فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
۳۲۱.

توصیف و ارزیابی ابعاد پیکری عمومی و سوماتوتایپ بازیکنان نخبه مرد تیم ملی هندبال بزرگسالان ایران و مقایسه آن با بازیکنان نخبه اروپایی در پست های مختلف (از مجموعه مقالات استعدادیابی : شمارة 1 استعدادیابی در هندبال با توجه به ابعاد پیکری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابعاد پیکری بازیکنان نخبه هندبال سوماتوتایپ بدنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۷۳۲ تعداد دانلود : ۸۹۳
هدف از تحقیق حاضر توصیف و ارزیابی ابعاد پیکری عمومی و سوماتوتایپ بازیکنان نخبه مرد تیم ملی هندبال بزرگسالان ایران و مقایسه آن با بازیکنان نخبه اروپایی در پست های مختلف بود. 19 هندبالیست نخبه عضو تیم ملی ایران (چهار دروازه بان، چهار گوش، دو پخش کن، دو خط زن، هفت بغل) با میانگین سنی3.79±24.42 سال و میانگین3.23± 5.88 سال سابقه عضویت در تیم ملی در این پژوهش شرکت کردند. ارزیابی ها شامل قد، وزن، شاخص توده بدنی و ویژگی های آنتروپومتریایی عمومی دیگر مانند درصد چربی، ضخامت چربی (6و8 نقطه ای)، WHR، و سوماتوتایپ بدنی بود. نتایج نشان داد میانگین قد همه بازیکنان 6.6.±188 سانتی متر و کمتر از میانگین قد تیم های نخبه اروپایی (188.98)، میانگین وزن 12.98± 91.57 کیلوگرم و بیشتر از میانگین وزنی تیم های نخبه اروپایی (86.74)، شاخص توده بدنی3.24± 25.76 کیلوگرم بر متر مربع و میانگین درصد چربی 2.65 ±9.06 کمتر از میانگین درصد چربی بدنی تیم های نخبه اروپایی (9.14)، و سوماتوتایپ بازیکنان به ترتیب اندومورفی، مزومورفی و اکتومورفی 2.12، 5.49 و 2.36 متفاوت تر از تیم های نخبه اروپایی (2.52و 4.76و 1.73) است. همچنین، ابعاد پیکری بازیکنان در پست های مختلف با هم متفاوت بود. هریک از پست های هندبال به ویژگی های پیکری و سوماتوتایپ ویژه ای نیاز دارند که مربیان و متخصصان امر استعدادیابی باید به آنها توجه داشته باشند. در نتیجه به طور خلاصه بازیکنان هندبال ایرانی نخبه در مقایسه با بازیکنان تیم های نخبه اروپایی سنگین وزن تر (حدود 5 کیلوگرم)، و کوتاه قد ترند (حدود 1 تا 3 سانتی متر). علاوه بر این سوماتوتایپ بازیکنان ایرانی در پست های مختلف و در مقایسه با تیم های اروپایی متفاوت است.
۳۲۲.

مقایسه تاثیرات تمرین درمانده ساز غلظت تستوسترون و کورتیزول سرم در دو نوبت صبح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورتیزول تستوسترون تمرین درمانده ساز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۱ تعداد دانلود : ۹۴۴
هدف از این پژوهش، مقایسه تاثیر یک جلسه تمرین درمانده ساز بر غلظت تستوسترون و کورتیزول سرم و نسبت کورتیزول به تستوسترون سرمدر دو نوبت صبح و عصر در والیبالیست های دختر بود. به این منظور ?? دختر والیبالیست با میانگین سنی24سال، وزن 8/58 کیلوگرم و میانگین قد 49/166 سانتی متر و با حداقل چهار سال سابقه فعالیت به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. تست مورد نظر تست بروس بود که بر روی دستگاه تریدمیل در دو نوبت صبح و عصر انجام گرفت قبل و بعد از تست بروس نمونه های خونی جمع آوری شد. سطوح این دو هورمون با روش رادیوایمونواسی(الایزا) اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار spss 16، به منظور توصیف داده ها و ویژگی های گروه نمونه مورد بررسی از آمار توصیفی، برای بررسی تفاوت دورن گروهی مقدار این دو هورمون قبل و بعد از تمرین از تی همبسته در سطح خطای 50/0 و از آزمون t برای گروه های وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که مقادیر تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول در دو نوبت صبح و عصر تفاوت معناداری نداشت، اما یک جلسه تمرین درمانده ساز در دو نوبت صبح و عصر بر سطح کورتیزول کاهش معناداری را نشان داد و می توان نتیجه گیری کرد که یک جلسه تمرین وامانده ساز، نمی تواند بر سطح هورمون تستوسترن و نسبت آن با کورتیزول سرم اثر گذار باشد، درحالی که ممکن است بر کاهش مقدار کورتیزول به تنهایی اثر معنی داری داشته باشد و موجب کاهش مقدار کورتیزول شود.
۳۲۳.

