فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۱٬۲۸۱ مورد.
۲۰۱.

زیبایی شناسی و مرگ در رمان ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملکوت بهرام صادقی مرگ زیبایی شناسی تناقض سکوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۲۰۵
در هنر و ادبیات مدرن، با بذل توجه به مضامین منفی و نامتعارف فلسفی که نقش مهمی در زیبایی شناسی کلاسیک برعهده نداشتند، مبانی زیبایی شناسی نوین متحول شد. «مرگ» یکی از مؤلفه هایی است که برمبنای اندیشه های مکاتب اگزیستانسیالیسم و پساساختارگرایی، عنصر محوری ادبیات مدرن شناخته می شود. در رمان مدرن، مرگ هم ازمنظر محتوایی و هم ازنظر زبان شناختی و هنری در ساختار و بافت داستان نقش اساسی ایفا می کند و بسیاری از وجوه زیبایی شناختی رمان حول محور آن می گردد. صادقی، در جایگاه یکی از نویسندگان پیشرو ایران، در رمان ملکوت، «مرگ» را موضوع داستان قرار داده و بسیاری از جنبه های ادبی اثرش را پیرامون این مفهوم طرح کرده است. در این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، وجوه زیبایی شناختی مرگ در رمان ملکوت بررسی شده که به دیگر مؤلفه های زیبایی شناسی مدرن گره خورده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه مرگ با دیگر مؤلفه های زیبایی شناختی مدرن چون تناقض، غیاب، و ابهام منجربه اهمیت یافتن جنبه های تاریک هستی و همچنین امتناع اثر از معیارهای زیبایی شناسی کلاسیک و متعارف شده است.
۲۰۲.

بررسی و تحلیل مشرب عرفانی ابن خفیف شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان و تصوف مشرب عرفانی ابن خفیف شیرازی فقر سکر و صحو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۱۷۵
ابوعبدالله محمد بن خفیف شیرازی، بنیان گذار سلسله عرفانی خفیفیّه، از شخصیت های جریان ساز و اثرگذار در تاریخ تصوف اسلامی است. باوجود نقش مؤثر این عارف در سیر تطوّر و گسترش عرفان اسلامی، تاکنون پژوهشی روشمند در باب مشرب عرفانی او صورت نگرفته است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده،  شناخت مشرب عرفانی ابن خفیف است که از طریق پاسخ به این سؤالات محقق می شود: مبدأ و مقصد سلوک در طریقه ابن خفیف کجاست و منازل دیگر در این بین به چه ترتیبی قرار گرفته اند؟ کدام یک از منازل در سیر استکمالی سالک  اهمیت بیشتری دارند؟ توانایی های لازم برای جذب دستاوردهای هر منزل چیست و چه آدابی برای کسب آن ها لازم است؟ در آثار و اقوال شیخ عقیده روشنی در پاسخ به این سؤالات یافت نشد؛ اما اهمّ برون داد بر اساس قرائن و شواهد بدین قرار است: مبدأ سلوک، ارادت و مقصد، معرفتِ حق است. میان مبدأ و مقصد منازلی وجود دارد که برخی در شمار احوال عرفانی بوده و از دیدگاه ابن خفیف مقدّم بر مقامات قرار دارند. ترجیح منزل صحو بر سکر موجب توجه کمتر به مبحث بسط، طرب، شطح و سماع و اهمیت بیشتر منازل فقر، زهد، خوف و حزن و همچنین مقدّم داشتن حضور بر غیبت شده است. در طریقه ابن خفیف، منزل فقر اهمیت ویژه ای دارد و ترجیح فقر بر غنا از دیگر شاخصه های مشرب عرفانی اوست. ساختار مشربِ عرفانی شیخ، بر پایه تعالیم جنید بغدادی بنا شده؛ اما از آموزه های عرفانی بایزید نیز اثر پذیرفته و در فارس رواج یافته است.
۲۰۳.

بازشناسی و تحلیل نمودهای گروتسک در داستان های هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هفت پیکر نظامی گروتسک ترس ولفگانگ کایزر میخاییل باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۹۴
شاخص ترین مؤلفه های سبک گروتسک، نظیر احساس ترس، تمسخر نهفته، اشکال عجیب و غریب و تعجب آور، زشت نمایی های آراسته به زیور ظاهری و... به شیوه ای هدفمند و حساب شده در داستان های هفت گنبد قابل مشاهده است. نشانه های برجسته ای از نگاهِ جدیدِ دو منتقد حوزه زیبایی شناسیِ زشتی، یعنی کایزر و باختین که ضمن کاستنِ جنبه های منفی هنر گروتسک و تغییر در معیارهای متعارف زیبایی، این سبک را نوعی از زیبایی شناسی زشتی دانسته است، در داستان های هفت پیکر، از نمود معناداری برخوردار است. در این داستان ها، برخی مسائل جسمی و روحی واپس رانده شده از زندگی انسان به همراه زشتی ها و پلیدی های آن به شیوه ای پیچیده، اعجاب آور، متناقض و غیرمنتظره به تصویر کشیده می شود که این ظرافت ها، از جنبه های کمترپرداخته شده این اثرادبی به شمار می رود. در این پژوهش، ضمن بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و به روش تحلیل کیفی و با در نظر داشتن دیدگاه کایزر، مقوله گروتسک و مؤلفه های شاخص آن را در داستان های هفت پیکر، بازشناسی، طبقه-بندی و تحلیل کرده ایم. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که نظامی در این داستان ها توانسته است، با مهارتی شگفت، در محتوا و شکل اثر، زشتی ها و پلیدی ها را به شیوه ای نزدیک به ویژگی های یک اثر گروتسک بنمایاند.
۲۰۴.

