فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۰۱ تا ۳٬۴۲۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
61 - 84
حوزه های تخصصی:
تعدُّ مابعدالحداثه من أهمّ القضایا التی أثارت البحث والجدل فی عالم النقد الأدبی وهذا قد یکون بسبب ماهیتها التی تحکی عن التعقید والالتباس واللاانسجام والتفکک والتشظی فی جانب شمولها لکثیر من العلوم الإنسانیه والأدبیه. فهذه النظریه تحکی عن الاضطراب والتشویش، عدم الوحده واللاانسجام، اللاعقلانیه والتخیل ونسبیه الحقیقه؛ فنواجه کثیرا من المنظّرین المعاصرین الذین تطرّقوا إلی مفهوم مابعدالحداثه من خلال نظریات شتی. فمن هذا المنطلق قد رمت هذه المقاله وعلی أساس المنهج الوصفی التحلیلی إلی استقصاء ملامح مابعدالحداثه فی روایه "فرسان وکهنه" للکاتب السعودی "منذر القبانی". فمن هذه الملامح یمکن الإشاره إلی التشتت الزمکانی (الزمان والمکان) فی الروایه، وصیاغه الروایه علی أساس حبکه منفکه غیر متماسکه وأیضاً تداخل النص بالنصوص الأخری العلمیه والدینیه والتاریخیه التی تحکی عن عدم انسجام ووحده النص وحضور شخصیات خیالیه جنباً إلی جنب الشخصیات الحقیقیه فی الروایه وفی النهایه من أهم ما وصل الیه المقال فی هذا الصدد یمکن الإشاره إلی: عدم التمایز بین عالم أو عوالم الخیال وبین عالم الواقع من وجهه بطل القصه أو القارئ، توظیف الروایه شخصیاتٍ خیالیهً بجانب شخصیات واقعیه تاریخیه، حضور شخصیات حقیقیه فی الروایه خرجوا من واقعهم الذی نعرف عنهم، التشتت الزمکانی (الزمان المکان) فی الروایه؛ مع أن هذه الروایه لا تُعدُّ روایهً مابعدحداثیه بحته، ولکن الغلبه فیها لصالح مابعدالحداثه مقابل السمات الحداثیه فیها.
بازنمایی نگرش دوگانه به طبیعت در لایه های زبانی و بلاغی اشعار برزگری در فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۱۶۹-۲۰۶
حوزه های تخصصی:
نگرش دوگانه به طبیعتِ ییلاق و قشلاق از موضوع های مهم بازتاب یافته در اشعار برزگری در فرهنگ بختیاری است. اهمیت بررسی این موضوع در این است که این نگرش ها شیوه برخورد افراد را با طبیعت شکل می دهند و می توانند آثار مثبت یا منفی ای در این زمینه درپی داشته باشند. بر این اساس، هدف در این پژوهش بررسی بازنمایی نگرش به طبیعت ییلاق و قشلاق در لایه های زبانی و بلاغی اشعار برزگری با روش اسنادی است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگاهی دوگانه به طبیعت ییلاق و قشلاق در اشعار برزگری وجود دارد؛ به گونه ای که توصیف طبیعت ییلاق، مثبت، بهشت آیین و القاکننده شور، جوشش و زندگی است، اما تصویر طبیعت قشلاق، تصویری منفی، زشت، سیاه و جهنم گونه است که بر خشونت دلالت دارد. در این اشعار بیشتر از تقابل واژگانی تفضیلی، کمکی و منفی، واژه های نشان دار، نام گزینی مکان ها، موسیقی قافیه و تکرار، وجه فعل و صفت، استعاره مصرحه و انسان انگاری، تشبیه و کنایه، برای بازتاب این نگرش دوگانه به طبیعت استفاده شده است.
