فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۲۱ تا ۴٬۴۴۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
5 - 21
حوزه های تخصصی:
هنرهای تزیینی و ذهنی همواره از دیرباز با نماد و اسطوره همراه بوده و باعث انتقال مفاهیم اسطوره ای از طریق ایجاد نقش به وسیله هنر بوده است. نقش درخت، یکی از این نمادها است که در قالی کرمان جایگاه خوبی به دست آورده است. نقش درخت در قالی کرمان معمولا به دو روش طراحی شده است. طرح اول، نزدیک به طرح درخت های موجود در طبیعت طراحی شده و طرح دوم، از قالب طبیعی بودن دور شده و طرح نمادین به خود گرفته و آن را حفظ کرده است. بدین منظور سوال های اصلی پژوهش عبارتند از: آیا به علت نمادین بودن طرح درختی-سروی در قالی کرمان، تزیینات و فرم بصری درخت، حفظ شده یا تغییراتی در آن به وجود آمده است؟ آیا طرح درختی های آزاد (رئالیسم) در قالی های درختی کرمان در شکل و فرم طبیعی نزدیک به طبیعت طراحی شده است؟ که در این پژوهش سوالاتی این چنین مورد بررسی قرار خواهند گرفت. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی است که به طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، در گروه اول، فرم درخت ها (سرو) انتزاعی و متقارن و به دور از شکل طبیعی درخت در طبیعت است و مفهوم نمادین دارند و به همین علت نمادین بودن شکل آن حفظ شده و در گروه دوم، این فرم درخت ها به طبیعی بودن و یا رئالیسم نزدیک تر شده است و فرم رها و رقصان و غیر متقارن به خود گرفته و معنای نمادین ندارد.
پژوهشی تطبیقی بر نمادهای ایران باستانی و تاثیر آن در قالی های پس از اسلام (مطالعه موردی: سیمرغ، جدال شیر و گاو و نماد فروهر)
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
127 - 137
حوزه های تخصصی:
طراحان قالی های در هر زمان، تحت تأثیر دین و آیین و فرهنگ بومی به استفاده از نقوش نمادین در قالی هامی پردازند. در دوره اسلامی نیز قالی های ایرانی، تحت تأثیر فرهنگ و مذهب زمان خویش قرارگرفته و از نمادگرایی اسلامی بهره مند شده اند. این نمادها بسیار متنوع بوده، اما آنچه مطرح است آن نمادهایی است که ریشه در ایران پیش از اسلام داشته، اما در قالی های ایرانی-اسلامی بار دیگر تجلی یافته اند. مقاله حاضر با روش تطبیقی-تحلیلی می کوشد تا با بررسی نقوش باستانی به طبقه بندی و تحلیل این نمادها پرداخته، سپس به سؤالاتی همچون چرایی دلایل کاربردی این نقوش بر قالی های ایرانی در دوره اسلامی و چگونگی تطابق این نقوش با اندیشه اسلامی پاسخ دهد. با توجه به گستردگی نقوش نمادین با مضامین باستانی، در این پژوهش تنها سه نماد مورد بحث و تحلیل قرار خواهد گرفت که شامل نقوش نمادین؛ ققنوس، جدال شیر و گاو و نماد فروهر هستند. می توان دریافت که نمادها زمانی می توانند به حیات خود ادامه دهند که مطابق نگاه مذهبی و سیاسی جامعه آن روز باشند. در این میان نقوش باستانی در سه رده توانسته اند در دوره اسلامی دوام یابند؛ 1- به لحاظ ساختاری همچون گذشته اما در معنا منطبق با بینش اسلامی تغییر یافته اند 2- به لحاظ ساختاری و معنا همچون گذشته اما با توجه به آن که منافاتی با اندیشه اسلامی ندارد دوام یافته و تنها معناهایی بر آن افزوده شده است 3- به لحاظ ساختاری و معنایی همچون دوره گذشته بوده اگرچه با اندیشه اسلامی مطابقت نداشته اما با اندیشه سیاسی و نظام سلطنتی منطبق بوده اند.
واکاوی نگاره ی معراج پیامبر اکرم(ص) در نسخه ی خطی هفت اورنگ جامی گالری فریر با رویکرد بینامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگران و نقاشان ایرانی، در برخورد با متون ادب فارسی همواره هنر خویش را به منصه ظهور رسانده اند و رابطه ناگسستنی این دو حوزه در تاریخ هنر و ادب ایران انکار ناپذیر است. سلطان ابراهیم میرزا شاهزاده هنردوست عصر صفوی در نیمه دوم قرن 10 ﻫ.ق / 16 م. گروهی از هنرمندان با ذوق و با استعداد را برای به تصویر کشیدن هفت اورنگ، شامل هفت مثنوی از ماندگارترین منظومه های شعری جامی، گرد هم آورد که به خلق مجموعه ای شامل بیست و هشت نگاره فاخر از آن مثنوی انجامید. هدف اصلی این پژوهش، بررسی پیوند شعر و نقاشی ایرانی در خوانش بینامتنی نگاره های سلطان ابراهیم میرزا و هفت اورنگ جامی است. نگارندگان در این پژوهش بر آن است تا داستان معراج پیامبر(ص)منقول در منظومه خردنامه اسکندری را با نگاره آن از هف تاورنگ سلطان ابراهیم میرزا از بارویکرد بینامتنی و با تکیه بر الگوی بیش متنی ژنت به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که برمبنای رویکرد غالب در پژوهش کمیت و کیفیت اشتراکات و افتراقات میان نگاره و شعر چگونه ارزیابی م یگردد. نقد مباحث همانگونگی و تراگونگی در شعر و نگاره و دقت در جایگشت ها نشان می دهد که نگارگر خود را ملزم به تصویرگری تمام ابیات نکرده است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در تطبیق نگاره با شعر معراج پیامبر(ص) بیشتر وجه غالب از منظر بیش متنیت ژنت تراگونگی می باشد، و از میان موارد جابجایی، کاهشی و افزایشی بیشترین تکیه بر مورد افزایشی می باشد که نگارگر بر اساس تخیل و هنر خود نسبت به شعر در نگاره استفاده کرده است.
