فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴۱۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
افزایش شاخص التهابی پروتئین واکنشگر C (CRP) و نیمرخ لیپیدی با افزایش خطر بیماری های قلبی-عروقی همراه است. با وجود این، تأثیر تمرینات مقاومتی بر این عوامل خطرزای قلبی-عروقی در زنان ناشناخته است. هدف: بررسی اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر پروتئین واکنشگر C و نیمرخ لیپیدی زنان غیرفعال. روش: 24 زن جوان غیرفعال با میانگین سنی 50/3± 26 سال، قد 50/2±160 سانتی متر و وزن 93/6±62 کیلوگرم،به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه 12 نفره کنترل و تجربی تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای، هر هفته سه جلسه به مدت 20 تا 60 دقیقه، در هشت ایستگاه با شدت 65 تا80 درصد یک تکرار بیشینه(1RM) بود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، t وابسته و مستقل در سطح معناداری 05/0≥α تحلیل شد. نتایج: پس از دوازده هفته تمرین مقاومتی، در گروه تجربی و در مقایسه بین گروهی، مقادیر CRP، تری گلیسرید (TG)، کلسترول تام (TC) و لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C) و لیپوپروتئین خیلی کم چگال (VLDL-C) با تغییرات معناداری همراه بود (05/0≥p)، درحالی که لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) تغییر معناداری نداشت (05/0≤p). نتیجه گیری: بنابراین، به نظر می رسد این شیوه تمرین مقاومتی دایره ای با توجه به کاهش عوامل خطرزا، روشی مفید و ارزشمند برای پیشگیری و کاهش بیماری های قلبی-عروقی و ارتقای سلامت زنان باشد.
تأثیر تمرینات مقاومتی و سرعتی بر ANP پلاسمای مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب، هورمونی به نام پپتید ناتریورتیک دهلیزی تولید و ترشح می کند. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و سرعتی بر ANP در مردان غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق، 36 مرد سالم غیرورزشکار بودند که به طور تصادفی به سه گروه 12 نفری (مقاومتی با میانگین±انحراف معیار: سن 9/2 ± 1/33 سال، سرعتی با میانگین±انحراف معیار: سن 5/2 ± 1/32 سال، کنترل با میانگین±انحراف معیار: سن 6/2 ± 6/32 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه مقاومتی شامل 8 هفته،3 روز در هفته، 5 ست /5 حرکت،50-80 RM1 و برنامه تمرینی گروه سرعتی 8 هفته، 3 روز در هفته، 5 بار 10متر - 4بار 20متر- 3 بار 30متر- 3 بار 60 متر- 2 بار 100 متر-1 بار 200 متر بود و گروه کنترل در این مدت هیچ برنامه تمرینی نداشتند. قبل و بعد از دوره تمرین دو نمونه خونی برای اندازه گیری ANPگرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSpss (نسخه 18) و آمار توصیفی، آزمون های تی زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0≥ P تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد هشت هفته تمرین مقاومتی و سرعتی موجب افزایش معنادار ANP پلاسما شد (05/0≥P). در دو گروه مقاومتی و سرعتی تفاوت غیرمعناداری درANP پلاسما (106/0=P) و بین گروه کنترل و دو گروه مقاومتی و سرعتی تفاوت معناداری مشاهده شد (000/0=P). براساس یافته های تحقیق حاضر می توان گفت که تمرینات مقاومتی و سرعتی تغییراتی در سطوح هورمون ANP ایجاد می کند و احتمالاً تأثیرات سودمند فعالیت بدنی در افراد سالم به واسطه تغییر در این شاخص ها باشد.
تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر مقدار لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات هوازی بر مقدار لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق بود. 28 زن چاق داوطلب شدند و تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (14 نفر با سن 9/4 ± 1/37 سال، وزن 2/10±0/82 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 3/4± 2/34 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (14 نفر با سن 3/5 ± 5/37 سال، وزن 5/9±9/79 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 9/3± 0/34 کیلوگرم بر متر مربع) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 9 هفته (چهار جلسه در هفته) به تمرینات هوازی با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. قبل و بعد از دوره تمرینی از همه آزمودنی ها در حالت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش های آماری t مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری در مقدار لپتین سرمی بین دو گروه کنترل و تجربی وجود نداشت (05/0(P>. اما اجرای تمرینات هوازی موجب افزایش معنادار آهن سرم و کاهش معنادار فریتین سرم در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0>P). همچنین، در دیگر شاخص های وضعیت آهن شامل ظرفیت اتصال آهن به ترانسفرین (TIBC)، مقدار هموگلوبین، هماتوکریت، MCH، MCHC و MCV تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0(P>. با توجه به نتایج می توان گفت که اجرای تمرینات هوازی تأثیر معناداری بر مقدار لپتین سرمی ندارد، اما می تواند وضعیت ضعیف آهن را در زنان چاق بهبود بخشد. این بهبود احتمالاً ناشی از تأثیر عوامل دیگری است و ارتباطی با مقدار لپتین سرمی ندارد.
اثر یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و هرمی مسطح) بر قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی در جودوکاران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعة اثر یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و هرمی مسطح) بر قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی جودوکاران جوان بود. به همین منظور تعداد 24 نفر از جودوکاران شهر کرمانشاه که حداقل 6 ماه سابقه تمرین جودو داشتند (سن 54/1±03/19 سال، قد 14/4±24/177 سانتی متر، وزن 60/10±73/71 کیلوگرم و چربی بدن04/6±60/13 درصد) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه تمرینی با الگوی هرمی دوگانه (8نفر)، الگوی هرمی مسطح (8نفر) و گروه کنترل (8نفر) تقسیم شدند. قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی جودوکاران قبل و بعد از هشت هفته تمرین اندازه گیری شد. پس از اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف - اسمیرنف، نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی وجود ندارد (P<0·05). اما تفاوت معناداری بین آن ها و گروه کنترل مشاهده شد. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند دو برنامه متفاوت تمرین مقاومتی مورد استفاده، نتایج مشابهی در افزایش قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان بی هوازی در جودوکاران جوان ایجاد می کنند.
مقایسه اثر 4هفته تمرین قدرتی به دو روش مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت بر قدرت بیشینه و توان ورزشکاران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه اثر 4 هفته تمرین قدرتی به دو روش مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت بر قدرت بیشینه و توان ورزشکاران تمرین کرده بود. 61 نفر از
ورزشکاران مرد باشگاههای 70 کیلوگرم و /22±60/ 674 سانتی متر، وزن 00 /54±1/ 20 سال، قد 05 /00±2/ برگزیده تهران 8 نفر ووشو، 8 نفر کشتیگیر با سن 00
62 پس از نخستین آزمون از متغیرهای قدرت بیشینه بالاتنه و پایینتنه، توان بالاتنه و پایینتنه، درصد چربی، محیط دور اندام و وزن /87±4/ درصد چربی 25
بصورت تصادفی در دو گروه تمرین قدرتی مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت قرار گرفتند و به مدت 4 هفته و هر هفته سه جلسه در تمرینات شرکت کردند.
تمرین در هر دو گروه شامل حرکات اسکات و پرس سینه بود که با مقاومت 80 درصد 1RM در سه نوبت با 0 تکرار انجام شد تمرین در گروه مقاومت
سازگارپذیر بدین صورت بود که به مقدار 20 درصد 1RM توسط زنجیر در درازای دامنه حرکتی به بار تمرین اضافه میشد. در پایان دوره تمرینی از
متغیرهای وابسته تحت شرایط مشابه آزمونی دوباره به عمل آمد. آزمون تحلیل کواریانس برای مقایسه میزان پیشرفت قدرت و توان دو گروه نشان داد که در
=0/ متغیرهای وزن 596 p = ، محیط دور اندام 645 P =0/ ، درصد چربی 465 P =0/ ، توان بالاتنه 217 P =0/ ، توان پایینتنه 202 P =0/ و قدرت بیشینه بالاتنه 805 P بین
=0/ دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در متغیر قدرت بیشینه پایینتنه 04 P تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود داشت در بررسی نتایج هرچند
=0/ بیشتر متغیرها اختلاف معناداری نشان ندادند، بررسی اندازه اثر گروهها نشان داد که 12 ES = 0/ در توان بالاتنه 14 ES =0/ در توان پایینتنه 65 ES در قدرت
=6/ بالاتنه و 84 ES %58/ 60 % در بالاتنه، 18 / در قدرت پایینتنه، به نفع گروه مقاومت سازگارپذیر است. این تفاوت در قدرت بیشینه در گروه سازگارپذیر 12
1% پایینتنه / 1% بالاتنه، 16 / 26 % در پایینتنه بود. همچنین این اندازه اثر بر توان درگروه سازگارپذیر 97 / 64 % در بالاتنه، 84 / درپایینتنه و در گروه یکنواخت 81
4% پایینتنه بود. روی هم رفته پژوهش نشان داد که برای افزایش قدرت بیشینه و توان، تمرین سازگارپذیر کارآمدتر / 4% بالاتنه، 17 / و در گروه یکنواخت 61
از روش سنتی )یکنواخت( است
ترکیب ویتامین E و تمرین شدید بر استرس اکسیداتیو بیضه و اسپرماتوژنز در موش های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر مکمل سازی ویتامین E بر مارکرهای استرس اکسیداتیو بیضه و اسپرماتوژنز حین 8 هفته تمرین شدید در موش های نر بود. سی سر موش (سن: 3 ماه، وزن: 10± 247 گرم) به صورت تصادفی به گروه های کنترل (10 سر)، تمرین شدید (10 سر) و تمرین شدید+مکمل (10 سر) اختصاص داده شدند. برنامه شدید تمرین شنا 5 روز در هفته و برای 8 هفته اجرا شد. در گروه تمرین شدید+مکمل، ویتامین E با دوز 50 میلی گرم/کیلوگرم/روز تزریق می شد. تمام حیوانات کشته و بیضه ها جهت ارزیابی شاخص های مختلف جمع آوری شدند. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS 15 و آزمون تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. افزایش معنا دار در سطوح مالون دآلدهید (MDA) (P<0.02) و کاهش معنا دار در کیفیت اسپرماتوژنز بیضه گروه تمرین شدید مشاهده شد (P<0.03). در گروه تمرین شدید+مکمل ظرفیت آنتی اکسیدانی تام بیضه به طور معنا دار افزایش یافت (P<0.03). در حالی که سطوح MDA و کیفیت اسپرماتوژنز بدون تغییر باقی ماند (0.05P>). این نتایج پیشنهاد می کند که مکمل سازی با ویتامین E ممکن است در حفاظت از اثرات محتمل منفی تمرین شدید بر اسپرماتوژنز و ظرفیت باروری موثر باشد.
اثر یک دوره تمرینی منتخب بر ظرفیت های ریوی غواصان اسکوبا و حبس نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غواصان اسکوبا و حبس نفس برای اجرای بهترین غوص به اعماق آب، به آمادگی تنفسی نیاز دارند تا در حین مأموریت، دچار مشکلات تنفسی و خستگی نشوند. در این مطالعه که در تابستان 1388 روی غواصان استان اصفهان انجام گرفت، غواصان به دو گروه اسکوبا و حبس نفس تقسیم شدند. برای هر گروه تعهد نامه، برنامه تمرینی و تجهیزات خاص هر تکنیک اختصاص داده شد. آزمودنی ها 17 نفر (9 نفر اسکوبا و 8 نفر حبس نفس) بودند. از همه آزمودنی ها تست اسپیرومتری جاگر به عنوان پیش آزمون در آزمایشگاه فیزیولوژی گرفته شد و پارامترهای حداکثر ظرفیت حیاتی (VCMAX)، ظرفیت دمی (IC)، ظرفیت حیاتی اجباری (FVC) و حجم بازدمی اجباری در یک ثانیه (FEV1)، ثبت شد. بعد از دو ماه برنامه تمرینی زیر بیشینه برای هر گروه پارامترها دوباره اندازه گیری و ثبت شد. ابتدا از آزمون Tهمبسته، به منظور مقایسه نتایج حاصل از پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه استفاده شد و سپس برای مقایسه دو جامعه ازT مستقل (P< 0/05 ) استفاده شد. بعد از یک دوره تمرینی در پارامترهایFVC , VC MAX افزایش معناداری در هر دو گروه و نیز در هر گروه نسبت به پیش آزمون خود مشاهده شد. نتایج حاکی از آن است که غواصان اسکوبا به علت حمل تجهیزات و سازگاری با دستگاه تنفسی بعد از یک دورة تمرینی در تست های ریوی خود پیشرفت داشتند، این حالت همپای غواصان حبس نفس بود که تمریناتی را برای افزایش رکورد حبس نفس خود انجام می دادند.
تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی بر بیان ژن myoD در عضله کند و تندانقباض رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلول های ماهواره ای، سلول های جوانه ای عضلات اسکلتی محسوب می شوند که بر اثر آسیب عضلانی فعال وارد چرخه سلولی می شوند. از جمله نشانه های فعال سازی و تکثیر این سلول ها افزایش بیان ژن myoD است. تناقضاتی در پاسخ این ژن در تارهای کند و تند به تمرینات مقاومتی وجود دارد، بنابراین هدف این تحقیق ارزیابی اثر یک جلسه تمرین مقاومتی بر بیان ژن myoD در عضله اسکلتی تند و کندانقباض رت های نر نژاد ویستار است.
بدین منظور پانزده رت از انستیتو پاستور تهیه شد و در شرایط طبیعی (دما، چرخه تاریکی و روشنایی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری و به صورت تصادفی به گروه مقاومتی (ده سر) و کنترل (پنج سر) تقسیم شدند. گروه مقاومتی یک جلسه تمرین مقاومتی را اجرا کردند، سپس 3 و 6 ساعت پس از تمرین، بی هوش و تشریح شدند. پس از آن عضلات نعلی و عضله بازکننده دراز انگشتان (EDL) خارج و برای تعیین میزان بیان ژن myoD در آنها از روشReal time RT-PCR استفاده شد. با استفاده از آزمون آماری t اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد.
در پایان نتایج نشان داد تمرین مقاومتی بیان ژن myoD در عضله EDL را 36/2 برابر (غیرمعنادار) افزایش داد و بیان ژن myoD عضله نعلی تغییر معناداری نکرد. پس می توان گفت ژن myoD در عضله تندانقباض نسبت به عضله کندانقباض سریع تر و بیشتر تحت تأثیر تمرین مقاومتی قرار می گیرد.
تاثیر تمرین مقاومتی با بار فزاینده بر غلظت سرمی A-FABP و آپولیپوپروتئین A-I موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروتئین متصل به اسید چربِ سلول چربی (A-FABP) یکی از اعضای خانواده FABP است که نقش مهمی در تنظیم متابولیسم انرژی و التهاب دارد و آپولیپوپروتئین A-I، آپولیپوپروتئین اصلی تشکل دهنده ی HDL است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین مقاومتی با بار فزاینده بر سطوح سرمی A-FABP و apoA-I بود. 16 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار (12 تا 14 هفته ای) به طور تصادفی به گروه های کنترل (8n=) و تمرین (8n=) تقسیم شدند. گروه تمرینی برنامه تمرین مقاومتی با استفاده از نردبان را (3 روز در هفته، برای 4 هفته) انجام دادند. غلظت ناشتای FABP و apoA-I سرم همراه با پروفایل لیپیدی سرم و کبد اندازه گیری شد. پس از 4 هفته تمرین مقاومتی سطوح سرمی FABP و apoA-I گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری بالاتر بود (به ترتیب؛ 026/0 = P و 028/0 = P). تفاوت معنی داری در پروفایل لیپیدی سرم و کبد گروه تمرین و کنترل مشاهده نشد. این نتایج بیانگر آن است که تمرین مقاومتی با شدت مناسب می تواند موجب افزایش سطوح سرمی FABP و apoA-I گردد.
تاثیر مصرف امگا-3 و شرکت در فعالیت های هوازی بر sICAM-1 و سایتوکاینهای پیش التهابی در زنان سالمند چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده زمینه و هدف: چاقی به عنوان عامل فزاینده بیماری های قلبی- عروقی شناخته شده است. مولکول چسبان بین سلولی و سایتوکاینهای پیش التهابی به عنوان شاخص های التهابی جدید در پیش بینی و پیشگویی بیماری های قلبی- عروقی شناسایی شده-اند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، تاثیر مصرف امگا-3 و شرکت در فعالیت های هوازی بر sICAM-1 و سایتوکاینهای پیش التهابی در زنان سالمند چاق بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر به صورت نیمه تجربی- دوسویه کور بود. بدین منظور 40 زن چاق (30BMI≥) 55 تا 65 سال به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه10نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرارگرفتند. افراد در گروه مصرف کننده مکمل امگا-3 روزانه (صبح و شب) 2080 میلی گرم مکمل امگا-3 به مدت 8 هفته مصرف کردند. و گروه مصرف کننده دارونما نیز از دارونمای روغن آفتابگردان تولید شرکت زکریا استفاده کردند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی با شدت 45 تا 65 درصدضربانقلب بیشینه به مدت8 هفته، 1 ساعت و 3 جلسه در هفته بود. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در مراحل پیش آزمون و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اخذ شد. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس دو راهه، t همبسته و تست تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>P استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون آماری نشان داد که sICAM-1 سرم نه تنها تحت تاثیر اثرات جداگانه مکمل و تمرین کاهش یافت بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش معنی دار غلظت این فاکتور التهابی در زنان سالمند چاق داشت(05/0>P ). از سوی دیگر اثر تمرین و اثر متقابل تمرین+مکمل موجب کاهش معنی دار غلظت TNF-α و IL-6 گردید(05/0>P ). این در حالی بود که اثر مکمل به تنهایی نتوانست موجب کاهش معنی دار این فاکتورها گردد(05/0
مقایسه اثر یک جلسه فعالیت شناکردن و دویدن وامانده ساز بر اشتها و کالری دریافتی در دختران سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه فعالیت شنا و دویدن بر میزان اشتها و کالری دریافتی دختران سالم بود. روش شناسی: طرح تحقیق متقاطع بود و 12 داوطلب دختر دانشجو (میانگین سنی 3/1 ±5/22 سال، وزن 46/5 ± 07/56 کیلوگرم، درصد چربی بدن 316/8 ± 125/27 درصد و شاخص توده بدن 68/2 ± 175/21 کیلو گرم بر متر مربع) در 3 حالت کنترل، فعالیت شنا و دویدن با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی قرار گرفتند. میزان اشتهای افراد در چهار نوبت شامل دو ساعت قبل از فعالیت (در حالت ناشتا)، بلافاصله بعد از فعالیت، دو و هشت ساعت بعد از فعالیت به وسیله پرسشنامه اشتها اندازه گیری شد. همچنین کالری دریافتی در روزهای اجرای پروتکل پژوهشی و قبل و بعد از آن توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ANOVA با اندازه گیری مکرر و آنوای یکطرفه استفاده شد. سطح معنا داری آزمون ها 05 /0 P≤ در نظر گرفته شد. نتایج: تغییر معناداری در اشتها و کالری دریافتی در اثر یک جلسه فعالیت شنا و دویدن مشاهده نشد (005/0=P ). نتیجه گیری: یک جلسه فعالیت شنا و دویدن تأثیری بر میزان اشتها و کالری دریافتی نداشت. بنابراین یک جلسه فعالیت تا هشت ساعت بعد از آن برخلاف تصور برخی از افراد اشتها را افزایش نمی دهد و می تواند در کنترل وزن و کاهش وزن استفاده شود. به عبارت دیگر ورزش سبب تعادل منفی کالری می شود که احتمالاً در کوتاه مدت این تعادل منفی جبران نمی شود و بین شنا و دویدن از این حیث تفاوتی وجود ندارد.
تغییرات شاخص های عملکردی و متابولیسمی ویژه خستگی در پاسخ به یک دوره تمرین هوازی شدید در بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرات شاخص های عملکردی و متابولیسمی ویژه خستگی در پاسخ به یک دوره تمرین هوازی شدید در بازیکنان فوتبال می باشد. به این منظور 18 بازیکن فوتبال شاغل در لیگ آزادگان ایران با میانگین سنی 24/2±88/21 سال، قد 33/5±22/174سانتی متر و وزن 7/5±77/67کیلوگرم در غالب دو گروه تمرین(12n=) و کنترل(6n=) برای شرکت در این پژوهش، داوطلب و به صورت تصادفی تقسیم شدند. برنامه چهار هفته ای تمرین متناوب هوازی شدید شامل چهار دوره حرکت با توپ در مسیر طراحی شده مخصوصی به صورت سه جلسه در هفته بود که قبل و بعد از این دوره تمرینات، با استفاده از یک جلسه تمرین وامانده ساز میزان لاکتات، پیروات و PH و زمان واماندگی بازیکنان اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد پس از چهار هفته تمرین، غلظت لاکتات، پیروات، نسبت لاکتات به پیروات، PH خون و شاخص خستگی و همچنین زمان واماندگی بازیکنان تغییر معنی داری نکرد. به طور کلی می توان به عنوان نتیجه اظهار داشت احتمالا چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید(هاف) بر متابولیسم هوازی و بروز خستگی بازیکنان تاثیر کم و غیرمعنی داری داشت.
اثر شدت های مختلف تمرینی بر اسپرماتوژنز و هورمون های تولید مثلی در موش های چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاقی از طریق عدم تعادل هورمونی بر کیفیت مایع سیمن تأثیر می گذارد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی ملایم و شدید بر کارکرد تولید مثلی موش های نر چاق بود. 30 سر موش نر چاق به گروه های تمرین ملایم (10 سر)، تمرین شدید (10 سر) و کنترل (10 سر) اختصاص داده شدند. یک گروه تطبیق یافته از موش های با وزن طبیعی (10 سر) نیز برای مقایسه در سطح پایه فراخوانده شد. برنامة تمرین ملایم (60 دقیقه در روز شنا، 3 روز در هفته) و شدید (150 دقیقه در روز شنا، 5 روز در هفته) به مدت 8 هفته اجرا شد. بعد از 8 هفته برنامة تمرینی موش ها بیهوش شدند و نیمرخ هورمونی و
سیمن شناسی ارزیابی شد. در سطح پایه موش های با وزن طبیعی به طور معنی دار از سطح تستوسترون (02/0P<) و کیفیت اسپرماتوژنز (03/0P<) بالاتری نسبت به موش های چاق برخوردار بودند. بعد از تمرین هوازی ملایم، وزن بدن (001/0P<) و کیفیت اسپرماتوژنز (04/0P<) به طور معنی داری بهبود یافت. در مقابل، کیفیت اسپرماتوژنز (03/0P<) و سطح تستوسترون (03/0P<) بعد از برنامه تمرین هوازی شدید به طور معنی دار کاهش یافت. نتایج حاضر نشان می دهد که تمرین ملایم شنا ممکن است به بهبود کیفیت اسپرماتوژنز در موش های چاق منجر شود، در حالی که تمرین شدید اثر منفی بر کیفیت اسپرماتوژنز دارد.
تأثیر برنامة تمرین قدرتی و سرعتی با وزنه بر قدرت انقباض کانسنتریک یکطرفه، دوطرفه و نقصان دوطرفه در فلکشن آرنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنگام اعمال قدرت بیشینه، کل نیروهای اعمال شده از طریق عضلات مشابه به طور دوطرفه کمتر از کل نیروهای اعمال شده از طریق همان عضلات به طور یکطرفه است. این پدیده نقصان دوطرفه[1] نام دارد. هدف از این تحقیق، تعیین تأثیر برنامة تمرین قدرتی و سرعتی با وزنه بر قدرت انقباض کانسنتریک یکطرفه، دوطرفه و نقصان در فلکشن آرنج بود. 50 مرد غیرورزشکار با میانگین سنی 1/91 ±21/57 ، وزن 14/31 ±72/22 کیلوگرم و قد 3/31 ±175/61 سانتی متر به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. این آزمودنی ها به طور تصادفی در یک گروه کنترل (10 نفری) و در یکی از چهار گروه تمرین با وزنه (10 نفری) قرار گرفتند که تمرین جلو بازو را به صورت 1) قدرتی یکطرفه، 2) قدرتی دوطرفه، 3) سرعتی یکطرفه یا 4) سرعتی دوطرفه انجام دادند. دو تمرین در هفته به مدت هشت هفته انجام گرفت. گروه قدرتی با شدت 80 تا 100 درصد یک تکرار بیشینه در سه نوبت 1 تا تکراری و گروه سرعتی با شدت 50 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه در چهار نوبت 10 تکراری تمرین کردند. گروه کنترل بدون تمرین در جلسات شرکت کردند. قبل و پس از اعمال برنامه های تمرینی، از گروه ها آزمون های قدرت کانسنتریک بیشینة فلکشن آرنج راست (RL1RM)[2] ، آرنج چپ (LL1RM)[3] و جفت آرنج (BL1RM)[4] گرفته شد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آمار استنباطی MANOVA و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 05/0P< نشان داد که بین تمرین قدرتی دوطرفه و یکطرفه، همچنین بین تمرین سرعتی دوطرفه و یکطرفه در متغیرهای قدرت عضلات فلکسور آرنج راست، چپ و جفت تفاوت معناداری وجود ندارد. دو گروه تمرین قدرتی در مقایسه با دو گروه تمرین سرعتی و هر چهار گروه تجربی نیز در مقایسه با گروه کنترل عملکرد بهتری داشتند. گروه های تمرینات دوطرفه در مقایسه با گروه های تمرینات یکطرفه و کنترل در تسهیل نقصان دوطرفه فلکشن آرنج عملکرد بهتری داشتند. بنابراین، برای جبران نقصان دوطرفه در ورزش هایی که با دو دست انجام می گیرد، اجرای تمرینات قدرتی و سرعتی با وزنه به صورت دوطرفه توصیه می شود.
