فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱۶
83 - 104
حوزه های تخصصی:
رمان یکی از مهم ترین قالب های آفرینش اثر ادبی است که واجد ظرفیت های ویژه ای است. نویسنده رمان می تواند با استفاده از ابزار زبان و بهره گیری از تخیل، جهانی ساختگی براساس عناصر موجود در جهان واقعیت پدید آورد و طی آن به تشریح ایده های خود بپردازد. دراین میان مفاهیم فلسفی نیز جایگاه خاصی دارند؛ به طوری که گاه قالب رمان در خدمت بیان اندیشه های فلسفی قرار می گیرد و نویسنده آن تلاش می کند تا گزاره های خشک فلسفی را در هیأتی پذیرفتنی تر به مخاطبان ارائه نماید. ظرافت امر هم در همین نکته نهفته است که به جای بیان مستقیم گزاره های فلسفی، باید آنها را طی متن روایی به نمایش گذاشت. در میان پدیدآورندگان آثار داستانی معاصر فارسی، حسین قسّامی نویسنده ای است که در نوشته هایش به مفاهیم فلسفی توجه ویژه ای نشان می دهد. رمان «موصل، بدون پریچهر» آخرین اثر این نویسنده جوان است، که طی آن به تشریح اندیشه های امانوئل لویناس، فیلسوف نام آشنای معاصر، پرداخته است. در باب اهمیت آرای این فیلسوف، همین بس که بسیاری او را به دلیل توجه به «دیگری»، پایه گذار نظامی فلسفی‑اخلاقی دانسته اند که می تواند پایه های سست اخلاق در جهان معاصر را بازسازی کند. لویناس با طرح مفاهیمی همچون «دیگری نامتناهی» و نقش آن در تعیین حدود «سوبژکتیویته» افراد و موضوع «مسئولیت بی نهایتِ» انسان در قبال دیگری، زیستن اخلاقی را درگرو توجه به این مفاهیم دانسته است. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده، تلاش شده است تا شیوه های بازنمایی اندیشه های این فیلسوف در رمان یادشده بررسی شود. نتایج نشان می دهد که قسّامی با پرداخت شخصیت «پریچهر» و موضوع فقدان او و همچنین جستجوی بی سرانجام شخصیت «آرمان» برای یافتن این معشوق گمشده، به شکل غیرمستقیم موضوع «دیگری» با ویژگی هایی همچون «عدم تناهی» و «غیریت» را بازنمایی کرده است. علاوه بر این بیان نمادین، در اثنای روایت آموزه های اساسی لویناس همچون «مسئولیت» و «چهره»، هم در کنش های داستانی و هم گفتگوهای شخصیت ها مورد توجه قرار گرفته است.
شایست ها و ناشایست های پادشاهان و حاکمان در شعر حافظ شیرازی
حوزه های تخصصی:
دیوان حافظ شیرازی، علی رغم خمیرمایه ای غالباً عارفانه، واجد وجوه دیگری از مضامین، از جمله سیاسی و حکومتی است. ارتباط و تعامل حافظ با دربار شاهان و حاکمان زمانه و دغدغه ایجاد حکومتی مطلوب، موجب شده تا وی با شیوه ای خاص در برخی از مدایح، نیز نقش پردازی های برخی از اشعارش به هنجارها و آداب اخلاقی و سیاسی آنان توجه نشان دهد. چگونگی منظر حافظ به ارزش ها و ضدارزش های پادشاهان و فرمانروایان، نیز مصادیق، نحوه استعمال و هدف از به کارگیری این دسته از مفاهیم در اشعارش موضوع شایسته درنگی است که چندان به آن توجهی نشده است. از این رو این جستار با روشی توصیفی - تحلیلی، در پی پاسخ گویی به این سوالات است که شایست ها و ناشایست های فرمانروایان در شعر حافظ چه بوده اند و به چه منظوری در شعر وی انعکاس یافته اند؟ یافته-ها نشان می دهند که حافظ متأثر از الگوهای کلی«سیاست نامه نویسی» ایرانی، پاره ای از شایست های اخلاقی و سیاسی پادشاهان، از قبیل: عدالت، فره مندی، تدبیر امور ملک، سخاوت، برپایی امنیّت، و برخی از ناشایست های آنان، نظیر: ظلم، خونریزی، تعصب و غرور را به طرزی زیرکانه و هنرمندانه، در اشعارش به منظور پندآموزی و عبرت انگیزی، همچنین تلطیف روحیه حاکمان زمانه و کاستن از استبداد و خشونت آنان، وارد نموده است.
