زبان و ادب فارسی (آزاد سنندج)
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال سیزدهم بهار 1400 شماره 46 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
جوامع سنتی در آغاز دوره مدرن، ساختاری مردسالار داشتند. گستره هنجارهای مردسالارانه و استیلای آنچه میشل فوکو «رژیم حقیقت» می نامد در دوره سنتی، زنان را آبژه ی تحت کنترل و تحکم مردان می دانست. ایستادگی زنان در برابر هژمونی مردسالار و سرنوشت مقاومت زن در برابر استیلای این ایدئولوژی در آثار ادبی به نقطه تقابل بین نظریه نوتاریخی باوری، استفان گرینبلَت، و آلن سینفیلد، از متفکران نظریه ماتریالیسم فرهنگی بدل شده است. با توجه به دیدگاه های گرینبلَت، مخالفت زن در برابر گفتمان حاکم و ایدئولوژی مردسالار در نهایت، توسط ایدئولوژی غالب هضم میشود. از سوی دیگر، سینفیلد و سایر ماتریالیستهای فرهنگی به نتیجه و دستاورد این تقابل و مخالفتها خوشبین اند. به باور آنان، ایستادگی زنان در برابر ایدئولوژی مردسالار به بروز گسست در ساختار ایدئولوژی می انجامد و می تواند در نهایت به شکسته شدن هژمونی مردسالار منجر شود. این پژوهش بر مفهوم مقاومت در دو مکتب ماتریالیسم فرهنگی و نو تاریخی باوری متمرکز است و بر اساس تفاوت خوانش این دو مکتب به بررسی سرنوشت مقاومت زن در منظومه فولکلور «خه ج و سیامند» می پردازد. یافته ها نشان می دهد که با خوانش نوتاریخی باوری مقاومت زنان چگونه توسط هژمونی حاکم سرکوب می شود ولی اثرات و نتایج مقاومت در برابر ایدئولوژی با خوانش ماتریالیسم فرهنگی در نهایت، سالها بعد به بار می نشیند و زنان از آبژه ی منفعل در دستان این ایدئولوژی، به سوژه ای کنشگر و فعال بدل می شوند و هویت مستقل خود را باز می یابند و بر سرنوشت خود حاکم می شوند.
برخی ظرافتهای بلاغی در اشعار نظامی با رویکرد صورتگرایانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان نظامی در منظومه هایش زبانی برجسته و منحصر به خود اوست. نظامی همواره تلاش می کند با دقت و ظرافت فراوان سخنانی تازه بیافریند و از تقلید شاعران دیگر بپرهیزد. او به اهمیت فرم و زبان شعری آگاه است به همین منظور در زمینه ی واژگان، آرایه های ادبی و دستورزبان به نوآوری و آشنایی زدایی می پردازد و همین مسأله برجستگی زبانی شعر او را سبب می شود. حوزه ی دستورزبان و نحو، یکی از زمینه های مورد توجه نظامی است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به این مسأله پرداخته شد که نظامی با چه شگردها و تمهیداتی به تصرف در زمینه دستور زبان پرداخته و سال هایی بس طولانی پرچمدار خلاقیت زبانی در شعر فارسی شده است. نتیجه بررسی ها نشان داد که برخی از شگردهای نظامی در ایجاد ظرفیت های نحوی زبان و زایایی آن عبارتند از: ایجاد معانی متعدد در کلام با خوانش های متعدد، استفاده از ظرافت های پنهان لغات، استفاده از شیوه ی همنشینی کلمات برای ایجاد زیبایی های دیداری و القای مفهوم، ایجاد هماهنگی های لفظی و افزایش موسیقی شعر، به هم ریختن اجزای جمله و جا به جاکردن کلمات و ضمایر برای تأکید و ایجاد هماهنگی، جا به جاکردن حرف نفی و ایجاد ایجاز. برای این مقاصد، از چگونگی همنشینی واژگان در محور افقی، سود می جوید. کلمات چند معنایی به کار می گیرد و با معانی ثانوی کلمات، معانی تودر تو ایجاد می کند از توازن آوایی کلمه ها برای زیبایی آفرینی و القای هر چه بیشتر مفاهیم بهره می برد. همه ی این ها، ظرافت های بلاغی منحصر به خود او را به وجود آورده است.