جمالزاده با سرگذشت حاجی بابای اصفهانی چه کرد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصحیح تغییر سبک سرگذشت حاجی بابای اصفهانی میرزاحبیب اصفهانی جمالزاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۴۴
جمالزاده در بازنشر سرگذشت حاجی بابای اصفهانی چنان تغییراتی در اثر ایجاد کرد که زبان، بیان، لحن و شیوه نویسندگی میرزاحبیب اصفهانی دگرگون شد. تجدیدنظر جمالزاده در «پاره ای عبارات کهنه» و «صرف و نحو جملات» این اثر، واکنش جامعه ادبی آن زمان را برانگیخت. برخلاف حفظ چارچوب اصلی اثر، روش کار او درقالب هیچ یک از اصطلاحات فنی تصحیح انتقادی متون جای نمی گیرد. در پژوهش حاضر، برای درک چرایی و چگونگی روش کار جمالزاده در بازنشر سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، به بررسی مقایسه ای و تحلیلی سه اثر پرداخته شده است: دست نویس میرزاحبیب اصفهانی، نسخه چاپ فیلات، و بازنشر جمالزاده. بیست درصد از حجم کتاب شامل دیباچه مؤلف و پانزده گفتار (پنج گفتار از آغاز، میانه و پایان اثر) انتخاب شده است. طبق نتایج بررسی، تغییرات ایجادشده در متن را در سه دسته می توان گنجاند: 1. کاهش ازطریق حذف یا جایگزینی؛ 2. افزایش و معادل سازی؛ 3. جابه جایی اجزای کلام. بیشترین حجم تغییرات در متن با افزایش و معادل سازی واژه ها، عبارات و جمله ها و جابه جایی اجزای کلام ایجاد شده است و کمترین آن ازطریق حذف و جایگزینی. این تغییرات دو هدف را دنبال می کند: 1. تقویت عناصر داستانی اثر؛ 2. نزدیک کردن داستان به فهم عوام با استفاده از ظرفیت های زبان عامه، در ادامه نهضت ساده نویسی عصر قاجار. بااین حال، جمالزاده ضربات جبران ناپذیری بر بلاغت نثر ترجمه میرزاحبیب وارد کرده است.
۲۰۵.

بررسی مقوله اضطراب در مجموعه داستان نمازخانه کوچک من هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روان کاوی نقد روان کاوانه اضطراب گلشیری نمازخانه کوچک من

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۱۲
محوریت نقد روان کاوانه، تعامل میان حوزه هنر، به ویژه ادبیات با موضوعات روان کاوی است که در این روش، سوژه متن به بستری برای شناخت نشانه ها، ریشه ها و عوامل روان نژندی در سه محور مؤلف، متن (ساختار و شخصیت ها) و مخاطب است؛ و در مواردی نادر به روش عبور از بحران و ابزاری برای روان درمانگری تبدیل خواهد شد. در این حوزه، مقوله اضطراب و وسواس از موضوعات مهمی است که در روان شناسی با رویکردهای شناختیِ متفاوتی بدان پرداخته شده است و می تواند یکی از موضوعات کاربردی در تحلیل متن محورانه آثار ادبی قرار گیرد. از سویی، آثار گلشیری به سبب آگاهی او از دانش روان شناسی و کاربست آگاهانه تکنیک ها و شاخصه های مهم آن در پردازش و تقویت شخصیت، از ظرفیت بالایی در جهت تحلیل روان کاوانه برخوردار است. لذا این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مقوله اضطراب در مجموعه داستان نمازخانه کوچک من پرداخته و نتیجه گرفته است که ریشه اضطراب در شخصیت های این داستان ها، ترس از وقوع یک حادثه ناگوار در آینده است و شخصیت ها اغلب به پاسخ ابتدایی اجتناب و گریز از موقعیت و مکانیسم های دفاعی ابتدایی روی می آورند. اکثر شخصیت ها در مواجهه با اضطراب، مبتلا به افسردگی، خشم و انزوا شده که در نشانه های رفتاریِ متعددی چون مصرف الکل، بی خوابی و بی قراری، پرخاش کردن و جیغ و فریاد کردن این بحران را بازنمایی خواهند کرد. درمجموع می توان اضطراب و افسردگی را در این مجموعه به عنوان وجه غالب در نظر داشت.
۲۰۶.

