فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۲۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
تبیین قلمرو و فضای برگزیده در اندیشه و اسطوره ایرانیان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای جغرافیایی نتیجه ترکیب عناصر کالبدی و محتوایی است که در قالب سازه های انسانی آشکار می شود. نمود بیرونی و کارکرد عناصر کالبدی فضا و اندیشه، با ذهنیت و آرمان ساکنان فضا، نسبت سرراستی داشته است. جستار فضای برگزیده در پیوند با تخصیص و چینش عناصر کالبدی فضا است به گونه ای که ساکنان فضا می کوشند این عناصر را در پیوند با امور قدسی و ماورایی قرار دهند تا نیازهای مادی و معنوی شان تأمین شود. ساخت و پرداخت چنین فضایی از دیرباز در جهت دهی به کنش و منش انسان جهت داده است. فضای برگزیده در اسطوره ها و اندیشه ایران باستان نمودی تمثیلی دارد که در آن خونیرس جایی که ایرانویج در کانون آن قرار دارد مرکز هفت اقلیم است. مرکزیت عالم و آفریدگی اهورامزدا، دو ویژگی ایرانویج است. این فضا تصویر کوچکی از کیهان به شمار می رود که صفت ملکوتی و جاودانگی دارد. داده های مورد نیاز تحقیق حاضر به روش کتابخانه ای گردآوری شده است و روش پژوهش و روش شناسی متن نیز به ترتیب تاریخی و روایتی-نقلی هستند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که بخش عمده ای از شیوه اندیشه وری این دوره برگرفته از باور به اصل اشه یا ارته به عنوان نظم کیهانی است. شناسه های یاد شده درباره اَرتَه شهر ایرانی گویای منطق توحید، دست کم در بُعد عملی است. در اندیشه و اسطوره ایران باستان، والایی و ارزش مندی، قلمرو و فضای برگزیده تا زمانی ماندگار است که در پیوند با امور ماورایی و آسمانی است.
باز هم بحثی درباره تعریف جغرافیا
حوزه های تخصصی:
پرسش های فرادانشی در جغرافیا
حوزه های تخصصی:
تحلیل سازه انگارانه ادعاهای امارات متحده عربی در مورد جزایر سه گانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش دارد تا از منظر سازه انگاری، تکرار ادعاهای حاکمان امارات متحده عربی در مورد جزایر سه گانه ایرانی را تحلیل و بررسی نماید. بدین منظور پس از واکاوی مفاهیم نظری و یافته های تحقیق، ادعاهای امارات متحده عربی در قبال جزایر سه گانه ایرانی طی دوره 1992-2013 تجزیه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اتخاذ سیاست فعال در حوزه پیگیری ادعاها و تکرار آنها از سوی امارات متحده عربی در راستای ایجاد نوعی فضای بین الاذهانی در داخل و خارج این کشور برای ساختن هویت مورد نیاز برای ملت سازی در داخل و شناسایی در خارج می باشد.
هویت آیینه ای هسته مدنی ایران (ایده ای درحوزه دانش جغرافیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران سرزمین متکثری است که تنوع و تفاوت های سرزمینی، فرهنگی و هویتی آن از جمله ویژگی های بارز و شاخص آن بشمار می آید. با این وجود در ادوار تاریخی همواره با همه قبض و بسط های مقطعی، همگرایی خود را تحت عنوان یک واحد فرهنگی تعریف شده حفظ نموده بطوریکه برای این سرزمین تاریخ استقلالی مانند دیگر کشورهای منطقه، مکتوب و منظور نشده است. پرسش اصلی در مقوله پایداری تاریخی یک جمع متکثر با فرهنگها، زبان ها، اقوام و نحله هایی گوناگون فکری، چرایی و چگونگی شکل گرفتن این واحد نیوتونی است. بررسی های محققان جغرافیا در دهه های اخیر بر این نکته تاکید دارند که اگرچه هر تکثر و تنوعی می تواند همواره عامل افتراق و جدایی باشد و اصولا تفاوت ها، افتراق آفرین و تفکیک کننده هستند ولی مفهوم فضای ترامتنی محیطی می تواند نوعی ارتباط بین اجزا متفرق بوجود آورد و تکثر وتنوع را به جریانی ارتباطی بدل سازد، به گونه ای که این تفاوت ها در عین تکثر به وحدت خاصی منجر گردد که اصطلاحا به آن ""هویت آینه ای"" گفته می شود. هویت آینه ای نظریه جدیدی است که برای نوعی کلیت کسر ناپذیر مجموعه ای متکثر بکار می رود وسعی دارد با تمسک به مفهوم فضای ترامتنی وشار محیطی علت وحدت ویکپارچگی تاریخی سرزمین ایران را با اتکا به هویت مکانی تشریح وتوجیه نماید بدین نحو که همان گونه که تصویر دسته گلی چند شاخه ای در آینه یک کلیت واحد را به معرض دید می گذارد و با شکسته و چند پاره شدن آینه، تصویر دسته گل در همه پاره های آینه یک کل واحد را نشان و انفکاک و جدایی آنها را باعث نمی شود، هویت آینه ای نیز چنین نقشی را برای جمعیت متکثر ایران بوجود آورده است. در این ایده سعی شده است با طرح مفاهیمی چون واحد نیوتنی، فضای ترا متنی، شار محیطی و هویت مکانی وبرقراری ارتباط ارگانیک این مفاهیم، رمز مانایی و پای داری وحدت ایرانیان در سرزمین پارس، باز گو گردد و عواملی که سبب جیوه ای، یا آینه ای شدن چنین هویتی می شود را در حوزه جغرافیا با اتکا به تحلیل های ژئومرفولوژیک بیان نماید.
داروینیسم اجتماعی و تأثیر آن بر جغرافیا
حوزه های تخصصی:
تعاریف و مفاهیم ""چشم انداز"" جغرافیائی
حوزه های تخصصی:
جایگاه دانش بومی در مدیریت مخاطرات طبیعی در روستاها (مطالعه موردی: دهستان شیزر، شهرستان هرسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی یک چالش عمده در نواحی روستایی است و کنترل آن در روستا از اهمیت زیادی برخوردار است. در این میان، روش های بومی راهکار مناسبی برای مدیریت بحران است. مطالعه پیشینه مدیریت مخاطرات طبیعی نشان می دهد که امروزه رویکرد واکنش به مخاطرات به عنوان یک ساختار دستوری- کنترلی، متمرکز و تکنولوژی محور جای خود را به رویکرد جدیدی به نام مدیریت اجتماع محور داده که به فرهنگ ها، ظرفیت ها و دانش های جوامع محلی توجه دارد. تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به فرضیه زیر است: دانش بومی در مقایسه با دانش نوین سهم بیشتری نسبت به کاهش آسیب پذیری محیطی (سرما و یخبندان، خشکسالی) در دهستان شیزر داشته است. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و به شیوه پیمایشی است. شیوه های گرد آوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. تعداد کل روستاهای این بخش 13روستا می باشد که از این تعداد 9روستا به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه گیری کوکران و ضریب اطمینان 95% و دقت احتمال 0.09 حجم نمونه 90 نفر محاسبه شده است که همگی از گروه سنی 50 سال به بالا انتخاب شدند و برای آزمون فرضیات از نرم افزار SPSS و آزمون F فیشر استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین اثربخشی دانش بومی و نوین در کاهش آسیب پذیری مخاطرات طبیعی وجود دارد و دانش بومی سهم بیشتری در مدیریت مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی داشته است.
فلسفه جغرافیای رمزی در فرهنگ اسلامی
حوزه های تخصصی:
تحلیل دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرز به عنوان پدیده ای پویا، یکی از موضوعات بنیادی مطالعات جغرافیای سیاسی به شمار می رود. در گذشته، بیشتر مطالعات مرزی، تقریباً به طور انحصاری بر حکومت ها متمرکز بودند، اما امروزه مرز، خطی قلمداد می شود که مقیاس های فضایی و اجتماعی متنوع را از یکدیگر جدا می کند. درواقع، بیشتر پژوهش های کنونی در جغرافیای انتقادی، بازتاب دهندة گرایش مجدد به وجود مرز است. در این مطالعات، مرزها به عنوان سازه های اجتماعی پویا درک می شوند. چنین آثاری، حول محور جدال و مناظره ای بین ایستایی و تغییر، ثبات و پویایی درباره موضوع «تحدید حدود فضایی» تولید و بازتولید اجتماعی مرزها سازماندهی شده اند. با توجه به دگرگونی های جهان امروز و نیز وجود خلأ ادبیات نظری درباره مرز و تحولات آن در حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، ضرورت انجام دادن این پژوهش کاملاً احساس می شود. این تحقیق، بنیادی- نظری است و به روش تحلیلی، به بررسی دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرزی می پردازد. نتایج نشان می دهد جهان سرشار از مرزهای مختلف است و امروزه مرزها نه تنها در اطراف حاکمیت های سرزمینی حکومت ها، بلکه در اطراف ملت ها، گروه ها، مذاهب و افراد نیز کشیده شده اند. از این رو، مطالعه مرز مستلزم وجود دیدگاهی سلسله مراتبی و چندبعدی است.
جغرافیا و سیر تطور اندیشه های جغرافیائی (3)
حوزه های تخصصی:
طراحی الگوی روش شناختی کاربرد برنامه ریزی فرض بنیاد در مطالعات توسعة منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آغاز هزارة سوم متون برنامه ریزی از مفاهیم پیش بینی، آینده نگری و کشف آینده عبور کرده و به حوزة آینده پژوهی و آینده نگاری رسیده است. در برنامه ریزی توسعة منطقه ای، شناسایى عدم قطعیت هاى آینده و فرض های بنیادینى که برنامه هاى بلندمدت بر پایة آن ها طراحی شده است، از مهم ترین زمینه های شناسایى مشکلات و چالش های پیش روى سندهاى توسعه اى است. پسابرنامه ریزی نیز موفقیت یا عدم موفقیت سیاست و برنامة تدوین شده در افق زمانی آینده را ارزیابی می کند. برنامه ریزی فرض بنیاد (ABP) یکی از روش های پسابرنامه ریزی است که می توان به کمک آن برنامه های پابرجا و انطباق پذیر تهیه کرد. این تحقیق از نظر نوع تحقیق، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی است و از نظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات ابزار پرسشنامه و فن دلفی به کار گرفته شده است و پرسشنامه ها صرفاً از متخصصان توسعه و برنامه ریزی که به مسائل توسعة منطقه احاطه دارند، تکمیل شده است. به این ترتیب میزان همبستگی میان هر راهبرد با عدم قطعیت ها با استخراج نظرهای خبرگان از دو پرسشنامه (پرسشنامة راهبردها، پرسشنامة عدم قطعیت ها) محاسبه شد. نتایج مطالعه نشان داد بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد، می تواند در برنامه های توسعة منطقه ای به کار گرفته شود، که این امر به برنامه ریزان کمک می کند تا اجماع و تعهد به خروجی ها تحقق یابد. در نتیجه با بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد می توان ضعف ها و چشم پوشی هایی را که در برنامه های توسعة بلندمدت منطقه ای وجود دارد، شناسایی و بازبینی کرد.
در تکاپوی بازیابی مفهوم
حوزه های تخصصی:
تحلیل عوامل تأثیرگذار بر تمایل و شرکت باغداران در کلاس های آموزشی- ترویجی در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه برنامه های ترویجی چالشی است که متخصصان و برنامه ریزان ترویج درگیر آن هستند و نیازمند صرف زمان زیاد و تعهد افراد است که بر موفقیت یا شکست برنامه ها تأثیرگذار است، بنابراین امروزه اهمیت برنامه های آموزشی و ترویجی به منظور توانمندسازی کشاورزان اهمیت زیادی دارد. اما بسیاری از کشاورزان به دلایل متعدد تمایلی به شرکت در این برنامه ها ندارند و رضایت کشاورزان و حسابرسی برنامه ها اهمیت زیادی دارد. با توجه به این، هدف تحقیق حاضر بررسی تحلیل موانع رفتاری باغداران برای شرکت در برنامه های آموزشی و ترویجی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر باغداران استان آذربایجان غربی بود که تعداد 231 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ای بود که بر اساس ادبیات نظری تدوین شد و روایی آن از طریق روایی محتوا و سازه محاشبه شد همچنین روایی پرسشنامه توسط صاحب نظران کشاورزی تأیید شد. پایایی ترکیبی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار لیزرل محاسبه شد و نشان داد شاخص های تحقیق از پایایی نسبتاً مناسب برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد که باغداران شرکت کننده در برنامه های ترویجی تمایل بیشتری نسبت به باغداران شرکت نکرده در برنامه های ترویجی برای مشارکت در برنامه های آموزشی و ترویجی دارند. همچنین، نتایج حاصل از رگرسیون لجستیک نشان داد که متغیرهای کنترل رفتار ادراک شده و ارزشیابی برونداد نشان می دهند با افزایش این دو متغیر احتمال شرکت در برنامه های آموزشی و ترویجی کاهش می یابد. بر اساس نتایج حاصل از ضرایب مسیر، متغیرهای تمایل، کنترل رفتار ادراک شده و نگرش نسبت به رفتار بیشترین تأثیر را بر رفتار داشته و متغیرهای باورهای ذهنی و هنجارهای ذهنی کمترین تأثیر را داشته اند. در پایان بر اساس یافته های تحقیق پیشنهادهایی ارایه شده است.
کاستی های نظری برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظاهراًً بخش عمده ای از مشکلات برنامه ریزی توسعه روستایی ریشه? در بنیان های فکری و معرفتی نظام برنامه ریزی در کشور دارد. به رغم کسب تجارب ارزنده و تدوین برنامه های توسعه ای و اختصاص فصل هایی از آنها به توسعه و عمران روستایی، همچنان برنامه ریزی توسعه روستایی بر مبنای نظام نظری مطلوب و متناسب با جامعه روستایی ایران شکل نگرفته و از این منظر با کاستی هایی مواجه است؛ تا جایی که می توان گفت برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران فاقد نظریه پایه ای است. در این مقاله ابتدا کاستی های نظری برنامه ریزی توسعه روستایی با رویکردی تحلیلی بررسی می گردد و سپس با استفاده از تکنیک دلفی، نتایج و گزاره های به دست آمده از بررسی نظری، با 65 نفر از آگاهان برنامه ریزی و توسعه روستایی ایران در میان گذاشته می شود. پس از بحث و تبادل نظر، مشخص می گردد که در برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران درک و فهم مشترکی از این نوع توسعه شکل نگرفته و این گونه برنامه ریزی، از جنبه های فکری و معرفتی و نظری فاقد انسجام لازم است و گویا هنوز این نظریه پشتوانه های معرفتی و غنای لازم را برای کمک به توسعه روستایی مناسب و پایدار نیافته است.