زیبایی شناسی سینمای ایران بر اساس مضمون «غربت آگاهی» اشراقی موارد مطالعه فیلم های «سیاوش در تخت جمشید» و «آتش سبز»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی سینمای ایران با تکیه بر غربت آگاهی اشراقی ذیل عنوان «سینمای مثال نگار»، مسأله ی این مقاله است مفهوم «غربت آگاهی» به معنای یادآور شدن انسان به غربت خویش در اثر چیست؟ فرا روی به عالم بالا در هنر سنتی، آغاز تأمل ما در پیوند زیبایی شناسی اشراقی با سینما محسوب می شود. با رویکرد ابژکتیو زیبایی شناختیِ شیخ اشراق و صدور زیبایی از نورالانوار به عالم و انسانِ محصور شده در غربت غربی تحت تدبیر ارباب انواع، می توان به تحلیل فیلم های مثال نگار در سینمای ایران پرداخت. در این نوشتار مضمون «غربت آگاهی» در سینمای ایران با رجوع به رساله های تمثیلی شیخ اشراق با ملازمت تأویل و پدیدارشناسی هانری کربن بررسی شده است. بر مبنای هبوط و معرفت شناسی اشراقی در روایت شناسی فیلم هایی با مضمون غربت آگاهی مشخص گردید، در وحدت سه وجهی حکایت (راوی، روایت و مروی)، راوی هم فاعل حماسه است هم موضوع و مفعول.
تحلیل محتوای مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری ؛ با تأکید بر پیام های فرهنگی و اخلاقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
خواجه عبدالله انصاری، یکی از عالمان و عارفان صوفی مسلک و از نوابغ ادبیات ایران است. آثار بی نظیر وی، این شخصیت را به یکی از چهره های مهم فرهنگی تبدیل کرده است. این اثر به رغم شخصی بودن، ذیل کتاب های معرفتی قرار دارد و دارای ریشه های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی است. در این مقاله با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی، پس از خوانش تمام متن، به تفسیر و تحلیل محتوای مناجات نامه ی حواجه عبدالله انصاری پرداخته شد؛ سپس در فرآیندی نظام مند، مقوله ها و تم های اصلی از متن مناجات نامه استخراج شد.محتوای مناجات نامه در دو بخش پیام های اخلاقی و فرهنگی تحلیل شد. تحلیل یافته ها آشکار ساخت که خواجه عبدالله انصاری پیام های فرهنگی را در قالب 6 تم اصلی شامل: نگرش همدلانه و مسالمت آمیز با دیگری، تأکید برآگاهی و خردمندی، مذمت اندیشه ی ماتریالیسم، امید به زندگی و وصال خداوند، تأکید بر بردباری و تاب آوری، تأکید بر بی نامی و گریز از قدرت مطرح می سازد. پیام های اخلاقی نیز در قالب 6 تم شامل: تأکید برخودشناسی و خداشناسی، توکل به خداوند، تأکید بر توبه پذیر بودن خداوند، اندیشه ی در مرکز بودگی خداوند، ، مذمت ریا و دورویی، ملالت و سرزنش پیروی کنندگان از هوای نفس، مطرح شد.
