فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۴
159 - 199
حوزه های تخصصی:
بحرالمعانی اثر محمد بن نصیرالدین جعفر مکّی حسینی، عارفی از خطّه هندوستان است. این اثر مجموعه سی و شش مکتوب عرفانی است که در قرن نهم هجری، خطاب به شخصی به نام «ملک محمود شیخا» به رشته تحریر درآمده است. مهم ترین ویژگی کتاب بحرالمعانی نگاه تأویل گرایانه او نسبت به آیات قرانی است. اگرچه این ویژگی میان تمام متون عرفانی مشترک است، ولی اگر آیات قرآنی و تأویل های محمد حسینی را از این متن برداریم نود و پنج درصد مطالب کتاب از بین می رود و فقط آن قسمت هایی که به شرح سفرهای خود و معرفی اولیای الهی و اقطاب روزگار خود پرداخته است، باقی می ماند. پس می توان گفت که بنیان بحرالمعانی بر آیات قرآن استوار است و نگرش مؤلف به قرآن نیز نگاهی تأویلی است؛ به نحوی که هیچ آیه ای از قرآن در معنای ظاهر آن به کار نرفته است. در بحرالمعانی نه تنها آیات قرآنی، بلکه احادیث نبوی و حتی بعضی داستان ها در معرض تأویل، واقع شده است. یکی از داستان هایی که به صورت مجزا و مفصل به آن پرداخته شده داستان موسی (ع) و خضر (ع) است. محمد حسینی به تک تک عناصر این داستان نگاه تأویلی داشته و مانند سایر عرفا این داستان را تمثیلی از سیر و سلوک عرفانی می داند. او مهم ترین نکات داستان را با استناد به آیه های قرآنی و احادیث نبوی توضیح و تفسیر می کند؛ به گونه ای که «مجمع البحرین» را به دریای محبّت و دریای بشریت، ماهی را به رزق روحی، کشتی را به کشتی هدایت، سوراخ شدن کشتی را به رخنه ضلالت عشق، ملِک را به شیطان، غلام را به نفس، دیوار را به دیوار شریعت، گنج را به گنج حقیقت، دو یتیم را به حضرت محمد (ص) و علی (ع) تعبیر کرده است. او بعد از تأویل این داستان، همانند وداع خضر با حضرت موسی، با مخاطب خود وداع می کند و کتابت مکتوبات عرفانی خود را پایان می دهد. در این مقاله کوشش شده است تا نگاه تأویل گرایانه محمد حسینی نسبت به این داستان رمزآلود و تمامی نکات موجود در آن، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.
تحلیل استدلال های زبانی حضرت ابراهیم (ع) در قرآن براساس نظریه استدلال ورزی استفن.ای.تولمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال یکی از کاربردهای زبان است که به منظور تأثیرگذاری بر دیگری و در جهت اقناع مخاطب به کار می روند.اهمیت موضوع استدلال در پژوهش های معاصر به جایگاه آن در بلاغت جدید باز می گردد؛ به گونه ای که این حوزه علمی در دو بعد اصلی بیان و استدلال به عنوان ابزاری در جهت اقناع دیگری متمرکز شده است.استفن ای.تولمین با وارد کردن انتقاد بر منطق ارسطویی آن را از قالب خشک و از پیش تعیین شده بیرون کشیده و به سمت استدلال زبانی سوق داده و جنبه کاربردی به آن بخشیده است.مدل استدلالی تولمین شش بخش دارد که هر استدلال متقن و قانع کننده ای حداقل سه بخش نخستین آن را در بردارد.قرآن با محوریت عقاید و تغییر وضع موجود و پاسخ گویی به گفتمان های شرک و کفر محور در بردارنده گفتمان های استدلالی است.استدلال های حضرت ابراهیم(ع) در مواجهه با کفار و مشرکین در بردارنده بخش های شش گانه مدل تولیمن است.در این مقاله برآنیم با روش توصیفی-تحلیلی، آیاتی که مربوط به استدلال های زبانی ایشان با مخاطبین مختلف است را طبق نظریه تولیمن مورد بررسی قرار دهیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که استدلال های حضرت ابراهیم(ع) در مواجهه با کفار و مشرکین در بردارنده بخش های شش گانه مدل تولیمن است و براهین ایشان از قدرت اقناع مخاطب برخوردار است.