مقایسه آثار مصرف مکمل کراتین و رژیم غذایی پرپروتئین بر قدرت عضلانی و ترکیب بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین با وزنه رژیم غذایی پرپروتئین کراتین مونوهیدرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۰ تعداد دانلود : ۹۳۳
هدف از این پژوهش عبارت است از مقایسه اثار مصرف مکمل کراتین و رژیم غذایی پر پروتئین بر قدرت عضلانی و ترکیب بدنی دانشجویان پسر ورزشکار، بدین منظور 36 نفر از دانشجویان ورزشکار غیر رقابتی که حداقل 1 سال سابقه کار با وزنه را داشتند به طور تصادفی به چهار گروه کراتین +پروتئین ، تقسیم شدند...
۳۲۴.

تأثیر کوتاه مدت دو نوشیدنی انرژی زا بر توان بی هوازی دانشجویان دختر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان بی هوازی نوشیدنی انرژی زا دختران ورزشکار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۷۲۹ تعداد دانلود : ۸۶۴
مقدمه: نوشیدنی­های ورزشی برای بهبود عملکرد ورزشی استفاده می­شوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر کوتاه مدت دو نوشیدنی انرژی­زا بر توان بی­هوازی دانشجویان دختر ورزشکار بود. روش: در این مطالعه­ی دو سوکور، 12 دانشجوی دختر ورزشکار دانشگاه تهران(0/75±21/1 سال، 5/9±56/9 کیلوگرم، 4/59±167 سانتی­متر; انحراف استاندارد ± میانگین) به صورت داوطلبانه، طی 4 جلسه (بدون نوشیدنی، دارونما، نوشیدنی شارک و جینس) در آزمون بی­هوازی رست شرکت کردند. توان­های بی­هوازی اوج، حداقل، میانگین و شاخص خستگی محاسبه شدند. داده ها جمع­آوری شده با استفاده از آزمون آماری اندازه گیری­های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته­ها: هیچ تفاوت معنی­داری بین توان بی­هوازی اوج (0/557=p)، حداقل (0/132=p) ، میانگین (0/853 =p)، و شاخص خستگی (0/13=p)طی 4 مرحله آزمون رست مشاهده نشد. نتیجه­گیری: بر اساس داده­های مطالعه­ی حاضر، به نظر می­رسد مصرف نوشیدنی­های انرژی­زای شارک و جینس نمی­تواند موجب بهبود توان­های بی­هوازی و کاهش خستگی دختران ورزشکار هنگام اجرای آزمون رست شوند.
۳۲۵.

اثر هشت هفته تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان کلسترول LDL، HDL و آمادگی قلبی- تنفسی در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کلسترول تمرینات هوازی تمرینات مقاومتی مردان چاق تمرینات موازی LDL HDL و آمادگی قلبی - تنفسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۷۲۷ تعداد دانلود : ۱۲۷۲
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان کلسترول، LDL، HDL و آمادگی قلبی-تنفسی در مردان چاق است. روش بررسی: 48 مرد چاق به صورت تصادفی به چهار گروه هوازی(12 نفر) مقاومتی(12 نفر) ترکیبی(12نفر) و کنترل(12نفر) تقسیم شدند. از آزمودنی ها پیش و پس از هشت هفته فعالیت ورزشی(هوازی، مقاومتی، ترکیبی) نمونه خونی گرفته شد. سپس، پس از 48 ساعت VO2peakآزمودنی ها به وسیله آزمون بالک اندازه گیری شد. برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون t همبسته برای مقایسه تغییرات سطوح کلسترول ،LDL وHDL قبل و بعد از تمرین، و برای مقایسه بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، 8 هفته فعالیت ورزشی منظم باعث کاهش معنادار کلسترول وLDL شد. هشت هفته فعالیت ورزشی باعث تغییرات معنادار در HDL نشد. VO2max پس از هشت هفته فعالیت ورزشی منظم به طور معنی دار افزایش یافت. نتیجه گیری: درمجموع یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، که هشت هفته تمرینات مقاومتی، هوازی و موازی می تواند اثرات مفیدی بر برخی شاخص های خطر ساز قلبی-عروقی داشته باشد. واکنش HDL به تمرینات مقاومتی، هوازی و موازی متاثر از شدت تمرین است. و به نظر می رسد اجرای تمرینات ترکیبی به نسبت اجرای تنهای تمرینات مقاومتی یا استقامتی اثر بخشی بالاتری بر عوامل خطر زای قلبی – عروقی دارد.
۳۲۶.

