نگارگری ایران، در طول اعصار از جلوه های بارز تمدن ایرانی و اسلامی بوده است. از ویژگی های نگارگری ایران در سده های پس از اسلام، پیوستگی اش با ادبیات فارسی است. نسخه های خطی بسیار زیادی برگرفته از اشعار شاعران گوناگون در دوران هنری مختلف مصورسازی شده اند، موضوع پژوهش حاضر نیز بررسی نگاره های یکی از این نسخه ای زیبا است، و آن نسخه هفت اورنگ جامی موزه فریر واشنگتن است. این نسخه برجسته در کارگاه ابراهیم میرزا مصور گردیده است. کتاب هفت اورنگ جامی را باید واپسین نسخه مصور ممتاز با معیارهای سلطنتی به شمار آورد. مطالب این مقاله به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و تدوین آن ها به شیوه توصیفی است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نگارگران هفت اورنگ جامی از آزادی عمل بیشتری در اجرای نگاره ها برخوردار بوده اند و در اغلب نگاره ها گرایشی نو به چشم می خورد. برخی نگاره ها دارای ویژگی هایی از قبیل تأکیدهای رنگی و ریتم متنوع خطوط می باشند که حالتی پرتحرک به صحنه داده است. استفاده از این موارد و همچنین مجموعه عوامل از قبیل ساختار باز و گسترده و کاربرد عناصر تازه منجر به پویایی طرح شده است. نسخه مصور هفت اورنگ جامی از مهم ترین نسخ و معرف سبک نقاشی مشهد در دوره صفوی است.
وقایع مذکور در قصص قرآن برخی متعلق به گذشتة دور است (انباء) و بعضی مربوط به گذشتة نزدیک (اخبار)؛ و هدف از هر دو عبرت است. در قصص قرآن، یا شخصیتْ محور است یا رویداد یا گفتگو؛ و البته در بعضی، مانند معراج حضرت رسول اکرم (ص)، هر سه عنصر مرکز توجه است. بهعلاوه، در آنها، حرکت و زمان و مکان نقشی تعیینکننده دارد. در نگارگری ایرانی، قصص قرآن را بدین نامها خواندهاند: قصص الانبیاء، سیرة النبی، انبیانامه، فالنامه، معراجنامه. نگارههای قرن دهمی قصص الانبیاء از حیث تصویرگری و اندازه و زبان و تزینیات و محل نگهداری و... واجد ویژگیهای جالبی است. در اینجا، نگارههای دو قصة قرآنی (متعلق به قرن دهم هجری قمری)، کشتهشدن هابیل به دست قابیل و عذاب قوم حضرت هود (عاد)، با روایت این قصص در تفسیر سورآبادی (قرن پنجم هجری قمری) مقایسه شده است.
طی شصت سالی که از شکل گیری نظام مدون توسعه در کشور می گذرد، تامین فضای سکونتگاهی شهری و روستایی و مسکن مناسب همواره بخشی از برنامه ها را به خود اختصاص داده است. علیرغم توجهی که در برخی برنامه ها خصوصا پس از انقلاب اسلامی، در مورد روستاها صورت گرفته به نظر می رسد تا تحقق فضای زیستی کالبدی مناسب کماکان فاصله بسیار است. این مقاله از طریق ارزیابی برنامه های پنج ساله تبیین جایگاه مسکن روستایی در آنها؛ و موارد مغفول و اقداماتی که باید در جهت تحقق برنامه ها مد نظر قرار گیرد، دنبال می نماید. مقاله از چهار بخش تشکیل گردیده، بخش اول روستاها و مسئله مسکن را مورد توجه قرار می دهد. بخش دوم به ضرورت هایی که مسکن روستایی را به امری اجتناب ناپذیر مبدل نموده، می پردازد. بخش سوم نگرش ها و اقدامات دولت ها طی 50 سال اخیر از ابتدای شکل گیری اولین برنامه توسعه کشور تا حال حاضر را بررسی خواهد نمود و بالاخره بخش آخر به جمع بندی و نتیجه گیری از تفکر حاکم بر فضای تدوین برنامه ها در قبل و بعد از انقلاب؛ اقدامات انجام شده در این زمینه و ضرورت هایی که در این ارتباط باید لحاظ نمود اختصاص یافته است.
الگو واره یا پارادایم چارچوبهای نظری فکری و فرهنگی هر گروه یا جامعهای برای رسیدن به هدف خاص گفته می شود؛ در زمینه حفاظت از خانه های تاریخی تبریز نیازها، خواستها و سلیقههای نظری افراد مداخلهگر در زمینه حفاظت خانه های تاریخی تبریز موجب شده است تا در هر دوره نظام فکری متفاوتتری از همدیگر در جریان مداخله برای احیای خانه های مذکور شکل گیرد. سوال تحقیق حاضر این است: الگو واره های نظری رایج در حفاظت از خانه های تاریخی تبریز چه بوده است؟ برای فرض به نظر می رسد اتفاقات اجتماعی و طبیعی، توان اقتصادی جامعه و سلایق افراد از جمله مولفههای تأثیرگذار در حفاظت خانه های تاریخی تبریز است. نتایج تحقیق نشان می دهد عدم شناخت جایگاه ارزشی و اجتماعی خانه های تاریخی در زمان شروع حفاظت نوین، باعث عدم توجه به آنها گردید و چون هنوز فناوری های جدید جایگاه مناسبی در جامعه نداشتند شیوه زندگی تغییرات اساسی نیافته بود موجب میشد تا خانه جزو گونه های تاریخی محسوب نشود؛ بنابراین حفاظت از خانه های تاریخی تبریز با تأخیر چند ساله نسبت به سایر گونه ها با مبانی نظری متأثر از شرایط اجتماعی، سیاسی و طبیعی بوده است.
قرآن کریم معجزه ی جاودان خداوند و منشور زندگی بشر در همه دوران ها است. در روزگاری که آیات الهی بر پیامبر گرامی اسلام نازل شد، عرب در اوج فصاحت و بلاغت بودند و قرآن آنان را در این زمینه به مبارزه طلبید. نگارندگان این مقاله بر آنند که نقش تصویر سازی ذهنی را در انتقال مفاهیم در جزء سی قرآن بررسی نمایند. شیوه ی این پژوهش کتابخانه ای است. برای انجام کار، نمونه های تصویرسازی از جزء سی ام انتخاب و بررسی شدند تا در نهایت به این پرسش پاسخ داده شود که بیان تصویری در القای معانی قرآنی چه نقشی دارد؟ سبک کتاب آسمانی به گونه ای است که از طریق تصویرسازی ذهنی، مفاهیم انتزاعی را عینی می سازد تا وضوح آنها در ذهن مخاطب، بیشتر و در نتیجه تعامل مخاطب با متن بهتر گردد و در نهایت دریافتی بهتر از پیام قرآن توسط او انجام شود. برای این منظور، قرآن بر یک گونه ی خاص از تصویر سازی تکیه نمی کند بلکه از گونه های متنوعی از تصاویری که در درون بافت با هم در تعاملند، بهره می جوید. تصویر سازی ها به دایره ی بیان بلاغی همچون تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه محدود نمی شوند بلکه از عناصر گوناگونی مانند موسیقی آیات، توصیفات دقیق و تقابل صحنه ها تشکیل می گردند تا حس و خیال آدمی را بر انگیزند. تصویر سازی های ذهنی با چارچوب فضای کلی بافت سوره ها هماهنگند.