تحلیل استعاره های مفهومیِ مثنوی معنوی؛ با تکیه بر استعاره های جهتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبانشناسی شناختی استعاره مفهومی استعاره جهتی عرفان دفتر اول مثنوی مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۵۰
بیان مسئله: رابطه زبان با ذهن و اینکه زبان انعکاس دهنده ذهن است، از موضوعات مهم مطالعات زبان شناسی شناختی است؛ «استعاره مفهومی» که خود از نتایج دانش زبان شناسی شناختی است، به این موضوع می پردازد. این نوع استعاره در زندگی روزمره مردم، جاری است و به کمک آن، مفاهیم انتزاعی، عینی و ملموس می شود. در استعاره مفهومی، حوزه مفهومی مقصد که انتزاعی و مجرّد است با کمک تجربیات روزمره و به تأثیر از فرهنگ در حوزه مبدأ به صورت عینی تبیبن می شود. «استعاره جهتی» که یکی از گونه های استعاره مفهومی است، با استفاده از جهت های مکانی (بالا، پایین، درون، برون، پیش، پس، سطح، عمق و...) بعضی از مفاهیم انتزاعی را مکانمند و فهم پذیرتر می کند. تجربیات عرفانی، اغلب مسائل انتزاعی است و عارف با کمک زبان، آن را برای مخاطبان خود درک پذیرتر می کند. روش: در این پژوهش، استعاره های مفهومیِ مثنوی معنوی با تکیه بر استعاره های جهتی، با تمرکز بر دفتر اول مثنوی معنوی بررسی و تحلیل می شود. یافته ها و نتایج: مولانا در دفتر اول مثنوی با کمک گرفتن از جهت های مکانی، برخی از مفاهیم انتزاعی را به صورت عینی مفهوم سازی کرده است؛ ازجمله اینکه مقام معنوی در جایگاه بالا قرار دارد و اینکه تأثیر موسیقی، سخنان اولیا و تأثیرپذیری از این سخنان باعث رشد و حرکت رو به سمت بالا (تعالی) می شود و نیز شادی و آزادی، حرکتی به سمت بالا دارد؛ بنابراین مسائل مثبت و ایدئال، جهتی رو به بالا دارند. غرور و سرمستی از مسائل منفی است که آنها نیز به بالا گرایش دارند. درمقابل، ناشکری، خواری و حقارت که مسائل منفی است، به جهت پایین گرایش دارند. تواضع و فروتنی که از ویژگی های مثبت اخلاقی است، برخلاف ویژگی های استعاره مفهومی، به سمت پایین می روند. درون، بیرون، پس، پیش، عمق و سطح نیز از جهت های مکانی است که دردفتر اولِ مثنوی به صورت استعاره مفهومی به کار رفته است و در این مقاله بررسی، دسته بندی و تحلیل می شود.
۲۰۷.

«بَی رام شهر»، لقبی ساسانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه تصحیح متن عبارات قالبی القاب شاهان ساسانی کتیبه های ساسانی سکه های ساسانی مهرهای ساسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۲
شاهنامه شناسان آرام  آرام در تصحیح شاهنامه می کوشند و در این کار از زبان ها و اسناد پیش از اسلام نیز  گاهی یاری می خواهند. طبیعی است که در شاهنامه مخصوصاً بتوان انعکاسی از احوال دوران ساسانیان و الفاظ و اصطلاحات رایج در حکومت آنان را یافت. در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی چند نامه از شاهان ساسانی یا خطاب به ایشان، که در آنها چند لقب و عنوان به شکل قالبی تکرار شده، و همچنین مقابله نسخه های شاهنامه، یک لقب ساسانی، که به نظر نویسندگان از نظر مصحّحان شاهنامه پنهان مانده، پیدا شود و اصل آن در اسناد ساسانی معلوم گردد. این لقب «بی رام شهر» است که در نسخه ها و چاپ های شاهنامه به چند شکل نقل شده و در بهترین چاپ های شاهنامه، مخصوصاً در چاپ خالقی و همکاران او، به شکل «پدرام شهر» درآمده است. در پایان بحث، با ذکر دلایل روشن، در اثبات این نکته نیز کوشش شده که «مهست»، که در همان نامه ها، باز به همان شکلی قالبی، در کنار «بی رام شهر» تکرار شده، چیزی نیست جز تصحیف «مزدیسن»، ولی این تصحیف از فردوسی یا کاتبان شاهنامه نیست و مدت ها پیش از او در نقلِ اسنادِ ساسانی به خط عربی  و فارسی عارض شده بوده و به همان صورت به شاهنامه ابومنصوری و شاهنامه فردوسی وارد شده است.
۲۰۸.

نسبیت زبانی در معادل یابی و ترجمه مفاهیم نام اندام «دست» در زبان عربی بر مبنای رویکردهای شناختی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نسبیت زبانی نام اندام دست ترجمه مبانی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۳۲
نسبیت زبانی همواره یکی از چالش های فراروی مترجمان بوده است و آن حاصل تجربه های زیستی متفاوت سخنوران زبان است. تجارب جمعی سخنوران زبان مانند آداب و رسوم، باورها و پدیده های اجتماعی، مبانی فرهنگی است که با مفاهیم زبانی در ارتباط است. نام اندام ها یعنی واژگان مربوط به بیان اعضای بدن انسان مانند: چشم، سر، گوش و... ممکن است حاوی مفاهیم فرهنگی و شناختی همچون دانش، ادراک و احساسات و آداب و رسوم باشد. علاوه بر این، بین مفاهیم فیزیولوژیکی (کار اندام شناسی) اعضای بدن انسان و مفاهیم سوسیولوژی (جامعه شناسی) رابطه معنایی وجود دارد. بررسی مبانی فرهنگی و شناختی این واژه ها و پرداختن به پیشینه تجارب زیسته سخنوران همچون ابزاری می تواند مترجم را در فهم درست معنای دقیق سپس انتقال آن به زبان مقصد کمک کند. اهمیت و جایگاه نام اندام ها در زبان از یک سو و بسامد بالای نام اندام «دست» در زبان عربی و گویش های آن از سوی دیگر، ما را بر این داشت تا به بررسی توصیفی- تحلیلی واژه «دست» و صور ت بندی های زبانی و مفهوم سازی های فرهنگی آن بپردازیم تا از طریق تحلیل معنایی و زبانی این نام اندام، چگونگی معادل گزینی و ترجمه آن را در زبان فارسی مورد بررسی قرار دهیم. از مهم ترین نتایج به «دست» آمده این است که گاهی ترجمه واژگان و ارائه مفاهیم بر مبنای صور ت بندی مشترک زبان مبدأ و مقصد شکل می گیرد و گاهی بر مبنای صور ت بندی متفاوت؛ در صور ت بندی مشترک، ترجمه هم پوشانی می تواند پیشینه فرهنگی و جهان بینی زبان مبدأ را انتقال دهد و در صور ت بندی متفاوت، نسبیت زبانی اتفاق می افتد. ترجمه هم پوشانی در انتقال مفاهیم عاجز است و باید ترجمه ناهمسان یا به عبارت دیگر، ترجمه مفهومی را که هم متناسب با معیارهای فرهنگی زبان مبدأ است و هم با معیارهای فرهنگی زبان مقصد به کار گرفت.
۲۰۹.