گفتمان دنیاگریزی در شعر کلاسیک عربی و فارسی (با تکیه بر اشعار ابواسحاق البیری اندلسی و ناصر خسرو)
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
115 - 139
حوزه های تخصصی:
گفتمان دنیاگریزی از بن مایه های مضمونی شاعران زهد در دو ادب فارسی و عربی است؛ زیرا ازنظر این دسته از شاعران، دنیا و دل بستگی به آن، موجبِ مشغول شدن انسان به لذائذ و آرزوهای نفسانی است که او را از یاد خدا و زهد پیشگی و قناعت دور خواهد کرد. ابواسحاق البیری، شاعر زهدسرای اندلسی و ناصر خسرو، سراینده و حکیم بزرگ ایرانی، هر دو از شاعران قرن پنج هجری هستند که ازنظر اندیشه و پیام نهفته در شعرشان، شباهت های نزدیکی به هم دارند. یکی از درون مایه های مشترک اشعار دو سراینده، موضوع دنیا و دنیاگریزی است. این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر محتوا، در گذر مکتب آمریکایی در ادب تطبیقی، می کوشد تا بارقه هایی همسان از موضوع دنیاگریزی در اشعار دو سراینده را تبیین و استخراج کند. یافته های این تحقیق، بیانگر آن است که البیری و ناصر خسرو، در حوزه مفاهیم مربوط به دنیا، در بسیاری موارد دارای نگاه مشابهی هستند و خاستگاهِ فکری یکسانی دارند. وصف دنیا از پُربسامدترین مضامین در سروده های دو شاعر است. دنیا در نگاه آنان، دامگاه و عروس فریبکاری است که جایگاه قرار نیست و گذرگاهی برای سرای اخروی است. دنیا مادری ستمکار است که همواره در چرخش است و خردمند را نشاید که دل به این سرای فانی و عجوزه غدّار ببندد. به طورکلی می توان گفت تصاویری که این دو شاعر از سیمای دنیا ارائه داده اند، همگی منفی و ناخوشایند است و بیانگرِ این است که آن ها هرگز به جهان روی خوش نشان نداده اند و همواره از ناپایداری، بی وفایی و کینه ورزی فلک فریاد برآورده اند.
Adèle Hommaire de Hell et Carla Serena en Perse Qajare : Des récits de Voyage « Genrés »?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Au 19e siècle, le nombre de femmes occidentales qui s’aventurent sur les routes du monde ne cesse d’augmenter : l’amélioration des moyens de transport favorise le goût des voyages et les femmes qui entreprennent de longs périples, seules ou avec leur époux, ne sont plus rares. Celles dont nous connaissons les aventures sont celles qui ont pris la plume pour écrire le récit de leur voyage et n’ont pas hésité à le publier. Parmi elles, et dans le cadre des récits de voyage en Perse, nous relèverons Adèle Hommaire de Hell et Carla Serena, auteures de récits qui eurent beaucoup de succès en leur temps. A reprendre ces textes à la lumière des récits de voyage masculins, une question se pose, à laquelle tentera de répondre cet article : ces récits de voyage ont-ils une spécificité, ou reprennent-ils les poncifs des récits masculins de l’époque ? Pour ce faire, nous analyserons brièvement et successivement les contenus des textes de ces deux auteures, dont l’un écrit sous le couvert du nom de son époux, tandis que l’autre signe hardiment de son nom.
Etude du Rythme de la Langue Parlée dans la Traduction d’Une Pierre Posée sur une Tombe d’Al-e Ahmad(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۷, Printemps & été ۲۰۲۱
150 - 165
حوزه های تخصصی:
Traduire les œuvres de Al-e Ahmad, en recréant le rythme de la langue parlée dans la langue cible est un travail difficile. Ayant utilisé des phrases cadencées et saccadées, plein d’allitération et de figure de style, il donne un rythme particulier à son écriture. Par une étude traductologique concentrée sur les réflexions d’Henri Meschonnic, nous tentons à dégager les difficultés et impasses de la traduction de l’œuvre d’Al-e Ahmad à travers la traduction d’Une pierre posée sur une tombe, son œuvre posthume. Pour arriver à ce but, nous allons étudier le rythme des phrases de Al-e Ahmad sous trois axes : rythme linguistique, rythme rhétorique et rythme poétique. Nous allons constater que les problèmes d’ordre linguistique causés par la déviation grammaticale et phonologicale d’une part et des problèmes d’ordre culturel, liés aux contextes traditionnels iraniens d’autre part sont des obstacles qui rendent difficile le travail du traducteur et l’ont parfois poussé à utiliser certaines façons d’adaptation causant ainsi une perte importante du rythme langagier de Al-e Ahmad. Etant donné que ce livre n’est pas encore traduit en français, les parties proposées sont effectuées par l’auteur de l’article.