مروری بر رابطه انسان با طبیعت در تمدن های مشرق زمین
حوزه های تخصصی:
بی گمان مطالعه رابطه میان انسان و طبیعت با توجه به دوره های تاریخی آن در شکل گیری معماری در بستر زمان بسیار حائز اهمیت بوده چرا که بشر از دیرباز در رابطه ای تنگاتنگ با طبیعت بوده است. این مقاله با هدف بیان چگونگی رابطه انسان با طبیعت با توجه به دوره های زمانی مشخص(تمدن های مشرق زمین) به نگارش در آمده و سوال اصلی این پژوهش آن است که رابطه انسان با طبیعت در هر یک از تمدن های مشرق زمین براساس تقسیم بندی دوره های زندگی انسان در طول تاریخ شامل ارگانیک، فراارگانیک، فروارگانیک و سمی ارگانیک از کدام نوع است؟ تحقیق از نوع تحقیق های بنیادین و توصیفی بوده و روشی جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. مقاله با مقدمه ای از اهمیت تعامل انسان و طبیعت شروع و سپس تقسیم بندی دوره های زندگی انسان در طول تاریخ، چگونگی تعامل انسان و طبیعت در دوران پیش از تاریخ و سپس هر یک از تمدن های مشرق زمین شامل رابطه انسان و طبیعت در تمدن بین النهرین، مصر باستان، ایران، هند، چین و ژاپن تشریح و سپس در مرحله تحلیل آن ها به تفکیک دوره، چگونگی رابطه انسان با طبیعت و نحوه برخورد او مورد بررسی قرار گرفته و در جداول تحلیلی اصلی ترین این مفاهیم را طبقه بندی می کند. پژوهش نشان می دهد که در اکثر فرهنگ ها و تمدن های مشرق زمین ارتباط نزدیکی بین انسان و طبیعت وجود داشته و همسویی با طبیعت ملاک اکثر این تمدن ها بوده است.
فرایند ادراک منظر بر پایه ادراکات حسی و عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
27 - 38
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: طبق تعاریف، منظر پدیده ای است که توسط انسان ادراک می شود. انسان در وهله اول از طریق حواس با محیط و محرک ها، ارتباطی فیزیولوژیک برقرار می کند و این به تقویت خاطره ذهنی و ادراک حسی منجر می شود. در ادامه در ادراک عقلی، تجارب حسی معنی دار شده و شناخت حاصل می شود. در نتیجه، عدم توجه به تمامی حواس موجب کاهش تجربیات حسی می شود. از آنجا که تا کنون تحقیق جامعی در زمینه فرایند ادراک مناظر ارائه نشده، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال اصلی است که فرایند ادراک منظر چگونه است. در راستای پاسخ به این پرسش در ابتدا پاسخگویی به این سؤالات فرعی لازم است که ادراک حسی انسان بر پایه چه حواسی شکل می گیرد و ادراک عقلی انسان و عوامل تأثیرگذار بر آن کدام اند.هدف پژوهش: این پژوهش سعی در افزایش تجربیات حسی و پاسخ دهندگی بیشتر منظر، از طریق شناسایی و توجه به فرایند ادراک و عوامل تأثیرگذار در آن، دارد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت از نوع کیفی با هدف کاربردی است و روش آن تحلیل محتوای کیفی و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای از طریق بررسی متون و نقد نوشته های دیگران و تحلیل محتوای کیفی آنها بوده و به شیوه استنتاجی و استنباطی، به بررسی فرایند ادراک مناظر در دو حوزه ادراک حسی و ادراک عقلی می پردازد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که بسنده کردن به حواس پنج گانه در ادراک منظر، فارغ از 51 حس و ادراکات عقلی و عوامل آن (منظر فیزیکی، عوامل فرهنگی، عوامل شخصی)، موجب توصیف عینی و فنی منظر، ثبت لایه ای سطحی از تجربیات حسی و تضعیف رابطه کاربر با محیط کالبدی شده و در صورت عدم تأمین انتظارات انسان، موجب رنجش و ترک محیط می شود.