واکاوی هندسه تصویرهای شعری دوره بازگشت (در تأمّلی مقایسه ای با ساختمان تصویرهای شعری دیگر سبک های شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
179 - 204
حوزه های تخصصی:
بیشتر قضاوت ها در مورد شعر دوره بازگشت کلّی و فرضی است و اثبات آن ها نیاز به بررسی بیشتر و دقیق تری دارد. سازه تصویر شعری، اجتماعی است از عناصر بلاغی مختلفی که محصول نگاه و زبان خاص هر شاعر است؛ به دیگر سخن، ماحصل تجزیه هندسه یک تصویر شعری، هنرسازه های گوناگونی خواهد بود که در تکوین آن سازه نقش داشته اند. یکی از ابزارهای بایسته برای بررسی موشکافانه، دانش سبک شناسی است که با دو مختصه بسامدگیری و قیاس، سنجه خوبی برای بررسی شعر شاعران هر دوره است. پژوهش حاضر که به شیوه کمّی آماری و با رویکردی سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی هندسه تصویرهای شعری دیوان های شش شاعر برجسته دوره بازگشت (مشتاق اصفهانی، هاتف اصفهانی، آذر بیگدلی، سروش اصفهانی، صبای کاشانی و فتح الله خان شیبانی) می کوشد تا ضمن پرهیز از کلی گویی های رایج در خصوص شباهت شعر شاعران دوره بازگشت به شعر شاعران سبک های پیشین، با ارائه آماری دقیق و روشن از مقدار بهره گیری هر شاعر از هنرسازه های منفرد و ترکیبی، سوای تعیین سطح و کیفیت ساختمان تصویرها به لحاظ سادگی یا پیچیدگی ، به قیاس هندسه تصویرهای هر شاعر با سازه تصویرهای شاعران سبک های دیگر بپردازد. نتایج این جستار نشان می دهد که هرچه از سبک هندی (و عصر صفوی دور) و به دوره قاجار نزدیک می شویم، از شمار هنرسازه های ترکیبی و درصد پیچیدگی تصویرها کاسته و بر مقیاس هنرسازه های منفرد و تصویرهای ساده افزوده می گردد؛ برای نمونه، سازه تصویرهای شعری مشتاق (نخستین و نزدیک ترین شاعر این پژوهش به سبک هندی) فراتر از سبک خراسانی و در ردیف هندسه تصویرهای سبک عراقی قرار می گیرد، امّا ساختمان تصویرهای قصیده های شیبانی دقیقاً مطابق است با هندسه تصویرهای فرّخی سیستانی! در یک نگاه کلان هم می توان گفت: ساختمان کلّی تصویرهای شعر دوره بازگشت به هندسه تصویرهای سبک خراسانی نزدیک و از هندسه تصویرهای سبک هندی دورتر است.
تحلیل سبک شناختی نشان دارهای ایدئولوژیک در همایون نامه عبدالرّزّاق دُنبلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همایون نامه ، متعلّق به عبدالرّزّاق بیگ دنبلی (1243-1176 ه .ق)، شاعر دربار فتحعلی شاه قاجار، منظومه ای شش هزار بیتی در گونه حماسه دینی، زیرگونه مختارنامه که قیام مختار را در قالب شعر حماسی روایت کرده است. سراینده اثر، ضمن تأثیرپذیری از شاهنامه فردوسی، به طور خاص، از حماسه سرای شاخص معاصر خود، فتحعلی خان صبا تأثیر پذیرفته است. در دوره نخست قاجار، مکتب بازگشت جریان غالب بر سبک شعر فارسی بوده است. در این جستار، با توجه به تعلّق دنبلی به حلقه شاعران دربار قاجار، نمودهای ایدئولوژیک گفتمان حاکم در همایون نامه به وسیله شناسایی نشان دارهای پر بسامد واکاوی شده است. نشان داری یک رابطه مفهومی واژگانی است که بار معنایی واژه های نشان دار را نسبت به دیگر واژه ها بررسی می کند، و از مهم ترین ابزارهای معنی شناسی برای درک فضای ایدئولوژیک حاکم بر کلام است. این پژوهش با شناسایی واژگان نشان دار در همایون نامه و طبقه بندی آنها در دو گروه ملی و مذهبی نشان داده است که واژه های ی با نشان داری های ملی و مذهبی، با بازنمایی تقابل بنیادهای ملّی و اساطیری با بنیادهای مذهبی، ایدئولوژی سیاسی غالب در دوران قاجار را تبلیغ کرده، و همسان سازی کلمات با مؤلفه های ملّی یا مذهبی در جایگاه های مختلف نیز به مشروعیت بخشی قدرت سیاسی در متن انجامیده است.
