فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آزمون تناوبی ریکاوری یویو2(YIRT) که در ابتدا برای برآورد VO2max بازیکنان فوتبال طراحی شد، آزمونی است که برای ارزیابی توانایی بازیکنان برای ریکاوری از وهله های شدید و تکراری فعالیت بکار می رود. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین روایی و پایایی آزمون تناوبی ریکاوری یویو 2(YIRT2) در برآورد حداکثر اکسیژن مصرفی(VO2max) بازیکنان فوتسال زن نخبه بود. روش شناسی: آزمودنی های پژوهش را 21 بازیکن (میانگین سن 04/3±46/22 سال؛ قد 85/4±1/164 سانتی متر؛ توده بدن 31/7±6/56 کیلوگرم) تیم ملی فوتسال بانوان ایران تشکیل می دادند. حداکثر اکسیژن مصرفی تمامی آزمودنی ها به طور مستقیم با استفاده از دستگاه تجزیه گازهای تنفسی (دستگاه K4B2 ساخت شرکت COSMED ایتالیا) اندازه گیری و با استفاده از YIRT2 برآورد شد. یافته ها: داده های آماری، همبستگی قوی و بالایی را بین VO2max برآورد شده از YIRT2 و تجزیه گازهای تنفسی نشان داد(r=0.88 r2=0.77,P=0.001)، که بیانگر روایی بالای آزمون YIRT2 در برآورد VO2max می باشد. هم چنین، همبستگی قوی و بالایی بین VO2max برآوردی در آزمون- آزمون مجدد YIRT2 به دست آمد (r=0.98, r2=0.96,P=0.001) که بیانگر پایایی بسیار بالای این آزمون در برآورد VO2max بازیکنان فوتسال زن نخبه می باشد. نتیجه گیری: نتیجه این که آزمون تناوبی ریکاوری یویو 2 (YIRT2) به عنوان آزمونی که توانایی سیستم های انرژی هوازی و بی هوازی ورزشکاران را مورد سنجش قرار می دهد، دارای روایی و پایایی بالایی در برآورد VO2max بازیکنان فوتسال زن نخبه می باشد.
تأثیر تمرین هوازی و هایپوکسی بر میزان بیان عوامل آنژیوژنز بافت قلبی موش های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: علی رغم مشاهدات بالینی فراوان مبنی بر اثرات مفید هیپوکسی متناوب، تا به حال مکانیسم اثر آن بر روی آنژیوژنز بافت قلب بررسی نشده است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و هیپوکسی متناوب بر بیان پروتئین های مرتبط با آنژیوژنز در بافت قلبی موش های نر نژاد ویستار بود.
روش شناسی: تعداد 40 رأس موش صحرایی در محدوده وزنی 20±220 گرم، به طور تصادفی در 4 گروه 10تایی: کنترل سالم، هیپوکسی، تمرین هوازی، تمرین هوازی توام با هیپوکسی تقسیم بندی شدند. شرایط هیپوکسی، متناوب و ایزوباریک و شرایط تمرین هوازی سرعت 26-22 متر در دقیقه با شیب 6 درجه نوارگردان به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته طراحی شد. غلظت پروتئین های آنژیوژنز شامل عامل القاشده هیپوکسی (HIF1-a)، عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و فسفاتیدیل اینوزیتول تری کیناز PI3K/Akt با روش وسترن بلات اندازه گیری شد و از روش آماری آنووا یکراهه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
یافت ه ها: بیان پروتئین های HIF1-a ، VEGFو PI3K/Akt در هر سه گروه تمرین (01/0p<)، هیپوکسی (01/0p<) و تمرین توام با هیپوکسی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت (01/0p<). ولی بیانHIF بین گروه های تمرین با هایپوکسی (95/0p<) تمرین با ترکیب تمرین با هیپوکسی (09/0p<)، هیپوکسی با ترکیب تمرین با هیپوکسی تفاوت معنی داری نداشت (09/0P<). هم چنین غلظت پروتئینVEGF بین گروه های تمرین با هایپوکسی (56/0P<)، تمرین با ترکیب تمرین با هیپوکسی (31/0p<)، تفاوت معنی داری نداشت، ولی بین هیپوکسی با ترکیب تمرین با هیپوکسی افزایش بیشتری نشان داد (03/0p<). بالعکس سطح بیان PI3K/Akt در گروه تمرین (01/0p<) و تمرین توام با هیپوکسی نسبت به گروه هیپوکسی بیشتر بود (001/0P<). ولی مقایسه بیان PI3K/Akt بین گروه هیپوکسی و تمرین توام با هیپوکسی تفاوت معنی داری دیده نشد (08/0p<).
بحث و نتیجه گیری: احتمال دارد هیپوکسی برای القا آنژیوژنز و تمرین هوازی برای فعالیت مسیر پیام رسانی PI3K/Akt محرک بهتری می باشند.
تأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر مارکر آسیب لیپیدی مالون دی آلدئید پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه وهدف: امروزه استفاده از مکمل های گیاهی جهت جلوگیری از تولید رادیکال های آزاد بیشتر رواج شده است. هدف از مطالعه حاضر، تأثیر مکمل سازی کوتاه مدت سیر بر آسیب لیپیدی پس از فعالیت ورزشی وامانده سازدر مردان غیر ورزشکار بود.