منظر همچون طبیعت نمادین، تأملی بر نقش نمادین عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای «کامو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۲
28 - 37
حوزه های تخصصی:
منظر روشی تاریخی برای تجربه و شناخت جهان است و همچون متن و تصویری فرهنگی، قابلیت انتقال جهان بینی افراد را دارد. مناظر روستایی به عنوان مناظری هم زمان طبیعی و فرهنگی شناخته می شوند که اجتماعی شدن طبیعت را به واسطه تصرف گروهی فرهنگی و قومی به نمایش می گذارند. منظر روستای کامو حاصل ساماندهی محیط و عناصر طبیعی براساس باورها، معانی و ارزش های مشترک ساکنان است. در این روستا عناصر و اجزای طبیعی، ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی هستند که در قالب انگاره های فرهنگی و با سازوکاری مشخص، انتقال مفاهیم و معانی و ارائه منظر روستایی را به عنوان یک موجودیت واحد و کل نمادین میسر می سازند. هدف از نوشتار حاضر بررسی نقش نمادین محیط و عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای کامو و شیوه هایی است که این مسأله از معانی، باورها و تعاریف اصلی ساکنان اثر پذیرفته و بر شناخت ساکنان از محیط و نحوه ساماندهی و مدیریت آن اثر می گذارد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی و قوم نگارانه بوده و با رویکرد تحلیلی و تفسیر معانی منظر قومی و ادراک منظر، به تببین مدل مفهومی ادراک نمادین منظر و روشن ساختن نقش عناصر طبیعی در شکل گیری منظر روستای کامو می پردازد. جمع آوری اطلاعات در مرحله تبیین مبانی نظری از نوع کتابخانه ای و در مرحله مطالعه موردی به شیوه میدانی است. ماهیت نمادین منظر روستایی در تحول محیط به منظر، عناصر طبیعی به نمادهای فرهنگی و تعامل گران به گروه فرهنگی دیده می شود. در منظر روستای کامو عناصر طبیعی فراتر از نقش کارکردی خود به شکلی نمادین، به ساختاری از ارزش ها و باورها اشاره دارند که فهم مخاطبان از محیط روستا را فراتر از دریافت اطلاعات از محیط کالبدی، به ادراک نمادین منظر ارتقا می بخشند. این مسأله در پاسخگویی محیط به نیازهای مادی و معنایی ساکنان شکل می گیرد. پاسخگویی به نیازهای مادی نظیر تأمین معیشت و سرپناه، با تکیه بر نقش روایتگر منظر پتانسیل های محیط طبیعی را به نمایش گذاشته و پاسخگویی به نیازهای معنایی نظیر نیازهای اجتماعی و زیبایی شناسانه، با تکیه بر وجه شاعرانه منظر باورهای طبیعت گرایانه ساکنان را بازگو می کند.
تاثیر رویکرد اگزیستانسیالیسم بر آثار کامران دیبا (نمونه های موردی: پارک شفق، شهر شوشتر و موزه هنرهای معاصر)
حوزه های تخصصی:
باوجود اینکه معرفت شناسی در میان مباحث فلسفی، یکی از اصول اندیشیدن درباره نظام آموزش است؛ تاثیر آن در فرآیند طراحی معماران کمتر دیده شده است. علاوه بر آن امروزه بخش فرآیند، نظریه ها و روش های طراحی در درس طرح دانشجویان معماری و همین طور از نظر معماران به هنگام طراحی، مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل در مقاله حاضر به بررسی معرفت شناسی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار شاخص کامران دیبا که مطالعات وسیعی توسط ایشان در دوران دانشجویی بر روی این فلسفه انجام شده و در آثارشان اصول طراحی رویکرد اگزیستانسیالیسم قابل مشاهده می باشد، پرداخته شده است. علاوه بر آن، دیبا یکی از معماران معروف معاصر ایرانی محسوب می شود، که آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته است. به همین دلیل بررسی آثار ایشان در فرآیند طراحی معماری، می تواند منبع الهام ارزشمندی برای طراحان باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که دیدگاه کامران دیبا در طراحی بیشتر به سمت شناخت شناسی است تا هستی شناسی. هدف کلان معمار در آثارش، طراحی متناسب با انسان است و اصول رویکرد اگزیستانسیالیسم در پارک شفق بیشتر از دیگر آثارش مورد استفاده قرار گرفته است.
نقش خلاقیت انسانی در توسعه پایدار گردشگری جزیره قشم
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
158-166
حوزه های تخصصی:
نقش خلاقیت نیروی انسانی در فرایند توسعه پایدار، نقشی بی بدیل است و آینده هر ملتی را نیروی انسانی آن تعیین می کند. پایداری در فاكتورهای توازن اجتماعی، محیطی و اقتصادی برای عملكرد طولانی، از مسایل حیاتی دنیای امروز محسوب می گردد. یكی از فاكتورهای مهم موفقیت پایدار یك سازمان و یا كسب و كار، نیروی انسانی خلاق آن سازمان است. انجام فعالیتهای گردشگری که مشاغل گوناگونی راهم به دنبال دارد در هر کشوری بعنوان بخشی از فعالیتهای اقتصادی در کنار بخش صنعت وکشاورزی موجب رونق و پیشرفت اجتماعی- اقتصادی آنان می گردد. هدف اصلی این مقاله بررسی نقش خلاقیت انسانی در توسعه پایدار با تاکید بر پتانسیل های جزیره قشم بر توسعه اجتماعی و اقتصادی این جزیره می باشد. روش تحقیق، از نوع توصیفی- تحلیلی با ترکیبی از روش تحقیق کتابخانه ای و میدانی است. در این مقاله سعی شده به نقش خلاقیت در توسعه جزیره قشم که از جنبه اکوتوریسمی که حساسیت خاصی در همه ابعاد اكولوژیك، اقتصادی ، انسانی ، فرهنگی و سیاسی برخوردار است پرادخته می شود. این جزیره بزرگترین جزیره ایرانی خلیج فارس است كه نزدیكترین آنان به ساحل می باشد. توسعه پایدار جزیره با توجه به ماهیت جزیره ای بودن آن از نظر اكولوژیكی و حضور اكوسیستم های خاصی چون جزایر مرجانی، جنگل های حرا و اراضی خاص و وسیع داخلی آن در كنار روند نابسامان توسعه گذشته اش مستلزم دقت خاصی است كه باید حتماً بر شناخت دقیق وضعیت موجود از کلیه جهات خلاقیت انسانی در برنامه ریزی و مدیریتی مستمر از نظر محیط زیست مبتنی باشد.
تأثیر سبک زندگی بر روابط فضایی خانه های اعیان نشین دوره قاجار در مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
51 - 66
حوزه های تخصصی:
یان مسئله: از نظر محققین، سبک زندگی تأثیر زیادی بر معرفی الگوهای رفتاری، گرایش های ذهنی و شیوه زندگی افراد یک جامعه دارد. به عبارتی، مفهوم سبک زندگی به طور ویژه معرف کیفیت زندگی افراد یک جامعه است و بر معماری نیز تأثیر می گذارد. در رابطه با معماری خانه های مسکونی ایران در دوران قاجار و ارتباط آن با سبک زندگی مطالعات چندانی انجام نشده است. این موضوع، به ویژه، با توجه به تغییرات اقلیمی و همچنین تنوع خانه ها در دوران قاجار اهمیت بیشتری می یابد. در همین راستا، این پژوهش در پی خوانش فضا در رابطه با شیوه زندگی و تأثیر آن بر فضای معماری خانه های اعیانی دوران قاجار در استان مازندران است؛ و برای این منظور، لازم است گفتمان فضا در رابطه با شیوه زندگی و تغییرات آن در دوره قاجار با نگاهی ژرف مورد بررسی قرارگیرد و بازتاب آن در معماری این خانه ها بررسی شود. علت انتخاب خانه های اعیان نشین این است که در دوران قاجار خانه های مردم عادی اغلب متأثر از اقلیم بوده و تأثیر سبک زندگی ساکنین در این خانه ها کمتر از خانه های اعیان نشین مشهود است.هدف پژوهش: هدف از تدوین این پژوهش بررسی اثربخشی سبک زندگی مردم طبقه اعیان مازندران در دوره قاجار بر عرصه ها و روابط فضایی خانه های محل سکونتشان است. روش پژوهش: در این پژوهش از روش های توصیفی، تحلیلی و در نهایت استدلال منطقی استفاده شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی متکی و به دو صورت اسنادی و شفاهی قابل دسترسی است. برای انتخاب نمونه ها، تمامی خانه های مربوط به دوران قاجار در مازندران که دارای اسناد مطالعاتی بودند و امکان مطالعات میدانی درباره آن ها فراهم بود مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری: مطابق نظر صاحب نظران، سبک زندگی به مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دسته بندی شده است. در پژوهش حاضر تأثیر هر کدام از این مؤلفه ها در ساختار روابط فضایی نمونه ها مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه، پس از بررسی چیدمان فضایی خانه های منتخب، با ترسیم نمودارهای توجیهی توسط نرم افزار نحو فضا، اطلاعات به دست آمده تحلیل شد. سپس خانه های هر دوره قاجار با یکدیگر مقایسه شدند و این نتیجه حاصل شد که حتی خانه هایی که در یک دوره مشترک از دوران قاجار ساخته شده اند از نظر نوع و تعداد فضاها، عمق قرارگیری فضاها و همچنین چگونگی نحوه ارتباطشان با یکدیگر دارای تفاوت هایی هستند. این تفاوت ها از عواملی همچون روابط اجتماعی خانواده، شغل و معیشت ساکنین ناشی می شود و می توان آن ها را با الگوهای متفاوتی دسته بندی کرد.
شخصیت پردازی و نماد شناسی ادبیات داستانی معاصر فارسی با تاکید بر داستان جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
112 - 125
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های ادبیات داستانی معاصر مسئله شخصیت پردازی و کاربرد نماد برای انتقال مفاهیم و مضامین است. یکی از آثار برجسته داستانی معاصر، کتاب جای خالی سلوچ از محمود دولت آبادی است. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد بازتاب تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این دوره در این اثر و چگونگی کاربست شخصیت پردازی و نمادها توسط این نویسنده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که نظام ارباب و رعیتی حاکم بر کشاورزی ایران نوعی استثمار بود. این پدیده در آثار این دوره انعکاس یافته است. یکی از تحولاتی که در دوره پهلوی دوم در عرصه کشاورزی روی داد، مسئله انقلاب سفید(1341ش) و اصلاحات ارضی در امتداد آن بود که از سوی محمدرضاشاه پهلوی انجام گردید. بعد از این تغییرات، برخی نویسندگان دست به خلق آثاری زدند که به ادبیات روستایی معروف شد که در آن ها به بررسی این تغییرات و بازتاب آن در زندگی روستائیان می پرداختند. یکی از معروف ترین این کتاب ها «جای خالی سلوچ» است که جنبه های نمادین آن مورد بررسی قرار می گیرد. اهداف پژوهش: 1. ترسیم شرایط جامعه روستایی ایران را بعد از اصلاحات ارضی در کتاب جای خالی سلوچ. 2. چگونگی شخصیت پردازی و توصیف نمادین در ادبیات داستانی معاصر با بررسی موردی داستان جای خالی سلوچ سؤالات پژوهش: 1. در کتاب جای خالی سلوچ شرایط جامعه روستایی ایران بعد از اصلاحات ارضی را چگونه ترسیم شده است؟ 2. شخصیت پردازی و توصیف نمادین چه نقشی در انتقال مفاهیم در کتاب جای خالی سلوچ دارد؟
مطالعه تحلیلی و تطبیقی نقوش بز در سنگ نگاره های منطقه "شترسنگ" خراسان رضوی با نقوش مشابه در فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
89 - 107
حوزه های تخصصی:
سنگ نگاره در ایران دارای پراکندگی های گسترده ای است که با نمونه های کشف شده در سایر نقاط دنیا دارای شباهت ها و تفاوت های ظاهری و مفهومی قابل توجه است. نقوش صخره ای موجود در منطقه"شتر سنگ" یکی از هزاران نمونه سنگ نگاره هایی است که در خراسان شکل گرفته اند، بیانگر زندگی مبتنی بر پایه دامداری و شکارگری انسان عصر پارینه سنگی است. نقوش برجامانده در این صخره ها مانند سایر سنگ نگاره های مناطق مختلف دربرگیرنده نقوش جانورسان و نقوش انسان نماست که در بین نقوش موجود بیشترین نقش را نقش بزکوهی به خود اختصاص داده است. در بین نقوش موجود در سایت "شترسنگ" برخلاف پراکندگی های متنوع نقوش صخره ای در سایر نقاط ایران، نقوش گیاهی، سمبلیک و انتزاعی بندرت مشاهده می شود. در بین نقوش جانورسان، نقش بزکوهی به عنوان یکی از مهم ترین حیوانات در تداوم زندگی بشر حاکی از اهمیت فراوان این موجود است که در نقوش صخره ای منطقه "شتر سنگ"به وفور مشاهده می شود. نقش بز، نماد آب، ماه، آبادانی، فراونی، حاصلخیزی و نماد زندگی است. هدف این پژوهش، معرفی و شناخت سنگ نگاره های منطقه "شترسنگ" با تأکید بر نقش بزکوهی و وجود شباهت ها و تفاوت های شاخص نقوش این منطقه در قیاس با نقوش متنوع سایر مناطق کشور است که تاکنون مورد پژوهش و مطالعه جدی پژوهشگران قرار نگرفته است. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این سؤالات است: 1. نقوش بزکوهی در سنگ نگاره های منطقه شترسنگ دارای چه ویژگی هایی است؟ 2. بین ساختار طراحی، اجرا و تنوع نقوش بزکوهی در منطقه مورد مطالعه این پژوهش چه شباهت ها و تفاوت های شاخصی با سایر نقوش سنگ نگاره های ایران، وجود دارد؟ جستار پیش رو به صورت توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. با توجه به ریخت شناسی سنگ نگاره ها و اسناد و مدارک موجود در ارتباط با نقش بز تقریباً در تمامی مراکز فرهنگی دوران پیش از تاریخ در ایران، می توان به این نکته اشاره کرد که نقش بز کوهی در محوطه "شترسنگ" نیز، اغلب به صورت استیلیزه و خلاصه شده بدون اشاره به هیچ گونه تزئیناتی با استفاده از خطوط افقی برای طراحی بدن و چند خط مورب برای طراحی پاها، ترسیم شده است. همچنین، بزهای حک شده درمحوطه مورد پژوهش مانند اغلب نقوش سنگ نگاره های سایر نقاط ایران؛ به صورت نیمرخ با یک شاخ و یا دو شاخ با منحنی های کوتاه و یا بسیار بلند با عدم تناسب نسبت به بدن جانور، طراحی شده است. بزهای نیمرخ اغلب با دو پا طراحی شده اند و در مواردی نیز بزهایی با طراحی سه و چهار پا نیز مصور شده است. بین بزهای مناطق مختلف ایران، به جهت ریخت شناسی یا فرم و نیز محتوی و معنا یکسانی وجود دارد و شیوه حکاکی اغلب سنگ نگاره های ایران و نیز منطقه"شترسنگ" به شیوه پتروگلیف است. باستان شناسان با گاه نگاری نسبی و تقریبی حکاکی و ترسیم سنگ نگاره ها در منطقه "شترسنگ" را به دوره پارینه سنگی نسبت داده اند.
تحلیل SWOT برای ارزیابی یکپارچه سازی آموزش برخط با رویکرد مشارکتی در حوزه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
25 - 34
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: تحلیل SWOT یکی از راهکارهای برنامه ریزی استراتژیک است که برای ارزیابی وضعیت یک برنامه یا راهبرد استفاده می شود و همانطور که از نام آن پیداست نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها را مورد تمرکز قرارمی دهد. نقاط قوت توصیف می کنند که کدام یک از وجوه یک موضوع یا کدام بخش از یک سازمان برتری دارد و چه چیزی آن را از رقبا جدا می کند. نقاط ضعف کارآیی یک راهبرد و استراتژی را در سطح مطلوب خود متوقف می کند. فرصت ها به عوامل خارجی مطلوب اشاره می کنند که می توانند یک مزیت رقابتی به استراتژی مورد هدف بدهند. تهدیدها به عواملی اشاره دارد که احتمال آسیب رساندن به سازمان یا راهبردهای آن را دارند. لازم به یادآوری ست که از این روش علاوه بر برنامه ریزی راهبردی به طور کلی در تحلیل وضعیت نیز استفاده می شود. در واقع این تحلیل را باید ابزاری کارآمد برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی درونی یک سیستم دانست. هدف: پژوهش پیش رو بر اساس تجربیات جمع آوری شده از وضعیت آموزش برخط در حوزه هنر به ویژه با محتوای عملی است که بر اساس شرایط همه گیری کرونا و محدودیت های ناشی از آن، در کنار آموزش حضوری به عنوان راهبرد کارآمد در عرصه آموزش مطرح و بکار بسته شده است. روش پژوهش: این تحقیق با جمع آوری پرسشنامه ، تحلیل داده ها به صورت غیر مستقیم با هدف اجتناب از ورود سلایق به یافته های پژوهش صورت پذیرفته است. همچنین تحلیل SWOT با استفاده از کاربرگ استاندارد چهارگانه انجام شد. یافته ها: اصلی ترین تمرکز پژوهش بر روی بکارگیری روش های خلاقانه از سوی مدرس برای القاء روح مشارکت فعال و همکاری جهت افزایش تجربه یادگیری دانشجویان بوده است زیرا آموزش مهارت های عملی بجز از مسیر هم افزایی ناشی از مشارکت فعال میسر نیست. نتایج نشان از اهمیت ارزیابی نقاط ضعف و قوت استراتژی در حصول نتایج مطلوب برای شیوه های نوین دارد.
مطالعه تحلیلی نقوش هندسی در نگاره خواب دیدن ضحاک در شاهنامه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
35 - 47
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: شاهنامه طهماسبی نسخه خطی نفیسی از شاهنامه فردوسی است که متعلق به قرن دهم میلادی است. این نسخه شامل 258 نگاره از افسانه ها، اسطوره ها، اشعاری حماسی و داستان های شاهنامه در 1200 صفحه است که توسط برجسته ترین نقاشان و خوشنویسان عصر صفویه مصور شده است. نگاره های شاهنامه طهماسبی به لحاظ هنری، از ارزش بالایی برخوردارند. نقوش تزئینی بسیاری در این نگاره ها به کار رفته است. نقوش تزئینی هندسی از بارزترین و عمده ترین این نقش ها محسوب می شوند. نگاره خواب دیدن ضحاک یکی از نگاره های شاهنامه طهماسبی است که نقوش هندسی تزئینی بسیار زیادی در ترکیب بندی های متنوع و زیبایی در آن دیده می شود. جایگاه مهم نقوش تزئینی هندسی در تزئینات هنر اسلامی و به ویژه هنر نگارگری ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاد نموده است. این که بیشترین میزان تکرار نقش های هندسی در این نگاره کدام است؟ سؤالی است که در این تحقیق به آن پاسخ داده می شود. هدف: شناسایی کمی و کیفی نقوش تزئینی و هندسی نگاره خواب دیدن ضحاک به عنوان سندی از اسناد مهم بصری ایرانی. روش پژوهش: اطلاعات این پژوهش از منابع کتابخانه ای و اسناد تاریخی است که با رویکرد کیفی و به شیوه توصیفی- تحلیلی ارائه شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که 26 ترکیب هندسی در نگاره خواب دیدن ضحاک، شاهنامه طهماسبی وجود دارد این ترکیب ها از 19 نوع نقش هندسی تشکیل شده اند. در این بین نقوش هندسی، شش ضلعی منتظم و شمسه شش به ترتیب بیشترین میزان تکرار را در نگاره مورد مطالعه داشته اند.
امکان سنجی بهره مندی از تجارب خانه های سنتی دزفول برای رعایت حریم سمعی بصری در واحدهای مسکونی معاصر
حوزه های تخصصی:
بررسی و شناسایی نقش مایه کایلین در فرش های دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
23 - 41
حوزه های تخصصی:
نقوش حیوانی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین نقوشی است که می توان آن را از دیر باز تاکنون در فرش ایران مشاهده نمود. این نقوش در برگیرنده ی مفاهیم دینی و اسطوره ای کهن، بیان کننده موقیعت جغرافیایی و طبیعی، محل زندگی بشر و آمال و آرزوهای وی بوده است.کایلین نیز یکی از نقوش حیوانی است که اگر چه ما به ازای آن در طبیعت وجود ندارد اما به دلیل کاربرد زیاد در هنر صفوی از اهمیت خاصی برخوردار است و در هنر مناطق مختلف ازجمله ایران، چین و آسیای شرقی دیده می شود. در سرتاسر شرق آسیا کایلین یکی از چهار حیوان نجیب است که همراه با اژدها، ققنوس و لاک پشت می آید و تشکیل شده از سر اژدها، بدن آهو یا گاو و دم شیر است. کاربرد بی شمار این نقش در فرش های صفویه نویسندگان را برآن داشت تا ضمن معرفی نقش مایه ی کایلین و مفاهیم آن به این پرسش پاسخ می دهد که جایگاه بصری این نقش در فرش های این دوره چیست و چه انواع و طبقه بندی برای آن می توان ارائه داد؟ همچنین به جهت شناخت و درک مفهوم این نقش درهنر ایران لازم است به مفاهیم نمادین آن در هنر چین توجه کنیم و یا به بررسی بخش های مختلف این حیوان ترکیبی و نحوه ترسیم آن بپردازیم تا بتواند ما را در جهت شناخت علت کاربرد آن یاری نماید. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و گردآوری مبانی نظری حاصل از پژوهش های اسنادی صورت گرفته است و براساس بررسی کلیه فرش های موجود در منابع این نقش در 13 تخته فرش به کار رفته که دارای تنوع رنگ، فرم و طراحی است. از نظر فرمی به صورت منفرد و یا گرفت و گیر با شیر، اژدها وگاو ترسیم شده است که بیشترین حضور در درگیری با نقش شیر است. کایلین در فرهنگ ایران نماد خیر است و با توجه به شرایط و جایگاه قرارگیری نماد و مفهوم آن می تواند جایگزینی برای نقش گاو یا اژدها در صحنه های گرفت و گیر با شیر باشد.