Ethical Telling and the Aesthetic Told: Ethical Narratology of Arundhati Roy’s "The Ministry of Utmost Happiness"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study seeks to argue the ethical values of the narrative strategies in The Ministry of Utmost Happiness, a post-postmodern novel by the Indian author Arundhati Roy. To carry out the research, the prominent features of James Phelan’s rhetorical theory of narrative and Charles Taylor’s ethical philosophy are examined. By applying such interdisciplinary approaches, the researchers investigate the characters' ethical positions in their quest for "authenticity" and "recognition" by focusing on the novel’s "ethics of the told" and "ethics of the telling." The study indicates the characters' attempt to reach full awareness of their in-depth inclinations and their quest to achieve an authentic self. Living in India's multicultural context, though suffering from non-/mis-recognition by others, Roy’s major characters can become authentic, free, and fulfilled through seeing the world and its people out of pure love for collective goodness. Eventually, highlighting the aesthetic strategies and authorial creativity provides a horizon to comprehend the different outlooks towards the ethical values and commitments that circulate freely within the novel's narrative world.
بررسی و تحلیل مولفه «همدلی» در ادبیات معاصر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودکان نمونه زیبایی از ادبیات است که بخش عمده ای از رشد فرهنگی و فکری کودکان را بر عهده دارد. شعر کودک، بخش اساسی این نوع ادبیات را تشکیل می دهد و زمینه را برای رشد مهارت های فردی و اجتماعی کودکان و پرورش استعدادهای ذهنی آنان فراهم می سازد. دنیای کودک، دنیایی حساس و مهم به لحاظ تاثیر تربیتی و اخلاقی است و شعر به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی در این میان، نقشی مهم ایفا می کند. «همدلی» یکی از مفاهیم تربیتی برجسته و قابل پژوهش در حوزه شعر کودک است که بازتاب گسترده ای در ادبیات کودک و نوجوان داشته و از دیرباز تاکنون محور توجه شاعران کودک بوده است. این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای به بررسی مفهوم همدلی در شعر کودکانه «افسانه شعبان نژاد» ، «جعفر ابراهیمی» ، «اسدالله شعبانی» و «ناصر کشاورز» از شاعران شاخص و مطرح حیطه ادبیات کودک و نوجوان می پردازد. یافته های پژوهش، نشان دهنده توجه شاعران مورد مطالعه به مفاهیم تربیتی، به ویژه مولفه همدلی در آثارشان است.
نگاهی انتقادی بر نفثه المصدور از منظر تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین از تحلیل گفتمان و به عبارتی نوعی پژوهش گفتمانی است که وجه جامعه شناختی دارد. همچنان که از لفظ انتقادی برمی آید،به مساله ی قدرت،سلطه، نابرابری و بازتولید و مقاومت در برابر قدرت در متون می پردازد. تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف یکی از برجسته ترین نظریات در حوزه ی گفتمان محسوب می شود که به ساخته شدن هویت ها در چارچوب زبان،کشف خصائص ایدئولوژیک و سیاسی،کاربست های زبان و بازتولید روابط قدرت در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین می پردازد. نفثه المصدور از جمله آثاری است که با توجه به ظرافت های زبانی و زبان شاعرانه، دارای مفاهیم ضمنی و لایه های زیرین موجود در اثر است که نشان می دهد کلام نسوی قابلیت تحلیل گفتمان انتقادی را دارد.پژوهش حاضر برآن است تا به شیوه ی توصیفی_تحلیلی،در سه لایه ی توصیف، تفسیر و تبیین،لایه های زیرین و پنهان متن یعنی وضعیت قدرت و ایدئولوژی درعصر مغول را بررسی کند تا با کنارهم گذاشتن ایدئولوژی های مختلف درمتن به آشنایی زدایی انتقادی و رهیافتی نو در این حوزه دست یابد.یافته-های پژوهش حاکی از آن است، با وجود آنکه در روساخت نفثه المصدور گفتمان جبر، گله و شکایت از روزگار و استبداد و غارتگری مغولان بیداد می کند اما در ژرف ساخت و اندیشه ی زیدری، گفتمان جبر و خیانت کارگزاران حکومتی و طبقه ی فرودست بیش از استبداد و جبراندیشی الویت دارد.