تحلیل تطبیقی ساختار دیباچه های کتب تاریخ و تذکره های عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیباچه نویسی تذکره نگاری تاریخ نگاری عصر صفوی ساختار دیباچه ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۳۵
دیباچه دروازه ورود خواننده و نویسنده به متن اصلی است. سنّت دیباچه نویسی در سده های چهارم و پنجم هجری رونق گرفت و در دوره تیموری به نقطه اوج و اعتلای خود رسید. دیباچه نویسی در دوره صفوی نیز ادامه یافت و با نوآوری ها و دگرگونی هایی همراه بوده است. تاریخ نگاری و تذکره نویسی دو زمینه ای است که در عصر صفوی توجّه ویژه ای به آن ها شده است. در این جستار، ساختار دیباچه-های متون منثور عصر صفوی و ارکان تشکیل دهنده آن ها با تکیه بر کتاب های تاریخ و تذکره ها به روش تحلیلی توصیفی بررسی و نقاط اشتراک و افتراق آن ها تبیین شده است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که هرچند نویسندگان عصر صفوی در نوشتن دیباچه ها از سنّت دیباچه نویسی در ادوار گذشته تبعیت کرده اند، امّا ساختار دیباچه های متون مورد بررسی با تغییراتی همراه بوده است. نعت و منقبت اهل بیت (ع) بخصوص مدح حضرت علی (ع) و رساندن نسب ممدوح به امامان معصوم به دلیل رواج مذهب تشیّع در عصر صفوی، از اختصاصات دیباچه های متون منثور این دوره است. مورّخان و تذکره نویسان در نگارش حمد و ثنای الهی، نعت و منقبت پیامبر (ص)، فصل الخطاب، معرّفی نویسنده، سبب تألیف کتاب، تأکید بر اهمّیت موضوع کتاب تقریباً عملکرد یکسانی داشته اند؛ امّا در پرداختن به ستایش مُهدَی الیه (اهداشونده)، نعت و منقبت اهل بیت (ع)، تاریخ تألیف و وجه تسمیه کتاب، ذکر منابع اثر و خاتمه دیباچه متفاوت عمل کرده اند. همچنین در پردازش مطالب تذکره نویسان نسبت به مورّخان به تفصیل سخن رانده و بیانی ادیبانه تر داشته اند.
۲۱۰.

کاربرد پیرنگ و شخصیت پردازی در دو رمان مرشد و مارگاریتا از بولگاکوف و کافکا در کرانه اثر موراکامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرشد و مارگاریتا کافکا در کرانه روایت پیرنگ شخصیت پردازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۴۱
بولگاکوف نویسنده روس «مرشد و مارگاریتا» را در سبک ادبی رﺋﺎﻟیﺴﻢ جادویی ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ است که از لحاظ فرم اثر، ترکیب بندی و شیوه روایت، ساختاری مدرن دارد. از سوی دیگر، در حال حاضر موراکامی از مطرح ترین نویسندگان جهان است و «کافکا در کرانه» را در سبک سوررئالیسم نگاشته است. سؤال اصلی پژوهش این است که دو رمان مرشد و مارگاریتا و کافکا در کرانه، ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﻣیﺰان ﺑﺎ ﺗﻌﺮیﻒ ﭘﺮاپ از روایﺖ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ دارند و اصلی ترین شخصیت ها برای تولید معنا در این دو اثر کدامند و به چه صورت با یکدیگر مطابقت دارند؟ نگارندگان مقاله، ضمن رجوع به آن دسته از منابعِ علمی-پژوهشی که درباره این آثار نگاشته شده است، از روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده به همراه بررسی تحلیلی-توصیفی محتوای آثارشان نیز استفاده کرده اند. نگارندگان مقاله به این نتیجه رسیدند که هر دو اثر از چهارچوپ نظریه ریخت شناسی پراپ پیروی می کنند و بر یک ابرساختار پایه ریزی شده اند؛ همچنین در هر دو اثر به منظور نمایش سرنوشت انسان، نویسندگان با خلق شخصیت های پویا در کنار شخصیت های ایستا و به کارگیری موجودات فرازمینی در کنار انسان هایی با ویژگی های زمینی برای توصیف جامعه دوران خود به تولید معنا پرداخته اند.
۲۱۱.