روش شناسی: 20 مرد غیر ورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سنی: 35/1±05/21 سال، وزن: 30/7±15/67 کیلوگرم، قد: 92/6±20/179 سانتی متر و شاخص توده بدنی 95/2±02/22 کیلوگرم بر متر مربع در قالب یک طرح نیمه تجربی- دوسویه کور، به صورت تصادفی در دو گروه دریافت کننده قرص سیر و شبه دارو(قرص سیر 500 میلی گرمی یا دکستروز به مدت 14 روز ) قرار گرفتند. همه ی آزمودنی ها پس از مکمل دهی، آزمون وامانده ساز بروس را انجام دادند. نمونه های خونی طی سه مرحله( قبل و بعد از مکمل دهی وپس از فعالیت ورزشی) جهت اندازه گیری میزان پلاسمایی مالون دی آلدئیدگرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر وآزمون تعقیبی بونفرونی وآزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مراحل اندازه گیری در گروه سیر(175/0 = p و 923/1 = F) معنی دارنبود، اما در گروه کنترل (001/0 =p و 321/60 = F) تفاوت معنی داری مشاهده شد که نتایج آزمون تعقیبی نشان دهنده تفاوت معنی دار بین مرحله 2 و 3 (قیل و بعد از فعالیت ورزشی وامانده ساز) در گروه کنترل می باشد. بنابراین مکمل سازی کوتاه مدت سیر برشاخص پلاسمایی مالون دی آلدئید در حالت پایه هیچ گونه تاثیری نگذاشت. ولی این مکمل سازی توانست از افزایش مالون دی آلدئید پس از انجام فعالیت ورزشی وامانده ساز بکاهد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان از مکمل سازی سیر برای کاهش آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی شدید استفاده کرد. با این وجود با توجه به مطالعات اندک صورت گرفته در این زمینه، نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد.
تأثیر سه روز متوالی و غیرمتوالی دوی 1600 متر بر گلبول های سفید تام خون دختران فعال 22 18 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱
30-37
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سه روز متوالی و غیر متوالی دوی 1600 متر بر گلبول های سفید تام خون دختران فعال بود. برای این منظور، 25 نفر از دانشجویان دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه مازندران در محدوده سنی 22-18 سال به طور تصادفی انتخاب و مجدداً به طور تصادفی به گروه های تجربی- متوالی و غیر متوالی- (تعداد 13 نفر، وزن 18/10 + 90/58 کیلوگرم، حداکثر اکسیژن مصرفی 79/3 + 68/38 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه، شاخص توده بدنی 09/3 + 88/22 کیلوگرم بر متر مربع و سابقه فعالیت ورزشی 57/2 + 46/3 سال) و کنترل (تعداد 12 نفر، وزن 48/12 + 36/59 کیلوگرم، حداکثر اکسیژن مصرفی 37/4+ 64/38 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه، شاخص توده بدنی 08/2 + 34/21 کیلوگرم بر متر مربع سابقه فعالیت ورزشی 27/2 + 75/3 سال) تقسیم شدند.در این پژوهش که از نوع نیمه تجربی بود، آزمودنی های گروه تجربی ابتدا سه روز غیر متوالی را در روزهای شنبه، دوشنبه و چهار شنبه دویدند و سپس با یک هفته استراحت مجدداً همان آزمودنی ها سه روز متوالی را در روزهای شنبه، یک شنبه و دوشنبه دویدند. نمونه های خونی به منظور تجزیه و تحلیل گلبول های سفید تام خون، بلافاصله پس از آزمون روزهای اول، دوم و سوم به طور مجزا از هر دو گروه تمرینی اخذ گردید.نمونه های خونی از گروه کنترل نیز همزمان و همانند با گروه تجربی انجام شد. به منظور تعیین مقادیر استراحتی 48 ساعت قبل از اولین خون گیری، از گروه های تجربی و کنترل همزمان نمونه خونی تحت عنوان پیش آزمون اخذ شد. نمونه های خونی با استفاده از دستگاه الکترونیکی شمارش گر سلولی اندازه گیری شد و سپس داده ها با استفاده از روشهای آماری مناسب شامل آزمون اندازه گیری های مکرر و آنالیز واریانس و آزمونهای تعقیبی LSD و شفه در سطح معناداری05/0 P≤ در نرم افزار SPSS نسخه 13 تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد تغییرات درون گروهی مقادیر گلبول های سفید تام خون در گروه تجربی- متوالی و غیر متوالی- افزایش معناداری داشته است. همچنین،افزایش معناداری در مقادیر این شاخص بین گروه تجربی- متوالی و غیر متوالی- با گروه کنترل به دنبال پس آزمون اول، دوم و سوم مشاهده شد.بر اساس این یافته ها می توان گفت که اجرای فعالیت ورزشی متوالی و غیر متوالی در یک دوره زمانی کوتاه تأثیر تقریباًمشابهی بر دستگاه ایمنی دارد.
بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی FABP5 پس از یک دوره تمرینات هوازی با شدت فزاینده در زنان دارای وزن طبیعی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال در سوخت و ساز سلول های چربی در چاقی ممکن است با افزایش غلظت اسیدهای چرب در گردش همراه باشد. متابولیسم اسیدهای چرب توسط پروتئین متصل به اسید چرب اپیدرمال (FABP5) تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح FABP5 پلاسمایی زنان با شاخص توده بدنی متفاوت بود.
روش شناسی: 13 زن سالم دارای وزن طبیعی (9/24≥ BMI کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±08/31 سال) و 12 زن دارای اضافه وزن (25< BMI کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±3/32 سال) در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرین هوازی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با شدت 40 تا 80% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی FABP5، نیم رخ لیپیدی خون شامل HDL، LDL، کلسترول، تری گلیسیرید و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرینات اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی FABP5، وزن و شاخص توده بدن اثر معناداری نداشته است. سطوح کلسترول در هر دو گروه و LDL نیز در گروه وزن طبیعی به طور معناداری افزایش پیدا کرد (05/0>P). در حالی که تغییرات HDL و تری گلیسیرید در دو گروه نسبت به قبل از تمرین معنادار نبود.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد، 8 هفته فعالیت ورزشی هوازی با شدت فزاینده بر تغییرات FABP5 پلاسمایی زنان دارای وزن طبیعی و یا دارای اضافه وزن اثر بخش نیست.
واژه های کلیدی: FABP5، تمرین هوازی، زنان، وزن طبیعی، اضافه وزن
اثر شنا بر اشتها، انرژی دریافتی و ترکیب غذای مصرفی در زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی اثر دو روز فعالیت شنا بر اشتها، انرژی دریافتی و ترکیب غذای مصرفی در زنان جوان بود.
روش شناسی: 7 زن وزن طبیعی (20BMI>
تأثیر 6 هفته پیش آماده سازی ورزش مقاومتی بر پویایی میتوکندریایی در بافت قلب رت های دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: کاردیومیوپاتی دیابتی به تغییرات قلب در نتیجه اختلال هوموستاز گلوکز اشاره دارد که منجر به اختلال عملکرد بطن می شود و با نقص عملکرد میتوکندریایی همراه است. از آنجایی که فعالیت ورزشی به عنوان محافظت کننده قلب شناخته می شود، هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 6 هفته پیش آماده سازی ورزش مقاومتی بر فرایندهای همجوشی و شکافت میتوکندریایی در بافت قلب رت های دیابتی نوع 2 بود.
روش شناسی: 18 سر رت نر ویستار به روش تصادفی به 3 گروه تقسیم شدند: گروه دیابت (تعداد = 6)، گروه دیابت + ورزش (تعداد = 6) و گروه کنترل (تعداد = 6)؛ گروه ورزش به مدت 6 هفته و 5 جلسه در هفته تمرین مقاومتی (حمل وزنه با 40 الی 160 درصد وزن بدن روی نردبان) را اجرا کردند. برای القای دیابت نوع 2، رژیم غذایی پرچرب همزمان با شروع برنامه تمرینی اعمال گردید و تا انتهای مطالعه ادامه یافت و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، تزریق STZ به صورت داخل صفاقی با دوز 25 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن صورت پذیرفت. 7 روز بعد از تزریق STZ کلیه رت ها تشریح شدند و بافت بطن چپ قلب آنها استخراج شد. برای اندازه گیری میزان بیان mRNA ژن های MFN-2، OPA-1 و Drp-1 از روش Real time – PCR استفاده شد. همچنین، تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه در سطح معنی داری 0.05≥ p انجام شد.
یافته ها: کاهش میزان بیان ژن های MFN-2 و OPA-1 و افزایش میزان بیانmRNA ژن Drp-1 در حیوانات گروه دیابت در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (0.001≥ p ). همچنین، رت های دیابتی تمرین کرده در مقایسه با گروه دیابت میزان بیان ژن های MFN-2 و OPA-1 بالاتر (0.001≥ p ) و میزان بیانmRNA ژن Drp-1 پایین تری (0.01≥ p ) را نشان دادند.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که 6 هفته پیش آماده سازی تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت پروتئین های درگیر در همجوشی میتوکندریایی و تنظیم منفی شکافت میتوکندریایی افزایش یافته در بافت قلب می تواند خطر ابتلا به کاردیومیوپاتی دیابتی را کاهش دهد.
تاثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر برخی فاکتورهای اندوتلیال عروق و متابولیسم گلوکز در زنان یائسه دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تحقیقات بسیار اندکی در زمینه تأثیر ورزش بر مسیرهای احتمالی موثر در بهبود فشارخون در بیماران دیابتی انجام شده است، بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر اندوتلین-1، نیتریک اکساید، متابولیسم گلوکز و فشارخون زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 بود.مواد و روش ها: 28 نفر زن یائسه دیابتی به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی (15 نفر) با توده بدن 3±31.7 کیلوگرم بر مترمربع و قندخون ناشتا 13±177 میلی گرم بر دسی لیتر و گروه کنترل (13 نفر) با توده بدن 3±29.8 کیلوگرم بر مترمربع و قندخون ناشتا 10±161 میلی گرم بر دسی لیتر تقسیم شدند. تمرینات شامل 3 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه تمرین هوازی با شدت 70-60 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرین مقاومتی با شدتی معادل 60 درصد یک تکرار بیشینه، به مدت 8 هفته برنامه ریزی شد. نمونه های خون قبل و پس از دوره تمرین در حالت ناشتا جهت اندازه گیری متغیرها گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته و آنالیز کوواریانس در سطح معنی داری 0.05>P آنالیز شدند.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد تغییر معنی داری در انسولین، مقاومت به انسولین، فشارخون دیاستول، حداکثر اکسیژن مصرفی و اندوتلین-1 در گروه تمرین ترکیبی مشاهده نشد. سطوح قند خون و فشار خون سیستول در گروه تمرین به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (0.05>P). علاوه بر این، نتایج نشان داد نیتریک اکساید در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین، تفاوت بین گروهی معنی داری برای متغیرهای سطوح قند خون، فشار خون سیستول، اندوتلین-1 و نیتریک اکساید مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: نظر می رسد تمرینات ترکیبی می تواند با اثرگذاری بر عوامل موثر بر کمپلیانس عروقی همچون اندوتلین-1و نیتریک اکساید و متابولیسم گلوکز باعث کاهش فشارخون در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 شود.
روزه داری و ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف مکمل اسپیرولینا بر عملکرد هوازی در دختران غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هموگلوبین نقش مهمی در انتقال اکسیژن و در نتیجه بهبود عملکرد هوازی دارد. هدف از این پژوهش، تاثیر تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا بر عملکرد هوازی دختران غیر ورزشکار می باشد.
روش شناسی: 36 نفر از دانشجویان غیر فعال به طور تصادفی در چهار گروه ورزش+اسپیرولینا (با میانگین سنی3/2±5/27 سال) ورزش+شبه دارو (با میانگین سنی 1/3±6/27 سال) اسپیرولینا (با میانگین سنی 2/1±2/28 سال) و شبه دارو (با میانگین سنی 4/2±4/27 سال) مورد مطالعه قرار گرفتند. از آزمودنی ها قبل از تمرین، نمونه خون و تست نوارگردان بالک گرفته شد. سپس آزمودنی های گروه ورزش+اسپیرولینا و ورزش+دارونما روزانه دو عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا و شبه دارو را به مدت شش هفته مصرف نمودند و هفته ای سه جلسه در فعالیت هوازی ایروبیک شرکت کردند. گروه های اسپیرولینا و دارونما نیز به روش فوق قرص اسپیرولینا و شبه دارو را مصرف کردند؛ سپس مجدداً مرحله ی دوم خون گیری و تست بالک به عمل آمد. جهت فرض طبیعی بودن توزیع متغیرها از آزمون آماری تی وابسته و مدل خطی آمیخته استفاده شد و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 16 در سطح الفای 5% شکل گرفت.
یافته ها: شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا موجب افزایش معنادار در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد (P<0.05) اما بر میزان شاخص هموگلوبین تأثیر معناداری نداشت (P<0.05).
بحث و نتیجه گیری: اسپیرولینا منجر به تغییرات مثبت در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد و تغییرات ایجاد شده در اثر مصرف اسپیرولینا با ورزش به مراتب بیشتر از مصرف اسپیرولینا یا ورزش به تنهایی بود.
مقایسه فرود از ارتفاع 3000 متری به دو شیوه تداومی و تناوبی بر کوفتگی تاخیری عضلانی، شاخص های آسیب عضلانی و شاخص های سیستم ایمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: نحوه فرود از ارتفاع، یکی از مهمترین سوالاتی است که ذهن کوهنوردان را به خود مشغول کرده است. در این مطالعه به مقایسه فرود از ارتفاع 3000 متری به دو شیوه تداومی و تناوبی بر کوفتگی تاخیری عضلانی، شاخص های آسیب عضلانی و سیستم ایمنی پسران نوجوان پرداخته شده است.مواد و روش ها: بدین منظور، 20 پسر نوجوان سالم غیرورزشکار (با میانگین سنی 1.03±16.4 سال و شاخص توده بدنی 2.6±20.06 کیلوگرم بر متر مربع) در دو گروه 10 نفری با شاخص های آنتروپومتریکی یکسان، با استفاده از تلکابین به ارتفاع 3000 متری انتقال داده شدند و سپس مسیر پیاده روی به مسافت 14 کیلومتر را به دو گونه تداومی و تناوبی به طرف دامنه کوه اجرا کردند. سلول های سیستم ایمنی، هموگلوبین و هماتوکریت خون، شاخص های آسیب عضلانی (کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز) و میزان کوفتگی تاخیری عضلانی قبل، بلافاصله، 24 و 48 ساعت پس از کوه پیمایی مورد اندازه گیری قرار گرفت. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری برای آنالیز آماری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: شاخص های سیستم ایمنی در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت، اما 24 ساعت پس از فعالیت سلول های سیستم ایمنی نسبت به قبل از فعالیت در گروه تداومی به طور معناداری کاهش یافت. کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز در بین دو گروه تفاوتی نداشت، این آنزیم ها بلافاصله پس از فعالیت در هر دو گروه افزایش پیدا کرد، اما میزان افزایش کراتین کیناز در گروه تداومی بیشتر بود. همچنین میزان کوفتگی عضلانی در گروه تداومی بیشتر از گروه تناوبی بود.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اگرچه سطوح شاخص های سیستم ایمنی و آسیب عضلانی در بین دو گروه یکسان بود، اما پایین آمدن از ارتفاع بصورت تداومی نسبت به روش تناوبی موجب سرکوب سیستم ایمنی و افزایش میزان کوفتگی تاخیری عضلانی در پسران نوجوان کم تحرک می شود.
تغییرات شاخص های ساختاری و عملکردی قلب مردان نخبه ی سه گانه کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
1 - 9
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: به عنوان یک اصل پذیرفته شده، ورزش های استقامتی عمدتاً باعث سازگاری های قلبی و همودینامیکی می شوند. با این حال، مطالعات نسبتاً کمی درباره ی اثرات ورزش سه گانه روی سازگارهای ریخت شناسی و فیزیولوژیکی قلب انجام شده است. از اینرو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تغییرات شاخص های ساختاری و عملکردی قلب مردان نخبه ی سه گانه کار در مقایسه با افراد غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: بدین منظور 10 مرد سه گانه کار نخبه (میانگین سنی 49/1±7/18 سال، شاخص توده ی بدن 94/0±11/21 کیلوگرم/متر مربع) و10 مرد غیرورزشکار سالم (میانگین سنی 08/1±5/19 سال، شاخص توده ی بدن 14/2±22 کیلوگرم/متر مربع) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ابعاد و عملکرد قلب با استفاده از دستگاه های اکوکادیوگرافی دو بعدی و داپلر M-mode مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر نسبی شاخص های قلبی با استفاده از رویه ی سطح بدن اصلاح شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد به کمک آزمون t مستقل در سطح معنی داری 05/0 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های تحقیق حاضر حاکی است شاخص های ساختاری قلب (توده و ابعاد پایان دیاستولی بطن چپ و ضخامت دیواره ی خلفی حین سیستول و دیاستول) و حجم ضربه ای سه گانه کاران به طور معنی دار بزرگتر از گروه کنترل است(05/0P<)؛ اما شاخص های عملکردی ضربان و حاصل ضرب مضاعف ضربان- فشار قلب این ورزشکاران در حین استراحت به طور معنی داری کمتر از گروه غیرورزشکار است(05/0P<). با این حال، هیچ گونه اختلاف معنی داری بین برون ده، کسر تخلیه، زمان کوتاه شدگی و فشار خون سیستولی قلب سه گانه کاران و گروه کنترل در حالت استراحت مشاهده نشد(05/0P<). نتیجه گیری: از اینرو، می توان نتیجه گیری کرد که فشار همودینامیکی ناشی از انجام ورزش سه گانه باعث هایپرتروفی قلب می شود. با این حال، برخلاف هایپرتروفی پاتولوژیک، ترکیب حجیم شدگی درون گرا و برون گرای قلب سه گانه کاران همراه با کاهش ضربان و حاصل ضرب ضربان- فشار در حد کاملاً طبیعی و بهتر از افراد غیرورزشکاراست.
اثر تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن، غلظت پلاسمایی و سلولهای خونی در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
27 - 37
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن و سلولهای خونی در دختران چاق بود. روش شناسی: تعداد 24 نفر ( میانگین سنی 30/2 ± 61/21 سال، قد 89/6 ± 159 سانتی متر، وزن 23/10± 68/80 کیلوگرم و شاخص توده بدن 34/3 ± 26/32 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی تمرینات مقاومتی، به مدت 8 هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت 1RM70-60%، انجام دادند و به دنبال آن 10 روز بی تمرینی داشتند. قبل از شروع تمرینات، بعد از پایان دوره تمرین و دوره ی بی تمرینی از افراد دو گروه به منظور اندازه گیری فیبرینوژن و سلولهای خونی دختران چاق، خونگیری انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری در رابطه با تفاوت میانگین های غلظت فیبرینوژن (052/0=p)، تعداد پلاکتها (422/0=p)، گلبولهای سفید (775/0=p)، مقدار هموگلوبین (145/0=p) و اسمولالیته (451/0=p) بین دو گروه نشان داد که تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر این عوامل نداشت، اگرچه تفاوت معنی داری بین میانگین تعداد گلبولهای قرمز (005/0=p) و درصد هماتوکریت (036/0=p) خون دو گروه متعاقب تمرین مشاهده شد. همچنین قدرت عضلانی نیز متعاقب تمرین افزایش معنی داری (001/0=p) را نشان داد. بعد از 10 روز بی تمرینی، تفاوت معنی دار مشاهده شده پس از تمرین در قدرت (227/0=p)، تعداد گلبولهای قرمز(377/0=p) و درصد هماتوکریت (053/0=p) دیگر وجود نداشت . بحث و نتیجه گیری: درحالی که 8 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش قدرت عضلانی و همزمان کاهش تعداد گلبول های قرمز و درصد هماتوکریت می شود، اما تأثیری بر غلظت فیبرینوژن، تعداد پلاکتها وتعداد گلبولهای سفید ندارد. این نتایج بیان می کند، برای اثر بخش بودن تمرین مقاومتی بر غلظت فیبرینوژن و سایر سلولهای خونی احتمالا تمرین مقاومتی برای مدت زمان طولانی تر و با شدت بیشتر باید انجام شود.
اثر تمرینات مقاومتی بر محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال، وضعیت روانی و میزان افسردگی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلالات محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال (محور HPA) و در نتیجه اختلالات روانی و افسردگی از جمله مشکلات رایج در بیماران مبتلا به ام اس هستند. ممکن است فعالیت های ورزشی موجب تنظیم محور HPA و بهبود وضعیت روانی این دسته از بیماران مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر محور HPA، وضعیت روانی و میزان افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس بود.مواد و روش ها: 27 زن جوان مبتلا به بیماری ام اس (میانگین سنی 6.9 ± 32.3 سال) و با میانگین مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (EDSS) 2±1.3 به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی و بر اساس EDSS به دو گروه تمرینات مقاومتی (14 نفر) و کنترل (13 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته، به مدت 45 دقیقه و با محدوده 50 تا 70 درصد حداکثر قدت در تمرینات برنامه ریزی شده مقاومتی پیشرونده شرکت کردند. وضعیت روانی، میزان افسردگی و غلظت هورمون های آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) و کورتیزول قبل و پس از دوره تمرینی اندازه گیری شد. برای بررسی اختلاف میانگین ها از آزمون آماری t مستقل و حداقل سطح معنی داری 0.05 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد پس از هشت هفته تمرین مقاومتی، وضعیت روانی (11.2 درصد، 0.04=P < span lang="FA">) و میزان افسردگی (27.4 درصد، 0.01=P < span lang="FA">) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل بهبود معنی دار و سطوح ACTH (11.6 درصد، 0.03=P < span lang="FA">) و کورتیزول (9.9 درصد، 0.04=P < span lang="FA">) کاهش معنی دار پیدا کرده است.بحث و نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد تمرینات مقاومتی به کار رفته در مطالعه حاضر به واسطه تنظیم محور HPA می تواند در بهبود وضعیت روانی و میزان افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس مؤثر باشد.
مقایسه آثار فعالیت های حاد وامانده ساز بر میزان واکنش تروپونین T قلبی سرم و مالون دی آلدئید بافت قلب در موش های تمرین کرده استقامتی جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: برخلاف فعالیت های منظم ورزشی، فعالیت های حاد وامانده ساز ممکن است اثرات آسیب زایی بر قلب داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه آثار فعالیت های حاد وامانده ساز بر میزان واکنش تروپونین T قلبی سرم و مالون دی آلدئید بافت قلب در موش های تمرین کرده استقامتی جوان بود.
روش شناسی: تعداد 48 سر موش نر ویستار به 3 گروه 1. کنترل (بدون فعالیت) 2. تجربی( 8 هفته فعالیت استقامتی + 1جلسه وامانده سازی) 3. تجربی (8 هفته فعالیت استقامتی + 3 جلسه وامانده سازی) تقسیم شدند. درپایان تحقیق نیمی از موش ها بلافاصله پیش، و نیم بعدی بلافاصله پس از وامانده شدن بر روی نوار گردان، قربانی شدند. تروپونین T قلبی و مالون دی آلدئید به ترتیب با روش ELISA و تیوباربیوتیک اسید سنجیده شد. نتایج با استفاده از آنوای یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: مالون دی آلدئید قلب 63/34 ، 09/31 و 13/18 و تروپونین T سرم 288، 5/162، 3/82 درصد به ترتیب در گروه 1 تا 3 به دنبال وامانده سازی افزایش نشان داد (05/0P < ). با وجود این، کمترین افزایش در گروه 3 مشاهده شد (05/0P < ).
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که 3 وهله فعالیت حاد وامانده ساز متعاقب 8 هفته فعالیت ورزشی قلب را به طور موثرتری از آسیب ناشی از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مقایسه با 8 هفته فعالیت ورزشی به تنهایی محافظت می کند.