معرفی نسخه خطی منشآت امیر نظام گروسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
معرّفی و انتشار متون برجسته ادب فارسی، موجب رونق و غنای پیشینه علمی، ادبی و تاریخی کشور می شود. بسیاری از نسخ در کتابخانه های داخل و خارج کشور باقی است که به منظور شناسایی ضرورت دارد تصحیح، معرّفی و مورد ارزیابی قرار گیرند. از حسنعلی خان امیرنظام گروسی دو اثر ارزنده ادبی به صورت مکتوب به نام های منشآت و پند نامه یحیویه به جای مانده است که تا به حال معرّفی و مورد تحلیل و بررسی واقع نشده است. منشآت گروسی؛ اثری در نامه نگاری و مکاتیب دیوانی فارسی است که در قرن سیزدهم به سبک قائم مقام فراهانی به نثری ساده و بینابین نگاشته شده است و از نظر انعکاس اوضاع تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دیوانی و... حائز اهمیّت می باشد، لذا بازنگری و معرّفی و شناسایی این اثر در باز آفرینی گذشته فرهنگی ایران، می تواند مؤثّر باشد. در این مقاله سعی بر این است ضمن معرّفی امیر نظام گروسی و نقش وی در ترّقی و اصلاح جامعه و توجه به علوم ادبی و ادبیان، نسخه های اساس و کمکی منشأت وی، نیز معرّفی شده و به بیان مهّم ترین ویژگی های این اثر، پرداخته شود.
بازآفرینی شخصیّت و صفات زن از منظر مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات هر قومی فرهنگ آن قوم و بیانگر نگرش آنان به هستی است و در حقیقت هویّت هر جامعه در ادبیّات آن متجلّی است. در ادبیّات ملل و اقوام مختلف، دیدگاه های متفاوتی نسبت به شخصیّت زنان وجود دارد. با تأمّلی در نوع نگرش آفریننده مثنوی، می توان به نوع آمیختگی فرهنگ ها و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر پی برد. بررسی نقش زنان در اغلب داستان های مشهور عرفانی و نقش آفرینی و بازتاب سیمای متفاوت آنان در طول حکایت ها ، در شمار بحث هایی است که همیشه مورد مناقشه اهل فن و تحقیق بوده است.نتایج تحقیق نشان می دهد، نگاه مولوی به زن نگاهی نسبی و دوسویه است.گاه زن در آثار او پلی است از عشق مجازی به عشق حقیقی و نمایشگرجلوه ی جمال و جلال حق تعالی، که به راستی و درستی مقصود او را از خلقت زن بیان می دارد.گاهی نیز زن در اشعار او تنها به صورت تمثیلی برای درک بهتر پیام در نقش های نمادین پست آورده می شود که با حضورش مفاهیم اخلاقی بزرگی را می توان پند گرفت. بررسی صفات و نقش زنان در داستان های مثنوی موجب می شود، تا آن ها را بهتر شناخته، و کنش ها و واکنش های آنان در طول داستان ها، به درستی مشخّص شود. لذا نگارنده ی این رساله، به روش توصیفی-تحلیلی و گرد آوری اطّلاعات به شیوه ی کتابخانه ایی،کوشیده است که جنبه های برجسته شخصّیت و صفات زنان در مثنوی از جمله: نفس ،عشق،زیبایی، ازدواج،عفاف و غیرت، مادری،ترس،ظاهربینی و مکر ،که مبتنی بر تحلیل باشد، بپردازد.
بررسی تأثیر سبک حکایات سنایی بر حکایات مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تأثیرپذیری شعرا از یکدیگر، یکی از مباحثی است که میتواند در فهم بیشتر آثار ادبی، یاریگر پژوهشگران باشد. ما در این جستار برآنیم که با روش تحلیلی- توصیفی و با ذکر شواهد شعری، به بررسی تأثیرات سبک حکایت پردازی سنایی بر مولوی بپردازیم. برآیند تحقیق اثبات میکند که مولوی با همه عظمت و بزرگی، عمیقاً متأثّر از اندیشه و آثار شاعر غزنه است و ذهن او – خودآگاه یا ناخودآگاه- به آثار سنایی توجّه دارد. تأثیرپذیری مولانا از سنایی، در زمینه ذهن، زبان، تصاویر و حکایات بسیار مشخّص و غیرقابل انکار میباشد. با این حال، سنایی برای مولانا، همانند راهنمایی است که مسیر را به او می آموزد؛ زیرا افکار، حکایات و دیدگاه های سنایی در آثار مولانا، پخته تر، فخیمتر و عمیقتر میشوند. ایماژهای شعری، افکار عرفانی، پروردن حکایات و کلام در اشعار مولوی، بسیار متعالیتر از اشعار سنایی است و به عبارتی بهتر، در راه خلق حکایات عرفانی، سنایی پیشگام است و مولانا با تأثیرپذیری از او، شعر عرفانی را به اوج خود میرساند.