چند نوع التزام در منظومه های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
7 - 29
حوزه های تخصصی:
با وجود دسترسی به تصحیح انتقادی آثار عطار، همچنان نقاط مبهم و مشکوکی در آثار او به چشم می خورند که حتی با داده های نسخه شناسی موجود قابل رفع نیستند. برای رفع چنین ابهام هایی، لازم است هر یک از جنبه های مختلف سبک عطار که بر پایه آثار مسلم او تعیین شده است به دقت مورد واکاوی قرار گیرد تا در نهایت الگوی جامعی از سبک او به دست آید. در این پژوهش، انواعی از التزام مورد بررسی قرار می گیرند که در سراسر آثار منظوم عطار از خردترین واحد؛ یعنی بیت تا کلان ترین واحد؛ یعنی منظومه تکرار شده اند. برای طرح الگویی منظم، انواع التزام در چهار گروه اصلی شامل التزام به تکرار، تقارن، تناسب و نوعی اسلوب ویژه طبقه بندی می شوند. بررسی انواع التزام در کنار سایر داده های سبک شناسی و نسخه شناسی می توانند در سنجش صحت ابیات مبهم و مشکوک در آثار عطار مفید و راهگشا باشند.
بررسی بازتاب هایی از رئالیسم جادویی در حکایت های «مجالس عتیقی تبریزی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
145 - 170
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی به عنوان سبکی نوین در داستان نویسی، در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد. اگرچه زادگاه این سبک آمریکای لاتین است و نویسندگان این منطقه با آثار داستانی خود، عامل جهانی شدن آن شده و با نوشته های تحلیلی و انتقادی خود اصول و مؤلفه ها و قواعد این سبک را بنا نهاده اند، اما به گمان برخی اندیشمندان حوزه ادبیات، شیوه یادشده تنها ویژه این منطقه از جهان نیست و اساساً ریشه های نخست آن را می توان در ادبیات خاورزمین و به ویژه در متون عرفانی جست وجو کرد. اغلب نویسندگان رئالیسم جادویی از قوه تخیّل بسیار قوی و خلاقیت ادبی قابل تحسینی برخوردارند. این تخیّل ریشه در افسانه ها، اسطوره ها، باورها، حکایات و قصّه های مردمی و بومی دارد. متون عرفانی و به طور مشخص «مجالس» صوفیان، در اساس، قالبی تخیّلی دارند چراکه «پیر» در هنگام مجلس به ذکر حکایت هایی از عرفا می پرداخته و به جهت اینکه اکثر مخاطبانش عامه مردم بوده اند؛ تمام تلاش خود را می کرده است که کلامش باورپذیر و مؤثر باشد به همین دلیل مجلس گویی او، سراسر برخاسته از تخیّل بسیار قوی و خلاقیت و تصویرسازی های اوست. در این جستار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به ذکر نمونه هایی از نقاط مشترک «سبک رئالیسم جادویی» و حکایات «مجالس عتیقی تبریزی» پرداخته ایم. از مهم ترین نقطه های پیوند «مجالس» و نوشتن به سبک رئالیسم جادویی، کنش های کرامت آمیز؛ رفتارهای عجیب وغریب، تخیّل قوی، شکستن مرز واقعیت و فراواقعیت و به هم ریختگی ساختار علّی و معلولی، است.
بررسی مؤلّفه های ادب غنایی در منظومه همای و همایون خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
261 - 292
حوزه های تخصصی:
ادبیات غنایی شامل طیف وسیعی از موضوعات و قالب های شعری می شود؛ اما به طور خاص شعری است که عنصر عاطفه در آن غالب است و به طبع دارای مؤلّفه هایی است که این نوع را از انواع دیگر متمایز می سازد. مؤلّف در این پژوهش به بررسی شاخص های ادب غنایی در منظومه همای و همایون خواجوی کرمانی و توجّه شاعر به اصول بلاغی و ارتباط او با مخاطب پرداخته است و به این پرسش پاسخ می دهد که؛ کدام یک از مؤلّفه های ادب غنایی در این اثر بازتاب پیدا کرده است؟ مؤلّفه های محتوایی و صوری که این پژوهش بر پایه آن ها تدوین شده است؛ عبارت اند از: عاشقانه-عارفانه بودن، شخصی شدن «من» غنایی و درون گرایی، ترکیبات غنایی، تشبیهات و استعارات، بررسی عناصر بزم و رزم و...؛ که با بیان نمونه هایی از اشعار خواجو تطبیق داده شده است. هدف کلی پژوهش این است که این مؤلّفه ها چگونه در همای و همایون جلوه گر شده اند؟ پژوهش برآیند این است که؛ شاعر توانا به صورت و معنا و شیوه کاربرد آن ها و تأثیر آن ها برخواننده توجّه داشته و این نوع ادبی با توجّه به استفاده خواجو از عناصر رزمی و اساطیری (حماسه) و نکات اخلاقی (تعلیمی) که خاص انواع دیگر است از ارزش غنایی بسزایی برخوردار است. نمود شاخص های غنایی آن بسیار پررنگ است به طوری که شاخص های حماسی و تعلیمی را پوشش می دهد. قدرت خلاقیت شاعر و این ویژگی ها براثر، سایه غنایی افکنده و وجه آن را خاص گردانیده است.
مظاهر فرهنگ عامه در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
225 - 254
حوزه های تخصصی:
امروزه تحقیق در حوزه ی فرهنگ عامه و جست وجوی مظاهر آن در ادبیات فارسی در میان محققان علوم انسانی جایگاه ویژه ای دارد. هر ملتی برای شناخت بهتر جامعه و تحلیل انگاره ها، کنش ها و واکنش های اقشار مختلف و آگاهی یافتن از چندوچون ادبیات و فرهنگ سرزمینش ناگزیر از توجه به این حوزه از ادبیات است. پژوهش حاضر با توجه به این هدف، با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی ارتباط داستان های محمود و ایاز با فرهنگ عامه و همچنین بررسی مصادیق مادی و معنوی فولکلور در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری نوشته شده است. رواج ادبیات در میان اقشار متوسط و پایین جامعه به همراه گسترش فساد جنسی در قالب روابط دو هم جنس و مخالفت دربار با سرایش منظومه های بزمی در عصر صفویه، موجب پدیدآمدن ژانر های ادبی جدید شد که محمود و ایازسرایی و به ویژه محمود و ایاز زلالی از نتایج این تغییر سبک است. ایجاد تصاویر هنری بدیع، گسترش دایره ی امکانات هنری و ایجاد فضای صمیمی و تلقین حس هم ذات پنداری ازجمله محاسن توجه زلالی به فرهنگ عامه است. در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری مظاهر گوناگونی از فرهنگ مردم قابل پیگیری ا ست. مهم ترین مصادیق مادی فرهنگ عامه در منظومه ی زلالی، اشاره به شغل های رایج در میان مردم مانند خیاطی و طب و بیان جزئیاتی از مکان های عمومی نظیر گرمابه است. همچنین در حوزه ی مصادیق معنوی، به کارگیری واژگان رایج عامه، استفاده از الفاظ رکیک، هجو و کثرت اصطلاحات مرسوم در میان مردم، کنایات و همچنین اشاره به آداب ورسوم خاکسپاری، شراب نوشی، خرافات و... بیش از دیگر مصادیق فولکلور، موردتوجه زلالی خوانساری بوده است.
تحلیل آموزه های اخلاقی و تعلیمی در مثنوی صفات العاشقین هلالی جُغتایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۳
108-136
حوزه های تخصصی:
هلالی جغتایی از سرایندگان برجسته شعر فارسی در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری است که افزون بر غزلیات لطیف عاشقانه، منظومه های عاشقانه و عارفانه درخور توجهی نیز از او به یادگار مانده است. یکی از این منظومه ها، مثنوی صفات العاشقین است که در 1237 بیت و در قالب بیست باب سروده شده است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مثنوی صفات العاشقین هلالی ازنظر پیوند با نوع ادبی تعلیمی و کاربرد آموزه های اخلاقی و تعلیمی بررسی و تحلیل شده است. دستاورد پژوهش گویای این است که منظومه صفات العاشقین سرشار از مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است؛ تاجایی که از مجموع ابیات این منظومه، 893 بیت (72 درصد) در تمجید و توصیه فضیلت ها و نکوهش و نهی از رذیلت های اخلاقی آمده است. قناعت، کم خوابی و کم خوردن، ادب، سخاوت، صبر، عزلت و از غوغای خلایق رَستن، کم گویی، احسان، وفا، همت، شُکر، شجاعت، صدق و راستی، تواضع، حیا، ناپایداری دنیا و ترک آن و خُلق خوش، موضوع های اخلاقی و تعلیمی هفده گانه ای است که هلالی در مثنوی صفات العاشقین از آن ها سخن رانده است. نکته تأمل برانگیزی که در بطن برخی از این موضوعات دیده می شود، نمود نگرش عرفانی و صوفیانه است.
خلاقیت ادبی در اشعار احمد شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده احمد شاملو،شاعر معاصر ایران با درک ظرفیت های موجود در زبان فارسی و اشراف بر ادبیات کلاسیک به ویژه متون نثر و خلاقیت منحصر به فرد خویش،با بهره گیری از انواع شگردهای زبانی و رسیدن به سویه های طبیعی کلام و موسیقی موجود در آن با تغییر در ساختار و محتوای شعر نیمایی توانست گونه ای دیگر از شعر را بنیان نهد که از آن به عنوان شعر سپید نام می بریم. بر همین اساس هدف از این پژوهش،نشان دادن خلاقیت ادبی،با بهره گیری از ترفندها و شگردهای زبانی و مفهوم سازی های نوین با تکیه بر مجموعه اشعار شاملو می باشد.داده های مورد نظر،با بهره گیری از منابع دست اول و دوم در محیط کتابخانه گردآوری گردیده است.سپس با تکیه بر اهداف و ابعاد مورد نظر جستار حاضر،داده های مورد نظر به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که بخش عمده ای از خلاقیت ادبی شاملو در شگردها و هنجار گریزی های زبانی،موسیقی طبیعی کلمه و نگاه سیاسی و اجتماعی توأم با فخامت و سنگینی کلام است که شعر وی را برجسته و متمایز کرده است.نگارنده در تلاش است که با کند و کاو در مجموعه اشعار شاملو و مطالعه منابع موجود در این زمینه،فرآیند خلاقیت ادبی را نشان دهد و بگوید که چگونه شاعر در ساختار و محتوای شعر معاصر ایران تغییر ایجاد کرده و سبک جدیدی از شعر را بنا نهاده است. کلیدواژه ها :احمد شاملو، خلاقیت ادبی ، ،شعر سپید، موسیقی کلام،شگردهای های زبانی
بررسی ویژگی های سبکی شعر نظامی گنجوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناخت و بررسی سبکی هر اثر ادبی، یکی از ابزارهای مهم در تعیین شاخص های زبانی، ادبی و فکری آن اثر است. نظامی گنجوی، یکی از بزرگ ترین شاعران ادب فارسی است که شعر او از جنبه های متعدد به ویژه سبک شناسی قابلیت بحث و بررسی را دارد. با بررسی عناصر سبک شناختی، می توان تا حدودی به ساختار شعری او پی برد و جایگاه شاعری او را در تاریخ ادبیات ایران مشخص کرد. هدف از این پژوهش، شناخت عناصر سبکی اشعار نظامی گنجوی و نهایتاً رسیدن به سبک شخصی او است؛ بدین ترتیب در این پژوهش، با استخراج مهم ترین ویژگی های زبانی، فکری و ادبی اشعار وی، سعی شده است تا شناخت بهتری از شعر و سبک خاص این شاعر سترگ به صورت علمی ارائه گردد. در این پژوهش، پس از بررسی نمونه های مختلف در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون، به شیوه توصیفی تحلیلی، ویژگی های بارز شعر نظامی به دست آمدند که مهم ترین آن ها عبارت بودند از: تنوع واژگانی، ترکیب های شاعرانه، ابداع مضامین نو، عفت کلام، اشارات تعلیمی، تنوع موضوع، توجه به علوم مختلف، فرهنگ عامه و تصویرسازی های بدیع.
پادشاهی نوذر یا داستان آرش کمانگیر؛ دوراهی موبدان در انتخاب یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
53 - 71
حوزه های تخصصی:
در میان متن های تاریخی ای که در چهار سده نخست اسلامی به زبان فارسی و عربی نوشته شده، تنها در دو کتاب شاهنامه فردوسی و غرر اخبار ثعالبی به پادشاهی نوذر اشاره شده است. بیشتر تاریخ نویسان پس از منوچهر به پادشاهی افراسیاب و زَو/زاب می پردازند و سخنی از پادشاهی نوذر در میان نیست. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر که بسیاری از تاریخ نگاران آن را در پادشاهی منوچهر می دانند در شاهنامه فردوسی نیامده و فردوسی تنها در چند بیتِ پراکنده در داستان های گوناگون به لشکرکشی افراسیاب در زمان منوچهر و نام آرش اشاره کرده است. این جستار با روش تحلیل اسناد در پی پاسخ به این پرسش است که آیا میان نبودِ داستان آرش در شاهنامه و نیامدن پادشاهی نوذر در متن های تاریخی ارتباطی وجود دارد. با توجه به شواهد می توان احتمال داد که پادشاهی نوذر در خداینامه نبوده است و نویسندگان شاهنامه ابومنصوری از کتاب دیگری داستان پادشاهی نوذر را روایت کرده اند. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر به این دلیل در شاهنامه ابومنصوری و به تبع آن در شاهنامه فردوسی نیامده که موبدان باید دو بار به پادشاهی افراسیاب در ایران اشاره می کردند و این با روایت های تاریخی در تضاد بوده است.
موضوع محاکات به مثابه اُبژه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
159 - 182
حوزه های تخصصی:
در بررسی هایی که متوجه تبیین سرشت هنر و ادبیات است، بحث در باب موضوع محاکات همواره اهمیت ویژه ای داشته است. درواقع، ارسطو در بوطیقا با متمایز کردن «موضوع»، «شیوه» و «وسائط محاکات» آغازگر بحث و جدل هایی است که تا دوران معاصر تداوم یافته است. در این میان، موضوع محاکات به مثابه ابژه هنری، پیش از ارسطو در سنت فلسفی افلاطون نیز مطرح شده است. البته، برخلاف ارسطو که با ابتنای بحث بر پایه ایده ال تجربی می کوشد محاکات را به رسمیت بشناسد، افلاطون محاکات را به واسطه توجه به ایده آل استعلایی فاقد شأن معرفتی قلمداد می کند. بااین همه، در سیر تداوم فلسفه هنر عموماً این دیدگاه ارسطویی است که تبیین یا بازتفسیر می شود. براین اساس، عموماً اندیشمندان دوره رنسانس و سپس تر در دوران معاصر امثال لوکاچ یا اوئرباخ موضوع محاکات را از چشم اندازهای متفاوتی تشریح کرده اند. در مجموع، از آرای این اندیشمندان این گونه بر می آید که هنرمند وقتی به آفرینش اثر هنری روی می آورد، موضوع محاکات ممکن است مشتمل بر امرِ ایده آل یا آرمانی، سنّت، طبیعت، وضع امور، اصول عام طبیعت بشری یا صرفاً همان واقعیت بیرونی باشد. پژوهش حاضر، می کوشد ضمن بررسی این پیش نهاده ها در باب موضوع محاکات، قابلیت ها و کاستی های نظری آنان را واکاوی کند. در نهایت، نگارنده با پیشنهاد جهان ممکن به مثابه موضوع محاکات، دریافتی نو در این خصوص به دست می دهد که به نظر می رسد از توان تحلیلی بیشتری برخوردار باشد. به موجب چنین پیش نهادی، رویدادها و پدیدارها در ساحت جهان ممکن ادبی براساس قواعد درونی خاص آن جهان عمل می کنند و بنابراین حتی گونه های غیررئالیستی بازنمایی نیز در نهایت بر پایه اصل حقیقت نمایی قابل فهم و تفسیر هستند.
نظریۀ «مخاطب محوری» رویکردی در نقد ادبیات کودکان
حوزه های تخصصی:
پژوهش در حوزه ادبیات کودکان با فرض مخاطب کودک ویژگی های منحصر به فردی دارد که ناشی از ماهیت متفاوت آن است و پژوهش در این حوزه را تحت تأثیر قرار می دهد. درک این ویژگی ها مستلزم توجه به اثرات معطوف به قید کودک در حیطه دانش و سپس پژوهش ادبیات کودکان است. نویسندگان و منتقدان ادبیات کودکان، باید به ویژگی های زبانی و توانایی درک و فهم مخاطبان خود، توجه ویژه ای داشته باشند. این سخن مؤیّد اهمیت نظریه «مخاطب محوری» در میان نظریه های سه گانه ادبی یعنی «مؤلّف محوری»، «متن محوری» و «مخاطب محوری» است. پژوهشگر با بررسی ویژگی های عناصر زبانی و درون مایه آثار کودکان و تطبیق آن با ویژگی های مخاطبان و از جهتی بازنگری در کارکرد رویکردهای نقد ادبی بر اساس نظریه های سه گانه ادبیِ مذکور، به دنبال یافتن پاسخی است که نشان دهد، نظریه «مخاطب محوری» در بین نظریات سه گانه ادبی در ادبیات کودکان اهمیت ویژه ای دارد و این نظریه می تواند معیاری برای پژوهشگر باشد تا با بهره گیری از آن به نقد ادبیات کودکان بپردازد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، کارکرد رویکردهای نقد ادبی در ادبیات کودکان بررسی و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش اهمیت نظریه «مخاطب-محوری» را اثبات و تطبیق و بررسی آثار تولید شده کودکان بر اساس نظریه ادبیِ فوق، معیارهای مناسب نقد را برای نویسندگان این حوزه مشخص و معرّفی خواهد کرد.
شرح کانون و نوع روایت نگاره های نسخ مصور هفت پیکر نظامی در رابطه با متن آن
حوزه های تخصصی:
خمسه نظامی، از منظومه هایی است که در طول تاریخ، نسخ متعددی از آن، به صورت مصور و غیرمصور تهیه شده است. به خاطر رابطه متن منظومه و نگاره ها، نسخ مصور علاوه بر متن منظومه، بار معنایی حاصل از نگاره ها را نیز در خود جای داده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به شناساندن نگاره های نسخ هفت پیکر در مجموعه ای از نسخ برگزیده خمسه نظامی با عناوین: دانشگاه تهران با کد 5179، مدرسه عالی شهید مطهری با کد 400، کتابخانه کنگره آمریکا، کاخ گلستان با کد 1951، مجلس شورای اسلامی با کد 930، کتابخانه ملی با کد 15275-5 و کد 3058256 از کتابخانه دیجیتال مربوط می پردازد. با توجه به رابطه متن منظومه و نگاره، در نسخ مصور، آگاهی از تعداد و موضوع نگاره ها و مقطع قرار گرفتن آن ها در متن و کانون روایت و نوع روایت آنها گام ارزشمندی برای آغاز تحقیقات بعدی در این زمینه است. پژوهش حاضر نشان می دهد، در نسخ مصور بررسی شده، بهرام گور محور اصلی روایت نگاره هاست و بیشترین بسامد آن مربوط به حضور بهرام گور در هفت گنبد است و در ترسیم نگاره ها، نگارگر کاملاً تابع متن نیست.
زیباشناسی محتوایی مرثیه های عاشورایی شریف رضی و نصرت اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
21 - 48
حوزه های تخصصی:
اشتراک های متعدّد فکری، فرهنگی، دینی و مذهبی و بهره گیری از منابع مشترک معرفتی و اسلوب اختصاصی کاربرد و ارائه آن ها در ارتباطات کلامی زبان فارسی و عربی، در آثار علمی و ادبی گویندگان آن ها، وجوهی از همانندی ها، ناهمانندی ها و اثرپذیری ها و ویژگی ها و سبک های اختصاصی را به وجود می آورد. یکی از مصادیق بارز این مدّعا موضوع ادبیّات عاشورایی و مرثیه سرایی در این دو زبان است. بر این باور، این مقاله به شیوه تطبیقی و برمبنای روش توصیفی و مبتنی بر کاوش کتابخانه ای به مقایسه سنجشی چندسویه مرثیه های نصرت اردبیلی، از شاعران عارف مسلک عهد قاجار و سیّد رضی پرداخته و به این نتایج کلّی دست یافته است که مرثیه های این دو شاعر شیعی دارای همانندی هایی متأثّر از منابع واحد در بیان ابعاد مختلفی از واقعه کربلا مثل توصیف شجاعت ها، مظلومیت ها، مرارت ها و احوالات امام حسین (ع) و یاران او و ویژگی های سپاهیان یزید هستند و به اعتبار ویژگی های هنری و زبانی و رویکردهای توصیفی و تصویرسازی های فردی، ناهمانندی هایی دارند که از آن جمله اند: نوع قالب های شعری، ترفندهای آرایه ای، صور معانی و فضاهای احساسی حاکم بر اندیشه شاعر و هر یک از آن ها نیز به موضوع های خاص و ویژه ای پرداخته اند که رویکرد فردی و اسلوب هنری و زوایای باوری و عاطفی - اعتقادی هر یک را به نمایش گذاشته است.
بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمه فارسی (بررسی ترجمه شعر ادونیس براساس نظریه اومبرتو اکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل مصرع بندی شعر معاصر براساس هیچ قالب از پیش تعیین شده ای نیست و این شاعر است که ساختار نوشتاری آن را براساس معانی مدنظرش طراحی می کند. در نشانه شناسی فرهنگی اومبرتو اکو، می توان تصاویر و اشکال را در قالب «سبک پردازی» و «ابداع» بررسی کرد. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه به آرای نشانه شناسانه اومبرتو اکو به بررسی بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمه فارسی پرداخته است. داده های پژوهش از مجموعه «الکتاب: گذشته مکان اکنون» (1398) انتخاب شده که ترجمه امیرحسین الهیاری از «الکتاب: أمس المکان الآن» ادونیس است. شکل نوشتاری و قالبی که ادونیس برای نگارش اشعار در «الکتاب» انتخاب کرده است، دربردارنده معانی فراوانی است و در خدمت معانی متن شعری قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ادونیس با نگارش «الکتاب» به شیوه یک نسخه خطی و استفاده از هنجارگریزی در شکل نوشتاری، دست به ابداع و سبک پردازی زده است. الهیاری در موارد زیادی موفق به انتقال این دو شیوه تولید نشانه به متن مقصد نشده است. گاهی نیز به منظور انتقال بهتر محتوای شعر در شکل متن مقصد به تولید ابداع ها و سبک پردازی هایی پرداخته است که در شعر اصلی به کار نرفته اند.
بررسی سطح فکری قصیده «این سیه مار جهان را شده افسونگر» از پروین اعتصامی بر اساس نظریه ارتباط کلامی یاکوبسن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
27 - 52
حوزه های تخصصی:
پروین اعتصامی به عنوان شاعری متعهد و مردمی، در اشعار خود به دغدغه های گروهی اهمیت بسیاری داده است. او در این راستا در قصیده «این سیه مار جهان را شده افسونگر»، نگاهی تعلیمی دارد و مجموعه ای از بایسته ها و نبایدهای اخلاقی را تشریح می کند و کلام خود را به بهترین نحو برای برقراری ارتباط با مخاطب عام و خاص به کار می گیرد. هدف و مسأله اصلی پژوهش حاضر، پرداختن به کیفیت بازنمایی آموزه های اندرزی در شعر مذکور بر اساس مبانی نظریه ارتباط کلامی یاکوبسن است. دلیل استفاده از نظریه یاکوبسن این است که او در آراء خود به ابعاد گوناگون سویه های ارتباط گیری گیرنده (مخاطب) و فرستنده (خالق اثر) اشاره کرده است. از این رو، با کاربست آن می توان زوایای جدیدی از سطح فکری سبک شعر پروین را مورد بررسی قرار داد. نتایج تحقیق نشان می دهد که نقش ترغیبی زبان در این شعر برای سوق دادن مخاطب به انجام بایسته های اخلاقی و پرهیز از کاستی های منشی بوده است. شاعر با تکیه بر نقش همدلی، نقش مخاطب را در خوانش و درک متن برجسته تر کرده است. نقش عاطفی، بیانگر چیرگی منِ اجتماعی پروین بر منِ فردی اوست. نقش ارجاعی، بیانگر تلاش شاعر جهت شرح مفهوم دنیاگریزی با تأکید بر مؤلفه های دینی و عرفانی است. نقش ادبی مبین قدرت تصویرگری پروین برای برانگیختن حس زیبایی شناسی مخاطب و افزودن بر قدرت درک وی است. نقش فرازبانی در این شعر، با بهره گیری از رمزهای حیوانی ساده و زودیاب شکل گرفته است که این ویژگی دسترسی طیف وسیع تری از مخاطبان را به محتوای اشعار او فراهم می کند.
مطالعه تطبیقی محتوای اشعار میرفندرسکی و فیاض لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای درک و دریافت سبک هر شاعری می توان اشعار وی را از دو منظر، مورد بررسی قرار داد. دیدگاه اول، بررسی تفکر و به طور کلی جها ن بینی ویژه اوست و منظر دوم بررسی ساختار زبانی ویژه وی است. بنابراین برای فهم سخن هر صاحب سبکی باید هم زمان، ساختار زبانی آثار وی از سویی و محتوای فکری و بینش بازیافته در آثار وی از سوی دیگر، بررسی و تحلیل شود. در این پژوهش با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی، اشعار دو اندیشمند سده یازدهم هجری، میرفندرسکی و فیاض لاهیجی، از نظر محتوا بررسی می شود. با توجه به غنای زبان شاعرانه فیاض و داشتن دیوان اشعار و به دلیل اینکه میرفندرسکی اشعار معدودی سروده است، فیاض را باید شاعری حکیم و میرفندرسکی را حکیمی شاعر دانست. در محتوای اشعار فیاض «مذهب» مسئله ای محوری و اساسی است. هرچند که رگه های مذهبی در اشعار میرفندرسکی نیز قابل پیگیری ست اما نمی توان محتوای اصلی شعرهای او را مذهب دانست. محققانی که درباره افکار میرفندرسکی و فیاض لاهیجی (به طور کلی و نه فقط در اشعار) مطالعاتی انجام داده اند هر دو حکیم را پیرو مکتب مشائی در نظر گرفته اند. اما با بررسی محتوایی اشعار این دو حکیم، نه تنها بازتاب تفکر مشائی در اشعار آن ها دیده نشد، بلکه رگه هایی از تفکر اشراقی در آن ها قابل ملاحظه است.