کاوشی در ترجمه عربی مؤلفه های فرهنگی رمان «خریدار عشق» براساس نظریه نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر فرهنگی به عنوان یکی از اجزای مهم هر متن، نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به خواننده دارند. درک و دریافت این مفاهیم، دغدغه اصلی مترجمان متون مختلف است. بنابراین، مترجم می تواند با بهره گیری از معادل های دقیق فرهنگی، معنای متن و افزون بر آن حالات و احساسات نویسنده را نیز به مخاطب منتقل کند. در همین راستا، جستار حاضر بر آن است تا به بررسی رمان «خریدار عشق» اثر محمد علی بهزادراد، براساس الگوی فرهنگی پیتر نیومارک بپردازد و چگونگی مواجهه مترجم در برخورد با مؤلفه های فرهنگی موجود در رمان نامبرده و نیز شیوه برابریابی اصطلاحات فرهنگی در زبان عربی و فارسی را کنکاش کند. بیان اهمیت توجه مترجم به عناصر فرهنگی متن برای القای معنا و تجربه نویسنده، هدفی است که این پژوهش می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با معادل یابی اصطلاحات و مفاهیم زبان مبدأ به آن بپردازد. برخی از یافته ها نشان داد که مترجم این اثر، بیشتر در پی القای معنا بوده و توجهی به احساسات نویسنده نداشته است و در موارد بسیاری به دلیل ترجمه تحت اللفظی عبارات، سبب ابهام ترجمه شده و در مواردی دیگر معنای اصطلاحات یا کنایه ها به درستی درک نشده و یا معادلی نامناسب برای ترجمه انتخاب شده است. همچنین از میان مؤلفه های فرهنگی نیومارک به ترتیب مواد و فرآورده های فرهنگی، ضرب المثل ها و بوم شناسی پربسامدترین مؤلفه فرهنگی در رمان «خریدار عشق» است.
تحلیل خشم در مثنوی مولوی با تکیه بر نظریه استعاره مفهومی لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
60 - 85
حوزه های تخصصی:
استعاره بخش جدایی ناپذیری از فرآیند تفکر در انسان است. خشم نیز یکی از هیجان های قدرتمند در وجود آدمی است که پیامدهای مثبت و منفی زیادی به همراه دارد. تبیین خشم موضوعی است که نظر بسیاری از علمای اخلاق، اندیشمندان و روان شناسان را به خود معطوف داشته است و هرکدام دیدگاه هایی در این زمینه دارند. مولوی شاعر اندیشمند و خوش ذوق و بیان در اشعار خود ابعاد گوناگونی از خشم را برای مخاطبان خود بیان می دارد. این مقاله با هدف بررسی خشم در مثنوی مولوی با تکیه بر نظریه استعاره مفهومی لیکاف پاسخ گوی این سؤالات است: چه تصاویری حول محور خشم شکل گرفته است؟ استعاره های مفهومی خشم در مثنوی مولوی کدامند؟ دلایل خشم و راهکارهای آن در مثنوی مولوی چگونه تبیین شده است؟ نتایج خشم و نشانه های بروز آن کدامند؟ روش تحقیق، تحلیل محتوایی است که تمام مثنوی مولوی با موضوع خشم مورد بررسی قرار گرفته است. بحث اصلی چهار محور دارد که در آن استعاره های مفهومی در ارتباط با فیزیولوژی خشم، تصویر خشم، دلایل خشم و راه های درمان آن و نتایج خشم در مثنوی مولوی مورد تحلیل قرار گرفته است.
حوزه های گفتمانی در حکایت «عاشق منافق» در حدیقهالحقیقه سنایی با تکیه بر نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
248 - 265
حوزه های تخصصی:
با بسط و گسترش زبان شناسی در حوزه ادبیات در جهان، مبحث گفتمان نیز به همان اندازه رشد کرد. تا آنجا که در این عرصه، نظریه پردازانی نظیر فرکلاف، پنی کوک، فاولر، وندایک و لاکلا و موف رویکردهای خود را در این حوزه مطرح کردند. از میان اینان ارنستو لاکلا و شانتال موف کسانی بودند که نظریه گفتمانی خود را با رویکردی پساساختارگرایانه و در حوزه سیاست در کتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی با بسط معنایی متشکل از مجموعه از مفاهیم و ایجاد ساختاری نظام مند مطرح کردند. این مقاله باهدف بررسی میدان های گفتمانی و تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد لاکلا و موف، حکایت عاشق منافق از باب پنجم کتاب حدیقهالحقیقه سنایی، قصد دارد تا با شناسایی دال های مرکزی و مفصل بندی عناصر در متن به عملکرد گفتمانی سنایی در چگونگی کاربرد کنش های کلامی وی در حکایت دست یابد. روش تحلیل در این مقاله به صورت تحلیلی و توصیفی است و در پایان به این نتیجه رسیده است که سنایی با برجسته سازی وقته ها و معنا بخشیدن تازه به آن ها، دال مرکزی عاشق منافق را به دلیل رابطه نزدیک با جریان حاکم زمان خود به حاشیه رانده است تا استیلا و هژمونی قدرت مقابل تضعیف شود.