واکاوی «تقابل»، در «عدم قطعیت» معنای پست مدرنی «من و انکار شراب این چه حکایت باشد؟!» از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پست مدرن غزل پست مدرن تقابل های دوگانه صنایع ادبی عدم قطعیت معنا حافظ شیرازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۳۶
شعر یا غزل پست مدرن از جمله سبک های شعری معاصر است که در آن، شاعر به کمک شگردهای ادبی و بلاغی گوناگون، با محتوامحوری، به بیان چندگونه و چندگانه معانی شعر می پردازد و خواننده را با خود هم قدم می سازد و در عوالم مبهم متناقض و متضاد رها می کند، به گونه ای که مخاطب با معانی متکثر مواجه می شود و در چنین دنیایی، سرگردان می ماند. از آنجا که «تقابل» ها پایه و اساس ساختار ذهنی انسان را تشکیل می دهند، بررسی «تقابل»ها و شکستن آن ها می تواند به عنوان یکی از راهکارهای شناخت بهتر هر اثر ادبی باشد. در دیوان حافظ شیرازی نیز این تقابل ها نقش مهمی ایفا می کنند. بررسی این تقابل های دوگانه و ساختارشکنی آنها به نوعی، با شیوه پسامدرنی شعر و غزل می تواند در پیوند باشد. به سخنی دیگر، این تقابل ها شعر را به سوی معانی متفاوت و گوناگونی هدایت می کنند. ساختار تقابل های دوگانه در دیوان حافظ، علاوه بر تضاد ساختاری و درونی خود، به پیدایش شگردهای بلاغی و ادبی خاصی منجر می شود که این شگردها به نوبه خود، زمینه ساز عدم قطعیت معنای پست مدرنی در غزل حافظ می شوند. پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر، در پی آن است که این تقابل های دوگانه در غزل مذکور در عنوان، چه شگردهایی را به دنبال خود برای معنازایی و تکثر معنا -و در نتیجه، عدم قطعیت معنا- در پی دارد و به این نتیجه دست یافته که اولاً تناقض، ابهام، ایهام و طنز از جمله کارکردهای پی آیندی تقابل های دوگانه هستند و ثانیاً همه این موارد به تنهایی یا به صورت متداخل، باعث می شوند غزل حافظ نیز به غزل پست مدرن نزدیک شود.
۲۱۲.

تحلیل داستان «من قاتل پسرتان هستم» نوشته «احمد دهقان» براساس رویکرد «رمزگان پنج گانه رولان بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی رمزگان احمد دهقان روایت رولان بارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۶
ساختارگرایی به عنوان مکتبی در زبان شناسی و علوم انسانی، نقش بارزی در تحلیل انواع روایت دارد. «رولان بارت» در جایگاه یکی از شاخص ترین میراث داران ساختارگرایی با طرح نظریاتی چند پیرامون روایت-شناسی، ساختارگرایان را با دستاوردهای نوینی در تحلیل متون آشنا کرد. وی با استفاده از رویکردِ «رمزگانِ پنج گانه»، تمایزِ «انواع متون» را آشکار نمود. در این تمایز، متون به دو دسته «خواندنی» و «نوشتنی» تقسیم می شوند. مخاطب در مواجه با هر یک از این دو متن، در جایگاهی «منفعل» یا «پویا» قرارمی گیرد. «رمزگان پنج گانه» و کیفیت آن در متن، بخوبی تمایز میان این دو متن و دو خواننده را آشکار می کند. در این بین ادبیات داستانی فارسی و به طور ویژه ادبیات دفاع مقدس نیز می تواند در جایگاه بررسی هایی از نوع «تقابل متون» و «تحلیل رمزگان» قرار گیرد. پژوهش حاضر با بررسی توصیفی- تحلیلی و با مبنا قراردادن داستان کوتاهِ «من قاتل پسرتان هستم» نوشته «احمد دهقان»، از رهگذر رویکرد «رمزگان پنج گانه» در پی بررسی ساختارهای شکل دهنده به این اثر است. بنابرنتایج این پژوهش، ادبیّت جاری در متن داستان در درجه اوّل وابسته به «رمزگان تأویلی» است. این رمزگان نقش بنیادینی در ایجاد کشش و تعلیق در داستان دارد و رمزگان «کنشی» و «معنابنی» نیز در کنار همین ویژگی، کارکرد های داستانیِ پی رنگ و توصیفات را نمایان می کند. همان گونه که بسامد اندک «رمزگان نمادین» و «فرهنگی» نشانگر رویه واقع گرایانه داستان است.
۲۱۳.