مقایسة تمرینات استقامتی و مقاومتی بر شدت خستگی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس بیماری مزمن پیشروندة سیستم عصبی مرکزی است که با علائم و عوارض ناتوانکننده همراه است و موجب بروز اختلالهای شدید میشود و تأثیرات مخرب بر عملکرد روزانه، فعالیتهای شغلی و اجتماعی دارد و مبتلایان به آن احساس خوب بودن عمومی میکنند. علائم متعدد ام اس تحت تأثیر یکدیگر و درمان های دارویی گوناگون قرار می گیرد. ازاینرو درمانهای غیردارویی برای کنترل علائم ام اس پیشنهاد میشود. هدف از این تحقیق مقایسة تمرینات استقامتی و مقاومتی بر شدت خستگی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. این پژوهش یک مطالعة نیمهتجربی و از نظر هدف کاربردی است. نمونة آماری تحقیق 20 نفر از زنان مبتلا به ام اس با میانگین سنی 95/6 ± 9/30 سال با سطح پایین و متوسط بیماری EDSS≤ 4 بودند. بیماران بهطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند (10 بیمار در گروه تمرینات مقاومتی و 10 بیمار در گروه تمرینات استقامتی). دورة تمرین شامل 8 هفته، دو جلسه در هفته (16 جلسه) و هر جلسه شامل سه مرحلة گرم کردن، تمرینات اصلی و سرد کردن بود. از مقیاس FSS و تست کشیدن طرفی دست (به سمت راست و چپ) بهترتیب برای اندازهگیری شدت خستگی و تعادل آزمودنیهای دو گروه قبل و بعد از دورة تمرین استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت بین نمرة شدت خستگی و تعادل بیماران مبتلا به ام اس قبل و بعد از دورة تمرین، در هر دو گروه معنادار بود (05/0 P<). اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 P>). بنابراین تمرینات مقاومتی و استقامتی میتواند شدت خستگی و تعادل افراد مبتلا به ام اس را بهبود بخشد. از سوی دیگر، عدم تفاوت معنادار بین نمرة شدت خستگی و تعادل دو گروه بعد از تمرین، حاکی از تأثیر یکسان هر دو نوع تمرین بر بهبود خستگی و تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس است.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی سبک و سنگین بر ابستاتین وکوله سیستوکینین سرم موش های صحرایی نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر به هورمون های رودی معدی توجه خاصی شده است. ابستاتین، هورمونی رودی معدی است که ضداشتها است. کوله سیستوکینین نیز دیگر هورمون تنظیم کننده در فرایند گوارش و ضداشتها است.هدف از انجام این پژوهش مطالعه تغییرات احتمالی هورمون های ابستاتین وکوله سیستوکینین به دنبال هشت هفته فعالیت ورزشی با شدت های متفاوت در موش های نر چاق نژاد اسپراگوداولی بود. بدین منظور 75 سر موش صحرایی نر بالغ دو ماهه با وزن 255-225 گرم به طور تصادفی انتخاب شدند. موش ها از طریق تغذیه مخصوص از دامنه وزنی 255-225 گرم به 340-300 گرم رسیدند و به طور تصادفی در گروه های کنترل و تمرین هوازی سبک و هوازی سنگین جایگزین شدند. برنامه تمرینی شامل هشت هفته دویدن روی نوارگردان جوندگان بود. در پایان پژوهش جهت اندازه گیری ابستاتین و کوله سیستوکینین سرمی با استفاده از کیت، از قلب موش ها نمونه خونی گرفته شد.داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 بررسی شدند. نتایج نشان داد بین میانگین ابستاتین و کوله سیستوکینین در گروه های کنترل، تمرین هوازی سبک و سنگین تفاوت معناداری وجود داشت و این تفاوت بین گروه کنترل با گروه های تمرین هوازی سبک و سنگین بود. همچنین بین تغییرات ابستاتین و کوله سیستوکینین در گروه تمرین سبک رابطه معناداری مشاهده شد، اما در گروه تمرین سنگین، رابطه معناداری مشاهده نگردید. در نهایت این پژوهش نشان داد انجام تمرین باعث گردید میزان این دو هورمون کاهش یابد.
تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر غلظت سرمی فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی بود. در این مطالعه نیمه تجربی14دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین ( سن 34/1±14/22، قد 89/3 ± 14/172، وزن 77/8 ± 42/63 و شاخص توده بدنی77/2 ± 42/21) و کنترل ( سن 54/2 ± 85/23، قد 11/7 ± 57/178، وزن 53/4± 71/71 و شاخص توده بدنی90/1±60/22) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرین به مدت 4 هفته تمرینات پلیومتریک شامل (جست سرعتی، جست قدرتی، پرش قیچی، پرش زانو بالا، لی لی از پهلو، لی لی مورب و پرش روی جعبه) را انجام دادند. خونگیری از افراد پیش و پس از برنامه تمرینات به منظور اندازه گیری فاکتور نروترفیک مشتق از مغز در حالت ناشتا به عمل آمد. سطوح BDNF با استفاده از کیت آزمایشگاهی و روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین از دستگاه ارگوجامپ برای اندازه گیری پرش عمودی استفاده شد. از آزمون T مستقل برای بررسی تفاوت بین گروهها استفاده شد و سطح معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد. سطوح سرمی B DNF پس از 4 هفته تمرین پلیومتریک در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری نشان نداد (371/0= P). همچنین پرش عمودی نیز تغییر معناداری نشان نداد (168/0= P). 4 هفته تمرین پلیومتریک تاثیری بر سطوح سرمی BDNF و پرش عمودی مردان فعال ندارد که می تواند به دلیل دوره کوتاه تمرینی یا بالا نبودن شدت تمرینات باشد.
اثر 8 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح اپلین پلاسما و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عوامل میانجی بسیاری از جمله اپلین در روند اثرگذاری فعالیت های منظم هوازی بر اختلالات متابولیک و دیابت نوع 2 نقش دارند. در مطالعه حاضر اثر 8 هفته تمرینات هوازی بر سطوح اپلین پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بررسی شده است. روش شناسی: 18 زن مبتلا به دیابت نوع 2 با میانگین سنی 90/6 ± 61/53 سال به طور تصادفی در دو گروه تمرین (9n=) و کنترل (9n=) قرار گرفتند. تمرین ورزشی در گروه تمرین شامل دویدن و پیاده روی با شدت 70 -60 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه برای 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته اجرا شد. یافته ها: وزن بدن آزمودنی ها در گروه تمرین نسبت به پیش از تمرین، به طور معنی داری کاهش یافت (01/0>p). حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه تمرین در مقایسه با پیش ازتمرین و گروه کنترل افزایش و سطوح اپلین پلاسما، انسولین خون و شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنی داری را نشان داد (01/0>p). نتیجه گیری: تمرین ورزشی موجب بهبود وضعیت بیماران دیابتی در متغیرهای غلظت اپلین، مقاومت به انسولین، غلظت انسولین و بهبود عملکرد جسمانی می شود. به طور کلی به نظر می رسد تغییرات مشاهده شده در سطوح اپلین پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین، احتمالاً به دلیل کاهش وزن و ماهیت ضد التهابی تمرینات هوازی بوده است.
تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر عملکرد قلبی و عروقی بزرگسالان سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر عملکرد قلبی و عروقی بزرگسالان سندرم داون بود. جامعه آماری این تحقیق نیمه تجربی شامل بیماران سندرم داون بود. این بیماران از یکی از مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی انتخاب شدند. پس از مطالعه ی پرونده ی پزشکی و روان شناسی مددجویان حاضر در این مرکز 19 بیمار سندرم داون (با بهره هوشی بین 69-35) با میانگین سن 014/4 ± 684/25 سال به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در معرض یک دوره برنامه منتخب تمرینی 12 هفته ای (ترکیبی از تمرینات قدرتی، استقامتی، تعادلی و هوازی) قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره ی تمرینی عملکرد قلبی (16 متغیر) افراد گروه نمونه به وسیله روش ایمپدانس کاردیوگرافی با دستگاه کاردیو اسکرین اندازه گیری شد. مقایسه داده های پیش و پس آزمون در هر گروه توسط آزمون تی وابسته انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد اعضا نمونه تحقیق در هشت متغیر از 16 متغیر اندازه گیری شده دارای مقادیر غیر طبیعی بودند. اما دوره ی تمرینی منتخب ارائه شده در این تحقیق توانست تاثیر معناداری بر بهبود سلامت قلبی عروقی با تاکید بر پنج متغیر محتوای مایعات سینه ای، برون ده قلبی، میانگین فشار خون سرخرگی، مقاومت منظم عروقی و شاخص مقاومت منظم عروقی در گروه تجربی ایجاد کند(P<0.05). با توجه به اینکه هیچ متغیری پس از سه ماه در گروه کنترل تغییر معنادار نکرد (P>0.05) لذا می توان چنین نتیجه گیری نمود که فعالیت ورزشی ترکیبی ارائه شده در این تحقیق توانسته است باعث بهبود معنادار عملکرد قلبی و عروقی این بیماران سندرم داون شود.