تأثیر مصرف اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی در زنان سالمند سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت زنان سالمند تمرین قدرتی توان هوازی امگا-3 آمادگی بدنی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۷۲۷ تعداد دانلود : ۸۶۹
هدف این تحقیق مطالعه اثر 8 هفته مصرف مکمل اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم بود. تعداد 24 زن سالمند (میانگین± انحراف استاندارد، سن 2/4± 6/79 سال، قد2/4 ± 7/151 سانتی متر، وزن 8/7 ± 8/60 کیلوگرم) بصورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در سه گروه تمرینات مقاومتی، تمرینات مقاومتی به همراه اسید چرب امگا- 3 و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی برای مدت 8 هفته (هفته ای 3 جلسه) به تمرینات مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، علاوه بر تمرینات مقاومتی به میزان 3 گرم در روز مکمل اسید چرب امگا-3 مصرف نمودند اما آزمودنی های گروه کنترل تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفتند. قدرت اندام فوقانی (دست راست و چپ)، قدرت پایین تنه، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی قبل و بعد از 8 هفته برنامه تمرینی ارزیابی شد. از آزمون تی وابسته، آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی توکی برای آنالیز داده ها استفاده شد(05/0 P<). بعد از هشت هفته تفاوت معناداری (05/0 P<) در قدرت اندام های فوقانی و پایین تنه بین آزمودنی های سه گروه مشاهده شد. بطوری که گروه تمرینات مقاومتی و تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3 دارای قدرت بیشتری نسبت به گروه کنترل بودند. علاوه بر این آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی و امگا-3 از قدرت بالاتری نسبت به گروه تمرینات مقاومتی برخوردار بودند. در خصوص استقامت هوازی نیز نتایج مشابهی به قدرت عضلانی مشاهده شد. در ارتباط با ترکیبات بدن گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل امگا-3 دارای کاهش معناداری در نسبت دور کمر به باسن نسبت به دو گروه دیگر بودند. در خصوص شاخص توده بدنی نیز نتایج مشابهی مشاهده شد. از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، تأثیر بیشتری بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم داشت. بنابراین مصرف مکمل امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی برای بهبود عملکرد زنان سالمند سالم توصیه می شود.
۳۲۷.

بررسی پلی مورفیسم ژن ACTN-3 در ورزشکاران برتر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزشکار ACTN3 پلی مورفیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲۶ تعداد دانلود : ۱۲۸۳
عملکرد ورزشی ویژگی پیچیده ای است که از ژنتیک افراد و عواملی مانند تغذیه و تمرین متأثر می شود. عوامل ژنتیکی دامنه گسترده ای از تنوع ویژگی های مناسب برای ورزش را تعیین می کنند. ژن ACTN-3، پروتئین آلفا آکتینین-3 را کد می کند. این پروتئین قسمتی از دستگاه انقباضی را در فیبرهای عضلانی تشکیل می دهد. هدف از این تحقیق، بررسی پلی مورفیسم ژن ACTN-3 در ورزشکاران نخبه ایرانی و مقایسه آن با گروه کنترل بود. 148 ورزشکار عضو تیم ملی و 175 غیرورزشکار به عنوان گروه کنترل مقایسه شدند. روش های به کاررفته در این پژوهش شامل نمونه گیری خونی، استخراج DNA نمونه های خونی و روش های PCR , RFLP برای تعیین پلی مورفیسم ژن یادشده بود. آزمون آماری کای مربع برای مقایسه سه نوع ژنوتیپ RR, RX, XX در گروه های تحقیق استفاده شد. اختلاف معنی داری در نوع ژنوتیپ گروه کنترل و ورزشکاران مشاهده نشد P=0.61)). اختلاف نوع ژنوتیپ ورزشکاران رشته های مختلف نیز معنی دار نبود P=0.77)). نتایج این تحقیق در مجموع نشان داد که تفاوت معنی داری در وضعیت ژنوتیپ ژن ACTN3 بین دو گروه ورزشکار و کنترل وجود ندارد، بنابراین پلی مورفیسم این ژن را نمی توان عامل تعیین کننده ای در عملکرد ورزشکاران ایرانی دانست.
۳۲۹.

بررسی تأثیر 12 روز بی تمرینی بر ظرفیت های هوازی، بی هوازی و عملکرد شناگران پسر نخبه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲۳
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر 12 روز بی تمرینی بر ظرفیت های هوازی ، بی هوازی و عملکرد شناگران نخبه کشور است . به این منظور تمامی 15 شناگر پسر نخبه کشور که در اردوی آمادگی تیم ملی برای شرکت در مسابقات قهرمانی رده سنی آسیا (سال 82 ) حضور داشتند، به عنوان آزمودنی در نظر گرفته شدند. کلیه آزمودنی ها تحت 12 روز بی تمرینی قرار گرفتند. از آزمون 400 متر شنای زیر بیشینه و آزمون 100 متر بیشینه برای برآورد ظرفیت هوازی آزمودنی ها از طریق محاسبه V4 و نیز از آزمون 100 متر بیشینه از طریق تعیین بیشینه تولید لاکتات برای برآورد ظرفیت بی هوازی آزمودنی ها استفاده شد. این آزمون ها به صورت پیش و پس آزمون نسبت به دوره بی تمرینی انجام شدند. روش آماری مورد استفاده در این تحقیق آزمون t همبسته بود. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که در هیچ یک از ظرفیت های هوازی ، بی هوازی و عملکرد شناگران نخبه پس از اعمال 12 روز بی تمرینی ، تفاوت معنی داری وجود ندارد.
۳۳۰.