تحلیل تطبیقی سبک شناسی زبانی در رزم رستم با اشکبوس شاهنامه و رزم عمروعاص با علی (ع) علی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک شناسی زبانی حماسه رزم رستم با اشکبوس شاهنامه فردوسی رزم عمروعاص با علی (ع) علی نامه ربیع تحلیل تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۵
علی نامه نخستین حماسه دینی ادب فارسی، بازمانده از قرن پنجم هجری، است. سراینده این منظومه، شاعری شیعی مذهب، متخلص به ربیع است که آن را در شرح مغازی امام علی (ع)، به ویژه جنگ های ایشان در جمل و صفین، و در مقابله با شاهنامه، سروده است. هدف پژوهش پیش رو که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت می گیرد، مشخص نمودن میزان تأثیرپذیری این حماسه دینی کمتر شناخته شده، از عناصر سبکی شاهنامه فردوسی، در سطح زبانی است. رویکرد پژوهش تطبیقی است؛ به همین منظور ابتدا دو داستانِ «رزم رستم با اشکبوس» و «رزم عمروعاص با علی (ع)» از شاهنامه فردوسی و علی نامه ربیع انتخاب و از نظر مختصات آوایی، لغوی و نحوی بررسی و با هم مقایسه شده است تا ویژگی های مشترک و متمایز سبکی آن ها در سطح زبانی مشخص و تحلیل آماری گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علی نامه اگر چه هفتاد سال پس از شاهنامه و در مقابله با آن سروده شده است؛ اما از نظر سبک زبانی تا حد فراوانی تحت تأثیر شاهنامه قرار گرفته است؛ به گونه ای که بسیاری از مختصات آوایی، لغوی و نحوی موجود در شاهنامه و سبک خراسانی در آن به کار رفته است. تأثیرپذیری فراوان علی نامه از شاهنامه نشانگر این است که شاهنامه همواره به عنوان اثری شاخص و صاحب سبک الهام بخش دیگر حماسه سرایان بوده است.
۲۱۴.

بررسی کیفیت رابطه میان انسان و خداوند در رویکرد عرفانی نیکوس کازانتزاکیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا انسان ادبیات عرفانی نیکوس کازانتزاکیس عشق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۱۸
ادبیات در اصطلاح عام، زبان عمومی فرهنگ ها، نقطه اتصال جان های فرهمند و سرمایه داران معنا در تاریخ حیات انسان بوده است. در همین راستا ادبیات عرفانی، در طی سده های متمادی، حلقه واصل هزاران روح سرشار از شور و ارادت به ماوراء و معنویت بوده و از گوشه های گونه گون جهان انسانی، جان های هم دغدغه را به شاهراه عرفان راه نموده و با آثار مکتوب، ضمیر تشنگان را سیراب کرده است. نیکوس کازانتزاکیس در جایگاه یک ادیب با مجموعه ای از آثار متعدد ادبی و عرفانی در حوزه ادبیات معاصر جهانی، نمونه ای از آن دست سرگشتگان و دل آشوبان عصیانگری است که ادبیات عرفانی، جولانگاه قلم اوست. این مقاله ضمن بررسی عمومی آثار و واکاوی نظرگاه عرفانی کازانتزاکیس، کیفیت رویکرد او را در ارتباط با رابطه عرفانی انسان و خدا، با روش توصیفی تحلیلی مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نگرش معنوی کازانتزاکیس به جهان، خداوند و انسان در خلق آثار او اثربخشی نمایانی دارند. او در بیان ارتباط انسان با خدا از عشق، رهایی از تعلقات، جدال میان جسم و روح، رنج های وجودی انسان و مواجهه درونی با خدا سخن می گوید و از مرگ به عنوان پدیده ای فرا جسمانی که موجب جاودانگی روح انسان و وصال او با خداست، استدلال می کند.
۲۱۵.

خوانش تطبیقی مؤلّفه های فانتزی در رمان های ارض زیکولا از عمرو عبدالحمید و شوومان از نازنین جودت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات فانتزی ارض زیکولا شوومان عمرو عبدالحمید نازنین جودت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۸۴
ادبیات فانتزی گونه ای نو در ادبیات است که اصلی ترین مشخصه آن، استفاده از قدرت خیال و خلاقیت در گریز از جهان و چارچوب های شناخته شده آن و درهم شکستن قوانین طبیعت است. در ادبیات فانتزی همه وقایع بر پایه خیال شکل می گیرد و فانتزی نویسان، جهانی متشکل از عناصر و حوادث عجیب، موجودات و فضایی خارق العاده و قواعدی منحصربه فرد را می آفرینند. در دو رمان ارض زیکولا و شوومان، شباهت های قابل توجّهی در استفاده از عناصر فانتزی دیده می شود. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد که با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی تطبیقی مؤلّفه های فانتزی در این دو اثر، وجوه اشتراک آن ها را تبیین نماید. برخی از بن مایه های فانتاستیک مشترک در این دو اثر شباهت در طرح داستان و شخصیت اصلی، به کارگیری تلفیقی از شخصیت های حقیقی و خیالی، استفاده از کنش های کارکردی مشابه مانند طلسم، تصادف و یاری گری و همچنین اصول فانتزی مشترک ازجمله شگفتی و هیجان، تعلیق ارادی ناباوری، دگردیسی و اصل پایان باز است.
۲۱۶.