الگوی هویت پایدارِ معماری، مبتنی بر طراحی فرایندی
حوزه های تخصصی:
طراحی مبتنی بر فرایند، گفتمانی روشمند برای ایجاد الگوهای علمی از روش و محتوی معماری است به گونه ای که باعث افزایش ادارک محتویی و شفافیت در روش گردد. چنین گفتمانی با روش مسئله پنداری، سعی دارد محتوی معماری را در بلند مدت مورد بازشناسی علمی قرار دهد که به هویت بخشی روشمند به آن منجر شود. بر این اساس، مفهوم پایداری در هویت معماری، مقوله نظری است که به تدوین یک چارچوب کلی، برای جایگاه دهی و ارتباط شناسی عوامل موثر بر معماری، کمک شایانی میکند. با توجه به نقش کلیدی طراحی در معماری، بدیهی است تمرکز بر چنین مقوله ای، راه را برای نظریه پردازی های آینده (خصوصا از نوع اثباتی) هموار تر میکند. پژوهش بنیادین حاضر سعی دارد به روش کیفی (گفتمان شناسی تطبیقی) با بازشناسی کلیات ماثر بر روند طراحی، آنها را در کلی ترین حالت ممکن دسته بندی، نامگذاری، و به آنها، جایگاهی مفهومی دهد، و نهایتا به صورت پیشنهادی، چارچوبی برای بهره گیری روشمند از آنها را ارائه نماید. بدین صورت، هدف هویت بخشی مبتنی بر طراحی فرایندی(گام به گام)، را محقق کند. بدیهی است داشتن روند کل گرایانه باعث خواهد شد، در مواجهه با عوامل جدید احتمالی در آینده، بتوان ضمن تمرکز بر مراحل طی شده، بر افزودن و جایگاه دهی به عوامل جدید، عمل کرده و از تکرار مراحل قبل پرهیز کرد. در کلیه مراحل پژوهش تلاش شده است، مفهوم پایداری در سه وجه: ثبات بخشی به رویه طراحی معماری، استفاده از گفتمان فرایندی، و ارائه چارچوب هویت آفرینی مبتنی بر طراحی فرایندی تعریف شده است، تا نتیجتا چارچوب جامع و منعطف پیشنهاد شده، ضمن پوشش داشته های موجود معماری، باعث کاستن از آسیب های سرعت تحولات علمی معاصر بر رویه طراحی و جلوگیری از کم رنگ شدن نقش مبانی نظری در آن، گردد.
بررسی امکان تفسیر و گونه شناسی شهرهای ایرانی-اسلامی بر اساس نظریه روح مکان شولتز، تعریف روح مکان شهرهای ایرانی- اسلامی و جستجو آرمان شهر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به دیدگاه نوربرگ شولتز، هویت معماری شهرهای باستانی بین چهار الگوی کیهانی، رمانتیک، کلاسیک و مرکب تقسیم و روح مکان شهرهای اسلامی در گستره شهرهای کیهانی قرار می گیرد. اما آیا شهرهای ایرانی-اسلامی همه داری روح کیهانی هستند؟ الگوی آن ها با توجه به الگوی ساختاری نظریه شولتز چیست؟آیا ابعاد فرهنگی و معنایی ناشی از بستر محیطی را هم می-توان در محیط های اسلامی پذیرفت و تسری داد؟ در این تحقیق تلاش شده با بازنگری در نظریه روح مکان و بررسی شهرهای ایران الگوی آن ها کشف و بومی سازی شود. در فرایند طراحی استفاده از الگوهای بومی منطقه کمک شایانی به باززنده سازی هویت مکان می کند، هویتی که امروزه با توجه به گسترش طراحی های غیر مربوط در حال کمرنگ تر شدن است. پژوهش حاضر با بهره گیری از مطالعات میان رشته ای به صورت کیفی، پدیدارشناسی و کتابخانه ای و ارتباط با مطالعات اقلیمی، منظر، شهرسازی و تأثیر روانشناسی بر این مؤلفه ها تلاش می کند روح مکان موجود در شهرهای ایرانی-اسلامی را معرفی و بدین ترتیب تئوری شولتز را مورد بازبینی قرار دهد. در این پژوهش شهرهای ایرانی در چهارچوب نظریه شولتز بررسی و گونه شناسی این شهرها از دو منظر موضع شناسی و سیماشناسی صورت می گیرد؛ در حقیقت ساختار این نظریه ظرفی برای تعریف هویت اسلامی شهرها است. نتایج حاکی از آن است که هر چهار الگو در شهرهای ایرانی- اسلامی قابل تعریف است و تحت تأثیر عواملی چون اقلیم شهر، اعتقادات و فرهنگ، تمدن و شهرسازی گذشته شکل گرفته است. در این میان باغشهر صفوی با داشتن روح مکان مرکب، به عنوان یک آرمانشهر برای شهرهای ایرانی- اسلامی الگو است.
