشکارگی می یابند و در آن میان طرح واره قدرتی بسامد بیشتری نسبت به دیگر طرح واره ها دارد.
جستاری زیبا شناختی در ساختارها و کارکردهای هنری تکرار در دعای عرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دعای عرفه امام حسین7 متنی ادبی است که پژوهش هایی فراوان درباره آن انجام شده است. در این متن ادبی، گونه های بیانی و زیبایی شناختی متعدد و بسیار چون تصویر و انواع مختلف موسیقی، مانند اقسام متنوع تکرار به کار رفته و در کنار همه این موارد، متن از نظرگاه هایی لطیف و رویکردهای روانشناختی و دیگر موارد نیز برخوردار بوده که حقیقت این دعا را دست نیافتنی ساخته است. پژوهش حاضر در صدد بررسی یکی از این سبک های بیانی و زیباشناختی، یعنی پدیده تکرار- به عنوان نوعی موسیقی کلامی درونی- و کارکرد هنرى آن است و سعی دارد از طریق بررسی گونه های مختلف تکرار، مانند تکرار حرف، کلمه، جمله، وزن و غیره، برخی زوایا و رازها و حقایق این دعا را آشکار سازد تا خواننده و شنونده هرچه بیش تر از آن لذت ببرد. علت انتخاب موضوع، وجود فراوان عنصر تکرار و انباشت تراکمی آن در این دعا است که به منظور برجسته سازی مضامین یا تأکید بر یک حالت روحی روانی خاص و انتقال آن به کار رفته است ،در حالی که این مهم از عهده کلام عادی خارج می باشد. تکرار در این دعا، کارکردهای خود را در زمینه های صوت ضرباهنگ ساز و معناشناسی به خوبی انجام داده است و تنها برای آرایه و یا بخشی زاید بر متن نیست. این تحقیق به شیوه توصیفی تحلیلی بر اساس پردازش داخلی متن انجام شده و تلاش کرده است تا از مناسب ترین نمونه ها و مهم ترین عناصر زیباشناختی و معناشناختی استفاده کند.
خوانش استعاری فرهنگ عامه در نگاره «بردن مجنون به خیمه گاه لیلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۱۰۷-۷۴
حوزه های تخصصی:
وجوه گوناگون فرهنگ عامه در نگارگری ایران، سنتی است که قرن ها در آثار نگارگری موردتوجه بوده است. نگارگران از این عناصر فرهنگی نه تنها برای فضاسازی آثارشان بهره برده اند، بلکه نقشی استعاری به آن ها بخشیده اند تا بتوانند بخشی از لایه های معنایی را از این طریق به مخاطب عرضه کنند، تا درک بهتری از مضمون اثر حاصل شود. انسان ها و ابزار مادی شان، در کنش ها، حالت ها و حرکات قشرهای گوناگون، موضوعاتی از فرهنگ عامه در نگارگری ایران به حساب می آیند که با ترفند های مختلف در تداعی معنا ایفای نقش می کنند. این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و به صورت موردپژوهی انجام گرفته، درپی پاسخ به این پرسش است که عناصر فرهنگ عامه در «نگاره بردن مجنون به خیمه گاه لیلی» چه کارکرد استعاری دارد؟ هدف از این پژوهش، بررسی فرهنگ عامه در نگارگری ایران و چگونگی بیان استعاری این عناصر فرهنگی به منظور توجه به باطن نگاره است. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگارگری از طریق قابلیت استعاره، توسط رنگ لباس ها، حالت ها و حرکات و مشغله های گوناگون و کنش گری این موارد با سایر عناصر و ملزومات بشری در فرهنگ عامه، توانسته است مخاطب را از ظاهر اثر به باطن و حقیقت آن دعوت کند.
بررسی مضامین مشترک عرفانی و گنوسی در غزلیات عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
95 - 117
حوزه های تخصصی:
گنوسیسم بنیاد معرفت شناختی دارد و به همین سبب با عرفان و تصوف مشابهت یافته است. درباره این مشابهت و نزدیکی دو رویکرد عمده وجود دارد که یکی مؤید نفوذ اندیشه های گنوسی در عرفان، به ویژه در سده ششم هجری، ولی دیگری منکر چنین امری است. به هر روی، مضامین و بن مایه های مشترک در افکار گنوسی و عرفان وجود دارد که بررسی آن ها در تأیید یا رد نظریه تأثیر و تأثر راهگشاست. عطار نیشابوری از شاعران عارف مسلکی است که در سده ششم می زیسته و احتمال تأثیرپذیری از آرای گنوسی درباره او مطرح است. بنابراین، بررسی مضامین و بن مایه های مشترک گنوسی و عرفانی در آثار او ضروری به نظر می رسد. نماد و نمود این مضامین در غزلیات عطار قابل ملاحظه و بررسی است. تضاد روح و جسم، هبوط روح و اسارت آن در ماده، غلبه خواب بر روح و فراموشی اصل خویش، سرگشتگی و احساس بیگانی روح در جهان ماده، شنیدن ندای غیبی، و حجابِ راه ازجمله مضامین مشترک در اندیشه های گنوسی و عرفان است. فرجامِ سلوک در عرفان وصال حق است؛ در کیش گنوسی از این وصال به دیدار با خویشتن تعبیر می شود که در غزلیات عطار نیز نمود دارد. در این جستار، با روش تحلیلی توصیفی، این بن مایه های مشترک در 165 غزل برگزیده عطار بررسی شده و هدف پژوهش تبیین احتمال تأثیرپذیری عطار از آرای گنوسی در غزل ها و درنتیجه پیوند آن با دیگرآبشخورهای فکری اوست.
تحلیل بلاغی آرایه های بیانی در نقیضه های میرزاعبدالله گرجی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
65 - 80
حوزه های تخصصی:
میرزاعبدالله گرجی اصفهانی (متخلص به اشتها و سرگشته) ازجمله اطعمه سرایان شاخص قرن سیزدهم بوده است که با استفاده از شاخه های مرتبط با طنز یعنی نقیضه گویی اشعار درخور توجهی سروده و از خلال آن، هم هنر طنزپردازی را نشان داده و هم به انتقاد از کمبودها و کاستی های موجود در زمانه خود پرداخته است. نویسندگان این نوشتار به دلیل نبود تعریف واحد و مشخص از نقیضه، سعی کرده اند ابتدا تعریف واحدی از آن ارائه دهند و سپس کوشیده اند نقیضه های گرجی اصفهانی را از منظر آرایه های بیانی واکاوی کنند. بررسی نقیضه های اشتها نشان می دهد وی به مخاطبان شعر خود که عمدتاً از قشر عامه و کم سواد جامعه بودند. توجه ویژه ای نشان داده است و ضمن به کارگیری آرایه های بیانی ساده تر (تشبیه و کنایه) از ظرفیت های بالقوه آن ها استفاده کرده است و ساختاری یکدست را خلق کرده و با برهم ریختن نظام شعری شاعرانی که شعرشان در اذهان عموم منسجم شده است، مجال یافت تا آشفتگی های زمانه خویش را از طریق طنزپردازی های تلخ آمیز یا قهقهه برانگیز نمایان کند.
شطح سبحانیِ بایزید در ترازوی نقد صوفیان (بررسی تاریخی شطح سبحانیِ بایزید و آرای شمس در این باره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شطح و شطح گویی یکی از عناصر انکارناپذیر در تصوف اسلامی است. خراسانیان از هواداران شطح بوده اند و بیشترین شطح ها نیز از صوفیانِ خراسان روایت شده است. بایزید بسطامی که پیشوای خراسانیان است، شطح های بسیاری بر زبان رانده است؛ یکی از مهم ترین آنها «سبحانی سبحانی ماأعظم شأنی» است. به این شطح در محافل صوفیانه بسیار توجه شد و مخالفان و موافقان بسیاری پدید آورد. در این پژوهش به بررسی سخنان مشایخ درباره شطحیات بایزید به صورت کلی و سپس شطح سبحانی بایزید به صورت خاص پرداخته شده است؛ همچنین به آرای شمس تبریزی درباره این سخن بایزید توجه می شود. نگاه منتقدانه شمس در تصوف، به موضوع شطح نیز راه یافته و به ویژه شطحِ سبحانیِ بایزید را از وجوه گوناگون بررسی و نقد کرده است. بررسی دیدگاه های شمس در این باره نشان می دهد او بر نظریات پیشینیان نسبت به این سخن بایزید آگاه بوده؛ اما به سبب خروج شطح از دایره شریعت و عرف، آن را از گفتمان عرفانی خود خارج کرده است و از این منظر، بایزید و شطحیات او را نقد می کند.
بررسی طرحواره های تصویری قرآن کریم بر اساس نظریه جانسون (مطالعه موردی سوره صافات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی یکی از جدیدترین مقوله های زبان شناسی است که میان زبان و اندیشه، ارتباط برقرار کرده و شامل نظریه های مختلفی از جمله: استعاره مفهومی، طرحواره های تصویری و ... است. نظریه طرحواره های تصویری، روش هایی را که معنا و ادراک، از آن ناشی شده و مربوط به تجربه بدنی ما هستند، بررسی می کند. در طرحواره تصویری، تجربیات حسی بر ساختارهای مفهومی، نگاشت می شوند و با بهره گیری از آن ها می توان درباره حوزه های انتزاعی صحبت کرد. هدف از جستار حاضر، بررسی دلالت طرحواره های تصویری قرآن کریم با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی است. بدین منظور، با استفاده از نظریه جانسون، طرحواره های تصویری سوره صافات، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که بیشترین بسامد، مربوط به طرحواره قدرتی (53%) بوده است و بسامد طرحواره حرکتی (24%) و طرحواره حجمی (23%) تقریبا یکسان هستند. این امر با هدف سوره نیز که پیرامون جهان آخرت و انذار بندگان است، متناسب می باشد. همچنین بیشترین بسامد حروف اضافه را در طرحواره حجمی، حرف "فی" با 15 بار تکرار و در طرحواره حرکتی، حرف "إلی" با 9 بار تکرار به خود اختصاص داده و این طرحواره ها جهت درک بهتر مفاهیمی غیر تجربی، همچون: بهشت، جهنم، کفر، ایمان، ثواب و عقاب، قدرت و اراده خداوند و ... ایجاد شده اند.
بررسی مضامین اخلاق اجتماعی در اشعار مولانا باتکیه بر مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
166 - 186
حوزه های تخصصی:
مولوی یکی از شاعران دوره مغول است؛ دوره ای که در آن، اخلاق اجتماعی و پایه های فکری و فرهنگی مردم رو به انحطاط نهاد. سقوط اخلاق اجتماعی و ارزش های انسانی در سرزمین های مغلوب شده موجب ایجاد روحیه تسلیم در بین عوام شد؛ اما برخی از اندیشمندان و شاعران بزرگ پارسی زبان در آثار خود روح ستم ستیزی و به تبع آن ارزش های انسانی و اجتماعی را ارج نهادند و باتوجه به فضای حاکم بر عصر خویش، روش خاصی برای مبارزه با رذایل اخلاقی و اجتماعی موجود در جامعه، اوضاع نابسامان سیاسی اجتماعی و نیز بی عدالتی های حاکمان برگزیدند. مولوی نیز در مثنوی هرجا مجال یافته، به نقد افراد مختلف جامعه ازجمله صاحب منصبان و مردم عامه پرداخته و رفتار نکوهیده آن ها را نقد کرده است. در این پژوهش نگارندگان با بررسی اشعار مولانا، مضامین اخلاق اجتماعی را در اشعار وی بررسی کرده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که او جانب اعتدال را رعایت کرده و در این زمینه افراط نکرده است.
بررسی تمثیل فشرده در غزلیات حافظ
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
150 - 165
حوزه های تخصصی:
تمثیل از جمله مباحث مهم در بلاغت قدیم و جدید است که از نظر ساختار به دو بخش تمثیل کوتاه یا فشرده و تمثیل گسترده تقسیم می شود. در تمثیل فشرده و توصیفی که مهم ترین انواع آن تشبیه تمثیلی، استعاره ی تمثیلی، مثل و اسلوب معادله است از یک یا چند جمله فراتر نمی رود و در اشعار شاعران قدیم تاکنون از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ولی تاکنون تحقیقی کامل و مجزا در خصوص تمثیل فشرده و انواع آن در غزلیات حافظ به رشته تحریر درنیامده است. پس در این مقاله که با روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی به بررسی تمثیل های فشرده در غزلیات حافظ، به شیوه ی کیفی پرداخته شده است ضمن تعریف تمثیل فشرده و انواع آن و بیان مثال هایی جهت روشن سازی مطلب، در پی پاسخ گویی به سؤالاتی همچون: کاربرد تمثیل فشرده در غزلیات حافظ چگونه است و چه نوع از انواع تمثیل فشرده کاربرد بیشتری دارد؟ می باشد. تمثیل های فشرده ی حافظ بیشتر از نوع استعاره ی تمثیلی، اسلوب معادله و مثل می باشد و تشبیه تمثیلی بسیار به ندرت کاربرد دارد.
بررسی دلایل هبوط آدم از بهشت در متون تفسیری، عرفانی و دیوان شاعران مشهور فارسی تا قرن هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۲۱۴-۱۸۱
حوزه های تخصصی:
در عهد عتیق و قرآن کریم، آدم، نخستین نمونه انسانی آفریده خدا، ابتدا در بهشت زندگی می کرد، اما به دلایلی از بهشت به زمین فرستاده شد. ماجرای بیرون رفتنِ آدم از بهشت در متون کهن فارسی بازتاب وسیعی داشته و برداشت ها و تفسیرهای متعدد و متفاوتی از آن شده است. در مقاله حاضر، علت بیرون رفتنِ آدم از بهشت در تعدادی از مشهورترین متون تفسیری و عرفانی و دیوان های شاعران برجسته فارسی تا قرن هشتم بررسی شده است. به این منظور، دلایل خروج آدم از بهشت از منابع مختلف استخراج و براساس شباهت ها و تفاوت ها دسته بندی، مقایسه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در متون قدیم فارسی، اعم از متون تفسیری و عرفانی و دیوان های شاعران، هبوط آدم یا نتیجه خشم خدا بر آدم به دلیل نافرمانی او از فرمان خداست، یا از پیش تقدیر شده و آدم مسخر اراده الهی است؛ یا به اختیار آدم و با آگاهی او صورت گرفته است. درهرحال، برای بیرون رفتن آدم از بهشت هدف یا هدف هایی تصور شده است.
بررسی نقش ظهوری ترشیزی در گسترش فرهنگ و زبان فارسی در دکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۲۸۳-۲۶۱
حوزه های تخصصی:
در قرن های هفتم تا یازدهم، حاکمان مسلمانی در شبه قاره هند به قدرت رسیدند که به فرهنگ و زبان فارسی علاقه مند بودند. درپی این تغییر، ایرانیان به دلایل گوناگون به هندوستان مهاجرت کردند و در دربار فرمانروایان محلی به انواع قدرت های سیاسی، نظامی، و اقتصادی دست یافتند و زمینه رشد و گسترش فرهنگ و ادب فارسی را در شبه قاره هند فراهم کردند. مولانا نورالدین محمد ظهوری ترشیزی (994-1025 ه .ق) از شاعران ایرانی اهل خراسان بود که در قرن دهم به هند مهاجرت کرد و به خدمت حکومت نظام شاهیان و عادل شاهیان درآمد و در دکن به مقام ملک الشعرائی رسید. ظهوری، طی چهاردهه حضور در دکن (جنوب هند)، در راه گسترش زبان و فرهنگ ایرانی بسیار کوشش کرد. در مقاله حاضر، با روش توصیفی -تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، کوششی برای تبیین این نکته صورت گرفته است که ظهوری ترشیزی در گسترش فرهنگ و زبان فارسی در شبه قاره هند چه نقشی ایفا کرده است. یافته ها نشان می دهد که ظهوری، باوجود موانع بسیار، به ویژه سعایت دشمنان ایران و به خصوص شیعیان در دکن، در سایه حمایت و تشویق حاکمان آن سامان، توانست با خلق آثار ادبی ارزنده، فرهنگ و زبان فارسی را در شبه قاره هند گسترش دهد. ارائه تصویری واقع بینانه از تأثیر ظهوری ترشیزی و آثار ادبی او و چگونگی حمایت و تشویق حاکمان نظام شاهی و عادل شاهی در گسترش فرهنگ و زبان فارسی از نتایج مقاله حاضر است.
تحلیل انتقادی سفرنامه بیابان و کشتزار اثر گرترود بل بر اساس نظریه ی شرق شناسی ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرترود بل، جهانگرد و سفرنامه نویس انگلیسی، سال های زیادی از عمر خود را در خاورمیانه و در کشورهای مختلفی همچون ایران، عربستان، سوریه، اردن و فلسطین سپری کرد. وی به علت نگارش چندین سفرنامه و ترجمه گزیده غزلیات حافظ به زبان انگلیسی نه تنها چهره ای ادبی بود، بلکه نوشتارهای او پوشش و بهانه ای برای پیشبرد فعالیت های جاسوسی دولت بریتانیا محسوب می شوند. در این میان، سفرنامه بیابان و کشتزار (1907) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این سفرنامه نه تنها در اروپا به محبوبیت دست یافت، بلکه می توان ادعا کرد که زمینه ی اشغال فلسطین و سیاست های امپریالیستی و مداخله جویانه ی بریتانیا در دهه های بعدی قرن بیستم در خاورمیانه را تضمین کرد. بنابراین، مطالعه حاضر به بررسی و تحلیل سفرنامه پیش گفته می پردازد و با استفاده از خوانش تاریخ باوری نوین و نظریه ی شرق شناسی ادوارد سعید، خوانشی شرق شناسانه از سفرنامه ی بل ارائه می دهد تا گفتمان شرق شناسی اثر، که فرآیند دیگری سازی اعراب و برتری فرهنگی غربی ها بر شرقی ها را دربرمی گیرد، مورد واکاوی و ارزیابی نقادانه قرار گیرد. بر اساس مفهوم شرق شناسی ادوارد سعید می توان نتیجه گرفت که گرترود بل در مواجه با فرهنگ و اهالی شرق به خصوص منطقه خاورمیانه بی طرف نبوده و صادقانه به روایت ماجرا نپرداخته است و نشان می دهد او بیشتر به عنوان یک فعال سیاسی در حوزه شرق و کشورهای خاورمیانه برای زیر سلطه بردن کشورهای مشرق زمین زیر سلطه غرب فعالیت می کرده است.
تأویل و نقد ماهیت آن در مثنوی معنوی با تکیه بر آرای پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
189 - 214
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، نقد ماهیت تأویلی مثنوی معنوی به عنوان وجهی تقدیری و پویا در ادبیات است. برای جهت دهی و اعتباربخشی به این هدف، رویکردهای تأویل مولوی را براساس فلسفه اندیشگانی و پدیدارشناسی تأملی پل ریکور مشخص کردهT نشان داده ایم که تأمل و فکرت در تأویل چگونه سبب شده مثنوی در ردیف پرنفوذترین متن های نوشتاری باشد و واجد سه خصیصه توضیح، فهم و کاربست شود. نگارندگان مقاله حاضر برآنند برای تفسیر هر متنی، لازم است فرایند شکل گیری متن و رابطه آن با سخنوری، دیالکتیک و کاربردزدایی بررسی شود. ازاین رو، با بررسی انگاره های تأویل در مثنوی معنوی نشان داده اند که این اثر، توصیف فربهی از فهم است و فهم، زبان آن را غنی، دلالت گرایانه، پویا و خودآیین ساخته است؛ ازاین رو، مثنوی معنوی در مقام یک اثر کلاسیک 5 و تأملی در سویه متن، حاوی دیسکورس و موکول به تأویل و در خوانش، تمامیتی کنش دار و دیالکتیک مند است که به خواننده فرصت فهم و بازپیکربندی معنا را می دهد.
زن و جدال رمانتیسم و رئالیسم در رمان «چشم هایش» بزرگ علوی
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
79 - 96
حوزه های تخصصی:
زنان همواره از گذشته های دور تاکنون نقش ها و تأثیرات متفاوتی در جامعه و ادبیات داشته اند. تأثیراتی که گاه مثبت و گاه منفی بودند. «چشم هایش» بزرگ علوی داستانی سیاسی-عاشقانه است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بیان جلوه های زن در این اثر می پردازد. «چشم هایش» جلوه گر قربانی شدن عشق به پای فعالیت های سیاسی و بیانگر جایگاه زن در جامعه رضاشاه است. این مقاله به این نتیجه رسیده است که زنان، تنها ابزاری برای مردان هستند. در این اثر، شخصیت اصلی یک زن است. زنی که از سویی، درگیر مسائل عشقی خود یعنی عشق به استاد ماکان است و از دیگر سوی، دغدغه مسائل سیاسی-اجتماعی دارد. زن در این داستان سمبل زیبایی، فریبندگی، بدبختی و شجاعت است. زنی ناامید و ستم کشیده است، زنی که در تضادی بین پاکی و ناپاکی است. زن ستیزی در این اثر بازتاب دورانی است که شاعر در پی آن است تا آن را متحول کند، دورانی که مردسالاری بر آن حاکم است. زن ستیزی در این جامعه ناهنجاری عمومی محسوب می شود. زنان در سایه مردان حضور دارند. زنان در این اثر با تأثیرپذیری از غرب، آزادی های نسبی هرچند ظاهری کسب می کنند.این پژوهش به این نتیجه رسیده است که «چشم هایش» بزرگ علوی رئالیستی است که در آن رمانتیک ادغام یافته است و بازتابی است از دوران زندگی شاعر که با عشق و مسائل اجتماعی و سیاسی آمیخته است باعث ایجاد اثری فاخر شده است.