عناصر عامیانه و غیررسمی گفتاری و نوشتاری در سطح واژگانی برخی از ترجمه های کهن عهد عتیق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زبان عامیانه گفتار نوشتار عهد عتیق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۲۲۴
یکی از گونه های ناشناخته زبان و ادبیات فارسی، ترجمه های کهن عهد عتیق هستند. معمولاً زبان این متون فارسی و خط آن ها عبرانی است. یکی از ویژگی های این نوع از متون، تأثیرپذیری شدید از ادبیات و زبان عامیانه فارسی است. در این مقاله براساس معیارهای زبان شناسی اجتماعی، عناصر عامیانه گفتاری و نوشتاری برخی از این متون (ترجمه های عهد عتیق) بررسی شده است. براساس این بررسی، زبان متون پیش گفته در سطح واژگانی از دو جنبه تحت تأثیر زبان عامیانه قرار گرفته است: نخست تحولات آوایی که شامل موارد زیر است: تحول âm / ân > um / un، همگونی آوایی، کاهش واجی، افزایش واجی، انواع مختلف ابدال و قلب. دوم واژه های گویشی. عناصر گویشی هر زبان پیوستگی تنگاتنگی با زبان و ادبیات عامه آن دارند. عناصر نوشتاری غیررسمی نیز از دو جنبه بر این متون تأثیر گذاشته اند: الف) استفاده از خط عبرانی؛ ب) اغلاط املایی. براساس تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که این نوع از ترجمه های عهد عتیق از نظر زبانی به گونه عامیانه یا دست کم غیررسمی زبان نزدیک تر هستند.
۲۱۷.

ضرب المثل؛ ابزاری فرهنگی برای تنظیم و شکل دهی به رفتار جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ضرب المثل رفتار جمعی عقلانی سازی نهادینه سازی قاب بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۲۸۷
حوزه فرهنگ، میدان همگرایی و تعامل جهان بینی ها و ایدئولوژی هاست. ضرب المثل ها یکی از ابزار های فرهنگی تأثیرگذار در ترویج، تنظیم و هدایت ایدئولوژی ، جهان نگری و رفتار اجتماعی سازمان یافته هستند. آن ها هماهنگی جمعی را در کنشگران اجتماعی تقویت می کنند و موجب همگرایی فکری و فرهنگی، حول یک موضوع مشترک می شوند. در این مقاله تلاش می شود تا با روش تحلیل کیفی و توصیف، به این مسئله پرداخته شود که ضرب المثل ها به عنوان یکی از ابزارهای مورد استفاده در فرهنگ عامه، چگونه به رفتار جمعی شکل می دهند. پیش فرض این است که ضرب المثل ها با «عقلانی سازی»، «نهادینه سازی» و «ساخت گرایی»، رفتارهای فردی را با رفتارهای جمعی همسو می کنند. مبانی و کارکرد ضرب المثل ها، نشان دهنده ظرفیت و توانایی آن ها برای نظارت و کنترل رفتارهای اجتماعی است؛ انتظار ایفای نقش هایی چون «هم بستگی و تطور همکاری»، «حصول منفعت مشترک»، «تعریف طرح واره های رفتاری»، «قاب بندی»، «اطمینان آفرینی» و «انسجام اجتماعی» از ضرب المثل ها، موجب می شود تا آن ها بتوانند رفتار پراکنده مخاطبان را تنظیم و هم جهت کنند. ضرب المثل ها با طرح الگوهای آشنا و نهادینه، «ناهماهنگی شناختی و پراکندگی رفتاری»1 افراد را در جامعه محدود می کنند.
۲۱۸.

النسق الأنثوي المضمر لصوره المرأه الغجریه في روایه "لعنه کین" لفوزي الهنداوي(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: النقد الثقافی المضمر النسقی المرأه الغجریه فوزی الهنداوی روایه لعنه کین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۵۹
النقد الثقافی علی عکس النقد الأدبی لا یبحث عن جمالیات النص ووظائفه، کما أنه لایکترث بتناغم الجنس الأدبی وانسجامه، بل یحاول الکشف عن مضمرات النص، والمعنی الکامن خلف جمالیاته، والمخبوء تحت نمق الأحرف، ویبحث عن المعانی التی تقطن خلف النص الظاهر، لکی یبیّن مدی تأثیر التراث الممتد من أعماق التاریخ الرحب حتّی یومنا هذا. إن شأن المرأه وحقوقها اقترن بقواعد الحداثه، والأدب الحدیث انتهز هذه الفرصه للمناشده بقضیه المرأه کی تصبح هی وحقوقها من أهم القضایا المعاصره التی تتّجه إلیها أقلام الأدباء ویتطرق لها النُقّاد بحثاً عن حریتها وتأمین أمنها لحیاه کریمه. لذا هدفنا الأسّ فی هذا البحث هو أن ندرس روایه "لعنه کین" ونحلّل الأنساق الثقافیه المضمره لصوره المرأه الغجریه ونبیّن دورها فی النص الظاهر والمضمر، ونسفر عمّا یحجبه الروائی خلف مفرداته وادّعاءاته التی جاءت منمّقه بشکل نص روائی. إذ عالجنا مسأله المرأه الغجریه لأنّها قد عاشت التذبذب بین نظریات المنظرین والخلفیه الثقافیه للمجتمع العراقی، وکانت الأقوال والکتابات تختلف عمّا یشهده المرء فی الشارع العراقی. هذا البحث وفق المنهج التوصیفی-التحلیلی یسعی إلی کشف النسق المضمر فی روایه "لعنه کین" وقد اتّضح لنا من خلال دراستنا لهذه الروایه، أنّ هناک نسقین یسیطران تماماً وبشکل ملموس علی تسلسل أحداث الروایه: النسق الأنثوی حیث ظهر بصوره: المرأه فریسه الرجل الشرقی، والمرأه الأمیه والجاهله فی روایه لعنه کین، وضعف المرأه وانعدام الأمن، وجسد المرأه الشبق عند الرجل الشرقی. وکما جاء فی النتائج أنّ الروائی من خلال مخیلته من اللاوعی، کشف لنا عمّا یجول جوف نهاه ویحدق بمخیلته، وتاثیر الثقافه الذکوریه علی المجتمع العراقی والمفردات التی سبق مفهومها مصطلحها، ممّا ساعدنا علی إبداء المضمر وإظهار المکنون فی نص الروائی.
۲۱۹.