بررسی تقابل های دوگانه در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و کریستین اندرسون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده کودک، به ویژه داستان، با سبک و روش و اهداف تعلیمی خاص، مخاطب خود را به دانش، بینش، روش و جهت گیری خاصی هدایت می کند، جهان او را شکل می دهد و در پیدا کردن شخصیت و فردیت او نقش اساسی دارد. برای پیشرفت روایت و داستان باید شخصیت از کنشی به کنشی دیگر برسد. تنها از راه تقابل است که روایت ایجاد می شود و از همین رو باید شخصیت ها و کنش های آنان را در تقابل های دوتایی بررسی کرد. منظور از ساختارهای مفهومی در این جا و در این پژوهش ساختارهای دوگانه و تقابلی است که اعم از تقابل های خیر و شر، بد و نیک و غیره است که در کل گفتمان ادبیات فارسی مشاهده می شود. بررسی ساختارگرایانه ی آثار هوشنگ مرادی کرمانی و هانس کریستین اندرسن، بیانگر آن است که فقیر برای رهایی خود از شرایط دست به تلاش می زند؛ امّا در نهایت وضعیت او تغییر چندانی نمی کند. اسارت و بندگی طبقه ی فقیر نیز از خصوصیات مشترک این آثار است. اِعمال زور، خشونت و لحن توهین آمیز طبقه ی ثروتمند از دیگر ویژگی های مشترک آثار این دو نویسنده است. پژوهش پیش ِرو بر آن است تا ساختارهای مفهومی تقابل های دوگانه را در سه اثر هوشنگ مرادی کرمانی و سه اثر هانس کریستین اندرسن استخراج کند و سپس به مقابله ی این آثار بپردازد. نویسندگان در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و منابع کتابخانه ای-اِسنادی بهره گرفته است.
بررسی فرم مهندسی سازه ی زبانی و ادبی تصدیر در غزلیّات کلیم کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
«تصدیر» سبب خلق موسیقی و هنجارافزای ی است و در حوزه ها ی موسیقی و بلاغت، اهمّیّت دارد. در این جستار ادبی، فرم این هنرسازه ، در غ زلیّات کلی م کاشان ی، شاعر مشهور قرن یازدهم هجری قمری، بررسی شده است. کارب رد تصدی ر، غزلیّات کلیم را، س رشار از م وسیقی درون ی، ک رده و ای ن «هنرسازه » در خدمت انتقال معنی، و احساس به مخاطب، است. «تکرار» از اساسی ترین عوامل ایجاد موسیقی است. جلوه هایی از این پدیده ی زبانی، در طبیعت، از جمله «روز و شب، بهار و تابستان» و ... می بینیم. تک رار از ن وع «تص دی ر» از خص ایص غزلیّات کلی م در محور هم نشینی و امتداد طولی سروده های او، بشمارمی آید. این مقاله، به بررسی فرم مهندسی آن، در غ زلیّات 590 گان ه ی این شاعر و همچنین بررسی دیگر سازه های ادبی ابیات مورد نظر، می پردازد. این ویژگی، از نظر دیداری و شنوایی، در زنجیره ی کلام، نظم، ارتباط و زیبایی، ایجاد می کند و مخاطب را، به التذاذ ادبی سوق م ی دهد. این پژوهش با هدف شناسایی بسامد «تکرار از نوع تصدیر» و همچنین بومی کردن نقد صورتگرایانه انجام شده است. روش تحقیق در این مقاله، براساس تحلیل و توصیف یافته های پژوهش با در نظر گرفتن اصول نقد صورتگرایانه است. با این پژوهش پی برده شد که کلیم با کاربرد تصدیر، برای تکاپوی ذهن مخاطب و القای محتوا، از مراعات النظیر، نغمه ی حروف و دیگر هنرسازه های ادبی، بهره برده است. همچنین، کاربرد «تصدیر» در غزلیّات این شاعر، سبب ایجاد موسیقی لفظی و کناری شده است.