این مقاله با بحث دربارة اهمیت موسیقی و رقص و توجه به آنها در انسانشناسی آغاز میشود. سپس وضع موسیقی و رقص در انسانشناسی و تاریخچة توجه به آنها در این رشته بررسی میشود. بحث بعدی دربارة مطالعة نظاممند رقص با عناوینی چون رقصشناسی و رقصشناسی قومی و مردمشناسی رقص است و در آن، از اهمیت تحقیقات لوماکس در حوزة رقص و موسیقی سخن رفته است. آثار فناوری در مطالعة رقص و موسیقی از دیگر موضوعات مقاله است. در ادامه، پاسخهای سرخپوستان سویا به سوالات انسانشناسی دربارة موسیقی و رقص آنان دستمایة بررسی این موضوعات قرار گرفته است: نسبت آواز و رقص و تعاریف وجود آنها در فرهنگها؛ جنبههای فیزیولوژیک رقص و موسیقی؛ موسیقی و تولید اقتصادی؛ اجرا و ارزش؛ موسیقی و هویت اجتماع؛ نوآوری و تغییر در موسیقی و رقص.این مقاله ترجمهای است از: Anthony Seeger، “Music and Dance،” in: Tim Ingold(ed.)، Companion Encyclopedia of Anthropology، (London/ New York، Routledge، 2005).
درصد بسیار بالایی از رونق و گسترش گردشگری، در گرو خوب نشان دادن و خوب دیده شدن است. یک عکس زیبا و یا پوستر مناسب از اثری تاریخی در واقع به نوعی تلاش می کند، بیننده را به لحاظ بصری جذب و وسوسه کند، تا در نخستین فرصت مناسب از مکان واقعی آن عکس بازدید کند. شاید در صورت وجود آمارهای دقیق و واقعی بتوان اثبات کرد، که «تخت جمشید» و بسیاری از آثار تاریخی معروف دیگر، بخش اعظمی از معروفیت خود را مدیون فریم های ارزشمندی هستند، که در غالب مواد تصویری ارایه شده اند. مکان های دیگری هم مانند آبشار «مارگون»، حجم بالای شلوغی این سال های اخیر خود را مدیون هنرمندانی هستند که آنجا رفته اند و با عکس ها و فیلم های ارزشمندی بازگشته اند.
صنعت گردشگری نیازمند ابزارهای قوی تر در همه زمینه هاست، تا بتواند با بهره گیری از آنها به معرفی، ترویج و توسعه خود بپردازد.
این مقاله در ابتدا به معرفی عواملی که در شکل گیری موسیقی فیلم و رشد زیبائی شناسی آن مؤثر بوده اند می پردازد. آنگاه از عناصری که سینما و موسیقی را به هم نزدیک می کند نام می برد. به دنبال آن معلوم می کند که چه عواملی در آهنگسازی فیلم، استخوان بندی موسیقی را می سازند. مقاله ضمن طرح دیدگاه های چند تن از موسیقیدانان و نظریه پردازان موسیقی فیلم، ویژگی کار آهنگساز فیلم را بر می شمارد و در انتها معیارها و ملاک های ارزشیابی موسیقی فیلم را از جنبه زیبایی شناسی معرفی می کند.
با توجه به اهمیت اجرای نمایش ها و عدم اطلاع از کیفیت آنها ، به منظور تعیین کیفیت نمایش ها ، این تحقیق روی تماشاگران و هنرمندان نمایش های مرکز هنرهای نمایشی و بنیاد رودکی در سال 1382 ، انجام پذیرفته است . تحقیق با طراحی (design) پیمایشی (Cross Sectional) روی کلیه نمایش ها به مرحله اجرا گذاشته شده و نمایش ها از نظر « غنای موضوع و نوآوری در ساختار آن ها » ، « دقت و زیبایی حرکت بازیگران بر صحنه » ، « مهارت و توانایی بازیگران در اجرای نقش ها » ، « زیبایی و جذابیت صحنه پردازی » و ...