بررسی و تحلیل غزل فاضل نظری، مطابق الگوی انسجام متن هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۵
133 - 162
حوزه های تخصصی:
یکی از غزل سرایان معاصر که شعرش در سال های اخیر مورد توجّه بوده، فاضل نظری است. او به عنوان شاعر «جریان ساز» دهه اخیر شناخته شده است. نظریه انسجام متن هالیدی ( Halliday ) که با همکاری رقیه حسن، تکامل یافت، متن ادبی را در سه محور انسجام دستوری، لغوی و منطقی (معنایی یا پیوندی) واکاوی می کند . در پژوهش حاضر، یکی از غزلیات شناخته شده فاضل نظری بر اساس معیارهای نظریه هالیدی و حسن، در دو محور عمودی و افقی، بررسی شده و پس از ارزیابی مؤلفه های این نظریه، و جستجوی مصادیق آن در شعر او، این نتایج به دست آمده است: غزل فاضل نظری به لحاظ التفات به عناصر انسجام دستوری و لغوی، ظرفیت بالایی دارد و تمام واژگان ابیات آن زنجیر وار به هم گره خورده است. تمام بیت های آن، از نظر انسجام منطقی نیز به شگردهای ایجاد انسجام، بر اساس نظریه هالیدی و حسن، توجّه نشان داده و غالب ابیات آن، بیش از یکی از معیارهای این نوع انسجام را دارا هستند. نظر به نظریه هالیدی و حسن، در غزل مورد نظر، می توان یکی از دلایل توجّه به شعر فاضل نظری را در دهه اخیر، انسجام متن در شعر او دانست.
ظرفیت های زبانی ما-راوی: ملاحظات کاربرد ضمیر اوَل شخص جمع در روایتگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
147 - 171
حوزه های تخصصی:
داستان هایی که به شیوه ما-روایت بیان می شوند، به اعتبار بهره گیری از ضمیر اول شخص جمع، از ویژگی های منحصربه فردی در ساخت برخوردارند. بافت این داستان ها حاوی مشخصه هایی است که تا پیش از این به صورت مجزا ذیل زاویه دیدهای اول شخص مفرد و سوم شخص قرار می گرفته است. درواقع به نظر می رسد روایتگر جمعی موقعیتی روایی برای تجمیع امکانات تکنیکی هر دو شکل از زوایه دیدهای یادشده است. درهمین راستا این پژوهش در نظر دارد نشان دهد هریک از ابعاد تعریف منطقی ضمیر «ما» در پدید آمدن ظرفیت های خارق العاده روایتگری چگونه عمل می کنند. برای دستیابی به این منظور متونی از داستان های معاصر فارسی گزینش و مرور شد ند. بررسی الگوهای موجود در این داستان ها نشان می دهد گسترش پیرنگ داستان در گرو سه ویژگی «ضمیربودگی» با فرآیند مرجع یابی، «اول شخص بودگی» با مقوله وجه روایی و «جمع بودگی» با افزودن قابلیت تکثر توام با انسجام در شخصیت پردازی است. هریک از موارد یادشده با امکاناتی که در اختیار روایت داستانی قرار می دهند، باعث شکل گیری و پیشروی طرح داستان می گردند. دیگر برآیند مطالعه مطابق روش مذکور، جدا از تشریح عملکرد این ضمیر در نقش راوی، نوعی طبقه بندی قراردادی از داستان هایی است که با این شیوه روایتگری خلق شده اند.
تأثیر جهان اشاری در تشخیص جهان معرفتی شعر «دوری و ...» اثر باباچاهی بر پایه نظریه بوطیقای شناختی جهان های متن پل ورث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
259 - 286
حوزه های تخصصی:
نظریه جهان های متن، متن را در سه بعد جهان متن، جهان گفتمان و جهان های زیرشمول بررسی می کند. جهان زیرشمول امکان پرداختن به بعد معرفت شناختی متن را از طریق توجه به عبارات اشاری، گروه های اسمی و افعال و قیود به تحلیل گر می دهد. هدف این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، بررسی تأثیر جهان های اشاری و نظام استعاری در تشخیص جهان معرفتی علی باباچاهی در شعر «دوری و…» است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سؤالات است که چگونه می توان با توجه به سیر زمانی موجود در جهان اشاری شعر به جهان های نگرشی و معرفتی شاعر پی برد و دیگر اینکه شبکه نظام مند استعارات شناختی چگونه نظام معرفتی شاعر را آشکار می کند. نتایج نشان می دهد روایت شعری دغدغه ای از گذشته را بیان می کند که با آینده نگری شاعر و روی آوردن به سنت ها برطرف شده است.