بررسی تطبیقی عنصر داستان گریزی در ژرف ساخت روایت داستان های مثنوی معنوی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: داستان پردازی داستان گریزی ساختارشکنی قصه های قرآن داستان های مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۳۱
در این مقاله کوشیده شده است با نگاهی تطبیقی و متفاوت از آنچه همواره درباره چگونگی داستان پردازی در مثنوی مورد بحث بوده، وجه اشتراک آن را درزمینه داستان پردازی با قرآن کریم نشان داده شود. در پژوهش پیش رو بر آنیم اگرچه قرآن کریم و مثنوی معنوی متونی هستند که از داستان پردازی بهره می برند، در عین حال، داستان گریزند و برپایه همین عنصرِ داستان گریزی، روایت داستان را شکل می دهند و مخاطب را به غرض راستین سخن، رهنمون می شوند. پاسخ به این پرسش که چگونه ممکن است داستان پردازی در عین داستان گریزی تحقّق یابد، به عواملی، از قبیل ساختار وحی، ایدئالیسم اخلاقی، بهره گیری متفاوت از تخیّل در پرداخت داستان، حقیقت و مجاز زبان و هدف داستان گویی در این دو متن، بستگی دارد. با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، این نتیجه به دست آمده است که اسنادهای مجازی در قرآن و مثنوی، با فراتر رفتن از زمینه های تخیّلیِ تشبیهی یا استعاری یا حتّی جاندارانگاری مرسوم، عادت ستیزی ها و ساختارشکنی در روایت داستان را تقویت می کنند و درنهایت، به داستان گریز بودن این دو متن یاری می رسانند. همچنین تفاوت هدف داستان گویی در قرآن و مثنوی، باعث می شود این دو متن، با گرایش به عدم بیان جزئیات دقیق و عدم زمینه سازی هایی که با طبیعت روایت گری و نیز کنش ها و واکنش های شخصیّت های داستانی، سازگاری دارند، به داستان پردازی اقدام کنند و در پیوند با دیگر عوامل یادشده، ژرف ساخت داستان گریزی را رقم زنند و خلاف عادت خوانش مخاطب را در پی داشته باشند.
۲۲۰.

رهیافت ها و شیوه های مبالغه پردازیِ مولوی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی معنوی مولوی بلاغت مبالغه اغراق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۱۰
آنچه در نوشته های بلاغی درباره آرایه «مبالغه» آمده است، عمدتاً از گونه بندی عرفی و عقلی آن به «مبالغه»، «اغراق» و «غلو» فراتر نمی رود و چنانکه باید قدر و قرب این آرایه را نمی نمایاند. این پژوهش به شیوه توصیفی   تحلیلی و به پشتوانه منابع کتابخانه ای فراهم آمده است و هدفش آن است که شگردهای مولوی (604‑672 ق.) را در ایجاد مبالغه در مثنوی با افعال، ابعاد و اندازه ها واکاوی کند؛ نیز در ضمن آن به بازشناختی از آرایه مبالغه و نگاهی نقّادانه به آرای بلاغیون درباره آن دست یابد. بررسی ها بیانگر آن است که در بخش «افعال»، اسناد مجازی یکی از پرکاربردترین ابزارهای ایجاد مبالغه در مثنوی و هنری ترین شکل آن است؛ به ویژه آنکه با تضاد و تناقض و دیگر صنایع ادبی پیوندی مستقیم دارد. پیوند دو واژه متضاد و برقراری نسبتی میان آنها «متناقض نما» می آفریند و غالباً فعل به صورت اسناد در تجمیع امور متضاد یا متناقض، نقش اساسی ای بر عهده دارد. در بخش «اندازه ها» و «اعداد» نشان داده شده است که چه اعدادی و به چه شکل هایی در مبالغه های مثنوی کارساز افتاده اند. این اعداد از «نیم» تا «هزار» را در بر می گیرد؛ نیز کاربرد دو عدد «هفت» و «صد»، بسامد بیشتری در مبالغه های مثنوی دارد و در بزرگ نمایی یکی از شگردهای شاعرانه مولوی نظرها را به خود معطوف می کند. در بخش «ابعاد»، نشان داده شده است که این مبالغه ها در مثنوی به دو شکلِ ابعاد مکان و ابعاد زمان، ایجاد شده و از پرتکرارترین گونه های مبالغه در مثنوی است. سرانجام آنکه استفاده از نشانه های جمع، ازجمله نشانه «ها» و استفاده از جمع الجمع به شکلی هنجارگریزانه، از دیگر راهکارهای ایجاد مبالغه در مثنوی بوده است. این همه، بیانگر آن است که مولانا جلال الدین محمد روحیه ای مبالغه آفرین داشته است و با گذراندن داستان ها و گزاره های عرفانی و حکمی مثنوی از مجرای مبالغه بر بنیه تأثیرگذاری و اقناع کنندگی آنها می افزاید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان