آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵

چکیده

هدف پژوهش حاضر، نقد ماهیت تأویلی مثنوی معنوی به عنوان وجهی تقدیری و پویا در ادبیات است. برای جهت دهی و اعتباربخشی به این هدف، رویکردهای تأویل مولوی را براساس فلسفه اندیشگانی و پدیدارشناسی تأملی پل ریکور مشخص کردهT نشان داده ایم که تأمل و فکرت در تأویل چگونه سبب شده مثنوی در ردیف پرنفوذترین متن های نوشتاری باشد و واجد سه خصیصه توضیح، فهم و کاربست شود. نگارندگان مقاله حاضر برآنند برای تفسیر هر متنی، لازم است فرایند شکل گیری متن و رابطه آن با سخنوری، دیالکتیک و کاربردزدایی بررسی شود. ازاین رو، با بررسی انگاره های تأویل در مثنوی معنوی نشان داده اند که این اثر، توصیف فربهی از فهم است و فهم، زبان آن را غنی، دلالت گرایانه، پویا و خودآیین ساخته است؛ ازاین رو، مثنوی معنوی در مقام یک اثر کلاسیک 5 و تأملی در سویه متن، حاوی دیسکورس و موکول به تأویل و در خوانش، تمامیتی کنش دار و دیالکتیک مند است که به خواننده فرصت فهم و بازپیکربندی معنا را می دهد.

تبلیغات