Étude de la première rencontre dans le roman Šowhar-e Āhu Khānom d’Ali-Mohammad Afghani selon le modèle de Jean Rousset(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Le critique français Jean Rousset estime que le thème de la première rencontre est présent dans la plupart des romans et, malgré sa faible part dans le texte, joue un rôle important dans la détermination du déroulement de l'histoire et du destin des personnages. Nous pensons que dans le roman Šowhar-e Āhu Khānom, le sujet de la première rencontre est au centre des événements, de sorte que l'explication de cet événement principal et l'analyse des éléments qui y participent conduisent à une meilleure compréhension de l'effet. Pour cela, selon la méthodologie de Rousset, nous avons d'abord étudié les composants de la mise en place : l'espace, le temps et les personnages, puis ceux de la mise en scène : l'effet, l'échange et le franchissement ont été examinés. Notre méthode de recherche est descriptive-analytique pour laquelle nous avons suivi les théories de Rousset. Selon les données de cette étude, la chute de Miran, le personnage principal de l'histoire, se produit en deux temps. La première rencontre éveille en lui la curiosité et l'admiration, et la deuxième lui provoque le coup de foudre. La beauté et l'innocence extraterrestres de la jeune femme jouent un grand rôle dans la captivité de Miran .
Le concept de la mort et du sacrifice dans les récits de guerre Cas d'étude : Les croix de bois de Roland Dorgelès et L’eau ne meurt jamais de Hamid Hesam(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Les guerres ont exercé une grande influence sur la littérature du monde et de nombreux ouvrages ont été consacrés à ce fléau. Les combattants-écrivains ont réussi de décrire leurs émotions à travers ces récits de guerre pour bien montrer la confrontation avec la mort. Les croix de bois de Roland Dorgelès retrace le courage et le sacrifice des combattants de la première guerre mondiale qui y ont laissé la vie, la santé ou une partie de leur corps. Idéalisant la guerre au départ, le soldat-narrateur est prêt à faire un grand sacrifice pour son pays, mais au moment où il va rencontrer la mort, le héros va perdre ce sentiment et dénonce cette passion pour le sacrifice. Dans L’eau ne meurt jamais de Hamid Hesam, la mort prend une autre ampleur sous les impulsions chiites et la notion du martyre ranime le combattant qui s’est détaché des intérêts territoriaux pendant la guerre irako-iranienne. En profitant de quelques éléments de l’approche géocritique dans l'analyse du temps et de l'espace, nous avons étudié la pensée de guerre des héros avant la guerre et la révolution de l’esprit chez eux après avoir participé à la guerre. Ensuite, nous avons analysé le rôle des femmes au foyer en Iran et en France pendant la guerre en étudiant comment les deux héros, l’un français et l’autre iranien évoluent en se confrontant à la mort et dans quelle mesure les valeurs et les croyances de chaque héros vont bouleverser leur première image de la mort, emplie de peur et d’angoisse en rapport avec l'espace.
L'image de la société contemporaine dans Les Escaliers d'Akbar Radi, grand dramaturge réaliste iranien(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
La pièce, Les Escaliers , écrite par Radi est une pièce moderne et tragique qui retrace la société contemporaine de l'Iran. Après avoir reçu trois photos d'un étudiant anonyme, celui-ci a rédigé cette pièce pour représenter l'injustice sociale. Dans ces trois photos nous voyons, tout d'abord, un homme pauvre avec des vêtements usés, sur la deuxième photo le même homme est à côté d'un magasin de vélos et la troisième photo représente cet homme, devenu très riche. Radi, en regardant ces trois photos imagine le parcours de l'homme et présente un nommé Bulbul, Rossignol qui voudrait monter l’échelle sociale par des voies illégitimes pour arriver au sommet de la richesse. En représentant la vie des malfaiteurs, plein de complexités, dans une forme tout à fait réaliste, Radi décrit et critique la société avant et après la révolution. Cette pièce en 5 actes est l’image de la chute de l'humanité d'une société. Nous allons décrire, dans cet article descriptif et analytique, en tenant compte des idées de Claude Douchet sur la socialité du texte, comment Radi arrive, au moyen d’un langage métaphorique et symbolique, à démontrer que les gens appartenant aux couches inférieures de la société n’ont pas d’autre choix que de chercher la richesse à tout prix. Pourtant, sur ce chemin, en raison de leurs frustrations, la plupart deviennent des loups prêts à dévorer les autres tout en sacrifiant toute humanité et scrupules..
تقارن تصاویر (قرینه سازی پنهان) در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده هم زمان از چند عنصر زیبایی آفرین در سخن، پدیده ای است که در زبان فارسی سابقه ای طولانی دارد و در بحث های زیبایی شناسی با نام های «تزاحم تصاویر»، «تصویرهای مزاحم» و... از آن یاد شده است. این کار به دلیل آن که حجم ایماژهای متن را بیشتر از ظرفیت های زبانی آن می کند، ناپسند ارزیابی می شود و از اصالت شعر می کاهد، اما در شعر حافظ، بیت های بسیاری می توان یافت که در آن ها با وجود استفادة هم زمان از چند عنصر بدیعی بیانی در تصویرسازی، نه تنها تزاحم تصاویر پدید نیامده است، بلکه بر اثر هم گرایی تصاویر، معنای بیت چندلایه و زیبایی و خیال انگیزی آن افزون شده است. علاوه بر آن که درنهایت دو تصویر متقارن خلق شده که در نظر اول به چشم نمی آید. این هنرنمایی در شعر حافظ که ما آن را در مقابل اصطلاح تزاحم تصاویر، «تقارن تصاویر» نامیده ایم و از نگاه بلاغت پژوهان و شارحان حافظ دور مانده است، آنچنان مورد توجه حافظ قرار داشته که می تواند یکی از مشخصه های سبکی او به شمار آید. البته استخراج عناصرِ بدیعی بیانی یادشده، به شکل جدا از هم یا دوگانه در یک بیت، در شعر حافظ سابقه ای طولانی دارد، اما شکل تلفیقی آن ها به صورت منشوری که حداقل چهار وجه دارد و در نهایت دو تصویر موازی را شکل می دهد، برای نخستین بار است که معرفی می شود.
بررسی تأثیر نهج البلاغه در مثنوی با رویکردی تطبیقی بر اساس مبحث توحید افعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجّه به توحید از اصولی است که همواره تمامی مسلمانان با تمامی گرایش های فرعی به آن معتقدند. بحث از توحید افعالی به عنوان یکی از مراتب سه گانۀ توحید (توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی) نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این پژوهش، تلاش شده است تا به شیوۀ توصیفی تحلیلی و با تکیه بر رویکرد تطبیقی به اثرپذیری مثنوی از نهج البلاغه ، (به دلیل اشتراک و نوع همگونی دیدگاهی) در مبحث توحید افعالی پرداخته شود. این اشتراک دینی در دو سوی عالم و در دو زمان ناهمگون، انسان ها را به اشتراک دیدگاهی در مبحث توحید افعالی آشنا می سازد. هر دو برای اثبات یگانگی پروردگار و مراتب کمال انسانی، مراحلی قائل اند. هدف این نوشتار از برسی تطبیقی در دو اثر نهج البلاغه و مثنوی ، بررسی تأثیر و تأثر، تطبیق و روشن سازی ابعاد توحید افعالی در موضوعات خرد تر چون خالقیت، ربوبیت و مالکیت و ذکر بسامد و شباهت های دیدگاهی و گفتاری آن دو بزرگ (در برخی موارد، تفاوت ها) در ابعاد فوق است. نتایج بررسی حاکی از آن است که به طور قطع، مثنوی مولانا از نهج البلاغه تأثیر پذیرفته است. همچنین لازم به ذکر است که بیشترین تأکید مولانا در بحث توحید افعالی، بر «توحید در ربوبیت» بوده و در این حوزه، مطالب گسترده تری در مقایسه با نهج البلاغه دربارۀ توحید در مالکیت ذکر کرده است. و در آخر می توان گفت تأکید امام علی (ع) در نهج البلاغه نیز بیشتر در بحث «توحید در خالقیت» متمرکز بوده است.
ضرورت تصحیح مجدد مقامات شیخ الاسلام حضرت خواجه عبدالله انصاری هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
55 - 70
حوزه های تخصصی:
مقامات شیخ الاسلام حضرت خواجه عبدالله انصاری هروی یکی از آثاری است که آن را متعلق به عبدالرحمن جامی دانسته اند. برخی از جملات و عبارات این کتاب یا عیناً مانند نفحات الانس جامی و طبقات الصوفیه انصاری است یا این که با اندکی تغییر در این کتاب آمده است. تاکنون، سه تصحیح از این اثر صورت گرفته است و با وجود کوشش های آربری، فکری سلجوقی و بشیر، هنوز نقص ها و ایرادهایی در تصحیح یا تحشیه ها و تعلیقات آن دیده می شود. این پژوهش با شیوۀ سندپژوهی انجام یافته است و کوشیده ایم با معرّفی آن، ضمن اشاره به مؤلفه های فکری، زبانی و ادبی و ویژگی های سبکی اثر، با بیان برخی از ایرادها و اشکالات موجود در تصحیح های انجام شده، ضرورت تصحیح مجدد آن را یادآور شویم. قراین به دست آمده نشان می دهد که اولاً، اشکال های متن ذیل پنج مؤلفۀ کلی ایراد در علائم نگارشی و ویرایشی، خطا در چاپ، اشتباه خواندن نسخه ها، ایراد در تحشیه و تعلیقه یا نقص در آن و حذف واژه یا اصطلاحی مهم از متن خلاصه می شود. ثانیاً، از منظر ویژگی های سبکی، با توجه به قراین به دست آمده این متن بر چند مؤلفۀ کلی استوار است. به لحاظ ویژگی فکری، برخی از شاخص ترین و محوری ترین اندیشۀهای صوفیه مانند ذکر شطحیات اهل سلوک و تفوق طریقت بر شریعت در این متن آشکارا دیده می شود. به لحاظ ویژگی زبانی، با توجه به این که نویسنده رسالت خود را نه فضل فروشی و تقدم چگونه گفتن بر چه گفتن، بلکه راحت بودن درک معنا و انتقال پیام می داند، با متنی ساده و مرسل روبه روییم. با توجه به این مسئله، به لحاظ ویژگی ادبی نیز، نویسنده کوشیده است تا حد امکان از آرایه های لفظی و معنوی ساده ای بهره بگیرد تا این اثر برای اغلب مخاطبان قابل فهم باشد.
تحلیل الگوهای روابط عاشقانۀ شخصیت های زن در مثنوی های عطار بر اساس نظریۀ مثلث عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت های زن چه در جایگاه عاشق و چه معشوق در مثنوی های عطار، به صورت فعالانه با مردان ارتباط عاطفی برقرار می کنند که نگرش آنان دربارۀ عشق، در شکل گیری این ارتباط نقش مؤثری دارد. هدف در این پژوهش نیز بررسی شناخت این شخصیت ها، از ابعاد عشق در مثنوی های عطار (منطق الطیر، الهی نامه و مصیبت نامه) بر اساس نظریۀ عشق استرنبرگ و با روش اسنادی است و به این پرسش ها پاسخ داده می شود که آیا الگوهای روابط عاشقانۀ زنان در حکایت های عطار، با ابعاد عشق از نظر استرنبرگ مطابقت دارد؟ زنان به کدام ابعاد عشق بیشتر توجه نشان داده اند و تفاوت نگاه آنان با مردان در این زمینه ها چه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، الگوی روابط عاشقانۀ زنان مطابق با دیدگاه استرنبرگ بوده است؛ اما به دلیل تفاوت های فرهنگی و نگرش های عرفانی، شخصیت های زن حکایت های عطار، به برخی از ابعاد و مؤلفه های عشق بیشتر توجه نشان داده اند؛ چنان که از نظر آنان، مردان در جایگاه عاشق، پیش از پرداختن به بعد شور و اشتیاق، باید صمیمیت و تعهد خود را اثبات کنند و پس از آن است که می توان اظهار شور و اشتیاق آنان را پذیرفت. خود زنان نیز در جایگاه عاشق، همواره هر سه بعد عشق را رعایت می کنند و در کل، در عشق _ ورزی راهنمای مردان برای دست یابی به عشق کامل و آرمانی هستند.
Analyse sémiotique de la figurativité dans Et si c’était vrai... de Marc Levy selon les idées théoriques de Greimas(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Marc Levy est un écrivain français contemporain et rendu célèbre dès son premier roman; Et si c’était vrai...Levy ne voit pas le monde comme un tout prédéterminé, avec les ordres stables et fixes, selon lui, à tout moment le monde qui nous entoure change, alors c’est l’instabilité qui règne sur le monde. Lorsque le lecteur commence à lire une œuvre, il entre immédiatement dans le domaine de la figurativité. En fait, c'est grâce aux figures que le monde prend sens et nous parle, et l'auteur utilise des figures, des répétitions isotopiques et des oppositions fondamentales pour produire du sens et transmettre ses idées au lecteur. Cette recherche a pour objectif l’analyse de la figurativité de Et si c’était vrai... de Marc Levy dans une perspective sémiotique d’inspiration greimassienne. L’intérêt de cette étude consiste alors à expliciter, dans la mesure du possible, certaines idées de l’auteur sous l’angle sémiotique. De plus, par ce travail, nous visons à répondre aussi à la question suivante : Comment les répétitions isotopiques et les oppositions fondamentales forment la cohérence du texte littéraire de Levy ? Cette étude explore les divers niveaux où le figuratif prend forme, s’agence et se manifeste. En appliquant les idées théoriques de Greimas concernant la figurativité, nous concluons que Marc Levy a produit du sens dans son texte littéraire en transférant certaines de ses idées telles que l'instabilité, la mobilité et la métamorphose à travers des répétitions significatives, des répétitions fondamentales et des figures objectives et abstraites axiologisées et il a ainsi créé un texte cohérent.
آگاهی هایی تازه درباره تاج الدّین محمود اُشْنوی و ارتباط وی با مجدالدّین بغدادی و دربار خوارزمشاهیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
9 - 44
حوزه های تخصصی:
نیست و پژوهشگران نیز با حدس و گمان درباره جزئیّات زندگی وی سخن گفته اند، انتشار هرگونه سندی که بتواند برخی از زاویای زندگی او را روشن تر سازد، اهمیت خواهد داشت. در این مقاله، ضمن بررسی آرای پژوهشگران درباره زندگی و آثار اشنوی، نامه ای نویافته از مجدالدّین بغدادی را معرفی کرده ایم که از فحوای آن چنین برمی آید که اشنوی حوالی سال های 597 تا 602 ق. ضمن اقامت در هرات، در خانقاهی کهن به هدایت مریدان و درس و وعظ می پرداخته است و مقام و آوازه اش چنان بلند بوده که اطرافیان محمد خوارزمشاه، از ترس نفوذ معنوی او، در صدد تخریبش بر آمده اند و تلاش کرده اند تا نظر سلطان را درباره وی تغییر دهند. خوارزمشاه نیز به محض محاصره هرات، او را زندانی کرده است، اما درنهایت عارف بزرگی همچون مجدالدین بغدادی، ضمن تعظیم و بزرگداشت وی، از نفوذ بسیار زیاد خود در دربار خوارزمشاهیان برای رهایی او از بند اسارت استفاده کرده است.
بررسی قرار دادهای تعاملی در تفسیر نسفی د رمقایسه با بخش ترجمه کشف الاسرا ر میبدی بر اسا س نظریه نورمن فرکلاف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تفسیر نسفی" اثر "نجم الدین نسفی" یکی از مهمترین آثار قرن پنجم و ششم هجری است که نویسنده در آن ترجمه ای مسجع از قرآن ارائه داده است و از دیگر تفاسیر مهم این دوره تفسیر "کشف الاسرار و عده الابرار" اثر "ابوالفضل میبدی" است که نویسنده قرآن را با دیدی عرفانی تفسیر کرده است. تحلیل گفتمان این دو کتاب می تواند اصول اعتقادی و ایدئولوژی نویسندگان را به خوبی نشان دهد. یکی از نظریه های مهم در زمینه تحلیل گفتمان، نظریه "نورمن فرکلاف" است که در آن رابطه میان ملاکهای درونی و بیرونی متن بررسی می شود. فرکلاف متن را در سه محور توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند و یکی از موضوعاتی که دربخش توصیف متن به آن پرداخته می شود، این است که نویسنده از کدامیک از قرار دادهای تعاملی استفاده کرده است و نظام نوبت گیری برای سخن گفتن در متن چگونه اداره می شود؟ بررسی این موضوع به روابط قدرت میان دو طرف گفتگو بستگی دارد. گاهی مفسران با توضیحات اضافه ای که در ترجمه خود می آورند این امکان را به پژوهشگر می دهند که ساختار فکری آنان را دراین زمینه مشخص کند. در بررسی های به عمل آمده، نسفی با توجه به اطلاعات تاریخی و تفسیری خود در این زمینه قوی تراز میبدی عمل کرده است. در این مقاله نویسندگان با روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای در صدد هستند گفتمان موجود در ترجمه این دو کتاب را در زمینه قرار دادهای تعاملی مورد بررسی قرار دهند.