تأثیر تمرینات با شدت متوسط بر مالون دی آلدهید و فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز در هیپوکمپ موش هایِ در معرض استات سرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فشار اکسایشی استات سرب هیپوکمپ ورزش متوسط فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲۳ تعداد دانلود : ۷۹۶
مطالعات موجود نشان می دهد تمریناتِ با شدت متوسط که باعث کاهش عوامل فشار اکسایشی در هیپوکمپ می شوند، افزایش سطوح فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) را نیز در پی دارند، اما توجه کمتری به بررسی حفاظت عصبی ناشی از فعالیت بدنی پس از القای استات سرب شده است. در این پژوهش اثر 8 هفته تمرین بر مالون دی آلدهید (MDA) و BDNF در هیپوکمپ موش های در معرض استات سرب بررسی شد. موش های صحرایی ویستار به طور تصادفی به چهار گروه شامل گروه های پایه، شم (کنترل)، سرب و تمرین+ سرب دسته بندی شدند. برنامه تمرینی شامل دویدن روی نوار گردان بود که به مدت 8 هفته و هفته ای 5 جلسه با شدت فزاینده اجرا شد. گروه های تمرینی و سرب 20 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استات سرب را به مدت 8 هفته ( هفته ای سه جلسه) به صورت زیرصفاقی دریافت کردند. 24 ساعت پس از آخرین مرحله تمرین و/یا تزریق، سطوح BDNF و MDA بافت هیپوکمپ به ترتیب با روش های تیوباربیوتوریک اسید و الایزا تعیین شد. داده ها با روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0 p ≤ تحلیل شد. نتایج نشان داد سطوح MDA در گروه تمرینی به طور معنی داری کمتر و در گروه سرب بیشتر از گروه های پایه و شم بود. سطوح BDNF گروه تمرینی به طور معنی داری بالاتر از گروه سرب بود. این نتایج حاکی از اثرات سودمند تمرینات منظم ورزشی در پیشگیری از آسیب نورون های هیپوکمپ است که به فشار اکسایشی نسبت داده می شود. به علاوه، سطوح BDNF و یا فشار اکسایشی احتمالاً در سازوکارهای حفاظت عصبی ناشی از ورزش به دنبال تزریق استات سرب درگیر می باشند.
۳۳۱.

تاثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرینات تداومی و تناوبی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تداومی تمرین تناوبی هوازی HS موش های صحرایی و شاخص های التهابی CRPT

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۹ تعداد دانلود : ۸۳۶
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرینات تداومی و تناوبی هوازی بر پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت زیاد (HS-CRP) در موش های صحرایی (با وزن 93/4 ±625/325 گرم و سن 21 ماه که دست کم سه ماه از اتمام دوران باروری آنها گذشته بود) بود. به همین منظور 80 سر موش صحرایی ماده مسن نژاد ویستار با ژنوم 14848 با شرایط وزنی و سنی مشابه انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه اصلی تداومی، تناوبی هوازی و کنترل و ده زیر گروه – هر گروه شامل 8 سر موش – تقسیم شدند. پروتکل تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. آنگاه پروتکل بی تمرینی به مدت 4 هفته اجرا شد. خون گیری در سطوح پایه به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی در چهار مرحله با شرایط مشابه انجام و مقادیر HS-CRP با روش ایمنوتوربیدیمتریک و شاخص های کنترلی HDL-C ، LDL-C نیز به روش آنزیماتیک اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس و اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی (Post Hoc) شفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج اولیه پژوهش نشان داد مقادیر HS-CRP هر دو گروه تمرینی در شش هفته نخست کاهش غیرمعناداری داشته، اما با تداوم تمرینات تا هفته دوازدهم، کاهش معناداری رخ داده است. نتایج اصلی این پژوهش حاکی از افزایش غیرمعنادار HS-CRP در هر دو گروه تمرینی و افزایش معنادار در گروه کنترل طی چهارهفته بی تمرینی است. آزمون آنالیز واریانس و به دنبال آن آزمون تعقیبی شفه نشان داد که این تفاوت مقادیر HS-CRP پس از 6 و 12 هفته تمرین و 4 هفته بی تمرینی تنها بین دو گروه تمرینی معنادار نیست. با توجه به این نتایج می توان گفت تمرینات تداومی و تناوبی هوازی موجب مهار پاسخ التهابی شده و مقادیر این شاخص طی دوره بی تمرینی تحت تاثیر نوع تمرین قرار نگرفته است.
۳۳۲.

تاثیر فشار روانی مسابقه بر غلظت کورتیزول ، تستوسترون و IgA بزاقی مربیان لیگ برتر فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورتیزول فشار روانی مسابقه تستوسترون IgA

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۶ تعداد دانلود : ۷۶۵
حرفه مربیگری فوتبال یکی از شغلهای پر مخاطره در جهان به شمار می رود و فشارهای روانی ناشی از ماهیت این حرفه موجب فرسوده شدن مربیان فوتبال می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فشار روانی مسابقه بر غلظت کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبولین A مربیان لیگ برتر فوتبال در فصل مسابقات 84-83 بود. آزمودنی های این تحقیق را 16 نفر از مربیان حرفه ای لیگ برتر با میانگین سنی 9.18±52.27 و سابقه مربیگری در لیگ 6.01±11.67 سال تشکیل دادند. نمونه های بزاقی در روز مسابقه در پنج مرحله (یک ساعت قبل از مسابقه، قبل از مسابقه، بین دو نیمه، پایان مسابقه و یک ساعت پس از مسابقه) جمع آوری شدند. برای تعیین غلظت کورتیزول و تستوسترون بزاقی از روش رادیو ایمونو اسی و برای تعیین میزان ایمونوگلوبولین A از روش نفلومتری و دستگاه می نی نف استفاده شد. داده های حاصل از تحلیل آزمایشگاهی نمونه های بزاقی، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه برای آزمون فرضیه ها استفاده شدند. نتایج این پژوهش با سطح معناداری P<0.05 نشان دادند که بین میزان غلظت کورتیزول بزاقی مربیان زمان استراحت با یک ساعت قبل از مسابقه، قبل از مسابقه، بین دو نیمه و پایان مسابقه و همچنین بین دو نیمه با یک ساعت بعد از مسابقه تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان غلظت تستوسترون بزاقی مربیان یک ساعت قبل از مسابقه با پایان مسابقه، پایان مسابقه با یک ساعت بعد از مسابقه تفاوت معناداری وجود داشت، اما تاثیر معناداری بر غلظت IgA بزاقی مربیان نداشت.
۳۳۳.