واژه های کلیدی: فعالیت وامانده ساز، تروپونین T قلبی، مالون دی آلدئید
مقایسه اثر برنامه تمرینی قدرتی، قدرتی-راه رفتن و دویدن به جلو و قدرتی- راه رفتن و دویدن به عقب بر ترکیب بدنی و آمادگی عملکردی مردان میان سال 50 تا 60 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اثر تمرینات ترکیبی بر آمادگی جسمانی افراد مختلف به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته، اما تفاوت راه رفتن/ دویدن به جلو و عقب در بخش هوازی این تمرینات کمتر بررسی شده است. لذا هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر تمرینات مقاومتی با تمرینات ترکیبی قدرتی هوازی (راه رفتن/ دویدن به جلو در مقابل راه رفتن/ دویدن به عقب) بر ترکیب بدنی و آمادگی عملکردی مردان میان سال بود.مواد و روش ها: بدین منظور، 48 مرد میان سال به طور تصادفی به چهار گروه تمرین قدرتی - هوازی رو به جلو، تمرین قدرتی- هوازی رو به عقب، تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه به تمرین پرداختند. پس از تمرینات، آزمون های ترکیب بدنی، قدرت بالاتنه، قدرت پایین تنه، چابکی و تعادل و استقامت هوازی به عمل آمد. داده ها توسط روش آماری آنووا با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که بین گروه ها تفاوت معنی داری در وزن، توده بدون چربی و توده چربی وجود نداشت (0.05<P). در مورد قدرت عضلانی اندام تحتاتی و فوقانی، چابکی و تعادل و استقامت هوازی نتایج نشان داد که هر سه گروه تمرینی از قبل از تمرینات تا بعد از تمرینات بهبود معنی داری داشته اند (0.001>P) اما بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: می توان گفت هشت هفته برنامه تمرین ترکیبی (قدرتی راه رفتن/ دویدن به جلو و قدرتی راه رفتن/ دویدن به عقب) اثرات معنی دار و سودمندی بر عملکرد جسمانی مردان میان سال دارد و نباید نگران اثرات تداخلی این تمرینات بود. لذا با توجه به اثر احتمالی راه رفتن به عقب بر سایر متغیرهای عملکردی و برای تنوع بخشی به تمرینات ترکیبی می توان از راه رفتن به عقب به عنوان بخشی از تمرین هوازی بهره برد.
اثر گرم کردن بر شاخص های کوفتگی عضلانی تاخیری دانشجویان پسر غیرورزشکار پس از انقباض های برون گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمقدمه و هدف: کوفتگی عضلانی تاخیری یکی از شایع ترین آسیب های عضلانی در جریان فعالیت های ورزشی و حتی زندگی روزمره است. به منظور کاهش عوارض ناشی از DOMS ارائه راهبردهای پیشگیری و درمان لازم است.پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر گرم کردن بر شاخص های کوفتگی عضلانی تاخیری دانشجویان پسر پس از انقباض های برون گرا انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه تجربی، روی 18 نفر از دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه گیلان که به طور داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند انجام شد. " آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه گرم کردن (5 دقیقه دویدن با شدت 60% حداکثر ضربان قلب، 6 دقیقه حرکات کششی ایستا و 2 نوبت 25 تکراری حرکت جلو ران با 20% 1RM) و شاهد تقسیم شدند. شاخص های اندازه گیری شامل کراتین کیناز سرم، تعداد نوتروفیل های خون، قدرت ارادی ایزومتریک و درک درد عضلانی بود. شاخص های مورد نظر در قبل، 24، 48 و 72 ساعت پس از فعالیت برونگرا اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده های درون گروهی با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و برای بررسی تفاوت بین دو گروه از آزمون ANOVA استفاده شد.
یافته ها: میزان کراتین کیناز، نوتروفیل ها و درک درد در هر دو گروه افزایش و میزان حداکثر قدرت ارادی ایزومتریک کاهش معنی دار داشتند. تفاوت معنی دار بین دو گروه تنها در تعداد نوتروفیل ها در 48 ساعت پس از فعالیت وجود داشت.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، این مطالعه نشان می دهد که گرم کردن نمی تواند کاهش معنی داری را در DOMS ایجاد کند.
واژه های کلیدی: کراتین کیناز، نوتروفیل، فعالیت برون گرا
تأثیر 8 هفته تمرین هوازی بر بیان ژن های SIRT1، CREB وBDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: ورزش از طریقBDNF اثرات مفید خود را بر مغز القا می کند. با این حال، سازوکارهای سلولی این امر به طور کامل شناخته نشده است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان mRNAژن های SIRT1، CREB و BDNF در هیپوکمپ رت های نر ویستار بود. روش شناسی: 12 سر رت 8 هفته ای آزمودنی های این مطالعه را تشکیل می دادند. رت ها به روش تصادفی ساده به 2 گروه تقسیم شدند: گروه ورزش و گروه کنترل. حیوانات گروه ورزشی، تمرین هوازی تناوبی را به مدت 8 هفته (5 جلسه در هفته با سرعت 10 الی 15 متر بر دقیقه) تجربه نمودند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تشریح شدند و بافت هیپوکمپ استخراج گردید. اندازه گیری بیان mRNA ژن های SIRT1، CREB و BDNFبا استفاده از روش Real time-PCR صورت پذیرفت. از آزمون t مستقل برای مقایسه گروه ها استفاده شد و معنی داری بین متغیرها در سطح 0.05≥P مورد توجه قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان بیان mRNA ژن های SIRT1، CREB و BDNF در بافت هیپوکمپ گروه تمرین ورزشی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (0.001≥P ). بحث و نتیجه گیری: به طور کلی، به نظر می رسد که تمرین هوازی تناوبی قادر است از طریق مسیر پیام رسانی SIRT1/CREB/BDNF سطوح BDNFهیپوکمپ را به صورت مثبت تنظیم کند. از این رو، این نوع از تمرین ورزشی می تواند به منظور القاء اثرات مفید ورزش بر سلامت مغز بکار گرفته شود.
مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زای عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: مکانیسم فعال سازی منحصربه فرد انقباض اکسنتریک، عضله را مستعد آسیب می سازد. تارهای نوع II نسبت به نوع I جهت آسیب عضلانی مستعدترند، لذا به نظر می رسد سرعت در استرس مکانیکی و میزان آسیب اثرگذار باشد. هدف این مطالعه، مقایسه سرعت انقباض بالا و پایین فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا عضله اکستنسور زانو بر اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در دختران تمرین کرده بود.
روش شناسی: 16 دختر جوان تمرین کرده به صورت تصادفی در دو گروه فعالیت اکسنتریک با سرعت بالا (゚/s240) و پایین (゚/s60) قرار گرفتند. آسیب عضلانی در دو گروه سرعت بالا و پایین به ترتیب توسط 20 و 5 ست 15 تکراری با شدت 150 درصد حداکثر گشتاور اکستنسوری ایزومتریک در عضلات اکستنسوری زانوی پای برتر ایجاد گردید. شاخص های آسیب عضله قبل، یک و 48 ساعت پس از آسیب و اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف (60، 70 و 80 درصد vVO2max)، 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از فعالیت اندازه گیری شدند.
یافته ها: شاخص های آسیب عضلانی به طور معنی داری در هر دو گروه تغییر یافت (05/0>p ) که نشان دهنده ایجاد آسیب عضلانی بود. تفاوت معنی داری بین شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی در شدت های مختلف دویدن بین دو گروه مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: زمانی که مدت تحت تنشن قرار گرفتن عضله اکستنسور زانوی پای برتر مشابه باشد، تفاوت 4 برابری در سرعت انقباض فعالیت اکسنتریک حاد آسیب زا، به اندازه کافی نمی باشد که بتواند تفاوتی در شاخص های آسیب عضلانی، اقتصاد دویدن و پاسخ های متابولیکی ایجاد کند.
مقایسه برخی از ویژگی های آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی و روانشناختی ورزشکاران موفق و مبتدی زورخانه ای خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: به منظور شناسایی قابلیت های رشته ورزشی زورخانه جهت شکوفا شدن این ورزش در سطح جهان و المپیک، اجرای پژوهش بر روی گروهی از ورزشکاران مستعد این رشته که در سطح بالاتری از عملکرد نسبت به همسالان خود باشند، ضروری به نظر می رسد. بنابراین، هدف از این مطالعه مقایسه برخی از ویژگی های آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی و روانشناختی ورزشکاران حرفه ای و مبتدی زورخانه ای خراسان جنوبی بود.مواد و روش ها: بدین منظور 12 ورزشکار حرفه ای (سن 2±22.58 سال؛ قد 7.46 ±175.75 سانتی متر؛ وزن 8.32 ±66.88 کیلوگرم) و 12 ورزشکار مبتدی زورخانه ای شهرستان بیرجند (سن 1.93±20.58 سال؛ قد 6.97±175.08 سانتی متر؛ وزن 15.26 ± 70.79 کیلوگرم) مقایسه شدند. متغیرهای تن سنجی؛ فیزیولوژیکی (قدرت پنجه، قدرت کمربند شانه، قدرت عضلات پشت، توان هوازی، توان بی هوازی پایین تنه و بالاتنه، استقامت عضلانی، تعادل دو طرفه و انعطاف پذیری)؛ و متغیرهای روانشناختی دو گروه مورد سنجش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل (سطح معنی داری 0.05) استفاده شد. یافته ها: در هیچ یک از شاخص های تن سنجی و روان شناختی تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. در شاخص های فیزیولوژیکی در قدرت پنجه (0.030=P < span lang="AR-SA">) و عضلات پشت (0.014=P < span lang="AR-SA">)؛ VO2max (P < span lang="AR-SA">=0.024)، تعادل نیمه پویای چپ (0.034=P < span lang="AR-SA">) و راست (0.044=P < span lang="AR-SA">) و استقامت عضلانی (0.001=P < span lang="AR-SA">) تفاوت معنی داری بین دو گروه ورزشکار زورخانه ای وجود داشت و ورزشکاران حرفه ای بهتر از مبتدی بودند. ولی در شاخص های قدرت عضلات کمربند شانه ای (0.069=P < span lang="AR-SA">)، توان بی هوازی بالاتنه (0.808=P < span lang="AR-SA">) و پایین تنه (0.985=P < span lang="AR-SA">) تفاوت معنی داری مشاهده نشد. از طرف دیگر، بین ویژگی های روانشناختی دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0.05
).بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق، احتمالاً عوامل فیزیولوژیکی نسبت به سایر شاخص ها اهمیت بالاتری در تمایز ورزشکاران مبتدی و حرفه ای زورخانه ای داشته و در روند استعدادیابی این رشته می تواند ملاک انتخاب قرار گیرند. با توجه به کسب امتیاز بالا در شش مهارت روانی، هر دو گروه ورزشکاران زورخانه ای خراسان جنوبی از آمادگی روانی خوبی نیز برخوردار بودند.