صفای عشق (بررسی مؤلفه های مکتب وقوع در شعر فروغ فرخزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب وقوع از مهم ترین جریان های شعر فارسی است که عشقی واقعی و ملموس را توصیف می کند. در این مکتب تکیه بر رویدادهای واقعی عشقی و بیان احساسات به صورت ساده و صریح است. مهمترین ویژگی های شعر این مکتب، گزارش حال، بدیهه سرایی، سادگی سخن، راستی سخن، بیان جزئیات عاشقی و عشق ورزی با جمال بشری است. فروغ فرخزاد در کنار نیما، شاملو، سهراب سپهری و اخوان از برجسته ترین شاعران معاصر فارسی است.عشق در شعر او به مانند مکتب وقوع زمینی و ملموس است. او به عنوان یک زن با صراحت در مورد امیال جسمانی و عاطفی خود نسبت به مرد سخن می گوید. در این پژوهش مطابقت مشخصه های شعر فروغ با ویژگی های مکتب وقوع به روش تحلیل و توصیف محتوای اشعار وی مورد بررسی قرار گرفته است تا به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که مهم ترین مولفه های مکتب وقوع اشعار شاعر کدام است؟ ویژگی های صراحت لهجه و سادگی زبان ، واقعی و ملموس بودن عاشق و معشوق، بیان واقعی و نوستالژیک روایت عاشقانه، بیان تمنای زنانه و اعراض از معشوق در شعر فروغ ویژگی های اصلی ای بودند که با مشخصه های مکتب وقوع مطابقت داشتند. ویژگی صراحت لهجه و سادگی زبان به دلیل بی پروا بودن فروغ و استفاده از زبان امروزی ، شاخص ترین و پرکاربردترین این ویژگی هاست.
طبقه بندی و تحلیل بن مایۀ "آغاز عشق" در منظومه های عاشقانۀ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
99 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از بن مایه های داستانی در منظومه های عاشقانه، آغاز عشق عشّاق آن است. در این منظومه ها نویسنده هنر خود را به کار می گیرد تا اوّلین جرقّه ایجاد عشق را حادثه ای زیبا و به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی، به این سؤالات پاسخ می دهد که بن مایه آغاز عشق را در منظومه های عاشقانه فارسی چگونه می توان طبقه بندی کرد و هر یک از این طبقه بندی و زیرگونه ها در روایت داستان چه نقشی ایفا می کند؟ برای این منظور کتاب "یک صد منظومه عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،1394) مبنای کار قرار گرفته است. براساس نتایج به دست آمده، آغاز عشق با دو کنش "دیدن" و "شنیدن" و در انواع گوناگون، در سیر حوادث به وقوع می پیوندد. دیدن معشوق به صورت مستقیم، دیدن در خواب و دیدن تصویر وی، مشهورترین انواع آغاز عشق به واسطه دیدن محسوب می شود. آغاز عشق با دیدن تصویر فقط بین عشّاق ایرانی و عرب کاربرد داشته است. شنیدن توصیف معشوق و یا شنیدن صدای وی نیز از انواع دیگر آغاز عشق است و در میان همه ملّت ها به جز اعراب رایج بوده است. نقش بن مایه مذکور از آن جهت است که تا زمانی که اوّلین جرقّه عشق زده نشود و آغاز عشق صورت نگیرد ساختار روایی منظومه عاشقانه شکل نخواهد گرفت.
خداشناسی عرفانی در المواقف و المخاطبات ابوعبدالله نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
99 - 130
حوزه های تخصصی:
«خدا شناسی» و ارتباط با خدا مهم ترین موضوع در عرفان است و عارفان در این زمینه نگاه ویژه و تفسیر خاصی داشته اند. ابوعبدالله نفّری یکی از همین عارفان است که گزارش تجارب عرفانی خود را در دو کتاب المواقف و المخاطبات در بندهای متعدد و با زبانی بسیار پیچیده ارائه کرده است که می توان نگرش خدا شناسانه او را از آن مطالب استنباط کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که «شناخت خدا» در اندیشه عرفانی نفّری چه ویژگی هایی دارد؟ نگارنده در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی محتوای «خدا شناسانه» اندیشه عرفانی وی را استخراج و تدوین کرده و به این نتیجه رسیده است که نفّری اصرار زیادی بر ناتوانی انسان در شناخت حق دارد، امّا این موضوع به معنای تعلّق او به «تعطیل» و تنزیه صِرف نیست. با تکیه بر ناتوانی در شناخت خدا، او از «جهلی مقدّس» در شناخت خدا پرده برداری می کند و درواقع دیدگاه تنزیهی خاصی در این زمینه دارد. به اعتقاد نفّری این خودِ خداوند است که شناسنده خود به بنده اش است. او از اصطلاح «تعرّف» در این زمینه استفاده کرده است. بخش نهایی مقاله نیز به موضوع چگونگی ارتباط با حق اشاره دارد.