تحلیل گفتمان علمی- هندسی در رساله های خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
63 - 72
حوزه های تخصصی:
خوشنویسی به عنوان یکی از مهم ترین هنرهای اسلامی، از سده های اولیه دوران اسلامی تا به امروز، تحولات تاریخی و اجتماعی بسیاری را از سر گذرانده است که می توان این تحولات را ذیل گفتمان های حاکم بر خوشنویسی در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف پژوهش حاضر با فرض وجود نوعی گفتمان علمی- هندسی در سده های میانه، بازشناخت این گفتمان و استخراج ویژگی های آن در متون مربوط به خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر ترجمه متون یونانی و تألیف متون علمی توسط دانشمندان اسلامی و به طور کلی اهمیت یافتن علم گرایی و عقل گرایی در جامعه اسلامی سده های میانه شکل گرفت. از متون و رساله های باقی مانده از دانشمندان و نویسندگان این دوره و همچنین آرای پژوهشگران هنر اسلامی، استنباط می شود که تعاملی جدی میان علوم ریاضی با اقسام صنایع، مشاغل و رشته های علمی وجود داشته است. در همین راستا، هندسه و ریاضیات عامل بسیار مهمی در تدوین و تکامل خطوط اسلامی نیز بوده اند. بنابراین در این پژوهش با استفاده از روش تاریخی و اتخاذ رویکرد تحلیل گفتمان، با تأکید بر متون و رساله های خوشنویسی، به استخراج و بازشناخت ویژگی های گفتمان علمی- هندسی در خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری پرداخته شده است.
تحلیل و بررسی مقاومت حرارتی مناسب برای طراحی پوسته ساختمان های مسکونی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۶
67 - 81
حوزه های تخصصی:
کشور ایران در بین 10 کشور جهان با بیشترین میزان مصرف انرژی حاصل از سوخت های فسیلی قرار دارد و نزدیک به 40 % از این انرژی در بخش ساختمان استفاده می شود. این مسئله باعث افزایش غلظت گازهای گلخانه ای در جو زمین و افزایش آلودگی های زیست محیطی می شود. برای کاهش اثرات نامطلوب مصرف انرژی های فسیلی در ساختمان نیاز به ساخت بناهایی با مصرف انرژی کارآمد است. گام نخست در ساخت بنایی با مصرف انرژی کارآمد طراحی پوسته ساختمان با رفتار حرارتی مناسب است. هدف این پژوهش تعیین مقاومت حرارتی مناسب برای اجزای مختلف پوسته ساختمان های مسکونی با توجه به شرایط اقلیمی منطقه است. رویکرد پژوهش کمّی بوده و روش اتخاذ شده برای تحقیق، توصیفی- تحلیلی و شبیه سازی است و برای انجام تحلیل ها، یک ساختمان با کاربری مسکونی در نرم افزار دیزاین بیلدر شبیه سازی شده است. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان داد که افزایش مقاومت حرارتی پوسته ساختمان بار گرمایش ساختمان را نسبت به بار سرمایش به مقدار بیشتری کاهش می دهد. مقاومت حرارتی مناسب برای دیوارها بین m 2 .K/W ۲-۳.۵، برای بام مسطح m 2 .K/W ۳، برای سطوح شیبدار بام بین m 2 .K/W ۱.۵-۲.۵ و برای کف فضای شیروانی رساندن مقاومت تا m 2 .K/W ۱.۵ قابل قبول است. برای شیشه های چندجداره پنجره کاهش ضریب انتقال حرارتی شیشه تأثیر رضایت بخشی بر کاهش بار گرمایش و سرمایش ساختمان ندارد.
بررسی دیدگاه ساکنین محله های منطقه 8 تهران درباره تأثیر شیوع کووید 19 بر شاخص ها و عوامل محله های زیست پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع ویروس کووید 19، شهرها را با چالش های بسیاری مواجه کرده است که مهم ترین آن ها، به خطر انداختن پایداری و زیست پذیری محله های شهری است. اقدامات توصیه شده از سوی سازمان بهداشت جهانی برای جلوگیری از شیوع این ویروس ازجمله فاصله گذاری فیزیکی و قرنطینه خانگی سبب ایجاد سازوکارهای جدیدی شده که زیست پذیری محله ها را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. هدف اصلی پژوهش، بررسی تأثیر شیوع کووید 19 بر شاخص ها و عوامل زیست پذیری محله های شهری از دیدگاه ساکنین می باشد. این پژوهش ازلحاظ روش شناسی، کمی است. این پژوهش بر مبنای نظر ساکنین و با استفاده از ابزار پرسشنامه در محله های منطقه 8 تهران انجام گردیده و با روش تحلیل عاملی اکتشافی، ده عامل بنیادی به ترتیب تبیین کنندگی موضوع، شامل سلامت و شادابی، تفریحات و سرگرمی، سکونت، حمل ونقل، بهداشت محیط، امنیت، اقتصاد و اشتغال، وضعیت فرهنگی، آموزش و هویت شناسایی شده است. از دیدگاه ساکنین، شیوع کووید 19 بیشترین تأثیر را بر عامل سلامت و شادابی با درصد تبیین کنندگی 34/8 داشته است. در بین محله های منطقه 8، محله مدائن در شرایط شیوع کووید 19، از دیدگاه ساکنین نیازهای زیست پذیری افراد را بهتر برآورده کرده است. این رتبه بندی به تفکیک عوامل در محله های منطقه 8 انجام شده که بیانگر اولویت مداخله در شاخص ها برای ارتقاء زیست پذیری محله ها بر اساس دیدگاه ساکنین است. درنهایت، بر مبنای اولویت هر یک از عوامل و مطابق با نظر ساکنین، پیشنهادهایی برای ارتقاء زیست پذیری محله ها در دوران شیوع کووید 19 ارائه شده است.