تأثیر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دورة تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دونده های نیمه استقامت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد استقامتی تیپر دونده های استقامتی کوآنزیم Q10

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۷۱۶
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دوره تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دوندگان نیمه استقامتی بود. بدین منظور، 18 دوندة نیمه استقامت مرد تمرین کرده (سن 26/1±21 سال، وزن 7/4±6/65 کیلوگرم، قد 5/2±179 سانتی متر) به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش تحقیق به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون با یک گروه کنترل و دو گروه تجربی اجرا شد. آزمودنی ها به دنبال 10 هفته تمرینات ویژه جهت بهبود استقامت هوازی، بی هوازی، آستانة لاکتات، و تحمل لاکتات با شدت 70 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه و تواتر 4 جلسه در هفته (هر جلسه70 تا 90 دقیقه) برای پیش آزمون آماده شدند. سپس، پیش آزمون شامل ضربان قلب استراحتی، زیربیشینه، بیشینه، تست دوی یک مایل، و زمان رسیدن به واماندگی انجام شد (قبل از دورة تیپر) و آزمودنی ها به سه گروه همگن تقسیم شدند: گروه T+Q10 (یک هفته تیپر به همراه 120 میلی گرم کوآنزیم Q10 در روز)، گروه T (یک هفته تیپر به همراه دارونما)، و گروه C (با همان شدت و حجم تمرینات قبلی به همراه دارونما). اعمال تیپرینگ از طریق کاهش تدریجی حجم و افزایش تدریجی شدت تمرینات (تا 135 درصد Vo2max) و با حفظ فرکانس صورت گرفت. پس از اتمام دوره تیپر، همة آزمون هایی که قبل از تیپر انجام شده بود دوباره انجام شد. برای نشان دادن تفاوت های درون گروهی، پس از دورة تیپر، از آزمون T همبسته و برای نشان دادن تفاوت های بین گروهی از آزمون ANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از یک هفته تیپر، ضربان قلب استراحتی و زیربیشینه در دو گروه T و T+Q10 به طور معنی داری کاهش، و رکورد دوی یک مایل و زمان رسیدن به واماندگی به طور معنی داری در دو گروه بهبود یافت (05/0>P)، ولی ضربان قلب بیشینه تغییری نداشت (05/0P>). اما از آنجایی که تفاوت معنی داری در هیچ یک از متغیرها، میان دو گروه T و T+Q10 (پس از یک هفته تیپر) دیده نشد، بنابراین، می توان گفت، در این تحقیق، مصرف کوآنزیم Q10 در دوره تیپر اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، ضربان قلب بیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل نداشته است (05/0P>). همچنین، در گروه C، در هیچ یک از متغیرها، تغییر معنی داری دیده نشد (05/0P>). درنهایت، می توان گفت که یک هفته تیپر به همراه مصرف کوآنزیم Q10 بر عملکرد تأثیری نداشته است. درحالی که تیپر به تنهایی اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل داشت، ضربان قلب بیشینه تحت تأثیر قرار نگرفت.
۳۳۴.

بررسی وضعیت عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی مردان 65-50 سالة شهر اصفهان و مقایسه آنها با هنجارهای موجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصفهان آمادگی جسمانی مردان سنین 65-50 سال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۵ تعداد دانلود : ۷۸۶
هدف کلی این تحقیق، بررسی سطوح آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی برای مردان 65-50 سالة شهر اصفهان بود. 385 نفر از مردان غیر ورزشکار 65-50 سالة شهر که به طور تصادفی انتخاب شدند (میانگین سن 65 /4 ± 73 /57 سال، قد04 /6 ± 94 /167سانتی متر و وزن 45 /9± 88 /76 کیلوگرم) نمونة آماری تحقیق را تشکیل می دادند. اندازه گیری های، درصد چربی بدن، آزمون های انعطاف پذیری بشین و برس، راه رفتن راکپورت، دراز و نشست و شنای سوئدی انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمونt مستقل استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که آزمودنی های مورد بررسی در متغیرهای استقامت قلبی- عروقی ( 05 /4 ±17 /28 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)، درصد چربی بدن (14 /6±70 /29%)، قدرت و استقامت عضلانی ناحیة شکم (79 /7± 77 /14 تعداد دراز و نشست) و قدرت و استقامت عضلات ناحیة کمربند شانه (94 /5± تعداد54 /11 شنای سوئدی) در مقایسه با هنجارهای موجود و داده های حاصل از برخی تحقیقات وضعیت مناسبی ندارند. اما در انعطاف بدنی، آزمودنی های تحقیق با میانگین (55 /9±82 /18سانتی متر)، وضعیت به نسبت خوبی داشتند. اگرچه سودمندی اجرای فعالیت های جسمانی منظم بر کسی پوشیده نیست، احتمالاً دلایل مختلفی ازجمله ناآگاهی از نقش فعالیت بدنی در بهبود کیفیت زندگی، کمبود امکانات و فضاهای مناسب برای فعالیت ورزشی افراد سالمند، نداشتن وقت، انرژی، انگیزه و دیدگاه های فرهنگی- رفتاری مانع مشارکت افراد مسن در فعالیت های جسمانی منظم می شود.
۳۳۵.

