فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۱ مورد.
نقد ادبی می نویسند یا شاعرنوازی می فرمایند؟!
حوزه های تخصصی:
نقد کتاب
حوزه های تخصصی:
Remémoration et répétition: L’étude narratologique du Salon du Wurtemberg(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
L’aspect psychanalytique de l’écriture romanesque chez Pascal Quignard a été signalé à maintes reprises par les critiques littéraires. Le Salon du Wurtembergqui bénéficie plus que les autres romans quignardiens d’une ample élaboration romanesque, pourrait bien illustrer cette «fictionalisation de la cure psychanalytique» chez cet écrivain. Le narrateur de ce roman se retourne comme malgré lui vers un passé obsessionnel qu’il espère conjurer par l’écriture. La présente étude se propose d’analyser, en recourant à la narratologie, les techniques narratives mises en œuvre par le narrateur quignardien, ainsi que l’adaptation de ces dernières à l’objectif du narrateur qui est de faire cesser le retour interminable d’un passé traumatique. Selon Freud, l’abréaction du refoulé exige la «réconciliation» de l’analysé avec ses souvenirs traumatiques. L’étude du mode narratif du Salon du Wurtembergnous permettra de préciser le degré de cette réconciliation chez le narrateur. En effet, portant sur la manière de représentation du monde romanesque, le mode narratif détermine la distance à laquelle se tient le narrateur par rapport à ce qu’il raconte. Ainsi, par l’étude du mode narratif, nous serons en mesure de préciser si le narrateura réussi à évoquer entièrement et sans détours ses souvenirs obsédants
خوانش اکوفوبیک (بوم هراسانه) متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
144-107
حوزه های تخصصی:
اکوفوبیا (Ecophobia) از رویکردهای مطرح و نوین در نقد بوم گرا و اخلاق زیست محیطی است. این اصطلاح را اولین بار سیمون استاک(Simon C. EStok) در ارتباط با محیط زیست و به معنای «ترس و نفرت غیرمنطقی از طبیعت» مطرح کرد. در خوانش اکوفوبیک سوگیری های ناخواسته انسان نسبت به محیط زیست که مبتنی بر ترس و نفرت غیرمنطقی از مظاهر زیست محیطی شکل گرفته است در آثار ادبی بررسی می شود. فرض اصلی این رویکرد این است که اکوفوبیا از دوگانه خود/ دیگری نشأت می گیرد و درنهایت به نوعی بیگانه ستیزی در سایه ترسی غیرمنطقی از دیگری منجر می شود. درواقع طبیعت هراسی، زن ستیزی، نژادپرستی و گونه گرایی در بستری دگرهراسی روی می دهد و بسیاری از رفتارهای انسانی در مواجهه با طبیعت و دیگر انسان ها از هراس از دیگری ناشی می شود و این دگرهراسی به دنبال خود رفتارهای سلطه جویانه را نیز به همراه دارد. در این پژوهش ضمن معرفی بنیان های نظری این رویکرد، تلاش شده تا مؤلفه های اکوفوبیک موجود در آثار ادبی تبیین و روش و نحوه کاربست این نظریه در نقد آثار ادبی توضیح داده شود. با این رویکرد می توان به خوانش جدیدی از آثار ادبی پرداخت و با واکاوی و بررسی نوع رابطه انسان با طبیعت در بستری اکوفوبیک و بیان ریشه های پیدایش این هراس ها به اصلاح این رابطه کوشید. برآیند این پژوهش نشان می دهد که در آثار ادبی با سه گونه متمایز از اکوفوبیا روبه رو هستیم که با به نمایش گذاشتن ترس های زیست محیطی مغفول واقع شده، نقش قابل توجهی در جهت تصحیح نوع رابطه انسان با محیط زیست ایفا می کنند و می توانند ما را نسبت به رفتارهایمان با زمین حساس سازند.