جوشش هفت چشمه اثر ویلیام جونز انگلیسی در زیر هفت گنبد نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با نگرشی تطبیقی، اثرپذیری هفت چشمه ویلیام جونز را از هفت گنبد نظامی مورد بررسی قرار داده است. هفت پیکر، یکی از آثار غنایی نظامی است که تحّول روحی بهرام گور را به صورت نمادین روایت کرده که هفت شهدخت از هفت کشور را که نماد فرهنگ سرزمین خود بودند در هفت کاخ سکونت داده هر شب با شنیدن قصّه ای از آنها به بادهگساری می پرداخت. شب نشینی های شاه از شنبه با شاهدخت گنبد سیاه آغاز گردید و آدینه در گنبد سپید که مربوط به «دُرستی» شاهدخت ایرانی بود پایان پذیرفت. دُرسَتی با داستانی که محور آن پیروی از فرهنگ ایرانی و خردورزی بود شاه رااز نظر روحی متحوّل کرد و به جاودانگی رساند. ویلیام جونز ضمن علاقه و آشنایی با فرهنگ و ادب فارسی، منظومه ی هفت چشمه را برمبنای داستان های هفت پیکر نظامی پدید آورد. وی که از نفوذ و تأثیر عدد هفت در شوون مختلف اقوام و کاربرد آن در افسانه های شرقی آگاه بود به تقلید از نظامی بنیاد هفت چشمه را بر عدد هفت نهاد که از دیدگاه شکل شناسی با هفت پیکر مطابقت دارد.این پژوهش به روش تحلیلی و کتابخانه ای، همانندی ها و تفاوت های دو منظومه را مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه رسیده که شاه جوان منظومه جونز نیز سرانجام در برخورد با حوری اسطوره ای متحول شد و با پالوده شدن جسم و روح به جاودانگی رسید. هفت چشمه از نظر ساختار و محتوا چون جویبارانی از ساحت های هفت کاخ نظامی جریان یافته و آرام آرام به اقیانوس شعر و ادب فارسی پیوسته است.
بررسی تطبیقی جایگاه دادخواهی در شاهنامه و سیاستنامه بر پایه آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
461 - 489
حوزه های تخصصی:
شناختن و شناساندن «شاهنامه» و «سیاستنامه» در زمینه دادخواهی و دادن رهنمود برای مقایسه تطبیقی سایر آثار ادبی و همچنین روشن کردن ابعاد ادبیات حماسی منظوم و مقایسه آن با آثار منثور بسیار حایز اهمیت است؛ چرا که «سیاستنامه» کتابی صرفاً تاریخی نیست، بلکه آرمان های نویسنده را مخصوصاً در قالب تابلوی دادگری به ما ارائه می دهد. همچنین «شاهنامه»، فقط داستان جنگ ها و پیروزی های رستم نیست، بلکه بیانگر آرمان ها و باورهای یک ملت و زیباتر از همه «دادخواهی» و عدالت گری است. در همین راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانه ای تدوین یافته است. یافته های تحقیق نشان می دهد: فردوسی و نظام الملک در سراسر «شاهنامه» و «سیاستنامه»، زورمداران و مستبدّین روزگار را به دادخواهی دعوت و به اصل دادگری توجه دادند، منتها در «شاهنامه»، موضوع دادخواهی به تفصیل و جامع بررسی گردیده است، حال آنکه در «سیاستنامه» به موضوع دادخواهی به اجمال و اختصار اشاره شده است.
Retour d’une Génération Lecture Réceptionniste et Sociocritique de La vie Devant Soi de Romain Gary(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۸, L’hiver Et Le printemps ۲۰۲۱
1 - 21
حوزه های تخصصی:
La littérature a toujours été la scène d’éclatement des conflits sociaux. Or, elle ne s’est jamais contentée de les mettre en scène tels quels, ni rester indifférente par rapport à eux. Car la vocation principale de la littérature est de réagir aux discours et aux représentations sociaux et de les mettre en question. La vie devant soi de Romain Gary est l’une des œuvres dans lesquelles on peut voir la confrontation de deux discours sociaux. Celle-ci donne naissance à une forte tension idéologique qui peut être étudiée dans la perspective réceptionniste et sociocritique. Dans cette étude, ayant recours aux concepts réceptionnistes proposés par Jauss, ainsi qu’à la sociocritique présentée par Duchet, Zima et Bakhtine, nous nous proposons de faire une lecture du roman et nous tenterons de répondre aux questions suivantes : En quel sens l’œuvre de Gary pourrait-elle être considérée comme une relecture de Les Misérable et comment peut-on interpréter cette relecture dans une perspective sociocriticienne ? Comment le roman prend position par rapport à la tension idéologique présentée ? Comment l’univers garien parvient-il à déplacer et à redéfinir la frontière des représentations sociales ? Afin de répondre à ces questions, nous allons partir d’abord d’une étude réceptionniste du roman. Nous allons ensuite nous concentrer sur son analyse sociocritique et finalement, nous allons aborder le fonctionnement de l’esthétique carnavalesque dans le roman. On verra comment l’œuvre choisie agit sur les représentations sociales. Cette étude révèlera le positionnement critique de l’œuvre par rapport à la tension sociale mise en scène.
تحلیل و بررسی ساز و کارهای طنزآفرین ادبی در روزنامه نسیم شمال
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
1 - 17
حوزه های تخصصی:
هم زمان با انقلاب مشروطه ایران و تحوّلات سیاسی و اجتماعیِ ملازم با آن، مجلّات و روزنامه ها به عنوان مهم ترین رسانه های ارتباطی بین مردم و روشن فکران شناخته شد. طنز روزنامه ای گسترش چشم گیری یافت؛ به طوری که ژورنالیست های طنزپرداز در این دوره برای ارتباط هرچه بیشتر با مردم کوچه و بازار، مسائل و معضلات روز را دست مایه کار قرار داده و به انتقاد از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی پرداختند. یکی از مشهورترین نشریات مشروطه، روزنامه نسیم شمال است که سروده ها و نوشته های طنزآمیز سیّداشرف الدّین گیلانی در آن منتشر می شد. نسیم شمال به دلیل طنز ویژه اش از اقبال عمومی بی نظیری برخوردار شد. در این مقاله شگردهای طنزآفرین ادبی در اشعار و حکایات سیّد اشرف تحلیل و بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد از بین ساز و کارهای ایجاد طنز در آثار وی، چند مورد اهمیّت و بسامد بیشتری دارد: 1) به کارگیری نوع ادبی فابل یا همانندسازی با حیوانات که نوعی الگوی روایی- نمادین است. 2) استفاده از نادان نمایی که به واسطه آن هر چیزی به ضدّ خود بدل می شود. 3) بازی با معانی سمبل ها که معطوف به زمینه های اعتقاد دینی و باورهای خرافی است. 4) کاربرد تمثیل برای ارائه پیام های جدّی از پسِ عناصر تمثیلیِ روایت های ساختگی. 5) بهره جویی عامدانه از تناقضات درون متنی که فضای سروده یا نوشته را آکنده از تعریض های سیاسی و اجتماعی می کند. همچنین مهمل نویسی در مقام نوعی استراتژی نوشتار طنزآمیز از طریق ارائه مطالب بی ربط انجام می شود.
بررسی و نقد کتاب المناهج النقدیه الحدیثه؛ أسئله و مقاربات اثر صالح هویدی
حوزه های تخصصی:
آثاری که به بررسی روش های نقد می پردازند می توانند راهنمای خوبی برای علاقه مندان این عرصه باشند. هر چه این نوع آثار جامع تر باشند کار مخاطبان را راحت تر می کنند و نقد این آثار می تواند به جامع بودن فرایند نقد جامه عمل بپوشاند. بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی در جریان بررسی کتاب المناهج النقدیه الحدیثه، اسئله و مقاربات با این هدف بوده که نقاط قوت و ضعف کتاب تبیین شود تا در جریان مطالعه این کتاب و حتی تألیفات آتی، مدنظر قرار گیرد. نتایج بررسی این کتاب نشان می دهد حجم اندک آن سبب شده تا به جامعیت کتاب خدشه وارد شود و نتواند در عرصه آموزشی چندان کاربردی باشد؛ در بررسی رویکردهای نقدی، برخی زیرشاخه ها ذکر نشده و از کنار برخی رویکردهای مهم نقدی با توضیحاتی بسیار کلی و مختصر عبور شده است. نویسنده در برخی موارد مباحث مهمی را به شکلی گذرا مطرح، و بدون تفصیل، رها کرده که توضیحاتی بسیار مختصر در این خصوص ارائه شده است. با وجود حجم کم، مؤلف در برخی موارد مطالب غیرضرور را در کتاب گنجانده و یا سیر تاریخی را ذکر کرده که درعمل کمکی به فهم خواننده از روش نقدی جدید نمی کند. طبقه بندی روشنی از مطالب ارائه شده وجود ندارد و نوعی به هم ریختگی در چیدمان مباحث به چشم می خورد. بنابراین، ارائه ساختاری روش مند در شیوه های نقد، فهم مطلب را راحت تر می کرد؛ روشی که براساس آن، باید رویکرد های نقدی کاربردی توضیح داده می شد؛ سیر تحول نظریه، نظریه پردازان شاخص و مبانی نظری روش های نقدی تشریح می شد و معایب و محاسن هر رویکرد بدون غرض ورزی و منصفانه بیان می شد، به نحوی که برای خواننده قابل درک باشد.
خوانشی انتقادی از کتاب نقش و نقش گرایی در بلاغت عربی
حوزه های تخصصی:
تحلیل انتقادی کتاب های مختلف در صورت انطباق با اصول علمی، فعالیتی مطلوب و ارزشمند محسوب می شود. در پرتو اندیشه انتقادی و با تکیه بر اصول و مبانی علمی، رشد و بالندگی در عرصه های مختلف حاصل خواهد شد. بر این اساس، تحلیل انتقادی کتاب نقش و نقش گرایی در بلاغت عربی اثر علیرضا محمدرضایی و مهران غلامعلی زاده، از طریق قرائت تنگاتنگ و تطبیق با نظریه یاکوبسن و با هدف ارائه نقدی صحیح و سودمند در پرتو منابع نقدی و زبانی، به منزله مسئله اصلی این پژوهش انتخاب شده است. علی رغم تألیف کتاب از پایان نامه، این اثر از امتیازات پایان نامه بودن و استادان و داوران آن بهره چندانی نبرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مطالب کتاب، تجلیاتی از نظریه ارتباط زبانی یاکوبسن در قرآن و اندکی شعر و نثر است که خود یاکوبسن غایب بزرگِ شکل و محتوای کتاب است. با وجود اینکه مؤلفان درپی ارائه شکلی نو در پژوهش های زبانی و بلاغی عربی بوده اندt در عمل و در تطبیق نمونه ها با نظریه، تبیین و تعریف کارکردهای مختلف با استفاده از منابع معتبر، به شکل ابتدایی و سطحی عمل کرده و به توفیق چندانی دست نیافته اند.
کاربست اندیشه های اجتماعی و اندرزهای خواجه نظام الملک در کتاب سیاست نامه در عصر کنونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
95 - 115
حوزه های تخصصی:
ادبیات تعلیمی پیشینه درازمدتی در ادبیات ایران دارد. هدف از نگارش آثار تعلیمی، آموزش و تعلیم مسائل و نکات اخلاقی برای ارتقای اخلاق مخاطب است. یکی از متونی که در دسته ادبیات تعلیمی قرار می گیرد و این ویژگی بارز در آن به صورت روایی بروز یافته است، کتاب سیاست نامه اثر خواجه نظام الملک طوسی است. نویسنده در این کتاب، ضمن بررسی حکومت و مسائل سیاسی جامعه، پندها و نصایح اجتماعی، اخلاقی و نظامی را به دو صورت آشکار و پنهان با چیرگی مطرح می کند. از ویژگی های آشکار معنایی در سیاست نامه «هم زمانی» بودن آن است؛ به این معنا که گذشت زمان موجب کهنگی آن نشده و در تمام دوران کاربرد دارد؛ بر این اساس، این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای تنظیم شده، درصدد آن است تا به بررسی کاربست اندیشه های اجتماعی و اندرزهای خواجه نظام الملک در کتاب سیاست نامه، در عصر کنونی بپردازد و به این پرسش ها پاسخ دهد که محورهای تعلیمی اندرزهای سیاست نامه کدام اند و بهره وری آن ها در جامعه امروزی به چه صورت است؟ نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که در جامعه امروزی، بهره وری از پندهای این کتاب می تواند در مسائل اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و نظامی مفید باشد و به ارتقای سطح فرهنگی جامعه کمک نماید.
برخی ظرافتهای بلاغی در اشعار نظامی با رویکرد صورتگرایانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان نظامی در منظومه هایش زبانی برجسته و منحصر به خود اوست. نظامی همواره تلاش می کند با دقت و ظرافت فراوان سخنانی تازه بیافریند و از تقلید شاعران دیگر بپرهیزد. او به اهمیت فرم و زبان شعری آگاه است به همین منظور در زمینه ی واژگان، آرایه های ادبی و دستورزبان به نوآوری و آشنایی زدایی می پردازد و همین مسأله برجستگی زبانی شعر او را سبب می شود. حوزه ی دستورزبان و نحو، یکی از زمینه های مورد توجه نظامی است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به این مسأله پرداخته شد که نظامی با چه شگردها و تمهیداتی به تصرف در زمینه دستور زبان پرداخته و سال هایی بس طولانی پرچمدار خلاقیت زبانی در شعر فارسی شده است. نتیجه بررسی ها نشان داد که برخی از شگردهای نظامی در ایجاد ظرفیت های نحوی زبان و زایایی آن عبارتند از: ایجاد معانی متعدد در کلام با خوانش های متعدد، استفاده از ظرافت های پنهان لغات، استفاده از شیوه ی همنشینی کلمات برای ایجاد زیبایی های دیداری و القای مفهوم، ایجاد هماهنگی های لفظی و افزایش موسیقی شعر، به هم ریختن اجزای جمله و جا به جاکردن کلمات و ضمایر برای تأکید و ایجاد هماهنگی، جا به جاکردن حرف نفی و ایجاد ایجاز. برای این مقاصد، از چگونگی همنشینی واژگان در محور افقی، سود می جوید. کلمات چند معنایی به کار می گیرد و با معانی ثانوی کلمات، معانی تودر تو ایجاد می کند از توازن آوایی کلمه ها برای زیبایی آفرینی و القای هر چه بیشتر مفاهیم بهره می برد. همه ی این ها، ظرافت های بلاغی منحصر به خود او را به وجود آورده است.
بازآفرینی شخصیّت و صفات زن از منظر مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات هر قومی فرهنگ آن قوم و بیانگر نگرش آنان به هستی است و در حقیقت هویّت هر جامعه در ادبیّات آن متجلّی است. در ادبیّات ملل و اقوام مختلف، دیدگاه های متفاوتی نسبت به شخصیّت زنان وجود دارد. با تأمّلی در نوع نگرش آفریننده مثنوی، می توان به نوع آمیختگی فرهنگ ها و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر پی برد. بررسی نقش زنان در اغلب داستان های مشهور عرفانی و نقش آفرینی و بازتاب سیمای متفاوت آنان در طول حکایت ها ، در شمار بحث هایی است که همیشه مورد مناقشه اهل فن و تحقیق بوده است.نتایج تحقیق نشان می دهد، نگاه مولوی به زن نگاهی نسبی و دوسویه است.گاه زن در آثار او پلی است از عشق مجازی به عشق حقیقی و نمایشگرجلوه ی جمال و جلال حق تعالی، که به راستی و درستی مقصود او را از خلقت زن بیان می دارد.گاهی نیز زن در اشعار او تنها به صورت تمثیلی برای درک بهتر پیام در نقش های نمادین پست آورده می شود که با حضورش مفاهیم اخلاقی بزرگی را می توان پند گرفت. بررسی صفات و نقش زنان در داستان های مثنوی موجب می شود، تا آن ها را بهتر شناخته، و کنش ها و واکنش های آنان در طول داستان ها، به درستی مشخّص شود. لذا نگارنده ی این رساله، به روش توصیفی-تحلیلی و گرد آوری اطّلاعات به شیوه ی کتابخانه ایی،کوشیده است که جنبه های برجسته شخصّیت و صفات زنان در مثنوی از جمله: نفس ،عشق،زیبایی، ازدواج،عفاف و غیرت، مادری،ترس،ظاهربینی و مکر ،که مبتنی بر تحلیل باشد، بپردازد.
شناسایی و تحلیل فصول چهار گانه در شاهنامه نگاری بر اساس نظریه میتوس نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای رویکردی، میان رشته ای بر پایه انسان شناختی، روان شناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن است که به تأویل اثر و بن مایه های موجود در آن می پردازد. این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی و رویکرد نقد اسطوره ای، به تفسیر و تحلیل نگاره های «شاهنامه شاملو» بر اساس الگوهای ساختارگرایانه نورتروپ فرای، پرداخته است. کمبود پژوهش های اسطوره ای در آثار هنری، ضرورت این تحقیق را نمایان می کند. بیشتر این تحقیقات در زمینه ادبیات و متون ادبی شاهنامه بوده و تا کنون پژوهشی با استفاده از نظریات فرای بر روی آثار هنری صورت نگرفته است. هدف این پژوهش، شناسایی نمادها و کهن الگوهای موجود در نگاره های شاهنامه شاملو و قرار دادن آن در نظریه میتوس فرای، بر اساس روش نقد اسطوره ای است و از این میان، هشت نگاره مرتبط با جنگ بزرگ کیخسرو تحلیل شده است. نتایج بدست آمده نشان از آن دارد که در روایت جنگ بزرگ کیخسرو، بیشترین نزدیکی را در چرخه فصول با میتوس رمانس و کمدی و کمترین ارتباط را با گونه تراژدی و هزل دارد.
بررسی و تحلیل مهم ترین مطلوب های بشری در عبهرالعاشقین و شرح شطحیات با توجه به گزاره های انتزاعی و انضمامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
215 - 246
حوزه های تخصصی:
مطلوب هر آن چیزی است که آدمی خواهان و طالب آن است. شناخت مطلوب های بشری به فرد کمک می کند تا به جای نزاع بر سر مطلوب های اجتماعی، فردی و جمعی به دنبال کسب مطلوب های اخلاقی و روان شناختی باشد تا زندگی معنا داری داشته و به مطلوب های ذاتی خود از جمله آرامش برسد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مهم ترین مطلوب های بشری از دیدگاه روزبهان بقلی با توجه به انتزاعی و انضمامی بودن گزاره ها پرداخته است. انتزاع و انضمام گزاره ها که همان درجه کلّیّت و جزئیّت آن هاست در گفتمان ادبی عرفانی حائز اهمیت است؛ خصوصاً از این نظر که آیا عرفا با کلی گویی های خود پیروانشان را بلاتکلیف ساخته اند یا با انضمامی کردن مطالب بر میزان قطعیت کلام خود افزوده و آن ها را در مسیری مشخص رهنمون کرده اند. روزبهان در عبهرالعاشقین با زبانی استعاری تجربیاتش را تصویرگری کرده و در شرح شطحیات، متنی واقع گرایانه برای تفسیر متونی فرا واقع گرایانه ارائه داده و هر دو متن را با انواع روش های توصیفی، انضمامی ساخته است. وی مجموع مطلوب های اجتماعی فردی و جمعی را مطلوب های بالغیری می داند که باید در خدمت کمال جویی و کسب مطلوب های اخلاقی مانند عشق ورزی قرار گیرند تا انسان را به مطلوب های ذاتی و روان شناختی مانند آرامش و معنایافتگی رهنمون سازند.
تحلیل مربع تنشی طنز در فرایند نشانه معناشناسی شعری از ابوالقاسم حالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
29 - 46
حوزه های تخصصی:
الگوی تحلیل نشانه معناشناسی گفتمانی، به عنوان رهیافتی نو برای دستیابی به کل معنای متن، یکی از روش های مناسب تجزیه و تحلیل آثار ادبی است. این رویکرد، توانایی تحلیل ساختمان طنز را در اختیار مخاطب می گذارد. طنز، به مثابه ژانری هنری، همواره در متون ادبی اهمیت و اقبال ویژه ای داشته است. بررسی نشانگانی نمودهای طنز در یک اثر، می تواند نقاط پررنگ را در طیفِ اندیشه ی خالقِ آن، آشکار سازد. ابوالقاسم حالت (1298-1371) یکی از موفق ترین طنز پردازن در حوزه ی ادب فارسی معاصر است و اشعار او بیان حقایق جدی و واقعی از موقعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در قالب عباراتی طنزآمیز است. در این مقاله، با خوانش دقیق طنز در شعر «ابوالقاسم حالت»، مؤلفه های نشانه معناشناسی آن را باتوجه به آرایش نیروهای هم سو و معارض، بررسی و تمهیدات متن بر اساس مربع تنشی برای تأمین مقاصد گفتمانی را واکاوی می کنیم. بدین منظور، نخست به بررسی نشانه شناسی شعر می پردازیم و پس از آن، به تحلیل طنز در شعر وی خواهیم پرداخت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و داده ها با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا، به روش کتابخانه ای و بر اساس دانش نشانه معناشناسی بررسی، تجزیه و تحلیل شده است. در تحلیل گفتمانی طنز ابوالقاسم حالت، تلاش بر این است تا از نشانه های منفرد، خُرد نشانه ها، کلان نشانه ها و مجموعه ای از نشانه ها عبور کنیم تا بتوانیم به ورای نشانه ها، یعنی آنجایی که نشانه ها با یکدیگر تعامل برقرار می کنند، برسیم و بدین ترتیب بتوانیم به خوانشی گفتمانی دست یابیم. یافته ها نشان می دهد که شاعر با گذر از مربع معنایی و رسیدن به مربع تنشی، چگونه شرایط گفتمان را تغییر می دهد و معانی سیال را تولید می کند.