مقایسه آثار دو برنامه تمرینی کم و پر شدت استقامتی بر تغییرات مولکول چسبان سلولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی تمرین استقامتی عامل فعالیت التهابی عروق (ICAM 1)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۴ تعداد دانلود : ۸۰۶
چاقی به عنوان عامل فزاینده بیماری های قلبی و نیز سطوح پلاسمایی مولکولی چسبان سلولی در پیشگویی خطر بروز گرفتگی های عروق کرونر نقش مهمی دارد. ازاین رو هر مداخله ای که آثار مفیدی در این موارد داشته باشد، در توسعه سلامت عمومی بسیار ارزشمند است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر دو برنامه تمرینی کم و پرشدت استقامتی بر تغییرات مولکول چسبان سلولی (sICAM-1) پلاسما و نیز ارتباط آن با توزیع چربی و نیمرخ های لیپیدی است. به این منظور 27 آزمودنی  از جامعه آماری افراد چاق کم تحرک به ترتیب با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی، وزن و شاخص توده بدنی  34/1? 55/20 سال، 07/4?84/26 درصد، 02/9?05/93 کیلوگرم و 84/2?55/30 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تجربی تقیم شدند. برنامه تمرین استقامتی در طول 4 ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60-45 دقیقه و برای گروه تجربی 1 با شدت 45-40 درصد و گروه تجربی 2 با شدت 85-80 درصد ضربان قلب ذخیره اجرا شد. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در آغاز و در پایان پس از 48 ساعت از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس اختلاف پیش تا پس و آزمون تعقیبی بن فرونی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t زوجی در سطح معنی داری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سطح ICAM-1 پلاسمایی در دو گروه تجربی کاهش داشته، اما تنها در گروه تجربی 2 معنی دار است (015/0 = P)، از سوی دیگر، تغییرات ICAM-1 در گروه تجربی 2 با گروه کنترل معنی دار است (004/0 = P). بین سطوح ابتدایی sICAM-1 با هر یک از متغیرهای جسمانی و نیمرخ های لیپیدی رابطه معنی داری مشاهده نشد (05/0 P>) . در بخش رابطه مجموع تغییرات در گروه های تجربی یا مجموع تغییرات متغیرهای ترکیب بدنی، بین تغییرات درصد چربی (48/0= R، 012/0 = P) و وزن توده چربی (44/0 =R، 022/0=P) با تغییرات غلظت ICAM-1 همبستگی معنی داری مشاهده شد. سطوح کلسترول، LDL-C و عوامل خطر در گروه تجربی 2 به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 P<) . تغییرات معنی دار افزایشی در مقدار HDL-C تنها در گروه پرشدت مشاهده شد (031/0 = P)
۳۳۶.

مقایسه سرعت هدایت عصبی اندام تحتانی غالب و غیرغالب ورزشکاران و غیرورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اندام غالب (DL) اندام غیرغالب (NDL) استقامتی و نیمه استقامتی سرعت هدایت عصبی (NCV) فوتبال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۷۱۲ تعداد دانلود : ۶۳۶
این مطالعه به منظور مقایسه سرعت هدایت عصبی (NCV) اندام تحتانی سه گروه هشت نفره از بازیکنان فوتبال، دوندگان نیمه استقامت و دوندگان استقامت به همراه گروه کنترل با دامنه سنی 21 تا 26 سال انجام گرفت. برای بررسی پارامترهای الکترونروگرافی و سرعت هدایت هر آزمودنی، معاینه جداگانه تست عصبی محیطی با دستگاه الکترونروگرافی ENG انجام گرفت. به منظور تجزیه آماری از آزمون تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین سرعت هدایت عصبی بین گروه ها در اندام غالب و غیرغالب و در صورت وجود تفاوت بین گروه ها از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج به دست آمده برای هر دو اندام غالب و غیرغالب تفاوت معنا داری را بین دو گروه نیمه استقامتی ها در برابر استقامت )0)(P= 0 (P= و فوتبال در برابر استقامت ) 0(P=  ) 0(P=  گزارش کرد. همین طور اختلاف معنا داری بین نیمه استقامتی ها در برابر کنترل) 002/0 (P=  (002/0 (P= و فوتبال در برابر کنترل)  0 (P= ) 013/0 (P= ملاحظه شد. در اختلاف اندام غالب و غیرغالب هم اختلاف معنادار فقط در ورزشکاران فوتبال دیده شد) 04/0 (P=. براساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که احتمالاً توسعه هدایت عصبی در اندام تحتانی ورزشکاران اغلب در ورزش های با شدت بالاتر روی داده است که شاید به سیستم های انرژی یکسان آنها مربوط شود و همین طور پای برتر و تمرکز روی آن در الگوهای برنامه تمرینی محیط متغیر بیشتر از رشته هایی صرفاً استقامتی با محرک های محیطی ثابت است.
۳۳۷.

تاثیر تمرینات استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی و سیتوکروم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هموگلوبین فریتین هماتوکریت تمرین استقامتی سلول های قرمز خون سیتوکروم C اکسیداز و مکمل آهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۸ تعداد دانلود : ۹۳۴
تحقیقات نشان داده اند که تمرینات استقامتی طولانی موجب فقر آهن (آنمی) در ورزشکاران می شود. این مسئله ممکن است در عملکرد فیزیکی آنان اثر منفی داشته باشد. در این پژوهش تاثیر تمرین استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی (TIBC RBC، HC، Hb و فریتین) و آنزیم سیتوکروم C اکسیداز (COX) موش های نر صحرایی بررسی شد. به این منظور 40 سر موش نر صحرایی نژاد Wistar14848 با میانگین وزن 54/8±05/215 گرم به چهار گروه تقسیم شدند. گروه تجربی I تحت تمرین دو استقامت روی تردمیل به مدت 12 هفته با سرعت m.min-132 به مدت 60 دقیقه در هر جلسه و 5 جلسه در هفته قرار گرفتند (T) . گروه تجربیII ، با همان برنامه تمرینی، روزانه 800 میکروگرم مکمل آهن (سولفات فرو) به صورت خوراکی (Gavage) دریافت می کردند (Ti) . گروه کنترل بدون تمرین بودند (S) و گروه کنترل II ضمن اینکه تمرین نمی کردند، همانند گروه تجربیII مکمل آهن دریافت می کردند (Si). پس از 12 هفته ، موش ها کشته شدند. برای اندازه گیری شاخص های آنمی، نمونه خونی آزمودنی ها در آزمایشگاه برآورد شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح 05/0 P< بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد، پروتکل تمرینی موجب شد تا گروه T دچار فقر آهن بدون کم خونی شوند، اما استفاده از مکمل آهن، علاوه بر بهبود شاخص های آنمی، به ا فزایش فعالیت آنزیم سیتوکروم C اکسیداز در گروه Ti منجر شد. قابل توجه اینکه مکمل آهن اثر مثبتی روی موش های غیرفعال نداشت.
۳۳۸.

تأثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین به همراه تمرین استقامتی بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی لیپوپروتئین لیپاز ال-کارنیتین شاخص های چربی خون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۷۰۸ تعداد دانلود : ۵۶۸
این پژوهش که با هدف بررسی تأثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز در تمرین استقامتی انجام گردید از نوع مطالعات نیمه تجربی می باشد که به منظور انجام آن، ۲۰ دانشجوی غیر ورزشکار به طور تصادفی به دو گروه مکمل (۱۰ نفر با میانگین سنی ۹/۰±۱/۲۰ سال، وزن ۵/۲±۲/۷۴ کیلوگرم و قد ۸/۴±۱/176 سانتی متر) و گروه کنترل (10 نفر با میانگین سنی 6/0±1/20 سال، وزن 6/4±7/67 کیلوگرم و قد 6/4±7/177 سانتی متر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. شدتبرنامهتمرین درهرجلسه،65الی75 درصد ضربانقلببیشینه هرفردبود. در این مدت، گروه مکمل روزانه 13 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال-کارنیتین دریافت کرد و گروه کنترل نیز سه میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود نشاسته مصرف کرد. همچنین، پیش و پس از دوره تمرین، نمونه گیری خون به منظور اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین پرچگال، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین بسیار کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبی و لیپوپروتئین لیپاز انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 20 و آزمون های تی هم بسته و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که مصرف مکمل سازی ال-کارنیتین موجب افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال (0.05>P) و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن در گروه مکمل شده است (0.05>P)؛ اما شاخص توده بدن، میزان تری گلیسرید، لیپوپروتئین بسیارکم چگال، لیپوپروتئین کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبیو لیپوپروتئین لیپاز در هر دو گروه تغییر معناداری را نشان نمی دهد. این نتایج بیانگر این است که اگر افراد جوان در کنار تمرینات هوازی از مکمل ال-کارنیتین استفاده کنند ممکن است در افزایش لیپوپروتئین پرچگال و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن آن ها تأثیر داشته باشد؛ اما بررسی تأثیر مکمل ال-کارنیتین همراه با تمرینات هوازی در شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
۳۳۹.