سیاست عشق در عاشقانه های احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
191-153
حوزه های تخصصی:
ادبیات غنایی و به تبع آن شعر عاشقانه، مجموعه ای از احساسات و عواطف و بازنمایی روابط انسانی است که به شکل گسترده ای در ادوار و گفتمان های متفاوت، نمودها و کارکردهای گوناگون و حتی متضاد داشته است. شعر عاشقانه معمولاً خود را از شعر سیاسی دور می کند و به جای ادبیات سیاسی از سیاست ادبیات می گوید، اما شعر مدرن ایران که پیوند عمیقی با ادبیات اعتراضی و امر سیاسی دارد، نسبت دیگرگونه ای بین شعر عاشقانه و شعر سیاسی برقرار کرد. شاملو یکی از برجسته ترین شاعران شعر سیاسی است که تخاصم و جدال سیاسی در عاشقانه های او، منشأ استعاره ها و ساخت هاست. این مقاله با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان و با تأکید بر مفهوم «تخاصم» که از کلیدی ترین مفاهیم امر سیاسی است نشان می دهد که امرسیاسی از دو جهت با عاشقانه های شاملو پیوند دارد: اولاً، این عاشقانه ها نوعی تجربه تازه از بازنمایی روابط انسانی است و ثانیاً، در مقابل تجربه های سنت ادبی است، زیرا شاملو با تغییر رتوریک شعر عاشقانه نوعی ادبیات خلق کرد که در روساخت، عاشقانه و در ژرف ساخت ادبیات مقاومت است.
بازنمایی کارکردهای طنز در فلسفه برای کودکان (فبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
118-85
حوزه های تخصصی:
فلسفه برای کودکان (فبک)، از رویکردهای مهم و فراگیر در آموزش تفکر به کودکان قلمداد می شود که در آن از روش های گوناگونی همچون بازی، فیلم و انیمیشن، مباحثه و داستان در جهت تعلیم اندیشیدن به روش فلسفی به کودکان استفاده می شود. یکی از شگردهایی که می تواند به عنوان ابزاری کارآمد در تحقق اهداف این برنامه مورد استفاده قرار بگیرد، مقوله «طنز» است. طنز از سویی با مباحث مورد توجه فلسفه برای کودکان، همچون دموکراسی، فضایل اخلاقی، تفکر خلاق و انتقادی، تعامل اجتماعی، گفتمان و تجربیات روزمره کودکان، پیوند برقرار می کند و از سویی به فرهنگ و روحیه طنزپذیر ایرانیان نزدیک است و به این دلیل، کارکرد مثبت و تأثیرگذاری در برنامه فلسفه برای کودکان خواهد داشت. طنز همچنین می تواند با نقشی که در شخصیت پردازی، رهاسازی و بازرمزگردانی نشانه ها در داستان های فبک ایفا می کند، در بالا بردن غنای ادبی این نوع داستان ها، جذب کودکان مخاطب و تأثیرپذیری آن ها از داستان های فلسفی، موفق عمل کند و بدون ایجاد اختلال در کارکردهای فبک، در محقق کردن اهداف این برنامه سهیم باشد.
بررسی تاریخ بیهقی با رویکرد تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۱۶۲-۱۲۷
حوزه های تخصصی:
اگر زبان را نه آینه منعکس کننده مبارزه ها، بلکه موضوع مبارزه ها و ابزار مبارزه تلقی کنیم، دیگر به جای آن باید از دال گفتمان استفاده کرد که مفاهیم قدرت و زبان را در یک درهم تنیدگی مداوم و تفکیک ناپذیر مفهومی، قابل فهم می سازد. درهمین راستا این مقاله بر آن است تا با روشی گفتمانی و با اتخاذ دیدی انتقادی متن تاریخ بیهقی را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین متون کلاسیک ادبیات فارسی بفهمد و بخواند. به عبارت دیگر با قرار دادن این متن در بافت گفتمانی اش و رابطه دیالکتیکش با قدرت و فهمیدن این متن به عنوان میدان مبارزه قدرت ها و گفتمان های متضاد و متخاصم جامعه بتوان به فهمی نو از آن دست پیدا کرد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف برای انجام تحلیل های خرد متنی، و از نظریه گفتمان لاکلاو و موف برای انجام تحلیل های کلان گفتمانی عصر بیهقی، به طور هم زمان و ترکیبی بهره می گیرد تا بتوان به نوعی تحلیل گفتمانی خرد و کلان رضایت بخش از متن و عصر تاریخ بیهقی دست پیدا کرد. متن تاریخ بیهقی چنان که نشان داده می شود، نه منعکس کننده راستین مبارزات بلکه خود بخشی از فرایند مبارزه است. این متن تحت تأثیر زنجیره گفتمان های حاکم است و علیه گفتمان های پیرامونی به کار گرفته می شود. تاریخ بیهقی، تحت تأثیر گفتمان که ذهن دوقطبی متن را به یک بازنمایی جهت دار از جریان امور و واقعیت ها می کشاند، گفتمان های حاکم را برجسته مس سازد و گفتمان های پیرامونی را به حاشیه می راند.
خویشاوندی شعر و فلسفه در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۱۷۴-۱۴۷
حوزه های تخصصی:
فلسفه و شعر اگرچه همواره از قلمروهای پرطرفدار معرفت بشری بوده اند، اما میان آن دو ستیز و ناسازگاری دیرینه ای در جریان بوده است. این جستار در پی آن است تا نشان دهد که نسبت فلسفه و شعر از قرن بیستم به این سو از دشمنی به جانب خویشاوندی گراییده است؛ هر چه به روزگار کنونی نزدیک تر می شویم فیلسوفان به ویژه در فلسفه قاره ای از نگاه ستیزه جویانه افلاطون گرا به شعر فاصله می گیرند و به خویشاوندی شعر و فلسفه بیشتر توجه دارند. بر پایه این خویشاوندی، مقاله چهار شباهت میان دو قلمرو شعر و فلسفه را مطرح می کند و نشان می دهد که دگرگونی نگاه به منسابات شعر و فلسفه، نتیجه تغییر نگرش معرفت شناختی به شعر بوده است.
بازآفرینی؛ محدودیت و تکرار یا امکان و دیگر بودگی درنگی بر بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۴۲-۱
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی، خلاقانه ترین امکان در ساحت/ کنش اقتباس است. سیاق و جنس مواجهه نویسنده یا بازآفرین، هضم، استحاله و از آن خود کردن متن/ متون اصلی و پیشین، امکان آفرینشی دیگرگون و متفاوت را رقم می زند. از این منظر، متن بازآفریده، دومی است، اما درجه دوم نیست، بلکه تکرار و دیگر بودگی را توأمان داراست . پژوهش حاضر با ارائه تعاریف، ظرفیت ها و امکان های بازآفرینی، دلایل ایستایی، سکون و محدودیت بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان ایران را واکاوی و تحلیل می کند و نشان می دهد که تلقی از سنت به مثابه امری سپری شده، جهت گیری تعلیمی - اخلاقی در خلق متون، بی توجهی به متون مختلف فلسفی، اسطوره ای، دینی، تاریخی و...، آگاه نبودن به اهمیت داستان/ رمان به مثابه امکانی برای دگرگونی تجربه، لذت بخشی و رشد تفکر خلاق کودک و نوجوان، و مخاطب را به مثابه ابژه نسلی؛ مفعول و منفعل دانستن، بازآفرینی در ایران را به تغییر زاویه دید، شخصیت های داستان، مکان و زمان، لحن، پایان بندی و... تقلیل داده است. پژوهش حاضر پس از تحلیل دلایل این ایستایی و درجا زدن ها، با مقایسه چند رمان نوجوان بازآفریده غیرایرانی و ایرانی، گستردگی، ظرفیت و لایه لایه بودن (تودرتویی) و درهم تنیدگی التقاطی رمان های بازآفریده غربی را نشان می دهد. رمان هایی که توأمان از متون و آبشخورهای متنوع فکری، معرفتی و هنری در حد یک گزاره، تمثیل، ایده و یا تم اصلی استفاده کرده اند.
چرایی سرایش مخزن الاسرار و اسکندرنامۀ نظامی بر پایۀ گفتمان کُنِشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۳۳-۱
حوزه های تخصصی:
نشانه هایی که گفتمان یک روایت را به سوی ایجاد کنشی اصلی در هسته مرکزی هدایت می کنند و به بازتولید معناهایی هوشمند و برنامه مدار می پردازند، نمایانگر الگوی گفتمان کنشی گرمسی در پهنای روایت هستند. مقدمه آثار کلاسیک پارسی بیانگر احساس نویسنده در هنگام پیدایش اثر است. این جستار دلایل گفته پرداز را برای آفرینش روایت با کاوشی گفتمانی در جریان خلق روایت و دریافت نشانه های کلامی در مقدمه منظومه ها ی مخزن الاسرار و اسکندرنامه نظامی گنجوی بررسی و چگونگی کنش گفتمانی را در مقدمه این مثنوی ها تبیین کرده است تا چرایی سرایش منظومه ها را براساس گفتمان کنشی گرمسی با تکیه بر بررسی نشانه هایی که در مقدمه به احوال نظامی در هنگام خلق آثار اشاره دارند، با رویکردی توصیفی- تحلیلی تبیین کند. این پژوهش تطور حالت های نظامی را بر پایه نظریه گفتمان کنشی گِرمَس بررسی کرده و الگوی گفتمان های کنشی- ارزشی و کنشی- تجویزی را در هسته مرکزی مقدمه آثار حکمی و اخلاقی این شاعر داستان پرداز با استخراج نشانه های گفتمانی ترسیم و تحلیل کرده است.
کهن الگوی ضد قهرمان، قهرمانِ شعر پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
66-39
حوزه های تخصصی:
در نقد کهن الگویی شعر پست مدرن، می توان نشانه های واضحی از ضمیر ناخودآگاه جمعی را مشاهده کرد. ازجمله این نشانه ها، کهن الگوی ضدقهرمان است. کهن الگوی ضدقهرمان در شعر پست مدرن به صورت های مختلف به خصوص «آنیما»، «آنیموس» و «خویشتن» چنان پررنگ و متنوع حضور یافته است که گاه خواننده را در تشخیص جایگاه قهرمان از ضدقهرمان دچار تردید و سردرگمی می سازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، سعی کرده است تا جایگاه و کارکرد کهن الگوی ضدقهرمان را در جریان روایت شعری پست مدرن مشخص کند. نتایج این بررسی نشان داد که شاعران پست مدرن تا زمانی که کهن الگوی ضدقهرمان در برابر شرایط اجتماعی دست به اعتراض می زند، مورد ستایش قرار گرفته و در زمره قهرمانان از او ستایش می شود، اما زمانی که این نقش سبب آسیب دیدن کهن الگوی خویشتن یا سایر کهن الگوهای مثبت فرد می شود، دیگر مورد حمایت قرار نمی گیرد.
فقر مبانی نظری در گرایش های زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۲۳۸-۲۰۵
حوزه های تخصصی:
گرایش های مصوب رشته زبان و ادبیات فارسی در کنار برخی فایده ها، اشکالاتی بنیادین نیز دارند. مهم ترین اشکالشان فقر مبانی نظری در تعریف این گرایش هاست. همین فقدانِ بنیان های نظریِ مشخص و روشمند، موجب دخالت برخی مبانی و پیش فرض های ناآگاهانه در هدف گذاری این گرایش ها و تعریف برنامه های درسی آن ها شده است. در مقاله حاضر با مرور برخی از این گرایش ها به بحث درباره این مبانی غیرروشمند و مشکلات و آسیب های آن ها پرداخته ایم. مهم ترین این موارد عبارت اند از: فهم متعارف از ادبیات و مفاهیم وابسته، تغییر ماهیت برخی دروس و گرایش ها در اثر سلطه ادبیات عامیانه، تقلیل گرایی در نگاه به متون و موضوعات به سبب تأکید سطحی بر بومی سازی، و تکیه بر رویکرد تک رشته ای. این موارد پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند؛ یعنی وجود یکی از آن ها (به ویژه تکیه بر فهم متعارف از ادبیات) در یک گرایش، کم و بیش دیگر اشکالات را نیز در آن گرایش ایجاد کرده است. این مبانی غیرروشمند، بیش از همه بر ضعف نگاه پژوهشی در ادبیات دانشگاهی اثرگذارند و به فاصله گرفتن از نگاه انتقادی و مسئله محور در این گرایش ها دامن زده اند. در این مقاله بر برخی دیگر از معیارها همچون توجه به رویکرد میان رشته ای برای گسترش روشمند و پژوهش محور رشته ادبیات نیز تأکید شده است.
تحلیل نقش و جایگاه بن مایه خیر و شر در روند تصویرسازی نگاره های خان هفتم رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۲۰۳-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
نبرد خیر و شر یکی از بن مایه های اصلی شاهنامه است. بن مایه ها به سبب خاصیت تکرار شوندگی و تشخص یافتگی در شبکه های تصویری و رواییِ متن، نقش شاخص و پایه ای دارند، به همین جهت، در اضافه کردن لایه های معنایی به متن، یاری می رسانند. عرصه رویارویی خیر و شر در شاهنامه و ادب حماسی به زندگی اجتماعی انسان ها وارد شده و به شکل داستان های حماسی و پهلوانی و در قالب بن مایه ها در متن، پدیدار می شود. در فرایند تصویرسازی متن، بن مایه ها، دستمایه نگارگر، جهت تولید تصویر می شوند و عناصرِ تصویری، مطابق با بن مایه های به کار رفته در متن ادبی، در ترکیب بندی قرار می گیرند و کارکرد نماد و نشانه را می یابند. پرداختن به این مسئله که در فرایند تصویرسازی یک روایت حماسی، بن مایه های ادبی چه نقشی در شکل دهی به روایتِ تصویری دارند، از مسائل مطرح شده در این جستار است. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به این سؤال است که نقشِ بن مایه هایِ ادبی خان هفتم رستم در تصویر سازی نگاره های مصور شده و تبدیل متن شاهنامه به متنِ تصویری چیست؟ و نگارگر از چه شگردهایی جهت ظهور و بروز این بن مایه ها در تصویر، بهره برده است؟ این پژوهش با ماهیت تحقیق کیفی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، انجام خواهد شد و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای خواهد بود. نتایج تحقیق نشان می دهد که نمادها و نشانه های تصویری در نگاره ها، هم راستا با ظهور و بروز بن مایه در متن آشکار می شوند. این ترجمان تصویری از متن ادبی سبب می شود که نگارگران در ترکیب بندی و پلان بندی اثر، براساس اولویت استفاده از بن مایه های به کار رفته در پی رنگ ادبی، از این عناصر استفاده کنند.
بررسی ویژگی ها، انگیزه ها و علل اجتماعی سیاسی پدیده هتاکی در ادبیات دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۱۵۷-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم ادبیات دوران مشروطه عنصر تندزبانی است که از آن به «ناشکیبایی زبانی» تعبیر می کنیم. این ویژگی در دو ساحت بروز می کند: یکی خشونت درون گروهی (یعنی هتاکی های ادیبان نسبت به یکدیگر) و دیگری برون گروهی (یعنی هتاکی به افراد و نهادهای خارج از حوزه ادبیات). هجو و تندزبانی در ادبیات کلاسیک ایران نیز وجود داشته است، اما این پدیده در ادبیات عصر مشروطه چند ویژگی دارد: اول هدف آن که از مباحث شخصی و حوزه خصوصی به عرصه اجتماع کشیده و به تندزبانیِ سیاسی بدل می شود. دوم عرصه انتشار آن که از دیوان های اشعار به روزنامه ها و نشریه های عمومی منتقل می شود. سوم، وجود نوعی شعر غیررسمی و بداهه است که شخص هجاگو قصد قطعی برای انتشار و عمومیت دادن به آن نداشته، اما به دلایل مختلف منتشر شده است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با ارائه نمونه های متعددی از خشونت لفظی در هر دو ساحت ذکرشده، تصویری از وضعیت ادبی عصر مشروطه ارائه می دهیم. سپس با بررسی وضعیت سیاسی اجتماعی این دوران، انگیزه ها و علل بروز پدیده خشونت ادبی را می کاویم. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که اختلاف سیاسی، رقابت بر سر پایگاه اجتماعی، بی توجهی به صورت و ساختار شعر و ضعف در زبان ادبی و برجسته کردن رذیلت های اخلاقی طرف مقابل انگیزه های بروز تندزبانی در این دوره هستند. همچنین بی ثباتی سیاسی و رواج هرج و مرج، بی اعتنایی به اصل مدارا و اصرار بر تعصب، علل اجتماعی و سیاسی رواج این پدیده هستند.
مرگ، موقعیت و موقعیت های مرزی در شعر معاصر ایران؛ مطالعۀ موردی اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۱۴۱-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم از گرایش های فلسفی مهم معاصر است که به طور گسترده در ادبیات نیز بازتاب یافته است و موقعیت، وضعیت های مرزی و مرگ از مفاهیم عمده اگزیستانسیالیستی هستند. در این مقاله بازتاب این سه مفهوم اگزیستانسیالیستی در اشعار شمس لنگرودی بررسی شده است. نتایج و شواهدِ مثالِ متعدد حاکی از آن است که اولاً، هر سه مفهوم عمده وجودی بازتاب زیادی در اشعار این شاعر داشته اند؛ ثانیاً، انعکاس این مفاهیم از مجرای منطق هنری و تمهیدات شعری بوده است؛ و ثالثاً، رویکردهایی در این میان پررنگ تر بوده اند. چهار زیرشاخه را در بین اشعارِ منعکس کننده مرگ می توان بازشناخت که به ترتیبِ بسامد بیشتر عبارت اند از: ۱. مرگ فروپاشنده، پایان دهنده و نابودگر؛ ۲. مرگ، یک واقع بودگی و یک وضعیت مرزی؛ ۳. مرگ و دل شوره آن؛ ۴. مرگ و بیهودگی و یأس. در میان وضعیت های مرزی، وضعیتِ رنج بردن حضوری قابل توجه در اشعار دارد. شاعر در بازتاب این مفاهیم وجودی، دیدگاه های متنوعی در نظر داشته است و بنابراین رویکرد اگزیستانسیالیستی اشعار انطباق کامل با متفکری خاص ندارد.
تحلیل و بررسی و مقایسۀ تطبیقی مؤلفههای ادبیات پلیسی و کارآگاهی در آثار آگاتا کریستی و اسماعیل فصیح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۲۳۹-۱۸۳
حوزه های تخصصی:
اسماعیل فصیح از نویسندگان صاحب نام و پرکار در زمینه ادبیات داستانی به ویژه ادبیات پلیسی و کارآگاهی است که شماری از آثار وی مانند شهباز و جغدان، شراب خام، درد سیاوش، دل کور و... بیشتر جنبه پلیسی و کارآگاهی دارند. با وجود شهرت این نویسنده، همان طور که نتایج این پژوهش نشان می دهد، او تا حد زیادی تحت تأثیر آگاتا کریستی و رمان های جنایی او بوده است؛ به طوری که با مقایسه تطبیقی آثار پلیسی این دو نویسنده می توان به بسیاری از مؤلفه های مشترک در زمینه ادبیات پلیسی در آثار ایشان دست یافت. اسماعیل فصیح نه تنها در انتخاب زبان راوی و نوع شخصیت پردازی بلکه حتی در انتخاب پی رنگ برخی داستان ها نیز تحت تأثیر آگاتاکریستی بوده است. این ادعا را می توان از طریق مقایسه متن آثار هر دو نویسنده اثبات کرد. نویسندگان کوشیده اند در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با شیوه اسناد کتابخانه ای میزان تأثیرپذیری فصیح را از آگاتا کریستی تبیین و اثبات کنند. کاری که تاکنون از سوی پژوهشگران و ناقدان ادبیات داستانی صورت نگرفته است و در نوع خود تازگی دارد.