تصاویر منقوش بر آثار نویافته ی حوزه ی هلیل رود و مقایسه ی تطبیقی آن ها با
نقشمایه های منقوش بر دیگر آثار هنرهای دستی ایران و جهان چون نقشمایه های منقوش بر دست بافته ها، ظروف فلزی، سنگی و سفالین، آثار هنری سیمین و زرین، آثار حجاری شده در دل سنگ و ...، این حقیقت را روشن می سازد که نقشمایه های کنده کاری شده بر سطح این آثار سنگی، چون گنجینه ای است که میان هنر و تمدن مشرق زمین و هنر تمدن های همجوار پُل می زند.
در این مقاله، نخست نقشمایه های نویافته ی حوزه ی هلیل رود با هنر مقدس سنجیده شده و سپس، به جستجوی سنت های هنر ایران در آن ها پرداخته شده است. سرانجام، ارتباط این نقشمایه ها با نقشمایه های موجود در هنر بین النهرین و از جمله در لوح نرگال مورد بررسی قرار گرفته است.
فیلم ها در هر دوره تاریخی تا حدود زیادی تحت تاثیر شرایط اجتماعی حاکم، به بازنمایی ایدئولوژی طبقه مسلط پرداخته و هریک به نحوی به استیضاح مخاطبان و برساخت سوژه میپردازند. فیلم هامون که در پایان دهه 1360 شمسی ساخته شد و با استقبال بسیاری نیز مواجه گردید، از جمله این فیلم هاست که متاثر از بافت تاریخی و اجتماعیِ عصری که در آن قرار گرفته با بازنمایی چالش های روشنفکر طبقه متوسط شهری با مناسبات حاکم بر خود زندگی در جهت استیضاح مخاطبان موفق عمل کرده است. در این مقاله هدف اصلی واکاوی رمزگان فیلم هامون، در جهت فهم چگونگی بازنمایی چالش های روشنفکر طبقه متوسط شهری در سینمای پایان دهه 1360 ایران است. در این راه، به نشانه شناسی دو سکانس ابتدایی و انتهایی این فیلم پرداخته ایم و رمزگان این سکانس ها را در جهت پاسخ به این سؤال کلیدی که چرا شخصیت اول فیلم که نمونه روشنفکر طبقه متوسط شهری است، در انتهای حیات پرچالش اش به این نتیجه میرسد که باید خود را نابود کند، به کار گرفته ایم. با استفاده از مفاهیم ایدئولوژی از لویی آلتوسر، دلالت های ثانویه اسطوره زمان حاضر از رولن بارت و روشنفکر از آنتونیو گرامشی و چارچوب روش شناختی متاثر از نشانه شناسی جان فیسک به این نتیجه می رسیم که روشنفکر طبقه متوسط شهری در مواجهه با طبقه بالا به سوژه بودن خود پیبرده است و حاضر به توضیح وضع موجود نیست، بنابراین درصدد بر میآید با خودکشی، خود را از مناسبات حاکم بر حیات اجتماعی برهاند.