ارتباط فعالیت بدنی با غلظت فیبرینوژن و هموسیستئین سرم در مردان فعال،غیرفعال و مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت بدنی بیماری عروق کرونر حداکثر اکسیژن مصرفی فیبرینوژن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۶ تعداد دانلود : ۱۰۲۱
این بازآزمایی مقطعی از نوع پژوهشهای تحلیلی و کاربردی است که با روش هم بستگی و مقایسه میانگین متغیرها و با هدف مقایسه ارتباط هم بستگی میزان فعالیت بدنی با غلظت فیبرینوژن و هموسیستئین سرم در گروههای منتخب مردان انجام شده است. آزمودنیهای این پژوهش 3 گروه از مردان میان سال 40 تا 55 سال فعال (سن 33/5 86/47 سال، شاخص توده جرم بدن kg/m2 26/2 96/27، و 15=nA )، غیرفعال (سن 34/4 53/43 سال، شاخص توده جرم بدن kg/m2 96/2 26/26، و 15= nS)، و مبتلا به CAD (سن 85/5 13/48 سال، شاخص توده جرم بدن kg/m2 34/2 44/26، و 15 = nC) بودند که از میان تعدادی افراد واجد شرایط، براساس اطلاعات حاصل از پرسشنامه های استاندارد NHIS و PA-R گزینش شدند. VO2 max تخمینی (فعال 563/2 039/39، غیرفعال 056/3 647/32، و CAD 275/4 378/30 mL.kg-1.min-1) شاخص میزان فعالیت بدنی (متغیر مستقل و پیشگو) است و از فرمول برآورد غیرتمرینی VO2 max دانشگاه هوستون برآورد شد. متغیرهای وابسته یا معیار نیز عبارت اند از غلظت ناشتای Fib (فعال 568/51 866/287، غیرفعال 215/49 800/299، و CAD 804/63 200/307 میلی گرم در دسی لیتر)، و Hcy (فعال 624/2 733/11، غیرفعال 869/3 400/12، و CAD 111/5 966/11 میکرومول در لیتر)، و سرم. Hcy سرم با روش ایمونواسی آنزیمی برحسب میکرومول در لیتر و Fib سرم با روش کرونومتریک برحسب میلی گرم در دسی لیتر با دستگاه تمام خودکار ایمونوآنالایزر ساخت شرکت بیومریوی فرانسه اندازه گیری شد. آزمونهای آماری مناسب عبارت بودند از کولمگروف ـ اسمیرنف، لوین، آنالیز واریانس یک طرفه، و کروسکال ـ والیس که در سطح معناداری 05/0≤ P انجام شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد تفاوت میانگینهای متغیرHcy (898/0=P) و Fib (630/0=P) در بین گروهها معنادار نبود. همچنین هیچ یک از ضریبهای هم بستگی (VO2 max با Hcy گروه فعال 251/0- ، غیرفعال 367/0، و CAD 141/0- و VO2 max با Fib گروه فعال 358/0، غیرفعال 139/0- و CAD 214/0-) محاسبه شده نیز معنادار نبود. لذا احتمالاً فعالیت بدنی در پژوهش حاضر بر غلظت فیبرینوژن و هموسیستئین سرم مردان میان سال تاثیری ندارد و ارتباط معناداری بین آنها نیست.
۳۴۰.

تأثیر دو شیوه تمرینی تداومی و تناوبی بر کیفیت زندگی بیماران قلبی پس از جراحی بای پس عروق کرونر (CABG)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت زندگی تمرین ورزشی بیماران قلبی Post CABG

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۶ تعداد دانلود : ۷۸۷
کیفیت زندگی، مفهوم چندبعدی گسترده ای است که با بهداشت و مراقبت های بهداشتی ارتباط دارد. کیفیت زندگی بیماران بعد از بروز بیماری قلبی کاهش می یابد، ازاین رو هدف اغلب مراکز بهداشتی و بازتوانی قلبی، بهبود کیفیت زندگی بیماران قلبی است. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر دو شیوه تمرینی تداومی و تناوبی بر کیفیت زندگی بیماران قلبی پس از جراحی بای پس عروق کرونر (CABG) بود. به این منظور 20 بیمار Post CABG (18 مرد و 2 زن با میانگین سنی 91 /8 ± 05 /57 سال و میانگین شاخص توده بدنی 20 /3 ± 98 /26 کیلوگرم بر مترمربع) در دو گروه تمرین تداومی هوازی (شامل 30 تا 60 دقیقه و شدت 70 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب، 12 = n) و تمرین تناوبی هوازی (شامل 28 تا 44 دقیقه و شدت 75 تا 90 درصد ضربان قلب حداکثر، 12 = n) به مدت 8 هفته و هر هفته 3 مرتبه در این پژوهش شرکت داشتند. کیفیت زندگی با استفاده از نسخه فارسی پرسشنامه 36-SF ارزیابی شد. برای بررسی تغییرات درون گروهی متغیرها از آزمون آماری t جفتی استفاده شد. نرم افزار آماری مورد استفاده نیز SPSS ویرایش 16 بود. نتایج نشان داد هر دو شیوه تمرین تداومی و تناوبی تأثیر مفید معنی داری بر QOL و ابعاد مختلف آن یعنی عملکرد فیزیکی (تداومی 001 /0 > p، تناوبی 001 /0 > p) ، درد بدنی (تداومی 016 /0 = p، تناوبی 003 /0 = p) ، سلامت روانی (تداومی 018 /0 = p، تناوبی 04 /0 = p) ، انرژی و زنده دلی (تداومی 003 /0 = p) ، تناوبی 020 /0 = p) ، عملکرد اجتماعی (تداومی 037 /0 = p، تناوبی 032 /0 = p) و سلامت عمومی (تداومی 020 /0 = p، تناوبی 018 /0 = p) داشتند. باتوجه به نتایج می توان گفت هر دو شیوه تمرین تداومی و تناوبی منتخب به بهبود QOL بیماران CABG بعد که امروزه مهم ترین عامل بازیافت بعد از عمل است، انجامید. ازاین رو هر دو شیوه تمرین منتخب برای بازتوانی بیماران CABG در مراکز بازتوانی فواید مطلوبی در پی دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان